چرا زبان مارها چنگال‌مانند است؟

در اين بخش مي‌توانيد در مورد تمامي مسائل مرتبط با دانش عمومي به بحث بپردازيد

مدیران انجمن: MOHAMMAD_ASEMOONI, رونین, شوراي نظارت

ارسال پست
Moderator
Moderator
نمایه کاربر
پست: 1921
تاریخ عضویت: شنبه ۲۹ خرداد ۱۳۸۹, ۵:۴۵ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 6415 بار
سپاس‌های دریافتی: 11867 بار

چرا زبان مارها چنگال‌مانند است؟

پست توسط رونین »

هزاران سال است که زبان چنگال‌مانند مارها توجه مردم را به خود جلب کرده و به پيشنهاد فرضيه‌هاى گوناگونى پيرامون آن انجاميده است. در بسيارى از فرهنگ‌ها و آيين‌ها، زبان چنگال‌مانند نمادى از بدجنسى و فريبکارى است. ارسطو، نخستين پژوهشگرى است که در مورد اهميت کارکردى زبان چنگال‌مانند مارها نظر داده است. به نظر او، اين ويژگى باعث دو برابر شدن لذت احساس چشايى مي‌شود. 19 قرن پس از او، هوديرنا بيان کرد که زبان چنگال‌مانند براى پاک کردن ذر ه‌هاى خاک از سوراخ‌هاى بينى به کار گرفته مي‌شود؛ زيرا مارها هميشه روى زمين مي‌خزند يا در سوراخ‌ها و غارچه‌هاى زيرزمينى پيش مي‌روند. نظريه‌‌هاى ديگرى نيز بيان شد. از جمله، مارها با چالاکى حشر ه‌هاى کوچک را بين نوک‌هاى زبان چنگال‌مانندشان به دام مي‌اندازند. در آغاز قرن بيستم نيز برخى بر اين باور بودند که زبان مار يک اندام لامسه است که جانور آن را براى ضربه زدن به زمين به کار مي‌گيرد (درست مانند کارى که يک نابينا با عصايش انجام مي‌دهد.)

از ميان اين خيال‌پردازي‌ها، نظر ارسطو به واقعيت نزديک‌تر است. امروزه ما مي‌دانيم که مارها از زبانشان براى دريافت پيام‌هاى شيميايى بهره مي‌گيرند. اما، بر خلاف نظر ارسطو، اين اندام به احتمال زياد در حس چشايى دخالتى ندارد. در سال 1920، برومن نظريه‌اى پيشنهاد کرد که به نظر مى رسيد از پختگى زيادى برخوردار است: هنگامى که مار زبانش را به درون دهانش مي‌کشد، نوک‌هاى زبان چنگال‌مانندش را درون دو سوراخ ريز در دو سوى سقف دهانش مي‌گذارد. از اين راه، مواد شيميايى محرکى که در اثر تماس نوک‌هاى زبان با زمين يا چيزهاى گوناگون، گردآورى شده است، از راه آن سوراخ‌ها به اندام‌هاى بويايى ويژه‌اى به نام اندام‌هاى جاکوبسون يا ومرونازال(VNO) مي‌رسند. اين اندام‌ها در مارها، سوسمارها و بيش‌تر پستاندارن به‌خوبى توسعه پيدا کرده‌اند. آن‌ها دستگاه‌هاى بويايى ثانويه هستند که به طور ويژه براى شناسايى فرومون‌ها، يعنى مواد شيميايى که جانور به عنوان پيغام براى ديگر جانوران هم گونه‌اش مي‌فرستد، تکامل يافته‌اند. اما در دهه‌ى 1980 ميلادى، شواهد آزمايشگاهى و مقايسه‌اى، نظريه‌ى برومن را با پرسش‌هاى مهمى روبه‌رو کردند:

1. تهيه‌ى فيلم با کمک پرتوهاى ايکس نشان داد که وقتى زبان به درون دهان کشيده مي‌شود، پيش از بسته شدن دهان، در غلاف ويژه‌ى خود قرار مي‌گيرد. در حقيقت، نوک‌هاى زبان به سوراخ‌هاى VNO وارد نمي‌شوند. در عوض، مولکول‌هاى شيميايى روى يک جفت برآمدگى بالشتک ‌ مانند در کف دهان جاى مي‌گيرند. بسته شدن دهان، اين بالشتک‌ها را به سوى سوراخ‌هاى VNO مي‌راند و از اين راه مولکول‌هاى محرک به اين اندام‌ها راه مي‌يابند.

2. هر چند اندام‌هاى VNO در بسيارى از خزندگان از جمله سوسمارها به‌خوبى توسعه يافته‌اند، اما شمار اندکى از آن‌ها داراى زبان چنگال‌مانند هستند. به‌ علاوه، در بيش‌تر خزندگان زبان تنها مقدار اندکى شکافته شده است. روشن است که نوک‌هاى اين گونه زبان‌ها نمي‌توانند به سوراخ‌هاى اندام‌هاى VNO وارد شوند. با وجود اين، چنين گونه‌هايى به نحو کارآمدى مواد شيميايى را در اختيار اين اندام‌ها مي‌گذارند.

اگر زبان براى جايگيرى در اندام‌هاى VNO چنگال‌مانند نشده است، چه نقشى را براى شکل چنگال‌مانند آن مي‌توان در نظر گرفت ؟ در سال 1994، شوينگ پاسخ مستندى را براى اين پرسش فراهم کرد. به نظر او زبان چنگال‌مانند به مار توان درک محرک‌هاى شيميايى موجود در دو نقطه را به طور همزمان مي‌دهد. بدين خاطر مار مي‌تواند شيبى از مواد شيميايى محرک را دنبال کند. به دست آوردن دو برداشت همزمان، توانايى مار را در دنبال کردن دقيق‌تر مسير فرمون‌ها افزايش مي‌دهد. اين توانايى در جست و جوى شکار و جفت از اهميت زيادى برخوردار است. اين درک شيميايى فضايى، شبيه ديگر دستگاه‌هاى درک فضايى است که بر اساس تحريک همزمان دو اندام حسى جدا از هم کار مي‌کنند. براى نمونه، فاصله‌ى زمانى بين ورود صدا به يک گوش و به گوش ديگر و اختلاف شدت صداهاى رسيده به دو گوش، توانايى تعيين دقيق جهت صدا را به ما مي‌دهد.

شواهد زيادى از نظريه‌ى شوينگ پشتيبانى مي‌کنند:

1.مارها و سوسمارهايى که زبان آن‌ها چنگال مانند است، با مهارت بسيار زياد مسيرهاى بودار را دنبال مي‌کنند، اما سوسمارهايى که زبان آن‌ها تنها اندکى شکاف دارد، اين مسسيرها را پيگيرى نمي‌کنند.

2. مارها و سوسمارهاى با زبان چنگال‌مانند، وقتى با مواد بودار روبه‌رو مي‌شوند، نوک‌هاى زبانشان را از هم دور مي‌کنند تا با اين کار فاصله بين نقطه‌هاى نمونه‌بردارى را افزايش دهند و شيب ماده‌ى شيميايى را بهتر درک کنند.

3. بريدن بخش چنگال‌مانند زبان باعث مى ‌ شود جانور نتواند مسيرهاى بودار را دنبال کند. با وجود اين، آزمايش‌ها نشان مي‌دهند که در اين حالت اندام‌هاى VNO مواد شيميايى را دريافت مي‌کنند و بروز پيام‌هاى عصبى در آن‌ها ديده است.

4. اگر يکى از سوراخ‌هاى VNO را ببنديم، جانور نمي‌تواند مسيرهاى بودار را دنبال کند و در عوض به سوى سوراخ بسته نشده گردش مي‌کند.

5. بررسى دستگاه عصبى نشان مي‌دهد که هر يک از نوک‌هاى زبان با يک هسته‌ى عصبى در سوى ديگر مغز مرتبط است و دو هسته از راه دو نيمکره‌ى مغز با هم در ارتباط هستند. اين آرايش همانند وضعيت مرکزهاى شنوايى در پستانداران و پرندگان است که اجازه تعيين موقعيت صدا را به آن‌ها مي‌دهد.

6. در سوسمارها بين ميزان چنگال بودن زبان و روش جست و جوى شکار رابطه معني‌دارى وجود دارد. دسته‌اى از سوسمارها در کمين شکار مي‌نشيند و نيازى به دنبال کردن آن ندارند. در حالى که گروه ديگر، با تکاپوى گسترده در محيط به شکار خود دست مي‌يابند. توانايى دنبال‌کردن دقيق مسيرى که به منبع غذا مي‌رسد، براى جانورى که بخش زيادى از انرژي‌اش را در راه جست و جوى شکار هزينه مى ‌ کند، از اهميت زيادى برخوردار است. زبان چنگال مانند در اين گروه به خوبى توسعه يافته است.

در راسته‌هاى ديگر نيز گيرنده‌هاى شيميايى دوتايى براى هدايت جانور به سوى شکار يا جفت تکامل يافته‌اند. براى نمونه، شب‌پره‌هاى کولى نر (Porthetria dispar) داراى دو آنتن بزرگ، ظريف و حساس به مواد شيميايى هستند که با کمک آن‌ها جفت‌شان را در مسافت‌هاى بسيار دور هم شناسايى مي‌کنند. يک نوع سوسک حشره‌خوار هم با کمک يک جفت آنتن قاشق ‌ مانند که از دو سوى سرش بيرون زده‌اند، مسير فرمون‌هاى مورچه‌ها را دنبال و آن‌ها را شکار مي‌کند.

منبع:

Schwenk,Kurt;& amp;quot;Why Snakes Have Forked Tongues,& amp;quot; Science,263:1573,1994

تصویر
تصویر
تصویر
تصویر
تصویر
تصویر
مائیم که از پادشهان باج گرفتیم
زان پس که از ایشان کمروتاج گرفتیم
اموال وخزائنشان تاراج گرفتیم
مائیم که از دریا امواج گرفتیم

شاهنشاه بزرگ ایران نادرشاه افشار


زیبنده
یک رونین زیبا مردن است، آن رونینی که هر دم آماده مرگ نباشد، ناگزیر مرگی ناشایست برایش پیش می آید
.
ارسال پست

بازگشت به “دانش عمومی”