عشق يعني چي؟
مدیران انجمن: MASTER, MOHAMMAD_ASEMOONI, رونین, Shahbaz, شوراي نظارت
- پست: 175
- تاریخ عضویت: دوشنبه 30 دی 1387, 7:01 pm
- محل اقامت: نا کجا آباد
- سپاسهای ارسالی: 408 بار
- سپاسهای دریافتی: 367 بار
Re: عشق يعني چي؟
,
سلام رنجر جان سر نوشت غم بارت رو خوندم ولی نا امید نشو چون هر دوتون هنوز برای ازدواجتون زوده
در ضمن چرا دیگه مثل گذشته در بخش های نظامی تو رو نمی بینیم باور نمی کنم این موضوع اینقدر روت تاثیر گذاشته باشه
مگه تو همونی نبودی که میگفتی می خوام یک کلاه سبزدرجه یک بشم پس کو اون همه اراده و اعتماد به نفسی که داشتی
در آخر امیدوارم همیشه موفق باشی
سلام رنجر جان سر نوشت غم بارت رو خوندم ولی نا امید نشو چون هر دوتون هنوز برای ازدواجتون زوده
در ضمن چرا دیگه مثل گذشته در بخش های نظامی تو رو نمی بینیم باور نمی کنم این موضوع اینقدر روت تاثیر گذاشته باشه
مگه تو همونی نبودی که میگفتی می خوام یک کلاه سبزدرجه یک بشم پس کو اون همه اراده و اعتماد به نفسی که داشتی
در آخر امیدوارم همیشه موفق باشی
شکوه و سرافرازی یک انسان در گرو سه چیز است ...
گفتار نیک*پندار نیک*کردار نیک*
[External Link Removed for Guests]
گفتار نیک*پندار نیک*کردار نیک*

[External Link Removed for Guests]
- پست: 854
- تاریخ عضویت: سهشنبه 4 دی 1386, 6:42 am
- سپاسهای ارسالی: 361 بار
- سپاسهای دریافتی: 833 بار
Re: عشق يعني چي؟
نمیدونم الان باید اینجا چی بنویسم؟
پایان کار این تاپیک؟
پایان کار من یا عشق...
تو این حدودا 2 سال اتفاقات زیادی برام افتاد. از اولین بار که این تاپیک دیدم پست زدم تا الان. موضوع تاپیک چیز دیگری بود من منحرفش کردم. همونطور که خودم رو تو این 2 سال گول میزدم. نمیدونم شایدم گول نمیزدم. خیلی بده یه جور حس نا امیدی، یه جور حس بی خیالی خیلی بدی بهم دست داده. بدترین چیز برای یه آدم اینه که امیدش ازش بگیرن. دیگه دلیلی برای هیچ چیز نداره. یعنی دلیلی برای زندگی ، تلاش.که چی بشه؟
تو این 2 سال رفتار متناقض ازش زیاد دیدم ولی این بار نمیدونم چی شده. دست و دلم به نوشتن نمیره. شاید یه روزی مفصلا نوشتم که چی شد.
فقط همینقدر که تموم شد.
پایان کار این تاپیک؟
پایان کار من یا عشق...
تو این حدودا 2 سال اتفاقات زیادی برام افتاد. از اولین بار که این تاپیک دیدم پست زدم تا الان. موضوع تاپیک چیز دیگری بود من منحرفش کردم. همونطور که خودم رو تو این 2 سال گول میزدم. نمیدونم شایدم گول نمیزدم. خیلی بده یه جور حس نا امیدی، یه جور حس بی خیالی خیلی بدی بهم دست داده. بدترین چیز برای یه آدم اینه که امیدش ازش بگیرن. دیگه دلیلی برای هیچ چیز نداره. یعنی دلیلی برای زندگی ، تلاش.که چی بشه؟
تو این 2 سال رفتار متناقض ازش زیاد دیدم ولی این بار نمیدونم چی شده. دست و دلم به نوشتن نمیره. شاید یه روزی مفصلا نوشتم که چی شد.
فقط همینقدر که تموم شد.
-
- پست: 45
- تاریخ عضویت: چهارشنبه 15 مهر 1388, 9:00 pm
- سپاسهای ارسالی: 2 بار
- سپاسهای دریافتی: 10 بار
Re: عشق يعني چي؟
رنجر جون بیشتریا همینن / خدا نکنه که بفهمن یکی ازشون خشش اومده دیگه واوی........... راستی /چیزی تموم نمیشه/ شروعی
جدید پیدا میکنی / مثل خیلیا عشقت شاید عوض شه که همین علاقم مقتضای سنه که اونم میگذره.
جدید پیدا میکنی / مثل خیلیا عشقت شاید عوض شه که همین علاقم مقتضای سنه که اونم میگذره.
-
- پست: 221
- تاریخ عضویت: یکشنبه 25 اسفند 1387, 7:00 pm
- سپاسهای ارسالی: 329 بار
- سپاسهای دریافتی: 448 بار
Re: عشق يعني چي؟
renger
من هم دقیقا مشکلی مثل تو داشتم.تقریبا سه سال از عمرم تلف شد.الان احساستو درک می کنم.
ولی تو هم مثل من یه روزی همچی رو فراموش میکنی.
من هم دقیقا مشکلی مثل تو داشتم.تقریبا سه سال از عمرم تلف شد.الان احساستو درک می کنم.
ولی تو هم مثل من یه روزی همچی رو فراموش میکنی.
[FONT=System][External Link Removed for Guests]
[FONT=System]
[FONT=System]618
[FONT=System]
[FONT=System]618
- پست: 2659
- تاریخ عضویت: سهشنبه 23 تیر 1388, 9:58 am
- محل اقامت: روبروی شما
- سپاسهای ارسالی: 2234 بار
- سپاسهای دریافتی: 14097 بار
Re: عشق يعني چي؟
بسوزد پدر عشق بسوزززززززززززد
خداااااااااااااااااااااااا
تا کی باید ناز این معشوقه ها رو کشید تاکی باید منتظر یه سلام یا یه تماس موند تا کی منتظر یه نگاه خشک و خالی موند تا کی...............


وقتی یه سلام یا یه نگاه میکنه خدارو صد بار شکر میکنی وقتی یه چند روز نمی بینیش از خدا میخای که جور بکنه ببینیش وقتی میبینیش حول میشی وقتی نگاهش میکنی میتونی زندگی خودت رو تو نگاهش ببینی وقتی بهت میخنده انگاردنیا رو بهت دادن وقتی می خواد حرف بزنه منتظری حرفای دلشو بگه منتظری بگه دوست دارم (ولی نمیگه) وقتی ازش دوری هی فکر میکنی خدایا الان داره چیکار میکنه وقتی یکم بیشتر بهش فکر میکنی یاد اون لحظه های با هم بودن می یوفتی یاد خنده هاش می یوفتی وقتی ازش خداحافظی میکنی ولی دل نمیاد وقتی شب میخای بخوای چهرش میادتوذهنت بهش فکر میکنی یا بعضی وقتا پتو رو میکشی رو صورتت آروم آروم گریه میکنی ...............



تا کی باید ناز این معشوقه ها رو کشید تاکی باید منتظر یه سلام یا یه تماس موند تا کی منتظر یه نگاه خشک و خالی موند تا کی...............







وقتی یه سلام یا یه نگاه میکنه خدارو صد بار شکر میکنی وقتی یه چند روز نمی بینیش از خدا میخای که جور بکنه ببینیش وقتی میبینیش حول میشی وقتی نگاهش میکنی میتونی زندگی خودت رو تو نگاهش ببینی وقتی بهت میخنده انگاردنیا رو بهت دادن وقتی می خواد حرف بزنه منتظری حرفای دلشو بگه منتظری بگه دوست دارم (ولی نمیگه) وقتی ازش دوری هی فکر میکنی خدایا الان داره چیکار میکنه وقتی یکم بیشتر بهش فکر میکنی یاد اون لحظه های با هم بودن می یوفتی یاد خنده هاش می یوفتی وقتی ازش خداحافظی میکنی ولی دل نمیاد وقتی شب میخای بخوای چهرش میادتوذهنت بهش فکر میکنی یا بعضی وقتا پتو رو میکشی رو صورتت آروم آروم گریه میکنی ...............

- پست: 4344
- تاریخ عضویت: سهشنبه 23 اسفند 1384, 1:14 pm
- محل اقامت: کرج پلاک 43!
- سپاسهای ارسالی: 6689 بار
- سپاسهای دریافتی: 12079 بار
- تماس:
Re: عشق يعني چي؟
, تور خدا دیگه شما از نا امیدی حرف نزن که دیگه من کم آوردم
به همه سياستمداران مشکوک باش.
جکسون براون
جکسون براون
-
- پست: 3
- تاریخ عضویت: دوشنبه 26 مرداد 1388, 5:07 pm
- سپاسهای دریافتی: 3 بار
- پست: 629
- تاریخ عضویت: جمعه 6 شهریور 1388, 9:25 am
- محل اقامت: تهران
- سپاسهای ارسالی: 1394 بار
- سپاسهای دریافتی: 2882 بار
- تماس:
Re: عشق يعني چي؟
عشق يعني لايق مردن شدن
عشق يعني با خدا هم دم شدن
عشق يعني جام لبريز از شراب
عشق يعني تشنگي يعني سراب
عشق يعني خواستن و له له زدن
عشق يعني سوختن و پر پر زدن
عشق يعني سال هاي عمر سخت
عشق يعني زهر شيرين ، بخت تلخ
عشق يعني با " خدا يا " ساختن
عشق يعني چون هميشه باختن
عشق يعني حسرت شب هاي گرم
عشق يعني ياد يک روياي نرم
عشق يعني يک بيابان خاطره
عشق يعني چهار ديوار بدون پنجره
عشق يعني با خدا هم دم شدن
عشق يعني جام لبريز از شراب
عشق يعني تشنگي يعني سراب
عشق يعني خواستن و له له زدن
عشق يعني سوختن و پر پر زدن
عشق يعني سال هاي عمر سخت
عشق يعني زهر شيرين ، بخت تلخ
عشق يعني با " خدا يا " ساختن
عشق يعني چون هميشه باختن
عشق يعني حسرت شب هاي گرم
عشق يعني ياد يک روياي نرم
عشق يعني يک بيابان خاطره
عشق يعني چهار ديوار بدون پنجره
ای چشم من گریان نباش
اینگونه اشک افشان مباش
حیران و سرگردان نباش
در گردش گیتی ،رسد روزی ،به پایان هر غمی
دست نگار
ما داغ دل را گذارد مرهمی.
http://www.centralclubs.com/topic-t78644.html
طلبه جوان دیگری در دفاع از ناموس مردم، چاقو خورد
اینگونه اشک افشان مباش
حیران و سرگردان نباش
در گردش گیتی ،رسد روزی ،به پایان هر غمی
دست نگار

http://www.centralclubs.com/topic-t78644.html
طلبه جوان دیگری در دفاع از ناموس مردم، چاقو خورد
- پست: 629
- تاریخ عضویت: جمعه 6 شهریور 1388, 9:25 am
- محل اقامت: تهران
- سپاسهای ارسالی: 1394 بار
- سپاسهای دریافتی: 2882 بار
- تماس:
Re: عشق يعني چي؟
عشق یـعـنی شـادی و ســـرزندگی
عشق یــعنی مـنـتـهـای بـنــدگی
عشق یـعنی سـوخـتـن ،افــروخـتن
شـیـــوه دریــا دلان آمــوخــتــن
عشق یـعنی سـوزش پـــروانه هـا
شورش دل ،خون سرخ لاله ها
عشق یـعنی صـوت بـلبـل در بهـار
خــنــده گـُل بــر فــراز شـاخسار
عشق یـعـنی وامـق و عَـذرا شـدن
بهــر صــید دُر سوی در یا شدن
عشـق یـعـنی زنــدگــی را سـاختن
دل بـه مـعــبــود گــرامــی باختن
عشـق یــعــنی در ره او ســربــدار
عشق یـعنی لـحظه های بی قرار
عشق یـعـنـی بــیــسـتون را تاختن
چهــره زیـبـای شـیـریـن ساختن
عشق یعنی همچو مجنون سوختن
راه و رســم عـــاشــقــی آموختن
عشـق یـعـنی یــوسف کنعان شـدن
از زلــیــخا های دون پنهان شدن
عشق یـعـنی جــاودانــی و غــرور
درس مـهــرو عاطفه کردن مرور
عشق یــعنی مـنـتـهـای بـنــدگی
عشق یـعنی سـوخـتـن ،افــروخـتن
شـیـــوه دریــا دلان آمــوخــتــن
عشق یـعنی سـوزش پـــروانه هـا
شورش دل ،خون سرخ لاله ها
عشق یـعنی صـوت بـلبـل در بهـار
خــنــده گـُل بــر فــراز شـاخسار
عشق یـعـنی وامـق و عَـذرا شـدن
بهــر صــید دُر سوی در یا شدن
عشـق یـعـنی زنــدگــی را سـاختن
دل بـه مـعــبــود گــرامــی باختن
عشـق یــعــنی در ره او ســربــدار
عشق یـعنی لـحظه های بی قرار
عشق یـعـنـی بــیــسـتون را تاختن
چهــره زیـبـای شـیـریـن ساختن
عشق یعنی همچو مجنون سوختن
راه و رســم عـــاشــقــی آموختن
عشـق یـعـنی یــوسف کنعان شـدن
از زلــیــخا های دون پنهان شدن
عشق یـعـنی جــاودانــی و غــرور
درس مـهــرو عاطفه کردن مرور
ای چشم من گریان نباش
اینگونه اشک افشان مباش
حیران و سرگردان نباش
در گردش گیتی ،رسد روزی ،به پایان هر غمی
دست نگار
ما داغ دل را گذارد مرهمی.
http://www.centralclubs.com/topic-t78644.html
طلبه جوان دیگری در دفاع از ناموس مردم، چاقو خورد
اینگونه اشک افشان مباش
حیران و سرگردان نباش
در گردش گیتی ،رسد روزی ،به پایان هر غمی
دست نگار

http://www.centralclubs.com/topic-t78644.html
طلبه جوان دیگری در دفاع از ناموس مردم، چاقو خورد
- پست: 629
- تاریخ عضویت: جمعه 6 شهریور 1388, 9:25 am
- محل اقامت: تهران
- سپاسهای ارسالی: 1394 بار
- سپاسهای دریافتی: 2882 بار
- تماس:
Re: عشق يعني چي؟
عشق یعنی چادری با بوی یاس/ عشق یعنی طاقت پهلوی یاس
عشق یعنی آتش افروخته /عشق یعنی درب نیمه سوخته
عشق یعنی چشم گریان فدک /عشق یعنی مرگ صدها قاصدک
عشق یعنی درد دل با گوش چاه/ عشق یعنی اشک و نخلستان و ماه
عشق یعنی غربت هجران گل/ تیر باران تن بی جان گل
عشق یعنی خیمههایی بی عمود/ عشق یعنی صورت سرخ و کبود
ععشق یعنی هر نفس ذکر خدا/ پیچش عطر نیایش در فضا
عشق یعنی آتش افروخته /عشق یعنی درب نیمه سوخته
عشق یعنی چشم گریان فدک /عشق یعنی مرگ صدها قاصدک
عشق یعنی درد دل با گوش چاه/ عشق یعنی اشک و نخلستان و ماه
عشق یعنی غربت هجران گل/ تیر باران تن بی جان گل
عشق یعنی خیمههایی بی عمود/ عشق یعنی صورت سرخ و کبود
ععشق یعنی هر نفس ذکر خدا/ پیچش عطر نیایش در فضا
ای چشم من گریان نباش
اینگونه اشک افشان مباش
حیران و سرگردان نباش
در گردش گیتی ،رسد روزی ،به پایان هر غمی
دست نگار
ما داغ دل را گذارد مرهمی.
http://www.centralclubs.com/topic-t78644.html
طلبه جوان دیگری در دفاع از ناموس مردم، چاقو خورد
اینگونه اشک افشان مباش
حیران و سرگردان نباش
در گردش گیتی ،رسد روزی ،به پایان هر غمی
دست نگار

http://www.centralclubs.com/topic-t78644.html
طلبه جوان دیگری در دفاع از ناموس مردم، چاقو خورد
- پست: 629
- تاریخ عضویت: جمعه 6 شهریور 1388, 9:25 am
- محل اقامت: تهران
- سپاسهای ارسالی: 1394 بار
- سپاسهای دریافتی: 2882 بار
- تماس:
Re: عشق يعني چي؟
بیلی – 4 ساله ..... وقتی کسی شما رو دوست داره ! اسم شما رو متفاوت از بقیه می گه. وقتی اون شما رو صدا می کنه احساس می کنی که اسمت از جای مطمئنی به زبون آورده شده .
زبکا – 8 ساله ..... مادر بزرگ من از وقتی آرتروز گرفته نمی تونه خم بشه وناخن هاش رو لاک بزنه پدر بزرگم همیشه این کار رو براش می کنه حتی حالا که دستهاش آرتروز گرفتن .این عشقه
کارل – 5 ساله ..... عشق موقعیکه دختره عطر میزنه و پسره هم ادکلن !و دو تای می رن بیرون تا همدیگرو بو کنن ..
کریستی -6 ساله ..... عشق وقتیه که شما برای غذا خوردن می رین بیرون و بیشتر سیب زمینی سرخ شده خودتون رو می دهید به دوستتون بدون اینکه از اون انتظار داشته باشید که کمی از غذای خودشو بده به شما .
دنی – 7 ساله ..... عشق یعنی وقتی که مامان من برای بابام قهوه درست می کنه و قبل از اینکه بدش به بابا امتحانش می کنه تا مطمئن بشه که طعمش خوبه .
تری – 4 ساله ..... عشق اون چیزیه که لبخند رو وقتی که خسته ای به لبت میاره .
امیلی – 8 ساله ..... عشق وقتیه که شما همش همدیگه رو می بوسید بعد وقتی از بوسیدن خسته شدید هنوز دوست دارید با هم باشید پس بیشتر با هم حرف می زنید .مامان بابای من دقیقا اینجورین.
بابی – 7 ساله ..... عشق همون باز کردن کادوهای کریسمسه به شرطی که یه لحظه دست نگه داری و فقط با دقت گوش کنی.
نیکا – 7 ساله ..... اگه میخوای دوست داشتن رو بهتر یاد بگیری باید از دوستی که بیشتر از همه ازش متنفری شروع کنی.
نوئل -7 ساله ..... عشق اون موقعس که تو به پسره می گی از تی شرتش خوشت اومده بعد اون هر روز همونو بپوشه .
تامی -6 ساله ..... عشق مثله یه پیرزن کوچولو و یه پیرمرد کوچولو می مونه که هنوز با هم دوست هستن حتی بعد از اینکه همدیگر رو خیلی خوب می شناسن .
کیندی – 8 ساله ..... موقع تکنوازی پیانو .من تنهای روی سن بودم و خیلی هم ترسیده بودم . به تمام مردمی که منو نگاه می کردن نگاه کردم و بابام رو دیدم که وول میخوره و لبخند می زد اون تنها کسی بود که این کار رو میکرد . من دیگه نترسیدم .
کلر -6 ساله ..... مامانم منو بیشتر از هر کس دیگه ای دوست داره چون هیچ کس دیگه ای شبها منو نمی بوسه تا خوابم ببره .
الین – 5 ساله ..... عشق اون موقعی هست که مامان بهترین تیکه مرغ رو میده به بابا .
گریس – 7 ساله ..... عشق زمانیه که مامان بابا رو خندان می بینه و بهش میگه که هنوز هم از رابرت ردفورد خوش تیپ تره .
لورن – 4 ساله ..... می دونم که خواهر بزرگترم منو خیلی دوست داره بخاطر اینکه تمام لباسهای قدیمی خودشو میده به من و خودش مجبور می شه بره بیرون تا لباسهای جدید بگیره .
کارل – 7 ساله ..... وقتی شما کسی رو دوست دارید موقع حرکت از مژه هاتون ستاره های کوچولویی خارج می شن .
مارک – 6 ساله ..... دوست داشتن اون وقتی هست که مامان صدای بابا رو موقع دستشوی می شنود ولی به نظرش چندش آور نمیاد.
پسر بچه 4 ساله. همسایه دیوار به دیوار این آقا پسریک پیرمرد مسن بود . این آقا به تازگی همسر خودشو از دست داده بوده.این پسر وقتی پیرمرد رو تنها در حال گریه کردن دیده بوده به حیاط خانه پیرمرد وارد میشه و می پره بغلش و همونجا می مونه. وقتی مادرش ازش میپرسه که چیکار کردی ؟؟
میگه هیچی من فقط کمکش کردم تا راحت تر گریه کنه....
زبکا – 8 ساله ..... مادر بزرگ من از وقتی آرتروز گرفته نمی تونه خم بشه وناخن هاش رو لاک بزنه پدر بزرگم همیشه این کار رو براش می کنه حتی حالا که دستهاش آرتروز گرفتن .این عشقه
کارل – 5 ساله ..... عشق موقعیکه دختره عطر میزنه و پسره هم ادکلن !و دو تای می رن بیرون تا همدیگرو بو کنن ..
کریستی -6 ساله ..... عشق وقتیه که شما برای غذا خوردن می رین بیرون و بیشتر سیب زمینی سرخ شده خودتون رو می دهید به دوستتون بدون اینکه از اون انتظار داشته باشید که کمی از غذای خودشو بده به شما .
دنی – 7 ساله ..... عشق یعنی وقتی که مامان من برای بابام قهوه درست می کنه و قبل از اینکه بدش به بابا امتحانش می کنه تا مطمئن بشه که طعمش خوبه .
تری – 4 ساله ..... عشق اون چیزیه که لبخند رو وقتی که خسته ای به لبت میاره .
امیلی – 8 ساله ..... عشق وقتیه که شما همش همدیگه رو می بوسید بعد وقتی از بوسیدن خسته شدید هنوز دوست دارید با هم باشید پس بیشتر با هم حرف می زنید .مامان بابای من دقیقا اینجورین.
بابی – 7 ساله ..... عشق همون باز کردن کادوهای کریسمسه به شرطی که یه لحظه دست نگه داری و فقط با دقت گوش کنی.
نیکا – 7 ساله ..... اگه میخوای دوست داشتن رو بهتر یاد بگیری باید از دوستی که بیشتر از همه ازش متنفری شروع کنی.
نوئل -7 ساله ..... عشق اون موقعس که تو به پسره می گی از تی شرتش خوشت اومده بعد اون هر روز همونو بپوشه .
تامی -6 ساله ..... عشق مثله یه پیرزن کوچولو و یه پیرمرد کوچولو می مونه که هنوز با هم دوست هستن حتی بعد از اینکه همدیگر رو خیلی خوب می شناسن .
کیندی – 8 ساله ..... موقع تکنوازی پیانو .من تنهای روی سن بودم و خیلی هم ترسیده بودم . به تمام مردمی که منو نگاه می کردن نگاه کردم و بابام رو دیدم که وول میخوره و لبخند می زد اون تنها کسی بود که این کار رو میکرد . من دیگه نترسیدم .
کلر -6 ساله ..... مامانم منو بیشتر از هر کس دیگه ای دوست داره چون هیچ کس دیگه ای شبها منو نمی بوسه تا خوابم ببره .
الین – 5 ساله ..... عشق اون موقعی هست که مامان بهترین تیکه مرغ رو میده به بابا .
گریس – 7 ساله ..... عشق زمانیه که مامان بابا رو خندان می بینه و بهش میگه که هنوز هم از رابرت ردفورد خوش تیپ تره .
لورن – 4 ساله ..... می دونم که خواهر بزرگترم منو خیلی دوست داره بخاطر اینکه تمام لباسهای قدیمی خودشو میده به من و خودش مجبور می شه بره بیرون تا لباسهای جدید بگیره .
کارل – 7 ساله ..... وقتی شما کسی رو دوست دارید موقع حرکت از مژه هاتون ستاره های کوچولویی خارج می شن .
مارک – 6 ساله ..... دوست داشتن اون وقتی هست که مامان صدای بابا رو موقع دستشوی می شنود ولی به نظرش چندش آور نمیاد.
پسر بچه 4 ساله. همسایه دیوار به دیوار این آقا پسریک پیرمرد مسن بود . این آقا به تازگی همسر خودشو از دست داده بوده.این پسر وقتی پیرمرد رو تنها در حال گریه کردن دیده بوده به حیاط خانه پیرمرد وارد میشه و می پره بغلش و همونجا می مونه. وقتی مادرش ازش میپرسه که چیکار کردی ؟؟
میگه هیچی من فقط کمکش کردم تا راحت تر گریه کنه....
ای چشم من گریان نباش
اینگونه اشک افشان مباش
حیران و سرگردان نباش
در گردش گیتی ،رسد روزی ،به پایان هر غمی
دست نگار
ما داغ دل را گذارد مرهمی.
http://www.centralclubs.com/topic-t78644.html
طلبه جوان دیگری در دفاع از ناموس مردم، چاقو خورد
اینگونه اشک افشان مباش
حیران و سرگردان نباش
در گردش گیتی ،رسد روزی ،به پایان هر غمی
دست نگار

http://www.centralclubs.com/topic-t78644.html
طلبه جوان دیگری در دفاع از ناموس مردم، چاقو خورد