تكامل رنگيزهدار شدن پوست با گرايش به بيمويي در انسان ارتباط دارد. نياكان ما پوست پر مو يي مانند پوست شامپانزهها داشتند. پوست شامپانزهها رنگ روشني دارد و در بيشتر بخشهاي بدن با مو پوشيده ميشود. در جانوران جوان، پوست صورت، دستها و پاها صورتي رنگ است و تنها زماني كه با افزايش سن جانور، در معرض نور خورشيد قرار ميگيرد، كك و مكدار يا تيره ميشوند. انسانهاي اوليه نيز پوست روشن و پوشيده از مو داشتند.
بين 5/4 ميليون تا 2 ميليون سال قبل، انساها از جنگل هاي باراني به سوي ساوانهاي شرق آفريقا حركت كردند. در اين نواحي آنان نه تنها بايد با شدت تابش نور خورشيد كنار ميآمدند بلكه بايد شديدتر كار ميكردند تا به اندازه كافي غذا به دست آورند. از اينرو، آنان بايد به نحوي مشكل خنك نگهداشتن بدن و افزايش بيش از اندازه دماي مغز را حل ميكردند. دو محقق از دانشگاه ل ي ورپول انگلستان به نامهاي «پيتر هيلر» و «جان موريس» نشان دادهاند كه اين مشكل با افزايش تعداد غدههاي عرق روي سطح پوست و در نتيجه كاهش ميزان موهاي پوشاننده پوست، حل شده است. به عبارت ديگر، طي تكامل غدههاي عرق جاي فوليكولهاي مو را گرفتند.
اما با كا ه ش ميزان موهاي پوست، انسان با مشكل ديگري رو به رو شد. پوست بي مو به نور خورشيد، به خصوص پرتوهاي فرابنفش ( UV )، حساستر است. وقتي انسان تقريباً بيمو شد، توان توليد ملانين را به دست آورد. ملانين مهمترين تعيين كننده رنگ پوست و در عين حال ضد آفتاب طبيعت است. ملانين مولكول درشتي است كه از يك طرف پرتوهاي فرابنفش را جذب ميكند ( حفاظت فيزيكي) و از طرف ديگر مواد شيميايي مضري را خنثي ميكند كه راديكال آزاد ناميده ميشوند و پس از آسيبرساندند پرتوهاي فرابنفش به پوست شكل ميگيرند (حفاظت شيميايي).
زيستشناسان به طور معمول غلظت بالاي ملانين را در ساكنان نواحي گرمسير با نقش حفاظتي آن در برابر سرطان، پوست مرتبط ميدانند. براي مثال، «جيمزكلور» از دانشگاه كاليفرنيا نشان داده است، در افراد مبتلا به بيماري زرودرما پيگمنتوسام كه ملانسويستها ( سلولهاي توليد كننده ملانين) در اثر قرار گرفتن در معرض نور خورشيد، تخريب ميشوند، ميزان شيوع نوعي سرطانپوست كه به آساني درمان ميشود، بالاست.
سرطانهاي بدخيم پوست اغلب كشندهاند، اما ميزان شيوع آنها بسيار پايين است. از طرف ديگر ، سرطان به طور معمول در سنين بالا خود را نشان ميدهد و در آن زمان فرد توليد مثل كرده است. بنابراين، سرطان نميتوانسته است فشار تكاملي كافي را براي گزينش طبيعي انسانهاي تيره پوست در مناطق نزديك به استوا، فراهم سازد.
در سال 1978 «ريچارد براندا» و «جان ايتون» نشان دادند در خون افراد روشن پوستي كه در معرض نور خورشيد قرار گرفته بودند، ميزان يكي از ويتامينهاي ضروري به نام فولات بسيار پايين است. كمبود فولات در زنان باردار با افزايش خطر نقائص عصبي در جنين همراه است. كودكان بعضي از مادراني كه حين بارداري به كارگاههاي برنزهسازي پوست مراجعه كرده بودند، با نقائص دستگاه عصبي به دنيا آمدند. چون فولات براي ساخت ن DNA در سلولهاي در حال تقسيم نيز ضروري است و سرعت تكثير سلولي در سلولهاي توليد كننده اسپرم بالاست، كمبود فولات در مردان نيز ميتواند مشكل آفرين باشد. موشهاي نري كه فولات دريافت نكرده بودند، به نابا ر وي دچار شدند. براساس اين مطالعات ما ( جابلونسكي و كاپلاين ) پيشنهاد كرد يم پوست تيره براي حفاظت ذخاير فولات بدن به وجود آمده است

اولين اعضاي گونه Homo sapiens يا انسانهاي پيشرفته، بين 120 هزار تا 100 هزار سال پيش در آفريقا ظاهر شدند و پوست تيرهاي داشتند كه با ميزان تابش نور خورشيد در استوا سازگار بود. با شروع مهاجرت انسانهاي پيشرفته با مناطقي كه طي سال پرتو فرابنفش كمتري دريافت ميكردند، مشكل تازهاي پيش آمد. براي توليد ويتامين D در پوست، پرتو فرابنفش كافي لازم است. مردمان تيره پوستي كه در مناطق گرمسيري زندگي ميكردند ، به اندازه كافي ويتامين D توليد ميكردند اما تيرهپوستان مناطق غير استوايي با كمبود اين ويتامين روبهرو بودند. بنابراين، انتخاب طبيعي افرادي را در اين مناطق برگزيد كه پوست روشنتري داشتند. زيرا پوست روشن پرتوهاي فرابنفش را بهتر جذب ميكند. بنابراين، ما معتقديم چون ويتامين D علاوه بر نقش مهمي كه در استخوانسازي ايفا ميكند، در موفقيت توليد مثل نيز بسيار موثر است، مردماني كه دو ر از استوا زندگي ميكنند، پوست روشنتري پيدا كردند تا نور خورشيد را به خوبي جذب كنند و طي ماههاي زمستان طولاني اين مناطق، به مقدار كافي ويتامين D توليد كنند.
مردماني نيز هستند كه رنگ پوست آنان با الگوي پيشنهادي ما مطابقت ندارد اما شاهد خوبي بر ادعاي ما هستند. قوم «اينوئيت» كه در آلاسكا و شمال كانادا زندگي ميكنند، ( مناطقي كه پرتو كمتري دريافت ميكنند) پوست تيرهاي دارند. دو عامل ممكن است در اين ناهماهنگي بين رنگ پوست و ميزان پرتوي فرابنفش كه به اين نواحي ميرسد، دخالت داشته باشد. شايد اين مردمان به تازگي ( حدود 5 هزار سال پيش) از مناطق استوايي به اين مكانها مها ج رت كردهاند و هنوز فشارهاي تكاملي روي آنان به طور كامل اثر نگذاشتهاند يا شايد رژيم غذايي غني از ويتامين D ، نياز به پوست روشن را در آنان برطرف كرده است ؛ زيرا مصرف ماهي در اين مناطق رواج زيادي دارد.
ما اميدواريم تحقيق ما مردم را از اهميت ويتامين D و فولات در رژيم غذايي آگاه سازد. براي مثال ، از مدتها پيش ميدانستيم مردمان تيرهپوستي كه به مناطق با آب و هواي ابري مهاجرت ميكنند، عوارض كمبود ويتامين D را نشان مي دهند. بنابراين، آنان با يد مقدار ويتامين D را در رژيم غذايي خود افزايش دهند. تنها در آمريكا سالانه حدود 2500 كودك با نقائص دستگاه عصبي به دنيا ميآيند. نيمي از اين نقائص، از كمبود فولات در مادران اين كودكان ناشي ميشود. از اين رو، سازمان نظارت بر مواد غذايي و دارويي ( FDA ) روزانه 400 ميكروگرم فولات براي زنان باردار تجويز كرده است. از طرف ديگر، مطالعات ما نشان ميدهد كه تكامل نژاد به همان اندازه كه سياستهاي نژادي پيچيدهاند، ساده است. اميدواريم ، تلاش در اين زمينه، اثرات مثبتي بر سياست، طرز تفكر افراد و ارتباطات انساني داشته باشد.
منبع
Scientific American , Oct ober 2002
از سایت جزیره دانش