ایول به این همه جواب
متن زیر خلاصه ای از دانسته های من از روی شنیدن از گفته های افراد مختلف است و صحت و عدم صحت ان (که احتمال بالا روی صحت ان است ) به راویان ان مربوط است
واما ظفرجن :
همانطور که در متن قران امده جن و انس در کنار یکدیگر زندگی می کنند و در دو دسته قوانین الهی اجرا می شود و مسلمان و غیر مسلمان دارند منتها هر یک به نوعی .
در بین جن ها جن صالح ئهم وجود دارد که با انسانهای صالح در بعضی موارد همکاری می کنند که یکی از این جن ها جنی بوده است به نام ظفر جن که در زمان واقعه تاسوعا و عاشورا حضور داشته است و تا چند سال قبل انقلاب ایران زنده بوده که علمایی که ایشان را می شناختند بعد از فوت ظفر جن چند روز عزای عمومی اعلام کردند (البته برای اطمینان بیشتر باید از اهل فن حاضر در ان موقع که الان هم زنده است پرسید )
زمانی که امام حسین راهی کوفه می شوند ظفرجن که در ان زمان جوان بود و با مادرش زندگی می کرد نزد امام امده و از وی اجازه می خواهد که نیروهای غیبی (جنی) را در جنگ کفار و یزید به مدد امام بفرستد و امام در جوابش ضمن رد این درخواست می گوید که لشکر دشمن چون انها را نمی بینند صحیح نیست که با کمک انها بجنگیم
ولی از ظفر جن می خواهد هر چه را که اتفاق می افتد در کناری نشسته و بنویسد و ظفر جن در تمامی صحنه های تاسوعا و. عاشورا حضور داشته و وقایع را ثبت نموده است و در نهایت مجموعه ای پدید می اورد به نام کتاب ظفرنامه .
گویند روزی فرد مداحی در ایام محرم و سوگواری در ده ها و ابادیها و محله ها و شهرها می گشته و برای اهل انجا نوحه و روضه می خوانده و پولی می گرفته است .ایشان در یکی از همین مراجعاتش با دو نفر مواجه می شود (که بعدا می فهمد که جن هستند) که به سراغش امده و می گویند اگر امکان دارد برای ما هم نوحه و روضه بخوان و به وی مبلغ بالایی را به عنوان دستمزد پیشنهاد می دهند و وی قبول کرده و وارد مجلس انها شده و شروع به خواندن روضه می کن ولی با کمال تعجب می بیند که جمع حاضر می خندند و هرچه بیشتر سعی می کند که سوزناک تر بخواند انها بیشتر می خندند.
وی با حالتی عجیب نزد همان دونفر رفته و دلیل را جویا می شود و انها در جواب می گوید انچه که وی می خواند جایگاهی برای انها ندارد .وی مس پرسد چرا چه باید بکنم در جواب می گویند که ما کتابی داریم که اصل ماجرا در ان نوشته شده و ان کتاب را به وی داده و او از روی ان شروع به خواندن می کند و جمع حاضر همه بر سر وروی خود زده و ضجه سر دادند.مجلس تمام شد و وی از ان دو نفر پرسید که ان کتاب چی بوده در جواب گفتند که ظفرنامه .ان شخص مداح گفت که به جای ان دستمزد بالا ان کتاب را به وی بدهند اما انها در جواب گفتند که این کتاب مخصوص ما جن ها است و شما ادمیان لیاقت چنین کتابی را ندارید بیا و همان دستمزدت را بگیر و برو
