خطبه های حضرت علی (ع)
مدیران انجمن: MOHAMMAD_ASEMOONI, رونین, شوراي نظارت
-
- پست: 5234
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1747 بار
- سپاسهای دریافتی: 4179 بار
- تماس:
خطبه 206
[1] از سخنان امام ( ع ) اين سخن را هنگامی فرمود که شنيد عده ای از
اصحابش شاميان را در صفين دشنام مي دادند . [2] من خوش ندارم که
شما دشنام دهنده باشيد اما اگر کردارشان را يادآور مي شديد [3] و گمراهيها
و کارهای ناشايسته آنان را برمي شمرديد به راست نزديکتر و معذورتر بود
شما بايد به جای دشنام به آنها مي گفتيد : بار پروردگارا خون ما و
آنها را حفظ کن بين ما و آنها را اصلاح نما [5] و آنان را از گمراهی به
راه راست هدايت فرما تا آنان که جاهلند حق را بشناسند [6] و کسانی که
ستيزگی و دشمنی با حق مي کنند دست بردارند و بازگردند .
[1] از سخنان امام ( ع ) اين سخن را هنگامی فرمود که شنيد عده ای از
اصحابش شاميان را در صفين دشنام مي دادند . [2] من خوش ندارم که
شما دشنام دهنده باشيد اما اگر کردارشان را يادآور مي شديد [3] و گمراهيها
و کارهای ناشايسته آنان را برمي شمرديد به راست نزديکتر و معذورتر بود
شما بايد به جای دشنام به آنها مي گفتيد : بار پروردگارا خون ما و
آنها را حفظ کن بين ما و آنها را اصلاح نما [5] و آنان را از گمراهی به
راه راست هدايت فرما تا آنان که جاهلند حق را بشناسند [6] و کسانی که
ستيزگی و دشمنی با حق مي کنند دست بردارند و بازگردند .
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
-
- پست: 5234
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1747 بار
- سپاسهای دریافتی: 4179 بار
- تماس:
خطبه 207
[7] از سخنان امام ( ع ) اين سخن را امام ( ع ) هنگامی فرمود که در بعضي
از روزهای جنگ صفين مشاهده کرد فرزندش امام حسن ( ع ) به سوی
نبرد به سرعت در حرکت است . [8] اين جوان را به شدت بگيريد و
نگاهش داريد تا [ مرگ او ] مرا در هم نکوبد . [9] من در مرگ اين دو حسن
و حسين ( ع ) بخل مي ورزم [10] نکند با مرگ آنها نسل رسولخدا ( ص ) قطع
گردد [11] سيدرضی مي فرمايد : جمله :املکوا عنی هذا الغلام : در مرحله
اعلای سخن و از فضيحترين جمله هاست
[7] از سخنان امام ( ع ) اين سخن را امام ( ع ) هنگامی فرمود که در بعضي
از روزهای جنگ صفين مشاهده کرد فرزندش امام حسن ( ع ) به سوی
نبرد به سرعت در حرکت است . [8] اين جوان را به شدت بگيريد و
نگاهش داريد تا [ مرگ او ] مرا در هم نکوبد . [9] من در مرگ اين دو حسن
و حسين ( ع ) بخل مي ورزم [10] نکند با مرگ آنها نسل رسولخدا ( ص ) قطع
گردد [11] سيدرضی مي فرمايد : جمله :املکوا عنی هذا الغلام : در مرحله
اعلای سخن و از فضيحترين جمله هاست
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
-
- پست: 5234
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1747 بار
- سپاسهای دریافتی: 4179 بار
- تماس:
خطبه 208
[12] از سخنان امام ( ع ) اين سخن را امام عليه السلام به هنگام اضطراب و
شورش اصحابش در مورد حکومت فرموده است : [13] ای مردم همواره
وضع من و شما آن طور بود که من دوست مي داشتم . تا آنگاه که نبرد شما
را خسته و در هم کوفته ساخت . [1] سوگند به خدا [ اعتراف مي کنم که جنگ
عده ای از شما را [ از ما ] گرفت و جمعی را باقی گذاشت اما [
بدانيد ] اين نبرد برای دشمنانتان کوبنده تر و خستگي آفرين تر بود [2] من
ديروز فرمانده و امير بودم ولی امروز مامور و فرمانبر شده ام ديروز
نهي کننده و بازدارنده بودم [3] و امروز نهي شده و بازداشته شده ام شما
زندگی و بقای در دنيا را دوست داريد . و من نمي توانم شما را به راهی
که دوست نداريد مجبور سازم
[12] از سخنان امام ( ع ) اين سخن را امام عليه السلام به هنگام اضطراب و
شورش اصحابش در مورد حکومت فرموده است : [13] ای مردم همواره
وضع من و شما آن طور بود که من دوست مي داشتم . تا آنگاه که نبرد شما
را خسته و در هم کوفته ساخت . [1] سوگند به خدا [ اعتراف مي کنم که جنگ
عده ای از شما را [ از ما ] گرفت و جمعی را باقی گذاشت اما [
بدانيد ] اين نبرد برای دشمنانتان کوبنده تر و خستگي آفرين تر بود [2] من
ديروز فرمانده و امير بودم ولی امروز مامور و فرمانبر شده ام ديروز
نهي کننده و بازدارنده بودم [3] و امروز نهي شده و بازداشته شده ام شما
زندگی و بقای در دنيا را دوست داريد . و من نمي توانم شما را به راهی
که دوست نداريد مجبور سازم
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
-
- پست: 5234
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1747 بار
- سپاسهای دریافتی: 4179 بار
- تماس:
خطبه 209
[4] از سخنان امام عليه السلام در بصره به عيادت
علاءابن زيادحارثی که از يارانش بود رفت و چون چشمش به خانه وسيع
او افتاد فرمود : اين خانه با اين وسعت را در اين دنيا برای چه
مي خواهی ؟ با اينکه در آخرت به آن نيازمندتری [5] آری مگر اينکه بخواهی
به اين وسيله به آخرت برسی يعنی مهمانی کنی [ و مهمانان در آن را
گرامی داری ] [6] صله رحم نمائی و بدين وسيله حقوق [ لازم خود را ] اظهار
کرده به مورد خود قرار دهی که در اين صورت با اين خانه به آخرت
نائل شده ای [8] علاء گفت : ای اميرمؤمنان از برادرم عاصم بن زياد
پيش تو شکايت مي آورم فرمود : مگر چه کرده ؟ علاء پاسخ داد :
عبائی پوشيده و از دنيا کناره گرفته است . امام ( ع ) فرمود : حاضرش
کنيد . هنگامی که آمد به او فرمود : [9] ای دشمنک جان خود شيطان در تو
راه يافته و هدف تير او قرار گرفته ای آيا به خانواده و فرزندانت
رحم نمي کنی ؟ [1] تو خيال مي کنی خداوند [ به ظاهر ] طيبات را بر تو حلال
کرده اما [ در واقع ] دوست ندارد که از آنها استفاده کنی ؟ تو در
پيشگاه خداوند بي ارزشتر از آنی که بدينگونه با تو رفتار کند [2] عاصم
گفت : ای اميرمؤمنان اما تو خود با اين لباس خشن و آن غذای
ناگوار به سر مي بری [ در حالی که پيشوا و امام ما هستی ؟ و بر ما لازم
است به تو اقتدا کنيم ] [3] فرمود : وای بر تو من مثل تو نيستم [ وظيفه
من غير از شما است ] خداوند بر پيشوايان حق واجب شمرده [4] که بر خود
سخت گيرند و همچون طبقه ضعيف مردم باشند تا نداری فقير او را هيجان
نياورد که سر از فرمان خداوند برتابد .
[4] از سخنان امام عليه السلام در بصره به عيادت
علاءابن زيادحارثی که از يارانش بود رفت و چون چشمش به خانه وسيع
او افتاد فرمود : اين خانه با اين وسعت را در اين دنيا برای چه
مي خواهی ؟ با اينکه در آخرت به آن نيازمندتری [5] آری مگر اينکه بخواهی
به اين وسيله به آخرت برسی يعنی مهمانی کنی [ و مهمانان در آن را
گرامی داری ] [6] صله رحم نمائی و بدين وسيله حقوق [ لازم خود را ] اظهار
کرده به مورد خود قرار دهی که در اين صورت با اين خانه به آخرت
نائل شده ای [8] علاء گفت : ای اميرمؤمنان از برادرم عاصم بن زياد
پيش تو شکايت مي آورم فرمود : مگر چه کرده ؟ علاء پاسخ داد :
عبائی پوشيده و از دنيا کناره گرفته است . امام ( ع ) فرمود : حاضرش
کنيد . هنگامی که آمد به او فرمود : [9] ای دشمنک جان خود شيطان در تو
راه يافته و هدف تير او قرار گرفته ای آيا به خانواده و فرزندانت
رحم نمي کنی ؟ [1] تو خيال مي کنی خداوند [ به ظاهر ] طيبات را بر تو حلال
کرده اما [ در واقع ] دوست ندارد که از آنها استفاده کنی ؟ تو در
پيشگاه خداوند بي ارزشتر از آنی که بدينگونه با تو رفتار کند [2] عاصم
گفت : ای اميرمؤمنان اما تو خود با اين لباس خشن و آن غذای
ناگوار به سر مي بری [ در حالی که پيشوا و امام ما هستی ؟ و بر ما لازم
است به تو اقتدا کنيم ] [3] فرمود : وای بر تو من مثل تو نيستم [ وظيفه
من غير از شما است ] خداوند بر پيشوايان حق واجب شمرده [4] که بر خود
سخت گيرند و همچون طبقه ضعيف مردم باشند تا نداری فقير او را هيجان
نياورد که سر از فرمان خداوند برتابد .
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
-
- پست: 5234
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1747 بار
- سپاسهای دریافتی: 4179 بار
- تماس:
خطبه 210
[5] از سخنان امام عليه السلام اين سخن را امام در پاسخ کسی فرموده که از
او در مورد احاديث بدعت آور و روايات گوناگون که در بين مردم رواج
دارد پرسش نموده است [6] آنچه در بين مردم شايع است هم احاديث حق
است و هم باطل هم راست و هم دروغ هم ناسخ و هم منسوخ [7] هم عام و هم
خاص هم محکم و متشابه هم احاديثی است که به خوبی حفظ شده و هم
رواياتی که طبق ظن و گمان روايت گرديده است . [8] در عصر پيامبر ( ص )
آنقدر به آن حضرت دروغ بسته شد که به پا خاسته خطبه خواند [9] و فرمود :
هر کس عمدا به من دورغ ببندد جايگاه خويش را در آتش جهنم بايد
انتخاب کند [10] [ بدان ] افرادی که نقل حديث مي کنند چهار دسته اند و
پنجمی نخواهند داشت : [11] 1 منافقان [12] نخست منافقی که اظهار مي کند
نقاب اسلام را به چهره زده نه از گناه باکی دارد و نه از آن دوری
مي کند . [1] و عمدا به پيامبر صلی الله عليه و آله و سلم دروغ مي بندد .
[2] اگر مردم مي دانستند که اين شخص منافق و دروغگو است از او قبول
نمي کردند و تصديقش نمي نمودند [3] [ اما چون از واقعيت او آگاه نيستند ]
مي گويند : وی از صحابه رسول خدا صلی الله عليه و آله و سلم است
[4] پيامبر را ديده از او حديث شنيده و مطالب را از او دريافت کرده
است به همين دليل به گفته اش ترتيب اثر مي دهند . [5] در حالی که خداوند
شما را از وضع منافقان آنچنان که بايد آگاه ساخته و چنانکه لازم بوده
اوصاف آنان را برای شما برشمرده است [6] [ اين منافقان ] پس از پيامبر
( ص ) به پيشوايان گمراه و داعيان دوزخ با دروغ و بهتان تقرب جستند
[7] پيشوايان گمراه نيز به اينها ولايت و رياست بخشيدند و آنان را حاکم
ساختند و به گردن مردم سوار نمودند [8] و به وسيله اينها به خوردن دنيا
مشغول شدند مردم هم معمولا همراه سلاطين و دنيا هستند [9] مگر کسی که خداوند
او را محفوخ دارد . اين يکی از آن چهار گروه . [10] 2 اشتباه کاران [11] دوم
کسی است که از رسولخدا ( ص ) چيزی شنيده اما آن را درست حفظ نکرده
بلکه در آن اشتباه نموده است [12] ولی عمدا به آن حضرت دروغ نبسته آنچه
در اختيار دارد روايت مي کند و به آن عمل مي نمايد و مي گويد : [13] من از
پيامبر آن را شنيده ام اگر مسلمانان مي دانستند اشتباه کرده از او
نمي پذيرفتند [14] خودش هم اگر توجه پيدا مي کرد که در آن اشتباه واقع شده آن
را رها مي ساخت و مورد عمل قرار نمي داد . [15] 3 اهل شبهه [16] سوم کسی است
که شنيده پيامبر به چيزی امر فرموده در حالی که [ اين امر موقت بوده
و ] [17] بعدا پيامبر صلی الله عليه و آله و سلم از آن نهی نموده و او نهی
آن حضرت را نشنيده است و يا اينکه نهی رسولخدا ( ص ) را شنيده 000
[1] ولی از امری که بعدا نموده است بي اطلاع مانده اين شخص در حقيقت
منسوخ را فراگرفته اما ناسخ را نشنيده و حفط نکرده است [2] وی اگر
مي دانست آنچه شنيده نسخ شده است آن را رها مي ساخت و مسلمانان هم
اگر مي دانستند نسخ شده آن را ترک مي نمودند . [3] 4 حافظان راستگو [4] چهارم
کسی است که نه دروغ به خدا بسته و نه بر پيامبرش [5] از خوف خدا و برای
تعظيم پيامبرش ( ص ) دروغ را دشمن مي دارد [6] و نيز در آنچه شنيده
اشتباهی برايش پيش نيامده است بلکه آن را با تمام جوانبش حفظ کرده
است [7] آن چنان که شنيده بدون کم و زياد نقل کند . وی ناسخ را حفظ نموده
و به آن عمل مي کند [8] و منسوخ را فراگرفته و از آن دوری مي گزيند . خاص
و عام [9] محکم و متشابه را شناخته و هر کدام را در جای
خويش قرار داده است [10] گاهی سخنانی از پيامبر ( ص ) صادر مي شده است
که دارای دو جنبه بوده [11] سخنی جنبه خصوصی دارد و گفتاری جنبه عمومی و آن
کس که مقصود خداوند [12] و منظور پيامبر ( ص ) را از آن نمي دانست مي شنيد
[13] و حفظ مي نمود و بدون توجه به معنی و مقصود و هدف آن ،آن را توجيه
مي کرد . [14] اينطور نبود که همه اصحاب پيامبر ( ص ) از او پرسش کنند و
استفهام نمايند [15] تا آنجا که عده ای دوست داشتند اعرابی و يا سائلی
بيايد و از آن حضرت چيزی بپرسد و آنها پاسخ آنرا بشنوند [ و بهره
گيرند ] [1] اما من هر چه از خاطرم مي گذشت از او مي پرسيدم و حفظ مي نمودم
[2] اين است جهات اختلاف مردم در احاديث و علل اختلاف رواياتشان .
[5] از سخنان امام عليه السلام اين سخن را امام در پاسخ کسی فرموده که از
او در مورد احاديث بدعت آور و روايات گوناگون که در بين مردم رواج
دارد پرسش نموده است [6] آنچه در بين مردم شايع است هم احاديث حق
است و هم باطل هم راست و هم دروغ هم ناسخ و هم منسوخ [7] هم عام و هم
خاص هم محکم و متشابه هم احاديثی است که به خوبی حفظ شده و هم
رواياتی که طبق ظن و گمان روايت گرديده است . [8] در عصر پيامبر ( ص )
آنقدر به آن حضرت دروغ بسته شد که به پا خاسته خطبه خواند [9] و فرمود :
هر کس عمدا به من دورغ ببندد جايگاه خويش را در آتش جهنم بايد
انتخاب کند [10] [ بدان ] افرادی که نقل حديث مي کنند چهار دسته اند و
پنجمی نخواهند داشت : [11] 1 منافقان [12] نخست منافقی که اظهار مي کند
نقاب اسلام را به چهره زده نه از گناه باکی دارد و نه از آن دوری
مي کند . [1] و عمدا به پيامبر صلی الله عليه و آله و سلم دروغ مي بندد .
[2] اگر مردم مي دانستند که اين شخص منافق و دروغگو است از او قبول
نمي کردند و تصديقش نمي نمودند [3] [ اما چون از واقعيت او آگاه نيستند ]
مي گويند : وی از صحابه رسول خدا صلی الله عليه و آله و سلم است
[4] پيامبر را ديده از او حديث شنيده و مطالب را از او دريافت کرده
است به همين دليل به گفته اش ترتيب اثر مي دهند . [5] در حالی که خداوند
شما را از وضع منافقان آنچنان که بايد آگاه ساخته و چنانکه لازم بوده
اوصاف آنان را برای شما برشمرده است [6] [ اين منافقان ] پس از پيامبر
( ص ) به پيشوايان گمراه و داعيان دوزخ با دروغ و بهتان تقرب جستند
[7] پيشوايان گمراه نيز به اينها ولايت و رياست بخشيدند و آنان را حاکم
ساختند و به گردن مردم سوار نمودند [8] و به وسيله اينها به خوردن دنيا
مشغول شدند مردم هم معمولا همراه سلاطين و دنيا هستند [9] مگر کسی که خداوند
او را محفوخ دارد . اين يکی از آن چهار گروه . [10] 2 اشتباه کاران [11] دوم
کسی است که از رسولخدا ( ص ) چيزی شنيده اما آن را درست حفظ نکرده
بلکه در آن اشتباه نموده است [12] ولی عمدا به آن حضرت دروغ نبسته آنچه
در اختيار دارد روايت مي کند و به آن عمل مي نمايد و مي گويد : [13] من از
پيامبر آن را شنيده ام اگر مسلمانان مي دانستند اشتباه کرده از او
نمي پذيرفتند [14] خودش هم اگر توجه پيدا مي کرد که در آن اشتباه واقع شده آن
را رها مي ساخت و مورد عمل قرار نمي داد . [15] 3 اهل شبهه [16] سوم کسی است
که شنيده پيامبر به چيزی امر فرموده در حالی که [ اين امر موقت بوده
و ] [17] بعدا پيامبر صلی الله عليه و آله و سلم از آن نهی نموده و او نهی
آن حضرت را نشنيده است و يا اينکه نهی رسولخدا ( ص ) را شنيده 000
[1] ولی از امری که بعدا نموده است بي اطلاع مانده اين شخص در حقيقت
منسوخ را فراگرفته اما ناسخ را نشنيده و حفط نکرده است [2] وی اگر
مي دانست آنچه شنيده نسخ شده است آن را رها مي ساخت و مسلمانان هم
اگر مي دانستند نسخ شده آن را ترک مي نمودند . [3] 4 حافظان راستگو [4] چهارم
کسی است که نه دروغ به خدا بسته و نه بر پيامبرش [5] از خوف خدا و برای
تعظيم پيامبرش ( ص ) دروغ را دشمن مي دارد [6] و نيز در آنچه شنيده
اشتباهی برايش پيش نيامده است بلکه آن را با تمام جوانبش حفظ کرده
است [7] آن چنان که شنيده بدون کم و زياد نقل کند . وی ناسخ را حفظ نموده
و به آن عمل مي کند [8] و منسوخ را فراگرفته و از آن دوری مي گزيند . خاص
و عام [9] محکم و متشابه را شناخته و هر کدام را در جای
خويش قرار داده است [10] گاهی سخنانی از پيامبر ( ص ) صادر مي شده است
که دارای دو جنبه بوده [11] سخنی جنبه خصوصی دارد و گفتاری جنبه عمومی و آن
کس که مقصود خداوند [12] و منظور پيامبر ( ص ) را از آن نمي دانست مي شنيد
[13] و حفظ مي نمود و بدون توجه به معنی و مقصود و هدف آن ،آن را توجيه
مي کرد . [14] اينطور نبود که همه اصحاب پيامبر ( ص ) از او پرسش کنند و
استفهام نمايند [15] تا آنجا که عده ای دوست داشتند اعرابی و يا سائلی
بيايد و از آن حضرت چيزی بپرسد و آنها پاسخ آنرا بشنوند [ و بهره
گيرند ] [1] اما من هر چه از خاطرم مي گذشت از او مي پرسيدم و حفظ مي نمودم
[2] اين است جهات اختلاف مردم در احاديث و علل اختلاف رواياتشان .
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
-
- پست: 5234
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1747 بار
- سپاسهای دریافتی: 4179 بار
- تماس:
خطبه 211
[3] از خطبه های امام ( ع ) که امام ( ع ) درباره شگفتی آفرينش ايراد
فرموده است [4] و از قدرت و جبروت و بديع لطائف صنعت خداوند اين
بود که [5] از آب دريای ممتد و پر امواج و متراکم که امواج آن سخت به هم
مي خوردند و از آن صدای مهيبی برمي خاست موجود جامدی آفريد[6] سپس
طبقاتی از آن خلقت کرد و پس از پيوستگی آنها را از هم گشود و هفت
آسمان را به وجود آورد . [7] اين آسمانها به فرمان او برقرار ماندند و در
حد و اندازه ای که از طرف خداوند برايشان تعيين شده بود قرار گرفتند و
زمينی به وجود آورد [8] که دريائی عظيم و مسخرشده [ جو وسيع و پهناور ] آن
را به دوش حمل مي کند در برابر فرمانش خاضع [9] و در برابر هيبتش تسليم
است آبهای متحرک آن از ترس او ساکن شد [10] سپس صخره ها تپه ها و کوههای
زمين را آفريد و آنها را در جايگاه خود ثابت نگاهداشت [11] و در
قرارگاهشان مستقر ساخت قله های کوهها در هوا پيش مي رفت و ريشه آنها
در آب رسوخ مي نمود [12] کوهها از جاهای پست و صاف برآمدگی پيدا مي نمودند
و کم کم ارتفاع يافتند [13] و بن آنها در درون و اعماق زمين ريشه دوانيد
قله های آنها را به سوی آسمان کشيد [14] و نوک آنها را طولانی ساخت .
خداوند اين کوهها را تکيه گاه زمين و ميخهای نگهدارنده آن گردانيد .
[15] پس آنگاه در عين متحرک بودن آرام گرفت نکند اهل خويش را در
سقوط و اضطراب قرار دهد و يا آنچه را که حمل کرده فرواندازد [16] و يا آن
را از جای خويش زائل سازد . منزه است آن کس که زمين را در ميان آن
همه امواج ناآرام ثابت نگهداشت 000 [1] و پس از رطوبت جوانبش آن را
خشک ساخت بارانهای سيلابی پايان گرفت و خشکيها سر از آب برآوردند
و آن را جايگاه زندگی برای مخلوق خويش گردانيد [2] بساط زندگی را برای
آنان بر روی اقيانوس عظيم و راکدی که جريان ندارد و ايستاده و سير
نمي کند گسترد [3] تنها بادهای شديد و تند آن را بر هم مي زند و ابرهای
پرباران آن را به حرکت در مي آورد . [4] اين درس عبرتی است برای کسی که
بترسد [ و احساس مسک وليت در پيشگاه خدا کند ] [ ان فی ذلک لعبره
لمن يخشی ]
[3] از خطبه های امام ( ع ) که امام ( ع ) درباره شگفتی آفرينش ايراد
فرموده است [4] و از قدرت و جبروت و بديع لطائف صنعت خداوند اين
بود که [5] از آب دريای ممتد و پر امواج و متراکم که امواج آن سخت به هم
مي خوردند و از آن صدای مهيبی برمي خاست موجود جامدی آفريد[6] سپس
طبقاتی از آن خلقت کرد و پس از پيوستگی آنها را از هم گشود و هفت
آسمان را به وجود آورد . [7] اين آسمانها به فرمان او برقرار ماندند و در
حد و اندازه ای که از طرف خداوند برايشان تعيين شده بود قرار گرفتند و
زمينی به وجود آورد [8] که دريائی عظيم و مسخرشده [ جو وسيع و پهناور ] آن
را به دوش حمل مي کند در برابر فرمانش خاضع [9] و در برابر هيبتش تسليم
است آبهای متحرک آن از ترس او ساکن شد [10] سپس صخره ها تپه ها و کوههای
زمين را آفريد و آنها را در جايگاه خود ثابت نگاهداشت [11] و در
قرارگاهشان مستقر ساخت قله های کوهها در هوا پيش مي رفت و ريشه آنها
در آب رسوخ مي نمود [12] کوهها از جاهای پست و صاف برآمدگی پيدا مي نمودند
و کم کم ارتفاع يافتند [13] و بن آنها در درون و اعماق زمين ريشه دوانيد
قله های آنها را به سوی آسمان کشيد [14] و نوک آنها را طولانی ساخت .
خداوند اين کوهها را تکيه گاه زمين و ميخهای نگهدارنده آن گردانيد .
[15] پس آنگاه در عين متحرک بودن آرام گرفت نکند اهل خويش را در
سقوط و اضطراب قرار دهد و يا آنچه را که حمل کرده فرواندازد [16] و يا آن
را از جای خويش زائل سازد . منزه است آن کس که زمين را در ميان آن
همه امواج ناآرام ثابت نگهداشت 000 [1] و پس از رطوبت جوانبش آن را
خشک ساخت بارانهای سيلابی پايان گرفت و خشکيها سر از آب برآوردند
و آن را جايگاه زندگی برای مخلوق خويش گردانيد [2] بساط زندگی را برای
آنان بر روی اقيانوس عظيم و راکدی که جريان ندارد و ايستاده و سير
نمي کند گسترد [3] تنها بادهای شديد و تند آن را بر هم مي زند و ابرهای
پرباران آن را به حرکت در مي آورد . [4] اين درس عبرتی است برای کسی که
بترسد [ و احساس مسک وليت در پيشگاه خدا کند ] [ ان فی ذلک لعبره
لمن يخشی ]
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
-
- پست: 5234
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1747 بار
- سپاسهای دریافتی: 4179 بار
- تماس:
خطبه 212
[5] از خطبه های امام ( ع ) امام همواره با اين سخنان اصحاب خويش را
برای جهاد با شاميان بسيج مي نمود . [6] بارپروردگارا هر کدام از
بندگانت که سخن عادلانه و اصلاح کننده و بدون مفسده ما را در دين و دنيا
بشنود [7] ولی پس از شنيدن از ياری آئين تو و اعزاز دينت سر باز زند و
پشت کند [8] ما تو را بر ضد او به شهادت مي طلبيم . [9] ای کسی که بزرگترين
شاهدانی و باز تمام آنها را که در آسمانها و زمين سکونت بخشيده ای به
عنوان گواه بر ضد او به شهادت دعوت مي کنيم [10] با اينکه مي دانيم تو از
ياری او بي نيازی و او را به گناهش خواهی گرفت
[5] از خطبه های امام ( ع ) امام همواره با اين سخنان اصحاب خويش را
برای جهاد با شاميان بسيج مي نمود . [6] بارپروردگارا هر کدام از
بندگانت که سخن عادلانه و اصلاح کننده و بدون مفسده ما را در دين و دنيا
بشنود [7] ولی پس از شنيدن از ياری آئين تو و اعزاز دينت سر باز زند و
پشت کند [8] ما تو را بر ضد او به شهادت مي طلبيم . [9] ای کسی که بزرگترين
شاهدانی و باز تمام آنها را که در آسمانها و زمين سکونت بخشيده ای به
عنوان گواه بر ضد او به شهادت دعوت مي کنيم [10] با اينکه مي دانيم تو از
ياری او بي نيازی و او را به گناهش خواهی گرفت
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
-
- پست: 5234
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1747 بار
- سپاسهای دریافتی: 4179 بار
- تماس:
خطبه 213
[11] از خطبه های امام ( ع ) در اين خطبه امام ( ع ) از مجد و عظمت خداوند
سخن به ميان آورد . [12] ستايش مخصوص خداوندی است که از شباهت به
مخلوقات والاتر است و از توصيف واصفان بالاتر [13] بر همه ناظران و
بينايان به وسيله تدبير شگفت آورش آشکار و با جلال و عزتش از فکر
متفکران پنهان دانا است [1] اما نه اينکه معلوماتش اکتسابی باشد و بر آن
افزوده گردد و نه اينکه از کسی فراگيرد [2] تقدير و اندازه جميع امور به
دست او است بدون اينکه نياز به تفکر و يا رجوع به ضمير و وجدان
داشته باشد خداوندی که تاريکی نمي تواند برايش ستر و پوششی گردد [ که
نتواند اشياء را ببيند ] [3] و برای ديدن موجودات نياز به استفاده از نور
ندارد شب وی را نمي پوشاند و روز بر او جريان ندارد . [4] نه اشياء را با
حسن بينائی درک مي کند و نه علم و دانشش از طريق اخبار و آگاهی به
دست مي آيد [5] قسمت ديگری از اين خطبه درباره پيامبر ( ص ) [6] او را با
نور و روشنائی فرستاد و از ميان مخلوقش برگزيد و بر همه مقدم داشت
پراکندگيها را به وسيله او از بين برد و اتحاد و الفت ايجاد فرمود
[مفاسد را ريشه کن و به جای آن مصالح گذاشت ] [7] شورشی بر ضد زورمندان به
دست آن حضرت به وجود آورد [ تا همه سر تسليم فرودآوردند ] مشکلات و
صعوبتها را بوسيله او خاضع و ناهمواريها را به دست وی هموار ساخت [8] تا
آنجا که ضلالت و گمراهی را از هر سو عقب راند .
[11] از خطبه های امام ( ع ) در اين خطبه امام ( ع ) از مجد و عظمت خداوند
سخن به ميان آورد . [12] ستايش مخصوص خداوندی است که از شباهت به
مخلوقات والاتر است و از توصيف واصفان بالاتر [13] بر همه ناظران و
بينايان به وسيله تدبير شگفت آورش آشکار و با جلال و عزتش از فکر
متفکران پنهان دانا است [1] اما نه اينکه معلوماتش اکتسابی باشد و بر آن
افزوده گردد و نه اينکه از کسی فراگيرد [2] تقدير و اندازه جميع امور به
دست او است بدون اينکه نياز به تفکر و يا رجوع به ضمير و وجدان
داشته باشد خداوندی که تاريکی نمي تواند برايش ستر و پوششی گردد [ که
نتواند اشياء را ببيند ] [3] و برای ديدن موجودات نياز به استفاده از نور
ندارد شب وی را نمي پوشاند و روز بر او جريان ندارد . [4] نه اشياء را با
حسن بينائی درک مي کند و نه علم و دانشش از طريق اخبار و آگاهی به
دست مي آيد [5] قسمت ديگری از اين خطبه درباره پيامبر ( ص ) [6] او را با
نور و روشنائی فرستاد و از ميان مخلوقش برگزيد و بر همه مقدم داشت
پراکندگيها را به وسيله او از بين برد و اتحاد و الفت ايجاد فرمود
[مفاسد را ريشه کن و به جای آن مصالح گذاشت ] [7] شورشی بر ضد زورمندان به
دست آن حضرت به وجود آورد [ تا همه سر تسليم فرودآوردند ] مشکلات و
صعوبتها را بوسيله او خاضع و ناهمواريها را به دست وی هموار ساخت [8] تا
آنجا که ضلالت و گمراهی را از هر سو عقب راند .
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
-
- پست: 5234
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1747 بار
- سپاسهای دریافتی: 4179 بار
- تماس:
خطبه 214
[9] از خطبه های امام ( ع ) امام ( ع ) در اين خطبه از صفات اصيل پيامبر
( ص ) و اوصاف دانشمندان و پند و اندرز به تقوا سخن به ميان آورده .
[10] گواهی مي دهم که خداوند عادل است و دادگر و حاکمی است جداکننده حق از
باطل و نيز گواهی مي دهم که محمد ( ص ) بنده و فرستاده او [11] و سرور
مخلوقات است . هر زمان خدا انسانها را به دو بخش تقسيم کرد نور
وجود آن حضرت را در بهترين آن دو به وديعه نهاد [12] ناپاکدامنان در او
سهمی و فاجران و گناهکاران در او هيچ دخالتی نداشتند . [13] آگاه
باشيد خداوند برای خير و نيکی اهلی قرار داده و برای حق ستون و
پايه هائی [14] و برای اطاعت فرمانش نگهدارنده ای در هر گامی که در طريق
اطاعتش برمي داريد کمک و ياوری از جانب او تعيين شده : که اين
اعانت وکمک بر زبانها جاری [1] و قلبها را ثابت نگه مي دارد که برای کسی
که بخواهد به آن اکتفا نمايد کفايت و برای آنان که شفا بخواهند شفا
است [2] صفات دانشمندان [3] آگاه باشيد که بندگان خدا آنها که علم خدای
را حافظند به مصونيت او مصون هستند [4] آنها چشمه های علوم خداوند را جاری
مي سازند و با دوستی پيوستگی ايجاد می کنند با محبت يکديگر را
ملاقات [5] و با ظرفی سيراب سازنده يکديگر را سيراب مي کنند و با رفع
تشنگی خارج مي شوند شک و ترديد در آنها راه نمي يابد [6] و غيبت در آنها
به سرعت پيش نمي رود سرشت و اخلاقشان بر اين وضع پي ريزی شده [7] به خاطر
خدا با هم دوستند و برای او با هم پيوند رفاقت برقرار مي سازند اينها
نسبت به بقيه مردم همچون بذرهای انتخاب شده هستند [8] که دانه های خوب را
جهت کاشتن انتخاب و بقيه را رها مي کنند و اين امتياز در اثر
خالص ساختن و پاک کردن آنها [ و به خوبی از عهده امتحان برون آمدن است ]
[9] پند و اندرز به تقوا [10] اين نصيحت را به قيمت قبولش از من بپذيريد
[ که جز قبول آن پاداشی از شما نمي طلبم ] و از مرگ پيش از رسيدنش
بر حذر باشيد [11] انسان بايد در اين کوتاه مدت عمرش و اقامت اندکش را
در اين جايگاه نظر افکند تا آن را به منزلگاهی بهتر مبدل سازد [12] بايد
برای جائی که وی را مي برند و برای شناسائی خانه ديگرش کوشش کند .
خوشا به حال آن کس که قلبی سليم دارد : [13] از کسی که هدايتش مي کند
اطاعت و از آنکه وی را به پستی مي کشاند دوری جويد به راه امن و درست
با بينائی کسی که بينايش سازد برسد [14] به اطاعت آن کس که به هدايت
دعوتش کند گردن نهد و به سرای هدايت پيش از آنکه درهايش بسته شود
و اسبابش قطع گردد مبادرت ورزد [15] در توبه را بگشايد و گناه را از بين
ببرد [16] اگر چنين کند بر جاده حق قرار گرفته و به راه راست و وسيع حق
هدايت شده است .
[9] از خطبه های امام ( ع ) امام ( ع ) در اين خطبه از صفات اصيل پيامبر
( ص ) و اوصاف دانشمندان و پند و اندرز به تقوا سخن به ميان آورده .
[10] گواهی مي دهم که خداوند عادل است و دادگر و حاکمی است جداکننده حق از
باطل و نيز گواهی مي دهم که محمد ( ص ) بنده و فرستاده او [11] و سرور
مخلوقات است . هر زمان خدا انسانها را به دو بخش تقسيم کرد نور
وجود آن حضرت را در بهترين آن دو به وديعه نهاد [12] ناپاکدامنان در او
سهمی و فاجران و گناهکاران در او هيچ دخالتی نداشتند . [13] آگاه
باشيد خداوند برای خير و نيکی اهلی قرار داده و برای حق ستون و
پايه هائی [14] و برای اطاعت فرمانش نگهدارنده ای در هر گامی که در طريق
اطاعتش برمي داريد کمک و ياوری از جانب او تعيين شده : که اين
اعانت وکمک بر زبانها جاری [1] و قلبها را ثابت نگه مي دارد که برای کسی
که بخواهد به آن اکتفا نمايد کفايت و برای آنان که شفا بخواهند شفا
است [2] صفات دانشمندان [3] آگاه باشيد که بندگان خدا آنها که علم خدای
را حافظند به مصونيت او مصون هستند [4] آنها چشمه های علوم خداوند را جاری
مي سازند و با دوستی پيوستگی ايجاد می کنند با محبت يکديگر را
ملاقات [5] و با ظرفی سيراب سازنده يکديگر را سيراب مي کنند و با رفع
تشنگی خارج مي شوند شک و ترديد در آنها راه نمي يابد [6] و غيبت در آنها
به سرعت پيش نمي رود سرشت و اخلاقشان بر اين وضع پي ريزی شده [7] به خاطر
خدا با هم دوستند و برای او با هم پيوند رفاقت برقرار مي سازند اينها
نسبت به بقيه مردم همچون بذرهای انتخاب شده هستند [8] که دانه های خوب را
جهت کاشتن انتخاب و بقيه را رها مي کنند و اين امتياز در اثر
خالص ساختن و پاک کردن آنها [ و به خوبی از عهده امتحان برون آمدن است ]
[9] پند و اندرز به تقوا [10] اين نصيحت را به قيمت قبولش از من بپذيريد
[ که جز قبول آن پاداشی از شما نمي طلبم ] و از مرگ پيش از رسيدنش
بر حذر باشيد [11] انسان بايد در اين کوتاه مدت عمرش و اقامت اندکش را
در اين جايگاه نظر افکند تا آن را به منزلگاهی بهتر مبدل سازد [12] بايد
برای جائی که وی را مي برند و برای شناسائی خانه ديگرش کوشش کند .
خوشا به حال آن کس که قلبی سليم دارد : [13] از کسی که هدايتش مي کند
اطاعت و از آنکه وی را به پستی مي کشاند دوری جويد به راه امن و درست
با بينائی کسی که بينايش سازد برسد [14] به اطاعت آن کس که به هدايت
دعوتش کند گردن نهد و به سرای هدايت پيش از آنکه درهايش بسته شود
و اسبابش قطع گردد مبادرت ورزد [15] در توبه را بگشايد و گناه را از بين
ببرد [16] اگر چنين کند بر جاده حق قرار گرفته و به راه راست و وسيع حق
هدايت شده است .
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
-
- پست: 5234
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1747 بار
- سپاسهای دریافتی: 4179 بار
- تماس:
خطبه 215
1] از دعاهای امام عليه السلام که همواره خدای را با آن مي خوانده [2] ستايش
ويژه خداوندی است که مرا بيمار نساخته و مرگم را فرانرسانده است به
بيماريهای بد منظر و برص دچار نگردانده [3] و به کيفر بدترين اعمالم
نرسانده و مرا بلاعقب قرار نداده است مرتد از دين [4] و منکر پروردگارم
ننموده چنانم نساخته که از ايمانم وحشت داشته باشم و نيز ديوانه ام
نکرده [5] و به کيفر و عذاب ملتهای پيشين گرفتارم ننموده است . شب را
به روز آوردم در حالی که بنده ای مملوکم و در حالی که به نفس خود ستم
نموده ام . [6] خداوندا حجت تو بر من تمام و من حجت و دليلی در برابر
تو ندارم . جز آنچه تو مي بخشی نمي توانم چيزی تهيه کنم و جز اينکه تو
مرا نگه مي داری من قدرت ندارم خويش را از چيزی حفظ کنم . [7] پروردگارا
به تو پناه مي برم نکند بي نيازئی که به من بخشيده ای سلب گردد و
نيازمند گردم و در هدايتت گمراه شوم در سايه حکومتت بر من ستم شود و
با وجود اينکه همه چيز در دست تو است مقهور و مغلوب گردم . [8] خداوندا
نخستين نعمت گرانبها از نعمتهای خويش را که از من مي گيری جانم
قرار ده و نخستين وديعه ای که از من بازمي ستانی نعمت جانم از ميان
همه نعمتها گردان [ و تا آخر عمر ساير نعمتها را بر من ارزانی دار ]
[9] الها از اين به تو پناه مي بريم که از گفتارت روی گردانيم يا به
کناره گيری از آئينت فريفته شويم و يا اينکه هوا و هوسهای سرکش دل
نه هدايت تو برما چيره گردد
1] از دعاهای امام عليه السلام که همواره خدای را با آن مي خوانده [2] ستايش
ويژه خداوندی است که مرا بيمار نساخته و مرگم را فرانرسانده است به
بيماريهای بد منظر و برص دچار نگردانده [3] و به کيفر بدترين اعمالم
نرسانده و مرا بلاعقب قرار نداده است مرتد از دين [4] و منکر پروردگارم
ننموده چنانم نساخته که از ايمانم وحشت داشته باشم و نيز ديوانه ام
نکرده [5] و به کيفر و عذاب ملتهای پيشين گرفتارم ننموده است . شب را
به روز آوردم در حالی که بنده ای مملوکم و در حالی که به نفس خود ستم
نموده ام . [6] خداوندا حجت تو بر من تمام و من حجت و دليلی در برابر
تو ندارم . جز آنچه تو مي بخشی نمي توانم چيزی تهيه کنم و جز اينکه تو
مرا نگه مي داری من قدرت ندارم خويش را از چيزی حفظ کنم . [7] پروردگارا
به تو پناه مي برم نکند بي نيازئی که به من بخشيده ای سلب گردد و
نيازمند گردم و در هدايتت گمراه شوم در سايه حکومتت بر من ستم شود و
با وجود اينکه همه چيز در دست تو است مقهور و مغلوب گردم . [8] خداوندا
نخستين نعمت گرانبها از نعمتهای خويش را که از من مي گيری جانم
قرار ده و نخستين وديعه ای که از من بازمي ستانی نعمت جانم از ميان
همه نعمتها گردان [ و تا آخر عمر ساير نعمتها را بر من ارزانی دار ]
[9] الها از اين به تو پناه مي بريم که از گفتارت روی گردانيم يا به
کناره گيری از آئينت فريفته شويم و يا اينکه هوا و هوسهای سرکش دل
نه هدايت تو برما چيره گردد
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
-
- پست: 5234
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1747 بار
- سپاسهای دریافتی: 4179 بار
- تماس:
خطبه 216
[10] از خطبه های امام ( ع ) که در صفين ايراد فرمود . [11] اما بعد
خداوند برای من بر شما به واسطه سرپرستی امورتان حقی قرار داده [12] و در
مقابل برای شما همانند آن حقی بر گردن من گذاشته است بنابراين دائره
حق در توصيف و در مرحله سخن از هر چيز وسيعتر است . [1] ولی به هنگام
عمل کم وسعت ترين دائره هاست . حق به نفع کسی جريان نمي يابد جز اينکه
در مقابل برايش مسک وليتی به وجود مي آورد . [2] و حق بر زيان کسی جاری
نمي شود جز اينکه به همان اندازه به سود او جريان مي يابد . و اگر قرار
بود حق به سود کسی جريان يابد و مسک وليت برايش ايجاد نکند [3] اين
مخصوص خداوند بود نه مخلوقش و اين بواسطه قدرتش بر بندگان [4] و
عدالتش در تمام چيزهائی که فرمانش بر آنها جريان دارد خواهد بود اما
[ در عين حال ] خداوند حق خود را بر بندگان اين قرار داده که اطاعتش
کنند [5] و در برابر پاداش آنان را حقی بر خود به طور تفضل چندين برابر
قرار داده و حتی بيشتر از آن برای کسانی که اهلش باشند مقرر فرموده
است . [6] حقوق زمامداران بر رعيت و به عکس [7] سپس خداوند از حقوقی که
قرار داده حق بعضی از مردم را بر بعضی ديگر است [8] و آن را از هر نظر
برای افراد مساوی قرار داده است . بعضی از اين حقوق بعضی ديگر را به
دنبال دارد و بعضی از اين حقوق حتما در پی حق ديگری است . [ چنانکه
اگر زمامدار مثلا عدالت نکند حق اطاعت ندارد ] [9] از ميان حقوق خداوند
بزرگترين حقی را که فرض شمرده است حق والی و زمامدار بر رعيت و حق
رعيت بر والی و حاکم است . [10] اين فريضه ای است که خداوند برای هر يک
از زمامداران و رعايا بر ديگری قرار داده است [11] و آن را نظام الفت و
پيوستگی آنان با يکديگر و عزت و نيرومندی دينشان گردانيده . [12] بنابراين
رعيت هرگز اصلاح نمي شود جز با اصلاح شدن واليان و زمامداران . و زمامداران
اصلاح نمي گردند جز با روبراه بودن رعايا [13] پس آنگاه که رعيت حق
حکومت را اداء کند و حکومت نيز حق رعايا را مراعات نمايد حق در
ميانشان قوی و نيرومند خواهد شد [14] و جاده های دين صاف و بی دست انداز
مي گردد نشانه و علامتهای عدالت اعتدال مي پذيرد [15] و راه و رسمها درست در
مجرای خويش به کار مي افتد بدين ترتيب زمان صالح مي شود [16] به بقاء
دولت اميدوار بايد بود و دشمنان مايوس خواهند شد . [17] اما آنگاه که
رعيت بر والی خويش چيره گردد و يا رئيس حکومت بر رعايا اجحاف
نمايد نظام بر هم مي خورد 000 [1] نشانه های ستم و جور آشکار خواهد گرديد
دستبرد در برنامه های دينی بسيار مي شود [2] و جاده های وسيع سنن و آداب
مذهبی متروک خواهد ماند بر طبق ميل و هوا عمل مي کنند و احکام خداوند
تعطيل مي گردد [3] و بيماريهای اخلاقی بسيار خواهد شد [ مردم ] از حقوق بزرگی
که تعطيل مي شود و باطلهای عظيمی که رواج مي يابد وحشتی نمي کنند [4] در چنين
وضعی نيکان خوار و ذليل گردند و اشرار و بدان عزيز و قدرتمند شوند و
مجازاتهای الهی بر بندگان بزرگ مي نمايد [ در حالی که اين کيفرها را
با اعمال خود به وجود آورده اند ] [5] در اين هنگام بر شما لازم است که
يکديگر را بر اداء اين حقوق نصيحت کنيد و به خوبی در انجام آن همکاری
نمائيد [6] [ اما در عين حال بدانيد ] هيچکس گرچه سخت در بدست آوردن
خشنودی خداوند حريص باشد و در اين راه آنچه مي تواند تلاش کند نمی
تواند اطاعتی که شايسته مقام خداوند است انجام دهد . [7] بلی از حقوق
واجب خداوند بر بندگان اين است که به اندازه توانائی خود در
خيرخواهی و نصيحت بندگانش کوشش کنند [8] و در راه برقراری حق در ميان
خود همکاری نمايند [ و نيز توجه داشته باشيد ] هيچگاه نمي توان کسی را
يافت هر چند در مقام و منزلت بزرگ باشد [9] و سابقه دار در دين در
انجام حقی که به عهده دارد نياز به کمک نداشته باشد . [10] و همچنين هرگز
کسی را نتوان پيدا نمود هر چند مردم او را کوچک شمارند و با چشم
حقارت وی را بنگرند که در کمک کردن به حق يا کمک به او در انجام
حق از او بي نياز بود . [11] اينجا يکی از ياران امام [ به پاخاست ] و با
سخنی طولانی که در آن فراوان آن حضرت را ستود به امام پاسخ مثبت داد
و اطاعت و شنوائی خويش را در همه حال از دستورات آن حضرت اعلام
کرد . امام ( ع ) در اينجا فرمود : [12] سزاوار است آن کس که جلال خداوند
در نظرش بزرگ و مقام او در قلبش پر عظمت است [13] همه چيز جز خداوند
در نظرش کوچک جلوه کند [14] و سزاوارترين کسی که چنين است آن کس است
که نعمت خداوند بر او بزرگ و مشمول لطف و احسان خاص او گرديده :
[15] زيرا هر قدر نعمت خدا بر کسی افزونتر گردد حق او [ به همان نسبت ]
بيشتر مي شود 000 [1] و [ بدانيد ] از بدترين حالات زمامداران در پيشگاه
صالحان اين است که گمان برده شود آنها فريفته تفاخر گشته [2] و کارشان
شکل برتري جوئی به خود گرفته من از اين ناراحتم که حتی در ذهن شما جولان
کند [3] که مدح و ستايش را دوست دارم از شنيدن آن لذت مي برم . من به
حمدالله چنين نيستم [4] و اگر [ فرضا ] دوست هم مي داشتم به خاطر خضوع
در اين ذات پر عظمت و کبريائی خدا که از همه کس به ثنا و ستايش
سزاوارتر است آن را ترک گفتم . [5] گاهی هست که مردم ستودن افراد را
به خاطر مجاهده ها و تلاشهايشان لازم مي شمرند [ و اين برای مردم بي عيب
است اما من از شما مي خواهم ] [6] مرا با سخنان جالب خود نستائيد [ و
اينکه مي بينيد در راه اجرای فرمان خداوند تلاش مي کنم ] برای اين است
که : مي خواهم خود را از مسک وليت حقوقی که بر گردنم هست خارج سازم
[7] حقوقی که خداوند و شما بر گردنم داريد و هنوز کاملا از انجام آنها
فراغت نيافته ام [8] و واجباتی که به جای نياورده و بايد به مرحله اجراء
گذارم بنابراين آنگونه که با زمامداران ستمگر سخن مي گوئيد با من سخن
مگوئيد [9] و آنچنانکه در پيشگاه حکام خشمگين و جبار خود را جمع و جور
مي کنيد در حضور من نباشيد [10] و به طور تصنعی [ و منافقانه ] با من رفتار
منمائيد و هرگز گمان مبريد در مورد حقی که به من پيشنهاد کرده ايد کندی
ورزم [ يا ناراحت شوم ] [11] و نه اينکه خيال کنيد من در پی بزرگ ساختن
خويشتنم زيرا کسی که شنيدن حق و يا عرضه داشتن عدالت به او برايش
مشکل باشد [12] عمل به آن برای وی مشکلتر است با توجه به اين از گفتن
سخن حق و يا مشورت عدالت آميز خودداری مکنيد [13] زيرا من [ شخصا به عنوان
يک انسان ] خويشتن را مافوق آنکه اشتباه کنم نمي دانم و از آن در
کارهايم ايمن نيستم [14] مگر اينکه خداوند مرا حفظ کند.[15] من و شما بندگان و
مملوک خداوندی هستيم که جز او خدائی نيست او آنچنان در وجود ما
تصرف دارد که ما بدانگونه قدرت تصرف در خويش را نداريم [16] خداوند ما
را از آنچه بوديم خارج ساخت و به صلاح و رستگاری آورد [17] به جای ضلالت
هدايت بخشيد و پس از نابينائی و کوردلی بصيرت و بينائی عطا کرد
[10] از خطبه های امام ( ع ) که در صفين ايراد فرمود . [11] اما بعد
خداوند برای من بر شما به واسطه سرپرستی امورتان حقی قرار داده [12] و در
مقابل برای شما همانند آن حقی بر گردن من گذاشته است بنابراين دائره
حق در توصيف و در مرحله سخن از هر چيز وسيعتر است . [1] ولی به هنگام
عمل کم وسعت ترين دائره هاست . حق به نفع کسی جريان نمي يابد جز اينکه
در مقابل برايش مسک وليتی به وجود مي آورد . [2] و حق بر زيان کسی جاری
نمي شود جز اينکه به همان اندازه به سود او جريان مي يابد . و اگر قرار
بود حق به سود کسی جريان يابد و مسک وليت برايش ايجاد نکند [3] اين
مخصوص خداوند بود نه مخلوقش و اين بواسطه قدرتش بر بندگان [4] و
عدالتش در تمام چيزهائی که فرمانش بر آنها جريان دارد خواهد بود اما
[ در عين حال ] خداوند حق خود را بر بندگان اين قرار داده که اطاعتش
کنند [5] و در برابر پاداش آنان را حقی بر خود به طور تفضل چندين برابر
قرار داده و حتی بيشتر از آن برای کسانی که اهلش باشند مقرر فرموده
است . [6] حقوق زمامداران بر رعيت و به عکس [7] سپس خداوند از حقوقی که
قرار داده حق بعضی از مردم را بر بعضی ديگر است [8] و آن را از هر نظر
برای افراد مساوی قرار داده است . بعضی از اين حقوق بعضی ديگر را به
دنبال دارد و بعضی از اين حقوق حتما در پی حق ديگری است . [ چنانکه
اگر زمامدار مثلا عدالت نکند حق اطاعت ندارد ] [9] از ميان حقوق خداوند
بزرگترين حقی را که فرض شمرده است حق والی و زمامدار بر رعيت و حق
رعيت بر والی و حاکم است . [10] اين فريضه ای است که خداوند برای هر يک
از زمامداران و رعايا بر ديگری قرار داده است [11] و آن را نظام الفت و
پيوستگی آنان با يکديگر و عزت و نيرومندی دينشان گردانيده . [12] بنابراين
رعيت هرگز اصلاح نمي شود جز با اصلاح شدن واليان و زمامداران . و زمامداران
اصلاح نمي گردند جز با روبراه بودن رعايا [13] پس آنگاه که رعيت حق
حکومت را اداء کند و حکومت نيز حق رعايا را مراعات نمايد حق در
ميانشان قوی و نيرومند خواهد شد [14] و جاده های دين صاف و بی دست انداز
مي گردد نشانه و علامتهای عدالت اعتدال مي پذيرد [15] و راه و رسمها درست در
مجرای خويش به کار مي افتد بدين ترتيب زمان صالح مي شود [16] به بقاء
دولت اميدوار بايد بود و دشمنان مايوس خواهند شد . [17] اما آنگاه که
رعيت بر والی خويش چيره گردد و يا رئيس حکومت بر رعايا اجحاف
نمايد نظام بر هم مي خورد 000 [1] نشانه های ستم و جور آشکار خواهد گرديد
دستبرد در برنامه های دينی بسيار مي شود [2] و جاده های وسيع سنن و آداب
مذهبی متروک خواهد ماند بر طبق ميل و هوا عمل مي کنند و احکام خداوند
تعطيل مي گردد [3] و بيماريهای اخلاقی بسيار خواهد شد [ مردم ] از حقوق بزرگی
که تعطيل مي شود و باطلهای عظيمی که رواج مي يابد وحشتی نمي کنند [4] در چنين
وضعی نيکان خوار و ذليل گردند و اشرار و بدان عزيز و قدرتمند شوند و
مجازاتهای الهی بر بندگان بزرگ مي نمايد [ در حالی که اين کيفرها را
با اعمال خود به وجود آورده اند ] [5] در اين هنگام بر شما لازم است که
يکديگر را بر اداء اين حقوق نصيحت کنيد و به خوبی در انجام آن همکاری
نمائيد [6] [ اما در عين حال بدانيد ] هيچکس گرچه سخت در بدست آوردن
خشنودی خداوند حريص باشد و در اين راه آنچه مي تواند تلاش کند نمی
تواند اطاعتی که شايسته مقام خداوند است انجام دهد . [7] بلی از حقوق
واجب خداوند بر بندگان اين است که به اندازه توانائی خود در
خيرخواهی و نصيحت بندگانش کوشش کنند [8] و در راه برقراری حق در ميان
خود همکاری نمايند [ و نيز توجه داشته باشيد ] هيچگاه نمي توان کسی را
يافت هر چند در مقام و منزلت بزرگ باشد [9] و سابقه دار در دين در
انجام حقی که به عهده دارد نياز به کمک نداشته باشد . [10] و همچنين هرگز
کسی را نتوان پيدا نمود هر چند مردم او را کوچک شمارند و با چشم
حقارت وی را بنگرند که در کمک کردن به حق يا کمک به او در انجام
حق از او بي نياز بود . [11] اينجا يکی از ياران امام [ به پاخاست ] و با
سخنی طولانی که در آن فراوان آن حضرت را ستود به امام پاسخ مثبت داد
و اطاعت و شنوائی خويش را در همه حال از دستورات آن حضرت اعلام
کرد . امام ( ع ) در اينجا فرمود : [12] سزاوار است آن کس که جلال خداوند
در نظرش بزرگ و مقام او در قلبش پر عظمت است [13] همه چيز جز خداوند
در نظرش کوچک جلوه کند [14] و سزاوارترين کسی که چنين است آن کس است
که نعمت خداوند بر او بزرگ و مشمول لطف و احسان خاص او گرديده :
[15] زيرا هر قدر نعمت خدا بر کسی افزونتر گردد حق او [ به همان نسبت ]
بيشتر مي شود 000 [1] و [ بدانيد ] از بدترين حالات زمامداران در پيشگاه
صالحان اين است که گمان برده شود آنها فريفته تفاخر گشته [2] و کارشان
شکل برتري جوئی به خود گرفته من از اين ناراحتم که حتی در ذهن شما جولان
کند [3] که مدح و ستايش را دوست دارم از شنيدن آن لذت مي برم . من به
حمدالله چنين نيستم [4] و اگر [ فرضا ] دوست هم مي داشتم به خاطر خضوع
در اين ذات پر عظمت و کبريائی خدا که از همه کس به ثنا و ستايش
سزاوارتر است آن را ترک گفتم . [5] گاهی هست که مردم ستودن افراد را
به خاطر مجاهده ها و تلاشهايشان لازم مي شمرند [ و اين برای مردم بي عيب
است اما من از شما مي خواهم ] [6] مرا با سخنان جالب خود نستائيد [ و
اينکه مي بينيد در راه اجرای فرمان خداوند تلاش مي کنم ] برای اين است
که : مي خواهم خود را از مسک وليت حقوقی که بر گردنم هست خارج سازم
[7] حقوقی که خداوند و شما بر گردنم داريد و هنوز کاملا از انجام آنها
فراغت نيافته ام [8] و واجباتی که به جای نياورده و بايد به مرحله اجراء
گذارم بنابراين آنگونه که با زمامداران ستمگر سخن مي گوئيد با من سخن
مگوئيد [9] و آنچنانکه در پيشگاه حکام خشمگين و جبار خود را جمع و جور
مي کنيد در حضور من نباشيد [10] و به طور تصنعی [ و منافقانه ] با من رفتار
منمائيد و هرگز گمان مبريد در مورد حقی که به من پيشنهاد کرده ايد کندی
ورزم [ يا ناراحت شوم ] [11] و نه اينکه خيال کنيد من در پی بزرگ ساختن
خويشتنم زيرا کسی که شنيدن حق و يا عرضه داشتن عدالت به او برايش
مشکل باشد [12] عمل به آن برای وی مشکلتر است با توجه به اين از گفتن
سخن حق و يا مشورت عدالت آميز خودداری مکنيد [13] زيرا من [ شخصا به عنوان
يک انسان ] خويشتن را مافوق آنکه اشتباه کنم نمي دانم و از آن در
کارهايم ايمن نيستم [14] مگر اينکه خداوند مرا حفظ کند.[15] من و شما بندگان و
مملوک خداوندی هستيم که جز او خدائی نيست او آنچنان در وجود ما
تصرف دارد که ما بدانگونه قدرت تصرف در خويش را نداريم [16] خداوند ما
را از آنچه بوديم خارج ساخت و به صلاح و رستگاری آورد [17] به جای ضلالت
هدايت بخشيد و پس از نابينائی و کوردلی بصيرت و بينائی عطا کرد
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
-
- پست: 5234
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1747 بار
- سپاسهای دریافتی: 4179 بار
- تماس:
خطبه 217
[1] از سخنان امام ( ع ) که در شکايت از قريش فرموده است . [2] بارخداوندا
من در برابر قريش و همدستانشان از تو استمداد مي جويم [ و به تو
شکايت مي آورم ] آنها پيوند خويشاونديم را قطع کردند پيمانه حقم را
واژگونه ساختند [3] و همگی برای مبارزه با من در مورد حقی که از همه به آن
سزاوارتر بودم متفق گشتند [4] و گفتند : پاره ای از حقوق را بايد بگيری و
پاره ای را بايد صرف نظر کنی [ و حق خلافت از نوع دوم است ] [5] اکنون
يا با همين غم و اندوه شکيبائی کن ، يا با تاسف بمير من در امر خود
نظر افکندم نه ياوری ديدم و نه مدافع و همکاري ، [6] مگر اهلبيتم که مايل
نبودم جانشان به خطر بيفتد بنابراين چشمان پر از خاشاک را برهم گذاردم .
[7] و همچون کسی که استخوان در گلويش گير کرده باشد آب دهان فرو بردم ،[8] و
با خويشتن داری و فروخوردن خشم در امری که از حنظل تلختر و از تيزی دم
شمشير برای قلب دردناکتر بود شکيبائی ورزيدم . [9] سيدرضی
مي گويد : اين سخن در اثناء يکی از خطبه های پيشين [ خطبه 172 ] گذشت ،و
من به خاطر تفاوت بين دو روايت آن را تکرار کردم .
[1] از سخنان امام ( ع ) که در شکايت از قريش فرموده است . [2] بارخداوندا
من در برابر قريش و همدستانشان از تو استمداد مي جويم [ و به تو
شکايت مي آورم ] آنها پيوند خويشاونديم را قطع کردند پيمانه حقم را
واژگونه ساختند [3] و همگی برای مبارزه با من در مورد حقی که از همه به آن
سزاوارتر بودم متفق گشتند [4] و گفتند : پاره ای از حقوق را بايد بگيری و
پاره ای را بايد صرف نظر کنی [ و حق خلافت از نوع دوم است ] [5] اکنون
يا با همين غم و اندوه شکيبائی کن ، يا با تاسف بمير من در امر خود
نظر افکندم نه ياوری ديدم و نه مدافع و همکاري ، [6] مگر اهلبيتم که مايل
نبودم جانشان به خطر بيفتد بنابراين چشمان پر از خاشاک را برهم گذاردم .
[7] و همچون کسی که استخوان در گلويش گير کرده باشد آب دهان فرو بردم ،[8] و
با خويشتن داری و فروخوردن خشم در امری که از حنظل تلختر و از تيزی دم
شمشير برای قلب دردناکتر بود شکيبائی ورزيدم . [9] سيدرضی
مي گويد : اين سخن در اثناء يکی از خطبه های پيشين [ خطبه 172 ] گذشت ،و
من به خاطر تفاوت بين دو روايت آن را تکرار کردم .
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]