تاریخچه اصناف در جهان اسلام

در اين بخش مي‌توانيد در مورد مباحث و مطالب اقتصادی و مالی به بحث بپردازيد

مدیر انجمن: شوراي نظارت

ارسال پست
Major I
Major I
پست: 5234
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1747 بار
سپاس‌های دریافتی: 4179 بار
تماس:

تاریخچه اصناف در جهان اسلام

پست توسط ganjineh »

در این قرن بود که تشکل افزارمندان و صنعتگران بر اساس حرفه‌ها و پیشه‌هابوجود آمد، رشد و توسعه کامل شهرها در دو قرن پنجم و ششم هجری، فعالیتهایاصناف را توسعه فراوان بخشید برخی از خاورشناسان شوروی، مبدأ پیدایشانجمنهای صنفی در شهرهای ایرانی را، دوره ساسانیان می‌دانند.

برخیدیگر از خاورشناسان، منشأ انجمنهای صنفی اسلامی را در خرقه‌های درویشان وصوفیان و یا صنفهای غازیان جستجو می‌کنند مثلاً ماسینیون بر آن است کهتاریخ اصناف با جنبش کرامتیه ارتباط نزدیک دارد. این جنبش یک شورش بزرگاجتماعی و سیاسی و مذهبی بود که جهان اسلام را از قرن سوم تا ششم فراگرفت.کرامتیان یک اجتماعی بزرگ ماسونی پدید آوردند که در میان بازرگانان و پیشهوران گسترش یافت و موجب پیدایش، پرورش و گسترش سازمانهای صنفی شد. اماثبات این ارتباط کار دشواری است. کلودکائن که در زمینه اصنفا اسلامیپژوهشهای با ارزشی کرده‌است، ضمن آنکه وجود نوعی سازمانهای صنفی را در سدهچهارم و پنجم تائید می‌کند، می‌گوید: «نمی‌توان با دقت تاریخ رشد و تکاملآنها را تعیین کرد و رابطه آنها را با اسماعیلیه و انجمنهای فتوت بااطمینان کامل تائیدنمود.» وی همچنین می‌افزاید: «استدلال ماسینیون در موردوجود پیوند میان فتوت و اصناف خیلی کلی و مبهم است .»

در اخوانالصفا که چند بخش آن به کارهای دستی و حرفه‌ای اختصاص دارد، و نیز در سایرمنابع اشاره هائی شده‌است مبنی بر اینکه نمایندگان اسماعیلیه به حرفه‌ها واصناف به صورت محدود و نظری باقی ماند. ریجارد فرای نیز در این ارتباطمی‌گوید: «به هر حال ارتباط دادن مستقیم صنفها با غزایان یا با صوفیه یافرق د اویش تنها جنبه نظری می‌تواند داشته باشد. زیرا درباره آنها اطلاعاتکافی نداریم. مع هذا حقیقت آن است که جمعیتها یا گروههائی از مردم شهرنشینسرزمینهای شرقی جهان اسلام، به علت اشتراک منافع گردهم آمده بودند، بعضیاز صنفها احتمالاً از ابتدا سبغه مذهبی داشتند. همچنانکه در میان اعضاءبعضی از سازمانهای اخوت صوفیه، افرادی از طبقات مختلف وجود داشت. البتهمشهورترین پیشه وری که در عین حال غازی بود، یعقوب لیث مؤسس سلسله صفاریاناست و می‌توان پذیرفت که نظایر این قبیل افراد کم نبوده‌اند. در بعضیمأخذ، سازمان غازیان را اهل «فتوت» خوانده‌اند و تعجب آور نیست مجاهدینیکه داوطلبانه به جنگ کفار می‌رفتند قواعد و رفتاری زاهدانه یا زندگی صوفیمنشانه را پذیرفته باشند و این قواعد بعدها رسمیت سازمانی یافته باشد.می‌توان حدس زد که بعد از خاتمه جهادها در آسیای مرکزی، این قبیل سازمانهاهر چند به طریقی دیگر هم چنان در شهرها نضج گرفت شاید همین امر رشته‌هایپیوندی میان غازیان و صاحبان حرف را ایجاد کرده باشد.

به هر حال،منشأ انجمنهای صنفی هر چه باشد، در سده‌های چهارم و پنج بر شمار اینانجمنها افزوده شد و پیشه وران هر حرفه برای خود صنف جداگانه‌ای پدیدآوردند. چنانکه این بطوطه در سده هشتم درباره اصناف اصفهان می‌گوید: هردسته از پیشه وران اصفهان، رئیس و پیشکستوتی برای خود انتخاب می‌کند که اورا «کلو» می‌نامند.

مسئله اساسی در شناخت پایگاه اجتماعی و سیاسی واقتصادی انجمنهای صنفی، موقعیت آنها در برابر انجمنهای صنفی شهرهایاروپائی است که «گیلد» نامیده شده‌اند. گیلدهای اروپای غربی نوعاًانجمنهائی اختیاری و خود مختار بوده‌اند. این انجمنها ابتدا به عنوانانجمنهای برادری که رنگ و بوی دینی داشت، تشکیل شدند و بعدها به صورتانجمنهائی برای دفاع از منافع اقتصادی در آمدند.

گیلدهای غربی باقاونی کردن منافع صنفی و یا با مبارزات سیاسی و اقتصادی دعاوی خویش راتأمین و تثبیت می‌نمودند تا بتوانند در برابر زورگویی و فشارهای خارجیایستادگی کنند. گیلدها به عنوان انجمنهای صنفی در قلمرو فعالیتهای خود،خود مختار و مسئول بودند. آنها می‌توانستند اعضای گیلدا را تعیین کنند،رهبران خود را برگزینند و اموال مشترک و جمعی انجمن را اداره کنند.

اماانجمنهای صنفی در امپراتوری روم شرقی وضع دیگری داشتند. و با گیلدهای غربیتفاوت داشتند. انجمنهای صنفی این امپراتوری را نیروی دولت مرکزی. سازمانداد بودند، نه اراده و اختیار اعضای آنها، مقصود از ایجاد آنها نیز انجاموظایف اقتصادی و مالی به سود دولت بود. از اینرو ،در قلمرو فعالیتهای خودامتیازها و انحصارهائی داشتند. با این همه، گیلدهای روم شرقی خود مختارنبودند و دارائی و خزانه مشترک نداشتند و مدیران آنها برگزیده اعضاء بشمارنمی‌آمدند. نه تنها مدیران گیلدا از خارج گمارده می‌شدند، بلکه قوانین ومقررات مربوط به آنها نیز از خارج به آنها تحمیل می‌شد. هر چند که چنینوضعی مانع همبستگی درونی انجمنها نمی‌شد ولی نظارت کسبه و پیشه وران را برامور اقتصادی از میان می‌برد.

چنانکه «آیرالاپیدوس» به درستی بیانکرده‌است در معنای محدود و مشخص و دقیق کلام همانند گیلدهای اروپائی و رومشرقی در بازارهای کشورهای مسلمان یافته نشده‌است. کسبه و پیشه وران درروزگار مملوکان، همچون گیلدهای روم شرقی تحت سلطه شدید و ظنارت سازمانهایغیر صنفی قرار داشتند و فعالیتهای آنان، در محدوده سیاسی و اقتصادیسازمانهای غیر صنفی قرار داشتند و فعالیتهای تفتیش و نظارت سازمانهایدولتی بر امور انجمنهای صنفی، ادغام انجمنها در سازمانهای دولتی نبود. درشهرهای اسلامی نظارت اصلی بر کسبه و پیشه وران بعهده محتسب یا مفتش بود.

دردوره صفویه به علت رونق اقتصادی کشور و رشد شهر نشینی، بر شمار اصناف ومیزان کار و کوشش آنها افزوده شد. در این دوره نیز اصناف زیر نظر دستگاهحکومت شهر از استقلال کامل بی بهره بودند. انجمنهای صنفی زیر نظر دستگاهحکومتی شهر بودند. داروغه از نظر انتظامی و امور جزائی با کمک عسها،بازارها را تحت نظارت داشت. محتسب بر جزئیات فعالیتهاین اصناف از لحاظکیفیت کار و اوزان و مقایسات و تنظیم فهرست قیمتهای جاری نظارت می‌کرد وخلافکاران را به شدیدترین وجهی کیفر می‌داد و کلانتر شهر نیز که به ظاهرباید از اصناف حمایت کند عملا مهم‌ترین وظیفه اش سهمیه بندی مالیاتها بودو در واقع واسطه‌ای میان دستگاه مالیاتی و پیشه وران شهری بود.

هرصنف متشکل از مجموعه استادان صنف بود که با کمک کارگران و شاگردان فعالیتمی‌کردند .استادان هر صنف معمولاً از میان خود یکیا ز افراد مورد اعتمادرا که حداقل دو سوم استادان صنف به او رای تمایل می‌دادند نامزد ریش سفیدییا کدخدائی صنف می‌کردند و ان را به شهادت نقیب المکل که سرپرستی کدخدایان اصناف و محلا ت و نیابت کلانتر شهر را داشت و آنگاه آن را برایصدور حکم و به کلانتر شهر معرفی می‌کردند. میرزا رفیعا در دستور الملوکخود در اینباره می‌گوید: «رضانامچه تعیین استا دان اصناف و کد خدایانمحلات که موافق دستور منوط به رضای چهار دانگ از هر صنف محله می‌باشد بهاعتراف جماعت مزبور نقیب شهادت می‌نویسد و بعد از آن کلانتر تعلیقهمی‌دهد». میرزا رفیعا در شرح وظایف کلانتر اصفهان می‌گوید: «کدخدایانمحلات و استادان اصناف بر نصب او منصوب و به عزل او معزول می‌باشند و احدیرامد خلیتی نیست»

انجمنهای صنفی از نظر دستگاه حکومت وسیله مناسبیبودند تا سازمان گرد اوری مالیات و بیگاری بتواند با پیشه وران شهری بهطور دسته جمعی روبرو شود و به اسانی وظیفه اش را انجام دهد. چنانکه سلسلهمراتب مذکور که از کلانتر آغاز و از طریق نقیب الملک و ریش سفیدان یاکدخدایان اصناف به استادان صنف منتهی می‌شد.

دربرخی از شهرها، همهاصناف را در یک سازمان واحد متشکل می‌کردند. مانند اصناف شهر نخجوان دراواخر سده دوازدهم و اوایل سده سیزدهم هجری قمری، در این صورت همه اصنافیک رئیس داشتند. ولی هر صنفی مراسم و جشنهای خود را جداگانه اجرا می‌کرد.اوایل سده گذشته در شهرهای آذربایجان شمالی (قفقاز) ریاست اصنفا شهر با یکنقیب یا اوستا باشی بود. شغل وی که رهبری روحانی اصناف را داشت انتخابیبود. وظایف وی شامل : نظارت بر رفتار اعضاء اجرای وظایف قضائی رسیدگی بهامور شاگردان و گماردن آنها به مقام استادی، بررسی شعائر صنفی‌. تعیینمالیات صنف و توزیع ان با نظر کدخدای صنف میان پیشه وران توزیع کالاهامیان پیشه وران، تعیین قیمتها و تنظیم روابط هر صنف با اصناف همسایه بود.وظیفه اساسی ریش سفیدان نظارت بر آموزش استادن به شاگردان گرد آوریمالیاتها واسطه شدن میان بازرگانان و پیشه وران بود.

انجمن صنفی،در واقع مجموعه‌ای از استادن هر صنف بود که پرداخت کننده مالیات و عوراضبودند. هر استاد می‌توانست به میل خود شاگردانی داشته باشد. هر استاد درایروان به طور متوسط یک شاگرد داشت و در اوایل قرن نوزدهم، ۷۲۲ استاد و۶۶۷ شاگرد در ان شهر اشتغال داشتند. سن ورود به شاگردی معمولاً از ۱۲سالگی بود و ۱۰ سال طول می‌کشید تا شاگرد به مقام استادی برسد استادانامور حقوقی دریافت نمی‌کرد ولی به همراه غذا و لباس شاگردانه می‌گرفت وهنگام ارتقا به مقام استادی کمربند مخصوصی با تصویب کلانتر دریافت می‌کرددر مواردی نیز اصناف کارگر روز مزد استخدام می‌کردند برخی از پیشه ورانکارگر روز مزد می‌گرفتند و برخی دیگر هم کارگر روز مزد و هم شاگرد داشتند.

بهنظر کوزنتسوا اصناف در این دوره یک سازمان مالی و اداری بودند که در داخلنظام حکومتی قرار داشتند. در نتیجه وظایف اصلی انجمنهای صنفی از این قراربود:

نخست وظیفه جمعی گرد آوری مالیات دوم وظیفه جمعی تثبیت قیمتهاسوم وظیفه قضائی بدین معنی که دادگاه عالی صنفی مرکب بود از نقیب و ریشسفیدان صنف که به اختلافات جزئی اصناف رسیدگی می‌کردند. اصناف و پیشه ورانمعمولاً به دادگاه مظالم و دادگاه شرع که برای آنان گران تمام می‌شدمراجعه نمی‌کردند و دادگاه صنفی را که مجانی بود ترجیح می‌دادند.

اینکمی‌توانیم تفاوتهای اساسی «گلید»های غربی را با سازمانهای اصناف شرقی بهاختصار بیان کنیم نخست اینکه وظایف و کارکردهای اختصاصی سازمانهای اصنافشرقی از گیلدها وسیعتر بود دوم قدرت اقتصادی گیلدها و معمولاً شامل افزارمندان و بازرگانان بود. در حالی که اصناف شرقی از یک سو جدا از تجار بود واز سوی دیگر حرفه‌های متعددی را در بر می‌گرفت. چهارم روسای اصناف بهنمایندگانی از طرف حکومت شهری وظایف اداری و مالی داشتند و مباشر مالیحاکم شهر بودند حال آنکه روسای گیلدها دارای چنین وظایفی نبودند. پنجمروسای گیلدها را رسما حاکم شهر منصوب می‌کرد بدین ترتیب روسا یا کدخدایاناصناف در برابر حاکم شهر مسئول وصول مالیات و اداره امور صنف خود بودند.ششم جنبشهای آزادیخواهانه سیاسی و مذهبی در سده‌های پنجم و ششم هجری دراجتماعات شهری سبب شد که اصناف اسامی دارای چنین زمینه هائی نبودند. هفتماصنافن شرقی هم از نظر شکل شهر و قرار داشتن بازارها در جوار مسجد جامعه ومساجد نزدیک داشتند در حالی که گیلدها چنین نبودند هشتم گیلدهای غربی درشهرهای خود مختار فعالیت می‌کردند ودر ان نظام یان صنعت و بازرگانی از یکسو و کشاورزی از سوی دیگر جدائی اساسی وجود بدین ترتیب که فئودالها دردژها می‌زیستند و پیشه وران و بازرگانان در شهرها. از این روش شهر و روستاکاملاً از یکدیگر جدا بود حال آنکه در شهرهای شرق میانه، عاملان حکومت وزمین داران جملگی در شهر می‌زیستند و در نتیجه محله‌های شهر و اصناف شهریهمراه با اجتماعات روستائی زیر سلطه آنان قرار داشت.

این امر از یکسو مانع آزادی و خود مختاری و از سوی دیگر مانع ایجاد تضاد میانشالوده‌های تولید شهری و روستائی می‌شد تضادی که در مغرب زمین از عواملموثر پیدایش نظام سرمایه داری بود.
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
ارسال پست

بازگشت به “بخش اقتصادی و مالی”