خطبه های حضرت علی (ع)
مدیران انجمن: MOHAMMAD_ASEMOONI, رونین, شوراي نظارت
-
- پست: 5234
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1747 بار
- سپاسهای دریافتی: 4179 بار
- تماس:
خطبه 96
[10] يکی از خطبه هائی است که امام ( ع ) ايراد فرموده و سخن از خدا و
پيامبر ( ص ) به ميان آورده [11] ستايش مخصوص خداوندی است که نخستين
وجود بوده پس چيزی قبل از او نبوده آخرين وجود است پس چيزی بعد از
او نخواهد بود [ ازلی و ابدی است ] [12] آنچنان آشکار است که از او
آشکارتر چيزی نيست و آنچنان مخفی است که چيزی از او مخفي تر نتوان
يافت [ يعنی اصل وجودش از همه چيز آشکارتر و کنه ذاتش از همه چيز
مخفي تر است ] . [1] اين خطبه قسمتی از فضائل نبی اکرم ( ص ) را يادآوری
مي کند [2] قرارگاه او بهترين قرارگاه و محل پرورشش شريفترين محلها بود در
معدن بزرگوار [3] و گاهواره سلامت رشد کرد دلهای نيکوکاران شيفته او
گشته توجه چشمها به سوی او است . به برکت وجودش خداوند کينه ها را
دفن کرد و آتش دشمنيها را با او خاموش ساخت [5] بواسطه وجود او در ميان
دلها الفت افکند و افراد دور افتاده را در سايه آئينش برادر ساخت
و نزديکانی را [ که در ايمان به او هماهنگ نبودند ] از هم دور
ساخت ذليلان محروم در پرتو او عزت يافتند و عزيزان خودخواه بوسيله او
ذليل شدند [6] کلامش بيان و سکوتش زبان بود
[10] يکی از خطبه هائی است که امام ( ع ) ايراد فرموده و سخن از خدا و
پيامبر ( ص ) به ميان آورده [11] ستايش مخصوص خداوندی است که نخستين
وجود بوده پس چيزی قبل از او نبوده آخرين وجود است پس چيزی بعد از
او نخواهد بود [ ازلی و ابدی است ] [12] آنچنان آشکار است که از او
آشکارتر چيزی نيست و آنچنان مخفی است که چيزی از او مخفي تر نتوان
يافت [ يعنی اصل وجودش از همه چيز آشکارتر و کنه ذاتش از همه چيز
مخفي تر است ] . [1] اين خطبه قسمتی از فضائل نبی اکرم ( ص ) را يادآوری
مي کند [2] قرارگاه او بهترين قرارگاه و محل پرورشش شريفترين محلها بود در
معدن بزرگوار [3] و گاهواره سلامت رشد کرد دلهای نيکوکاران شيفته او
گشته توجه چشمها به سوی او است . به برکت وجودش خداوند کينه ها را
دفن کرد و آتش دشمنيها را با او خاموش ساخت [5] بواسطه وجود او در ميان
دلها الفت افکند و افراد دور افتاده را در سايه آئينش برادر ساخت
و نزديکانی را [ که در ايمان به او هماهنگ نبودند ] از هم دور
ساخت ذليلان محروم در پرتو او عزت يافتند و عزيزان خودخواه بوسيله او
ذليل شدند [6] کلامش بيان و سکوتش زبان بود
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
-
- پست: 5234
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1747 بار
- سپاسهای دریافتی: 4179 بار
- تماس:
خطبه 97
[7] يکی از خطبه هائی است که امام ( ع ) پيرامون ياران خود و ياران
پيامبر ( ص ) ايراد فرموده [ چنين نيست که ] [8] اگر خداوند ستمگر را
[چند روزي ] مهلت دهد فرصت از دستش برود او بر سر راه در کمينگاه
ستمگران است [9] و گلوی آنها را در دست دارد که هر زمان بخواهد حتی
نگذارد آب دهان فروبرند . [10] آگاه باشيد سوگند به خدايی که جانم در
دست قدرت اوست که اينها [ معاويه و اطرافيانش ] سرانجام بر شما
پيروز مي شوند . [11] اما نه اينکه آنها در حق از شما پيشی دارند . بلکه
برای آنکه آنها در راه باطلی که زمامدارشان مي رود سريع و کوشايند [12] در
حاليکه شما در برابر حق من کند و سست هستيد ملتهای جهان همواره از
ظلم زمامدارانشان در وحشتند [13] در حاليکه من از ظلم پيروانم مي ترسم شما
را برای جهاد با دشمن برانگيختم اما نرفتيد به گوش شما خواندم اما
نشنيديد [14] در آشکار و نهان از شما دعوت کردم اجابت ننموديد اندرزتان
دادم قبول نکرديد . [15] مگر شما حاضران غائبيد [ که سخنانم را نمي شنويد ]
و يا بردگانيد در قيافه مالکان فرمان خدا را بر شما مي خوانم از آن
فرار مي کنيد 000 [1] و به اندرزهای رسا شما را موعظه مي کنم به پراکندگی
مي گرائيد به مبارزه با سرکشا ن ترغيبتان مي کنم [2] هنوز سخنانم به آخر
نرسيده مي بينم همچون [ قوم سبا ] پراکنده مي شويد [3] و به جلسات خود
بازمي گرديد و در لباس اندرز يکديگر را فريب مي دهيد تا اثر موعظه مرا
از بين ببريد . صبحگاهان شما را مستقيم مي سازم [4] و شامگاهان به همان
حالت کجی نخست بازمي گرديد همانند کمان سخت و محکمی که نه کسی
قدرت صاف کردن آن را دارد و نه خودش قابليت صاف شدن را [5] ای کسانی
که بدنهاتان حاضر است و عقلهای شما پنهان و خواسته هاتان متفاوت [6] و ای
کسانيکه زمامدارانتان مبتلا شده اند رهبر شما خدای را اطاعت مي کند و
شما با او مخالفت مي ورزيد [7] اما زمامدار اهل شام خدای را معصيت مي کند
و آنها وی را اطاعت مي نمايند . [8] به خدا سوگند دوست دارم معاويه شما را
با نفرات خود مبادله کند همچون مبادله کردن دينار بدرهم [9] ده نفر از
شما را بگيرد و يک نفر از آنها را به من بدهد . [10] ای اهل کوفه من
به سه چيز که [ در شما هست ] و دو چيز که [ در شما نيست ] مبتلا
شده ام : گوش داريد اما کريد [11] سخن مي گوئيد اما گنگيد چشم داريد اما
کوريد نه هنگام نبرد آزاد مردان صادقيد [12] و نه به هنگام آزمايش
برادران قابل اعتماد دستتان خاک آلوده باد ای مردم شما به شتران
بي ساربانی مي مانيد [13] که هرگاه از يک سو جمعشان کنند از طرف ديگر
پراکنده مي گردند . [14] به خدا سوگند شما را چنين مي بينم که اگر جنگ سخت
درگير شود و آتش آن زبانه کشد [15] از گرد فرزند ابوطالب جدا مي شويد
همانند جداشدن زن [ هنگام زائيدن ] از بچه خويش . [16] من نشانه و دليل
روشن [ بر حقانيت خود ] از پروردگارم دارم و بر طريق آشکار پيامبر
( ص ) راه مي روم من در راهی روشن قرار دارم و با آگاهی در آن گام
برمي دارم . [1] ياران و خاندان رسول خدا ( ص ) [2] به اهل بيت پيامبر بنگريد
از آن سمت که آنها گام برمي دارند منحرف نشويد و قدم به جای قدمشان
بگذاريد [3] آنها هرگز شما را از جاده هدايت بيرون نمي برند و به پستی و
هلاکت بازنمي گردانند اگر سکوت کردند سکوت کنيد [4] و اگر قيام کردند قيام
کنيد از آنها پيشی نگيريد که گمراه مي شويد از آنان عقب نمانيد که
هلاک مي گرديد . [5] من اصحاب محمد ( ص ) را ديده ام [6] اما هيچکدام از شما
را مانند آنان نمي بينم آنها [ در تنگنای مشکلات صدر اسلام ] موهائی
پراکنده و چهره هائی غبارآلوده داشتند : [7] شب تا به صبح در حال سجده و
قيام به عبادت بودند گاه پيشانی و گاه گونه ها را در پيشگاه خدا بخاک
ميگذاردند [8] از وحشت رستاخيز همچون شعله های آتش لرزان بودند . [9] پيشانی
آنها از سجده های طولانی پينه بسته بود و هنگامی که نام خدا برده مي شد
آنچنان چشمشان اشکبار مي شد که گريبان آنها ترمی گرديد [10] و همچون بيد که
از شدت تندباد بخود مي لرزد مي لرزيدند [ اينها همه ] از ترس مسک وليت
و اميد به پاداش الهی بود .
[7] يکی از خطبه هائی است که امام ( ع ) پيرامون ياران خود و ياران
پيامبر ( ص ) ايراد فرموده [ چنين نيست که ] [8] اگر خداوند ستمگر را
[چند روزي ] مهلت دهد فرصت از دستش برود او بر سر راه در کمينگاه
ستمگران است [9] و گلوی آنها را در دست دارد که هر زمان بخواهد حتی
نگذارد آب دهان فروبرند . [10] آگاه باشيد سوگند به خدايی که جانم در
دست قدرت اوست که اينها [ معاويه و اطرافيانش ] سرانجام بر شما
پيروز مي شوند . [11] اما نه اينکه آنها در حق از شما پيشی دارند . بلکه
برای آنکه آنها در راه باطلی که زمامدارشان مي رود سريع و کوشايند [12] در
حاليکه شما در برابر حق من کند و سست هستيد ملتهای جهان همواره از
ظلم زمامدارانشان در وحشتند [13] در حاليکه من از ظلم پيروانم مي ترسم شما
را برای جهاد با دشمن برانگيختم اما نرفتيد به گوش شما خواندم اما
نشنيديد [14] در آشکار و نهان از شما دعوت کردم اجابت ننموديد اندرزتان
دادم قبول نکرديد . [15] مگر شما حاضران غائبيد [ که سخنانم را نمي شنويد ]
و يا بردگانيد در قيافه مالکان فرمان خدا را بر شما مي خوانم از آن
فرار مي کنيد 000 [1] و به اندرزهای رسا شما را موعظه مي کنم به پراکندگی
مي گرائيد به مبارزه با سرکشا ن ترغيبتان مي کنم [2] هنوز سخنانم به آخر
نرسيده مي بينم همچون [ قوم سبا ] پراکنده مي شويد [3] و به جلسات خود
بازمي گرديد و در لباس اندرز يکديگر را فريب مي دهيد تا اثر موعظه مرا
از بين ببريد . صبحگاهان شما را مستقيم مي سازم [4] و شامگاهان به همان
حالت کجی نخست بازمي گرديد همانند کمان سخت و محکمی که نه کسی
قدرت صاف کردن آن را دارد و نه خودش قابليت صاف شدن را [5] ای کسانی
که بدنهاتان حاضر است و عقلهای شما پنهان و خواسته هاتان متفاوت [6] و ای
کسانيکه زمامدارانتان مبتلا شده اند رهبر شما خدای را اطاعت مي کند و
شما با او مخالفت مي ورزيد [7] اما زمامدار اهل شام خدای را معصيت مي کند
و آنها وی را اطاعت مي نمايند . [8] به خدا سوگند دوست دارم معاويه شما را
با نفرات خود مبادله کند همچون مبادله کردن دينار بدرهم [9] ده نفر از
شما را بگيرد و يک نفر از آنها را به من بدهد . [10] ای اهل کوفه من
به سه چيز که [ در شما هست ] و دو چيز که [ در شما نيست ] مبتلا
شده ام : گوش داريد اما کريد [11] سخن مي گوئيد اما گنگيد چشم داريد اما
کوريد نه هنگام نبرد آزاد مردان صادقيد [12] و نه به هنگام آزمايش
برادران قابل اعتماد دستتان خاک آلوده باد ای مردم شما به شتران
بي ساربانی مي مانيد [13] که هرگاه از يک سو جمعشان کنند از طرف ديگر
پراکنده مي گردند . [14] به خدا سوگند شما را چنين مي بينم که اگر جنگ سخت
درگير شود و آتش آن زبانه کشد [15] از گرد فرزند ابوطالب جدا مي شويد
همانند جداشدن زن [ هنگام زائيدن ] از بچه خويش . [16] من نشانه و دليل
روشن [ بر حقانيت خود ] از پروردگارم دارم و بر طريق آشکار پيامبر
( ص ) راه مي روم من در راهی روشن قرار دارم و با آگاهی در آن گام
برمي دارم . [1] ياران و خاندان رسول خدا ( ص ) [2] به اهل بيت پيامبر بنگريد
از آن سمت که آنها گام برمي دارند منحرف نشويد و قدم به جای قدمشان
بگذاريد [3] آنها هرگز شما را از جاده هدايت بيرون نمي برند و به پستی و
هلاکت بازنمي گردانند اگر سکوت کردند سکوت کنيد [4] و اگر قيام کردند قيام
کنيد از آنها پيشی نگيريد که گمراه مي شويد از آنان عقب نمانيد که
هلاک مي گرديد . [5] من اصحاب محمد ( ص ) را ديده ام [6] اما هيچکدام از شما
را مانند آنان نمي بينم آنها [ در تنگنای مشکلات صدر اسلام ] موهائی
پراکنده و چهره هائی غبارآلوده داشتند : [7] شب تا به صبح در حال سجده و
قيام به عبادت بودند گاه پيشانی و گاه گونه ها را در پيشگاه خدا بخاک
ميگذاردند [8] از وحشت رستاخيز همچون شعله های آتش لرزان بودند . [9] پيشانی
آنها از سجده های طولانی پينه بسته بود و هنگامی که نام خدا برده مي شد
آنچنان چشمشان اشکبار مي شد که گريبان آنها ترمی گرديد [10] و همچون بيد که
از شدت تندباد بخود مي لرزد مي لرزيدند [ اينها همه ] از ترس مسک وليت
و اميد به پاداش الهی بود .
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
-
- پست: 5234
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1747 بار
- سپاسهای دریافتی: 4179 بار
- تماس:
خطبه 98
[11] از سخنان امام ( ع ) است که در آن اشاره به ستمهای بني اميه مي کند
[12] به خدا سوگند آنها همچنان به ستم پردازند تا آنجا که حرامی باقی
نگذارند و همه را حلال شمرند و تمام پيمانهای الهی را بشکنند [13] حتی
خانه و خيمه ای باقی نماند مگر آنکه ستمشان در آنجا راه يابد و فساد و
سوء تدبير آنها مردم را از خانه های خويش فراری دهد [14] تا آنجا که مردم
دو دسته شوند و هر دو دسته بگريند [15] گروهی برای دينشان و گروهی برای
دنيايشان کار به قدری سخت شود که شما همچون بردگانی که خود را مجبور
به ياری اربابان مي بينند ناچار از کمک به آنها شويد 000 [1] در حضور
ناگزير از اطاعت باشيد و در غياب بدگوئی نمائيد [2] و تا آنجا که هر کس
به خدا اميدوارتر [ و پرهيزگارتر ] است بيش از همه مصيبت و رنج
بيند [3] پس اگر خداوند برای شما عافيت و سلامت و گشايش و فرجی پيش
آورد بپذيريد [ خدا را شکر کنيد ] و اگر به رنج و ناراحتی گرفتار شديد
شکيبا باشيد که سرانجام پيروزی با پرهيزگاران است .
[11] از سخنان امام ( ع ) است که در آن اشاره به ستمهای بني اميه مي کند
[12] به خدا سوگند آنها همچنان به ستم پردازند تا آنجا که حرامی باقی
نگذارند و همه را حلال شمرند و تمام پيمانهای الهی را بشکنند [13] حتی
خانه و خيمه ای باقی نماند مگر آنکه ستمشان در آنجا راه يابد و فساد و
سوء تدبير آنها مردم را از خانه های خويش فراری دهد [14] تا آنجا که مردم
دو دسته شوند و هر دو دسته بگريند [15] گروهی برای دينشان و گروهی برای
دنيايشان کار به قدری سخت شود که شما همچون بردگانی که خود را مجبور
به ياری اربابان مي بينند ناچار از کمک به آنها شويد 000 [1] در حضور
ناگزير از اطاعت باشيد و در غياب بدگوئی نمائيد [2] و تا آنجا که هر کس
به خدا اميدوارتر [ و پرهيزگارتر ] است بيش از همه مصيبت و رنج
بيند [3] پس اگر خداوند برای شما عافيت و سلامت و گشايش و فرجی پيش
آورد بپذيريد [ خدا را شکر کنيد ] و اگر به رنج و ناراحتی گرفتار شديد
شکيبا باشيد که سرانجام پيروزی با پرهيزگاران است .
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
-
- پست: 5234
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1747 بار
- سپاسهای دریافتی: 4179 بار
- تماس:
خطبه 99
[4] يکی از خطبه هائی است که امام ( ع ) ايراد فرموده . و در آن از زهد
و ترک دنياپرستی سخن مي گويد [5] او را بر نعمتهائی که عطا فرموده ستايش
مي کنيم و در کارهای خود از او استعانت مي جوئيم [6] از او سلامت در دين
مي خواهيم همان گونه که تندرستی در بدن از او تقاضا داريم [7] ای بندگان
خدا شما را به ترک اين دنيائی که سرانجام شما را رها مي سازد توصيه
مي کنم گر چه شما ترک آن را دوست نداريد [8] دنيائی که جسمهای شما را
کهنه و فرسوده مي کند با اينکه دوست داريد هميشه تازه و نو باشيد .
[9] شما و دنيا به مسافرانی مي مانيد که تازه گام در جاده نهاده اند احساس
مي کنند به انتهاء رسيده اند [10] و تا قصد رسيدن نشانه ای در وسط راه مي کنند
گويا به آن رسيده اند . [ آنچنان دنيا به سرعت مي گذرد که هنوز گام در
آن نگذارده پايان مي يابد ] در حاليکه برای رسيدن به مقصد نهائی بايد
راه زيادی را به پيمايد . اما چگونه مي تواند به مقصد برسد [11] کسی که روز
معينی در پيش دارد و از آن تجاوز نخواهد کرد . مرگ به سرعت او را
مي راند [12] و عوامل مختلف او را به زور و بر خلاف ميل به جدائی از دنيا
وادار مي سازد . [13] پس در عزت وافتخارات [ موهوم ] اين جهان سر و دست
نشکنيد و به زينت و نعمتهای آن فريفته نگرديد [14] و از رنج و سختيهای آن
جزع و زاری نکنيد زيرا عزت و افتخارات آن به زودی پايان مي گيرد [15] و
زيور و نعمتهايش زايل مي گردد و رنج و سختی آن تمام مي شود [1] و هر خوب و
بد در دنيا پايان مي يابد 000 و هر موجود زنده ای به سوی فنا پيش مي رود
[2] آيا برای شما در آثار پيشينيان وسيله عبرت نيست که شما را از
[کردار بد] باز دارد و آيا اگر انديشه کنيد در آثار پدران خود عبرت
نخواهيد گرفت ؟ [3] مگر نمي دانيد گذشتگان شما برنمي گردند [4] و بازماندگان
باقی نمي مانند مگر مردم دنيا را مشاهده نمي کنيد [5] که شبانه روز حالات
گوناگونی دارند يکی مي ميرد و بر او مي گريند و ديگری باقی مي ماند و به
او تسليت مي گويند و يکی در بستر بيماری افتاده [6] ديگری به عيادت او
مي آيد و ديگری در حال جان کندن است . يکی به دنبال دنيا مي دود در حالی
که مرگ به دنبال او در حرکت است [7] و يکی در عالم غفلت فرورفته در
حالی که مرگ و حوادث دنيا او را فراموش نکرده اند و به همين گونه
بازماندگان به دنبال گذشتگان مي روند . [8] به هوش باشيد نابودکننده لذات
و برهم زننده کاميابيها و قطع کننده آرزوها [ يعنی مرگ را ] بسيار
بخاطر بياوريد [9] در آن هنگام که تصميم بر کارهای زشت داريد . و برای
ادای حق واجب خدا و نعمتهای بيشمار و احسان های بي پايانش از او
استعانت جوئيد .
[4] يکی از خطبه هائی است که امام ( ع ) ايراد فرموده . و در آن از زهد
و ترک دنياپرستی سخن مي گويد [5] او را بر نعمتهائی که عطا فرموده ستايش
مي کنيم و در کارهای خود از او استعانت مي جوئيم [6] از او سلامت در دين
مي خواهيم همان گونه که تندرستی در بدن از او تقاضا داريم [7] ای بندگان
خدا شما را به ترک اين دنيائی که سرانجام شما را رها مي سازد توصيه
مي کنم گر چه شما ترک آن را دوست نداريد [8] دنيائی که جسمهای شما را
کهنه و فرسوده مي کند با اينکه دوست داريد هميشه تازه و نو باشيد .
[9] شما و دنيا به مسافرانی مي مانيد که تازه گام در جاده نهاده اند احساس
مي کنند به انتهاء رسيده اند [10] و تا قصد رسيدن نشانه ای در وسط راه مي کنند
گويا به آن رسيده اند . [ آنچنان دنيا به سرعت مي گذرد که هنوز گام در
آن نگذارده پايان مي يابد ] در حاليکه برای رسيدن به مقصد نهائی بايد
راه زيادی را به پيمايد . اما چگونه مي تواند به مقصد برسد [11] کسی که روز
معينی در پيش دارد و از آن تجاوز نخواهد کرد . مرگ به سرعت او را
مي راند [12] و عوامل مختلف او را به زور و بر خلاف ميل به جدائی از دنيا
وادار مي سازد . [13] پس در عزت وافتخارات [ موهوم ] اين جهان سر و دست
نشکنيد و به زينت و نعمتهای آن فريفته نگرديد [14] و از رنج و سختيهای آن
جزع و زاری نکنيد زيرا عزت و افتخارات آن به زودی پايان مي گيرد [15] و
زيور و نعمتهايش زايل مي گردد و رنج و سختی آن تمام مي شود [1] و هر خوب و
بد در دنيا پايان مي يابد 000 و هر موجود زنده ای به سوی فنا پيش مي رود
[2] آيا برای شما در آثار پيشينيان وسيله عبرت نيست که شما را از
[کردار بد] باز دارد و آيا اگر انديشه کنيد در آثار پدران خود عبرت
نخواهيد گرفت ؟ [3] مگر نمي دانيد گذشتگان شما برنمي گردند [4] و بازماندگان
باقی نمي مانند مگر مردم دنيا را مشاهده نمي کنيد [5] که شبانه روز حالات
گوناگونی دارند يکی مي ميرد و بر او مي گريند و ديگری باقی مي ماند و به
او تسليت مي گويند و يکی در بستر بيماری افتاده [6] ديگری به عيادت او
مي آيد و ديگری در حال جان کندن است . يکی به دنبال دنيا مي دود در حالی
که مرگ به دنبال او در حرکت است [7] و يکی در عالم غفلت فرورفته در
حالی که مرگ و حوادث دنيا او را فراموش نکرده اند و به همين گونه
بازماندگان به دنبال گذشتگان مي روند . [8] به هوش باشيد نابودکننده لذات
و برهم زننده کاميابيها و قطع کننده آرزوها [ يعنی مرگ را ] بسيار
بخاطر بياوريد [9] در آن هنگام که تصميم بر کارهای زشت داريد . و برای
ادای حق واجب خدا و نعمتهای بيشمار و احسان های بي پايانش از او
استعانت جوئيد .
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
-
- پست: 5234
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1747 بار
- سپاسهای دریافتی: 4179 بار
- تماس:
خطبه 100
[10] يکی از خطبه هائی است که امام ( ع ) ايراد فرموده . اين خطبه درباره
پيامبر ( ص ) و اهل بيت او مي باشد . [11] ستايش مخصوص خداوندی است که
فضل خويش را در مخلوقات منتشر ساخته و دست جود و سخايش را بسوی
آنان گشوده [12] او را در تمام کارهايش مي ستائيم و برای مراعات حقوقش از
او ياری مي طلبيم گواهی مي دهيم جز او معبودی نيست [13] . و محمد ( ص )
بنده و فرستاده او است .او را برای اجرای اوامر و بيان و فرمان
و ذات و صفاتش فرستاد . [1] او با امانت رسالت خويش را انجام داد و
با راستی و درستی براه خود رفت و پرچم حق را در ميان ما به يادگار
گذارد . [2] که هر کس از آن پيشی گيرد از دين خارج شود و آن کس که
از آن عقب بماند هلاک گردد و هر کس که از آن جدا نشود به او رسد
[3] راهنمای اين پرچم با تانی سخن مي گويد و دير به پای مي خيزد اما به
هنگامی که بپاخاست به سرعت پيش مي رود [4] و هرگاه شما تحت فرمان او
در آمديد و رهبری او بر شما مسلم شد متاسفانه دوران او سپری شده و
مرگش فرامي رسد . [5] و بعد از او بايد مدتی منتظر باشيد تا اينکه
خداوند شخصی را برانگيزد که شما را جمع کند وپراکندگی شما را به هم
پيوند بخشد [6] به چيزی که نيامده دل نبنديد و از آنکه گذشته است مايوس
و نگران نباشيد . [7] چه اينکه آن کس که پشت کرده ممکن است يکی از
پاهايش بلغزد و ديگری برقرار ماند سپس هر دو با هم بجای خود
برگردند و برقرار مانند . [8] آگاه باشيد آل محمد ( ص ) همانند ستارگان
آسمانند [9] که هرگاه يکی از آنها غروب کند ستاره ديگری طلوع مي کند. گويا
مي بينم در پرتو خاندان پيامبر ( ص ) نعمتهای خدا بر شما تمام شده و
شما به آنچه آرزو داريد رسيده ايد .
[10] يکی از خطبه هائی است که امام ( ع ) ايراد فرموده . اين خطبه درباره
پيامبر ( ص ) و اهل بيت او مي باشد . [11] ستايش مخصوص خداوندی است که
فضل خويش را در مخلوقات منتشر ساخته و دست جود و سخايش را بسوی
آنان گشوده [12] او را در تمام کارهايش مي ستائيم و برای مراعات حقوقش از
او ياری مي طلبيم گواهی مي دهيم جز او معبودی نيست [13] . و محمد ( ص )
بنده و فرستاده او است .او را برای اجرای اوامر و بيان و فرمان
و ذات و صفاتش فرستاد . [1] او با امانت رسالت خويش را انجام داد و
با راستی و درستی براه خود رفت و پرچم حق را در ميان ما به يادگار
گذارد . [2] که هر کس از آن پيشی گيرد از دين خارج شود و آن کس که
از آن عقب بماند هلاک گردد و هر کس که از آن جدا نشود به او رسد
[3] راهنمای اين پرچم با تانی سخن مي گويد و دير به پای مي خيزد اما به
هنگامی که بپاخاست به سرعت پيش مي رود [4] و هرگاه شما تحت فرمان او
در آمديد و رهبری او بر شما مسلم شد متاسفانه دوران او سپری شده و
مرگش فرامي رسد . [5] و بعد از او بايد مدتی منتظر باشيد تا اينکه
خداوند شخصی را برانگيزد که شما را جمع کند وپراکندگی شما را به هم
پيوند بخشد [6] به چيزی که نيامده دل نبنديد و از آنکه گذشته است مايوس
و نگران نباشيد . [7] چه اينکه آن کس که پشت کرده ممکن است يکی از
پاهايش بلغزد و ديگری برقرار ماند سپس هر دو با هم بجای خود
برگردند و برقرار مانند . [8] آگاه باشيد آل محمد ( ص ) همانند ستارگان
آسمانند [9] که هرگاه يکی از آنها غروب کند ستاره ديگری طلوع مي کند. گويا
مي بينم در پرتو خاندان پيامبر ( ص ) نعمتهای خدا بر شما تمام شده و
شما به آنچه آرزو داريد رسيده ايد .
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
-
- پست: 5234
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1747 بار
- سپاسهای دریافتی: 4179 بار
- تماس:
خطبه 101
[10] از خطبه های امام ( ع ) است در اين خطبه امام ( ع ) از قسمتی از
حوادث آينده پرده بر ميدارد [11] ستايش مخصوص خداوندی است که نخستين
هستی است قبل از همه نخستين هاو آخرين هستی است بعد از همه آخرها [12] به
خاطر نخستين بودنش آغازی ندارد و به خاطر آخرين بودنش پايانی برای
او متصور نيست [13] شهادت مي دهم که معبودی جز ذات پاک او نيست شهادتی
که درون و برون در آن هماهنگ و دل با زبان همصدا باشد . [14] ای مردم
دشمنی و مخالفت با من شما را تا مرز گناه پيش نبرد و نافرمانی من
شما را به پيروی از هوای نفس نکشاند [1] به هنگام شنيدن سخنانم با چشم
به يکديگر نگاه نکنيد [ و قيافه انکار بخود نگيريد ] سوگند به آن کس
که دانه را [ در اعماق زمين ] شکافت [2] و بشر را آفريد آنچه به شما خبر
ميدهم از پيغمبر امی است [3] نه آن کس که به من گفته دروغ گفته و نه
شنونده بي خبر بوده است [4] گويا مي بينيم شخص بسيار گمراهی بر مردم شام
همچون حيوانات بانگ زند [ و آنان را گرد آورد ] و پرچمهای خويش را
در اطراف کوفه نصب کند [5] هنگامی که دهن باز کند و طغيان او به
اوج رسد و جای پايش در زمين محکم گردد [ ستم او همه جا را بگيرد ] [6] و
فتنه فرزندان خويش را بگزد و آتش جنگ زبانه کشد [7] روزها چهره گرفته و
عبوس خود را ظاهر سازند و شبها رنج و مشکلات خويش را آشکار نمايند
[8] هنگامی که کشت او بمرحله درو برسد و برای چيدنش بپاخيزد و به هيجان
در آيد [9] و برق شمشيرش بدرخشد در آن هنگام پرچمهای فتنه ها و شورشهای
پيچيده به اهتزاز در آيد [10] و همچون شب تار و دريای متلاطم رو آورند .
علاوه بر اين چه طوفانهای سختی که شهر کوفه را بشکافد [11] و چه تندبادهائی
که بر آن وزيدن گيرد و به زودی دسته های مختلف به جان هم افتند آنانکه
سر پا هستند درو شوند و آنها که از پاافتاده اند لگدمال گردند
[10] از خطبه های امام ( ع ) است در اين خطبه امام ( ع ) از قسمتی از
حوادث آينده پرده بر ميدارد [11] ستايش مخصوص خداوندی است که نخستين
هستی است قبل از همه نخستين هاو آخرين هستی است بعد از همه آخرها [12] به
خاطر نخستين بودنش آغازی ندارد و به خاطر آخرين بودنش پايانی برای
او متصور نيست [13] شهادت مي دهم که معبودی جز ذات پاک او نيست شهادتی
که درون و برون در آن هماهنگ و دل با زبان همصدا باشد . [14] ای مردم
دشمنی و مخالفت با من شما را تا مرز گناه پيش نبرد و نافرمانی من
شما را به پيروی از هوای نفس نکشاند [1] به هنگام شنيدن سخنانم با چشم
به يکديگر نگاه نکنيد [ و قيافه انکار بخود نگيريد ] سوگند به آن کس
که دانه را [ در اعماق زمين ] شکافت [2] و بشر را آفريد آنچه به شما خبر
ميدهم از پيغمبر امی است [3] نه آن کس که به من گفته دروغ گفته و نه
شنونده بي خبر بوده است [4] گويا مي بينيم شخص بسيار گمراهی بر مردم شام
همچون حيوانات بانگ زند [ و آنان را گرد آورد ] و پرچمهای خويش را
در اطراف کوفه نصب کند [5] هنگامی که دهن باز کند و طغيان او به
اوج رسد و جای پايش در زمين محکم گردد [ ستم او همه جا را بگيرد ] [6] و
فتنه فرزندان خويش را بگزد و آتش جنگ زبانه کشد [7] روزها چهره گرفته و
عبوس خود را ظاهر سازند و شبها رنج و مشکلات خويش را آشکار نمايند
[8] هنگامی که کشت او بمرحله درو برسد و برای چيدنش بپاخيزد و به هيجان
در آيد [9] و برق شمشيرش بدرخشد در آن هنگام پرچمهای فتنه ها و شورشهای
پيچيده به اهتزاز در آيد [10] و همچون شب تار و دريای متلاطم رو آورند .
علاوه بر اين چه طوفانهای سختی که شهر کوفه را بشکافد [11] و چه تندبادهائی
که بر آن وزيدن گيرد و به زودی دسته های مختلف به جان هم افتند آنانکه
سر پا هستند درو شوند و آنها که از پاافتاده اند لگدمال گردند
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
-
- پست: 5234
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1747 بار
- سپاسهای دریافتی: 4179 بار
- تماس:
خطبه 102
[12] از خطبه هائی است که امام ( ع ) ايراد فرمود : اين خطبه نيز همانند
خطبه سابق به حوادث آينده اشاره دارد . [13] آن [ رستاخيز ] روزی است که
خداوند اولين و آخرين را برای رسيدگی به حساب دقيق و رسيدن به پاداش
کردارشان جمع مي کند [14] همه در حال خضوع بپاخيزند عرق [ از سر و رويشان
فرو مي ريزد ] و اطراف دهانشان را احاطه کرده لرزش زمين تمام اندامشان
را مي لرزاند . [1] نيکوترين و خوشحال ترين افراد در آن روز کسی است
که جای پائی پيدا کند و يا محلی برای ايستادن خود بدست آورد . [2] قسمتی
از اين خطبه که از آينده خبر مي دهد . [3] فتنه هائی است همچون پاره های شب
تار که هيچکس نمي تواند در برابر آن بپاخيزد [4] و هيچ پرچمی نتواند پرچمش
را به زير آورد اين فتنه ها به سوی شما مي آيند همچون شتری که مهار شده
جهاز بر پشتش گذارده اند و زمامدارش آن را مي کشاند [5] و سوارش به سرعت
ميراند [ تمام وسائل پيش رفت را آماده دارد ] . طرفداران و حاميان
اين شورشها جمعيتی هستند که ضربه آنها شديد و امکاناتشان کم است .
[6] ولی گروهی بپا مي خيزند و در راه خدا با آنها نبرد مي کنند که نزد
متکبران و گردنکشان خوارند و در روی زمين ناشناس اما در آسمانها
معروفند [7] در اين هنگام وای بر تو ای بصره از لشکری که به عنوان
کيفر الهی بدون گرد و غبار و بدون سر و صدا به تو حمله ور مي گردد [8] و به
زودی ساکنانت به مرگ سرخ و گرسنگی شديدی که رنگ چهره آنها را
02 دگرگون مي سازد مبتلا خواهند شد
[12] از خطبه هائی است که امام ( ع ) ايراد فرمود : اين خطبه نيز همانند
خطبه سابق به حوادث آينده اشاره دارد . [13] آن [ رستاخيز ] روزی است که
خداوند اولين و آخرين را برای رسيدگی به حساب دقيق و رسيدن به پاداش
کردارشان جمع مي کند [14] همه در حال خضوع بپاخيزند عرق [ از سر و رويشان
فرو مي ريزد ] و اطراف دهانشان را احاطه کرده لرزش زمين تمام اندامشان
را مي لرزاند . [1] نيکوترين و خوشحال ترين افراد در آن روز کسی است
که جای پائی پيدا کند و يا محلی برای ايستادن خود بدست آورد . [2] قسمتی
از اين خطبه که از آينده خبر مي دهد . [3] فتنه هائی است همچون پاره های شب
تار که هيچکس نمي تواند در برابر آن بپاخيزد [4] و هيچ پرچمی نتواند پرچمش
را به زير آورد اين فتنه ها به سوی شما مي آيند همچون شتری که مهار شده
جهاز بر پشتش گذارده اند و زمامدارش آن را مي کشاند [5] و سوارش به سرعت
ميراند [ تمام وسائل پيش رفت را آماده دارد ] . طرفداران و حاميان
اين شورشها جمعيتی هستند که ضربه آنها شديد و امکاناتشان کم است .
[6] ولی گروهی بپا مي خيزند و در راه خدا با آنها نبرد مي کنند که نزد
متکبران و گردنکشان خوارند و در روی زمين ناشناس اما در آسمانها
معروفند [7] در اين هنگام وای بر تو ای بصره از لشکری که به عنوان
کيفر الهی بدون گرد و غبار و بدون سر و صدا به تو حمله ور مي گردد [8] و به
زودی ساکنانت به مرگ سرخ و گرسنگی شديدی که رنگ چهره آنها را
02 دگرگون مي سازد مبتلا خواهند شد
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
-
- پست: 5234
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1747 بار
- سپاسهای دریافتی: 4179 بار
- تماس:
خطبه 103
[9] از خطبه هائی است که امام ( ع ) ايراد فرموده [10] ای مردم به دنيا
همچون زاهدان و اعراض کنندگان از آن بنگريد [11] به خدا سوگند دنيا به
زودی ساکنان خود را از ميان مي برد و هوسبازانی که به آن اطمينان دارند
به مصيبت مي کشاند . [12] آنچه از دست رفته و پشت کرده هيچگاه بر نمي گردد
و آينده معلوم نيست تا در انتظارش باشيم [13] شادی آن با اندوه آميخته
توانائی و استقامت مردان نيرومند در آن به ضعف و سستی مي گرايد .
[1] زيبائيهای فراوانش شما را مغرور نسازد زيرا مدت کمی بيش باقی
نخواهد بود . [2] رحمت خدای بر آن کس باد که فکر کند و عبرت گيرد و
بينا گردد . [3] به زودی خواهيد دانست که گويا آنچه هم اکنون از دنيا
موجود است اصلا نبوده . و آنچه از آخرت است همواره خواهد بود [4] هر چيز
که به شمارش آيد [ همچون ساعات عمر ] سرانجام پايان گيرد و هر چه
انتظارش را داريد خواهد آمد و هر آينده ای قريب و نزديک است . [5] دانا
کيست ؟ [6] دانا کسی است که قدر خود را بشناسد . و برای نادانی انسان
همين بس که از قدر خويش بيخبر ماند [7] . مبغوض ترين افراد نزد خدا
بنده ای است که خدا او را به خودش واگذاشته [8] از راه راست منحرف گشته
و بدون راهنما گام برمي دارد [9] اگر به کشتزار دنيا خوانده شود [ اجابت
مي کند ] و برای آن مي کوشد و اگر به کشتزار آخرت و نعمتهای گوناگونش
دعوت شود سستی مي ورزد [10] گويا آنچه انجام مي دهد بر او واجب است و آنچه
از آن شانه خالی مي کند از دوش او برداشته شده است . [11] دوران آخر زمان
[12] و آن زمانی است که از فتنه نجات نمي يابد مگر مؤمنانيکه بي نام و
نشانند [13] اگر در حضور باشند شناخته نشوند و اگرغائب گردند کسی سراغ
آنها را نمي گيرد آنها برای سيرکنندگان در شب ظلمانی جامعه ها چراغهای
هدايت [14] و نشانه های روشنند نه مفسده جو هستند و نه فتنه انگيز نه در پی
اشاعه [ فحشايند ] و نه مردمی سفيه و لغو گو [15] اينانند که خداوند
درهای رحمتش را به سويشان باز مي کند و سختيها و مشکلات را از آنان بر
طرف مي سازد . [1] ای مردم به زودی زمانی مي رسد که اسلام همچون ظرفيکه
واژگون شود و آنچه در آن است بريزد واژگون گردد [ و مردم حقايق آن را
به کلی فراموش کنند ] . [2] ای مردم خداوند به شما ظلم نخواهد کرد و از
اين نظر به شما تامين داده است ولی هرگز به شما تامين نداده که شما
را آزمايش نکند . [3] زيرا خداوند در قرآن فرموده : [ ان فی ذلک لايات و
ان کنا لمبتلين ]
[4] سيدرضی ره مي گويد : منظور امام ( ع ) از جمله کل مؤمن
نومه آن است که گمنام است و المساييح جمع مسياح کسی است
که در بين مردم به نمامی و شر و فساد اشتغال دارد و المذاييع جمع
مذياع کسی است که چون کار زشتی را بشنود اشاعه دهد و البذر
جمع بذور کسی را گويند که بسيار سفيه و بيهوده گو است .
[9] از خطبه هائی است که امام ( ع ) ايراد فرموده [10] ای مردم به دنيا
همچون زاهدان و اعراض کنندگان از آن بنگريد [11] به خدا سوگند دنيا به
زودی ساکنان خود را از ميان مي برد و هوسبازانی که به آن اطمينان دارند
به مصيبت مي کشاند . [12] آنچه از دست رفته و پشت کرده هيچگاه بر نمي گردد
و آينده معلوم نيست تا در انتظارش باشيم [13] شادی آن با اندوه آميخته
توانائی و استقامت مردان نيرومند در آن به ضعف و سستی مي گرايد .
[1] زيبائيهای فراوانش شما را مغرور نسازد زيرا مدت کمی بيش باقی
نخواهد بود . [2] رحمت خدای بر آن کس باد که فکر کند و عبرت گيرد و
بينا گردد . [3] به زودی خواهيد دانست که گويا آنچه هم اکنون از دنيا
موجود است اصلا نبوده . و آنچه از آخرت است همواره خواهد بود [4] هر چيز
که به شمارش آيد [ همچون ساعات عمر ] سرانجام پايان گيرد و هر چه
انتظارش را داريد خواهد آمد و هر آينده ای قريب و نزديک است . [5] دانا
کيست ؟ [6] دانا کسی است که قدر خود را بشناسد . و برای نادانی انسان
همين بس که از قدر خويش بيخبر ماند [7] . مبغوض ترين افراد نزد خدا
بنده ای است که خدا او را به خودش واگذاشته [8] از راه راست منحرف گشته
و بدون راهنما گام برمي دارد [9] اگر به کشتزار دنيا خوانده شود [ اجابت
مي کند ] و برای آن مي کوشد و اگر به کشتزار آخرت و نعمتهای گوناگونش
دعوت شود سستی مي ورزد [10] گويا آنچه انجام مي دهد بر او واجب است و آنچه
از آن شانه خالی مي کند از دوش او برداشته شده است . [11] دوران آخر زمان
[12] و آن زمانی است که از فتنه نجات نمي يابد مگر مؤمنانيکه بي نام و
نشانند [13] اگر در حضور باشند شناخته نشوند و اگرغائب گردند کسی سراغ
آنها را نمي گيرد آنها برای سيرکنندگان در شب ظلمانی جامعه ها چراغهای
هدايت [14] و نشانه های روشنند نه مفسده جو هستند و نه فتنه انگيز نه در پی
اشاعه [ فحشايند ] و نه مردمی سفيه و لغو گو [15] اينانند که خداوند
درهای رحمتش را به سويشان باز مي کند و سختيها و مشکلات را از آنان بر
طرف مي سازد . [1] ای مردم به زودی زمانی مي رسد که اسلام همچون ظرفيکه
واژگون شود و آنچه در آن است بريزد واژگون گردد [ و مردم حقايق آن را
به کلی فراموش کنند ] . [2] ای مردم خداوند به شما ظلم نخواهد کرد و از
اين نظر به شما تامين داده است ولی هرگز به شما تامين نداده که شما
را آزمايش نکند . [3] زيرا خداوند در قرآن فرموده : [ ان فی ذلک لايات و
ان کنا لمبتلين ]
[4] سيدرضی ره مي گويد : منظور امام ( ع ) از جمله کل مؤمن
نومه آن است که گمنام است و المساييح جمع مسياح کسی است
که در بين مردم به نمامی و شر و فساد اشتغال دارد و المذاييع جمع
مذياع کسی است که چون کار زشتی را بشنود اشاعه دهد و البذر
جمع بذور کسی را گويند که بسيار سفيه و بيهوده گو است .
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
-
- پست: 5234
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1747 بار
- سپاسهای دریافتی: 4179 بار
- تماس:
خطبه 104
[5] اما بعد خداوند محمد [ص ] را مبعوث ساخت
[6] در حاليکه هيچ کس از عرب کتاب آسمانی نداشت و ادعای
نبوت و وحی نمي نمود [7] او با يارانش به مبارزه با مخالفان
پرداخت تا آنان را به سرمنزل نجات سوق دهد [8] و پيش از آنکه مرگشان
فرارسد در آمادگی آنان مبادرت ورزد ببرکت وجود او ناتوانان و خستگان
توان مي يابند و شکسته حالان بر سرپا مي ايستند [9] تا آنان را به منزل مقصود
برساند جز گمراهان غير قابل هدايت [ و اينکار را همچنان ادامه داد ]
[10] تا وسيله نجاتشان را به آنها نشان داد و در محل مناسبشان جايگزين
ساخت آسيای زندگی آنها بگردش در آمد و نيزه آنها صاف شد [ هم وضع
دينی و اقتصادی آنها روبراه شد و هم نيروی نظامی آنها قوی ] . [11] به خدا
سوگند من دنبال اين لشکر بودم و آنها را به پيشروی واميداشتم تا باطل
بکلی عقب نشينی کرد [12] و همه تحت رهبری اسلام در آمدند در اين راه هرگز
ناتوان نشدم و ترس مرا احاطه نکرد و خيانت ننمودم و سستی در من راه
نيافت . [13] به خدا سوگند [ هم اکنون نيز در اين راه مي روم ] و شکم باطل
را مي شکافم تا حق را از درون آن خارج سازم . [1] شريف رضی مي گويد : جملات
برگزيده اين خطبه را پيشتر [ در خطبه 33 ] نيز آورديم جز اينکه من آن
را در اين روايت با کمی اختلاف يافتم لذا آن را بار ديگر در اينجا آوردم .
[5] اما بعد خداوند محمد [ص ] را مبعوث ساخت
[6] در حاليکه هيچ کس از عرب کتاب آسمانی نداشت و ادعای
نبوت و وحی نمي نمود [7] او با يارانش به مبارزه با مخالفان
پرداخت تا آنان را به سرمنزل نجات سوق دهد [8] و پيش از آنکه مرگشان
فرارسد در آمادگی آنان مبادرت ورزد ببرکت وجود او ناتوانان و خستگان
توان مي يابند و شکسته حالان بر سرپا مي ايستند [9] تا آنان را به منزل مقصود
برساند جز گمراهان غير قابل هدايت [ و اينکار را همچنان ادامه داد ]
[10] تا وسيله نجاتشان را به آنها نشان داد و در محل مناسبشان جايگزين
ساخت آسيای زندگی آنها بگردش در آمد و نيزه آنها صاف شد [ هم وضع
دينی و اقتصادی آنها روبراه شد و هم نيروی نظامی آنها قوی ] . [11] به خدا
سوگند من دنبال اين لشکر بودم و آنها را به پيشروی واميداشتم تا باطل
بکلی عقب نشينی کرد [12] و همه تحت رهبری اسلام در آمدند در اين راه هرگز
ناتوان نشدم و ترس مرا احاطه نکرد و خيانت ننمودم و سستی در من راه
نيافت . [13] به خدا سوگند [ هم اکنون نيز در اين راه مي روم ] و شکم باطل
را مي شکافم تا حق را از درون آن خارج سازم . [1] شريف رضی مي گويد : جملات
برگزيده اين خطبه را پيشتر [ در خطبه 33 ] نيز آورديم جز اينکه من آن
را در اين روايت با کمی اختلاف يافتم لذا آن را بار ديگر در اينجا آوردم .
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
-
- پست: 5234
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1747 بار
- سپاسهای دریافتی: 4179 بار
- تماس:
خطبه 106
[1] از خطبه هائی است که امام ( ع ) ايراد فرموده : و در آن برتری اسلام و
يادآوری رسول اکرم ( ص ) و سپس سرزنش اصحابش آمده عظمت و شکوه
آئين اسلام : [2] ستايش مخصوص خداوندی است که اسلام را تشريع فرمود و
راههای فراگرفتن و عمل کردن به احکام آن را برای آنان که خواهانند
آسان گردانيد [3] ارکانش را در برابر آنان که به ستيزه برميخيزند استوار
نمود و آن را برای کسانی که دست به دامنش زنند پناهگاه امنی
قرارداده و برای آنها که به حريمش گام نهند وسيله صلح و سلامت ساخت
[4] و برای آنان که از منطقش پيروی کنند دليل و برهان و برای آنها که از
آن دفاع کنند گواه و برای افرادی که از آن روشنی بگيرند نور [5] و برای
شخصی که آن را تعقل کند فهم و برای آن که تدبر کند عقل است نشانه
است برای آن کس که علامتش را بپذيرد [6] مايه روشن بينی است برای آنکه
عزم بر درک حق دارد درس عبرتی است برای آنکه بپذيرد مايه نجات و
رهائی است برای آنکه تصديقش کند وسيله آرامش و اطمينان است برای
کسی که بر آن تکيه کند [7] موجب آسايش انسانی است که کار خود را به آن
واگذارد و سپری است برای آنان که اهل استقامتند و بطور خلاصه روشنترين
راهها [8] و واضحترين مسلکها است . دلائل روشني بخشش بلند و آشکار
جاده هايش درخشان [9] چراغهايش پرفروغ به ميدان مسابقه ای ميماند که :
محيط پاکی برای تمرين دارد و پرچم نقطه آخر مسابقه بلند و به خوبی
ديده مي شود [10] اسب های اصيل و پرارزشی برای مسابقه مهيا ساخته جائزه
مسابقه دهندگان بسيار عالی و سوار کاران آن مردمی شريف مي باشند
[11] برنامه اين مسابقه تصديق حق و اعمال صالح راهنمای روشني بخش و مرگ
پايان و دنيا ميدان تمرين و قيامت مرکز اجتماع برای مسابقه نهائی و
جائزه بزرگش بهشت است . [12] قسمتی از اين خطبه که درباره پيامبر گرامی
است . .[13] تا اينکه خداوند [ پيامبرش را فرستاد ] و شعله ای برای
آنها که مي خواهند روشن گردند برافروخت و چراغی پرفروغ بر سر
راه گمشدگان وادی ضلالت قرار داد [14] او [ پيامبر ] امين مورد
اطمينان و شاهد و گواه روز رستاخير تو است . او نعمتی است که
برانگيخته ای [1] و رحمتی است که به حق فرستاده ای . خداوندا بهره وافری
از عدل خويش به وی اختصاص ده [2] و از فضل و کرمت پاداش مضاعف به
او عطا فرما بار خدايا بنای آئين او را بلندترين بناها قرار ده [3] و او
را بر سر خوان مهمانی خويش گرامی دار بر شرافت مقام او در نزد خود
بيفزا و وسيله تقرب خويش را به وی عنايت کن رفعت و بلندی مقام
و فضيلت را به او عطا فرما [4] و ما را در زمره [ دوستان و پيروان او ]
محشور گردان در حالی که بخاطر کرده های خويش نه رسوا باشيم و نه
شرمسار نه پشيمان و نه منحرف [5] نه پيمان شکن نه گمراه نه گمراه کننده و
نه فريب خورده . [6] شريف رضی ره مي گويد : اين سخن در [ خطبه 72 ] گذشت
باز هم بخاطر اضافاتی آن را در اينجا آورديم . [7] و قسمتی ديگر از اين
خطبه که درباره يارانش مي باشد : [8] از لطف خداوند بزرگ به مقامی
رسيده ايد که حتی کنيزان شما را گرامی مي دارند [9] و به همسايگان شما محبت
مي کنند . کسانی که شما از آنها برتر نيستيد و بر آنها حقی نداريد برای
شما تعظيم مي کنند [10] کسانی از شما حساب مي برند که ترسی از حکومت شما
ندارند و نه بر آنها حکومتی داريد [11] با اين حال مي بينيد قوانين و
پيمانهای الهی شکسته شده اما شما به خشم نمي آئيد در حالی که اگر
تعهدات پدرانتان نقض گردد ناراحت مي شويد [12] دستورات خدا به شما
مي رسيد و از شما به مردم و سپس نتيجه آن به شما بازمي گشت [13] مقام خويش
را به ستمگران واگذارديد و زمام امور خويش را به دست آنان سپرديد [14] و
ماموريتهای الهی را به آنان تسليم کرديد آنان به شبهات عمل مي کنند و
در شهوات غوطه ورند [15] به خدا سوگند اگر دشمنان شما را در زير ستارگان
آسمان پراکنده کنند باز خداوند [ نسلهائی از ] شما را برای روز انتقام
از آنان گردآوری مي کند .
[1] از خطبه هائی است که امام ( ع ) ايراد فرموده : و در آن برتری اسلام و
يادآوری رسول اکرم ( ص ) و سپس سرزنش اصحابش آمده عظمت و شکوه
آئين اسلام : [2] ستايش مخصوص خداوندی است که اسلام را تشريع فرمود و
راههای فراگرفتن و عمل کردن به احکام آن را برای آنان که خواهانند
آسان گردانيد [3] ارکانش را در برابر آنان که به ستيزه برميخيزند استوار
نمود و آن را برای کسانی که دست به دامنش زنند پناهگاه امنی
قرارداده و برای آنها که به حريمش گام نهند وسيله صلح و سلامت ساخت
[4] و برای آنان که از منطقش پيروی کنند دليل و برهان و برای آنها که از
آن دفاع کنند گواه و برای افرادی که از آن روشنی بگيرند نور [5] و برای
شخصی که آن را تعقل کند فهم و برای آن که تدبر کند عقل است نشانه
است برای آن کس که علامتش را بپذيرد [6] مايه روشن بينی است برای آنکه
عزم بر درک حق دارد درس عبرتی است برای آنکه بپذيرد مايه نجات و
رهائی است برای آنکه تصديقش کند وسيله آرامش و اطمينان است برای
کسی که بر آن تکيه کند [7] موجب آسايش انسانی است که کار خود را به آن
واگذارد و سپری است برای آنان که اهل استقامتند و بطور خلاصه روشنترين
راهها [8] و واضحترين مسلکها است . دلائل روشني بخشش بلند و آشکار
جاده هايش درخشان [9] چراغهايش پرفروغ به ميدان مسابقه ای ميماند که :
محيط پاکی برای تمرين دارد و پرچم نقطه آخر مسابقه بلند و به خوبی
ديده مي شود [10] اسب های اصيل و پرارزشی برای مسابقه مهيا ساخته جائزه
مسابقه دهندگان بسيار عالی و سوار کاران آن مردمی شريف مي باشند
[11] برنامه اين مسابقه تصديق حق و اعمال صالح راهنمای روشني بخش و مرگ
پايان و دنيا ميدان تمرين و قيامت مرکز اجتماع برای مسابقه نهائی و
جائزه بزرگش بهشت است . [12] قسمتی از اين خطبه که درباره پيامبر گرامی
است . .[13] تا اينکه خداوند [ پيامبرش را فرستاد ] و شعله ای برای
آنها که مي خواهند روشن گردند برافروخت و چراغی پرفروغ بر سر
راه گمشدگان وادی ضلالت قرار داد [14] او [ پيامبر ] امين مورد
اطمينان و شاهد و گواه روز رستاخير تو است . او نعمتی است که
برانگيخته ای [1] و رحمتی است که به حق فرستاده ای . خداوندا بهره وافری
از عدل خويش به وی اختصاص ده [2] و از فضل و کرمت پاداش مضاعف به
او عطا فرما بار خدايا بنای آئين او را بلندترين بناها قرار ده [3] و او
را بر سر خوان مهمانی خويش گرامی دار بر شرافت مقام او در نزد خود
بيفزا و وسيله تقرب خويش را به وی عنايت کن رفعت و بلندی مقام
و فضيلت را به او عطا فرما [4] و ما را در زمره [ دوستان و پيروان او ]
محشور گردان در حالی که بخاطر کرده های خويش نه رسوا باشيم و نه
شرمسار نه پشيمان و نه منحرف [5] نه پيمان شکن نه گمراه نه گمراه کننده و
نه فريب خورده . [6] شريف رضی ره مي گويد : اين سخن در [ خطبه 72 ] گذشت
باز هم بخاطر اضافاتی آن را در اينجا آورديم . [7] و قسمتی ديگر از اين
خطبه که درباره يارانش مي باشد : [8] از لطف خداوند بزرگ به مقامی
رسيده ايد که حتی کنيزان شما را گرامی مي دارند [9] و به همسايگان شما محبت
مي کنند . کسانی که شما از آنها برتر نيستيد و بر آنها حقی نداريد برای
شما تعظيم مي کنند [10] کسانی از شما حساب مي برند که ترسی از حکومت شما
ندارند و نه بر آنها حکومتی داريد [11] با اين حال مي بينيد قوانين و
پيمانهای الهی شکسته شده اما شما به خشم نمي آئيد در حالی که اگر
تعهدات پدرانتان نقض گردد ناراحت مي شويد [12] دستورات خدا به شما
مي رسيد و از شما به مردم و سپس نتيجه آن به شما بازمي گشت [13] مقام خويش
را به ستمگران واگذارديد و زمام امور خويش را به دست آنان سپرديد [14] و
ماموريتهای الهی را به آنان تسليم کرديد آنان به شبهات عمل مي کنند و
در شهوات غوطه ورند [15] به خدا سوگند اگر دشمنان شما را در زير ستارگان
آسمان پراکنده کنند باز خداوند [ نسلهائی از ] شما را برای روز انتقام
از آنان گردآوری مي کند .
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
-
- پست: 5234
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1747 بار
- سپاسهای دریافتی: 4179 بار
- تماس:
خطبه 107
[1] سخنی است که امام ( ع ) در يکی از روزهای جنگ صفين فرموده [2] فرار و
هزيمت شما را با چشم خود ديدم کناره گيری شما را از صفوف خود مشاهده
کردم [ ديدم ] جفاکاران و کوته فکران [3] و اعراب باديه نشين شام شما را
از صفوفتان کنار زدند با اينکه شما از بزرگان و سرشناسان عرب [4] و از
سران شرف هستيد . زندگی شما در چهره اجتماع همچون بينی است در
صورت و همچون کوهان بلند و عظيم است بر پشت شتران [5] اما خوشبختانه
به ناراحتي های درونم شفا بخشيديد چون سرانجام ديدم همانطور که شما
را هزيمت دادند صفوفشان را در هم شکستيد [6] و آنان را از لشکرگاه خود
رانديد همانطور که آنها شما را کنار زدند [ مي ديدم ] آنها را به باد
تير و نيزه گرفتيد [7] و فراريان و کشتگان دشمن همچون شتران تشنه طرد
شده ای که از ورود آب بازشان دارند روی هم مي ريختند .
[1] سخنی است که امام ( ع ) در يکی از روزهای جنگ صفين فرموده [2] فرار و
هزيمت شما را با چشم خود ديدم کناره گيری شما را از صفوف خود مشاهده
کردم [ ديدم ] جفاکاران و کوته فکران [3] و اعراب باديه نشين شام شما را
از صفوفتان کنار زدند با اينکه شما از بزرگان و سرشناسان عرب [4] و از
سران شرف هستيد . زندگی شما در چهره اجتماع همچون بينی است در
صورت و همچون کوهان بلند و عظيم است بر پشت شتران [5] اما خوشبختانه
به ناراحتي های درونم شفا بخشيديد چون سرانجام ديدم همانطور که شما
را هزيمت دادند صفوفشان را در هم شکستيد [6] و آنان را از لشکرگاه خود
رانديد همانطور که آنها شما را کنار زدند [ مي ديدم ] آنها را به باد
تير و نيزه گرفتيد [7] و فراريان و کشتگان دشمن همچون شتران تشنه طرد
شده ای که از ورود آب بازشان دارند روی هم مي ريختند .
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
-
- پست: 5234
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1747 بار
- سپاسهای دریافتی: 4179 بار
- تماس:
خطبه 108
[8] از خطبه های امام ( ع ) است که از وقايع مهم و حوادث آينده پيش گويي
ميکند خداوند بزرگ [9] ستايش مخصوص خداوندی است که با آفرينش
خود بر انسانها تجلی کرده و با حجت و دليل وجود خويش را بر قلبشان
آشکار ساخته است . [10] مخلوقات را بدون نياز به فکر و انديشه آفريد چه
اينکه انديشه مخصوص کسانی است که دارای روح و ضمير باطن باشند [11] و او
چنين نيست . علم و دانشش اعماق پرده های غيب را شکافته [12] و به عقايد
پيچيده و پنهان احاطه کرده است . [1] و قسمتی از اين خطبه در وصف پيامبر
[2] وی را از شجره پيامبران از سرچشمه نور از مقامی رفيع و بلند [3] از
سرزمين بطحاء . از چراغهای برافروخته در تاريکی و از چشمه های
حکمت برگزيد . [4] و نيز از اوصاف او طبيبی است سيار که با طب
خويش همواره به گردش مي پردازد . مرهمهايش را به خوبی آماده ساخته
حتی برای مواقع اضطرار و برای داغ کردن محل زخمها ابزارش را گداخته است
[5] تا در آنجا که مورد نياز است قرار دهد برای قلبهای نابينا
گوشهای کر و زبانهای گنگ [6] با داروی خود در جستجوی بيماران فراموش شده
و سرگردان است با فروغ حکمت عقل و خرد خويش را روشن
نساخته [7] و با آتش افروزی دانشهای روشنگری فکر خود را شعله ور ننموده اند
آنها در اين قسمت همچون چهارپايان صحرائی و سنگهای سخت و نفوذ
ناپذيرند . [8] حقائق برای آنها که اهل بصيرتند آشکار است و راه حق برای
گمراهان هويدا [9] و رستاخيز نقاب را از چهره خويش بر کنار زده و
نشانه های حقيقت برای زيرکان و آنان که در جستجوی حقند ظاهر شده است
[10] . چرا شما را پيکرهائی بي روح و روحهائی بي پيکر مي بينم ؟ چه شده
شما را عبادت کنندگانی بي صلاح [11] و تجاری بي سود بيدارانی در خواب
حاضرانی غائب [12] نگاه کنندگانی نابينا شنوندگانی کر و سخن گويانی
گنگ مشاهده ميکنم ؟ پرچم گمراهی در جايگاه خود نصب گرديده [13] و
گروههای طرفداران آن در همه جا پراکنده شده اند آنها شما را با
پيمانه های گمراهی مي پيمانند [14] و با دست خويش شاخ و برگ شما را فرو
مي ريزند ؟ رهبر اين گروه از ملت اسلام خارج و بر پايه ضلالت و گمراهی
ايستاده است . [1] آنگاه که بر شما چيره شوند جز تعداد کمی از شما همچون
ته مانده ديگ باقی نخواهد ماند [2] و يا همانند بقايائی که از خوردن غذا
در اطراف ظرف چسبيده است . همچون پوستهای چرمی شما را بهم پيچيده و
تحت فشار قرار ميدهند و همچون خرمن شما را ميکوبند [3] همچون پرنده ای
که دانه های درشت را از لاغر جدا مي کنند اين گمراهان مؤمنان را از بين
شما جدا مي سازند [ و نابود مي کنند ] . [4] آخر اين روشهای گمراه کننده شما
را بکجا مي کشد ؟ تاريکي ها و ظلمتها تا کی شما را متحير مي سازد ؟
دروغپردازي ها تا کی شما را مي فريبد ؟ [5] از کجا در شما نفوذ ميکنند و
چگونه شما را اغفال مي نمايند ؟ . برای هر سرآمدی نوشته ای است و برای
هر غيبتی بازگشتی [6] به سخن مرد خدا و ربانی خويش گوش فرادهيد دلهای
خود را در پيشگاه او حاضر سازيد و هنگاميکه [ بخاطر احساس خطر ]
فرياد ميکشد بيدار شويد [7] فرمانده شما صادقانه سخن مي گويد افکار خود
را جمع و محتويات ذهن خويش را برای نجات شما آماده ساخته است
[8] حقايق را برای شما بخوبی شکافته همانند مهره هائيکه برای شناسائی
درونشان آنها را می شکافند [9] و حقيقت را از باطل همچون شيره درختی که
از بدنه آن جدا مي کنند برای شما جدا ساخته است . در اين هنگام است
که باطل موضع گرفته و جهالت بر مرکبهای خويش سوار گرديده [10] طاغوت
عظمت يافته و داعيان حق به کمی گرائيده اند روزگار بسان درنده خطرناکی
حمله ور شده [11] و پس از مدتها سکوت باطل ناله سر داده مردم در شکستن
قوانين خدا دست بدست هم داده اند [12] و در فاصله گرفتن از دين متحد
آن هنگام فرزندان به جای دوستی با پدران دشمنی ميکنند و باران گرمی
مي باريد [14] لک يمان همه جا را پر مي کنند و نيکان بزرگوار کمياب ميشوند
مردم آن زمان همچون گرگان [15] و رؤسای آنها درندگان طبقه متوسط طعمه و
مستمندان مردگان خواهند بود [16] راستی از بين آنان رخت برمي بندد و دروغ
فراوان ميشود با زبان اظهار دوستی ميکنند و با دل دشمنی [17] مردم به گناه
افتخار ميکنند و از پاکدامنی در شگفتی فرو مي روند و اسلام را همچون
پوستينی وارونه مي پوشند .
[8] از خطبه های امام ( ع ) است که از وقايع مهم و حوادث آينده پيش گويي
ميکند خداوند بزرگ [9] ستايش مخصوص خداوندی است که با آفرينش
خود بر انسانها تجلی کرده و با حجت و دليل وجود خويش را بر قلبشان
آشکار ساخته است . [10] مخلوقات را بدون نياز به فکر و انديشه آفريد چه
اينکه انديشه مخصوص کسانی است که دارای روح و ضمير باطن باشند [11] و او
چنين نيست . علم و دانشش اعماق پرده های غيب را شکافته [12] و به عقايد
پيچيده و پنهان احاطه کرده است . [1] و قسمتی از اين خطبه در وصف پيامبر
[2] وی را از شجره پيامبران از سرچشمه نور از مقامی رفيع و بلند [3] از
سرزمين بطحاء . از چراغهای برافروخته در تاريکی و از چشمه های
حکمت برگزيد . [4] و نيز از اوصاف او طبيبی است سيار که با طب
خويش همواره به گردش مي پردازد . مرهمهايش را به خوبی آماده ساخته
حتی برای مواقع اضطرار و برای داغ کردن محل زخمها ابزارش را گداخته است
[5] تا در آنجا که مورد نياز است قرار دهد برای قلبهای نابينا
گوشهای کر و زبانهای گنگ [6] با داروی خود در جستجوی بيماران فراموش شده
و سرگردان است با فروغ حکمت عقل و خرد خويش را روشن
نساخته [7] و با آتش افروزی دانشهای روشنگری فکر خود را شعله ور ننموده اند
آنها در اين قسمت همچون چهارپايان صحرائی و سنگهای سخت و نفوذ
ناپذيرند . [8] حقائق برای آنها که اهل بصيرتند آشکار است و راه حق برای
گمراهان هويدا [9] و رستاخيز نقاب را از چهره خويش بر کنار زده و
نشانه های حقيقت برای زيرکان و آنان که در جستجوی حقند ظاهر شده است
[10] . چرا شما را پيکرهائی بي روح و روحهائی بي پيکر مي بينم ؟ چه شده
شما را عبادت کنندگانی بي صلاح [11] و تجاری بي سود بيدارانی در خواب
حاضرانی غائب [12] نگاه کنندگانی نابينا شنوندگانی کر و سخن گويانی
گنگ مشاهده ميکنم ؟ پرچم گمراهی در جايگاه خود نصب گرديده [13] و
گروههای طرفداران آن در همه جا پراکنده شده اند آنها شما را با
پيمانه های گمراهی مي پيمانند [14] و با دست خويش شاخ و برگ شما را فرو
مي ريزند ؟ رهبر اين گروه از ملت اسلام خارج و بر پايه ضلالت و گمراهی
ايستاده است . [1] آنگاه که بر شما چيره شوند جز تعداد کمی از شما همچون
ته مانده ديگ باقی نخواهد ماند [2] و يا همانند بقايائی که از خوردن غذا
در اطراف ظرف چسبيده است . همچون پوستهای چرمی شما را بهم پيچيده و
تحت فشار قرار ميدهند و همچون خرمن شما را ميکوبند [3] همچون پرنده ای
که دانه های درشت را از لاغر جدا مي کنند اين گمراهان مؤمنان را از بين
شما جدا مي سازند [ و نابود مي کنند ] . [4] آخر اين روشهای گمراه کننده شما
را بکجا مي کشد ؟ تاريکي ها و ظلمتها تا کی شما را متحير مي سازد ؟
دروغپردازي ها تا کی شما را مي فريبد ؟ [5] از کجا در شما نفوذ ميکنند و
چگونه شما را اغفال مي نمايند ؟ . برای هر سرآمدی نوشته ای است و برای
هر غيبتی بازگشتی [6] به سخن مرد خدا و ربانی خويش گوش فرادهيد دلهای
خود را در پيشگاه او حاضر سازيد و هنگاميکه [ بخاطر احساس خطر ]
فرياد ميکشد بيدار شويد [7] فرمانده شما صادقانه سخن مي گويد افکار خود
را جمع و محتويات ذهن خويش را برای نجات شما آماده ساخته است
[8] حقايق را برای شما بخوبی شکافته همانند مهره هائيکه برای شناسائی
درونشان آنها را می شکافند [9] و حقيقت را از باطل همچون شيره درختی که
از بدنه آن جدا مي کنند برای شما جدا ساخته است . در اين هنگام است
که باطل موضع گرفته و جهالت بر مرکبهای خويش سوار گرديده [10] طاغوت
عظمت يافته و داعيان حق به کمی گرائيده اند روزگار بسان درنده خطرناکی
حمله ور شده [11] و پس از مدتها سکوت باطل ناله سر داده مردم در شکستن
قوانين خدا دست بدست هم داده اند [12] و در فاصله گرفتن از دين متحد
آن هنگام فرزندان به جای دوستی با پدران دشمنی ميکنند و باران گرمی
مي باريد [14] لک يمان همه جا را پر مي کنند و نيکان بزرگوار کمياب ميشوند
مردم آن زمان همچون گرگان [15] و رؤسای آنها درندگان طبقه متوسط طعمه و
مستمندان مردگان خواهند بود [16] راستی از بين آنان رخت برمي بندد و دروغ
فراوان ميشود با زبان اظهار دوستی ميکنند و با دل دشمنی [17] مردم به گناه
افتخار ميکنند و از پاکدامنی در شگفتی فرو مي روند و اسلام را همچون
پوستينی وارونه مي پوشند .
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]