با اينكه بسياري از مردم عادي بر اين باورند كه تكامل پديدهاي علمي و اثباتشده ميباشد، واقعيت اين است كه بعد از گذشت 150 سال، تكامل فرضيهاي است اثباتنشده و بدون سنديت. در واقع بايد گفت كه قرائن و شواهد بسياري تكامل را رد ميكنند.
فرضيه تكامل كه نخستين بار توسط چارلز داروين در كتابش بهنام "اصل انواع" مطرح شد، اين نظر را پيش مينهد كه موجودات زنده از اَشكال ساده نظير باكتري، به اَشكال پيچيدهتر نظير انسان تكامل يافتهاند. اين تحول و تكامل زاييده تصادف بوده است؛ نخستين مولكول نيز در اثر تصادم اتمها در يك ملغمه ابتدايي بهوجود آمده است. نتيجه اين امر پيدايي موجودات زنده بوده است.
نابسندگي شواهد و دلايل
تأثير و نفود فرضيه تكامل را نميتوان دستكم گرفت؛ اين فرضيه طرز تفكر انسانها را درباره جهان و وجود خودشان دگرگون كرده است. اما اكنون بعد از گذشت 150 سال، تكامل هنوز در سطح يك فرضيه باقي مانده است، و هنگاميكه شواهد و دلايل مطرحشده را موشكافانه بررسي ميكنيد، پي ميبريد كه چقدر نابسنده و غيرقطعي هستند.
فسيلها تكامل را اثبات نميكنند
?فسيلها گواه بر تكامل ميباشند!? اين ادعايي بوده كه دانشمندان با صدايي بلند عنوان ميكردند. اما مشكلي كه در مورد فسيلها وجود دارد، اين است كه ميان حيواناتي كه فسيلها گواه بر وجود آنها هستند، و حيوانات همنوعشان در عصر ما، هيچ فسيلِ مياني وجود ندارد، گويي حيوانات اوليه ناگهان بهصورت حيوانات امروزي تحول و تكامل يافتهاند. داروين نيز خود متوجه اين نقصان در فرضيه خود بود، اما بر اين باور بود كه يك روز فسيلهاي مياني يافت خواهند شد. هنوز بعد از گذشت 150 سال، فسيلي دال بر وجود حيوانات مياني و در حال تكامل يافت نشده است.
دانشمندان معتقد به تكامل براي رفع اين نقيصه، اين نظر را مطرح كردند كه تحول با چنان سرعتي رخ داد كه فسيلي از آنها باقي نمانده است. طبعاً دليل و مدركي علمي در اين زمينه وجود ندارد.
"هومولوژي" تكامل را اثبات نميكند
هومولوژي نظريهاي است كه معتقد است ارگانيزمهاي زندهاي كه از ساختاري همسان برخوردارند، از يك اصل واحد ناشي شدهاند و به اين ترتيب اين نظريه، تكامل را اثبات ميكند.
مشكل در اينجاست كه نمونههاي فراواني با اين نظريه تناقض دارند. بهعنوان مثال، بافت كليوي جانداران را در نظر بگيريد. كليههاي ماهي داراي شكل جنيني كاملاً متفاوتي با خزندگان و پستانداران ميباشند. ممكن نيست كه آنها از يك ساختار ناشي شده باشند.
يا به دستگاه گوارش توجه كنيم. اگر همه جانداران از يك اصل ناشي شدهاند، تكامل و تحول اين دستگاه در جانداران مختلف نيز ميبايست يكسان باشد. اما عكس اين صادق است. كوسه، قورباغه، خزندگان، و پرندگان، داراي دستگاه گوارشياي هستند كه بهگونهاي متفاوت تحول يافتهاند. نمونههاي بسيار ديگري ميتوان براي اين امر آورد.
زائدهها تكامل را اثبات نميكنند
تكاملگرايان بر اين نظر پا ميفشردند كه بدن جانداران داراي اندامهايي است كه امروز ديگر كاربردي ندارند. اندامهايي مثل آپانديس و لايههاي نيمهكروي در چشم زائده ناميد شدهاند زيرا در زمان داروين تصور ميشد كه اينها بلامصرف ميباشند. طبق اين نظريه، اين اندامها در دورههاي اوليه هستي كاربردي داشتهاند، اما بهتدريج كه انسان خود را با محيط سازگار ساخت، كاربرد خود را از دست دادند. بهعقيده اين دسته از دانشمندان، آنها اكنون شاهدي هستند بر آنچه قبلاً بوديم.
باز در اين مورد هم شواهد، عليه اين نظريه هستند. تمام آنچه كه زائده ناميده شده، امروز نيز كاربردي مفيد دارند. آپانديس در واقع غدهاي است لنفاوي، و لايه نيمهكروي نيز همچون يك قاشقك، اشياء خارجي را از داخل چشم جمعآوري ميكند. بسياري از ما شنيدهايم كه انسان قبلاً دُم داشته است. اين حرف خندهدار است. ستون فقرات انسان داراي 33 مهره است. هيچ شاهدي بر اين مدعا وجود ندارد كه او قبلاً 34 مهره داشته است. فردي بهاسم هِكل بود كه نظريه دم انسان را پيش نهاد؛ او بعدها توسط دانشگاه خودش محكوم به تقلب شد!
زيستشناسي مولكولي بيش از ساير عوامل، تكامل را رد ميكند!
چيزي بهنام شكل ساده حيات وجود ندارد
در روزگار داروين اين عقيده رواج داشت كه حيات از اَشكال سادهتر بهسوي اشكال پيچيدهتر حركت ميكند. علم امروزه ثابت كرده است كه چيزي بهنام ? شكل ساده حيات ? وجود ندارد. حتي سادهترين سلول باكتري بهگونهاي باورنكردني پيچيده است. آنچه كه سلولهاي ساده ناميده ميشود، شامل DNA و RNA و پروتئين ميباشد كه به يكديگر وابسته و مرتبط هستند. در واقع، تمام سيستمهاي بيوشيميايي و فيزيولوژيكي به يكديگر وابسته ميباشند. لذا اين تصور تكاملگرايان كه اندامها بهگونهاي مستقل تحول مييابند، پذيرفتني نيست.
اَشكال مياني وجود ندارد
نه فقط فسيلهاي مياني يافت نشده، بلكه زيستشناسي مولكولي نيز با قطعيت ثابت كرده كه در سطح بيوشيمي نيز شكل مياني وجود ندارد.
بهاين ترتيب، مثلاً پروتئينها هيچگاه از يك مرحله تا مرحله ديگر تحول نمييابند، بلكه هميشه از نوع تا نوع ديگر تحول پيدا ميكنند. پروتئينها از اسيد آمينه درست شدهاند. اگر آنها مانند مهرههاي رنگي در يك گردنبند تصور كنيم، طبق نظر تكاملگرايان، پروتئين وقتي به انواع پيشرفتهتر تبديل شود، بايد مهرهاي به اين "گردنبند" پروتئين اضافه شود. بنابراين، بايد طبعاً انتظار داشت كه در جانداران پيشرفتهتر، مهرههاي بيشتري بر گردنبند پروتئيني وجود داشته باشد. اما در عمل اينطور نيست. مثلاً بياييد انسان را با دو نوع ماهي مقايسه كنيم (با توجه به اينكه ماهي در طرح تكاملي، پيش از انسان بهوجود آمده است): ماهي بدون آرواره (كه در سير تكامل بسيار قديميتر است) و ماهي آروارهدار كه جديدتر است. با كمال تعجب ميبينيم كه پروتئين موجود در هموگلوبين انسان به پروتئين ماهي بدون آرواره بيشتر شبيه است تا به ماهي آروارهدار، در حاليكه طبق نظر تكاملگرايان ميبايست عكس اين باشد.
سه ميخ واپسين بر تابوت تكامل
1 - عدم قطعيت در اثبات شواهد
همه شواهدي كه مخالفين تكامل در دست دارند، تكامل را رد ميكند. اما هيچيك از شواهدي كه طرفداران تكامل ميكوشند ارائه دهند، قطعيت ندارد زيرا هيچگاه نميتوان آنها را در سير طولاني تكامل اثبات كرد. مثلاً نميتوان يك باكتري و يك ماهي را گرفت و گفت كه آنها به مراحل مختلف تكامل تعلق دارند، زيرا طبق نظر تكاملگرايان، حيات از 300 ميليون سال پيش آغاز شده، و در اين مدت هم باكتري تحول يافته و هم ماهي. هيچكس نميتواند بگويد كه باكتري ساده قبلاً چطور بوده، چون باكتري هم مانند ماهي تحول يافته است. اين فرض كه باكتري موجود سادهتري است، بياساس است.
2 - نظم هرگز از بينظمي ناشي نشده
طبق نظر تكاملگرايان، نظم از بينظمي اوليه بهوجود آمده است. اين ادعا كاملاً برخلاف قانون دوم ترموديناميك است كه ميگويد هر سيستمي بهسوي بينظمي و اضمحلال فزاينده پيش ميرود. اين اصطلاحات بسيار علمي ميباشند، اما ما خودمان در زندگي روزمره شاهد آن هستيم. هيچ استثناي شناختهشدهاي در مورد اين قانون وجود ندارد. اما تكاملگرايان ميكوشند تمام نظريه خود را بر يك استثناء استوار سازند.
3 - تصادفي استهزاءآميز
فرضيه تكامل، پيدايي حيات را يك تصادف ميداند. از نظر آماري پيدايي حيات در اثر تصادف امري محال است. مثلاً در مورد پروتئيني كه در هموگلوبين وجود دارد، اين احتمال كه اسيدهاي آمينه بهطرزي درست تركيب شوند، 1 در 10 به توان 167 ميباشد، چيزي كه از نظر رياضي غيرممكن است. تازه اين فقط در مورد پروتئين موجود در هموگلوبين است.
كاهن اعظمِ تكامل، ريچارد داوكينز، خودش پذيرفته كه هر سلول شامل اطلاعات كدبنديشده ديجيتالي است كه اطلاعات موجود در آن، بيشتر از مجموعه سي جلدي دائرهالمعارف بريتانيكا است. او اين را ميپذيرد، با اينحال معتقد است كه بايد انتظار داشت كه افراد هوشمند باور كنند كه كتاب پرحجمي چون دائرهالمعارف بريتانيكا در اثر يك تصادف بهوجود آمده باشد!
ویرایش : ص .خجسته
برگرفته از
[External Link Removed for Guests].
دروغي به نام تكامل
مدیر انجمن: شوراي نظارت
-
- پست: 1086
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۸ آبان ۱۳۸۵, ۱۲:۳۸ ق.ظ
- محل اقامت: هرکجا هستم باشم آسمان مال من است ! ! !
- سپاسهای ارسالی: 103 بار
- سپاسهای دریافتی: 117 بار
تا وقتی که نظریه ی دیگه ای جایگزین نشده این نظریه از نظر علمی کاملا معتبر می باشد و در همه ی مجامع علمی قابل قبول هست .
اینکه ما بخوایم پدیده های زیستی رو با قوانین ترمودینامیک بسنجیم کاملا اشتباه است . درست مثل فیزیک کلاسیک که در بیان علت تابش امواج الکترومغناطیسی از مواد در هر درجه حرارتی عاجز بود اما با ظهور فیزیک کوانتومی همه ی این سوالات پاسخ داده شد .
در کل به نظر من نظریه ی تکامل نظریه ی قابل قبولی هست و در طی بحث های زیادی که در سر کلاس انسان شناسی با استاد خودمون در دانشگاه داشتیم و این نظریه رو با نظریات دین اسلام مقایسه کردیم تنیجه این شد که نه اسلام این نظریه رو اثبات میکنه و نه رد میکنه.
طبق نظر تكاملگرايان، نظم از بينظمي اوليه بهوجود آمده است. اين ادعا كاملاً برخلاف قانون دوم ترموديناميك است كه ميگويد هر سيستمي بهسوي بينظمي و اضمحلال فزاينده پيش ميرود.
اینکه ما بخوایم پدیده های زیستی رو با قوانین ترمودینامیک بسنجیم کاملا اشتباه است . درست مثل فیزیک کلاسیک که در بیان علت تابش امواج الکترومغناطیسی از مواد در هر درجه حرارتی عاجز بود اما با ظهور فیزیک کوانتومی همه ی این سوالات پاسخ داده شد .
در کل به نظر من نظریه ی تکامل نظریه ی قابل قبولی هست و در طی بحث های زیادی که در سر کلاس انسان شناسی با استاد خودمون در دانشگاه داشتیم و این نظریه رو با نظریات دین اسلام مقایسه کردیم تنیجه این شد که نه اسلام این نظریه رو اثبات میکنه و نه رد میکنه.

-
- پست: 422
- تاریخ عضویت: یکشنبه ۳۰ مهر ۱۳۸۵, ۱۲:۰۹ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 50 بار
- سپاسهای دریافتی: 181 بار
فسيلها تكامل را اثبات نميكنند
?فسيلها گواه بر تكامل ميباشند!? اين ادعايي بوده كه دانشمندان با صدايي بلند عنوان ميكردند. اما مشكلي كه در مورد فسيلها وجود دارد، اين است كه ميان حيواناتي كه فسيلها گواه بر وجود آنها هستند، و حيوانات همنوعشان در عصر ما، هيچ فسيلِ مياني وجود ندارد، گويي حيوانات اوليه ناگهان بهصورت حيوانات امروزي تحول و تكامل يافتهاند. داروين نيز خود متوجه اين نقصان در فرضيه خود بود، اما بر اين باور بود كه يك روز فسيلهاي مياني يافت خواهند شد. هنوز بعد از گذشت 150 سال، فسيلي دال بر وجود حيوانات مياني و در حال تكامل يافت نشده است.
دانشمندان معتقد به تكامل براي رفع اين نقيصه، اين نظر را مطرح كردند كه تحول با چنان سرعتي رخ داد كه فسيلي از آنها باقي نمانده است. طبعاً دليل و مدركي علمي در اين زمينه وجود ندارد.
در مورد اینکه فسیل های میانی یافت نشده اند، این به خاطر تلاش ها و جستجوهای کم دانشمندان و همچنین عدم وجود دستگاه های پیشرفته بوده است. داروین هم درست فکر می کرده است. او به خوبی می دانست که با پیشرفت علم و کشف فسیل های بیشتر ، کم کم نظریه تکامل به اثبات می رسد. لذا با گذشت زمان ، این موضوع بهتر شناخته خواهد شد. همان طور که می بینید هر روز خبرهای زیادی از کشف فسیل های گوناگون در مناطق مختلف جهان ، مخابره می شود.
ضمنا" بسیاری از این فسیل های میانی (حلقه های مفقوده) یافت شده اند. شما را رجوع می دهم به تکامل اسب ها ، فیل ها ، وال ها و غیره که همگی فسیل های میانی آنها یافت شده اند.
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
"هومولوژي" تكامل را اثبات نميكند
هومولوژي نظريهاي است كه معتقد است ارگانيزمهاي زندهاي كه از ساختاري همسان برخوردارند، از يك اصل واحد ناشي شدهاند و به اين ترتيب اين نظريه، تكامل را اثبات ميكند.
مشكل در اينجاست كه نمونههاي فراواني با اين نظريه تناقض دارند. بهعنوان مثال، بافت كليوي جانداران را در نظر بگيريد. كليههاي ماهي داراي شكل جنيني كاملاً متفاوتي با خزندگان و پستانداران ميباشند. ممكن نيست كه آنها از يك ساختار ناشي شده باشند.
يا به دستگاه گوارش توجه كنيم. اگر همه جانداران از يك اصل ناشي شدهاند، تكامل و تحول اين دستگاه در جانداران مختلف نيز ميبايست يكسان باشد. اما عكس اين صادق است. كوسه، قورباغه، خزندگان، و پرندگان، داراي دستگاه گوارشياي هستند كه بهگونهاي متفاوت تحول يافتهاند. نمونههاي بسيار ديگري ميتوان براي اين امر آورد.
اولا" هومولوژی نظریه نیست. هومولوژی یک واژه به معنای همسان بودن یا تشابه(Similarity) است و لزوما" شباهت های بین جانداران مختلف را بررسی می کند.
[External Link Removed for Guests])
ثانیا" نویسنده در اینجا مشخص است که اصلا" مفهوم تکامل(Evolution) را به درستی متوجه نشده است. تکامل و تحول دستگاه های مختلف جانوران بر اساس نیازهایشان و تغییرات محیطی ، تغییر می یابد. اینکه جانداران متفاوت دارای دستگاه های گوارشی مختلف هستند بر اساس این اصل از تکامل است که آنها بر اساس نیازهای متفاوت و شرایط محیطی مختلف که در آن زندگی می کنند ، تکامل یافته اند و هر یک مسیر خود را پیموده اند.
این جانداران همگی ""نیای مشترکی"" داشته اند که هرچه به قبل تر برویم ، شباهت های بین آنها بیشتر بوده است. لذا انتخاب طبیعی (Natural Selection) ، موجب بوجود آمدن این همه تنوع (Diversity) در جانداران گشته است.
پس می بینیم که تکامل به معنای همسان بودن جانوران درحال حاضر نیست بلکه تکامل می خواهد علت تنوع جانداران را در حال حاضر بررسی کند و بگوید که در واقع آنها از یک چیز مشترک بوجود آمده اند و بر اساس شرایط محیطی متفاوت ، هر یک بصورت متفاوتی تکامل یافته اند و خود را با آن سازش داده اند.
زائدهها تكامل را اثبات نميكنند
تكاملگرايان بر اين نظر پا ميفشردند كه بدن جانداران داراي اندامهايي است كه امروز ديگر كاربردي ندارند. اندامهايي مثل آپانديس و لايههاي نيمهكروي در چشم زائده ناميد شدهاند زيرا در زمان داروين تصور ميشد كه اينها بلامصرف ميباشند. طبق اين نظريه، اين اندامها در دورههاي اوليه هستي كاربردي داشتهاند، اما بهتدريج كه انسان خود را با محيط سازگار ساخت، كاربرد خود را از دست دادند. بهعقيده اين دسته از دانشمندان، آنها اكنون شاهدي هستند بر آنچه قبلاً بوديم.
باز در اين مورد هم شواهد، عليه اين نظريه هستند. تمام آنچه كه زائده ناميده شده، امروز نيز كاربردي مفيد دارند. آپانديس در واقع غدهاي است لنفاوي، و لايه نيمهكروي نيز همچون يك قاشقك، اشياء خارجي را از داخل چشم جمعآوري ميكند
اصلا" گفته نشده است که اندام های زائده ، حتما" باید عملکرد خود را از دست داده باشند اما بر این نکته تاکید شده است که این اندام ها در گذشت زمان ، تحلیل رفته اند و این موضوع به خوبی مشهود است و به اثبات رسیده است.
زيستشناسي مولكولي بيش از ساير عوامل، تكامل را رد ميكند!
این دیگر از آن حرفهاست !
زیست شناسی سلولی مولکولی در دهه های اخیر آن چنان پیشرفت کرده است که شاید به جرات می توان گفت که علم تکامل ، بودن ِ خودش را مدیون همین علم است. در سالیان اخیر ، با گسترش روش های جدید برای استخراج DNA و RNA از فسیل ها و مومیایی ها ، علم زیست شناسی متحول شده است. شاید هیچ کسی باور نمی کرد که روزی ""فیلم پارک ژوراسیک"" یا ""شبیه سازی انسان"" به واقعیت بپیوندد. به عنوان مثال عرض کنم که در حال حاضر دانشمندان روسی و ژاپنی دارند بر روی شبیه سازی ""ماموت ها"" کار می کنند !
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
چيزي بهنام شكل ساده حيات وجود ندارد
در روزگار داروين اين عقيده رواج داشت كه حيات از اَشكال سادهتر بهسوي اشكال پيچيدهتر حركت ميكند. علم امروزه ثابت كرده است كه چيزي بهنام ? شكل ساده حيات ? وجود ندارد. حتي سادهترين سلول باكتري بهگونهاي باورنكردني پيچيده است. آنچه كه سلولهاي ساده ناميده ميشود، شامل DNA و RNA و پروتئين ميباشد كه به يكديگر وابسته و مرتبط هستند. در واقع، تمام سيستمهاي بيوشيميايي و فيزيولوژيكي به يكديگر وابسته ميباشند. لذا اين تصور تكاملگرايان كه اندامها بهگونهاي مستقل تحول مييابند، پذيرفتني نيست.
هرجاندار تک سلولی در درون خودش بسیار پیچیده است اما منظور از ساده بودن باکتری ها در قیاس با جانداران پرسلولی است. ثانیا" باید گفت که واقعا" دانشمندان از درک اینکه مرز حیات کجاست عاجزند مثلا" ویروس ها را نگاه کنید که صرفا" از یک قطعه DNA یا RNA به همراه یک پروتئین محصورکننده تشکیل یافته اند و حتی جدیدا" پروتئین هایی یافت شده اند که خودشان تکثیر می یابند و عفونت زا هستند ! (Prions=) و بیماری هایی مثل جنون گاوی را بوجود می آورند. در دوره های ابتدایی تشکیل زمین هم همین طور بوده است یعنی پروتئین ها و قطعات RNA و DNA بطور مستقل بوده اند.
اَشكال مياني وجود ندارد
نه فقط فسيلهاي مياني يافت نشده، بلكه زيستشناسي مولكولي نيز با قطعيت ثابت كرده كه در سطح بيوشيمي نيز شكل مياني وجود ندارد.
بهاين ترتيب، مثلاً پروتئينها هيچگاه از يك مرحله تا مرحله ديگر تحول نمييابند، بلكه هميشه از نوع تا نوع ديگر تحول پيدا ميكنند. پروتئينها از اسيد آمينه درست شدهاند. اگر آنها مانند مهرههاي رنگي در يك گردنبند تصور كنيم، طبق نظر تكاملگرايان، پروتئين وقتي به انواع پيشرفتهتر تبديل شود، بايد مهرهاي به اين "گردنبند" پروتئين اضافه شود. بنابراين، بايد طبعاً انتظار داشت كه در جانداران پيشرفتهتر، مهرههاي بيشتري بر گردنبند پروتئيني وجود داشته باشد. اما در عمل اينطور نيست. مثلاً بياييد انسان را با دو نوع ماهي مقايسه كنيم (با توجه به اينكه ماهي در طرح تكاملي، پيش از انسان بهوجود آمده است): ماهي بدون آرواره (كه در سير تكامل بسيار قديميتر است) و ماهي آروارهدار كه جديدتر است. با كمال تعجب ميبينيم كه پروتئين موجود در هموگلوبين انسان به پروتئين ماهي بدون آرواره بيشتر شبيه است تا به ماهي آروارهدار، در حاليكه طبق نظر تكاملگرايان ميبايست عكس اين باشد.
در مورد جمله ی اول و دوم ، جواب را قبلا" داده ام.
در هیچ جا گفته نشده است که همیشه باید جانداران پیشرفته تر ، در پروتئین هایشان ، اسیدهای آمینه ی بیشتری نسبت به جانداران پست تر داشته باشد. پروتئین ها می توانند با تغییر اسیدهای آمینه ، کارایی بهتری داشته باشند. همیشه این طور نیست ، هرچه که بزرگتر باشد ، بهتر است و یا هر پروتئینی که بزرگتر باشد ، بهتر بوده و کارایی بهتری دارد.
اتفاقا" در بسیاری از موارد ، پروتئین های جانداران پیشرفته تر نسبت به پروتئین های جانداران پست تر کوتاه تر شده اند زیرا بسیاری از قسمت های اضافی آنها حذف شده اند و بسیاری از قسمت ها تغییر یافته اند تا در جهت کارایی بهتر (Efficiency) قدم بردارد و این یعنی خود ""تکامل"". اصلا" مفهوم تکامل چیست ؟ تکامل یعنی به اوج خود رسیدن ، یعنی به بهترین کارایی رسیدن ، یعنی بهینه شدن.
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
همه شواهدي كه مخالفين تكامل در دست دارند، تكامل را رد ميكند. اما هيچيك از شواهدي كه طرفداران تكامل ميكوشند ارائه دهند، قطعيت ندارد زيرا هيچگاه نميتوان آنها را در سير طولاني تكامل اثبات كرد. مثلاً نميتوان يك باكتري و يك ماهي را گرفت و گفت كه آنها به مراحل مختلف تكامل تعلق دارند، زيرا طبق نظر تكاملگرايان، حيات از 300 ميليون سال پيش آغاز شده، و در اين مدت هم باكتري تحول يافته و هم ماهي. هيچكس نميتواند بگويد كه باكتري ساده قبلاً چطور بوده، چون باكتري هم مانند ماهي تحول يافته است. اين فرض كه باكتري موجود سادهتري است، بياساس است.
بله ، باکتری ها هم در طول این سالیان تکامل یافته اند اما با بررسی فسیل ها و شباهت های آنها با جانداران امروزی می توان به این موضوع پی برد که همگی از یک موجود منشا گرفته اند.
نظم هرگز از بينظمي ناشي نشده
طبق نظر تكاملگرايان، نظم از بينظمي اوليه بهوجود آمده است. اين ادعا كاملاً برخلاف قانون دوم ترموديناميك است كه ميگويد هر سيستمي بهسوي بينظمي و اضمحلال فزاينده پيش ميرود. اين اصطلاحات بسيار علمي ميباشند، اما ما خودمان در زندگي روزمره شاهد آن هستيم. هيچ استثناي شناختهشدهاي در مورد اين قانون وجود ندارد. اما تكاملگرايان ميكوشند تمام نظريه خود را بر يك استثناء استوار سازند.
این قسمت را Osilatoria عزیز جواب دادند.
------------------------------------------------------
نتیجه :
حتی اگر بپذیریم که تکامل رخ داده است، این امر وجود خالق هستی را بیش از پیش اثبات می کند(جمله ای از کتاب بینش اسلامی دبیرستان). اینکه جانداران چگونه در یک سیر تکاملی پیشرفته ، بوجود آمده اند ، نشان گر یک نظم بسیار پیشرفته است و نظام علت و معلول را به خوبی می شناساند. آدمی با مشاهده این همه شگفتی در جهان آفرینش ، از کهکشان های مختلف تا پیچیدگی موجودات ، بیش از پیش به وجود خالق هستی پی می برد.
علم زیست شناسی یکی دیگر از درس های خداشناسی است. هرچه بیشتر انسان در این موضوعات به تفکر می پردازد ، به عظمت خداوند بیشتر پی می برد.
-
- پست: 1086
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۸ آبان ۱۳۸۵, ۱۲:۳۸ ق.ظ
- محل اقامت: هرکجا هستم باشم آسمان مال من است ! ! !
- سپاسهای ارسالی: 103 بار
- سپاسهای دریافتی: 117 بار
-
- پست: 1086
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۸ آبان ۱۳۸۵, ۱۲:۳۸ ق.ظ
- محل اقامت: هرکجا هستم باشم آسمان مال من است ! ! !
- سپاسهای ارسالی: 103 بار
- سپاسهای دریافتی: 117 بار
من خودم قبل اینکه در مورد نظریه ی داروین اطلاعاتی داشته باشم رو چیزهایی که از این طرف رو اون طرف شنیده بودم خیلی برام مضحک بود که انسان از میمون بوجود اومده باشه ! (چیزی که عوام در مورد نظریه ی داروین فکر می کنن ) اما با مطالعه نظریه انتخاب طبیعی دیدم که نه تنها مسخره نیست بلکه یه توجیه کاملا علمی و مستند در مورد چگونگی تکامل موجودات هست.
ما یه استاد زیست شناسی داشتیم یه حرف قشنگی زد . گفت که کسایی که نظریه ی داروین رو از نظر دینی رد می کنن نه میدونن نظریه ی داروین چیه و نه در مورد خدا چیزی می دونن . چه مشکلی وجود داره اگر بگیم خدا اراده کرده تا انسان اینجوری بوجود بیاد ؟ سیر نظریه ی داروین یه سیر هدایت شده از طرف خداست .
ما یه استاد زیست شناسی داشتیم یه حرف قشنگی زد . گفت که کسایی که نظریه ی داروین رو از نظر دینی رد می کنن نه میدونن نظریه ی داروین چیه و نه در مورد خدا چیزی می دونن . چه مشکلی وجود داره اگر بگیم خدا اراده کرده تا انسان اینجوری بوجود بیاد ؟ سیر نظریه ی داروین یه سیر هدایت شده از طرف خداست .

zectorفسیل های زنده به این دلیل تکامل نیافته اند که محیط پیرامون آنها فاقد تغییرات بوده است.
طبق اصل انتخاب طبیعی ، جانداران بر اساس نیازهایشان و تغییرات محیطی ، تغییر می یابند لذا اگر محیط تغییر نکند ، جانداران هم تغییر نمی کنند.
فسیل های موجودات دریایی در صحرای نوادا پیدا می شن 8) که نشان می دهد ان صحرای بی آب و الف اقیانوس بوده پس چه طور محیط این موجودات تغییر نکرده

طبق اصل انتخاب طبیعی ، جانداران بر اساس نیازهایشان و تغییرات محیطی ، تغییر می یابند لذا اگر محیط تغییر نکند ، جانداران هم تغییر نمی کنند.
فسیل های موجودات دریایی در صحرای نوادا پیدا می شن 8) که نشان می دهد ان صحرای بی آب و الف اقیانوس بوده پس چه طور محیط این موجودات تغییر نکرده














