زندگينامه ادموند هالي
روز هشتم نوامبر سال 1656 در لندن متولد شده در مدرسه سنت پال به تحصيل مي پردازد.
1673
به دانشكده كوئين، دانشگاه آكسفورد، مي رود ولي قبل از كسب مدرك آنجا را ترك مي گويد.
1676
در نوامبر، او با كشتي به جزيره سنت هلنا در اقيانوس اطلس جنوبي مي رود و در آنجا ستاره هاي نيمكره جنوبي را رسم مي كند و بعد از بازگشت نمودار و فهرست آنها را منتشر مي كند.
1678
در 28 نوامبر، پس از بازگشت از «سنت هلنا»، به عضويت انجمن سلطنتي انتخاب مي شود.
1680
در حين مسافرت به پاريس، يك ستاره دنباله دار را مشاهده مي كند.
1682
رصدخانه كوچك خودش را در آبلينگتون واقع در شمال لندن برپا مي كند.
1683
نتيجه مطالعات خود درباره نوسانات مغناطيسي را منتشر مي كند. او تفاوتهاي بين شمال جغرافيايي و شمال مغناطيسي اطراف كره زمين را مورد بررسي قرار داده است، با اين اميد كه اطلاعات حاصله بتواند براي يافتن طول جغرافيايي، مورد استفاده دريانوردان قرار گيرد.
1685
معاون دبير كل انجمن سلطنتي مي شود.
1686
مطالعاتي را روي بادهاي 30 درجه عرض شمالي و جنوبي خط استوا و بادهاي موسمي منتشر مي كند.
1687
اسحاق نيوتن را متقاعد و راضي مي سازد تا يافته هايش را تحت عنوان اصول رياضي فلسفه طبيعي چاپ كند. اين كتاب دربرگيرنده جزئياتي در مورد نحوه محاسبه مدار چرخشي ستاره دنباله دار سال 1680 است. هالي از روش نيوتن براي محاسبه مدار ستاره هاي دنباله دار سالهاي 1607 و 1682 استفاده مي كند تا اينكه بالاخره موفق مي شود مدارهاي چرخشي 24 ستاره دنباله دار را محاسبه كند.
1693
جدولهاي ميزان مرگ و مير را با ارايه اصولي براي محاسبه بيمه هاي عمر و مستمري ساليانه به زير چاپ مي برد.
1696
در مقام ناظر مالي «چستر مينت» دو سال كار مي كند.
1698
در 19 اوت، هالي فرماندهي كشتي «پارامور» متعلق به نيروي دريايي سلطنتي را به عهده مي گيرد، در طول دو سال سفر دريايي، او نوسانات مغناطيسي را اندازه مي گيرد و نمودارهاي اقيانوسي را با دقت تمام رسم مي كند.
1701
نمودارهاي نوسانات مغناطيسي درياها را منتشر مي كند.
3 ـ 1702
ماموريتهاي ديپلماتيك در سطح اروپا به انجام مي رساند.
1704
در هشتم ژانويه، به عنوان استاد هندسه در دانشگاه آكسفورد منصوب مي شود، و تا پايان زندگيش در همين پست مي ماند.
1705
هالي يافته هايش در مورد ستاره هاي دنباله دار را منتشر مي كند و بازگشت يك ستاره دنباله دار را در سال 1758 پيش بيني مي كند.
1713
در روز 3 نوامبر، دبير كل انجمن سلطنتي مي شود.
1720
در روز 9 فوريه، به عنوان ستاره شناس سلطنتي منصوب مي شود و در رصدخانه سلطنتي واقع در گرينويچ تا پايان عمر ساكن مي شود. از اينجا، او مشاهدات دقيق و منظمي از حركات ماه در يك چرخه 18 ساله انجام مي دهد.
1742
در 14 ژانويه، هالي درگرينويچ زندگي را بدرود گفت
زندگینامه دانشمندان
مدیران انجمن: MOHAMMAD_ASEMOONI, رونین, شوراي نظارت
- پست: 318
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۸۵, ۴:۰۰ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 62 بار
- سپاسهای دریافتی: 114 بار
- تماس:
- پست: 2597
- تاریخ عضویت: سهشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۸۴, ۱۲:۲۷ ب.ظ
- سپاسهای دریافتی: 155 بار
- تماس:
آندره سيلسيوس
آندره سيليسيوس در سال 1701 در سوئيس متولد شد.
پدرش در سال 1730 به عنوان پرفسوررا در زمينه ستارهشناسي از دانشگاه UPP Sala دريافت كرد . اينجا همان مكاني بود كه او اولين رصدخانه سوئيس را در سال 1741 تاسيس كرد . يكي از مهمترين سوالاتي كه در آن زمان مطرح بود ، فرم و شكل ماه بود . نيوتن گفته كه ماه به طور كامل كروي نميباشد ، بلكه در قطبهايش بيشتر صاف و مسطح ميباشد .
اندازه گيريهاي نقشهكش در فرانسه پيشنهاد كرده بود كه در دو قطب زمين ، كشيدگي وجود دارد . او در سال 1735، سفري به اكوادر در آمريكاي جنوبي داشت و سفري ديگر به شمال سوئد . سيليسيوس تنها ستارهشناس حرفهاي در آن سفرها بود . اينگونه به نظر ميرسيد كه اندازهگيريهايشان ، صاف بودن دو قطب ماه را نشان ميدهند .
سيليسيوس تنها يك ستارهشناس نبود ، او فيزيكدان نيز بود . او و دستيارش ، كشف كردند كه سپيدهدم بر عقربه قطبنما تاثير دارد . اگرچه ، آنچه كه موجب شهرت وي شد مقياس دما ميباشد ، چيزي كه او آن را بر نقطه جوش و انجام آب پايهريزي كرده بود . مقياس سيليسيوس اندازه دما را از صفر درجه (دمايي كه آب به يخ تبديل ميشود ) تا 100 درجه ( كه در آن آب به جوش ميآيد .) كه در آن هر 100 قسمت مساوي و ثابت ميباشند ، به خوبي نمايش ميدهد .
اين مقياس ، به عنوان استاندارد مورد قبول واقع شده كه در اكثر كارهاي علمي از آن استفاده ميشود . آندره سيليسيوس در سال 1744 و در سن 42 سالگي درگذشت . او بسياري پروژهشهاي تحقيقاتي ديگر را آغاز كرده بود كه تنها تعداد كمي از آنها به انتها رسيد .
آندره سيليسيوس در سال 1701 در سوئيس متولد شد.
پدرش در سال 1730 به عنوان پرفسوررا در زمينه ستارهشناسي از دانشگاه UPP Sala دريافت كرد . اينجا همان مكاني بود كه او اولين رصدخانه سوئيس را در سال 1741 تاسيس كرد . يكي از مهمترين سوالاتي كه در آن زمان مطرح بود ، فرم و شكل ماه بود . نيوتن گفته كه ماه به طور كامل كروي نميباشد ، بلكه در قطبهايش بيشتر صاف و مسطح ميباشد .
اندازه گيريهاي نقشهكش در فرانسه پيشنهاد كرده بود كه در دو قطب زمين ، كشيدگي وجود دارد . او در سال 1735، سفري به اكوادر در آمريكاي جنوبي داشت و سفري ديگر به شمال سوئد . سيليسيوس تنها ستارهشناس حرفهاي در آن سفرها بود . اينگونه به نظر ميرسيد كه اندازهگيريهايشان ، صاف بودن دو قطب ماه را نشان ميدهند .
سيليسيوس تنها يك ستارهشناس نبود ، او فيزيكدان نيز بود . او و دستيارش ، كشف كردند كه سپيدهدم بر عقربه قطبنما تاثير دارد . اگرچه ، آنچه كه موجب شهرت وي شد مقياس دما ميباشد ، چيزي كه او آن را بر نقطه جوش و انجام آب پايهريزي كرده بود . مقياس سيليسيوس اندازه دما را از صفر درجه (دمايي كه آب به يخ تبديل ميشود ) تا 100 درجه ( كه در آن آب به جوش ميآيد .) كه در آن هر 100 قسمت مساوي و ثابت ميباشند ، به خوبي نمايش ميدهد .
اين مقياس ، به عنوان استاندارد مورد قبول واقع شده كه در اكثر كارهاي علمي از آن استفاده ميشود . آندره سيليسيوس در سال 1744 و در سن 42 سالگي درگذشت . او بسياري پروژهشهاي تحقيقاتي ديگر را آغاز كرده بود كه تنها تعداد كمي از آنها به انتها رسيد .
- پست: 2597
- تاریخ عضویت: سهشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۸۴, ۱۲:۲۷ ب.ظ
- سپاسهای دریافتی: 155 بار
- تماس:
دانشمندی به نام ملا صدرا
معرفي شخصيت :
محمد بن ابراهيم قوامي شيرازي ملقب به صدر المتالهين يا ملاصدرا در ظهر روز نهم جمادي الاولي سال 980 قمري ديده به جهان گشود .
پدر او خواجه ابراهيم قوامي مردي پرهيزگار ، ديندار و دوستدار و حامي دانش و معرفت بود . در زمان حيات ملاصدرا , شيراز داراي حكومت مستقلي بود و حكمراني آن به برادر شاه واگذار گرديد كه ، پدر ملاصدرا بعنوان معاون او و دومين شخصيت مهم آن منطقه به شمار مي رفت , و به نظر مي رسيد تنها موهبتي كه خداوند به او ارزاني نداشته است داشتن فرزند باشد .
اما بالاخره خداوند درخواست ها و دعاهاي اين مرد پاك و زاهد را بي جواب نگذاشت و بهترين پسران را به او ارزاني كرد كه او را محمد ملقب به صدرالدين نام نهاد به آن اميد كه عالي ترين شخصيت مذهبي گردد . در دوران جواني , صدرالمتالهين جوان با شيخ بهايي آشنا گرديد كه سنگ بناي شخصيت علمي و اخلاقي ملاصدرا توسط اين دانشمند جهانديده كم نظير بنا نهاده شد .
تكميل اين بناي معنوي را استاد ديگرش دانشمند سترگ و استاد علوم ديني و الهي و معارف حقيقي و اصول يقيني سيدامير محمد باقر بن شمس الدين مشهور به ميرداماد عهده دار گشت . از شاگردان او ميتوان به حاج ملاهادي سبزه زاري و ملامحسن فيض كاشاني اشاره كرد.
شرايط اجتماعي :
صدرالمتالهين حكيم خانه به دوشي بود كه به جرم آزادگي روح و فكر مجبور شد تا از پايتخت و پايتخت نشينان روي گرداند . وي در مقدمه كتاب اسفار دلايل بيزاري خود را از جاهلان فرزانه نماي زمان خود و عزلت و تصوف خويش را در كهك (روستايي دورافتاده در سي كيلومتري شهر مقدس قم) بيان داشته است.
پس از بازگشت به شيراز شهرت صدراي شيرازي عالمگير شده بود و طالبان حكمت از نواحي و اطراف براي درك فيض به حضورش مي شتافتند . او خود در مقدمه اسفار مي گويد : "" ..... بتدريج آنچه در خود اندوخته بودم همچون آبشاري خروشان فرود آمد و چون دريايي پر موج در منظر جويندگان و پويندگان قرار گرفت "" .
شخصيت فلسفي :
در زمان حيات ملاصدرا يعني در اواخر قرن دهم و شروع قرن يازدهم هجري كلام و فلسفه از علوم رايج و محبوب آن زمان به شمار مي رفتند . دليل عمده گسترش اين علم نسبت به ساير علوم آن زمان مانند فقه ، ادبيات عرب ، رياضي ، نجوم و طب و ديگر علوم و همچنين هنرهاي رايج آن زمان مانند خط ، معماري و كتيبه را مي توان در شرايط اجتماعي آن دوران كه خود زاييده شرايط سياسي حاكم بر كشور بود جستجو نمود .
عدم وابستگي و استقرار و مركزيت حكومت وقت امنيت و آزادي خاصي را حكمفرما ساخته بود كه شكوفا شدن استعداد ها و گسترش هنر و علم را در پي داشت .
صدرالدين محمد در علوم متعارف زمان و بويژه در فلسفه اشراق و مكتب مشاء و كلام و عرفان و تفسير قرآن مهارت يافت .
او آثار فلسفي متفكراني چون سقراط و فلاسفه هم عصر او ، افلاطون ، ارسطو و شاگردانش و همچنين دانشمنداني چون ابن سينا و خواجه نصرالدين طوسي را دقيقا بررسي نمود و موارد ضعف آنها را باز شناخت و مسايل مبهم مكاتب را بخوبي دانست .
او اگر چه از مكتب اشراق بهره ها برد ولي هرگز تسليم عقايد آنان نشد و اگرچه شاگرد مكتب مشا گرديد ليكن هرگز مقيد به اين روش نشد . ملا صدرا پايه گذار حكمت متعاليه مي باشد كه حاوي ژرف ترين پاسخ ها به مسائل فلسفي است .
ملاصدرا علاوه بر سالك و رهرو در عرفان بعنوان موفق ترين سالكين در فلسفه مي باشد كه با طي كردن مراحل مختلف گنجينه با ارزشي را براي ساخت قلعه اي از دانش كشف نمود كه با نور جاوداني حقيقت مي درخشد .
شخصيت عرفاني :
{ **من وقتي ديدم زمانه با من سر دشمني دارد و به پرورش اراذل و جهال مشغول است و روز به روز شعله هاي آتش جهالت و گمراهي برافروخته تر و بدحالي و نامردي فراگيرتر مي شود ناچار روي از فرزندان دنيا برتافتم و دامن از معركه بيرون كشيدم و از دنياي خمودي و جمود و ناسپاسي به گوشه اي پناه بردم و در انزواي گمنامي و شكسته حالي پنهان شدم . دل از آرزوها بريدم و همراه شكسته دلان بر اداي واجبات كمر بستم . با گمنامي و شكسته حالي به گوشه اي خزيدم . دل از آرزوها بريدم و با خاطري شكسته به اداي واجبات كمر بستم و كوتاهيهاي گذشته را در برابر خداي بزرگ به تلافي برخاستم . نه درسي گفتم و نه كتابي تاليف نمودم . زيرا اظهار نظر و تصرف در علوم و فنون و القاي درس و رفع اشكالات و شبهات و .... نيازمند تصفيه روح و انديشه و تهذيب خيال از نابساماني و اختلال ، پايداري اوضاع و احوال و آسايش خاطر از كدورت و ملال است و با اين همه رنج و ملالي كه گوش مي شنود و چشم مي بيند چگونه چنين فراغتي ممكن است... ناچار از آميزش و همراهي با مردم دل كندم و از انس با آنان مايوس گشتم تا آنجا كه دشمني روزگار و فرزندان زمانه بر من سهل شد و نسبت به انكار و اقرارشان و عزت و اهانتشان بي اعتنا شدم . آنگاه روي فطرت به سوي سبب ساز حقيقي نموده ، با تمام وجودم دربارگاه قدسش به تضرع و زاري برخاستم و مدتي طولاني بر اين حال گذرانده ام . سرانجام در اثر طول مجاهدت و كثرت رياضت نورالهي در درون جانم تابيدن گرفت و دلم از شعله شهود مشتعل گشت . انوار ملكوتي بر آن افاضه شد و اسرار نهاني جبروت بر وي گشود و در پي آن به اسراري دست يافتم كه در گذشته نمي دانستم و رمزهايي برايم كشف شد كه به آن گونه از طريق برهان نيافته بودم و هر چه از اسرارالهي و حقايق ربوبي و وديعه هاي عرشي و رمز راز صمدي را با كمك عقل و برهان مي دانستم با شهود و عيان روشنتر يافتم . در اينجا بود كه عقلم آرام گرفت و استراحت يافت و نسيم انوار حق صبح و عصر و شب و روز بر آن وزيد و آنچنان به حق نزديك شد كه همواره با او به مناجات نشست . ** }
آثار:
· الحكمه العرشيه
· الحكمه المتعاليه في الاسفار العظيمه الاربعه
· المعه المشرقيه في الفنون المنطقيه
· المبدا و المعاد
· المشاعر
· المظاهر الالهيه في الاسفار علوم الكامليه
· الشواهد الربوبيه في مناهج السلوكيه
· التصور و التصديق
· الوريده القلبيه في معارفه الربوبيه
· اسرار الايات و الانوار البينات
· ديوان اشعار
· حدوث العالم
· اكسير العارفين في المعارفه طريق الحق و اليقين
· اعجاز النعمين
· كسرالاصنام الاجاهليه في ذم المتصوفين
· مفاتيح الغيب
· متشابهات القرآن
· رساله سه اصل
و ...
وفات:
حكيم وارسته در طول عمر 71 ساله اش هفت بار با پاي پياده به حج مشرف شد و گل تن را با طواف كعبه دل صفا بخشيد و در آخر نيز سر بر اين راه نهاد و به هنگام آغاز سفر هفتم يا در بازگشت از آن سفر به سال 1050 ه .ق در شهر بصره تن رنجور را وداع نمود و در جوار حق قرار گرفت ، و در همانجا به خاك سپرده شد و اگر چه امروز اثري ازقبر او نيست اما عطر دلنشين حكمت متعاليه از مركب نوشته هايش همواره مشام جان را مي نوازد .
معرفي شخصيت :
محمد بن ابراهيم قوامي شيرازي ملقب به صدر المتالهين يا ملاصدرا در ظهر روز نهم جمادي الاولي سال 980 قمري ديده به جهان گشود .
پدر او خواجه ابراهيم قوامي مردي پرهيزگار ، ديندار و دوستدار و حامي دانش و معرفت بود . در زمان حيات ملاصدرا , شيراز داراي حكومت مستقلي بود و حكمراني آن به برادر شاه واگذار گرديد كه ، پدر ملاصدرا بعنوان معاون او و دومين شخصيت مهم آن منطقه به شمار مي رفت , و به نظر مي رسيد تنها موهبتي كه خداوند به او ارزاني نداشته است داشتن فرزند باشد .
اما بالاخره خداوند درخواست ها و دعاهاي اين مرد پاك و زاهد را بي جواب نگذاشت و بهترين پسران را به او ارزاني كرد كه او را محمد ملقب به صدرالدين نام نهاد به آن اميد كه عالي ترين شخصيت مذهبي گردد . در دوران جواني , صدرالمتالهين جوان با شيخ بهايي آشنا گرديد كه سنگ بناي شخصيت علمي و اخلاقي ملاصدرا توسط اين دانشمند جهانديده كم نظير بنا نهاده شد .
تكميل اين بناي معنوي را استاد ديگرش دانشمند سترگ و استاد علوم ديني و الهي و معارف حقيقي و اصول يقيني سيدامير محمد باقر بن شمس الدين مشهور به ميرداماد عهده دار گشت . از شاگردان او ميتوان به حاج ملاهادي سبزه زاري و ملامحسن فيض كاشاني اشاره كرد.
شرايط اجتماعي :
صدرالمتالهين حكيم خانه به دوشي بود كه به جرم آزادگي روح و فكر مجبور شد تا از پايتخت و پايتخت نشينان روي گرداند . وي در مقدمه كتاب اسفار دلايل بيزاري خود را از جاهلان فرزانه نماي زمان خود و عزلت و تصوف خويش را در كهك (روستايي دورافتاده در سي كيلومتري شهر مقدس قم) بيان داشته است.
پس از بازگشت به شيراز شهرت صدراي شيرازي عالمگير شده بود و طالبان حكمت از نواحي و اطراف براي درك فيض به حضورش مي شتافتند . او خود در مقدمه اسفار مي گويد : "" ..... بتدريج آنچه در خود اندوخته بودم همچون آبشاري خروشان فرود آمد و چون دريايي پر موج در منظر جويندگان و پويندگان قرار گرفت "" .
شخصيت فلسفي :
در زمان حيات ملاصدرا يعني در اواخر قرن دهم و شروع قرن يازدهم هجري كلام و فلسفه از علوم رايج و محبوب آن زمان به شمار مي رفتند . دليل عمده گسترش اين علم نسبت به ساير علوم آن زمان مانند فقه ، ادبيات عرب ، رياضي ، نجوم و طب و ديگر علوم و همچنين هنرهاي رايج آن زمان مانند خط ، معماري و كتيبه را مي توان در شرايط اجتماعي آن دوران كه خود زاييده شرايط سياسي حاكم بر كشور بود جستجو نمود .
عدم وابستگي و استقرار و مركزيت حكومت وقت امنيت و آزادي خاصي را حكمفرما ساخته بود كه شكوفا شدن استعداد ها و گسترش هنر و علم را در پي داشت .
صدرالدين محمد در علوم متعارف زمان و بويژه در فلسفه اشراق و مكتب مشاء و كلام و عرفان و تفسير قرآن مهارت يافت .
او آثار فلسفي متفكراني چون سقراط و فلاسفه هم عصر او ، افلاطون ، ارسطو و شاگردانش و همچنين دانشمنداني چون ابن سينا و خواجه نصرالدين طوسي را دقيقا بررسي نمود و موارد ضعف آنها را باز شناخت و مسايل مبهم مكاتب را بخوبي دانست .
او اگر چه از مكتب اشراق بهره ها برد ولي هرگز تسليم عقايد آنان نشد و اگرچه شاگرد مكتب مشا گرديد ليكن هرگز مقيد به اين روش نشد . ملا صدرا پايه گذار حكمت متعاليه مي باشد كه حاوي ژرف ترين پاسخ ها به مسائل فلسفي است .
ملاصدرا علاوه بر سالك و رهرو در عرفان بعنوان موفق ترين سالكين در فلسفه مي باشد كه با طي كردن مراحل مختلف گنجينه با ارزشي را براي ساخت قلعه اي از دانش كشف نمود كه با نور جاوداني حقيقت مي درخشد .
شخصيت عرفاني :
{ **من وقتي ديدم زمانه با من سر دشمني دارد و به پرورش اراذل و جهال مشغول است و روز به روز شعله هاي آتش جهالت و گمراهي برافروخته تر و بدحالي و نامردي فراگيرتر مي شود ناچار روي از فرزندان دنيا برتافتم و دامن از معركه بيرون كشيدم و از دنياي خمودي و جمود و ناسپاسي به گوشه اي پناه بردم و در انزواي گمنامي و شكسته حالي پنهان شدم . دل از آرزوها بريدم و همراه شكسته دلان بر اداي واجبات كمر بستم . با گمنامي و شكسته حالي به گوشه اي خزيدم . دل از آرزوها بريدم و با خاطري شكسته به اداي واجبات كمر بستم و كوتاهيهاي گذشته را در برابر خداي بزرگ به تلافي برخاستم . نه درسي گفتم و نه كتابي تاليف نمودم . زيرا اظهار نظر و تصرف در علوم و فنون و القاي درس و رفع اشكالات و شبهات و .... نيازمند تصفيه روح و انديشه و تهذيب خيال از نابساماني و اختلال ، پايداري اوضاع و احوال و آسايش خاطر از كدورت و ملال است و با اين همه رنج و ملالي كه گوش مي شنود و چشم مي بيند چگونه چنين فراغتي ممكن است... ناچار از آميزش و همراهي با مردم دل كندم و از انس با آنان مايوس گشتم تا آنجا كه دشمني روزگار و فرزندان زمانه بر من سهل شد و نسبت به انكار و اقرارشان و عزت و اهانتشان بي اعتنا شدم . آنگاه روي فطرت به سوي سبب ساز حقيقي نموده ، با تمام وجودم دربارگاه قدسش به تضرع و زاري برخاستم و مدتي طولاني بر اين حال گذرانده ام . سرانجام در اثر طول مجاهدت و كثرت رياضت نورالهي در درون جانم تابيدن گرفت و دلم از شعله شهود مشتعل گشت . انوار ملكوتي بر آن افاضه شد و اسرار نهاني جبروت بر وي گشود و در پي آن به اسراري دست يافتم كه در گذشته نمي دانستم و رمزهايي برايم كشف شد كه به آن گونه از طريق برهان نيافته بودم و هر چه از اسرارالهي و حقايق ربوبي و وديعه هاي عرشي و رمز راز صمدي را با كمك عقل و برهان مي دانستم با شهود و عيان روشنتر يافتم . در اينجا بود كه عقلم آرام گرفت و استراحت يافت و نسيم انوار حق صبح و عصر و شب و روز بر آن وزيد و آنچنان به حق نزديك شد كه همواره با او به مناجات نشست . ** }
آثار:
· الحكمه العرشيه
· الحكمه المتعاليه في الاسفار العظيمه الاربعه
· المعه المشرقيه في الفنون المنطقيه
· المبدا و المعاد
· المشاعر
· المظاهر الالهيه في الاسفار علوم الكامليه
· الشواهد الربوبيه في مناهج السلوكيه
· التصور و التصديق
· الوريده القلبيه في معارفه الربوبيه
· اسرار الايات و الانوار البينات
· ديوان اشعار
· حدوث العالم
· اكسير العارفين في المعارفه طريق الحق و اليقين
· اعجاز النعمين
· كسرالاصنام الاجاهليه في ذم المتصوفين
· مفاتيح الغيب
· متشابهات القرآن
· رساله سه اصل
و ...
وفات:
حكيم وارسته در طول عمر 71 ساله اش هفت بار با پاي پياده به حج مشرف شد و گل تن را با طواف كعبه دل صفا بخشيد و در آخر نيز سر بر اين راه نهاد و به هنگام آغاز سفر هفتم يا در بازگشت از آن سفر به سال 1050 ه .ق در شهر بصره تن رنجور را وداع نمود و در جوار حق قرار گرفت ، و در همانجا به خاك سپرده شد و اگر چه امروز اثري ازقبر او نيست اما عطر دلنشين حكمت متعاليه از مركب نوشته هايش همواره مشام جان را مي نوازد .