چرا با وجود مزيتهاي فراوان ايران، كره و مالزي گوي سبقت را ربودند؟

در اين بخش مي‌توانيد در مورد مباحث و مطالب اقتصادی و مالی به بحث بپردازيد

مدیر انجمن: شوراي نظارت

ارسال پست
Captain II
Captain II
پست: 577
تاریخ عضویت: جمعه ۱۵ دی ۱۳۸۵, ۷:۲۴ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 502 بار
سپاس‌های دریافتی: 231 بار

چرا با وجود مزيتهاي فراوان ايران، كره و مالزي گوي سبقت را ربودند؟

پست توسط hedayat.m »

چرا با وجود مزيتهاي فراوان ايران، كره و مالزي گوي سبقت را در توسعه صنعتي ربودند؟

متن زير گزارشي است كه در سايت [External Link Removed for Guests] نقل شده و ضمن مراجعه به مطالعات سازمان ملل در سال ۱۳۵۲ (مقايسه ايران و كره از جهت آمادگي صنعتي شدن)، نكاتي كليدي را در زمينة علل برتري كشورهايي چون كره و مالزي در فرايند صنعتي شدن بيان مي‌كند:
در سال 1352 سازمان ملل درصدد بوديك قطب صنعتي قوي در آسياداير كند.براي اين منظور ايران و كره جنوبي نامزد شدند.كارشناسان برنامه­ريزي12 شاخص را در نظر گرفتند و به مقايسه پرداختند:

مزيت‌هاي ايران:


1- كشور ايران در شاخص­هاي فضاي حياتي، يعنيمحل زندگي,3 برابر از كره برتر بود.

2-مصرف كاغذ و نوشت­افزارسرانة ايرانيها 2 برابر كره­اي‌ها بود.

3-درصد با سواديمردم, به همت كلاسهاي اكابر، 4 برابر كره­اي­ها گزارش شده بود.

4-مصرف پروتئين حيواني وتنوع مواد غذايي ايراناز حجم بيشتر و تنوع گسترده­تري برخوردار بود.


5- ايران از نظر تعداد پزشك وسلامت و بهداشتاز كشورهاي مطرح دنيا بود و با كره اصلاً قابل مقايسه نبود.

6- از نظر نسبت جمعيت بهتعداد تخت بيمارستان، كشور ما 4 برابر نسبت به كره برتري داشت.

7- از نظر مصرف پوشاك، ايرانيان باز هم نسبت به كره­اي­ها پرمصرف­تر بودند.

8- از نظر پشتوانه ماليجهت سرمايه­گذاري خارجي، كره­اي­ها فاقد سرمايه­هاي معدني، نفت و گاز و غيره بودند و ايران دومين صادر كننده نفت در زمان خود بود.

مزيت‌هاي كرة جنوبي:

9-آموزش فني و حرفه­اييكي از شاخص‌هاي مقايسه بود. قطب صنعتي به نيروي كارگر، تكنسين و مهندسين فني نياز دارد.كره­اي‌ها 36 درصد مدارس و دانشگاههاي خود را به رشته­هاي فني اختصاص داده بودند، درحاليكه در ايران تنها 2 درصد داوطلب در هنرستان­ها و دانشگاهها جذب بخشهاي فني شده بودند.

10- مصرف سرانه انرژي برحسب بخشهاي صنعتي، كشاورزي و خدمات بود كه عليرغم مصرف بالاي برق در جامعه ايران،مصرف برق صنعتيدر كره 2 برابر ايران بود.

11- شاخص­هاي ديگري هم مطرح بود كه به بحث ما كمكي نمي­كند لذا به تحليل همين تعداد بسنده مي­كنيم.

تصميم‌سازمان ملل:


سازمان ملل در نهايت فرهنگ كاري دو كشور را ارزيابي كرده و متوجه شدايرانيان طالب "يقه سفيد" هستند (يعني كارمندي و پزشكي)، اما كره­اي‌ها طالب "يقه آبي" (يعني كارگري و صنعتگري) هستند. همچنين در ايران تامين نيروي انساني براي صنعت مشكل است، چراكه تبديل 2 درصد هنرجو به 36 درصد، پنج سال كار تبليغي و پنج سال آموزش مي­برد، لذا زمان را از دست مي­دهند.

نكتة ديگر, قانع و كم­مصرفبودن نژاد زرد بود. به‌عنوان مثال، ژاپني­ها در تفاهم ملي سريعاً هماهنگ مي­شوند به طوري كه كارشناس سازمان ملل مي­گويد: "كارگران ژاپني اعتصاب كرده بودند، شب هنگام مشاهده كردم كه درحال اضافه­كاري هستند، پرسيدم: اين چه­جور اعتصابي است؟ از روي ترس است يا نمايش خياباني؟ جواب دادند: اعتصاب امروز ما به­خاطر اهداف سياسي بود، اما اكنون اضافه‌كاري مي­كنيم تا توليد كشورمان از آمريكايي­ها عقب نيفتد، اين طرز فكر توانست موفقيت آنها را طي دهه گذشته تضمين كند."

نكتة ديگريكه در گزارش‌هاي سازمان ملل به چشم مي‌خورد آن است كه كره­اي­ها صنعت را برايتوسعه صادراتمي­خواستند، اما ايراني­ها توسعة صنعتي را براي جايگزيني واردات مي­خواستند و اين نمي­توانست اهداف استراتژيك توسعه صنعتي را تامين كند و سرمايه­هاي جهاني را افزايش دهد. همچنين كره‌اي‌ها جوانان را پايه توسعه قرار داده بودند، بخش آموزش را تجهيز كرده و افراد تحصيلكردة خود را از سراسر دنيا به كشورفراخواندند.

در ادامة مطلب استخراج شده از سايتwww.iranbiotech.com, نكات مفيد ديگري نيز راجع به تجارب چين و مالزي

تجارب چين و مالزي در توسعة صادرات:

پس از كره و مالزي، روند توسعة صادرات را در راستاي ايجاد قطب‌هاي صنعتي آغاز كردند. امروزه چين موفق­ترين شكل توسعه صادرات را دارد و گوي رقابت را از ديگران ربوده است. حركت آهسته و پيوستة چين، مانع فروپاشي آن شده و توليد ارزان و سياست درهاي باز، توليد ناخالص ملي اين كشور را در دنيا به جايگاه دوم جهاني رسانده است.

ماهاتير محمد، نيز الگوي موفق مديريت توسعه صادرات است. زماني كه كارگران كشورش راهپيمايي كردند و خواستار افزايش دستمزد شدند, وي در جمع آنها حاضر شد و گفت: چين در روبروي شما منتظر جذب سرمايه­هاست و افزايش حقوق در نهايت به زيان شماست, لذا كارگران به محل كار خود بازگشتند. توسعه در مالزي توسط نخست وزير اين كشور بر اساس شاخص­هاي زير شكل گرفت:

1. انتخاب مديران كارآفرينجهت از دست ندادن فرصت و صرف وقت جهت آموزش مديران

2. تنظيم برنامه و استراتژي توسعهبر مبناي عزم ملي و سياسي متناسب با منافع كشور

3. ايجاد سيستمي قانونگرا و نظم­پذيركه اگر چه در پاره­اي مواقع اين سيستم اشكالاتي پيدا مي­كند اما اعتماد به سيستم خدشه­دار نمي­شود و عزم ملي بر بهبود سيستم است نه تخريب و اغتشاش.

امروز براي اكثريت مردم مالزي ثابت شده كه فرايند اجراي هر الگوي اقتصادي، نابساماني‌هايي به همراه دارد و بايد تحمل كرد تا فعاليتهاي انساني متناسب با ظرفيتها شكل بگيرد و افراد توانا براي رسيدن به مسابقه تند و تيز اقتصادي كه سراسر جهان را فراگرفته در خط مقدم مديريت­ها قرار گيرند.

نقش مديريت و زمان:

ماهاتير محمد وقتي مديريتي دچار لغزش مي­شود مي­گريدو از اينكه خواسته­هاي كوچك مديران، مانع ديدن اهداف بزرگ كشور شده غصه مي­خورد، زيرا مي­داند مديري براي رسيدن به اهداف شخصي زمان رسيدن به پيروزي بزرگ را از جامعه گرفته است. او معتقد است، برنامه توسعه او نبايد زمان را تلف كند. او در برنامة خود استراتژي استفاده از فرصتهاي جهاني را به حداكثر و محدوديتها را به حداقل كاهش داد تا در آينده كشوري ثروتمند، توسعه­يافته و الگويي موفق باقي گذارد.

تئوريسين­هاي توسعه شرقي معتقدند اگر آنها بتوانند از زمانهايي كه غربيها از دست مي­دهند استفاده كنند به آنها خواهند رسيد.امروز كاربران كامپيوتر دركشورهاي توسعه يافته شرقي بيشتر از غرب هستند و كامپيوتر ابزاري است كه در اين مسابقه به آنها امكان رقابت بيشتر را مي­دهد.

به عنوان مثال: ژنرال دوگل معتقد بود فرانسه بايد هواپيماهاي كنكورد را بسازد و كارشناسان فرانسوي ايرباس را توصيه مي­كردند. امروز پس از سالها، موفقيت ايرباس و شكست كنكورد نشان مي­دهد فرانسه زمان را از دست داده و سرمايه­گذاري در هواپيماسازي را به شكست رسانده است، لذا انتخاب استراتژي درست، حساس و ضروري است. در واقع در اين مسابقه وقت استراحت پيش­بيني نشده و زمان لحظه به لحظه محاسبه شده است.

[External Link Removed for Guests]
ارسال پست

بازگشت به “بخش اقتصادی و مالی”