پسر کوچولو پيش مادرش که در آشپزخانه سرگرم پخت و پز بود رفت و نامه اي را که برايش نوشته بود به او دادمادر پس از خشک شدن دستهايش نامه را خواند.مضمون نامه چنين بود
براي اصلاح چمن 2 دلار
براي مرتب کردن اتاقم در هفته 5 دلار
براي رفتن به فروشگاه جهت خريد براي شما 7دلار
براي نگهداري از برادر کوچکم به هنگام خريد شما 8 دلار
براي خالي کردن ظرف آشغال 3 دلار
براي دريافت برگ صدآفرين از معلم 6 دلار
براي تميز کردن حياط و بيل زدن باغچه4 دلار
پس از لحظه اي مادر قلم برداشت و نامه اي را که پسرش نوشته بود برداشت و مطالب زير را نوشت:
براي 9 ماه حمل تو،توئي که در وجودم رشد کردي،مجاني
براي تمامي شب هايي که در کنارت بيدار نشستم،از تو پرستاري کردم و براي سلامتي ات دعاکردم،مجاني
براي تمامي روزهاي سخت،اشک هايي که ساليان دراز مسبب آنها بوده اي،مجاني
براي تمام شب هايي که سرشار از بيم و هراس بود،و براي تمامي آن نگراني هايي که مي دانستم سر راهمان خواهد بود،مجاني
براي اسباب بازي ها،غذاها،لباس ها،و حتي براي پاک کردن دماغت پسرم،مجاني
و وقتي همه اين ها را روي هم جمع کني،هزينه کل عشق واقعي من به تو پسرم،مجاني
پسرک وقتي خواندن نامه را تمام کرد،در حالي که گريه مي کرد گفت:مامان باور کن خيلي دوست دارم.سپس قلم را به دست گرفت و پايين نامه ي خودش با خط درشتي نوشت:قبلا دريافت شده بود
