آنچه پيش روي شما خواننده محترم قرار دارد ، مجموعه فرمودهها و نوشتههاي حضرت امام خميني ( س ) درباره قضا و قضاوت است و چون اشاره به خطوط كلي ديدگاههاي معظمٌله در اين باب ، نموداري از مطالب حاضر را بر لوح ذهن خوانندگان گرامي ترسيم ميكند ؛ در اين متن طي هشت نكته به اهمّ آن اشاره خواهيم كرد :
اول : از آنجا كه يكي از مهمترين شئون حكومت اسلامي همانا برپا داشتن حق و احقاق حق صاحبان حقوق ، و دفع باطل و طرد باطلگرايان ، و در نهايت اجراي احكام و حدود الهي است و اين مقصود جز با وجود دستگاه قضايي مستقل ، عدالت محور ، مقتدر ، قاطع و استوار - كه با كمال دقت و احتياط ، و پرهيز از لغزش و انحراف ، ضامن اجراي مقررات الهي باشد - قابل حصول نيست ؛ به همين دليل در اسلام كمتر چيزي مانند قوه قضاييه مورد توجه بوده است ؛ زيرا جان ، مال ، حيثيّت و ناموس مردم ، همه در زير نفوذ آن قرار دارد و بار سنگين تامين امنيّت نفوس ، اموال ، آبرو و عزّت جامعه بر عهده آن است .
بر اين اساس رهبر كبير انقلاب و بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران ، قوه قضاييه را در اسلام جزء طراز اول مراكز با اهميّت اداري و حتي حسّاسترين مكان نظام دانسته و به وجوب كفايي تصدي امر قضاوت ( اجتهاداً يا تقليداً ) فتوا داده و پرهيز و خودداري واجدان شرايط را از خدمت در دستگاه قضايي جايز نشمرده و از سوي ديگر ، تضعيف و توهين قوه قضاييه را برخلاف موازين اسلامي دانستهاند .
به نظر ايشان قوه قضاييه ملجا و پناهگاه مردم ستمديده است و از چنان اهميّتي برخوردار ميباشد كه اگر مطابق موازين اسلامي - انساني رفتار كند ميتواند نجاتبخش و حلّال بسياري از مشكلات كشور باشد و اين امر در صورتي تحقق خواهد يافت كه مردم ، تجارت ، معيشت و حيثيّت خود را از گزند هرگونه تجاوز و آسيب هر نوع تعدّي در
امان ببينند و از صحّت قضا ، ابلاغ ، اجرا و احضار ، احساس آرامش و امنيت كنند و اسلام بزرگ و دولت اسلامي را پشتيبان خود بدانند و قوه قضاييه را در دادخواهيها و اجراي عدالت و حدود اسلامي ، در خدمت خود مشاهده كنند و قضات دستگاه نيز در تحصيل رضايت ملّت بكوشند كه مسلماً اين امر رضايت خداوند متعال را به دنبال خواهد داشت .
دوم : گرچه همواره خطاي قاضي ، بزرگ و عمد او ، مصيبت بار است و از اين جهت در هيچ زمان و مكاني قابل قبول نيست ؛ ليكن از ديدگاه امام راحل ( س ) در اين عصر كه معارف ثقلين پس از قرنها غربت و مظلوميت ، در سايه انقلاب عظيم و شكوهمند اسلامي شكوفا شده است و انشاءاللَّه ديري نميپايد كه سنگرهاي كليدي جهان را فتح نمايد ، مسئوليت قضات نسبت به سابق ، صدچندان و حتي از صدر اسلام نيز خطيرتر ميباشد ؛ زيرا در صدر اسلام قضات شرع فقط به رعايت حقوق مردم سفارش ميشدند ؛ امّا امروزه علاوه بر اين وظيفه ، دستگاه قضايي و قاضيان آن پاسبان آبرو و حيثيّت اسلام و جمهوري اسلامي و حافظ كيان روحانيت هستند ، چنانكه انحراف يا تخلف در فتوا و قضاوت ، كه مايه از دست رفتن جان ، مال ، حيثيت و آبرويي شود ، مردم را از دستگاه قضايي مايوس و به جمهوري اسلامي بدبين ميسازد و خداي ناكرده اصل اسلام را ناپسند جلوه ميدهد .
سوم : همان طوري كه يك پزشك آگاه مورد اعتماد براي نجات جان يك انسان ، جز قطع كردن عضو يا اعضاي فاسد و غيرقابل ترميم بدن وي چارهاي ندارد و اين كار وي عين رحمت و شفقت بر بيمار محسوب ميشود و همان گونه كه يك كشاورز كاردان دلسوز به منظور صيانت كشت خويش از گزند آفات بيروني ، علفهاي هرز را ميچيند و دور ميريزد و اين اقدام او جز رافت و عطوفت بر محصول مزرع و مرتع به شمار نميآيد ، اجراي حدود ، قصاص ، تعزيرات ، ديات و كليه احكام جزايي اسلام در جامعه اسلامي نيز كه احياناً با از ميان برداشتن مفسدان و تبهكاران غيرقابل اصلاح از صحنه اجتماع همراه است ، هم براي تربيت و صلاح خود منحرفان ، سودمند ، بلكه ضروري است و هم براي اصلاح پيكره جامعه - كه آحاد آن چونان اعضاي يك انسانند - نافع ، بلكه
لازم است ؛ زيرا از اين رهگذر ، تخم بيدادگريها ، دزديها و بيعفتيهاي خانمانسوز از كشور برچيده ميشود و صحن جامعه از لوث عناصر پليد و خُبث رذايل اخلاقي ، پاكسازي و تطهير ميگردد و با ممانعت از رشد و گسترش فساد و سرايت آن به ديگران ، سلامت ، سعادت و مصلحت آحاد جامعه تامين و حيات معقول و شايسته براي همگان بيمه و تضمين خواهد گشت ، و اين جز پاسداري از حقوق بشر و حراست از مصالح والاي اجتماع انساني و اسلامي براي نيل به كمال لايق آن چيز ديگري نيست .
طبق اين معيار ، امام خميني ( س ) از سنت حضرت نبياكرم ( ص ) استفاده مينمايد و قتل يهود بني قريظه را از رحمت كامل آن حضرت ميدانند و ميفرمايند شمشيري كه به گردن يهود بني قريظه و امثال آنها زده ميشود ، به افق رحمت نزديكتر بوده و هست تا به افق غضب و سخط ، و نيز طبق اين معيار ، امام خميني ( س ) درباره قصاص كه گرچه متن آن تجلّي قهر خداست ؛ بطن آن حاوي مهر الهي – كه همانا بارزترين جنبه آن حيات است – ميباشد ، فرمودهاند : قصاص براي اين است كه زندگي بشر تامين بشود ( صحيفه نور - جلد ۶ - ص ۱۷۷ ) و لكم فيالقصاص حيوهٌ يا اولي الالباب ( بقره/۱۷۹ )
و سستي و سهلانگاري در اجراي حدود ، قصاص و تعزير اسلامي را ترحّم بر پلنگ تيزدندان دانستهاند كه جز ستمكاري بر گوسفندان نتيجهاي نخواهد داشت :
ترحم بر پلنگ تيزدندان
ستمكاري بود بر گوسفندان
بدين گونه امام راحل ( س ) از چهره حدود الهي كشف نقاب ميكند و سيماي مهر آنها را از پس پرده قهر نمايان ميسازد و جمال احكام الهي را با خلع كسوت جلال ، جلوهگر مينمايد ؛ به نقد سخن ناآگاهان يا مغرضان كه احكام جزايي اسلام را ، غير انساني ، خشن و ناشي از خوي اعراب و مغاير با حقوق و مصلحت بشر معرفي كردهاند ، ميپردازد .
چهارم : از آنجا كه هدف اصيل حكومت اسلامي همانا تربيت الهي انسان و جامعه بشري است ، خصيصه تعليمي ( آموزشي ) و تربيتي ( پرورشي ) در نهان هريك از نهادهاي جمهوري اسلامي ايران و از جمله آنها قوه قضاييه تعبيه شده و نظام قضايي اسلام ، همچون ديگر دستگاهها درصدد است تا از رهگذر اجراي حدود الهي ، به نوبه خود نقش تربيتي خويش را ايفا نمايد .
بر اين پايه امام راحل ( س ) كه بنيانگذار اين بناي رفيع و مستحكم است ، حتي از نقش تربيتي زندانها نيز غفلت نميورزد و از آنها به عنوان تربيتگاه ياد ميكند ، به متصديان امور زندانها چنين توصيه ميفرمايند :
زندانها را به يك مدرسه آموزش و تربيت اخلاقي مبدل كنيد ، چنانچه تاكنون عمل كردهايد ، تا منحرفان و گناهكاران شيريني عدالت اسلامي را بچشند و به اسلام و نظام اسلامي روآورند و از روي حقيقت توبه كنند و بازگشت به اسلام و خداي متعال نمايند ، كه باب رحمتْ گنهكاران را بهتر جذب ميكند ؛ حتي آن كس كه مستحق حدود الهي است ، از قتل و ديگر جزاها ، بايد از عطوفت ماموران ، تا پاي دار و محل مجازات برخوردار باشند ( صحيفه نور - جلد ۱۸ - ص ۲۳۷ )
يا چه نيكوست كه گويندگان متعهد در زندانها حاضر شده و آنان را تحت تربيت اسلامي - اخلاقي قرار دهند ( صحيفه نور - جلد ۱۴ - ص ۱۴۳ )
پنجم : چون اجراي عدالت عنصر محوري دستگاه قضايي در نظام حكومتي اسلام و به منزله جوهره احكام الهي است كه تخطّي از آن هرگز جايز نميباشد ، به نظر شريف امام امت ( س ) اجراي حدود الهي بايد زير نظر مجتهد عادل انجام گيرد تا مبادا در حق هيچكس ، حتي مجرمان و منحرفان از خدا بيخبر و زندانيان گروهكهاي محارب با نظام نيز ظلمي روا داشته شود و خداي ناكرده از معيارهاي اسلامي و حدود و تعزيرات مقرّره تجاوز و مجرمي زايد بر حدّ و تعزير شرعي ، محدود و معزّر گردد يا علاوه بر سختي زندان ، رنجي بر وي تحميل شود كه اين خود از نظر عدالت اسلامي محكوم و ممنوع بوده و جرمي است كه موجب كيفر خواهد بود .
بر اين اساس امام راحل ( س ) از زندانبانان و متصديان امور زندانها به طور مكرّر و موكّد خواستهاند كه براي تحصيل رضوان الهي به پيروي از رسول اكرم ( ص ) ، عفو و رحمت و اغماض را شيوه خود قرار دهند و به زندانيان احترام بگذارند ، با آنان خوشرفتاري و معامله انساني - اسلامي نمايند و از خود عطوفت ، رافت ، مهرباني و رفتار برادرانه نشان دهند و از رويّه احسان كه بالاتر از عدالت است و جنبه تربيتي آن مشهود ميباشد و مرضي خداوند و مورد تاكيد قرآن كريم است ، تبعيت نمايند و از هرگونه آزار گفتاري نظير : درشتگويي ، اهانت ، گفتار ناهنجار ، سب و مانند آن و از هر نوع اذيّت رفتاري همچون : اعمال خشونت ، در مضيقه قرار دادن ، عصبانيت منجر به شكنجه ، ضرب و جرح ، انتقامجويي و بهانهگيري ، گرسنگي دادن و مشابه آن نسبت به محبوسان و تعرض به خانواده آنان اجتناب نمايند و همچنين در تامين رفاه حال زندانيان و حفظ سلامت و بهداشت آنان و ايجاد تسهيلات شغلي براي آنها كوشا باشند .
معظمٌله همانطوري كه هرگز تعطيل احكام الهي را تحمل نميكردند و در مقابل تكاليف شرعي بياعتنا نبودند و در اجراي حدود الهي با رعايت كامل جهات شرعي ، هيچ تاخير و درنگي را جايز نميدانستند ، نسبت به كمترين تجاوز از حدود و مقررات الهي در كيفر و مجازات تبهكاران نيز از خويش حساسيت فوقالعاده نشان ميدادند تا همواره صراط مستقيم عدل اسلامي پيموده و از بيراهه افراط و تفريط پرهيز گردد .
ششم : به نظر شريف امام راحل ( س ) ، در قانون اسلام براي قاضي شرايطي است كه با مراعات آن و همچنين ديگر ضوابط قانون دادرسي تا حد امكان حقي پايمال نخواهد شد .
تفصيل شرايط قاضي و آداب قضاوت از نظر امام امت ( س ) را بايد در كتب فقهي ايشان جستجو كرد ؛ اما آنچه در اين مجموعه ، علاوه بر برخي شرايط معتبر شرعي ، بدان اشاره ميشود و در اينجا به اجمال ذكر ميگردد ، همانا اصل استقلال قاضي است ؛ بدان معنا كه چنانچه قضات شرعي و واجد شرايط اسلامي حكمي صادر كردند ، مادامي كه خلاف شرع بودن آن در محاكم و مراجع ذي صلاح ثابت نشده ، واجبالعمل است و هيچ مقامي حتي مجتهد ديگر حق دخالت در امر قضا و نقض حكم را نخواهد داشت .
بر اساس اين اصل و با عنايت به ديگر شرايط لازم ، به نظر حضرت امام ( س ) قاضي موظف است با رعايت دقّت و احتياط كامل و مراعات همه ضوابط شرعي و در يك
محيط آزاد بدون ملاحظه كسي و بيآنكه تحت تاثير هيچ مقام و شخصيتي قرار گيرد و بياعتنا به هيچ توصيه و دخالتي ، با قدرت ، قاطعيت و استواري و بدون هيچگونه مسامحه ، تعويق و سهلانگاري و با حفظ آرامش ، متانت ، طمانينه و تانّي و پرهيز از شتابزدگي و دستپاچگي و اجتناب از دخالت حسّ انتقامجويي و غضب در حكم ، خداوند سبحان را حاضر و ناظر ببيند و فقط اجراي عدالت را در نظر بگيرد و به صدور حكم و انشاي راي بپردازد و در اين امر خطير ، نه غلو و زيادهروي را روا بدارد و نه قصور و تقصير را جايز شمارد .
هفتم : از ديدگاه امام راحل ( س ) در اسلام به مقتضاي عدالت ، براي مجازات مجرمان بين گروهها فرقي وجود ندارد و همه در مقابل قانون الهي و در پيشگاه قضاوت اسلامي برابرند و در اجراي احكام و حدود الهي احدي مستثنا نيست ؛ بنابراين همگان بايد نزد قاضي دادگاه مساوي باشند ، خواه رفيع و خواه وضيع . بر اين اساس حضرت امام ( س ) هيچ كس را از مصونيّت قضايي برخوردار نميداند و خود در اين امر پيشگام ميشود ؛ نخست از عدم مصونيت نزديكان و وابستگان و پيوستگان خويش ياد ميكنند تا ديگر مسئولان كشور نيز به اين امر توجّه كافي داشته و مراقب اعمال خود و منسوبان خويش باشند :
هر گروه و شخصي - اگر چه از بستگان و اقرباي اينجانب باشند - خود مسئول اعمال و اقوال خود هستند و اگر خداي نخواسته تخلف از احكام اسلام كردند ، دستگاه قضايي موظف است آنان را مورد تعقيب قرار دهد ( صحيفه نور - جلد ۱۴ - ص ۱۴۵ )
هشتم : گرچه پيش از پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي و تاسيس جمهوري اسلامي ايران كُتبي نظير كتاب : قضا ، شهادات ، قصاص ، حدود و ديات از فقه غني اسلام مورد توجه نبود و جزء علوم غريبه به شمار ميرفت و به دليل عدم ابتلا ، در حوزههاي علميه مورد تحقيق و تدريس و تدقيق شايسته قرار نميگرفت ؛ ليكن پس از تشكيل حكومت اسلامي ، ضرورت اين امر بر همگان آشكار شد ، به اين منظور بنيانگذار فقيه جمهوري اسلامي ، نسبت به وجوب كفايي تصدي امر قضاوت به طور مكرر تاكيد ميكردند و بر همكاري تنگاتنگ حوزههاي علميه با دستگاه قضايي در جهت رفع خلا قضات مجتهد و واجد شرايط قضا - كه مخصوصاً در سالهاي نخستين پس از پيروزي انقلاب بيشتر احساس ميشد و كشور را دچار مشكل ميكرد - اصرار ميورزيد و از خودداري واجدان شرايط ، از اين عبادت و خدمت مقدس شديداً انتقاد مينمودند و آن را ناشي از كجفهمي تلقي ميكردند و عذر آنان را موجه به حساب نميآوردند ، آنها را در پيشگاه الهي مواخذ و معاقب ميدانستند ؛ ايشان در اين باره ميفرمايند :
روحانيون و علما و طلاب بايد كارهاي قضايي و اجرايي را براي خود يك امر مقدس و يك ارزش الهي بدانند و براي خود شخصيت و امتيازي قائل بشوند كه در حوزه ننشستهاند بلكه براي اجراي حكم خدا راحتي حوزه را رها كرده و مشغول به كارهاي حكومت اسلامي شدهاند . اگر طلبهاي منصب امامت جمعه و ارشاد مردم يا قضاوت درامور مسلمين را خالي ببيند و قدرت اداره هم در او باشد و فقط به بهانه درس و بحث مسئوليت نپذيرد و يا دلش را فقط به هواي اجتهاد و درس خوش كند ، در پيشگاه خداوند بزرگ يقيناً مواخذه ميشود و هرگز عذر او موجه نيست . ما اگر امروز به نظام خدمت نكنيم و استقبال بيسابقه مردم از روحانيت را ناديده بگيريم ، هرگز فرصت و شرايط بهتر از اين را نخواهيم داشت .
( صحيفه نور - جلد ۲۱ - ص ۱۰۰ ) محمدامين شاهجويي
ويژگيهاي اين مجموعه
۱ - اين مجموعه كه در گروه معارف اسلامي حوزه معاونت پژوهشي موسّسه تنظيم و نشر آثار امام خميني ( س ) استخراج و تنظيم شده ، مشتمل بر هفت فصل است كه به ترتيب مطالبي درباره : مقام و جايگاه قضا و دستگاه قضايي ، فلسفه قوانين و مجازاتها در اسلام ، اصول حاكم بر قوانين و تشكيلات قضايي ، آداب قضا ، جرايم ، نظارت بر دستگاه قضايي و وظيفه روحانيان و حوزههاي علميه تبيين شده است .
۲ - براي هريك از قطعات منتخب عنواني را برگزيدهايم كه عين عبارت حضرت امام ( س ) نيست ؛ در عين حال سعي شده است از مطالب داخل هر قطعه برگرفته شود . بنابراين نميتوان اين جملههاي انتخابي را به حضرت امام نسبت داد و لازم است محققان در نقل مطالب آن دقت لازم مبذول فرمايند .
۳ - در تنظيم قطعات منتخب داخلي هريك از فصول و عنوانهاي فرعي ، ترتيب و توالي تاريخي صدور آنها از طرف حضرت امام ملاك بوده ، نه توالي منطقي مطالب .
۴ - تاريخ صدور پيامها و سخنرانيهاي حضرت امام ( س ) ماخوذ از مجموعه صحيفه امام در ذيل هر قطعه ذكر شده و مشخصات كامل ماخذ براساس شماره مسلسل ذكر شده در پايان هر قطعه در انتهاي كتاب آورده شده است .
۵ - از آنجا كه ترتيب و تفكيك موضوعات اين مجموعه توسط خود حضرت امام صورت نگرفته ، به ناچار جمعآوري و تنظيم آنها به صورت فعلي داراي كاستيهاي اجتنابناپذير است كه مسئوليت آن بر عهده تنظيمكنندگان است .
معاونت پژوهشي - ستاد آثار موضوعي
موسسه تنظيم و نشر آثار حضرت امام خميني ( س )
قضا و قضاوت از ديدگاه امام خميني ( س )
مدیران انجمن: رونین, شوراي نظارت
-
- پست: 5234
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1747 بار
- سپاسهای دریافتی: 4179 بار
- تماس:
قضا و قضاوت از ديدگاه امام خميني ( س )
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
-
- پست: 5234
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1747 بار
- سپاسهای دریافتی: 4179 بار
- تماس:
فصل اول - مقام و جايگاه قضا و دستگاه قضائي - اهميت و وظيفه دستگاه قضائي
* مقام و اهميت
حافظين مكتب
اگر دادگاههاي ما برخلاف موازين اسلامي ، بر خلاف عدالت ، رفتار كنند ، مكتب ما خدشهدار ميشود .
( بيانات امام در جمع گروهي از اقشار مختلف مردم ، صحيفه نور ، ج ۸ ، ص ۴۲ )
۵۸/۴/۱۵
پاسدار وجهه اسلام
ميدانيد كه الآن اشخاص مختلف با اغراض شيطاني در صدد اين هستند كه اين چهره اسلامي جمهوري را مُشوَّه كنند . يكي از راههاي مشوَّهشدن ، همين دادگاههاست كه اگر خداي نخواسته در دادگاهها يك امر خلافيواقع بشود ، اين فقط به دادگاه صدمه نميزند ، به جمهوري فقط صدمه نميزند ، به اسلام ضربه ميزند ؛ صدمه ، صدمه به اسلام است . اگر صدمه به اشخاص بود ، ولو آن هم صحيح نبود ، اما باز مطلبي بود ؛ اماشما مواجهيد با اينكه در كارهايتان يا وجهه اسلام را وجهه نوراني - آنطور كه هست - جلوه بدهيد ؛ يا خداي نخواسته برخلاف آنطوري كه اسلام هست جلوه بدهيد . آن وقت دشمنها هم دامن بزنند به آن و بگويند كه خوب ، يكوقتي ما گرفتار رژيم سابق بوديم ؛ حالا هم گرفتار عباو عمامه هستيم . البته شما هر چه هم كار خوب بكنيد آنهاحرفشان راميزنند ؛ لكن بهانه به دست دادن مساله ديگري است .
( بيانات امام در جمع دادستانها و حكام شرع دادگاههاي انقلاب ، صحيفه نور ، ج ۹ ، ص ۲۸۵ )
۵۸/۷/۲۰
نشانه جمهوري اسلامي
ميدانيد كه جمهوري ما اسلامي است . و اگر قضاوتش كه در راس آن تقريباً واقع است اسلامي نباشد ، ما نميتوانيم به جمهوريمان ، جمهوري اسلامي بگوييم ، و اين باز جمهوري غير اسلامي ميشود . جمهوري اسلامي بايد همه نهادهايي كه دارد اسلامي باشد . و از همه مهمتر قضا و قضاوت است ، كه بايد روي موازين اسلام باشد . اميدوارم آقايان با كمك همه اقشاري كه در اين امر اطلاع دارند ، مشغول كار شوند و اين كار را بكنند .
( بيانات امام در ديدار با رئيس ديوان عالي كشور و قضات دادگستري ، صحيفه نور ، ج ۱۲ ، ص ۲۷ )
۵۹/۱/۱۰
حافظ حقوق مردم
شايد در اسلام كمتر چيزي مورد توجه بوده است مثل قوّه قضاييه . نكتهاش هم معلوم است ؛ براي اينكه در دست قوّه قضاييه ، همه چيز ملت است ؛ جان مردم است ، مال مردم است ، نواميس مردم است ، همه در تحت سيطره قوّه قضاييه است ... قوّه قضاييه هم معلوم است كه يك نفر از آن اشخاصي كه طاغوتي باشند در اينها نيست و همه اهل علمي هستند كه با زندگي طلبگي امرار معاش كردهاند و در متن جامعه بودهاند و از گرفتاريهاي جامعه اطلاع دارند و گرفتار بودهاند خودشان هم . اينها ميتوانند كه به درد مستضعفين برسند .
( بيانات امام در جمع قضات شرع و دادستانهاي انقلاب اسلامي كشور ، صحيفه نور ، ج ۱۳ ، ص۴ - ۱۳ )
۵۹/۵/۲۵
اهليت متصديان قضا
آيا شوراي قضايي اين عصر - زمان جمهوري اسلامي - و رئيس دادگاه ، روساي دادگاهها و رئيس ارگانهاي قضايي ، همان طور هستند كه در رژيم شاهنشاهي بود ؟ ! آيا آقاي دكتر بهشتي ( * ) هم و آقاي موسوي اردبيلي هم همان قاضيهايي هستند كه در آن وقت بودند ؟ ! آيا وضع قضاوت را در آن وقت اطلاع ندارند مردم ؟ قاضيهايي كه در آن وقت بودند - البته يك قشرشان كه الآن هم در كار هستند اينها خوب بودند - آن تصفيه شدهها را مقايسه بكنيد با اينهايي كه الآن هستند . اين آقاي موسوي اردبيلي كه چند روز پيش از اين آنطور نماز جمعه خواند و آنطور براي ملت دلسوزي كرد ، مثل همان روساي دادستاني هستند كه سابق بودند ؟ ! و اين مردم كه آمدند اقتداي به ايشان كردند و به آنها اقتدا نميكردند ، مردم ميخواستند دنيا را بازي بدهند ، يا خودشان بازي بخورند ؟ ! يك طاغوتي را برداشتند و يك طاغوت ديگر گذاشتند ؟ ! يك قاضي بناحق را برداشتند ، و يك قاضي بناحق جايش گذاشتند ؟ ! يك رئيس ديوانعالي را برداشتند ، و يك رئيس ديوانعالي طاغوتي ديگري گذاشتند به جايش ؟ ! اينها همانها هستند ؟ ! كارهايشان هم همان است ؟ ! زندگيهايشان هم مثل همانهاست ؟ ! خوب ، بايد بررسي بكند ملت ببيند كه مساله اينطوري است . اين ملت ميخواهد مردم دنيا را بازي بدهد ، يا ميخواهد يك قشرش يك قشر ديگر را بازي بدهد ؟ ! اينها بايد بررسي بشود تا بفهميم كه همان حرفي است كه ميگويند كه يك رژيم طاغوتي را برداشتيد ، يك رژيم طاغوتي ديگري هم جايش گذاشتيد ؟ اين هم راجع به قضات . كه من نميخواهم بگويم كه قضات سابق چه اشخاصي بودند و از چه صنف مردمي بودند . اين را من نميخواهم بگويم كه حتي كمونيست هم تويشان بود ! قاضي شرع ، قاضياي كه ميخواهد بر طبق موازين عمل كند ، كمونيست است ! و بدتر از آن هم تويشان بوده . حالا هم اينطور است ؟ ! شوراي قضايي ما الآن مثل قضات آن وقت هستند ، و دادگاههاي ما و دادگاههاي قضايي ما هم همان طور است ؟ ! من باز نميخواهم بگويم كه در تمام كشور همه قضاتي كه هستند درست هستند . هيچ همچو صحبتي نيست . من صحبتم همين است كه اينكه ميگويند تغيير اسم است و رژيم شاهنشاهي برداشته شده ، و همين رژيمي هم كه هست همان رژيم شاهنشاهي است ، من ميخواهم بگويم كه مقايسه اين دو تا را بكنيم ، ببينيم كه واقعاً مساله اينطوري است و ماادعاي دروغي داريم ميكنيم ، و ملت ما هم همچو خداي نخواسته بيشعور و بيفرهنگ بودهاند كه به دست خودشان رژيم شاهنشاهي را ازبين بردهاند ، و به دست خودشان يك رژيم شاهنشاهي ديگر آوردهاند ؟ ! مساله اينطور است ؟ اين هم يكي از جاها هست . البته نارساييهاي قضايي در سرتاسر كشور هست ، لكن حالا مثل سابق است ؟ !
( بيانات امام در ديدار با اقشار مختلف مردم ، صحيفه نور ، ج ۱۴ ، ص ۴ - ۸۳ )
۵۹/۱۱/۲۷
* آيتاللَّه سيدمحمد حسيني بهشتي ( ۱۳۶۰ - ۱۳۰۷ ه ’ . ش . ) نايب رئيس مجلس خبرگان قانون اساسي و اولين دبير كل حزب جمهوري اسلامي ؛ وي در تاريخ ۵۸/۱۲/۴ به سمت رياست ديوان عالي كشور منصوب شد و در هفتم تيرماه ۱۳۶۰ در حادثه انفجار دفتر مركزي حزب جمهوري اسلامي توسط منافقين به شهادت رسيد .
مساله مهم اسلام
دستگاههاي دادگستري و دادگاههاي انقلاب و قضاوت دستگاه بسيار امر مهمي است كه سر و كار با جان و آبرو و مال ملت دارد ، و اهميتي كه اسلام به قضاوت داده است به كمتر چيزي داده است . امروز دستگاه دادگستري و دادگاههاي انقلاب پاسبان آبرو و حيثيت جمهوري اسلامي و اسلام است و انحراف در قضا مردم را از اين دستگاه مايوس و به جمهوري اسلامي و روحانيون بدبين مينمايد .
( پيام امام به ملت ايران در آستانه سال نو ، صحيفه نور ، ج ۱۴ ، ص ۱۴۳ )
۵۹/۱۲/۲۹
دارا بودن برترين جايگاه
قوه قضاييه از جاهاي ديگر اهميتش بيشتر است ؛ براي اينكه قوه قضاييه سروكار با همه چيز مردم دارد . اينها بايد با توجه به خداي تبارك و تعالي و حسننيت و توجه به مسائل اسلامي ( چنانچه دارند ) با اينطور مشي كنند .
( بيانات امام در جمع گروهي از روحانيون استانهاي همدان و اصفهان ، صحيفه نور ، ج ۱۷ ، ص۹۸ )
۶۱/۹/۱۱
بزرگي خطاي قاضي
قوه قضاييه بايد توجه بكند كه سر و كارش با جان و مال مردم است ، نواميس مردم ، سر و كار اين با آنهاست و بايد افراد صالح در آنجا باشند ، سالم باشند و توجه بكنند كه خطاي قاضي بزرگ است ، عمدش مصيبتبار است ، خطايش هم بزرگ است ، بايد خيلي در اين معنا توجه كنند .
( بيانات امام در جمع مسئولان لشكري و كشوري ، صحيفه نور ، ج ۱۷ ، ص ۲۲۰ )
۶۲/۱/۱
علاوه بر موارد مذكور براي اطلاع از مواضع حضرت امام رجوع شود به :
۱ - صحفيه نور ، جلد ۱۷ ، صفحه ۱۷۰
۲ - صحفيه نور ، جلد ۱۹ ، صفحه ۱۹۳
* مقام و اهميت
حافظين مكتب
اگر دادگاههاي ما برخلاف موازين اسلامي ، بر خلاف عدالت ، رفتار كنند ، مكتب ما خدشهدار ميشود .
( بيانات امام در جمع گروهي از اقشار مختلف مردم ، صحيفه نور ، ج ۸ ، ص ۴۲ )
۵۸/۴/۱۵
پاسدار وجهه اسلام
ميدانيد كه الآن اشخاص مختلف با اغراض شيطاني در صدد اين هستند كه اين چهره اسلامي جمهوري را مُشوَّه كنند . يكي از راههاي مشوَّهشدن ، همين دادگاههاست كه اگر خداي نخواسته در دادگاهها يك امر خلافيواقع بشود ، اين فقط به دادگاه صدمه نميزند ، به جمهوري فقط صدمه نميزند ، به اسلام ضربه ميزند ؛ صدمه ، صدمه به اسلام است . اگر صدمه به اشخاص بود ، ولو آن هم صحيح نبود ، اما باز مطلبي بود ؛ اماشما مواجهيد با اينكه در كارهايتان يا وجهه اسلام را وجهه نوراني - آنطور كه هست - جلوه بدهيد ؛ يا خداي نخواسته برخلاف آنطوري كه اسلام هست جلوه بدهيد . آن وقت دشمنها هم دامن بزنند به آن و بگويند كه خوب ، يكوقتي ما گرفتار رژيم سابق بوديم ؛ حالا هم گرفتار عباو عمامه هستيم . البته شما هر چه هم كار خوب بكنيد آنهاحرفشان راميزنند ؛ لكن بهانه به دست دادن مساله ديگري است .
( بيانات امام در جمع دادستانها و حكام شرع دادگاههاي انقلاب ، صحيفه نور ، ج ۹ ، ص ۲۸۵ )
۵۸/۷/۲۰
نشانه جمهوري اسلامي
ميدانيد كه جمهوري ما اسلامي است . و اگر قضاوتش كه در راس آن تقريباً واقع است اسلامي نباشد ، ما نميتوانيم به جمهوريمان ، جمهوري اسلامي بگوييم ، و اين باز جمهوري غير اسلامي ميشود . جمهوري اسلامي بايد همه نهادهايي كه دارد اسلامي باشد . و از همه مهمتر قضا و قضاوت است ، كه بايد روي موازين اسلام باشد . اميدوارم آقايان با كمك همه اقشاري كه در اين امر اطلاع دارند ، مشغول كار شوند و اين كار را بكنند .
( بيانات امام در ديدار با رئيس ديوان عالي كشور و قضات دادگستري ، صحيفه نور ، ج ۱۲ ، ص ۲۷ )
۵۹/۱/۱۰
حافظ حقوق مردم
شايد در اسلام كمتر چيزي مورد توجه بوده است مثل قوّه قضاييه . نكتهاش هم معلوم است ؛ براي اينكه در دست قوّه قضاييه ، همه چيز ملت است ؛ جان مردم است ، مال مردم است ، نواميس مردم است ، همه در تحت سيطره قوّه قضاييه است ... قوّه قضاييه هم معلوم است كه يك نفر از آن اشخاصي كه طاغوتي باشند در اينها نيست و همه اهل علمي هستند كه با زندگي طلبگي امرار معاش كردهاند و در متن جامعه بودهاند و از گرفتاريهاي جامعه اطلاع دارند و گرفتار بودهاند خودشان هم . اينها ميتوانند كه به درد مستضعفين برسند .
( بيانات امام در جمع قضات شرع و دادستانهاي انقلاب اسلامي كشور ، صحيفه نور ، ج ۱۳ ، ص۴ - ۱۳ )
۵۹/۵/۲۵
اهليت متصديان قضا
آيا شوراي قضايي اين عصر - زمان جمهوري اسلامي - و رئيس دادگاه ، روساي دادگاهها و رئيس ارگانهاي قضايي ، همان طور هستند كه در رژيم شاهنشاهي بود ؟ ! آيا آقاي دكتر بهشتي ( * ) هم و آقاي موسوي اردبيلي هم همان قاضيهايي هستند كه در آن وقت بودند ؟ ! آيا وضع قضاوت را در آن وقت اطلاع ندارند مردم ؟ قاضيهايي كه در آن وقت بودند - البته يك قشرشان كه الآن هم در كار هستند اينها خوب بودند - آن تصفيه شدهها را مقايسه بكنيد با اينهايي كه الآن هستند . اين آقاي موسوي اردبيلي كه چند روز پيش از اين آنطور نماز جمعه خواند و آنطور براي ملت دلسوزي كرد ، مثل همان روساي دادستاني هستند كه سابق بودند ؟ ! و اين مردم كه آمدند اقتداي به ايشان كردند و به آنها اقتدا نميكردند ، مردم ميخواستند دنيا را بازي بدهند ، يا خودشان بازي بخورند ؟ ! يك طاغوتي را برداشتند و يك طاغوت ديگر گذاشتند ؟ ! يك قاضي بناحق را برداشتند ، و يك قاضي بناحق جايش گذاشتند ؟ ! يك رئيس ديوانعالي را برداشتند ، و يك رئيس ديوانعالي طاغوتي ديگري گذاشتند به جايش ؟ ! اينها همانها هستند ؟ ! كارهايشان هم همان است ؟ ! زندگيهايشان هم مثل همانهاست ؟ ! خوب ، بايد بررسي بكند ملت ببيند كه مساله اينطوري است . اين ملت ميخواهد مردم دنيا را بازي بدهد ، يا ميخواهد يك قشرش يك قشر ديگر را بازي بدهد ؟ ! اينها بايد بررسي بشود تا بفهميم كه همان حرفي است كه ميگويند كه يك رژيم طاغوتي را برداشتيد ، يك رژيم طاغوتي ديگري هم جايش گذاشتيد ؟ اين هم راجع به قضات . كه من نميخواهم بگويم كه قضات سابق چه اشخاصي بودند و از چه صنف مردمي بودند . اين را من نميخواهم بگويم كه حتي كمونيست هم تويشان بود ! قاضي شرع ، قاضياي كه ميخواهد بر طبق موازين عمل كند ، كمونيست است ! و بدتر از آن هم تويشان بوده . حالا هم اينطور است ؟ ! شوراي قضايي ما الآن مثل قضات آن وقت هستند ، و دادگاههاي ما و دادگاههاي قضايي ما هم همان طور است ؟ ! من باز نميخواهم بگويم كه در تمام كشور همه قضاتي كه هستند درست هستند . هيچ همچو صحبتي نيست . من صحبتم همين است كه اينكه ميگويند تغيير اسم است و رژيم شاهنشاهي برداشته شده ، و همين رژيمي هم كه هست همان رژيم شاهنشاهي است ، من ميخواهم بگويم كه مقايسه اين دو تا را بكنيم ، ببينيم كه واقعاً مساله اينطوري است و ماادعاي دروغي داريم ميكنيم ، و ملت ما هم همچو خداي نخواسته بيشعور و بيفرهنگ بودهاند كه به دست خودشان رژيم شاهنشاهي را ازبين بردهاند ، و به دست خودشان يك رژيم شاهنشاهي ديگر آوردهاند ؟ ! مساله اينطور است ؟ اين هم يكي از جاها هست . البته نارساييهاي قضايي در سرتاسر كشور هست ، لكن حالا مثل سابق است ؟ !
( بيانات امام در ديدار با اقشار مختلف مردم ، صحيفه نور ، ج ۱۴ ، ص ۴ - ۸۳ )
۵۹/۱۱/۲۷
* آيتاللَّه سيدمحمد حسيني بهشتي ( ۱۳۶۰ - ۱۳۰۷ ه ’ . ش . ) نايب رئيس مجلس خبرگان قانون اساسي و اولين دبير كل حزب جمهوري اسلامي ؛ وي در تاريخ ۵۸/۱۲/۴ به سمت رياست ديوان عالي كشور منصوب شد و در هفتم تيرماه ۱۳۶۰ در حادثه انفجار دفتر مركزي حزب جمهوري اسلامي توسط منافقين به شهادت رسيد .
مساله مهم اسلام
دستگاههاي دادگستري و دادگاههاي انقلاب و قضاوت دستگاه بسيار امر مهمي است كه سر و كار با جان و آبرو و مال ملت دارد ، و اهميتي كه اسلام به قضاوت داده است به كمتر چيزي داده است . امروز دستگاه دادگستري و دادگاههاي انقلاب پاسبان آبرو و حيثيت جمهوري اسلامي و اسلام است و انحراف در قضا مردم را از اين دستگاه مايوس و به جمهوري اسلامي و روحانيون بدبين مينمايد .
( پيام امام به ملت ايران در آستانه سال نو ، صحيفه نور ، ج ۱۴ ، ص ۱۴۳ )
۵۹/۱۲/۲۹
دارا بودن برترين جايگاه
قوه قضاييه از جاهاي ديگر اهميتش بيشتر است ؛ براي اينكه قوه قضاييه سروكار با همه چيز مردم دارد . اينها بايد با توجه به خداي تبارك و تعالي و حسننيت و توجه به مسائل اسلامي ( چنانچه دارند ) با اينطور مشي كنند .
( بيانات امام در جمع گروهي از روحانيون استانهاي همدان و اصفهان ، صحيفه نور ، ج ۱۷ ، ص۹۸ )
۶۱/۹/۱۱
بزرگي خطاي قاضي
قوه قضاييه بايد توجه بكند كه سر و كارش با جان و مال مردم است ، نواميس مردم ، سر و كار اين با آنهاست و بايد افراد صالح در آنجا باشند ، سالم باشند و توجه بكنند كه خطاي قاضي بزرگ است ، عمدش مصيبتبار است ، خطايش هم بزرگ است ، بايد خيلي در اين معنا توجه كنند .
( بيانات امام در جمع مسئولان لشكري و كشوري ، صحيفه نور ، ج ۱۷ ، ص ۲۲۰ )
۶۲/۱/۱
علاوه بر موارد مذكور براي اطلاع از مواضع حضرت امام رجوع شود به :
۱ - صحفيه نور ، جلد ۱۷ ، صفحه ۱۷۰
۲ - صحفيه نور ، جلد ۱۹ ، صفحه ۱۹۳
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
-
- پست: 5234
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1747 بار
- سپاسهای دریافتی: 4179 بار
- تماس:
* وظيفه دستگاه قضائي
محو فساد از دستگاه قضايي
قضاوتِ شرعي بايد باشد . اينطور قضاوتهايي كه محكوم ميكردند مردم را روي يك همچو روابطي كه درست ميكردند ، يا هر چيزي كه بود ، رشوهخواري در كار بود ، اينها بايد از بين برود . طرز دادگستري را بايد شماها بنشينيد با هم ، قضات و شماها و همه ، تفكر كنيد و طرز دادگستري را طوري كنيد كه اين مراتب نباشد : امروز حكم بكند فردا برود آنجا ، بعد برود آنجا ، بعد از سر برگردد اينجا ، دوباره برود آنجا ! اينها همه تضييع اوقات است و تضييع اموال است . اينها بايد اصلاح بشود .
( بيانات امام در جمع وكلاي دادگستري ، صحيفه نور ، ج ۱۷ ، ص۵ - ۵۴ )
۵۷/۱۲/۷
اسلامي نمودن دادگستري
از اول هم گفتهام - كه دادگاهها نبايد روي آن مسائل سابق عمل بكنند ، دادگاهها بايد به تمام معنا اسلامي [باشند] ، و توجه به اينكه خداي نخواسته يك بيگناهي يكوقتي گرفتار نباشد يا يك كم گناهي زياد از اندازه به او تحميل نشود ، اين از مسائل مهم است .
( بيانات امام در جمع اعضاي هيات قضات اصفهان ، صحيفه نور ، ج ۶ ، ص ۱۵۳ )
۵۸/۲/۲۳
لزوم تحول اساسي
دادگستري تحول ميخواهد . اين را من سابقاً گفتهام ؛ لكن - خوب - بايد وقتي مستقر شد و مجلس پيدا شد ، اين تحولات بايد پيدا بشود ؛ كه اينطور طول و عرض محاكمات ، به اينقدر طولاني شدن هم موجب اين ميشود كه وقت مردم صرف بشود . آدم ده سال توي اين سالنهاي دادگستري هي راه برود و هي برود و برگردد ، و آخرش معلوم نشود كه به حقش ميرسد يا نه . . . مردم وقتشان شريف است ؛ نبايد صرف يك محاكمهاي بشود كه آن .
يك نفر وكيل دادگستري بود كه من ميشناختم ؛ او را ديده بودم ؛ شيخ رضا اسمش بود ؛ معروف بود آن وقت . نقل ميكنند كه گفته بود اين محاكمهاي را كه الآن ما شروع كرديم ، تا من هستم اين محاكمه هست ؛ وقتي من مُردم ، پسرم اين كار را انجام ميدهد ! نميگذاريم به آخر برسد ! وضع دادگستري اينطوري است كه ميتواند يك وكيلي نگذارد به اين زوديها مساله ختم بشود . اينها بايد تحول پيدا بكند ؛ بايد طوري بشود كه اگر ما نتوانيم صد درصد اسلامياش بكنيم ، لااقل نزديكش بكنيم به اسلام .
( بيانات امام در جمع اعضاي هيات قضات اصفهان ، صحيفه نور ، ج ۶ ، ص ۳ - ۱۵۲ )
۵۸/۲ /۲۳
قضاوت مقتدرانه و عالمانه
مساله قضا هم كه ميدانيد چقدر مساله مهمي است در شرع . سروكار شما با چه چيزهايي هست كه همه حيثيت اشخاص در دست شماست . بايد البته با كمال احتياط ، و با كمال قدرت .
هم احتياط بايد در كار باشد ؛ هم قدرت بايد در كار باشد . ... ما ميخواهيم اسلام باشد ، ما نبايد يك كاري بكنيم كه بگويند كه دادگاهها در زمان طاغوت هم اين كارها را نميكردند ! خوب ، به ما ميگويند اين حرفها را ، ما چه ميدانيم . بايد شما آقايان علاج بكنيد مساله را . اگر ميتوانيد علاج بكنيد ، علاج بكنيد . والّا الزامي نداريد كه قاضي باشيد . اگر ميتوانيد روي موازين قضا ، روي موازين اسلام ، عمل بكنيد ، بايد بكنيد . چنانچه نميتوانيد ، واقعاً ميبينيد كه محذور دارد ، نميشود ، عرض ميكنم كه قدرت نداريد برويد جلو بگيريد ، خوب ، ممكن است كنار برويد . در هر صورت ، مساله مساله مهم است . نه از باب اينكه خود قضا مهم [است] ؛ خودش بسيار مهم است ؛ اما قضا يكوقت در يك محيطي است كه نداريم اشخاصي كه بخواهند صدمه به اصل اسلام بزنند ؛ آنجا بايد بگوييم قضا بسيار مهم است ، و قاضي بايد چه باشد و اينها . يكوقت وضع وضعي است كه صدمه به اسلام ميخواهند بزنند . اين ديگر چند برابر ميشود اهميتش . بايد همه - چه قضات ، چه دادستانها ، چه پاسبانها ، چه پاسدارها ، و چه كميتهها - همه اينها بايد روي موازين شرع عمل بكنند .
( بيانات امام در جمع دادستانها و حكام شرع دادگاههاي انقلاب اسلامي ، صحيفه نور ، ج ۹ ، ص ۷ - ۲۸۶ )
۵۸/۷/۲۰
مجازات متخلفين
قضات بايد با تمام جديت جلوي تخلفات را بگيرند ، و اگر خداي ناكرده كسي از دستورات الهي سرپيچي كرد ، بلافاصله به ملت معرفي شده و به مجازات برسد .
( پيام امام به مناسبت حلول سال جديد ، صحيفه نور ، ج ۱۲ ، ص ۲۱ )
۵۹/۱/۱
احياي قضاوت اسلامي
در قضيهاي كه در قانون اساسي ميگويد كه اين دو مقام ، كه مقام دادستان كل و رئيس ديوانعالي كشور باشد ، بايد رهبر با مشورت قضات اين كار را انجام دهد ، از دو جهت موضوع دارد : يك جهت اينكه مشورت در وقتي است كه شبهه باشد . در اموري كه شبهه نيست مشورت هم نيست . هر امري كه مورد شبهه باشد بين چند نفري كه مثلاً بخواهند دادستان كل باشند ، و اين چند نفر مورد اشتباه ، كه هر كدام چطورند ، در مورد اين اشتباه بايد با قضات مشورت كنند ، ولي اينجا موضوع ندارد . از باب اينكه مورد اشتباه من هم نبود . من اين دو نفر آقايان ( آيت الله موسوي اردبيلي ، دادستان كل كشور و شهيد آيت الله دكتر بهشتي ، رئيس ديوان عالي كشور ) را منصوب كردم به اين دو مقام عالي با سوابق طولاني و ادراك اينكه همه جهات در آنها هست . و در خيلي از افرادي كه من سراغ دارم همه اين جهات يا وجود ندارد و يا اينكه اگر باشد شغلهايي دارند كه نميتوانند بيايند و مشغول كار شوند . از اين آقايان خواستم كه اين كار را بكنند ، و در مركزي كه در اسلام جزء طراز اول مراكز با اهميت اداري است حاضر شوند . وضع اين اداره را از سابقش بيرون بياورند و به يك قضاوت اسلامي متحولش كنند .
( بيانات امام در ديدار با رئيس ديوان عالي كشور و دادستان كل كشور ، صحيفه نور ، ج ۱۲ ، ص۲۷ )
۵۹/۱/۱۰
جلب افراد صلاحيتدار
شما آقايان كه در راس قضا واقعيد توجه كنيد كه همه با هم همصدا ، همدل و كمك كار هم باشيد ، و بگذاريد دادگستري كه مدنظر شماست تصفيه شود . اشخاصي كه مفسد هستند و اشخاصي كه قضاوت نميدانند و ميخواهند براي خودشان دكاني باز كنند ، و يا اهل كار قضاوت نيستند ، اين افراد تصفيه شوند و اشخاص صالح را جلب نكنند .
( بيانات امام در ديدار با رئيس ديوان عالي كشور و دادستان كل كشور ، صحيفه نور ، ج ۱۲ ، ص۲۹ )
۵۹/۱/۱۰
پرهيز از اشتباه
دادگاههاي سرتاسر كشور توجه داشته باشند كه در دادگاه ، خداي تبارك و تعالي را در نظر بگيرند و از اشتباهات و خطاها و انحرافات پرهيز كنند و در اموال و نفوس مردم با احتياط رفتار كنند ، كه اگر - خداي نخواسته - يك بيگناهي به دست اشخاص ، مجرم حساب بشود يا جزايي براي او تعيين بشود ، اين در دستگاه الهي بسيار بزرگ است و جواب ندارند بدهند .
( بيانات امام در جمع اعضاي جهاد سازندگي ، صحيفه نور ، ج ۱۲ ، ص۱۸۷ )
۵۹/۳/۲۷
پاكسازي دستگاه قضايي
از جمله اصلاحات همين اصلاحات قضاوت است . قضاوت در اسلام نميشود دست اينها باشد ؛ دست اين جمعيتي كه حالا هست . كدام يكي اينها قاضي اسلامي هستند ؟ كدام اينها ؟ شما تشخيص ميدهيد كه اينها قضاوت به آن ترتيبي كه اسلام گفته قضاوت ، قضاوت بكنند ؟ حالا ما ميگذريم از خير اينكه مجتهد جامعالشرايط [باشند] ، ما به اندازه اين ، قضات نداريم . به اندازه احتياج نداريم . اما اشخاصي باشند كه توجه داشته باشند به قضاوت اسلامي . بتوانند بفهمند اين مقدار ولو از روي تقليد بتوانند بفهمند كه قضاوت چه است . وضع قضاوت اسلامي چيست . اگر ما بخواهيم مسامحه كنيم در قضاوتش ، در پاكسازي آنجا مسامحه بكنيم ، تا آخر ما گرفتار هستيم . قضاوتمان گرفتار است .
( بيانات امام در جمع اعضاي شوراي عالي قضائي ، صحيفه نور ، ج ۱۲ ، ص۶ - ۲۵۵ )
۵۹/۴/۲۹
پذيرش مسئوليت ، تكليف الهي
آن وقتي كه زمان طاغوت بود ، بگويند كه ما در خدمت طاغوت واقع نميشويم ، حالا هم كه زمان اللَّه است ، بگويند كه ما در خدمت واقع نميشويم ، اين كجفهمي است . اگر قاضي - مثلاً - در قوّه قضاييه كمبود بود و به هر كس اظهار كردند ، وقتي به مقدار كفايت نباشد ، واجب است بر اينكه تصدّي بكند و قضاوت بكند ؛ نبايد بگويند كه حالا كه قضاوت است ، ما در خدمت دولت واقع نميشويم . خدمت دولت ، يك خدمت خداست . الآن دولت ، دولت الهي است و خدمت به اللَّه است ، نه خدمت به طاغوت است . بنابراين ، نبايد بعضي از آقايان تحاشي كنند از اينكه ما در استخدام دولت واقع نميشويم . اين استخدام اسلام است ، دولت خودش اسلامي است . نه اين است كه خودش مستقل است ، آن هم خدمتگزار اسلام است . همه خدمتگزار اسلام هستيم .
( بيانات امام در جمع قضات شرع و دادستانها ، صحيفه نور ، ج ۱۳ ، ص ۱۵ )
۵۹/۵/۲۵
حاكم كردن نظم و قانون
البته بايد همه امور بر نظام و نظم باشد . وقتي كه پايه امور بر نظم بنا شده باشد - و حفظ نظم از واجبات الهي است - بايد در قوّه قضايي هم اين نظم محفوظ باشد ؛ يعني ، اينطور نباشد كه قاضي يك روز بخواهد بيايد ، يك روز هم دلش بخواهد نيايد . اين يك ؛ يا بايد در استخدام ، استخدام اللَّه برآيد و وظيفه شرعي - الهي خودش بداند كه بايد روي موازيني كه هست ، ساعاتي كه تعيين شده است براي كار ، كار بكند و اگر نخواهد هم اين كلمه استخدام را قبول بكند ، يا اصلش تصدّي نكند ، يا ملزم بداند خودش را به الزام شرعي كه اگر آمد نظام را حفظ كند . اگر بخواهد وارد بشود و بينظم باشد - من يك هفته دلم نميخواهد بيايم ، الزامي كه من ندارم . نميخواهم - يك همچو آدمي ؛ اصلاً از اول وارد نشود . اگر ميتواند كه روي موازيني كه تعيين ميشود و شوراي قضايي تعيين ميكند ، عمل بكند ؛ ملتزم به اين باشد كه اين عمل تا آخر روي موازين باشد ، و هر روز هم خودش را عاجز از اين داشت ، خوب برود پيش شورا و استعفا بدهد . اما متصدي باشد و بينظم متصدي باشد ، اين صحيح نيست . . . كسي كه يك امري را تصدّي كرد ، بايد نظامش را حفظ بكند .
آقايان هم ، كه از همه قشرها از حيث كار اهميتشان بيشتر است ، بايد اين نظام را حفظ بكنند و همين طوري كه در ساير جاها يك نظامي هست ، و بدون نظم يك امري تحقق پيدا نميكند - يعني ، فاسد ميشود - بايد نظام را حفظ بكنند و هر چيزي را كه تقبّل كردند ، با نظم و با ترتيب ، آن را اجرا بكنند و عمل بكنند .
( بيانات امام در جمع قضات شرع و دادستانها ، صحيفه نور ، ج ۱۳ ، ص ۶ - ۱۵ )
۵۹/۵/۲۵
هوشياري در محضر خدا
الآن همه اين روسا ، رئيس جمهور ، نخست وزير ، رئيس مجلس ، روساي دادگاهها ، روساي همه استانها ، حكومتها . . . همه اينها در معرض امتحانند . و اين امتحان از امتحان در نقص اولاد و انفس بالاتر است . . . خودشان توجه كنند به اينكه قبل از رسيدن به اين مقام و بعد از رسيدن به اين مقام ، چقدر در حالشان تفاوت حاصل شده است . . . به دادگاههايي كه در سابق بودند ، قبل از رسيدن خودشان به اين مقامات به آنها اشكال داشتند و آنها را تقبيح ميكردند . الآن كه خودشان رسيدند آيا همان نقشه را عمل ميكنند كه آيندگان ، آنها را تقبيح كنند ؟ يا خير ...
بيدار بشويم ما ! دولتمردان بيدار بشوند ... دادگاهها بيدار بشوند ! ما دعوي شيعهگري را ميكنيم . ادعا هست كه ما شيعه و تابع هستيم . در مقام امتحان ، باز شيعه هستيم ؟ تَبَع هستيم آنطوري كه او هست ؟ به اندازهاي كه وسعت وجودي ما هست تبعيت ميكنيم ؟ با دوستانمان ، با رفقايمان ، با همكيشانمان ، با بشر آنطور رفتار ميكنيم ؟ آن شخصي بود كه وقتي يك خلخال را از پاي يك ذِمّيه يا يهودي يا نصارا بوده است بيرون آورده بودند اشرار - قريب به اين معنا - فرموده است كه اگر انسان بميرد براي اين ننگي كه واقع شده و اين چيزي كه واقع شده است ، خيلي بعيد نيست . ما هم مدّعي هستيم كه شيعه هستيم . روسا و دولتمردان بيدار بشوند ! مخاصمه را ترك كنند ! اين منظرهها را ببينند . اين جوانهايي كه خون خودشان را در راه اسلام دادهاند ببينند . اين جوانهايي كه شما را به اين مقام رساندهاند ببينند ، و دست از مخاصمات بردارند . . . همه ما در محضر خدا هستيم .
( بيانات امام در جمع خانوادههاي شهداي ذزفول ، صحيفه نور ، ج ۱۳ ، ص ۲۳۶ )
۵۹/۱۰/۷
تربيت نسل جوان
از فرهنگيان و متصديان تعليم و تربيت و قضات و متصديان دادگستري و دادگاههاي انقلاب ميخواهم كه به ماموريت بزرگي كه به آنان سپرده شده و مسئوليت عظيمي كه به عهده گرفتهاند توجه نمايند كه با انحراف آنها فرهنگ كشور به انحراف كشيده ميشود و نوباوگان و جوانان كه اميد ملت و اسلام هستند ، اماناتي بس بزرگ و شريفند كه خيانت در آن خيانت به اسلام و كشور است ، و اين نوباوگان و جوانانند كه در آتيه ، سرنوشت كشور به دست آنان است و بايد تربيت صحيح اسلامي در جميع مدارس به طور جدي اجرا شود تا كشور از آسيب مصون گردد .
( پيام امام به ملت ايران در آستانه سال نو ، صحيفه نور ، ج ۱۴ ، ص ۱۴۳ )
۵۹/۱۲/۲۹
مقابله با متعديان
بر دستگاههاي قضايي است كه از متعديان به جان و شرف و مال بندگان خدا دفاع كنند و آنان را به سزاي خود بنشانند .
( پيام امام به ملت ايران در آستانه سال نو ، صحيفه نور ، ج ۱۴ ، ص ۱۴۵ )
۵۹/۱۲/۲۹
حفظ حيثيت اسلام و جمهوري اسلامي
[قضات] بايد توجه كنند كه - خداي نخواسته - جاني به واسطه فتواي آنها و يا قضاوت آنها بدون مجوز شرعي از بين نرود ، مالي از بين نرود ، حيثيتي ، آبرويي از بين نرود كه بسيار اهميت دارد اين مطلب و امروز اهميتش بيشتر از سابق است . سابق قضيه اين نبود كه اگر قاضي تخلف ميكرد ، اصل اسلام را مشوّه كند . امروز قلمهايي هست كه چنانچه يك قاضي يا چند قاضي ولو اشتباهاً يك كاري انجام بدهد ، يا - خداي نخواسته - عمداً انجام بدهد ، اين را پاي روحانيت حساب ميكنند و پاي جمهوري اسلامي حساب ميكنند و بالاخره پاي اسلام حساب ميكنند و لهذا ، قاضي امروز مسئول حيثيت اسلام است ؛ مسئول حيثيت جمهوري اسلام است و مثل قضاتِ در طول تاريخ نيست كه فقط مسئول باشد نسبت به آن قضاوتي كه در مورد شخصي ميكرد . امروز قضاوت علاوه بر آن بعدي كه هميشه داشته است ، يك بعد خاصي دارد و آن بعد خاص آن چيزي است كه بر ميخورد به حيثيت اسلام . اگر چند قاضي در چند محل اشتباه بكنند ، يا بعضي از آنها مثلاً – خداي نخواسته – عمداً يك كاري را انجام بدهند ، اين اسباب اين ميشود كه قلمهايي كه ميخواهند اين جمهوري اسلامي را از بين ببرند يكي را چند و چند را صدها جلوه ميدهند و با قلمهاي خودشان به اصل جمهوري اسلامي و به اسلام حمله ميكنند . بنابراين ، اگر سابق شغل قضا يك شغل در عين حال بسيار مهم و پرمسئوليتي بود ، امروز مسئوليت او بسيار زيادتر است ؛ بايد بگوييم صدچندان است . اين يك [مطلبي] است كه به متصديان قضا ، چه در حال و چه بعدها كه تصدي ميكنند .
( بيانات امام در جمع علما و روحانيون ، صحيفه نور ، ج ۱۴ ، ص ۲۱۶ )
۶۰/۲/۲۱
قضاوت بر حق
روحانييني كه در قوه قضاييه و مشغول قضاوت هستند يا مشغول يك كار ديگري هستند ، اينها وظيفهشان زيادتر از ديگران است . اگر - خداي نخواسته - يك قضاوتي برخلاف حق واقع بشود - ولو اشتباهاً - اين منعكس ميشود كه اينها دارند خرابكاري ميكنند .
( بيانات امام در جمع روحانيون تهران ، صحيفه نور ، ج ۱۵ ، ص ۵۵ )
۶۰/۴/۱۰
قوانين نامشروع
دادگستري سابق بايد متحول بشود به يك دادگستري اسلامي . مجرد اينكه قانون سابق بوده ما بايد به آن عمل بكنيم ، به حسب قانون سابق هم نبايد به آن عمل كرد ؛ براي اينكه قانون اساسي سابق اساس است . قانون اساسي سابق ، متممش ميگويد كه هر قانوني بر خلاف شرع است ، قانون نيست اصلاً . بنابراين ، اينكه ميگوييد : قانون اينطور ميگويد ، غلط ميكند ، قانون نيست اين . اين يك قراردادي بوده است كه زمان طاغوت ، طاغوتي بوده ، بناء عليه ، آقايان نبايد اعتنا كنند به اين امور و بايد بخشنامه بكنند . شوراي نگهبان ، شوراي قضايي بخشنامه بكنند و همه جا بگويند به اينكه اين قوانين سابق كه مخالف شرع بوده نبايد عمل بشود و اگر كسي عمل بكند ، مجرم است و بايد محاكمه بشود ، به جزاي خودش برسد .
( بيانات امام در جمع كاروانهاي حج ، صحيفه نور ، ج ۱۶ ، ص ۲۵۴ )
۶۱/۵/۳۱
توجه به وظيفه و ارزشها
من اميدوارم كه همه قضات محترمي كه در سرتاسر كشور داريم و دادستانهايي كه داريم و كساني كه در امور دادگستري خدمت ميكنند ، همه موفق باشند كه براي خاطر خدا و براي خاطر اسلام و براي خاطر اين مستمنداني كه در طول تاريخ در تحت فشار يا سلاطين بودهاند يا خانها و سرمايهدارها و امثال اينها ، كه آقايان ميدانند و بهتر هم ميدانند خيليهايشان اينها را ، ان شاء اللَّه نجات داده بشوند ، و كشور ما ان شاء اللَّه يك كشوري بشود كه هرچه بيشتر به افق اسلام نزديكتر . البته آرزوي ما اين است كه يك كشور اسلامي بشود ؛ و همه مسائلش مسائل اسلامي باشد . و اين بسته به اين است كه هر كس در هر جايي كه خدمت ميكند ، اين مساله در نظرش باشد كه من دارم براي خدا و براي اسلام خدمت ميكنم ، نميخواهم براي مقام ، مقام چيزي نيست ، مقام چيزي است كه هرچه هم زياد باشد ، خوب ديگر مقام سلطنت را شما ديديد كه مساله چه بود و آن پدر چه شد و آن پسر چه شد ، و آنطور وضع پيدا كردند ، آنطور عاقبت چه شد . و آن طرف هم كه معلوم نيست چه خواهد شد . يعني ، براي ما معلوم نيست كه آنجا با آنها چه خواهند كرد . ما به آن طرفش كاري نداريم . در هر صورت مقام مسالهاي نيست كه انسان ارزش انسانياش را صرف آن بكند . شماها ارزش انساني داريد . ارزش انساني بالاترين چيزهاست براي شما ؛ و بايد اين ارزش انساني را هرچه بيشتر تقويت كنيد . خدمت به مردم به كنارهگيري درست نميشود . انسان ارزشش در اين است كه در جامعه چه ميتواند بكند ، و چه خدمتي به اين بندگان خدا ميخواهد بكند .
شما ملاحظه ميكنيد كه پيغمبر اكرم از همه بيشتر رنج كشيد براي تربيت مردم ؛ براي اينكه اين مظلومين را از دست آن ظالمها نجات بدهد . ... خداوند همه شما را توفيق بدهد ، مويد و منصور باشيد ، و من دعاگوي همه شماها هستم .
( بيانات امام در ديدار با قضات شوراي عالي قضائي كشور ، صحيفه نور ، ج ۱۷ ، ص ۱۵۰ )
۶۱/۱۰/۱۹
اسلامي بودن مشي دادگاهها
دادگاهها مشيشان را مشي اسلامي قرار بدهند . ميدهند اما خيلي توجه كنند . اگر يك جا ديدند كه يكي اشتباه كرده ، اشتباه را به او بگويند . اگر ديدند تعمد كرده ، اطلاع بدهند تا با او رفتار اسلامي بشود .
( بيانات امام در جمع نمايندگان مجلس شوراي اسلامي ، صحيفه نور ، ج ۱۷ ، ص ۱۶۵ )
۶۱/۱۱/۴
پيشبرد احكام اسلام
اينجانب در آغاز سال جديد و سالروز رسميت جمهوري اسلامي انتظار دارم كه تمام نهادهاي اين جمهوري از مجلس و ارگانهاي دولتي و جهاد سازندگي و شوراي نگهبان و شورايعالي قضايي و قضات محترم سراسر كشور و دادستانيهاي سطح كشور و . . . - ايّدهم اللَّه تعالي - همه و همه كوشش كنند در پياده كردن احكام اسلام ؛ در افزايش تعهد به ابعاد مختلف اين مكتب انسانساز ؛ در مجاهده در راه حق و ساختن خويش ؛ در اصلاح درون و برون كه خود با اصلاح آنان كشور رو به صلاح ميرود .
( پيام امام به مناسبت آغاز پنجمين سال جمهوري اسلامي ، صحيفه نور ، ج ۱۷ ، ص ۲۲۶ )
۶۲/۱/۱۲
اجراي عدالت اسلامي
قوه قضاييه و هيات پيگيري ( فرمان هشت ماده اي حضرت امام ) و ديگر هياتهاي مربوط و منشعب از آنها در اين سال جديد بر كوشش خود در اسلامي نمودن همه نهادها بيفزايند ، و با قدرت تمام به كجرفتاران و منحرفان مهلت ندهند كه با اعمال غيرانساني - اسلامي خود عمداً يا از روي ناداني و بيبند و باري چهره مقدس جمهوري اسلامي را بر خلاف آنچه هست نمايش دهند . بايد عدالت اسلامي در حق آنان بدون غمض عين اجرا شود . و لازم به تذكر است كه در حق مجرمان و منحرفان از خدا بيخبر هم نبايد از معيارهاي اسلامي و حدود و تعزيرات مقرره تجاوز گردد كه آن خود نيز از نظر عدالت اسلامي جرمي است كه موجب كيفر است . از خداوند متعال توفيق و تاييد آنان را ميخواهم كه طوري با قاطعيت و سرعت عمل نمايند كه جمهوري اسلامي بتواند ادعا كند كه در كشور ما عدالت اسلامي را به طور كامل اجرا نموده است .
( پيام امام به مناسبت آغاز پنجمين سال جمهوري اسلامي ، صحيفه نور ، ج ۱۷ ، ص ۲۲۷ )
۶۲/۱/۱۲
واگذاري مسئوليت به قوه قضاييه
پاسخ امام خميني به نامه اعضاي ستاد پيگيري فرمان هشت مادهاي ( * ) در مورد كسب اجازه از محضر امام براي واگذاري كار ستاد به قوه قضاييه
بسمه تعالي
بحمداللَّه تعالي با جديت و زحمات طاقتفرساي هيات پيگيري ، به طور چشمگيري از هرجومرجها كه لازمه هر انقلابي است جلوگيري شده و كسي به خود اجازه نميدهد كه به منازل يا مغازهها تجاوز نمايد و بدون مجوز شرعي و قانوني كاري به طور عمد تقريباً انجام نميگيرد و دادگاهها و دادسراها بدون مجوز شرعي عملي انجام نميدهند و گزينشها به روال اسلامي عمل ميكنند و بالاخره اصول امور با زحمت ستاد اصلاح شده است و اينجانب از اين هيات و زحمات آنان تشكر ميكنم و چون مسائل به قوه قضاييه مربوط است و جناب آقاي نخستوزير و بعضي از وزراي ديگر به كارهاي مهم ديگر بايد اشتغال داشته باشند ، با قدرداني از آنان با پيشنهاد مذكور موافقت ميشود . انشاءاللَّهتعالي موفق و مويد باشند .
( پاسخ امام به نامه اعضاي ستاد پيگيري فرمان هشت ماده اي ، صحيفه نور ، ج ۱۷ ، ص ۲۷۰ )
۶۲/۳/۱۰
* حضرت امام ( س ) در تاريخ ۲۴/۹/۶۱ پيام بسيار مهمي در خصوص رسيدگي به مشكلات دستگاه قضايي در هشت ماده صادر فرمودند و نخست وزير و رئيس ديوانعالي كشور را مامور تشكيل هياتي براي رسيدگي به اين امور كردند . اين حكم در ص ۱۱۵ - ۱۱۹ همين كتاب ( قسمت احكام ) درج شده است .
رعايت الگوي علوي
اگر قوّه قضاييه هم تبعيت نكند از آن قضاء اميرالمومنين كه اَقْضاكُمْ عَلِي ( بهترين قضاوت كننده در بين شما علي است . بحار الانوار ج ۴۶ ص ۳۰۹ ) و اگر تبعيت نكند از قضاوت اسلام ، متشبث به همان قضاوت اسلامينباشد ، آن هم هر چه بگويد ما متمسك هستيم ، بر خلاف واقع است . تمسك وقتي است كه قوّه قضاييه هم كارهايي كه ميكنند از روي الگوي علوي باشد كه همان الگوي اسلامياست .
( بيانات امام در جمع مسئولين كشور ، صحيفه نور ، ج ۱۸ ، ص ۱۲۷ )
۶۲/۷/۴
عمل مطابق شرع
دادگستري و قوه قضاييه بحمداللَّه كار زياد كردند . و موجب سرافرازي يك ملت است كه در مدت بسيار كم با همه مشكلات و با اينكه مهيا نبودند علماي ما براي قضاوت و امر قضاوت ارتباط با آنها نداشته است ، معذلك موفق شدهاند و تاكنون خدمتهاي فراوان كردهاند . . . اگر اين قوه قضاييه درست بشود ، بسياري از مشكلات كشور درست ميشود . مردم سروكار دارند . با اين قوه ، با دادگستري سروكار دارند . و به شما آقايان قضات هم عرض ميكنم كه خدا را در نظر داشته باشيد در باب قضا . قوّه قضاييه سروكارش با جان مردم است ، با مال مردم است ، با نواميس مردم است ، و بايد هميشه خدا را ناظر و حاضر ببينيد كه خداي نخواسته نبادا يك اشتباهي در كار بشود ، يك وقت خطايي بشود . خطاي شماها بزرگ است و ممكن است يك خطا موجب قتل يك كسي بشود ، يك خطا موجب به باد رفتن آبروي كسي بشود . اينها را بايد بسيار نظر بكنيد و بسيار دقت بكنيد كه اين شغل در عين حالي كه واجب است و لازم است - همه ما - در صورتي كه به مقدار كفايت نباشد همه شركت بكنند و بسيار شريف است ، در عين حال ، خوب ، مسئوليتش هم بسيار زياد است . و بايد انشاءاللَّه همه آقايان جديت بكنند كه اين قوّه قضاييه به آنطوري كه شارع مقدس ميخواهد ، به آنطور عمل بشود .
( بيانات امام در جمع اعضاي شوراي عالي قضائي ، صحيفه نور ، ج ۱۸ ، ص ۱۶۶ )
۶۲/۸/۲۹
برگشتن از خطا
دستگاه قضايي و قضات محترم توجه داشته باشند كه در حساسترين مكانِ نظام خدمت ميكنند . خيلي سعي كنند تا حتي اشتباهي انجام ندهند . و در صورتي كه متوجه اشتباه شدند ، به هيچ وجه از برگشت از حكمشان خجالت نكشند ؛ كه خجالت در پيشگاه خداوند متعال بسيار سنگينتر از خجالت از مردم است .
( پيام امام به مناسبت پنجمين سالگرد پيروزي انقلاب ، صحيفه نور ، ج ۱۸ ، ص ۲۳۵ )
۶۲/۱۱/۲۲
بياعتنايي به تبليغات سوء
آقايان شوراي قضايي و قضات محترم در سراسر كشور بايد احراز كرده باشند كه در هر صورت از تبليغات باطل و تهمتها و افتراها در امان نيستند . بنابراين ، اعتنا به اين امور و خداي نخواسته خروج از اعتدال و عدالت الهي و صراط مستقيم انحراف است و اجتناب از آن ، وظيفه الهي است .
( پيام امام به مناسبت سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي ، صحيفه نور ، ج ۱۹ ، ص ۱۰۷ )
۶۳/۱۱/۲۲
قوه قضاييه ، ناجي كشور
قوه قضاييه مشكلاتش بيشتر از ساير ارگانهاست ، چرا كه قوه قضاييه دخالت در اموري ميكند كه اختلافي است و اختلاف بين مردم هم تمامشدني نيست . ناچار ، هميشه يكي از دونفري كه با يكديگر اختلاف دارند ناراضي ميرود . به همين جهت ، كار بسيار مشكلي است و از طرفي هم ، بسيار حساس و مورد توجه اسلام است . قوه قضاييه اگر از روي موازين اسلامي - انساني رفتار كند ، كشور را ميتواند نجات دهد .
( بيانات امام در ديدار با مسئولين قوه قضائيه ، صحيفه نور ، ج ۱۹ ، ص ۱۸۴ )
۶۴/۴/۱۸
عمل به وظيفه
هرچه هست از اسلام است و از بركات وجود مبارك حضرت بقيهاللَّه . ما ، همه ما چيزي نيستيم . اميدوارم كه خداوند شما را توفيق بدهد و من دعا ميكنم به شما . و ميدانم كه مشكل قضا يك مشكل بسيار دست بالايي است و به اين زوديها هم قابل حل نيست ، ولي با همت آقايان و با وقت صرف كردن آقايان انشاءاللَّه كه مشكلات قضا هم رفع ميشود . و اگر فرض كنيم كه نتوانستيم حل كنيم يا ما كارهايي را نتوانستيم انجام بدهيم ، ما به وظيفهمان عمل ميكنيم . و خداي تبارك و تعالي از ما بيشتر از آنچه قدرت داريم نميخواهد . ما انشاءاللَّه كه قدرت خودمان را صرف ميكنيم و شما آقايان هم وقت خودتان را صرف ميكنيد . و قضا چون يك مساله بسيار بسيار مشكل و مهمي است ، بايد در ناملايمات تامل كنيد و تحمل كنيد و از خداي تبارك و تعالي بخواهيد كه شما را قدرت بدهد در اينكه حل كنيد قضايا را .
( بيانات امام در ديدار با رئيس شوراي عالي قضائي ، صحيفه نور ، ج ۲۰ ، ص ۹۹ )
۶۶/۴/۸
تامين امنيت جامعه
قوه قضاييه كه مسئوليت اجراي حدود و احكام الهي و در حقيقت بار سنگين تامين امنيت جان و نواميس و اموال و شخصيت يك جامعه انقلابي را به عهده دارد . . . بايد جلوي تخريب و جنايات منافقين و ضدانقلاب واشاعه فحشا و منكرات و دزديها و قتلها و موادمخدر را بگيرند .
( پيام امام به زائرين بيت الله الحرام ، صحيفه نور ، ج ۲۰ ، ص ۱۲۵ )
۶۶/۵/۶
حاكم نمودن قضاي اسلامي
از مهمات امور مساله قضاوت است كه سر و كار آن با جان و مال و ناموس مردم است . وصيت اينجانب به رهبر و شوراي رهبري آن است كه در تعيين عاليترين مقام قضايي كه در عهده دارند ، كوشش كنند كه اشخاص متعهد سابقهدار و صاحبنظر در امور شرعي و اسلامي و در سياست را نصب نمايند . و از شورايعالي قضايي ميخواهم امر قضاوت را كه در رژيم سابق به وضع اسفناك و غمانگيزي درآمده بود با جديت سر و سامان دهند ؛ و دست كساني كه با جان و مال مردم بازي ميكنند و آنچه نزد آنان مطرح نيست عدالت اسلامي است از اين كرسي پراهميت كوتاه كنند ، و با پشتكار و جديت بتدريج دادگستري را متحول نمايند ؛ و قضات داراي شرايطي كه ، انشاءاللَّه با جديت حوزههاي علميه مخصوصاً حوزه مباركه علميه قم تربيت و تعليم ميشوند و معرفي ميگردند ، به جاي قضاتي كه شرايط مقرره اسلامي را ندارند نصب گردند ، كه انشاءاللَّه تعالي بزودي قضاوت اسلامي در سراسر كشور جريان پيدا كند .
( وصيتنامه سياسي – الهي امام ، صحيفه نور ، ج ۲۱ ، ص ۱۸۸ )
۶۸/۳/۱۵
وظيفه علما و حقوقدانان ( وكلاي دادگستري )
من كه طلبه هستم اينجا ، شما كه از وكلاي دادگستري و از علما هستيد و قضات دادگستري كه همين طور هستند ، سايرين - همه - همه بايد دست به هم بدهيم و اين كشوري كه دست ما دادند و همه چيزش فرو ريخته است ، اين را هركس در حيطه خودش آباد كند .
البته وكلاي دادگستري ، حقوقدانها ، بايد بنشينند راجع به طرز دادگستري[برنامهريزي كنند] . . . در هر صورت ، شماها الآن موظفيد ، ملي ، اسلامي ، كه بنشينيد اين دادگستري ، دادگستري نيست ! اصل اين قضيه فرم غربي است منتها خوب عمل نميتوانند بكنند . ما عيب كارمان اين است كه از مسائل غربي وقتي ميآوريم اينجا ، در اينجا يك نيمه غربي درست ميشود و ناقص ، و بعد هم براي مملكت ما مناسب نيست شما بنشينيد ، حقوقدانها ، مطلعين ، بنشينند با هم طرز دادگستري را درست كنند . دادگستري ما نميتواند دادگستري سابق باشد . دادگستري ما بايد روي موازين شرع باشد ، قضاوت روي موازين شرع بايد باشد . آنطور نميشود . . . طرز دادگستري را بايد شماها بنشينيد با هم ، قضات و شماها و همه ، تفكر كنيد و طرز دادگستري را طوري كنيد كه اين مراتب نباشد : امروز حكم بكند فردا برود آنجا ، بعد برود آنجا ، بعد از سر برگردد اينجا ، دوباره برود آنجا ! اينها همه تضييع اوقات است و تضييع اموال است . اينها بايد اصلاح بشود . البته كار مشكل است و نميشود يك روز و دو روز بشود ؛ لكن نبايد مايوس شد .
( اسناد منتشر نشده )
* علاوه بر موارد مذكور براي اطلاع از مواضع حضرت امام رجوع شود به :
۱ - صحيفه نور ، ج ۷ ، ص ۹۲ .
۲ - صحيفه نور ، ج ۱۵ ، ص ۲۳۲ .
۳ - صحيفه نور ، ج ۱۹ ، ص ۱۰۷ .
محو فساد از دستگاه قضايي
قضاوتِ شرعي بايد باشد . اينطور قضاوتهايي كه محكوم ميكردند مردم را روي يك همچو روابطي كه درست ميكردند ، يا هر چيزي كه بود ، رشوهخواري در كار بود ، اينها بايد از بين برود . طرز دادگستري را بايد شماها بنشينيد با هم ، قضات و شماها و همه ، تفكر كنيد و طرز دادگستري را طوري كنيد كه اين مراتب نباشد : امروز حكم بكند فردا برود آنجا ، بعد برود آنجا ، بعد از سر برگردد اينجا ، دوباره برود آنجا ! اينها همه تضييع اوقات است و تضييع اموال است . اينها بايد اصلاح بشود .
( بيانات امام در جمع وكلاي دادگستري ، صحيفه نور ، ج ۱۷ ، ص۵ - ۵۴ )
۵۷/۱۲/۷
اسلامي نمودن دادگستري
از اول هم گفتهام - كه دادگاهها نبايد روي آن مسائل سابق عمل بكنند ، دادگاهها بايد به تمام معنا اسلامي [باشند] ، و توجه به اينكه خداي نخواسته يك بيگناهي يكوقتي گرفتار نباشد يا يك كم گناهي زياد از اندازه به او تحميل نشود ، اين از مسائل مهم است .
( بيانات امام در جمع اعضاي هيات قضات اصفهان ، صحيفه نور ، ج ۶ ، ص ۱۵۳ )
۵۸/۲/۲۳
لزوم تحول اساسي
دادگستري تحول ميخواهد . اين را من سابقاً گفتهام ؛ لكن - خوب - بايد وقتي مستقر شد و مجلس پيدا شد ، اين تحولات بايد پيدا بشود ؛ كه اينطور طول و عرض محاكمات ، به اينقدر طولاني شدن هم موجب اين ميشود كه وقت مردم صرف بشود . آدم ده سال توي اين سالنهاي دادگستري هي راه برود و هي برود و برگردد ، و آخرش معلوم نشود كه به حقش ميرسد يا نه . . . مردم وقتشان شريف است ؛ نبايد صرف يك محاكمهاي بشود كه آن .
يك نفر وكيل دادگستري بود كه من ميشناختم ؛ او را ديده بودم ؛ شيخ رضا اسمش بود ؛ معروف بود آن وقت . نقل ميكنند كه گفته بود اين محاكمهاي را كه الآن ما شروع كرديم ، تا من هستم اين محاكمه هست ؛ وقتي من مُردم ، پسرم اين كار را انجام ميدهد ! نميگذاريم به آخر برسد ! وضع دادگستري اينطوري است كه ميتواند يك وكيلي نگذارد به اين زوديها مساله ختم بشود . اينها بايد تحول پيدا بكند ؛ بايد طوري بشود كه اگر ما نتوانيم صد درصد اسلامياش بكنيم ، لااقل نزديكش بكنيم به اسلام .
( بيانات امام در جمع اعضاي هيات قضات اصفهان ، صحيفه نور ، ج ۶ ، ص ۳ - ۱۵۲ )
۵۸/۲ /۲۳
قضاوت مقتدرانه و عالمانه
مساله قضا هم كه ميدانيد چقدر مساله مهمي است در شرع . سروكار شما با چه چيزهايي هست كه همه حيثيت اشخاص در دست شماست . بايد البته با كمال احتياط ، و با كمال قدرت .
هم احتياط بايد در كار باشد ؛ هم قدرت بايد در كار باشد . ... ما ميخواهيم اسلام باشد ، ما نبايد يك كاري بكنيم كه بگويند كه دادگاهها در زمان طاغوت هم اين كارها را نميكردند ! خوب ، به ما ميگويند اين حرفها را ، ما چه ميدانيم . بايد شما آقايان علاج بكنيد مساله را . اگر ميتوانيد علاج بكنيد ، علاج بكنيد . والّا الزامي نداريد كه قاضي باشيد . اگر ميتوانيد روي موازين قضا ، روي موازين اسلام ، عمل بكنيد ، بايد بكنيد . چنانچه نميتوانيد ، واقعاً ميبينيد كه محذور دارد ، نميشود ، عرض ميكنم كه قدرت نداريد برويد جلو بگيريد ، خوب ، ممكن است كنار برويد . در هر صورت ، مساله مساله مهم است . نه از باب اينكه خود قضا مهم [است] ؛ خودش بسيار مهم است ؛ اما قضا يكوقت در يك محيطي است كه نداريم اشخاصي كه بخواهند صدمه به اصل اسلام بزنند ؛ آنجا بايد بگوييم قضا بسيار مهم است ، و قاضي بايد چه باشد و اينها . يكوقت وضع وضعي است كه صدمه به اسلام ميخواهند بزنند . اين ديگر چند برابر ميشود اهميتش . بايد همه - چه قضات ، چه دادستانها ، چه پاسبانها ، چه پاسدارها ، و چه كميتهها - همه اينها بايد روي موازين شرع عمل بكنند .
( بيانات امام در جمع دادستانها و حكام شرع دادگاههاي انقلاب اسلامي ، صحيفه نور ، ج ۹ ، ص ۷ - ۲۸۶ )
۵۸/۷/۲۰
مجازات متخلفين
قضات بايد با تمام جديت جلوي تخلفات را بگيرند ، و اگر خداي ناكرده كسي از دستورات الهي سرپيچي كرد ، بلافاصله به ملت معرفي شده و به مجازات برسد .
( پيام امام به مناسبت حلول سال جديد ، صحيفه نور ، ج ۱۲ ، ص ۲۱ )
۵۹/۱/۱
احياي قضاوت اسلامي
در قضيهاي كه در قانون اساسي ميگويد كه اين دو مقام ، كه مقام دادستان كل و رئيس ديوانعالي كشور باشد ، بايد رهبر با مشورت قضات اين كار را انجام دهد ، از دو جهت موضوع دارد : يك جهت اينكه مشورت در وقتي است كه شبهه باشد . در اموري كه شبهه نيست مشورت هم نيست . هر امري كه مورد شبهه باشد بين چند نفري كه مثلاً بخواهند دادستان كل باشند ، و اين چند نفر مورد اشتباه ، كه هر كدام چطورند ، در مورد اين اشتباه بايد با قضات مشورت كنند ، ولي اينجا موضوع ندارد . از باب اينكه مورد اشتباه من هم نبود . من اين دو نفر آقايان ( آيت الله موسوي اردبيلي ، دادستان كل كشور و شهيد آيت الله دكتر بهشتي ، رئيس ديوان عالي كشور ) را منصوب كردم به اين دو مقام عالي با سوابق طولاني و ادراك اينكه همه جهات در آنها هست . و در خيلي از افرادي كه من سراغ دارم همه اين جهات يا وجود ندارد و يا اينكه اگر باشد شغلهايي دارند كه نميتوانند بيايند و مشغول كار شوند . از اين آقايان خواستم كه اين كار را بكنند ، و در مركزي كه در اسلام جزء طراز اول مراكز با اهميت اداري است حاضر شوند . وضع اين اداره را از سابقش بيرون بياورند و به يك قضاوت اسلامي متحولش كنند .
( بيانات امام در ديدار با رئيس ديوان عالي كشور و دادستان كل كشور ، صحيفه نور ، ج ۱۲ ، ص۲۷ )
۵۹/۱/۱۰
جلب افراد صلاحيتدار
شما آقايان كه در راس قضا واقعيد توجه كنيد كه همه با هم همصدا ، همدل و كمك كار هم باشيد ، و بگذاريد دادگستري كه مدنظر شماست تصفيه شود . اشخاصي كه مفسد هستند و اشخاصي كه قضاوت نميدانند و ميخواهند براي خودشان دكاني باز كنند ، و يا اهل كار قضاوت نيستند ، اين افراد تصفيه شوند و اشخاص صالح را جلب نكنند .
( بيانات امام در ديدار با رئيس ديوان عالي كشور و دادستان كل كشور ، صحيفه نور ، ج ۱۲ ، ص۲۹ )
۵۹/۱/۱۰
پرهيز از اشتباه
دادگاههاي سرتاسر كشور توجه داشته باشند كه در دادگاه ، خداي تبارك و تعالي را در نظر بگيرند و از اشتباهات و خطاها و انحرافات پرهيز كنند و در اموال و نفوس مردم با احتياط رفتار كنند ، كه اگر - خداي نخواسته - يك بيگناهي به دست اشخاص ، مجرم حساب بشود يا جزايي براي او تعيين بشود ، اين در دستگاه الهي بسيار بزرگ است و جواب ندارند بدهند .
( بيانات امام در جمع اعضاي جهاد سازندگي ، صحيفه نور ، ج ۱۲ ، ص۱۸۷ )
۵۹/۳/۲۷
پاكسازي دستگاه قضايي
از جمله اصلاحات همين اصلاحات قضاوت است . قضاوت در اسلام نميشود دست اينها باشد ؛ دست اين جمعيتي كه حالا هست . كدام يكي اينها قاضي اسلامي هستند ؟ كدام اينها ؟ شما تشخيص ميدهيد كه اينها قضاوت به آن ترتيبي كه اسلام گفته قضاوت ، قضاوت بكنند ؟ حالا ما ميگذريم از خير اينكه مجتهد جامعالشرايط [باشند] ، ما به اندازه اين ، قضات نداريم . به اندازه احتياج نداريم . اما اشخاصي باشند كه توجه داشته باشند به قضاوت اسلامي . بتوانند بفهمند اين مقدار ولو از روي تقليد بتوانند بفهمند كه قضاوت چه است . وضع قضاوت اسلامي چيست . اگر ما بخواهيم مسامحه كنيم در قضاوتش ، در پاكسازي آنجا مسامحه بكنيم ، تا آخر ما گرفتار هستيم . قضاوتمان گرفتار است .
( بيانات امام در جمع اعضاي شوراي عالي قضائي ، صحيفه نور ، ج ۱۲ ، ص۶ - ۲۵۵ )
۵۹/۴/۲۹
پذيرش مسئوليت ، تكليف الهي
آن وقتي كه زمان طاغوت بود ، بگويند كه ما در خدمت طاغوت واقع نميشويم ، حالا هم كه زمان اللَّه است ، بگويند كه ما در خدمت واقع نميشويم ، اين كجفهمي است . اگر قاضي - مثلاً - در قوّه قضاييه كمبود بود و به هر كس اظهار كردند ، وقتي به مقدار كفايت نباشد ، واجب است بر اينكه تصدّي بكند و قضاوت بكند ؛ نبايد بگويند كه حالا كه قضاوت است ، ما در خدمت دولت واقع نميشويم . خدمت دولت ، يك خدمت خداست . الآن دولت ، دولت الهي است و خدمت به اللَّه است ، نه خدمت به طاغوت است . بنابراين ، نبايد بعضي از آقايان تحاشي كنند از اينكه ما در استخدام دولت واقع نميشويم . اين استخدام اسلام است ، دولت خودش اسلامي است . نه اين است كه خودش مستقل است ، آن هم خدمتگزار اسلام است . همه خدمتگزار اسلام هستيم .
( بيانات امام در جمع قضات شرع و دادستانها ، صحيفه نور ، ج ۱۳ ، ص ۱۵ )
۵۹/۵/۲۵
حاكم كردن نظم و قانون
البته بايد همه امور بر نظام و نظم باشد . وقتي كه پايه امور بر نظم بنا شده باشد - و حفظ نظم از واجبات الهي است - بايد در قوّه قضايي هم اين نظم محفوظ باشد ؛ يعني ، اينطور نباشد كه قاضي يك روز بخواهد بيايد ، يك روز هم دلش بخواهد نيايد . اين يك ؛ يا بايد در استخدام ، استخدام اللَّه برآيد و وظيفه شرعي - الهي خودش بداند كه بايد روي موازيني كه هست ، ساعاتي كه تعيين شده است براي كار ، كار بكند و اگر نخواهد هم اين كلمه استخدام را قبول بكند ، يا اصلش تصدّي نكند ، يا ملزم بداند خودش را به الزام شرعي كه اگر آمد نظام را حفظ كند . اگر بخواهد وارد بشود و بينظم باشد - من يك هفته دلم نميخواهد بيايم ، الزامي كه من ندارم . نميخواهم - يك همچو آدمي ؛ اصلاً از اول وارد نشود . اگر ميتواند كه روي موازيني كه تعيين ميشود و شوراي قضايي تعيين ميكند ، عمل بكند ؛ ملتزم به اين باشد كه اين عمل تا آخر روي موازين باشد ، و هر روز هم خودش را عاجز از اين داشت ، خوب برود پيش شورا و استعفا بدهد . اما متصدي باشد و بينظم متصدي باشد ، اين صحيح نيست . . . كسي كه يك امري را تصدّي كرد ، بايد نظامش را حفظ بكند .
آقايان هم ، كه از همه قشرها از حيث كار اهميتشان بيشتر است ، بايد اين نظام را حفظ بكنند و همين طوري كه در ساير جاها يك نظامي هست ، و بدون نظم يك امري تحقق پيدا نميكند - يعني ، فاسد ميشود - بايد نظام را حفظ بكنند و هر چيزي را كه تقبّل كردند ، با نظم و با ترتيب ، آن را اجرا بكنند و عمل بكنند .
( بيانات امام در جمع قضات شرع و دادستانها ، صحيفه نور ، ج ۱۳ ، ص ۶ - ۱۵ )
۵۹/۵/۲۵
هوشياري در محضر خدا
الآن همه اين روسا ، رئيس جمهور ، نخست وزير ، رئيس مجلس ، روساي دادگاهها ، روساي همه استانها ، حكومتها . . . همه اينها در معرض امتحانند . و اين امتحان از امتحان در نقص اولاد و انفس بالاتر است . . . خودشان توجه كنند به اينكه قبل از رسيدن به اين مقام و بعد از رسيدن به اين مقام ، چقدر در حالشان تفاوت حاصل شده است . . . به دادگاههايي كه در سابق بودند ، قبل از رسيدن خودشان به اين مقامات به آنها اشكال داشتند و آنها را تقبيح ميكردند . الآن كه خودشان رسيدند آيا همان نقشه را عمل ميكنند كه آيندگان ، آنها را تقبيح كنند ؟ يا خير ...
بيدار بشويم ما ! دولتمردان بيدار بشوند ... دادگاهها بيدار بشوند ! ما دعوي شيعهگري را ميكنيم . ادعا هست كه ما شيعه و تابع هستيم . در مقام امتحان ، باز شيعه هستيم ؟ تَبَع هستيم آنطوري كه او هست ؟ به اندازهاي كه وسعت وجودي ما هست تبعيت ميكنيم ؟ با دوستانمان ، با رفقايمان ، با همكيشانمان ، با بشر آنطور رفتار ميكنيم ؟ آن شخصي بود كه وقتي يك خلخال را از پاي يك ذِمّيه يا يهودي يا نصارا بوده است بيرون آورده بودند اشرار - قريب به اين معنا - فرموده است كه اگر انسان بميرد براي اين ننگي كه واقع شده و اين چيزي كه واقع شده است ، خيلي بعيد نيست . ما هم مدّعي هستيم كه شيعه هستيم . روسا و دولتمردان بيدار بشوند ! مخاصمه را ترك كنند ! اين منظرهها را ببينند . اين جوانهايي كه خون خودشان را در راه اسلام دادهاند ببينند . اين جوانهايي كه شما را به اين مقام رساندهاند ببينند ، و دست از مخاصمات بردارند . . . همه ما در محضر خدا هستيم .
( بيانات امام در جمع خانوادههاي شهداي ذزفول ، صحيفه نور ، ج ۱۳ ، ص ۲۳۶ )
۵۹/۱۰/۷
تربيت نسل جوان
از فرهنگيان و متصديان تعليم و تربيت و قضات و متصديان دادگستري و دادگاههاي انقلاب ميخواهم كه به ماموريت بزرگي كه به آنان سپرده شده و مسئوليت عظيمي كه به عهده گرفتهاند توجه نمايند كه با انحراف آنها فرهنگ كشور به انحراف كشيده ميشود و نوباوگان و جوانان كه اميد ملت و اسلام هستند ، اماناتي بس بزرگ و شريفند كه خيانت در آن خيانت به اسلام و كشور است ، و اين نوباوگان و جوانانند كه در آتيه ، سرنوشت كشور به دست آنان است و بايد تربيت صحيح اسلامي در جميع مدارس به طور جدي اجرا شود تا كشور از آسيب مصون گردد .
( پيام امام به ملت ايران در آستانه سال نو ، صحيفه نور ، ج ۱۴ ، ص ۱۴۳ )
۵۹/۱۲/۲۹
مقابله با متعديان
بر دستگاههاي قضايي است كه از متعديان به جان و شرف و مال بندگان خدا دفاع كنند و آنان را به سزاي خود بنشانند .
( پيام امام به ملت ايران در آستانه سال نو ، صحيفه نور ، ج ۱۴ ، ص ۱۴۵ )
۵۹/۱۲/۲۹
حفظ حيثيت اسلام و جمهوري اسلامي
[قضات] بايد توجه كنند كه - خداي نخواسته - جاني به واسطه فتواي آنها و يا قضاوت آنها بدون مجوز شرعي از بين نرود ، مالي از بين نرود ، حيثيتي ، آبرويي از بين نرود كه بسيار اهميت دارد اين مطلب و امروز اهميتش بيشتر از سابق است . سابق قضيه اين نبود كه اگر قاضي تخلف ميكرد ، اصل اسلام را مشوّه كند . امروز قلمهايي هست كه چنانچه يك قاضي يا چند قاضي ولو اشتباهاً يك كاري انجام بدهد ، يا - خداي نخواسته - عمداً انجام بدهد ، اين را پاي روحانيت حساب ميكنند و پاي جمهوري اسلامي حساب ميكنند و بالاخره پاي اسلام حساب ميكنند و لهذا ، قاضي امروز مسئول حيثيت اسلام است ؛ مسئول حيثيت جمهوري اسلام است و مثل قضاتِ در طول تاريخ نيست كه فقط مسئول باشد نسبت به آن قضاوتي كه در مورد شخصي ميكرد . امروز قضاوت علاوه بر آن بعدي كه هميشه داشته است ، يك بعد خاصي دارد و آن بعد خاص آن چيزي است كه بر ميخورد به حيثيت اسلام . اگر چند قاضي در چند محل اشتباه بكنند ، يا بعضي از آنها مثلاً – خداي نخواسته – عمداً يك كاري را انجام بدهند ، اين اسباب اين ميشود كه قلمهايي كه ميخواهند اين جمهوري اسلامي را از بين ببرند يكي را چند و چند را صدها جلوه ميدهند و با قلمهاي خودشان به اصل جمهوري اسلامي و به اسلام حمله ميكنند . بنابراين ، اگر سابق شغل قضا يك شغل در عين حال بسيار مهم و پرمسئوليتي بود ، امروز مسئوليت او بسيار زيادتر است ؛ بايد بگوييم صدچندان است . اين يك [مطلبي] است كه به متصديان قضا ، چه در حال و چه بعدها كه تصدي ميكنند .
( بيانات امام در جمع علما و روحانيون ، صحيفه نور ، ج ۱۴ ، ص ۲۱۶ )
۶۰/۲/۲۱
قضاوت بر حق
روحانييني كه در قوه قضاييه و مشغول قضاوت هستند يا مشغول يك كار ديگري هستند ، اينها وظيفهشان زيادتر از ديگران است . اگر - خداي نخواسته - يك قضاوتي برخلاف حق واقع بشود - ولو اشتباهاً - اين منعكس ميشود كه اينها دارند خرابكاري ميكنند .
( بيانات امام در جمع روحانيون تهران ، صحيفه نور ، ج ۱۵ ، ص ۵۵ )
۶۰/۴/۱۰
قوانين نامشروع
دادگستري سابق بايد متحول بشود به يك دادگستري اسلامي . مجرد اينكه قانون سابق بوده ما بايد به آن عمل بكنيم ، به حسب قانون سابق هم نبايد به آن عمل كرد ؛ براي اينكه قانون اساسي سابق اساس است . قانون اساسي سابق ، متممش ميگويد كه هر قانوني بر خلاف شرع است ، قانون نيست اصلاً . بنابراين ، اينكه ميگوييد : قانون اينطور ميگويد ، غلط ميكند ، قانون نيست اين . اين يك قراردادي بوده است كه زمان طاغوت ، طاغوتي بوده ، بناء عليه ، آقايان نبايد اعتنا كنند به اين امور و بايد بخشنامه بكنند . شوراي نگهبان ، شوراي قضايي بخشنامه بكنند و همه جا بگويند به اينكه اين قوانين سابق كه مخالف شرع بوده نبايد عمل بشود و اگر كسي عمل بكند ، مجرم است و بايد محاكمه بشود ، به جزاي خودش برسد .
( بيانات امام در جمع كاروانهاي حج ، صحيفه نور ، ج ۱۶ ، ص ۲۵۴ )
۶۱/۵/۳۱
توجه به وظيفه و ارزشها
من اميدوارم كه همه قضات محترمي كه در سرتاسر كشور داريم و دادستانهايي كه داريم و كساني كه در امور دادگستري خدمت ميكنند ، همه موفق باشند كه براي خاطر خدا و براي خاطر اسلام و براي خاطر اين مستمنداني كه در طول تاريخ در تحت فشار يا سلاطين بودهاند يا خانها و سرمايهدارها و امثال اينها ، كه آقايان ميدانند و بهتر هم ميدانند خيليهايشان اينها را ، ان شاء اللَّه نجات داده بشوند ، و كشور ما ان شاء اللَّه يك كشوري بشود كه هرچه بيشتر به افق اسلام نزديكتر . البته آرزوي ما اين است كه يك كشور اسلامي بشود ؛ و همه مسائلش مسائل اسلامي باشد . و اين بسته به اين است كه هر كس در هر جايي كه خدمت ميكند ، اين مساله در نظرش باشد كه من دارم براي خدا و براي اسلام خدمت ميكنم ، نميخواهم براي مقام ، مقام چيزي نيست ، مقام چيزي است كه هرچه هم زياد باشد ، خوب ديگر مقام سلطنت را شما ديديد كه مساله چه بود و آن پدر چه شد و آن پسر چه شد ، و آنطور وضع پيدا كردند ، آنطور عاقبت چه شد . و آن طرف هم كه معلوم نيست چه خواهد شد . يعني ، براي ما معلوم نيست كه آنجا با آنها چه خواهند كرد . ما به آن طرفش كاري نداريم . در هر صورت مقام مسالهاي نيست كه انسان ارزش انسانياش را صرف آن بكند . شماها ارزش انساني داريد . ارزش انساني بالاترين چيزهاست براي شما ؛ و بايد اين ارزش انساني را هرچه بيشتر تقويت كنيد . خدمت به مردم به كنارهگيري درست نميشود . انسان ارزشش در اين است كه در جامعه چه ميتواند بكند ، و چه خدمتي به اين بندگان خدا ميخواهد بكند .
شما ملاحظه ميكنيد كه پيغمبر اكرم از همه بيشتر رنج كشيد براي تربيت مردم ؛ براي اينكه اين مظلومين را از دست آن ظالمها نجات بدهد . ... خداوند همه شما را توفيق بدهد ، مويد و منصور باشيد ، و من دعاگوي همه شماها هستم .
( بيانات امام در ديدار با قضات شوراي عالي قضائي كشور ، صحيفه نور ، ج ۱۷ ، ص ۱۵۰ )
۶۱/۱۰/۱۹
اسلامي بودن مشي دادگاهها
دادگاهها مشيشان را مشي اسلامي قرار بدهند . ميدهند اما خيلي توجه كنند . اگر يك جا ديدند كه يكي اشتباه كرده ، اشتباه را به او بگويند . اگر ديدند تعمد كرده ، اطلاع بدهند تا با او رفتار اسلامي بشود .
( بيانات امام در جمع نمايندگان مجلس شوراي اسلامي ، صحيفه نور ، ج ۱۷ ، ص ۱۶۵ )
۶۱/۱۱/۴
پيشبرد احكام اسلام
اينجانب در آغاز سال جديد و سالروز رسميت جمهوري اسلامي انتظار دارم كه تمام نهادهاي اين جمهوري از مجلس و ارگانهاي دولتي و جهاد سازندگي و شوراي نگهبان و شورايعالي قضايي و قضات محترم سراسر كشور و دادستانيهاي سطح كشور و . . . - ايّدهم اللَّه تعالي - همه و همه كوشش كنند در پياده كردن احكام اسلام ؛ در افزايش تعهد به ابعاد مختلف اين مكتب انسانساز ؛ در مجاهده در راه حق و ساختن خويش ؛ در اصلاح درون و برون كه خود با اصلاح آنان كشور رو به صلاح ميرود .
( پيام امام به مناسبت آغاز پنجمين سال جمهوري اسلامي ، صحيفه نور ، ج ۱۷ ، ص ۲۲۶ )
۶۲/۱/۱۲
اجراي عدالت اسلامي
قوه قضاييه و هيات پيگيري ( فرمان هشت ماده اي حضرت امام ) و ديگر هياتهاي مربوط و منشعب از آنها در اين سال جديد بر كوشش خود در اسلامي نمودن همه نهادها بيفزايند ، و با قدرت تمام به كجرفتاران و منحرفان مهلت ندهند كه با اعمال غيرانساني - اسلامي خود عمداً يا از روي ناداني و بيبند و باري چهره مقدس جمهوري اسلامي را بر خلاف آنچه هست نمايش دهند . بايد عدالت اسلامي در حق آنان بدون غمض عين اجرا شود . و لازم به تذكر است كه در حق مجرمان و منحرفان از خدا بيخبر هم نبايد از معيارهاي اسلامي و حدود و تعزيرات مقرره تجاوز گردد كه آن خود نيز از نظر عدالت اسلامي جرمي است كه موجب كيفر است . از خداوند متعال توفيق و تاييد آنان را ميخواهم كه طوري با قاطعيت و سرعت عمل نمايند كه جمهوري اسلامي بتواند ادعا كند كه در كشور ما عدالت اسلامي را به طور كامل اجرا نموده است .
( پيام امام به مناسبت آغاز پنجمين سال جمهوري اسلامي ، صحيفه نور ، ج ۱۷ ، ص ۲۲۷ )
۶۲/۱/۱۲
واگذاري مسئوليت به قوه قضاييه
پاسخ امام خميني به نامه اعضاي ستاد پيگيري فرمان هشت مادهاي ( * ) در مورد كسب اجازه از محضر امام براي واگذاري كار ستاد به قوه قضاييه
بسمه تعالي
بحمداللَّه تعالي با جديت و زحمات طاقتفرساي هيات پيگيري ، به طور چشمگيري از هرجومرجها كه لازمه هر انقلابي است جلوگيري شده و كسي به خود اجازه نميدهد كه به منازل يا مغازهها تجاوز نمايد و بدون مجوز شرعي و قانوني كاري به طور عمد تقريباً انجام نميگيرد و دادگاهها و دادسراها بدون مجوز شرعي عملي انجام نميدهند و گزينشها به روال اسلامي عمل ميكنند و بالاخره اصول امور با زحمت ستاد اصلاح شده است و اينجانب از اين هيات و زحمات آنان تشكر ميكنم و چون مسائل به قوه قضاييه مربوط است و جناب آقاي نخستوزير و بعضي از وزراي ديگر به كارهاي مهم ديگر بايد اشتغال داشته باشند ، با قدرداني از آنان با پيشنهاد مذكور موافقت ميشود . انشاءاللَّهتعالي موفق و مويد باشند .
( پاسخ امام به نامه اعضاي ستاد پيگيري فرمان هشت ماده اي ، صحيفه نور ، ج ۱۷ ، ص ۲۷۰ )
۶۲/۳/۱۰
* حضرت امام ( س ) در تاريخ ۲۴/۹/۶۱ پيام بسيار مهمي در خصوص رسيدگي به مشكلات دستگاه قضايي در هشت ماده صادر فرمودند و نخست وزير و رئيس ديوانعالي كشور را مامور تشكيل هياتي براي رسيدگي به اين امور كردند . اين حكم در ص ۱۱۵ - ۱۱۹ همين كتاب ( قسمت احكام ) درج شده است .
رعايت الگوي علوي
اگر قوّه قضاييه هم تبعيت نكند از آن قضاء اميرالمومنين كه اَقْضاكُمْ عَلِي ( بهترين قضاوت كننده در بين شما علي است . بحار الانوار ج ۴۶ ص ۳۰۹ ) و اگر تبعيت نكند از قضاوت اسلام ، متشبث به همان قضاوت اسلامينباشد ، آن هم هر چه بگويد ما متمسك هستيم ، بر خلاف واقع است . تمسك وقتي است كه قوّه قضاييه هم كارهايي كه ميكنند از روي الگوي علوي باشد كه همان الگوي اسلامياست .
( بيانات امام در جمع مسئولين كشور ، صحيفه نور ، ج ۱۸ ، ص ۱۲۷ )
۶۲/۷/۴
عمل مطابق شرع
دادگستري و قوه قضاييه بحمداللَّه كار زياد كردند . و موجب سرافرازي يك ملت است كه در مدت بسيار كم با همه مشكلات و با اينكه مهيا نبودند علماي ما براي قضاوت و امر قضاوت ارتباط با آنها نداشته است ، معذلك موفق شدهاند و تاكنون خدمتهاي فراوان كردهاند . . . اگر اين قوه قضاييه درست بشود ، بسياري از مشكلات كشور درست ميشود . مردم سروكار دارند . با اين قوه ، با دادگستري سروكار دارند . و به شما آقايان قضات هم عرض ميكنم كه خدا را در نظر داشته باشيد در باب قضا . قوّه قضاييه سروكارش با جان مردم است ، با مال مردم است ، با نواميس مردم است ، و بايد هميشه خدا را ناظر و حاضر ببينيد كه خداي نخواسته نبادا يك اشتباهي در كار بشود ، يك وقت خطايي بشود . خطاي شماها بزرگ است و ممكن است يك خطا موجب قتل يك كسي بشود ، يك خطا موجب به باد رفتن آبروي كسي بشود . اينها را بايد بسيار نظر بكنيد و بسيار دقت بكنيد كه اين شغل در عين حالي كه واجب است و لازم است - همه ما - در صورتي كه به مقدار كفايت نباشد همه شركت بكنند و بسيار شريف است ، در عين حال ، خوب ، مسئوليتش هم بسيار زياد است . و بايد انشاءاللَّه همه آقايان جديت بكنند كه اين قوّه قضاييه به آنطوري كه شارع مقدس ميخواهد ، به آنطور عمل بشود .
( بيانات امام در جمع اعضاي شوراي عالي قضائي ، صحيفه نور ، ج ۱۸ ، ص ۱۶۶ )
۶۲/۸/۲۹
برگشتن از خطا
دستگاه قضايي و قضات محترم توجه داشته باشند كه در حساسترين مكانِ نظام خدمت ميكنند . خيلي سعي كنند تا حتي اشتباهي انجام ندهند . و در صورتي كه متوجه اشتباه شدند ، به هيچ وجه از برگشت از حكمشان خجالت نكشند ؛ كه خجالت در پيشگاه خداوند متعال بسيار سنگينتر از خجالت از مردم است .
( پيام امام به مناسبت پنجمين سالگرد پيروزي انقلاب ، صحيفه نور ، ج ۱۸ ، ص ۲۳۵ )
۶۲/۱۱/۲۲
بياعتنايي به تبليغات سوء
آقايان شوراي قضايي و قضات محترم در سراسر كشور بايد احراز كرده باشند كه در هر صورت از تبليغات باطل و تهمتها و افتراها در امان نيستند . بنابراين ، اعتنا به اين امور و خداي نخواسته خروج از اعتدال و عدالت الهي و صراط مستقيم انحراف است و اجتناب از آن ، وظيفه الهي است .
( پيام امام به مناسبت سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي ، صحيفه نور ، ج ۱۹ ، ص ۱۰۷ )
۶۳/۱۱/۲۲
قوه قضاييه ، ناجي كشور
قوه قضاييه مشكلاتش بيشتر از ساير ارگانهاست ، چرا كه قوه قضاييه دخالت در اموري ميكند كه اختلافي است و اختلاف بين مردم هم تمامشدني نيست . ناچار ، هميشه يكي از دونفري كه با يكديگر اختلاف دارند ناراضي ميرود . به همين جهت ، كار بسيار مشكلي است و از طرفي هم ، بسيار حساس و مورد توجه اسلام است . قوه قضاييه اگر از روي موازين اسلامي - انساني رفتار كند ، كشور را ميتواند نجات دهد .
( بيانات امام در ديدار با مسئولين قوه قضائيه ، صحيفه نور ، ج ۱۹ ، ص ۱۸۴ )
۶۴/۴/۱۸
عمل به وظيفه
هرچه هست از اسلام است و از بركات وجود مبارك حضرت بقيهاللَّه . ما ، همه ما چيزي نيستيم . اميدوارم كه خداوند شما را توفيق بدهد و من دعا ميكنم به شما . و ميدانم كه مشكل قضا يك مشكل بسيار دست بالايي است و به اين زوديها هم قابل حل نيست ، ولي با همت آقايان و با وقت صرف كردن آقايان انشاءاللَّه كه مشكلات قضا هم رفع ميشود . و اگر فرض كنيم كه نتوانستيم حل كنيم يا ما كارهايي را نتوانستيم انجام بدهيم ، ما به وظيفهمان عمل ميكنيم . و خداي تبارك و تعالي از ما بيشتر از آنچه قدرت داريم نميخواهد . ما انشاءاللَّه كه قدرت خودمان را صرف ميكنيم و شما آقايان هم وقت خودتان را صرف ميكنيد . و قضا چون يك مساله بسيار بسيار مشكل و مهمي است ، بايد در ناملايمات تامل كنيد و تحمل كنيد و از خداي تبارك و تعالي بخواهيد كه شما را قدرت بدهد در اينكه حل كنيد قضايا را .
( بيانات امام در ديدار با رئيس شوراي عالي قضائي ، صحيفه نور ، ج ۲۰ ، ص ۹۹ )
۶۶/۴/۸
تامين امنيت جامعه
قوه قضاييه كه مسئوليت اجراي حدود و احكام الهي و در حقيقت بار سنگين تامين امنيت جان و نواميس و اموال و شخصيت يك جامعه انقلابي را به عهده دارد . . . بايد جلوي تخريب و جنايات منافقين و ضدانقلاب واشاعه فحشا و منكرات و دزديها و قتلها و موادمخدر را بگيرند .
( پيام امام به زائرين بيت الله الحرام ، صحيفه نور ، ج ۲۰ ، ص ۱۲۵ )
۶۶/۵/۶
حاكم نمودن قضاي اسلامي
از مهمات امور مساله قضاوت است كه سر و كار آن با جان و مال و ناموس مردم است . وصيت اينجانب به رهبر و شوراي رهبري آن است كه در تعيين عاليترين مقام قضايي كه در عهده دارند ، كوشش كنند كه اشخاص متعهد سابقهدار و صاحبنظر در امور شرعي و اسلامي و در سياست را نصب نمايند . و از شورايعالي قضايي ميخواهم امر قضاوت را كه در رژيم سابق به وضع اسفناك و غمانگيزي درآمده بود با جديت سر و سامان دهند ؛ و دست كساني كه با جان و مال مردم بازي ميكنند و آنچه نزد آنان مطرح نيست عدالت اسلامي است از اين كرسي پراهميت كوتاه كنند ، و با پشتكار و جديت بتدريج دادگستري را متحول نمايند ؛ و قضات داراي شرايطي كه ، انشاءاللَّه با جديت حوزههاي علميه مخصوصاً حوزه مباركه علميه قم تربيت و تعليم ميشوند و معرفي ميگردند ، به جاي قضاتي كه شرايط مقرره اسلامي را ندارند نصب گردند ، كه انشاءاللَّه تعالي بزودي قضاوت اسلامي در سراسر كشور جريان پيدا كند .
( وصيتنامه سياسي – الهي امام ، صحيفه نور ، ج ۲۱ ، ص ۱۸۸ )
۶۸/۳/۱۵
وظيفه علما و حقوقدانان ( وكلاي دادگستري )
من كه طلبه هستم اينجا ، شما كه از وكلاي دادگستري و از علما هستيد و قضات دادگستري كه همين طور هستند ، سايرين - همه - همه بايد دست به هم بدهيم و اين كشوري كه دست ما دادند و همه چيزش فرو ريخته است ، اين را هركس در حيطه خودش آباد كند .
البته وكلاي دادگستري ، حقوقدانها ، بايد بنشينند راجع به طرز دادگستري[برنامهريزي كنند] . . . در هر صورت ، شماها الآن موظفيد ، ملي ، اسلامي ، كه بنشينيد اين دادگستري ، دادگستري نيست ! اصل اين قضيه فرم غربي است منتها خوب عمل نميتوانند بكنند . ما عيب كارمان اين است كه از مسائل غربي وقتي ميآوريم اينجا ، در اينجا يك نيمه غربي درست ميشود و ناقص ، و بعد هم براي مملكت ما مناسب نيست شما بنشينيد ، حقوقدانها ، مطلعين ، بنشينند با هم طرز دادگستري را درست كنند . دادگستري ما نميتواند دادگستري سابق باشد . دادگستري ما بايد روي موازين شرع باشد ، قضاوت روي موازين شرع بايد باشد . آنطور نميشود . . . طرز دادگستري را بايد شماها بنشينيد با هم ، قضات و شماها و همه ، تفكر كنيد و طرز دادگستري را طوري كنيد كه اين مراتب نباشد : امروز حكم بكند فردا برود آنجا ، بعد برود آنجا ، بعد از سر برگردد اينجا ، دوباره برود آنجا ! اينها همه تضييع اوقات است و تضييع اموال است . اينها بايد اصلاح بشود . البته كار مشكل است و نميشود يك روز و دو روز بشود ؛ لكن نبايد مايوس شد .
( اسناد منتشر نشده )
* علاوه بر موارد مذكور براي اطلاع از مواضع حضرت امام رجوع شود به :
۱ - صحيفه نور ، ج ۷ ، ص ۹۲ .
۲ - صحيفه نور ، ج ۱۵ ، ص ۲۳۲ .
۳ - صحيفه نور ، ج ۱۹ ، ص ۱۰۷ .
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
-
- پست: 5234
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1747 بار
- سپاسهای دریافتی: 4179 بار
- تماس:
* مقام و اهميت قاضي
قضاوت ، مقامي منيع
در قانون اسلام به طوري به قضاوت و گراني بار آن و بزرگي مقام قاضي اهميت داده كه در كمتر چيزي آنگونه سفارشها كرده ، تا آنجا كه حضرت اميرالمومنين ( ع ) به شريح قاضي ميگويد تو در يك مجلسي نشستي كه در آن مجلس نمينشيند مگر پيغمبر يا وصي پيغمبر يا كسي كه شقي باشد ؛ و حضرت صادق ( ع ) ميگويد از قضاوت احتراز كنيد كه آن مخصوص به پيشواي عالم به احكام قضاوت و عادل ميان مسلمانان است ؛ و در روايت است كه قاضي بر لب جهنم است . با اينگونه سختگيريها قاضي را محدود كردهاند .
( كشف الاسرار ، ص ۲۹۷ )
قضاوت ، منصبي جليل
منصب قضاوت از مناصب جليلهاي است كه از طرف خداي متعال ، براي پيغمبر - صلياللَّه عليه و آله - و از طرف او براي ائمه معصومين - عليهمالسلام - و از طرف آنان براي فقيه جامع الشرايطي كه ميآيد ثابت است . و مخفي نماند كه قضاوت شان بزرگي دارد و تحقيقاً وارد شده است كه : قاضي به درستي در پرتگاه جهنم قرار گرفته است . و از اميرالمومنين - عليهالسلام - است كه فرمود : اي شريح ، جايگاهي نشستهاي كه فقط پيغمبر يا وصي پيغمبر يا شقي در آنجا مينشيند ( وسائل الشيعه ، ج ۱۸ ، كتاب قضا ، باب ۳ ، از ابواب صفات قاضي ، ح ۲ - ۳ )
و از امام صادق - عليهالسلام - است كه : از حكومت بترسيد زيرا حكومت فقط مال امامي است كه عالم به قضاوت و عادل در مسلمين است ، براي پيغمبر يا وصي پيغمبر است ( همان منبع )
و در روايتي است كه : كسي كه در دودرهم به غير آنچه كه خداي عزّوجلّ نازل فرموده حكم نمايد تحقيقاً كافر شده است ( همان منبع ، باب ۵ از ابواب صفات قاضي ح ۲ )
و در روايت ديگري است كه : زبان قاضي بين دو جمره از آتش است تا اينكه بين مردم قضاوت كند ، پس يا در بهشت است و يا در آتش ( همان منبع ، باب ۲ از ابواب صفات قاضي ح ۳ )
و از امام صادق - عليهالسلام - است كه فرموده : قاضيها چهار قسم ميباشند : سه قسم آنها در آتش و يك قسم در بهشت ميباشد . مردي كه به ظلم قضاوت ميكند و حال آنكه ميداند ، اين مرد در آتش است . و مردي كه به ظلم قضاوت ميكند و حال آنكه نميداند ، پس اين مرد در آتش است . و مردي كه به حق قضاوت ميكند و حال آنكه نميداند ، پس اين مرد در آتش است . و مردي كه به حق قضاوت ميكند و حال آنكه ميداند ، پس اين مرد در بهشت است ( همان منبع ، باب ۴ از ابواب صفات قاضي ح ۶ )
و اگر قضاوت بر فتوا توقف داشته باشد خطر فتوا هم به آن ملحق ميباشد . پس در حديث صحيح است كه امام باقر - عليهالسلام - فرموده : كسي كه براي مردم به غير علم و هدايت الهي فتوا دهد ، ملائكه رحمت و ملائكه عذاب او را لعنت ميكنند و وزر كسي كه به فتواي او عمل كرده ، به او ملحق است ( وسائل الشيعه ، ج۱۸ ، كتاب قضا ، باب ۴ ، از ابواب صفات قاضي ح ۱ )
( ترجمه تحرير الوسيله ، ج ۴ ، ص ۸۱ )
جايگاه خطير قضاوت
عن اسحاقِ ابن عمارِ ، عنْ ابِيعَبْداللَّه ( ع ) قال قالَ اَميرُالمُوْمنين - صَلَواتُاللَّه عَليْهِ - لِشُرَيْحٍ : يا شُرَيْحُ قَدْ جَلَسْتَ مَجْلِساً لا يَجْلِسُهُ ( ماجلسه ) الّا نَبيٌّ اَوْ وَصِيُّ نَبِيٍّ اوْ شَقي . ( وسائل الشيعه ، ج۱۸ ، ص۷ - ۶ ، كتاب القضاء باب ۳ ، ۲ )
حضرت اميرالمومنين ( ع ) خطاب به شريح ميفرمايد : تو بر مقام و منصبي قرار گرفتهاي كه جز نبي يا وصي نبي و يا شقي كسي بر آن قرار نميگيرد .
و شريح چون نبي يا وصي نبي نيست ، شقي بوده است كه بر مسند قضاوت نشسته است . شريح ( * ) كسي است كه در حدود ۵۰ - ۶۰ سال منصب قضاوت را در كوفه عهدهدار بود ، و از آن آخوندهايي كه به واسطه تقرب به دستگاه معاويه حرفهايي زده و فتواهايي صادر كرده ، و برخلاف حكومت اسلامي قيام كرده است . حضرت اميرالمومنين ( ع ) در دوران حكومت خود هم نتوانست او را عزل كند . رجاله نگذاشتند ، و به عنوان اينكه شيخين او را نصب كردهاند و شما برخلاف آنان عمل نكنيد ، او را بر حكومت عدل آن حضرت تحميل كردند . منتها حضرت نميگذاشتند برخلاف قانون دادرسي كند .
( ولايت فقيه ، ص ۴ - ۶۳ )
* ابواميه ، شريح بن حادث كندي ( ۷۸ ه ’ . ق . ) اصل او از يمن بود و پيش از ظهور اسلام به دنيا آمد . پيامبر ( ص ) را درك نكرده ، به همين دليل در شمار صحابه ياد نميشود . در عهد عمر و عثمان و حضرت امير و معاويه قاضي كوفه بود .
قضاوت ، بيانگر وجهه جمهوري اسلامي
مساله قضاوت يك مساله بسيار خطيري است . شماها كه قاضي هستيد ، بسيار برايتان خطرناك است . اگر ملاحظه روايات كردهباشيد ، ميبينيد كه مساله چقدر مشكل است . شما با اَعراض مردم ، با جان مردم ، با اموال مردم ، سروكار داريد . چنانچه خداي نخواسته به طور دقيق ؛ به طور شايسته عمل نشود ، علاوه بر مسئوليت شرعيه نسبت به اصل قضيه ، يك مسئوليتبزرگتري هم هست . و آن اين است كه شما قاضي در جمهوري اسلامي هستيد ، و ممكن است كه جمهوري اسلامي در خطر بيفتد ؛ يعني وِجههاش يك وِجههناشايستهاي بشود .
( بيانات امام در جمع حكام شرع دادگاههاي انقلاب ، صحيفه نور ، ج ۹ ، ص ۲۸۵ )
۵۸/۷/۲۰
اهميت قضاوت در اسلام
قضا در اسلام از حيث اهميت شايد در رديف اول مسائل اسلام ، و تعبيراتي هم كه در لسان ائمه شده است ، كشف از اهميت بسيار ميكند . و اميرالمومنين - عليهالسلام - به شريح ميفرمايند كه : يا شُرَيْحُ ! قَدْ جَلَسْتَ مَجْلِساً لا يَجْلِسُهُ اِلّا نَبِي اَوْوَصِي نَبِي اَوْشَقِي . يا نبي بايد متكفل قضا باشد و يا ؛ ، +ظظ وصي نبي . يعني كسي كه نبي به او سفارش كرده باشد ، از اين دو كه گذشت شقي است . يا مثلاً گفته شده است ، اگر كسي نسبت به دو درهم قضاوت ناحق كند كافر است .
( بيانات امام در ديدار با قضات دادگستري ، صحيفه نور ، ج ۱۲ ، ص ۲۶ )
۵۹/۱/۱۰
قضاوت ، واجب كفايي
بايد عرض كنم كه اين قضاوت در اسلام بسيار اهميت دارد و بسيار خطرناك است . اهميت دارد كه تمشيت امور مردم و رفع ظلمها و مخالفتها و اينها با دست اينها بايد بررسي بشود و مظلوم از ظالم ممتاز بشود و حق اجرا پيدا بكند و خطرناك است ؛ براي اينكه چنانچه – خداي نخواسته – حكم برخلاف ما اَنزَلَ اللَّه باشد ، ولو در دو درهم ، عَلي حَدِّ الكُفْر و قاضي عَلي شَفيرِ جَهَنَّم . بسيار خطرناك است ، لكن امري است كه واجبكفايي است و بايد تكفل كرد . هر يك از اشخاصي كه متصدي هستند اگر مجتهد عادل باشند ، مستقلاً ميتوانند و چنانچه مجتهد نباشند ، آنها به تعيين مجتهد – در يك زماني كه ما فاقد هستيم ، افرادي كه تمام جهات را مستجمع باشند ، با تعيين مجتهد – تصدّي ميكنند . نبايد از كاري كه اهميت دارد شانه خالي كرد . كار ، آنكه اهميت دارد در نظر شارع مقدس ، اين را نميتوانيم ما از آن شانه خالي كنيم ؛ واجب كفايي است . اگر شانه از زيرش خالي كردند ، مورد مواخذه خواهند بود . بايد تصدّي كرد . حتي در زمان بعضي از امراي سابق مثل خلفاي بنيعباس و بنياميّه و اينها ، بعضي از اشخاص در خدمت آنها به حسب ظاهر ميرفتند - و اشخاص بسيار صحيحي بودند - براي جلوگيري از بعضي مظالم . اينطور نيست كه اگر يك حكومتي هم ظالم شد ، كسي بداند كه ميتواند رفع ظلمي از مردم بكند ، ميتواند يك راه صحيحي را پيش بگيرد ، بتواند از آن شانه خالي كند .
( بيانات امام در جمع قضات دادگستري ، صحيفه نور ، ج ۱۳ ، ص ۱۴ )
۵۹/۵/۲۵
قضاوت امري مشكل ولي ارزنده
اين كاري كه شما در آن دخيل هستيد ، چه آقاياني كه مقام قضاوت را دارند و چه آنهايي كه مقام دادستاني را دارند و چه آنهايي كه سروكارشان با زندانيها و با اين نحو زندانيهاست ، اين كار ، كار بسيار مشكلي است و ارزنده . اما مشكل است براي اينكه مساله قضاوت هميشه اينطور است كه يك طرف ناراضي است ، همچو نيست كه دو نفر آدمي كه با هم اختلاف دارند ، اگر قاضي تشخيص داد كه يكي از اينها مجرم است ، مجرم هم روي موازين اسلامي تصديق و صحبتي نكند . لااقل شايد در تمام افرادي كه محاكمه ميشوند و اينها محكوم ميشوند محكومين ناراضياند ؛ چه محكوميت بحق باشد كه انشاءاللَّه ، هست و چه - خداي نخواسته - محكوميت بناحق باشد . خوب ، آنكه بناحق است صحيح است كه ناراضي باشد ، اما مساله ، مساله مشكلي است . شمايي كه متكفل اين امر هستيد و سروكارتان با يك همچو وضعيتي هست كه در مقام قضاوت آنطوري است ، بعدش هم وقتي منتهي ميشود به حبس ، وضعش آنطوري است كه شما داريد ميگوييد ، كار بسيار مشكلي است ، لكن ارزنده است . ميارزد به اينكه انسان در كارهاي مشكل كه وارد ميشود ، به اشكالاتش هم يك قدري تن بدهد .
من الآن نميتوانم يك مساله همچو شسته و رفتهاي عرض كنم ، لكن آني كه من عرض ميكنم راجع به همه قضات كه لابد اكثراً روحانيين هستند ديگر يا همه ، يك مطلبي كه راجع به قضاوت من عرض ميكنم ، اين است كه مساله قضاوت يك مسالهاي است كه در اسلام شايد در راس مسائل باشد و سروكارش با جان مردم است ، با مال مردم است ، با نواميس مردم است . اين از مسائل بسيار مشكل و حلش هم بسيار مشكل . و شرايط قاضي هم خيلي زياد [است] و ما امروز آنقدر قاضي كه داراي همه شرايط باشد نداريم ، ولي خوب ، مشغولند به اينكه ان شاءاللَّه تهيه كنند .
( بيانات امام در جمع اعضاي دادگاههاي انقلاب ، صحيفه نور ، ج ۱۴ ، ص ۱۶۹ )
۶۰/۱/۱۹
قضاوت ، امري شريف و خطرناك
كار ، يك كار مهم شريفي است ؛ براي اينكه هم قضاوت در عين حالي كه بسيار شغل مهم شريفي است ، لكن خوب ، خطر براي قاضي دارد و مساله خطرناكي است .
( بيانات امام در جمع اعضاي دادگاههاي انقلاب ، صحيفه نور ، ج ۱۴ ، ص ۲ - ۱۷۱ )
۶۰/۱/۱۹
قضاوت ، بالاترين مسئوليت
آنها كه متصدي امور قضايي هستند ، توجه كنند به اينكه مساله بسيار مشكل و مهمي و پرمسئوليتي برعهده آنهاست . حتي مسئوليت قضيه قضا از همه مسئوليتهايي كه در يك كشور هست بالاتر است ؛ براي اينكه قاضيان ، متصدي اموري هستند كه جان مردم ، مال مردم ، نواميس مردم ، در گرو كارهاي آنها و قضاوت آنهاست . و القَاضِي عَلي شَفِيرِ جَهَنَّم .
( بيانات امام در جمع علما و روحانيون ، صحيفه نور ، ج ۱۴ ، ص ۲۱۶ )
۶۰/۲/۲۱
قضات ، حافظ حيثيت اسلام
امروز مسئوليت آقايان قضات شرع بسيار سنگين است ، چون هم بايد حيثيت اسلام را حفظ كنند و هم حيثيت روحانيت را در نظر بگيرند . دشمنان اسلام با اشاعه دروغ و با بزرگ جلوه دادن نقاط ضعف شما تلاش ميكنند حيثيت روحانيت را لكهدار كنند تا از نفوذي كه روحانيت در پيشبرد اسلام دارد كاسته شود و آنها بتوانند اسلام را از بين ببرند و به مقاصد شوم خود برسند . امروز مسئوليت آقايان قضات از صدر اسلام هم مهمتر است ، چون در صدر اسلام به قضات شرع نسبت به رعايت حقوق مردم سفارش ميشد ، اما امروز علاوه بر آن ، حيثيت و كيان روحانيت هم مطرح است . از اين رو ، شما بايد در اعمال و رفتار خود كاملاً دقت و مواظبت داشته باشيد . البته شما صددرصد هم اسلامي عمل كنيد ، دشمنان اسلام دست از دروغ و اعتراض بر نخواهند داشت ، چون آنها به اسلام و انقلاب عقيده ندارند . بايد كاري كنيد كه آنها مصداق معيني از نقاط ضعف شما نداشته باشند .
( بيانات امام در جمع قضات دادگاههاي انقلاب ، صحيفه نور ، ج ۱۶ ، ص ۶۰ )
۶۰/۱۲/۱۱
داشتن مسئوليت دنيوي و اخروي
قاضيهايي كه جان و مال و ناموس مردم در قبضه آنها و تحت نظر آنهاست . آنها بايد توجه بكنند ، دقت بكنند و ملاحظه بكنند كه مبادا يك وقت يك مظلومي را آنها به اسم ظالم به حبس بيندازند يا - خداي نخواسته - به اعدام . اينها در اين دنيا مسئوليت دارند ، اگر از زير بار مسئوليت اين دنيا فرار كنيد ، از زيربار مسئوليت خدا فرار نميتوانيد بكنيد . قاضي بر شفير جهنم است ؛ عَلي شَفير النَّارِ او لب جهنم نشسته است . همه چيز مردم دست اين قضات است ، چه قضات دادگاههاي انقلاب و چه قضات دادسراها و دادگستريها . بايد توجه بكنند اين قضات به اينكه اينها هم خدمتگزار هستند و كارشان بسيار حساس [است] و مسئوليتشان بسيار بزرگ و اگر –خداي نخواسته – لغزشي بكنند و جان يك مسلم ، مال يك مسلم ، ناموس يك مسلم به واسطه خطاي آنها ، به واسطه – خداي نخواسته – تعمد آنها آسيب ببيند ، در اين دنيا بايد محاكمه بشوند و اگر اينجا فرار از محاكمه كردند ، در بارگاه حق تعالي هيچ نميتوانند فرار كنند .
( بيانات امام در ديدار با استانداران سراسر كشور ، صحيفه نور ، ج ۱۶ ، ص ۲۴۵ )
۶۱/۵/۱۷
رفع كمبود قاضي
امر مهم ، مساله قضاوت است . از اموري كه شايد در كم امري اسلام آن قدر به آن توجه داشته است ، مساله قضاوت است و مساله دادسراها و دادگاهها كه سروكارشان با همه چيز مردم است . بايد اين معنا را من عرض كنم كه قضاوت از اموري است كه واجب است به طور كفايي و واجب كفايي ؛ قبل از اينكه پيدا بشود به مقدار كفايت ، بر آحاد واجب است ؛ يعني ، اگر يك قضاوتي زمين بماند يا يك جايي منحرفين وارد قضاوت بشوند ، بر تمام كساني كه ميتوانند يا اجتهاداً يا تقليداً قضاوت كنند ، بر همه اينها واجب است كه در قضاوت وارد بشوند و رفع احتياج را بكنند . ما امروز وقتي كه احتمال اين معنا را بدهيم يا اينكه با آقاياني كه متصدي امور قضايي و دادگاه هستند صحبت ميكنيم ، از اين معنا [حرف ميزنند] كه ما كم داريم قاضي ، آن مقداري كه لازم داريم كم است و اگر چنانچه در حبسها از اين منحرفين يا محتمل الانحرافها باشند و نتوانستهاند آنها را رسيدگي كنند ، براي كمبود قاضي است .
( بيانات امام در جمع روحانيون كاروانهاي حج ، صحيفه نور ، ج ۱۶ ، ص ۲۵۱ )
۶۱/۵/۳۱
قضاوت ، تكفل مسئوليتي مهم
بايد خيلي توجه بكنند آقايان قضات ، آقايان دادستانها ، كساني كه متكفل اين امر مهم اسلامي هستند كه مسئوليت اين زياد است و لازم هم هست كه شما مسئوليت را به عهده بگيريد . بايد وارد شد ، لكن در يك امر بزرگي است ، توجه بكنند كه جان و مال و ناموس يك ملت در دست اين قضات است و در دست اين دادگاههاست و مسئول اين مسائل هستند و بايد تا آن مقداري كه ميتوانند ، تا آن مقداري كه قدرت دارند ، توجه بكنند به مصالح عمومي اسلام ؛ نه آن كه گناهكار است از او بگذرند ، و نه آن كه – خداي نخواسته – گناهكار نيست يك وقتي مبتلا بشود .
( بيانات امام در جمع روحانيون كاروانهاي حج ، صحيفه نور ، ج ۱۶ ، ص ۲۵۲ )
۶۱/۵/۳۱
قبول منصب قضا تكليف شرعي
شايد شما مطلع باشيد با آنكه شارع مقدس به امر قضا آن همه اهتمام داشته است ، در سابق برخلاف اين حتي يك عدّه كمونيست هم قضاوت ميكردند . و آقايان به خاطر اينكه اين منصب بزرگ به دست بيتقواها نيفتد بايد در اين امر شركت كنند . و ما تكليف داريم كه قضاوت و ساير جهات را حفظ كنيم ، تا زماني كه جمهوري اسلاميدر سير خود قرار بگيرد ، آنگاه علما به پستهاي خودشان كه از همه شريفتر است برگردند .
( بيانات امام در جمع شاگردان مدرسه شهيد قدوسي ، صحيفه نور ، ج ۱۸ ، ص ۷ - ۹۶ )
۶۲/۶/۱۳
سفارش موكد اسلام
مساله قضا يك مساله مهمي است كه سر و كارش با همه حيثيت كشور است و مسلمانان است . و آنقدري كه اسلام درباره قضا سفارش كرده است ، شايد كمتر در چيزهاي ديگر سفارش كرده باشد .
( بيانات امام در جمع اعضاي شوراي عالي قضائي ، صحيفه نور ، ج ۱۹ ، ص ۱۹۲ )
۶۴/۵/۸
سپردن قضاوت به اهلش
به قضات محترم در عصر حاضر و اعصار آينده وصيت ميكنم كه با درنظر گرفتن احاديثي كه از معصومين - صلواتاللَّه عليهم - در اهميت قضا و خطر عظيمي كه قضاوت دارد و توجه و نظر به آنچه درباره قضاوت به غير حق وارد شده است ، اين امر خطير را تصدي نمايند و نگذارند اين مقام به غير اهلش سپرده شود . و كساني كه اهل هستند از تصدي اين امر سرباز نزنند و به اشخاص غير اهل ميدان ندهند ؛ و بدانند كه همان طور كه خطر اين مقامْ بزرگ است اجر و فضل و ثواب آن نيز بزرگ است . و ميدانند كه تصدي قضا براي اهلش واجب كفايي است .
( وصيتنامه سياسي – الهي امام ، صحيفه نور ، ج ۲۱ ، ص ۱۸۸ )
۶۸/۳/۱۴
علاوه بر موارد مذكور براي اطلاع از مواضع حضرت امام رجوع شود به صحفيه نور ، ج ۱۷ ، ص ۱۴۹ - ۱۵۰
قضاوت ، مقامي منيع
در قانون اسلام به طوري به قضاوت و گراني بار آن و بزرگي مقام قاضي اهميت داده كه در كمتر چيزي آنگونه سفارشها كرده ، تا آنجا كه حضرت اميرالمومنين ( ع ) به شريح قاضي ميگويد تو در يك مجلسي نشستي كه در آن مجلس نمينشيند مگر پيغمبر يا وصي پيغمبر يا كسي كه شقي باشد ؛ و حضرت صادق ( ع ) ميگويد از قضاوت احتراز كنيد كه آن مخصوص به پيشواي عالم به احكام قضاوت و عادل ميان مسلمانان است ؛ و در روايت است كه قاضي بر لب جهنم است . با اينگونه سختگيريها قاضي را محدود كردهاند .
( كشف الاسرار ، ص ۲۹۷ )
قضاوت ، منصبي جليل
منصب قضاوت از مناصب جليلهاي است كه از طرف خداي متعال ، براي پيغمبر - صلياللَّه عليه و آله - و از طرف او براي ائمه معصومين - عليهمالسلام - و از طرف آنان براي فقيه جامع الشرايطي كه ميآيد ثابت است . و مخفي نماند كه قضاوت شان بزرگي دارد و تحقيقاً وارد شده است كه : قاضي به درستي در پرتگاه جهنم قرار گرفته است . و از اميرالمومنين - عليهالسلام - است كه فرمود : اي شريح ، جايگاهي نشستهاي كه فقط پيغمبر يا وصي پيغمبر يا شقي در آنجا مينشيند ( وسائل الشيعه ، ج ۱۸ ، كتاب قضا ، باب ۳ ، از ابواب صفات قاضي ، ح ۲ - ۳ )
و از امام صادق - عليهالسلام - است كه : از حكومت بترسيد زيرا حكومت فقط مال امامي است كه عالم به قضاوت و عادل در مسلمين است ، براي پيغمبر يا وصي پيغمبر است ( همان منبع )
و در روايتي است كه : كسي كه در دودرهم به غير آنچه كه خداي عزّوجلّ نازل فرموده حكم نمايد تحقيقاً كافر شده است ( همان منبع ، باب ۵ از ابواب صفات قاضي ح ۲ )
و در روايت ديگري است كه : زبان قاضي بين دو جمره از آتش است تا اينكه بين مردم قضاوت كند ، پس يا در بهشت است و يا در آتش ( همان منبع ، باب ۲ از ابواب صفات قاضي ح ۳ )
و از امام صادق - عليهالسلام - است كه فرموده : قاضيها چهار قسم ميباشند : سه قسم آنها در آتش و يك قسم در بهشت ميباشد . مردي كه به ظلم قضاوت ميكند و حال آنكه ميداند ، اين مرد در آتش است . و مردي كه به ظلم قضاوت ميكند و حال آنكه نميداند ، پس اين مرد در آتش است . و مردي كه به حق قضاوت ميكند و حال آنكه نميداند ، پس اين مرد در آتش است . و مردي كه به حق قضاوت ميكند و حال آنكه ميداند ، پس اين مرد در بهشت است ( همان منبع ، باب ۴ از ابواب صفات قاضي ح ۶ )
و اگر قضاوت بر فتوا توقف داشته باشد خطر فتوا هم به آن ملحق ميباشد . پس در حديث صحيح است كه امام باقر - عليهالسلام - فرموده : كسي كه براي مردم به غير علم و هدايت الهي فتوا دهد ، ملائكه رحمت و ملائكه عذاب او را لعنت ميكنند و وزر كسي كه به فتواي او عمل كرده ، به او ملحق است ( وسائل الشيعه ، ج۱۸ ، كتاب قضا ، باب ۴ ، از ابواب صفات قاضي ح ۱ )
( ترجمه تحرير الوسيله ، ج ۴ ، ص ۸۱ )
جايگاه خطير قضاوت
عن اسحاقِ ابن عمارِ ، عنْ ابِيعَبْداللَّه ( ع ) قال قالَ اَميرُالمُوْمنين - صَلَواتُاللَّه عَليْهِ - لِشُرَيْحٍ : يا شُرَيْحُ قَدْ جَلَسْتَ مَجْلِساً لا يَجْلِسُهُ ( ماجلسه ) الّا نَبيٌّ اَوْ وَصِيُّ نَبِيٍّ اوْ شَقي . ( وسائل الشيعه ، ج۱۸ ، ص۷ - ۶ ، كتاب القضاء باب ۳ ، ۲ )
حضرت اميرالمومنين ( ع ) خطاب به شريح ميفرمايد : تو بر مقام و منصبي قرار گرفتهاي كه جز نبي يا وصي نبي و يا شقي كسي بر آن قرار نميگيرد .
و شريح چون نبي يا وصي نبي نيست ، شقي بوده است كه بر مسند قضاوت نشسته است . شريح ( * ) كسي است كه در حدود ۵۰ - ۶۰ سال منصب قضاوت را در كوفه عهدهدار بود ، و از آن آخوندهايي كه به واسطه تقرب به دستگاه معاويه حرفهايي زده و فتواهايي صادر كرده ، و برخلاف حكومت اسلامي قيام كرده است . حضرت اميرالمومنين ( ع ) در دوران حكومت خود هم نتوانست او را عزل كند . رجاله نگذاشتند ، و به عنوان اينكه شيخين او را نصب كردهاند و شما برخلاف آنان عمل نكنيد ، او را بر حكومت عدل آن حضرت تحميل كردند . منتها حضرت نميگذاشتند برخلاف قانون دادرسي كند .
( ولايت فقيه ، ص ۴ - ۶۳ )
* ابواميه ، شريح بن حادث كندي ( ۷۸ ه ’ . ق . ) اصل او از يمن بود و پيش از ظهور اسلام به دنيا آمد . پيامبر ( ص ) را درك نكرده ، به همين دليل در شمار صحابه ياد نميشود . در عهد عمر و عثمان و حضرت امير و معاويه قاضي كوفه بود .
قضاوت ، بيانگر وجهه جمهوري اسلامي
مساله قضاوت يك مساله بسيار خطيري است . شماها كه قاضي هستيد ، بسيار برايتان خطرناك است . اگر ملاحظه روايات كردهباشيد ، ميبينيد كه مساله چقدر مشكل است . شما با اَعراض مردم ، با جان مردم ، با اموال مردم ، سروكار داريد . چنانچه خداي نخواسته به طور دقيق ؛ به طور شايسته عمل نشود ، علاوه بر مسئوليت شرعيه نسبت به اصل قضيه ، يك مسئوليتبزرگتري هم هست . و آن اين است كه شما قاضي در جمهوري اسلامي هستيد ، و ممكن است كه جمهوري اسلامي در خطر بيفتد ؛ يعني وِجههاش يك وِجههناشايستهاي بشود .
( بيانات امام در جمع حكام شرع دادگاههاي انقلاب ، صحيفه نور ، ج ۹ ، ص ۲۸۵ )
۵۸/۷/۲۰
اهميت قضاوت در اسلام
قضا در اسلام از حيث اهميت شايد در رديف اول مسائل اسلام ، و تعبيراتي هم كه در لسان ائمه شده است ، كشف از اهميت بسيار ميكند . و اميرالمومنين - عليهالسلام - به شريح ميفرمايند كه : يا شُرَيْحُ ! قَدْ جَلَسْتَ مَجْلِساً لا يَجْلِسُهُ اِلّا نَبِي اَوْوَصِي نَبِي اَوْشَقِي . يا نبي بايد متكفل قضا باشد و يا ؛ ، +ظظ وصي نبي . يعني كسي كه نبي به او سفارش كرده باشد ، از اين دو كه گذشت شقي است . يا مثلاً گفته شده است ، اگر كسي نسبت به دو درهم قضاوت ناحق كند كافر است .
( بيانات امام در ديدار با قضات دادگستري ، صحيفه نور ، ج ۱۲ ، ص ۲۶ )
۵۹/۱/۱۰
قضاوت ، واجب كفايي
بايد عرض كنم كه اين قضاوت در اسلام بسيار اهميت دارد و بسيار خطرناك است . اهميت دارد كه تمشيت امور مردم و رفع ظلمها و مخالفتها و اينها با دست اينها بايد بررسي بشود و مظلوم از ظالم ممتاز بشود و حق اجرا پيدا بكند و خطرناك است ؛ براي اينكه چنانچه – خداي نخواسته – حكم برخلاف ما اَنزَلَ اللَّه باشد ، ولو در دو درهم ، عَلي حَدِّ الكُفْر و قاضي عَلي شَفيرِ جَهَنَّم . بسيار خطرناك است ، لكن امري است كه واجبكفايي است و بايد تكفل كرد . هر يك از اشخاصي كه متصدي هستند اگر مجتهد عادل باشند ، مستقلاً ميتوانند و چنانچه مجتهد نباشند ، آنها به تعيين مجتهد – در يك زماني كه ما فاقد هستيم ، افرادي كه تمام جهات را مستجمع باشند ، با تعيين مجتهد – تصدّي ميكنند . نبايد از كاري كه اهميت دارد شانه خالي كرد . كار ، آنكه اهميت دارد در نظر شارع مقدس ، اين را نميتوانيم ما از آن شانه خالي كنيم ؛ واجب كفايي است . اگر شانه از زيرش خالي كردند ، مورد مواخذه خواهند بود . بايد تصدّي كرد . حتي در زمان بعضي از امراي سابق مثل خلفاي بنيعباس و بنياميّه و اينها ، بعضي از اشخاص در خدمت آنها به حسب ظاهر ميرفتند - و اشخاص بسيار صحيحي بودند - براي جلوگيري از بعضي مظالم . اينطور نيست كه اگر يك حكومتي هم ظالم شد ، كسي بداند كه ميتواند رفع ظلمي از مردم بكند ، ميتواند يك راه صحيحي را پيش بگيرد ، بتواند از آن شانه خالي كند .
( بيانات امام در جمع قضات دادگستري ، صحيفه نور ، ج ۱۳ ، ص ۱۴ )
۵۹/۵/۲۵
قضاوت امري مشكل ولي ارزنده
اين كاري كه شما در آن دخيل هستيد ، چه آقاياني كه مقام قضاوت را دارند و چه آنهايي كه مقام دادستاني را دارند و چه آنهايي كه سروكارشان با زندانيها و با اين نحو زندانيهاست ، اين كار ، كار بسيار مشكلي است و ارزنده . اما مشكل است براي اينكه مساله قضاوت هميشه اينطور است كه يك طرف ناراضي است ، همچو نيست كه دو نفر آدمي كه با هم اختلاف دارند ، اگر قاضي تشخيص داد كه يكي از اينها مجرم است ، مجرم هم روي موازين اسلامي تصديق و صحبتي نكند . لااقل شايد در تمام افرادي كه محاكمه ميشوند و اينها محكوم ميشوند محكومين ناراضياند ؛ چه محكوميت بحق باشد كه انشاءاللَّه ، هست و چه - خداي نخواسته - محكوميت بناحق باشد . خوب ، آنكه بناحق است صحيح است كه ناراضي باشد ، اما مساله ، مساله مشكلي است . شمايي كه متكفل اين امر هستيد و سروكارتان با يك همچو وضعيتي هست كه در مقام قضاوت آنطوري است ، بعدش هم وقتي منتهي ميشود به حبس ، وضعش آنطوري است كه شما داريد ميگوييد ، كار بسيار مشكلي است ، لكن ارزنده است . ميارزد به اينكه انسان در كارهاي مشكل كه وارد ميشود ، به اشكالاتش هم يك قدري تن بدهد .
من الآن نميتوانم يك مساله همچو شسته و رفتهاي عرض كنم ، لكن آني كه من عرض ميكنم راجع به همه قضات كه لابد اكثراً روحانيين هستند ديگر يا همه ، يك مطلبي كه راجع به قضاوت من عرض ميكنم ، اين است كه مساله قضاوت يك مسالهاي است كه در اسلام شايد در راس مسائل باشد و سروكارش با جان مردم است ، با مال مردم است ، با نواميس مردم است . اين از مسائل بسيار مشكل و حلش هم بسيار مشكل . و شرايط قاضي هم خيلي زياد [است] و ما امروز آنقدر قاضي كه داراي همه شرايط باشد نداريم ، ولي خوب ، مشغولند به اينكه ان شاءاللَّه تهيه كنند .
( بيانات امام در جمع اعضاي دادگاههاي انقلاب ، صحيفه نور ، ج ۱۴ ، ص ۱۶۹ )
۶۰/۱/۱۹
قضاوت ، امري شريف و خطرناك
كار ، يك كار مهم شريفي است ؛ براي اينكه هم قضاوت در عين حالي كه بسيار شغل مهم شريفي است ، لكن خوب ، خطر براي قاضي دارد و مساله خطرناكي است .
( بيانات امام در جمع اعضاي دادگاههاي انقلاب ، صحيفه نور ، ج ۱۴ ، ص ۲ - ۱۷۱ )
۶۰/۱/۱۹
قضاوت ، بالاترين مسئوليت
آنها كه متصدي امور قضايي هستند ، توجه كنند به اينكه مساله بسيار مشكل و مهمي و پرمسئوليتي برعهده آنهاست . حتي مسئوليت قضيه قضا از همه مسئوليتهايي كه در يك كشور هست بالاتر است ؛ براي اينكه قاضيان ، متصدي اموري هستند كه جان مردم ، مال مردم ، نواميس مردم ، در گرو كارهاي آنها و قضاوت آنهاست . و القَاضِي عَلي شَفِيرِ جَهَنَّم .
( بيانات امام در جمع علما و روحانيون ، صحيفه نور ، ج ۱۴ ، ص ۲۱۶ )
۶۰/۲/۲۱
قضات ، حافظ حيثيت اسلام
امروز مسئوليت آقايان قضات شرع بسيار سنگين است ، چون هم بايد حيثيت اسلام را حفظ كنند و هم حيثيت روحانيت را در نظر بگيرند . دشمنان اسلام با اشاعه دروغ و با بزرگ جلوه دادن نقاط ضعف شما تلاش ميكنند حيثيت روحانيت را لكهدار كنند تا از نفوذي كه روحانيت در پيشبرد اسلام دارد كاسته شود و آنها بتوانند اسلام را از بين ببرند و به مقاصد شوم خود برسند . امروز مسئوليت آقايان قضات از صدر اسلام هم مهمتر است ، چون در صدر اسلام به قضات شرع نسبت به رعايت حقوق مردم سفارش ميشد ، اما امروز علاوه بر آن ، حيثيت و كيان روحانيت هم مطرح است . از اين رو ، شما بايد در اعمال و رفتار خود كاملاً دقت و مواظبت داشته باشيد . البته شما صددرصد هم اسلامي عمل كنيد ، دشمنان اسلام دست از دروغ و اعتراض بر نخواهند داشت ، چون آنها به اسلام و انقلاب عقيده ندارند . بايد كاري كنيد كه آنها مصداق معيني از نقاط ضعف شما نداشته باشند .
( بيانات امام در جمع قضات دادگاههاي انقلاب ، صحيفه نور ، ج ۱۶ ، ص ۶۰ )
۶۰/۱۲/۱۱
داشتن مسئوليت دنيوي و اخروي
قاضيهايي كه جان و مال و ناموس مردم در قبضه آنها و تحت نظر آنهاست . آنها بايد توجه بكنند ، دقت بكنند و ملاحظه بكنند كه مبادا يك وقت يك مظلومي را آنها به اسم ظالم به حبس بيندازند يا - خداي نخواسته - به اعدام . اينها در اين دنيا مسئوليت دارند ، اگر از زير بار مسئوليت اين دنيا فرار كنيد ، از زيربار مسئوليت خدا فرار نميتوانيد بكنيد . قاضي بر شفير جهنم است ؛ عَلي شَفير النَّارِ او لب جهنم نشسته است . همه چيز مردم دست اين قضات است ، چه قضات دادگاههاي انقلاب و چه قضات دادسراها و دادگستريها . بايد توجه بكنند اين قضات به اينكه اينها هم خدمتگزار هستند و كارشان بسيار حساس [است] و مسئوليتشان بسيار بزرگ و اگر –خداي نخواسته – لغزشي بكنند و جان يك مسلم ، مال يك مسلم ، ناموس يك مسلم به واسطه خطاي آنها ، به واسطه – خداي نخواسته – تعمد آنها آسيب ببيند ، در اين دنيا بايد محاكمه بشوند و اگر اينجا فرار از محاكمه كردند ، در بارگاه حق تعالي هيچ نميتوانند فرار كنند .
( بيانات امام در ديدار با استانداران سراسر كشور ، صحيفه نور ، ج ۱۶ ، ص ۲۴۵ )
۶۱/۵/۱۷
رفع كمبود قاضي
امر مهم ، مساله قضاوت است . از اموري كه شايد در كم امري اسلام آن قدر به آن توجه داشته است ، مساله قضاوت است و مساله دادسراها و دادگاهها كه سروكارشان با همه چيز مردم است . بايد اين معنا را من عرض كنم كه قضاوت از اموري است كه واجب است به طور كفايي و واجب كفايي ؛ قبل از اينكه پيدا بشود به مقدار كفايت ، بر آحاد واجب است ؛ يعني ، اگر يك قضاوتي زمين بماند يا يك جايي منحرفين وارد قضاوت بشوند ، بر تمام كساني كه ميتوانند يا اجتهاداً يا تقليداً قضاوت كنند ، بر همه اينها واجب است كه در قضاوت وارد بشوند و رفع احتياج را بكنند . ما امروز وقتي كه احتمال اين معنا را بدهيم يا اينكه با آقاياني كه متصدي امور قضايي و دادگاه هستند صحبت ميكنيم ، از اين معنا [حرف ميزنند] كه ما كم داريم قاضي ، آن مقداري كه لازم داريم كم است و اگر چنانچه در حبسها از اين منحرفين يا محتمل الانحرافها باشند و نتوانستهاند آنها را رسيدگي كنند ، براي كمبود قاضي است .
( بيانات امام در جمع روحانيون كاروانهاي حج ، صحيفه نور ، ج ۱۶ ، ص ۲۵۱ )
۶۱/۵/۳۱
قضاوت ، تكفل مسئوليتي مهم
بايد خيلي توجه بكنند آقايان قضات ، آقايان دادستانها ، كساني كه متكفل اين امر مهم اسلامي هستند كه مسئوليت اين زياد است و لازم هم هست كه شما مسئوليت را به عهده بگيريد . بايد وارد شد ، لكن در يك امر بزرگي است ، توجه بكنند كه جان و مال و ناموس يك ملت در دست اين قضات است و در دست اين دادگاههاست و مسئول اين مسائل هستند و بايد تا آن مقداري كه ميتوانند ، تا آن مقداري كه قدرت دارند ، توجه بكنند به مصالح عمومي اسلام ؛ نه آن كه گناهكار است از او بگذرند ، و نه آن كه – خداي نخواسته – گناهكار نيست يك وقتي مبتلا بشود .
( بيانات امام در جمع روحانيون كاروانهاي حج ، صحيفه نور ، ج ۱۶ ، ص ۲۵۲ )
۶۱/۵/۳۱
قبول منصب قضا تكليف شرعي
شايد شما مطلع باشيد با آنكه شارع مقدس به امر قضا آن همه اهتمام داشته است ، در سابق برخلاف اين حتي يك عدّه كمونيست هم قضاوت ميكردند . و آقايان به خاطر اينكه اين منصب بزرگ به دست بيتقواها نيفتد بايد در اين امر شركت كنند . و ما تكليف داريم كه قضاوت و ساير جهات را حفظ كنيم ، تا زماني كه جمهوري اسلاميدر سير خود قرار بگيرد ، آنگاه علما به پستهاي خودشان كه از همه شريفتر است برگردند .
( بيانات امام در جمع شاگردان مدرسه شهيد قدوسي ، صحيفه نور ، ج ۱۸ ، ص ۷ - ۹۶ )
۶۲/۶/۱۳
سفارش موكد اسلام
مساله قضا يك مساله مهمي است كه سر و كارش با همه حيثيت كشور است و مسلمانان است . و آنقدري كه اسلام درباره قضا سفارش كرده است ، شايد كمتر در چيزهاي ديگر سفارش كرده باشد .
( بيانات امام در جمع اعضاي شوراي عالي قضائي ، صحيفه نور ، ج ۱۹ ، ص ۱۹۲ )
۶۴/۵/۸
سپردن قضاوت به اهلش
به قضات محترم در عصر حاضر و اعصار آينده وصيت ميكنم كه با درنظر گرفتن احاديثي كه از معصومين - صلواتاللَّه عليهم - در اهميت قضا و خطر عظيمي كه قضاوت دارد و توجه و نظر به آنچه درباره قضاوت به غير حق وارد شده است ، اين امر خطير را تصدي نمايند و نگذارند اين مقام به غير اهلش سپرده شود . و كساني كه اهل هستند از تصدي اين امر سرباز نزنند و به اشخاص غير اهل ميدان ندهند ؛ و بدانند كه همان طور كه خطر اين مقامْ بزرگ است اجر و فضل و ثواب آن نيز بزرگ است . و ميدانند كه تصدي قضا براي اهلش واجب كفايي است .
( وصيتنامه سياسي – الهي امام ، صحيفه نور ، ج ۲۱ ، ص ۱۸۸ )
۶۸/۳/۱۴
علاوه بر موارد مذكور براي اطلاع از مواضع حضرت امام رجوع شود به صحفيه نور ، ج ۱۷ ، ص ۱۴۹ - ۱۵۰
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
-
- پست: 5234
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1747 بار
- سپاسهای دریافتی: 4179 بار
- تماس:
* صفات قاضي
شرايط قاضي
در قانون اسلام براي قاضي شرايطي است كه اگر مراعات آن شرايط و ديگر شرايط قانون دادرسي شود كمتر حقي باطل ميشود ؛ در صورتي كه به اسرع اوقات كار محاكمه نيز تمام ميشود . ما اينجا بعضي از شرايط قاضي را به قانون اسلام مينويسيم ؛ خوانندگان مقايسه كنند ميان آن و قانون امروز و قاضيهاي كنوني ، آنگاه خود حكميت كنند .
۱ - كمال عقل و رسيدن به حد بلوغ ؛ پس اگر كسي بالغ نباشد يا عقلش كامل نباشد نميتواند قضاوت كند .
۲ - ايمان ، يعني اعتقاد به اصول ديانت و مذهب .
۳ - طهارت مولد ، يعني بايد حلال زاده باشد .
۴ - بايد مرد باشد ؛ زنها حق قضاوت ندارند .
۵ - بايد عادل باشد ، يعني داراي قوهاي باشد كه به واسطه آن از تخلف قانونهاي خدايي احتراز كند . كسي كه تخلف از قانون كند و گناهكار باشد حق قضاوت ندارد .
۶ - بايد عالم به احكام قضاوت باشد و قانون اسلام را بداند از روي اجتهاد .
۷ - بايد قوه ضبط و حفظ داشته باشد ؛ پس اگر نسيان بر او عارض ميشود و كم حافظه است حق قضاوت ندارد .
شرايط و آداب واجب و مكروه و مستحب بسياري نيز هست كه ما ذكر نكرديم .
( كشف الاسرار ، صص ۸ - ۲۹۷ )
قضاوت حق فقهاي عادل
از روايت برميآيد كه تصدي منصب قضا با پيغمبر ( ص ) يا وصي اوست . در اينكه فقهاي عادل به حسب تعيين ائمه ( ع ) منصب قضا ( دادرسي ) را دارا هستند و منصب قضا از مناصب فقهاي عادل است ، اختلافي نيست . برخلاف مساله ولايت ( در اينجا به معني حق حكومت ، يعني ولايت بر اموال و جانهاست ) كه بعضي مانند مرحوم نراقي
( احمدبن محمد مهدي بن ابيذر نراقي ( ۱۲۴۵ ه ’ . ق . ) فقيه و محدث و رجالي و رياضيدان و استاد در فنون و علوم عقلي كه به زهد و تقوا مشهور بود ؛ بيشتر علوم را از محضر پدر خود ملامحمدمهدي نراقي استفاده كرد ؛ نيز نزد سيدمهدي بحرالعلوم و شيخ جعفر كاشفالغطاء تلمذ جست . وي استاد شيخ انصاري و سيدمحمد شفيع جابلقي است . از آثار اوست : معراج السعاده ، مفتاح الاحكام ، عوائد الايام ، منهاج الوصول الي علم الاصول ، مستند الشيعه و ديوان شعر فارسي . ) ،
و از متاخرين مرحوم ناييني
( ميرزاحسين ( يا محمد حسين ) بن عبدالرحيم ناييني نجفي ( ۱۳۵۵ - ۱۲۷۳ ه ’ . ق . ) فقيه ، اصولي ، حكيم و از مراجع بزرگ شيعه ، تحصيلات خود را در نايين آغاز كرد و در اصفهان و سامرا به پايان رسانيد ؛ بعد از اعلام مشروطيت در ايران كتاب تنزيه المله و تنبيه الامه را نگاشت كه با تقريظ آخوند خراساني انتشار يافت . )
تمام مناصب و شئون اعتباري امام را براي فقيه ثابت مي دانند ، ( عوائد الايام ، ص ۱۸۷ - ۱۸۸ ، منيه الطالب في حاشيه المكاسب ، ج۲ ، ص ۳۲۵ - ۳۲۷ ) و بعضي نميدانند . اما اينكه منصب قضاوت متعلق به فقهاي عادل است ، محل اشكال نيست و تقريباً از واضحات است .
نظر به اينكه فقها مقام نبوت را دارا نميباشند ، و شكي نيست كه شقي هم نيستند ، بالضروره بايد بگوييم كه اوصياء يعني جانشينان رسول اكرم ( ص ) ميباشند . منتها از آنجا كه غالباً وصي نبي را عبارت از وصي دست اول و بلافصل گرفتهاند ، لذا به اينگونه روايات اصلاً تمسك نشده است . لكن حقيقت اين است كه دايره مفهوم وصي نبي توسعه دارد و فقها را هم شامل ميشود . البته وصي بلافصل حضرت امير ( ع ) است ، و بعد از او ائمه ( ع ) ميباشند ، و امور مردم به آنان محول شده است . تصور نشود كه منصب حكومت يا قضا براي حضرات ائمه ( ع ) شاني بوده است . زمامداري فقط از جهت اينكه بتوانند حكومت عدل را برپا كنند و عدالت اجتماعي را بين مردم تطبيق و تعميم دهند ، قابل اهميت بوده است ، لكن مقامات روحاني ائمه ( ع ) كه فوق ادراك بشر ميباشد ، به نصب و جعل مربوط نيست ، چنانچه اگر رسول اكرم ( ص ) حضرت امير ( ع ) را وصي هم قرار نميداد ، مقامات معنوي آن حضرت محفوظ بود . اين مقام حكومت و منصب نيست كه به انسان شان و منزلت معنوي ميدهد ، بلكه اين منزلت و مقام معنوي است كه انسان را شايسته براي حكومت و مناصب اجتماعي ميسازد .
در هر حال ، از روايت ميفهميم كه فقها اوصياي دست دوم رسول اكرم ( ص ) هستند ، و اموري كه از طرف رسول اللَّه ( ص ) به ائمه ( ع ) واگذار شده ، براي آنان نيز ثابت است ، و بايد تمام كارهاي رسول خدا را انجام دهند ؛ چنانكه حضرت امير ( ع ) انجام داد .
روايت ديگر كه از ادله يا مويدات مطلب است و از حيث سند و دلالت از روايت اول بهتر ميباشد ، از طريق كليني نقل شده و از اين طريق ضعيف است . ( در طريق كليني سهيل بن زياد يا سهل بن زياد ، و ابو عبدالله المومن هستند ، كه ابو عبدالله واقفي و در حديث مختلط است و در توثيق سهل نيز اختلاف وجود دارد )
لكن صدوق ، روايت را از طريق سليمان بن خالد ( سليمان بن خالد بن دهقان بن نافله ، قاري ، فقيه و محدث و از اصحاب و معتمدان امام باقر ( ع ) و امام صادق ( ع ) بود . ) آورده كه صحيح و معتبر مي باشد ( روايت صحيح روايتي را گويند كه تمامي راويان آن امامي و عادل و موثق باشند ؛ و طريق صدوق به سليمان بن خالد چنانكه در مشيخه فقيه آمده است عبارتند از پدر صدوق از سعدبن عبداللَّه از ابراهيم بن هاشم از محمّدبن ابي عمير از هشام بن سالم كه همگي امامي و مورد وثوقند . از ميان آنها ابراهيم بن هاشم توثيق خاص ندارد ؛ اما چون از مشاهير راويان امامي است توثيق وي محل ترديد نيست . ) .
روايت چنين است :
و عن عده من اصحابنا ، عَنْ سهْلِ بْن زياد ، عن محمدبن عيسي عن ابي عبداللَّه المومن ، عن ابن مُسْكانَ ، عن سليمانَ ابْنِ خالد ، عن ابيعبداللَّه ( ع ) قال : اتَّقُوا الْحُكُومَهَ ، فَانَّ الْحُكُومَهَ انَّما هِي للاْمامِ الْعالِمِ بِالْقَضاءِ العادِلِ فِيالْمُسْلِمينَ ، لِنبيّ ( كَنَبِيّ ) ، اوْ وَصِيِ نَبيٍّ . ( و رواه الصدوق باسناده عن سليمان بن خالد . وسائل الشيعه ، ج ۱۸ ، كتاب القضاه ، باب ۳ ، ح۳ – من لايحضره الفقيه ، ج۳ ، ص۴ ابواب القضايا و الاحكام ، باب ۳ ح۱ )
امام ميفرمايد : از حكم كردن ( دادرسي ) بپرهيزيد زيرا حكومت ( دادرسي ) فقط براي امامي است كه عالم به قضاوت ( و آيين دادرسي و قوانين ) و عادل در ميان مسلمانان باشد ، براي پيغمبر است يا وصي پيغمبر .
ملاحظه ميكنيد كسي كه ميخواهد حكومت ( دادرسي ) كند ، اولاً بايد امام باشد . در اينجا معناي لغوي امام كه عبارت از رئيس و پيشوا باشد مقصود است ، نه معناي اصطلاحي . به همين جهت ، نبي را هم امام دانسته است . اگر معناي اصطلاحي امام مراد بود ، قيد عالم و عادل زايد مينمود .
دوم ، اينكه عالِم به قضا باشد . اگر امام بود لكن علم به قضا نداشت ، يعني قوانين و آئين دادرسي اسلام را نميدانست ، حق قضاوت ندارد .
سوم ، اينكه بايد عادل باشد .
پس ، قضا ( دادرسي ) براي كسي است كه اين سه شرط ( يعني رئيس و عالم و عادل بودن ) را داشته باشد . بعد ميفرمايد كه اين شروط بر كسي جز نبي يا وصي نبي منطبق نيست .
قبلاً عرض كردم كه منصب قضا براي فقيه عادل است . و اين موضوع از ضروريات فقه است و در آن خلافي نيست . اكنون بايد ديد شرايط قضاوت در فقيه موجود است يا نه . بديهي است منظور فقيه عادل است ، نه هر فقيهي . فقيه طبعاً عالم به قضاست ، چون فقيه به كسي اطلاق ميشود كه نه فقط عالم به قوانين و آيين دادرسي اسلام ، بلكه عالم به عقايد و قوانين و نظامات و اخلاق باشد ، يعني دينشناس به تمام معناي كلمه باشد . فقيه وقتي عادل هم شد دو شرط را دارد . شرط ديگر اين بود كه امام يعني رئيس باشد . و گفتيم كه فقيه عادل مقام امامت ورياست را براي قضاوت - به حسب تعيين امام ( ع ) - داراست . آنگاه امام ( ع ) حصر فرموده كه اين شروط جز بر نبي يا وصي نبي بر ديگري منطبق نيست . فقها چون نبي نيستند پس وصي نبي يعني جانشين او هستند . بنابراين ، آن مجهول از اين معلوم به دست ميآيد كه فقيه وصي رسول اكرم ( ص ) است و در عصر غيبت ، امامالمسلمين و رئيسالمله ميباشد ، و او بايد قاضي باشد ، و جز او كسي حق قضاوت و دادرسي ندارد .
( ولايت فقيه ، صص ۷ - ۶۴ )
قاضي مجتهد و قاضي ماذون
قضاوت در اسلام كه حفظ حقوق ناس است و حقوق ناس است و حقوق اللَّه ، دو صورت دارد : يك صورت قضاوتي كه قاضي مستقل در قضاست . يعني قاضي كه در اسلام استقلال قضايي دارد ، شرايط سنگيني دارد كه من در ايران افراد كمي را سراغ دارم كه حائز چنين شرايطي باشند . مجتهد عادل بر جهات قضا كه در همه جهات بيطرف باشد . پيش او رئيس جمهور و يك كارگر ساده فرق نكند . اين از اموري است كه قاضي مطلق بايد دارا باشد . و من هم كم سراغ دارم . يعني در حوزههاي علميه هم كم سراغ دارم .
يك قسم از قضاوت هم در شرع هست كه قضاوت قاضي مستقل نيست ، و قاضي را جعل ميكنند . در قسم اول ، قاضي مجتهد جامعالشرايط است ، و لازم نيست كه هيچ كسي او را نصب كند . ولي در قسم دوم ، در بعضي از احوالي كه قضاوت زياد است و افراد به آن زيادي نيستند كه بتوانند همه مراكز قضاوت را قاضي واجد همه شرايط گذارند ، و قاضي واجد شرايط كم است ، در اين صورت فقيه مجتهد عادل اشخاصي را كه مورد اطمينان هستند ، كه اجتهاد را نميدانند ولي از روي كتابهايي كه در اين باب نوشته شده است ميتوانند مسائل قضا را بفهمند و مورد اطمينان هم هستند و ظاهراً عدله هم هستند ، اينها را فقيه نصب ميكند كه قضاوت كنند . اين قضاوت هم در اسلام از اين جهت ، اين آقايان بعد از آنكه اشخاص را پيدا كردند مورد اطمينان و مطلع بر موازين قضا ، ولو از راه تقليد باشند ، آن وقت جعل قضاوت برايشان ميكنند ، و از طرف من هم مجازند كه جعل قضاوت بكنند تا قضاوت شرعي بشود .
( بيانات امام در ديدار با قضات دادگستري ، صحيفه نور ، ج ۱۲ ، ص ۲۶ )
۵۹/۱/۱۰
نياز به قاضي ماذون
از جمله اصلاحات همين اصلاحات قضاوت است . قضاوت در اسلام نميشود دست اينها باشد ؛ دست اين جمعيتي كه حالا هست . كدام يكي اينها قاضي اسلامي هستند ؟ كدام اينها ؟ شما تشخيص ميدهيد كه اينها قضاوت به آن ترتيبي كه اسلام گفته قضاوت ، قضاوت بكنند ؟ حالا ما ميگذريم از خير اينكه مجتهد جامعالشرايط [باشند] ، ما به اندازه اين ، قضات نداريم . به اندازه احتياج نداريم . اما اشخاصي باشند كه توجه داشته باشند به قضاوت اسلامي . بتوانند بفهمند اين مقدار ولو از روي تقليد بتوانند بفهمند كه قضاوت چه است . وضع قضاوت اسلامي چيست .
( بيانات امام در جمع اعضاي شوراي عالي قضائي ، صحيفه نور ، ج ۱۲ ، ص ۶ - ۲۵۵ )
۵۹/۴/۲۹
اختيار قاضي مجتهد
هر يك از اشخاصي كه متصدي هستند اگر مجتهد عادل باشند ، مستقلاً ميتوانند و چنانچه مجتهد نباشند ، آنها به تعيين مجتهد - در يك زماني كه ما فاقد هستيم ، افرادي كه تمام جهات را مستجمع باشند ، با تعيين مجتهد - تصدّي ميكنند .
( بيانات امام در جمع قضات شرع و دادستانها ، صحيفه نور ، ج ۱۳ ، ص ۱۴ )
۵۹/۵/۲۵
ثبات شخصيت قاضي
قاضي بايد - جسارتاً عرض ميكنم - قسي القلب باشد ، تحت تاثير واقع نشود . قاضي كه نفسش جوري است كه اگر - مثلاً - اين مجرم يك قدري گريه كرد ، يك قدري ناله كرد ، يك قدر التماس كرد ، تحت تاثير واقع بشود ، اين نميتواند قاضي واقع بشود يا اگر حس - مثلاً - انتقامجويي در قاضي باشد ، آن هم نميتواند قاضي باشد . قاضي يك نفر آدمي است كه بدون اينكه هيچ نظري داشته باشد - راجع به قضيه - اگر برادرش را آوردند پيشش كه قضاوت كند ، همان طور باشد كه اگر دشمنش را آوردند ؛ يعني ، در قضا آنطور باشد . حكمي كه ميخواهد بكند بين برادرش و بين دشمنش ، در حكم فرق نگذارد . نميگويم در عوارض نفساني ، نخير ، در حكم ؛ يعني ، همان طوري كه براي برادرش حكم بحق بايد بكند ، براي دشمنش هم همان طور ، علي السّواء باشد پيشش همه .
شما شنيدهايد كه حضرت امير با آن ظاهراً يهودي بود كه در محضر قاضي واقع شدند ، در صورتي كه حضرت امير رئيس بود . وقتي كه احضارش كرد ، رفت پيش قاضي . قاضي وقتي كه اباالحسن به ايشان گفت ، اشكال كرد به او كه نه ، به آن هم هر چه ميگويي به من هم همينطور بگو . اين دستوري است براي همه ماها كه بايد در مسند قضا ، يكي كه نشست ، همه ملت پيشش با يك نظر باشد . تمام نظرش به اجراي عدالت باشد . عدالت ، در دشمنش هم به طور عدالت ، در دوستش هم به طور عدالت . نه اينجا مسامحه كند و نه آنجا سختگيري كند .
( بيانات امام در جمع قضات شرع و دادستانها ، صحيفه نور ، ج ۱۳ ، ص ۱۶ )
۵۹/۵/۲۵
نصب قاضي توسط علما
چه بسا اشخاصي هستند كه اطلاع قضايي ندارند و خودشان را به طور قاچاق وارد كردند در قضا ، قضا شرط دارد و بايد نصب بشود از طرف علمايي كه بزرگ هستند . اينطور نيست كه هر كس هر جا برود قضا را متكفل بشود و حكم بدهد و حكم قتل بدهد .
( بيانات امام در جمع ائمه جمعه شهرستانها ، صحيفه نور ، ج ۱۶ ، ص ۲۲۱ )
۵۹/۱۰/۳
روحيه قاطعانه قاضي
قاضي بايد يك آدم قاطعي باشد كه در دو طرف قضيه قاطعيت داشته باشد . اگر يك كسي به حسب حكم شرع ، بايد اين را كشت ، ترحم نكنند ؛ جايز نيست . اگر بايد – فرض بفرماييد كه – حبس و تعزير بشود ، تعزير بكنند . و اگر يك كسي – خداي نخواسته – يك آدمي است كه گناهكار نبوده است ، بدون وقفه او را تبرئه كنند و بدون وقفه او را آزاد كنند . قاضي بايد اينطور باشد ، فكرش اينطور [باشد] نه رووف و مهربان باشد كه جنايتكارها را هم به او رافت كند .
( بيانات امام در جمع روحانيون كاروانهاي حج ، صحيفه نور ، ج ۱۶ ، ص ۲۵۲ )
۶۱/۵/۳۱
علم به قضاي اسلامي
قضاوت . . . حق اشخاص دانشمندي است كه قضاوت اسلامي را بدانند ، عدالت داشته باشند ، تقوا داشته باشند ، بفهمند كه با چه مطلبي سر و كار دارند ؛ به چه كار بزرگي دارند مشغول ميشوند . يك لغزش ، گاهي يك كشور را از بين مي برد و از آن طرف هم يك كار خوب يك كشور را روشن ميكند .
( بيانات امام در ديدار با قضات دادگستري ، صحيفه نور ، ج ۱۷ ، ص ۱۵۰ )
۶۱/۱۰/۱۹
اجازه به قاضي ماذون
امور قضايي از باب اينكه قضاوت و يادگيري آن از حوزهها سلب شده بود ، و كسي هم فكر دخالت در آن نميكرد ، و از اين جهت نقيصه زياد داشت و دارد . و با اينكه پيش از اين من اجازه نميدادم كه با تقليد ، قضاوت انجام شود ، لكن چون كمبود داريم افرادي كه با تقليد ميتوانند عهده دار اين مساله باشند ، مانعي ندارد .
( بيانات امام در جمع شاگردان مدرسه شهيد قدوسي ، صحيفه نور ، ج ۱۸ ، ص ۹۶ )
۶۲/۶/۱۳
ايمان به هدف و وظيفه
قاضي پس از شرايط معتبره شرعيه بايد در اجراي موازين قضايي سخت و صُلب باشد . نه تحت تاثير عواطف و جوسازيهاي بيمورد واقع شود و از اجراي احكام خدا سرپيچد و نه با جوسازيهاي منحرفان و انتقامجويان ، برخلاف موازين الهي از رحمت بر بندگان خدا دريغ كند كه هر دو طرف افراط و تفريط برخلاف عدل الهي است .
( پيام امام به مناسبت سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي ، صحيفه نور ، ج ۱۹ ، ص ۱۰۷ )
۶۳/۱۱/۲۲
اختيار قاضي ماذون
بسمه تعالي
در وضع كنوني جمعي از فقها موارد مذكور را بررسي نمايند و نظر بدهند ؛ مانع ندارد . لكن به طور موقت است تا انشاءاللَّه تعالي وضع قضاوت درست شود .
( اسناد منتشر نشده )
( دستخط حضرت امام در پاسخ نامه آيتاللَّه موسوي اردبيلي ، رئيس ديوانعالي كشور صادر شده است . وي در نامه خود با اشاره به عدم اجتهاد مطلق اكثريت قريب به اتفاق قضات و وجود اختلاف در آراي مربوط به تعزيرات ، از امام كسب تكليف كرده است . )
علاوه بر موارد مذكور ، براي اطلاع از مواضع حضرت امام رجوع شود به : صحيفه نور ، ج ۱۴ ، ص ۲۱۷ .
۶۳/۴/۷
شرايط قاضي
در قانون اسلام براي قاضي شرايطي است كه اگر مراعات آن شرايط و ديگر شرايط قانون دادرسي شود كمتر حقي باطل ميشود ؛ در صورتي كه به اسرع اوقات كار محاكمه نيز تمام ميشود . ما اينجا بعضي از شرايط قاضي را به قانون اسلام مينويسيم ؛ خوانندگان مقايسه كنند ميان آن و قانون امروز و قاضيهاي كنوني ، آنگاه خود حكميت كنند .
۱ - كمال عقل و رسيدن به حد بلوغ ؛ پس اگر كسي بالغ نباشد يا عقلش كامل نباشد نميتواند قضاوت كند .
۲ - ايمان ، يعني اعتقاد به اصول ديانت و مذهب .
۳ - طهارت مولد ، يعني بايد حلال زاده باشد .
۴ - بايد مرد باشد ؛ زنها حق قضاوت ندارند .
۵ - بايد عادل باشد ، يعني داراي قوهاي باشد كه به واسطه آن از تخلف قانونهاي خدايي احتراز كند . كسي كه تخلف از قانون كند و گناهكار باشد حق قضاوت ندارد .
۶ - بايد عالم به احكام قضاوت باشد و قانون اسلام را بداند از روي اجتهاد .
۷ - بايد قوه ضبط و حفظ داشته باشد ؛ پس اگر نسيان بر او عارض ميشود و كم حافظه است حق قضاوت ندارد .
شرايط و آداب واجب و مكروه و مستحب بسياري نيز هست كه ما ذكر نكرديم .
( كشف الاسرار ، صص ۸ - ۲۹۷ )
قضاوت حق فقهاي عادل
از روايت برميآيد كه تصدي منصب قضا با پيغمبر ( ص ) يا وصي اوست . در اينكه فقهاي عادل به حسب تعيين ائمه ( ع ) منصب قضا ( دادرسي ) را دارا هستند و منصب قضا از مناصب فقهاي عادل است ، اختلافي نيست . برخلاف مساله ولايت ( در اينجا به معني حق حكومت ، يعني ولايت بر اموال و جانهاست ) كه بعضي مانند مرحوم نراقي
( احمدبن محمد مهدي بن ابيذر نراقي ( ۱۲۴۵ ه ’ . ق . ) فقيه و محدث و رجالي و رياضيدان و استاد در فنون و علوم عقلي كه به زهد و تقوا مشهور بود ؛ بيشتر علوم را از محضر پدر خود ملامحمدمهدي نراقي استفاده كرد ؛ نيز نزد سيدمهدي بحرالعلوم و شيخ جعفر كاشفالغطاء تلمذ جست . وي استاد شيخ انصاري و سيدمحمد شفيع جابلقي است . از آثار اوست : معراج السعاده ، مفتاح الاحكام ، عوائد الايام ، منهاج الوصول الي علم الاصول ، مستند الشيعه و ديوان شعر فارسي . ) ،
و از متاخرين مرحوم ناييني
( ميرزاحسين ( يا محمد حسين ) بن عبدالرحيم ناييني نجفي ( ۱۳۵۵ - ۱۲۷۳ ه ’ . ق . ) فقيه ، اصولي ، حكيم و از مراجع بزرگ شيعه ، تحصيلات خود را در نايين آغاز كرد و در اصفهان و سامرا به پايان رسانيد ؛ بعد از اعلام مشروطيت در ايران كتاب تنزيه المله و تنبيه الامه را نگاشت كه با تقريظ آخوند خراساني انتشار يافت . )
تمام مناصب و شئون اعتباري امام را براي فقيه ثابت مي دانند ، ( عوائد الايام ، ص ۱۸۷ - ۱۸۸ ، منيه الطالب في حاشيه المكاسب ، ج۲ ، ص ۳۲۵ - ۳۲۷ ) و بعضي نميدانند . اما اينكه منصب قضاوت متعلق به فقهاي عادل است ، محل اشكال نيست و تقريباً از واضحات است .
نظر به اينكه فقها مقام نبوت را دارا نميباشند ، و شكي نيست كه شقي هم نيستند ، بالضروره بايد بگوييم كه اوصياء يعني جانشينان رسول اكرم ( ص ) ميباشند . منتها از آنجا كه غالباً وصي نبي را عبارت از وصي دست اول و بلافصل گرفتهاند ، لذا به اينگونه روايات اصلاً تمسك نشده است . لكن حقيقت اين است كه دايره مفهوم وصي نبي توسعه دارد و فقها را هم شامل ميشود . البته وصي بلافصل حضرت امير ( ع ) است ، و بعد از او ائمه ( ع ) ميباشند ، و امور مردم به آنان محول شده است . تصور نشود كه منصب حكومت يا قضا براي حضرات ائمه ( ع ) شاني بوده است . زمامداري فقط از جهت اينكه بتوانند حكومت عدل را برپا كنند و عدالت اجتماعي را بين مردم تطبيق و تعميم دهند ، قابل اهميت بوده است ، لكن مقامات روحاني ائمه ( ع ) كه فوق ادراك بشر ميباشد ، به نصب و جعل مربوط نيست ، چنانچه اگر رسول اكرم ( ص ) حضرت امير ( ع ) را وصي هم قرار نميداد ، مقامات معنوي آن حضرت محفوظ بود . اين مقام حكومت و منصب نيست كه به انسان شان و منزلت معنوي ميدهد ، بلكه اين منزلت و مقام معنوي است كه انسان را شايسته براي حكومت و مناصب اجتماعي ميسازد .
در هر حال ، از روايت ميفهميم كه فقها اوصياي دست دوم رسول اكرم ( ص ) هستند ، و اموري كه از طرف رسول اللَّه ( ص ) به ائمه ( ع ) واگذار شده ، براي آنان نيز ثابت است ، و بايد تمام كارهاي رسول خدا را انجام دهند ؛ چنانكه حضرت امير ( ع ) انجام داد .
روايت ديگر كه از ادله يا مويدات مطلب است و از حيث سند و دلالت از روايت اول بهتر ميباشد ، از طريق كليني نقل شده و از اين طريق ضعيف است . ( در طريق كليني سهيل بن زياد يا سهل بن زياد ، و ابو عبدالله المومن هستند ، كه ابو عبدالله واقفي و در حديث مختلط است و در توثيق سهل نيز اختلاف وجود دارد )
لكن صدوق ، روايت را از طريق سليمان بن خالد ( سليمان بن خالد بن دهقان بن نافله ، قاري ، فقيه و محدث و از اصحاب و معتمدان امام باقر ( ع ) و امام صادق ( ع ) بود . ) آورده كه صحيح و معتبر مي باشد ( روايت صحيح روايتي را گويند كه تمامي راويان آن امامي و عادل و موثق باشند ؛ و طريق صدوق به سليمان بن خالد چنانكه در مشيخه فقيه آمده است عبارتند از پدر صدوق از سعدبن عبداللَّه از ابراهيم بن هاشم از محمّدبن ابي عمير از هشام بن سالم كه همگي امامي و مورد وثوقند . از ميان آنها ابراهيم بن هاشم توثيق خاص ندارد ؛ اما چون از مشاهير راويان امامي است توثيق وي محل ترديد نيست . ) .
روايت چنين است :
و عن عده من اصحابنا ، عَنْ سهْلِ بْن زياد ، عن محمدبن عيسي عن ابي عبداللَّه المومن ، عن ابن مُسْكانَ ، عن سليمانَ ابْنِ خالد ، عن ابيعبداللَّه ( ع ) قال : اتَّقُوا الْحُكُومَهَ ، فَانَّ الْحُكُومَهَ انَّما هِي للاْمامِ الْعالِمِ بِالْقَضاءِ العادِلِ فِيالْمُسْلِمينَ ، لِنبيّ ( كَنَبِيّ ) ، اوْ وَصِيِ نَبيٍّ . ( و رواه الصدوق باسناده عن سليمان بن خالد . وسائل الشيعه ، ج ۱۸ ، كتاب القضاه ، باب ۳ ، ح۳ – من لايحضره الفقيه ، ج۳ ، ص۴ ابواب القضايا و الاحكام ، باب ۳ ح۱ )
امام ميفرمايد : از حكم كردن ( دادرسي ) بپرهيزيد زيرا حكومت ( دادرسي ) فقط براي امامي است كه عالم به قضاوت ( و آيين دادرسي و قوانين ) و عادل در ميان مسلمانان باشد ، براي پيغمبر است يا وصي پيغمبر .
ملاحظه ميكنيد كسي كه ميخواهد حكومت ( دادرسي ) كند ، اولاً بايد امام باشد . در اينجا معناي لغوي امام كه عبارت از رئيس و پيشوا باشد مقصود است ، نه معناي اصطلاحي . به همين جهت ، نبي را هم امام دانسته است . اگر معناي اصطلاحي امام مراد بود ، قيد عالم و عادل زايد مينمود .
دوم ، اينكه عالِم به قضا باشد . اگر امام بود لكن علم به قضا نداشت ، يعني قوانين و آئين دادرسي اسلام را نميدانست ، حق قضاوت ندارد .
سوم ، اينكه بايد عادل باشد .
پس ، قضا ( دادرسي ) براي كسي است كه اين سه شرط ( يعني رئيس و عالم و عادل بودن ) را داشته باشد . بعد ميفرمايد كه اين شروط بر كسي جز نبي يا وصي نبي منطبق نيست .
قبلاً عرض كردم كه منصب قضا براي فقيه عادل است . و اين موضوع از ضروريات فقه است و در آن خلافي نيست . اكنون بايد ديد شرايط قضاوت در فقيه موجود است يا نه . بديهي است منظور فقيه عادل است ، نه هر فقيهي . فقيه طبعاً عالم به قضاست ، چون فقيه به كسي اطلاق ميشود كه نه فقط عالم به قوانين و آيين دادرسي اسلام ، بلكه عالم به عقايد و قوانين و نظامات و اخلاق باشد ، يعني دينشناس به تمام معناي كلمه باشد . فقيه وقتي عادل هم شد دو شرط را دارد . شرط ديگر اين بود كه امام يعني رئيس باشد . و گفتيم كه فقيه عادل مقام امامت ورياست را براي قضاوت - به حسب تعيين امام ( ع ) - داراست . آنگاه امام ( ع ) حصر فرموده كه اين شروط جز بر نبي يا وصي نبي بر ديگري منطبق نيست . فقها چون نبي نيستند پس وصي نبي يعني جانشين او هستند . بنابراين ، آن مجهول از اين معلوم به دست ميآيد كه فقيه وصي رسول اكرم ( ص ) است و در عصر غيبت ، امامالمسلمين و رئيسالمله ميباشد ، و او بايد قاضي باشد ، و جز او كسي حق قضاوت و دادرسي ندارد .
( ولايت فقيه ، صص ۷ - ۶۴ )
قاضي مجتهد و قاضي ماذون
قضاوت در اسلام كه حفظ حقوق ناس است و حقوق ناس است و حقوق اللَّه ، دو صورت دارد : يك صورت قضاوتي كه قاضي مستقل در قضاست . يعني قاضي كه در اسلام استقلال قضايي دارد ، شرايط سنگيني دارد كه من در ايران افراد كمي را سراغ دارم كه حائز چنين شرايطي باشند . مجتهد عادل بر جهات قضا كه در همه جهات بيطرف باشد . پيش او رئيس جمهور و يك كارگر ساده فرق نكند . اين از اموري است كه قاضي مطلق بايد دارا باشد . و من هم كم سراغ دارم . يعني در حوزههاي علميه هم كم سراغ دارم .
يك قسم از قضاوت هم در شرع هست كه قضاوت قاضي مستقل نيست ، و قاضي را جعل ميكنند . در قسم اول ، قاضي مجتهد جامعالشرايط است ، و لازم نيست كه هيچ كسي او را نصب كند . ولي در قسم دوم ، در بعضي از احوالي كه قضاوت زياد است و افراد به آن زيادي نيستند كه بتوانند همه مراكز قضاوت را قاضي واجد همه شرايط گذارند ، و قاضي واجد شرايط كم است ، در اين صورت فقيه مجتهد عادل اشخاصي را كه مورد اطمينان هستند ، كه اجتهاد را نميدانند ولي از روي كتابهايي كه در اين باب نوشته شده است ميتوانند مسائل قضا را بفهمند و مورد اطمينان هم هستند و ظاهراً عدله هم هستند ، اينها را فقيه نصب ميكند كه قضاوت كنند . اين قضاوت هم در اسلام از اين جهت ، اين آقايان بعد از آنكه اشخاص را پيدا كردند مورد اطمينان و مطلع بر موازين قضا ، ولو از راه تقليد باشند ، آن وقت جعل قضاوت برايشان ميكنند ، و از طرف من هم مجازند كه جعل قضاوت بكنند تا قضاوت شرعي بشود .
( بيانات امام در ديدار با قضات دادگستري ، صحيفه نور ، ج ۱۲ ، ص ۲۶ )
۵۹/۱/۱۰
نياز به قاضي ماذون
از جمله اصلاحات همين اصلاحات قضاوت است . قضاوت در اسلام نميشود دست اينها باشد ؛ دست اين جمعيتي كه حالا هست . كدام يكي اينها قاضي اسلامي هستند ؟ كدام اينها ؟ شما تشخيص ميدهيد كه اينها قضاوت به آن ترتيبي كه اسلام گفته قضاوت ، قضاوت بكنند ؟ حالا ما ميگذريم از خير اينكه مجتهد جامعالشرايط [باشند] ، ما به اندازه اين ، قضات نداريم . به اندازه احتياج نداريم . اما اشخاصي باشند كه توجه داشته باشند به قضاوت اسلامي . بتوانند بفهمند اين مقدار ولو از روي تقليد بتوانند بفهمند كه قضاوت چه است . وضع قضاوت اسلامي چيست .
( بيانات امام در جمع اعضاي شوراي عالي قضائي ، صحيفه نور ، ج ۱۲ ، ص ۶ - ۲۵۵ )
۵۹/۴/۲۹
اختيار قاضي مجتهد
هر يك از اشخاصي كه متصدي هستند اگر مجتهد عادل باشند ، مستقلاً ميتوانند و چنانچه مجتهد نباشند ، آنها به تعيين مجتهد - در يك زماني كه ما فاقد هستيم ، افرادي كه تمام جهات را مستجمع باشند ، با تعيين مجتهد - تصدّي ميكنند .
( بيانات امام در جمع قضات شرع و دادستانها ، صحيفه نور ، ج ۱۳ ، ص ۱۴ )
۵۹/۵/۲۵
ثبات شخصيت قاضي
قاضي بايد - جسارتاً عرض ميكنم - قسي القلب باشد ، تحت تاثير واقع نشود . قاضي كه نفسش جوري است كه اگر - مثلاً - اين مجرم يك قدري گريه كرد ، يك قدري ناله كرد ، يك قدر التماس كرد ، تحت تاثير واقع بشود ، اين نميتواند قاضي واقع بشود يا اگر حس - مثلاً - انتقامجويي در قاضي باشد ، آن هم نميتواند قاضي باشد . قاضي يك نفر آدمي است كه بدون اينكه هيچ نظري داشته باشد - راجع به قضيه - اگر برادرش را آوردند پيشش كه قضاوت كند ، همان طور باشد كه اگر دشمنش را آوردند ؛ يعني ، در قضا آنطور باشد . حكمي كه ميخواهد بكند بين برادرش و بين دشمنش ، در حكم فرق نگذارد . نميگويم در عوارض نفساني ، نخير ، در حكم ؛ يعني ، همان طوري كه براي برادرش حكم بحق بايد بكند ، براي دشمنش هم همان طور ، علي السّواء باشد پيشش همه .
شما شنيدهايد كه حضرت امير با آن ظاهراً يهودي بود كه در محضر قاضي واقع شدند ، در صورتي كه حضرت امير رئيس بود . وقتي كه احضارش كرد ، رفت پيش قاضي . قاضي وقتي كه اباالحسن به ايشان گفت ، اشكال كرد به او كه نه ، به آن هم هر چه ميگويي به من هم همينطور بگو . اين دستوري است براي همه ماها كه بايد در مسند قضا ، يكي كه نشست ، همه ملت پيشش با يك نظر باشد . تمام نظرش به اجراي عدالت باشد . عدالت ، در دشمنش هم به طور عدالت ، در دوستش هم به طور عدالت . نه اينجا مسامحه كند و نه آنجا سختگيري كند .
( بيانات امام در جمع قضات شرع و دادستانها ، صحيفه نور ، ج ۱۳ ، ص ۱۶ )
۵۹/۵/۲۵
نصب قاضي توسط علما
چه بسا اشخاصي هستند كه اطلاع قضايي ندارند و خودشان را به طور قاچاق وارد كردند در قضا ، قضا شرط دارد و بايد نصب بشود از طرف علمايي كه بزرگ هستند . اينطور نيست كه هر كس هر جا برود قضا را متكفل بشود و حكم بدهد و حكم قتل بدهد .
( بيانات امام در جمع ائمه جمعه شهرستانها ، صحيفه نور ، ج ۱۶ ، ص ۲۲۱ )
۵۹/۱۰/۳
روحيه قاطعانه قاضي
قاضي بايد يك آدم قاطعي باشد كه در دو طرف قضيه قاطعيت داشته باشد . اگر يك كسي به حسب حكم شرع ، بايد اين را كشت ، ترحم نكنند ؛ جايز نيست . اگر بايد – فرض بفرماييد كه – حبس و تعزير بشود ، تعزير بكنند . و اگر يك كسي – خداي نخواسته – يك آدمي است كه گناهكار نبوده است ، بدون وقفه او را تبرئه كنند و بدون وقفه او را آزاد كنند . قاضي بايد اينطور باشد ، فكرش اينطور [باشد] نه رووف و مهربان باشد كه جنايتكارها را هم به او رافت كند .
( بيانات امام در جمع روحانيون كاروانهاي حج ، صحيفه نور ، ج ۱۶ ، ص ۲۵۲ )
۶۱/۵/۳۱
علم به قضاي اسلامي
قضاوت . . . حق اشخاص دانشمندي است كه قضاوت اسلامي را بدانند ، عدالت داشته باشند ، تقوا داشته باشند ، بفهمند كه با چه مطلبي سر و كار دارند ؛ به چه كار بزرگي دارند مشغول ميشوند . يك لغزش ، گاهي يك كشور را از بين مي برد و از آن طرف هم يك كار خوب يك كشور را روشن ميكند .
( بيانات امام در ديدار با قضات دادگستري ، صحيفه نور ، ج ۱۷ ، ص ۱۵۰ )
۶۱/۱۰/۱۹
اجازه به قاضي ماذون
امور قضايي از باب اينكه قضاوت و يادگيري آن از حوزهها سلب شده بود ، و كسي هم فكر دخالت در آن نميكرد ، و از اين جهت نقيصه زياد داشت و دارد . و با اينكه پيش از اين من اجازه نميدادم كه با تقليد ، قضاوت انجام شود ، لكن چون كمبود داريم افرادي كه با تقليد ميتوانند عهده دار اين مساله باشند ، مانعي ندارد .
( بيانات امام در جمع شاگردان مدرسه شهيد قدوسي ، صحيفه نور ، ج ۱۸ ، ص ۹۶ )
۶۲/۶/۱۳
ايمان به هدف و وظيفه
قاضي پس از شرايط معتبره شرعيه بايد در اجراي موازين قضايي سخت و صُلب باشد . نه تحت تاثير عواطف و جوسازيهاي بيمورد واقع شود و از اجراي احكام خدا سرپيچد و نه با جوسازيهاي منحرفان و انتقامجويان ، برخلاف موازين الهي از رحمت بر بندگان خدا دريغ كند كه هر دو طرف افراط و تفريط برخلاف عدل الهي است .
( پيام امام به مناسبت سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي ، صحيفه نور ، ج ۱۹ ، ص ۱۰۷ )
۶۳/۱۱/۲۲
اختيار قاضي ماذون
بسمه تعالي
در وضع كنوني جمعي از فقها موارد مذكور را بررسي نمايند و نظر بدهند ؛ مانع ندارد . لكن به طور موقت است تا انشاءاللَّه تعالي وضع قضاوت درست شود .
( اسناد منتشر نشده )
( دستخط حضرت امام در پاسخ نامه آيتاللَّه موسوي اردبيلي ، رئيس ديوانعالي كشور صادر شده است . وي در نامه خود با اشاره به عدم اجتهاد مطلق اكثريت قريب به اتفاق قضات و وجود اختلاف در آراي مربوط به تعزيرات ، از امام كسب تكليف كرده است . )
علاوه بر موارد مذكور ، براي اطلاع از مواضع حضرت امام رجوع شود به : صحيفه نور ، ج ۱۴ ، ص ۲۱۷ .
۶۳/۴/۷
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
-
- پست: 5234
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1747 بار
- سپاسهای دریافتی: 4179 بار
- تماس:
* صفات قاضي
شرايط قاضي
در قانون اسلام براي قاضي شرايطي است كه اگر مراعات آن شرايط و ديگر شرايط قانون دادرسي شود كمتر حقي باطل ميشود ؛ در صورتي كه به اسرع اوقات كار محاكمه نيز تمام ميشود . ما اينجا بعضي از شرايط قاضي را به قانون اسلام مينويسيم ؛ خوانندگان مقايسه كنند ميان آن و قانون امروز و قاضيهاي كنوني ، آنگاه خود حكميت كنند .
۱ - كمال عقل و رسيدن به حد بلوغ ؛ پس اگر كسي بالغ نباشد يا عقلش كامل نباشد نميتواند قضاوت كند .
۲ - ايمان ، يعني اعتقاد به اصول ديانت و مذهب .
۳ - طهارت مولد ، يعني بايد حلال زاده باشد .
۴ - بايد مرد باشد ؛ زنها حق قضاوت ندارند .
۵ - بايد عادل باشد ، يعني داراي قوهاي باشد كه به واسطه آن از تخلف قانونهاي خدايي احتراز كند . كسي كه تخلف از قانون كند و گناهكار باشد حق قضاوت ندارد .
۶ - بايد عالم به احكام قضاوت باشد و قانون اسلام را بداند از روي اجتهاد .
۷ - بايد قوه ضبط و حفظ داشته باشد ؛ پس اگر نسيان بر او عارض ميشود و كم حافظه است حق قضاوت ندارد .
شرايط و آداب واجب و مكروه و مستحب بسياري نيز هست كه ما ذكر نكرديم .
( كشف الاسرار ، صص ۸ - ۲۹۷ )
قضاوت حق فقهاي عادل
از روايت برميآيد كه تصدي منصب قضا با پيغمبر ( ص ) يا وصي اوست . در اينكه فقهاي عادل به حسب تعيين ائمه ( ع ) منصب قضا ( دادرسي ) را دارا هستند و منصب قضا از مناصب فقهاي عادل است ، اختلافي نيست . برخلاف مساله ولايت ( در اينجا به معني حق حكومت ، يعني ولايت بر اموال و جانهاست ) كه بعضي مانند مرحوم نراقي
( احمدبن محمد مهدي بن ابيذر نراقي ( ۱۲۴۵ ه ’ . ق . ) فقيه و محدث و رجالي و رياضيدان و استاد در فنون و علوم عقلي كه به زهد و تقوا مشهور بود ؛ بيشتر علوم را از محضر پدر خود ملامحمدمهدي نراقي استفاده كرد ؛ نيز نزد سيدمهدي بحرالعلوم و شيخ جعفر كاشفالغطاء تلمذ جست . وي استاد شيخ انصاري و سيدمحمد شفيع جابلقي است . از آثار اوست : معراج السعاده ، مفتاح الاحكام ، عوائد الايام ، منهاج الوصول الي علم الاصول ، مستند الشيعه و ديوان شعر فارسي . ) ،
و از متاخرين مرحوم ناييني
( ميرزاحسين ( يا محمد حسين ) بن عبدالرحيم ناييني نجفي ( ۱۳۵۵ - ۱۲۷۳ ه ’ . ق . ) فقيه ، اصولي ، حكيم و از مراجع بزرگ شيعه ، تحصيلات خود را در نايين آغاز كرد و در اصفهان و سامرا به پايان رسانيد ؛ بعد از اعلام مشروطيت در ايران كتاب تنزيه المله و تنبيه الامه را نگاشت كه با تقريظ آخوند خراساني انتشار يافت . )
تمام مناصب و شئون اعتباري امام را براي فقيه ثابت مي دانند ، ( عوائد الايام ، ص ۱۸۷ - ۱۸۸ ، منيه الطالب في حاشيه المكاسب ، ج۲ ، ص ۳۲۵ - ۳۲۷ ) و بعضي نميدانند . اما اينكه منصب قضاوت متعلق به فقهاي عادل است ، محل اشكال نيست و تقريباً از واضحات است .
نظر به اينكه فقها مقام نبوت را دارا نميباشند ، و شكي نيست كه شقي هم نيستند ، بالضروره بايد بگوييم كه اوصياء يعني جانشينان رسول اكرم ( ص ) ميباشند . منتها از آنجا كه غالباً وصي نبي را عبارت از وصي دست اول و بلافصل گرفتهاند ، لذا به اينگونه روايات اصلاً تمسك نشده است . لكن حقيقت اين است كه دايره مفهوم وصي نبي توسعه دارد و فقها را هم شامل ميشود . البته وصي بلافصل حضرت امير ( ع ) است ، و بعد از او ائمه ( ع ) ميباشند ، و امور مردم به آنان محول شده است . تصور نشود كه منصب حكومت يا قضا براي حضرات ائمه ( ع ) شاني بوده است . زمامداري فقط از جهت اينكه بتوانند حكومت عدل را برپا كنند و عدالت اجتماعي را بين مردم تطبيق و تعميم دهند ، قابل اهميت بوده است ، لكن مقامات روحاني ائمه ( ع ) كه فوق ادراك بشر ميباشد ، به نصب و جعل مربوط نيست ، چنانچه اگر رسول اكرم ( ص ) حضرت امير ( ع ) را وصي هم قرار نميداد ، مقامات معنوي آن حضرت محفوظ بود . اين مقام حكومت و منصب نيست كه به انسان شان و منزلت معنوي ميدهد ، بلكه اين منزلت و مقام معنوي است كه انسان را شايسته براي حكومت و مناصب اجتماعي ميسازد .
در هر حال ، از روايت ميفهميم كه فقها اوصياي دست دوم رسول اكرم ( ص ) هستند ، و اموري كه از طرف رسول اللَّه ( ص ) به ائمه ( ع ) واگذار شده ، براي آنان نيز ثابت است ، و بايد تمام كارهاي رسول خدا را انجام دهند ؛ چنانكه حضرت امير ( ع ) انجام داد .
روايت ديگر كه از ادله يا مويدات مطلب است و از حيث سند و دلالت از روايت اول بهتر ميباشد ، از طريق كليني نقل شده و از اين طريق ضعيف است . ( در طريق كليني سهيل بن زياد يا سهل بن زياد ، و ابو عبدالله المومن هستند ، كه ابو عبدالله واقفي و در حديث مختلط است و در توثيق سهل نيز اختلاف وجود دارد )
لكن صدوق ، روايت را از طريق سليمان بن خالد ( سليمان بن خالد بن دهقان بن نافله ، قاري ، فقيه و محدث و از اصحاب و معتمدان امام باقر ( ع ) و امام صادق ( ع ) بود . ) آورده كه صحيح و معتبر مي باشد ( روايت صحيح روايتي را گويند كه تمامي راويان آن امامي و عادل و موثق باشند ؛ و طريق صدوق به سليمان بن خالد چنانكه در مشيخه فقيه آمده است عبارتند از پدر صدوق از سعدبن عبداللَّه از ابراهيم بن هاشم از محمّدبن ابي عمير از هشام بن سالم كه همگي امامي و مورد وثوقند . از ميان آنها ابراهيم بن هاشم توثيق خاص ندارد ؛ اما چون از مشاهير راويان امامي است توثيق وي محل ترديد نيست . ) .
روايت چنين است :
و عن عده من اصحابنا ، عَنْ سهْلِ بْن زياد ، عن محمدبن عيسي عن ابي عبداللَّه المومن ، عن ابن مُسْكانَ ، عن سليمانَ ابْنِ خالد ، عن ابيعبداللَّه ( ع ) قال : اتَّقُوا الْحُكُومَهَ ، فَانَّ الْحُكُومَهَ انَّما هِي للاْمامِ الْعالِمِ بِالْقَضاءِ العادِلِ فِيالْمُسْلِمينَ ، لِنبيّ ( كَنَبِيّ ) ، اوْ وَصِيِ نَبيٍّ . ( و رواه الصدوق باسناده عن سليمان بن خالد . وسائل الشيعه ، ج ۱۸ ، كتاب القضاه ، باب ۳ ، ح۳ – من لايحضره الفقيه ، ج۳ ، ص۴ ابواب القضايا و الاحكام ، باب ۳ ح۱ )
امام ميفرمايد : از حكم كردن ( دادرسي ) بپرهيزيد زيرا حكومت ( دادرسي ) فقط براي امامي است كه عالم به قضاوت ( و آيين دادرسي و قوانين ) و عادل در ميان مسلمانان باشد ، براي پيغمبر است يا وصي پيغمبر .
ملاحظه ميكنيد كسي كه ميخواهد حكومت ( دادرسي ) كند ، اولاً بايد امام باشد . در اينجا معناي لغوي امام كه عبارت از رئيس و پيشوا باشد مقصود است ، نه معناي اصطلاحي . به همين جهت ، نبي را هم امام دانسته است . اگر معناي اصطلاحي امام مراد بود ، قيد عالم و عادل زايد مينمود .
دوم ، اينكه عالِم به قضا باشد . اگر امام بود لكن علم به قضا نداشت ، يعني قوانين و آئين دادرسي اسلام را نميدانست ، حق قضاوت ندارد .
سوم ، اينكه بايد عادل باشد .
پس ، قضا ( دادرسي ) براي كسي است كه اين سه شرط ( يعني رئيس و عالم و عادل بودن ) را داشته باشد . بعد ميفرمايد كه اين شروط بر كسي جز نبي يا وصي نبي منطبق نيست .
قبلاً عرض كردم كه منصب قضا براي فقيه عادل است . و اين موضوع از ضروريات فقه است و در آن خلافي نيست . اكنون بايد ديد شرايط قضاوت در فقيه موجود است يا نه . بديهي است منظور فقيه عادل است ، نه هر فقيهي . فقيه طبعاً عالم به قضاست ، چون فقيه به كسي اطلاق ميشود كه نه فقط عالم به قوانين و آيين دادرسي اسلام ، بلكه عالم به عقايد و قوانين و نظامات و اخلاق باشد ، يعني دينشناس به تمام معناي كلمه باشد . فقيه وقتي عادل هم شد دو شرط را دارد . شرط ديگر اين بود كه امام يعني رئيس باشد . و گفتيم كه فقيه عادل مقام امامت ورياست را براي قضاوت - به حسب تعيين امام ( ع ) - داراست . آنگاه امام ( ع ) حصر فرموده كه اين شروط جز بر نبي يا وصي نبي بر ديگري منطبق نيست . فقها چون نبي نيستند پس وصي نبي يعني جانشين او هستند . بنابراين ، آن مجهول از اين معلوم به دست ميآيد كه فقيه وصي رسول اكرم ( ص ) است و در عصر غيبت ، امامالمسلمين و رئيسالمله ميباشد ، و او بايد قاضي باشد ، و جز او كسي حق قضاوت و دادرسي ندارد .
( ولايت فقيه ، صص ۷ - ۶۴ )
قاضي مجتهد و قاضي ماذون
قضاوت در اسلام كه حفظ حقوق ناس است و حقوق ناس است و حقوق اللَّه ، دو صورت دارد : يك صورت قضاوتي كه قاضي مستقل در قضاست . يعني قاضي كه در اسلام استقلال قضايي دارد ، شرايط سنگيني دارد كه من در ايران افراد كمي را سراغ دارم كه حائز چنين شرايطي باشند . مجتهد عادل بر جهات قضا كه در همه جهات بيطرف باشد . پيش او رئيس جمهور و يك كارگر ساده فرق نكند . اين از اموري است كه قاضي مطلق بايد دارا باشد . و من هم كم سراغ دارم . يعني در حوزههاي علميه هم كم سراغ دارم .
يك قسم از قضاوت هم در شرع هست كه قضاوت قاضي مستقل نيست ، و قاضي را جعل ميكنند . در قسم اول ، قاضي مجتهد جامعالشرايط است ، و لازم نيست كه هيچ كسي او را نصب كند . ولي در قسم دوم ، در بعضي از احوالي كه قضاوت زياد است و افراد به آن زيادي نيستند كه بتوانند همه مراكز قضاوت را قاضي واجد همه شرايط گذارند ، و قاضي واجد شرايط كم است ، در اين صورت فقيه مجتهد عادل اشخاصي را كه مورد اطمينان هستند ، كه اجتهاد را نميدانند ولي از روي كتابهايي كه در اين باب نوشته شده است ميتوانند مسائل قضا را بفهمند و مورد اطمينان هم هستند و ظاهراً عدله هم هستند ، اينها را فقيه نصب ميكند كه قضاوت كنند . اين قضاوت هم در اسلام از اين جهت ، اين آقايان بعد از آنكه اشخاص را پيدا كردند مورد اطمينان و مطلع بر موازين قضا ، ولو از راه تقليد باشند ، آن وقت جعل قضاوت برايشان ميكنند ، و از طرف من هم مجازند كه جعل قضاوت بكنند تا قضاوت شرعي بشود .
( بيانات امام در ديدار با قضات دادگستري ، صحيفه نور ، ج ۱۲ ، ص ۲۶ )
۵۹/۱/۱۰
نياز به قاضي ماذون
از جمله اصلاحات همين اصلاحات قضاوت است . قضاوت در اسلام نميشود دست اينها باشد ؛ دست اين جمعيتي كه حالا هست . كدام يكي اينها قاضي اسلامي هستند ؟ كدام اينها ؟ شما تشخيص ميدهيد كه اينها قضاوت به آن ترتيبي كه اسلام گفته قضاوت ، قضاوت بكنند ؟ حالا ما ميگذريم از خير اينكه مجتهد جامعالشرايط [باشند] ، ما به اندازه اين ، قضات نداريم . به اندازه احتياج نداريم . اما اشخاصي باشند كه توجه داشته باشند به قضاوت اسلامي . بتوانند بفهمند اين مقدار ولو از روي تقليد بتوانند بفهمند كه قضاوت چه است . وضع قضاوت اسلامي چيست .
( بيانات امام در جمع اعضاي شوراي عالي قضائي ، صحيفه نور ، ج ۱۲ ، ص ۶ - ۲۵۵ )
۵۹/۴/۲۹
اختيار قاضي مجتهد
هر يك از اشخاصي كه متصدي هستند اگر مجتهد عادل باشند ، مستقلاً ميتوانند و چنانچه مجتهد نباشند ، آنها به تعيين مجتهد - در يك زماني كه ما فاقد هستيم ، افرادي كه تمام جهات را مستجمع باشند ، با تعيين مجتهد - تصدّي ميكنند .
( بيانات امام در جمع قضات شرع و دادستانها ، صحيفه نور ، ج ۱۳ ، ص ۱۴ )
۵۹/۵/۲۵
ثبات شخصيت قاضي
قاضي بايد - جسارتاً عرض ميكنم - قسي القلب باشد ، تحت تاثير واقع نشود . قاضي كه نفسش جوري است كه اگر - مثلاً - اين مجرم يك قدري گريه كرد ، يك قدري ناله كرد ، يك قدر التماس كرد ، تحت تاثير واقع بشود ، اين نميتواند قاضي واقع بشود يا اگر حس - مثلاً - انتقامجويي در قاضي باشد ، آن هم نميتواند قاضي باشد . قاضي يك نفر آدمي است كه بدون اينكه هيچ نظري داشته باشد - راجع به قضيه - اگر برادرش را آوردند پيشش كه قضاوت كند ، همان طور باشد كه اگر دشمنش را آوردند ؛ يعني ، در قضا آنطور باشد . حكمي كه ميخواهد بكند بين برادرش و بين دشمنش ، در حكم فرق نگذارد . نميگويم در عوارض نفساني ، نخير ، در حكم ؛ يعني ، همان طوري كه براي برادرش حكم بحق بايد بكند ، براي دشمنش هم همان طور ، علي السّواء باشد پيشش همه .
شما شنيدهايد كه حضرت امير با آن ظاهراً يهودي بود كه در محضر قاضي واقع شدند ، در صورتي كه حضرت امير رئيس بود . وقتي كه احضارش كرد ، رفت پيش قاضي . قاضي وقتي كه اباالحسن به ايشان گفت ، اشكال كرد به او كه نه ، به آن هم هر چه ميگويي به من هم همينطور بگو . اين دستوري است براي همه ماها كه بايد در مسند قضا ، يكي كه نشست ، همه ملت پيشش با يك نظر باشد . تمام نظرش به اجراي عدالت باشد . عدالت ، در دشمنش هم به طور عدالت ، در دوستش هم به طور عدالت . نه اينجا مسامحه كند و نه آنجا سختگيري كند .
( بيانات امام در جمع قضات شرع و دادستانها ، صحيفه نور ، ج ۱۳ ، ص ۱۶ )
۵۹/۵/۲۵
نصب قاضي توسط علما
چه بسا اشخاصي هستند كه اطلاع قضايي ندارند و خودشان را به طور قاچاق وارد كردند در قضا ، قضا شرط دارد و بايد نصب بشود از طرف علمايي كه بزرگ هستند . اينطور نيست كه هر كس هر جا برود قضا را متكفل بشود و حكم بدهد و حكم قتل بدهد .
( بيانات امام در جمع ائمه جمعه شهرستانها ، صحيفه نور ، ج ۱۶ ، ص ۲۲۱ )
۵۹/۱۰/۳
روحيه قاطعانه قاضي
قاضي بايد يك آدم قاطعي باشد كه در دو طرف قضيه قاطعيت داشته باشد . اگر يك كسي به حسب حكم شرع ، بايد اين را كشت ، ترحم نكنند ؛ جايز نيست . اگر بايد – فرض بفرماييد كه – حبس و تعزير بشود ، تعزير بكنند . و اگر يك كسي – خداي نخواسته – يك آدمي است كه گناهكار نبوده است ، بدون وقفه او را تبرئه كنند و بدون وقفه او را آزاد كنند . قاضي بايد اينطور باشد ، فكرش اينطور [باشد] نه رووف و مهربان باشد كه جنايتكارها را هم به او رافت كند .
( بيانات امام در جمع روحانيون كاروانهاي حج ، صحيفه نور ، ج ۱۶ ، ص ۲۵۲ )
۶۱/۵/۳۱
علم به قضاي اسلامي
قضاوت . . . حق اشخاص دانشمندي است كه قضاوت اسلامي را بدانند ، عدالت داشته باشند ، تقوا داشته باشند ، بفهمند كه با چه مطلبي سر و كار دارند ؛ به چه كار بزرگي دارند مشغول ميشوند . يك لغزش ، گاهي يك كشور را از بين مي برد و از آن طرف هم يك كار خوب يك كشور را روشن ميكند .
( بيانات امام در ديدار با قضات دادگستري ، صحيفه نور ، ج ۱۷ ، ص ۱۵۰ )
۶۱/۱۰/۱۹
اجازه به قاضي ماذون
امور قضايي از باب اينكه قضاوت و يادگيري آن از حوزهها سلب شده بود ، و كسي هم فكر دخالت در آن نميكرد ، و از اين جهت نقيصه زياد داشت و دارد . و با اينكه پيش از اين من اجازه نميدادم كه با تقليد ، قضاوت انجام شود ، لكن چون كمبود داريم افرادي كه با تقليد ميتوانند عهده دار اين مساله باشند ، مانعي ندارد .
( بيانات امام در جمع شاگردان مدرسه شهيد قدوسي ، صحيفه نور ، ج ۱۸ ، ص ۹۶ )
۶۲/۶/۱۳
ايمان به هدف و وظيفه
قاضي پس از شرايط معتبره شرعيه بايد در اجراي موازين قضايي سخت و صُلب باشد . نه تحت تاثير عواطف و جوسازيهاي بيمورد واقع شود و از اجراي احكام خدا سرپيچد و نه با جوسازيهاي منحرفان و انتقامجويان ، برخلاف موازين الهي از رحمت بر بندگان خدا دريغ كند كه هر دو طرف افراط و تفريط برخلاف عدل الهي است .
( پيام امام به مناسبت سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي ، صحيفه نور ، ج ۱۹ ، ص ۱۰۷ )
۶۳/۱۱/۲۲
اختيار قاضي ماذون
بسمه تعالي
در وضع كنوني جمعي از فقها موارد مذكور را بررسي نمايند و نظر بدهند ؛ مانع ندارد . لكن به طور موقت است تا انشاءاللَّه تعالي وضع قضاوت درست شود .
( اسناد منتشر نشده )
( دستخط حضرت امام در پاسخ نامه آيتاللَّه موسوي اردبيلي ، رئيس ديوانعالي كشور صادر شده است . وي در نامه خود با اشاره به عدم اجتهاد مطلق اكثريت قريب به اتفاق قضات و وجود اختلاف در آراي مربوط به تعزيرات ، از امام كسب تكليف كرده است . )
علاوه بر موارد مذكور ، براي اطلاع از مواضع حضرت امام رجوع شود به : صحيفه نور ، ج ۱۴ ، ص ۲۱۷ .
۶۳/۴/۷
شرايط قاضي
در قانون اسلام براي قاضي شرايطي است كه اگر مراعات آن شرايط و ديگر شرايط قانون دادرسي شود كمتر حقي باطل ميشود ؛ در صورتي كه به اسرع اوقات كار محاكمه نيز تمام ميشود . ما اينجا بعضي از شرايط قاضي را به قانون اسلام مينويسيم ؛ خوانندگان مقايسه كنند ميان آن و قانون امروز و قاضيهاي كنوني ، آنگاه خود حكميت كنند .
۱ - كمال عقل و رسيدن به حد بلوغ ؛ پس اگر كسي بالغ نباشد يا عقلش كامل نباشد نميتواند قضاوت كند .
۲ - ايمان ، يعني اعتقاد به اصول ديانت و مذهب .
۳ - طهارت مولد ، يعني بايد حلال زاده باشد .
۴ - بايد مرد باشد ؛ زنها حق قضاوت ندارند .
۵ - بايد عادل باشد ، يعني داراي قوهاي باشد كه به واسطه آن از تخلف قانونهاي خدايي احتراز كند . كسي كه تخلف از قانون كند و گناهكار باشد حق قضاوت ندارد .
۶ - بايد عالم به احكام قضاوت باشد و قانون اسلام را بداند از روي اجتهاد .
۷ - بايد قوه ضبط و حفظ داشته باشد ؛ پس اگر نسيان بر او عارض ميشود و كم حافظه است حق قضاوت ندارد .
شرايط و آداب واجب و مكروه و مستحب بسياري نيز هست كه ما ذكر نكرديم .
( كشف الاسرار ، صص ۸ - ۲۹۷ )
قضاوت حق فقهاي عادل
از روايت برميآيد كه تصدي منصب قضا با پيغمبر ( ص ) يا وصي اوست . در اينكه فقهاي عادل به حسب تعيين ائمه ( ع ) منصب قضا ( دادرسي ) را دارا هستند و منصب قضا از مناصب فقهاي عادل است ، اختلافي نيست . برخلاف مساله ولايت ( در اينجا به معني حق حكومت ، يعني ولايت بر اموال و جانهاست ) كه بعضي مانند مرحوم نراقي
( احمدبن محمد مهدي بن ابيذر نراقي ( ۱۲۴۵ ه ’ . ق . ) فقيه و محدث و رجالي و رياضيدان و استاد در فنون و علوم عقلي كه به زهد و تقوا مشهور بود ؛ بيشتر علوم را از محضر پدر خود ملامحمدمهدي نراقي استفاده كرد ؛ نيز نزد سيدمهدي بحرالعلوم و شيخ جعفر كاشفالغطاء تلمذ جست . وي استاد شيخ انصاري و سيدمحمد شفيع جابلقي است . از آثار اوست : معراج السعاده ، مفتاح الاحكام ، عوائد الايام ، منهاج الوصول الي علم الاصول ، مستند الشيعه و ديوان شعر فارسي . ) ،
و از متاخرين مرحوم ناييني
( ميرزاحسين ( يا محمد حسين ) بن عبدالرحيم ناييني نجفي ( ۱۳۵۵ - ۱۲۷۳ ه ’ . ق . ) فقيه ، اصولي ، حكيم و از مراجع بزرگ شيعه ، تحصيلات خود را در نايين آغاز كرد و در اصفهان و سامرا به پايان رسانيد ؛ بعد از اعلام مشروطيت در ايران كتاب تنزيه المله و تنبيه الامه را نگاشت كه با تقريظ آخوند خراساني انتشار يافت . )
تمام مناصب و شئون اعتباري امام را براي فقيه ثابت مي دانند ، ( عوائد الايام ، ص ۱۸۷ - ۱۸۸ ، منيه الطالب في حاشيه المكاسب ، ج۲ ، ص ۳۲۵ - ۳۲۷ ) و بعضي نميدانند . اما اينكه منصب قضاوت متعلق به فقهاي عادل است ، محل اشكال نيست و تقريباً از واضحات است .
نظر به اينكه فقها مقام نبوت را دارا نميباشند ، و شكي نيست كه شقي هم نيستند ، بالضروره بايد بگوييم كه اوصياء يعني جانشينان رسول اكرم ( ص ) ميباشند . منتها از آنجا كه غالباً وصي نبي را عبارت از وصي دست اول و بلافصل گرفتهاند ، لذا به اينگونه روايات اصلاً تمسك نشده است . لكن حقيقت اين است كه دايره مفهوم وصي نبي توسعه دارد و فقها را هم شامل ميشود . البته وصي بلافصل حضرت امير ( ع ) است ، و بعد از او ائمه ( ع ) ميباشند ، و امور مردم به آنان محول شده است . تصور نشود كه منصب حكومت يا قضا براي حضرات ائمه ( ع ) شاني بوده است . زمامداري فقط از جهت اينكه بتوانند حكومت عدل را برپا كنند و عدالت اجتماعي را بين مردم تطبيق و تعميم دهند ، قابل اهميت بوده است ، لكن مقامات روحاني ائمه ( ع ) كه فوق ادراك بشر ميباشد ، به نصب و جعل مربوط نيست ، چنانچه اگر رسول اكرم ( ص ) حضرت امير ( ع ) را وصي هم قرار نميداد ، مقامات معنوي آن حضرت محفوظ بود . اين مقام حكومت و منصب نيست كه به انسان شان و منزلت معنوي ميدهد ، بلكه اين منزلت و مقام معنوي است كه انسان را شايسته براي حكومت و مناصب اجتماعي ميسازد .
در هر حال ، از روايت ميفهميم كه فقها اوصياي دست دوم رسول اكرم ( ص ) هستند ، و اموري كه از طرف رسول اللَّه ( ص ) به ائمه ( ع ) واگذار شده ، براي آنان نيز ثابت است ، و بايد تمام كارهاي رسول خدا را انجام دهند ؛ چنانكه حضرت امير ( ع ) انجام داد .
روايت ديگر كه از ادله يا مويدات مطلب است و از حيث سند و دلالت از روايت اول بهتر ميباشد ، از طريق كليني نقل شده و از اين طريق ضعيف است . ( در طريق كليني سهيل بن زياد يا سهل بن زياد ، و ابو عبدالله المومن هستند ، كه ابو عبدالله واقفي و در حديث مختلط است و در توثيق سهل نيز اختلاف وجود دارد )
لكن صدوق ، روايت را از طريق سليمان بن خالد ( سليمان بن خالد بن دهقان بن نافله ، قاري ، فقيه و محدث و از اصحاب و معتمدان امام باقر ( ع ) و امام صادق ( ع ) بود . ) آورده كه صحيح و معتبر مي باشد ( روايت صحيح روايتي را گويند كه تمامي راويان آن امامي و عادل و موثق باشند ؛ و طريق صدوق به سليمان بن خالد چنانكه در مشيخه فقيه آمده است عبارتند از پدر صدوق از سعدبن عبداللَّه از ابراهيم بن هاشم از محمّدبن ابي عمير از هشام بن سالم كه همگي امامي و مورد وثوقند . از ميان آنها ابراهيم بن هاشم توثيق خاص ندارد ؛ اما چون از مشاهير راويان امامي است توثيق وي محل ترديد نيست . ) .
روايت چنين است :
و عن عده من اصحابنا ، عَنْ سهْلِ بْن زياد ، عن محمدبن عيسي عن ابي عبداللَّه المومن ، عن ابن مُسْكانَ ، عن سليمانَ ابْنِ خالد ، عن ابيعبداللَّه ( ع ) قال : اتَّقُوا الْحُكُومَهَ ، فَانَّ الْحُكُومَهَ انَّما هِي للاْمامِ الْعالِمِ بِالْقَضاءِ العادِلِ فِيالْمُسْلِمينَ ، لِنبيّ ( كَنَبِيّ ) ، اوْ وَصِيِ نَبيٍّ . ( و رواه الصدوق باسناده عن سليمان بن خالد . وسائل الشيعه ، ج ۱۸ ، كتاب القضاه ، باب ۳ ، ح۳ – من لايحضره الفقيه ، ج۳ ، ص۴ ابواب القضايا و الاحكام ، باب ۳ ح۱ )
امام ميفرمايد : از حكم كردن ( دادرسي ) بپرهيزيد زيرا حكومت ( دادرسي ) فقط براي امامي است كه عالم به قضاوت ( و آيين دادرسي و قوانين ) و عادل در ميان مسلمانان باشد ، براي پيغمبر است يا وصي پيغمبر .
ملاحظه ميكنيد كسي كه ميخواهد حكومت ( دادرسي ) كند ، اولاً بايد امام باشد . در اينجا معناي لغوي امام كه عبارت از رئيس و پيشوا باشد مقصود است ، نه معناي اصطلاحي . به همين جهت ، نبي را هم امام دانسته است . اگر معناي اصطلاحي امام مراد بود ، قيد عالم و عادل زايد مينمود .
دوم ، اينكه عالِم به قضا باشد . اگر امام بود لكن علم به قضا نداشت ، يعني قوانين و آئين دادرسي اسلام را نميدانست ، حق قضاوت ندارد .
سوم ، اينكه بايد عادل باشد .
پس ، قضا ( دادرسي ) براي كسي است كه اين سه شرط ( يعني رئيس و عالم و عادل بودن ) را داشته باشد . بعد ميفرمايد كه اين شروط بر كسي جز نبي يا وصي نبي منطبق نيست .
قبلاً عرض كردم كه منصب قضا براي فقيه عادل است . و اين موضوع از ضروريات فقه است و در آن خلافي نيست . اكنون بايد ديد شرايط قضاوت در فقيه موجود است يا نه . بديهي است منظور فقيه عادل است ، نه هر فقيهي . فقيه طبعاً عالم به قضاست ، چون فقيه به كسي اطلاق ميشود كه نه فقط عالم به قوانين و آيين دادرسي اسلام ، بلكه عالم به عقايد و قوانين و نظامات و اخلاق باشد ، يعني دينشناس به تمام معناي كلمه باشد . فقيه وقتي عادل هم شد دو شرط را دارد . شرط ديگر اين بود كه امام يعني رئيس باشد . و گفتيم كه فقيه عادل مقام امامت ورياست را براي قضاوت - به حسب تعيين امام ( ع ) - داراست . آنگاه امام ( ع ) حصر فرموده كه اين شروط جز بر نبي يا وصي نبي بر ديگري منطبق نيست . فقها چون نبي نيستند پس وصي نبي يعني جانشين او هستند . بنابراين ، آن مجهول از اين معلوم به دست ميآيد كه فقيه وصي رسول اكرم ( ص ) است و در عصر غيبت ، امامالمسلمين و رئيسالمله ميباشد ، و او بايد قاضي باشد ، و جز او كسي حق قضاوت و دادرسي ندارد .
( ولايت فقيه ، صص ۷ - ۶۴ )
قاضي مجتهد و قاضي ماذون
قضاوت در اسلام كه حفظ حقوق ناس است و حقوق ناس است و حقوق اللَّه ، دو صورت دارد : يك صورت قضاوتي كه قاضي مستقل در قضاست . يعني قاضي كه در اسلام استقلال قضايي دارد ، شرايط سنگيني دارد كه من در ايران افراد كمي را سراغ دارم كه حائز چنين شرايطي باشند . مجتهد عادل بر جهات قضا كه در همه جهات بيطرف باشد . پيش او رئيس جمهور و يك كارگر ساده فرق نكند . اين از اموري است كه قاضي مطلق بايد دارا باشد . و من هم كم سراغ دارم . يعني در حوزههاي علميه هم كم سراغ دارم .
يك قسم از قضاوت هم در شرع هست كه قضاوت قاضي مستقل نيست ، و قاضي را جعل ميكنند . در قسم اول ، قاضي مجتهد جامعالشرايط است ، و لازم نيست كه هيچ كسي او را نصب كند . ولي در قسم دوم ، در بعضي از احوالي كه قضاوت زياد است و افراد به آن زيادي نيستند كه بتوانند همه مراكز قضاوت را قاضي واجد همه شرايط گذارند ، و قاضي واجد شرايط كم است ، در اين صورت فقيه مجتهد عادل اشخاصي را كه مورد اطمينان هستند ، كه اجتهاد را نميدانند ولي از روي كتابهايي كه در اين باب نوشته شده است ميتوانند مسائل قضا را بفهمند و مورد اطمينان هم هستند و ظاهراً عدله هم هستند ، اينها را فقيه نصب ميكند كه قضاوت كنند . اين قضاوت هم در اسلام از اين جهت ، اين آقايان بعد از آنكه اشخاص را پيدا كردند مورد اطمينان و مطلع بر موازين قضا ، ولو از راه تقليد باشند ، آن وقت جعل قضاوت برايشان ميكنند ، و از طرف من هم مجازند كه جعل قضاوت بكنند تا قضاوت شرعي بشود .
( بيانات امام در ديدار با قضات دادگستري ، صحيفه نور ، ج ۱۲ ، ص ۲۶ )
۵۹/۱/۱۰
نياز به قاضي ماذون
از جمله اصلاحات همين اصلاحات قضاوت است . قضاوت در اسلام نميشود دست اينها باشد ؛ دست اين جمعيتي كه حالا هست . كدام يكي اينها قاضي اسلامي هستند ؟ كدام اينها ؟ شما تشخيص ميدهيد كه اينها قضاوت به آن ترتيبي كه اسلام گفته قضاوت ، قضاوت بكنند ؟ حالا ما ميگذريم از خير اينكه مجتهد جامعالشرايط [باشند] ، ما به اندازه اين ، قضات نداريم . به اندازه احتياج نداريم . اما اشخاصي باشند كه توجه داشته باشند به قضاوت اسلامي . بتوانند بفهمند اين مقدار ولو از روي تقليد بتوانند بفهمند كه قضاوت چه است . وضع قضاوت اسلامي چيست .
( بيانات امام در جمع اعضاي شوراي عالي قضائي ، صحيفه نور ، ج ۱۲ ، ص ۶ - ۲۵۵ )
۵۹/۴/۲۹
اختيار قاضي مجتهد
هر يك از اشخاصي كه متصدي هستند اگر مجتهد عادل باشند ، مستقلاً ميتوانند و چنانچه مجتهد نباشند ، آنها به تعيين مجتهد - در يك زماني كه ما فاقد هستيم ، افرادي كه تمام جهات را مستجمع باشند ، با تعيين مجتهد - تصدّي ميكنند .
( بيانات امام در جمع قضات شرع و دادستانها ، صحيفه نور ، ج ۱۳ ، ص ۱۴ )
۵۹/۵/۲۵
ثبات شخصيت قاضي
قاضي بايد - جسارتاً عرض ميكنم - قسي القلب باشد ، تحت تاثير واقع نشود . قاضي كه نفسش جوري است كه اگر - مثلاً - اين مجرم يك قدري گريه كرد ، يك قدري ناله كرد ، يك قدر التماس كرد ، تحت تاثير واقع بشود ، اين نميتواند قاضي واقع بشود يا اگر حس - مثلاً - انتقامجويي در قاضي باشد ، آن هم نميتواند قاضي باشد . قاضي يك نفر آدمي است كه بدون اينكه هيچ نظري داشته باشد - راجع به قضيه - اگر برادرش را آوردند پيشش كه قضاوت كند ، همان طور باشد كه اگر دشمنش را آوردند ؛ يعني ، در قضا آنطور باشد . حكمي كه ميخواهد بكند بين برادرش و بين دشمنش ، در حكم فرق نگذارد . نميگويم در عوارض نفساني ، نخير ، در حكم ؛ يعني ، همان طوري كه براي برادرش حكم بحق بايد بكند ، براي دشمنش هم همان طور ، علي السّواء باشد پيشش همه .
شما شنيدهايد كه حضرت امير با آن ظاهراً يهودي بود كه در محضر قاضي واقع شدند ، در صورتي كه حضرت امير رئيس بود . وقتي كه احضارش كرد ، رفت پيش قاضي . قاضي وقتي كه اباالحسن به ايشان گفت ، اشكال كرد به او كه نه ، به آن هم هر چه ميگويي به من هم همينطور بگو . اين دستوري است براي همه ماها كه بايد در مسند قضا ، يكي كه نشست ، همه ملت پيشش با يك نظر باشد . تمام نظرش به اجراي عدالت باشد . عدالت ، در دشمنش هم به طور عدالت ، در دوستش هم به طور عدالت . نه اينجا مسامحه كند و نه آنجا سختگيري كند .
( بيانات امام در جمع قضات شرع و دادستانها ، صحيفه نور ، ج ۱۳ ، ص ۱۶ )
۵۹/۵/۲۵
نصب قاضي توسط علما
چه بسا اشخاصي هستند كه اطلاع قضايي ندارند و خودشان را به طور قاچاق وارد كردند در قضا ، قضا شرط دارد و بايد نصب بشود از طرف علمايي كه بزرگ هستند . اينطور نيست كه هر كس هر جا برود قضا را متكفل بشود و حكم بدهد و حكم قتل بدهد .
( بيانات امام در جمع ائمه جمعه شهرستانها ، صحيفه نور ، ج ۱۶ ، ص ۲۲۱ )
۵۹/۱۰/۳
روحيه قاطعانه قاضي
قاضي بايد يك آدم قاطعي باشد كه در دو طرف قضيه قاطعيت داشته باشد . اگر يك كسي به حسب حكم شرع ، بايد اين را كشت ، ترحم نكنند ؛ جايز نيست . اگر بايد – فرض بفرماييد كه – حبس و تعزير بشود ، تعزير بكنند . و اگر يك كسي – خداي نخواسته – يك آدمي است كه گناهكار نبوده است ، بدون وقفه او را تبرئه كنند و بدون وقفه او را آزاد كنند . قاضي بايد اينطور باشد ، فكرش اينطور [باشد] نه رووف و مهربان باشد كه جنايتكارها را هم به او رافت كند .
( بيانات امام در جمع روحانيون كاروانهاي حج ، صحيفه نور ، ج ۱۶ ، ص ۲۵۲ )
۶۱/۵/۳۱
علم به قضاي اسلامي
قضاوت . . . حق اشخاص دانشمندي است كه قضاوت اسلامي را بدانند ، عدالت داشته باشند ، تقوا داشته باشند ، بفهمند كه با چه مطلبي سر و كار دارند ؛ به چه كار بزرگي دارند مشغول ميشوند . يك لغزش ، گاهي يك كشور را از بين مي برد و از آن طرف هم يك كار خوب يك كشور را روشن ميكند .
( بيانات امام در ديدار با قضات دادگستري ، صحيفه نور ، ج ۱۷ ، ص ۱۵۰ )
۶۱/۱۰/۱۹
اجازه به قاضي ماذون
امور قضايي از باب اينكه قضاوت و يادگيري آن از حوزهها سلب شده بود ، و كسي هم فكر دخالت در آن نميكرد ، و از اين جهت نقيصه زياد داشت و دارد . و با اينكه پيش از اين من اجازه نميدادم كه با تقليد ، قضاوت انجام شود ، لكن چون كمبود داريم افرادي كه با تقليد ميتوانند عهده دار اين مساله باشند ، مانعي ندارد .
( بيانات امام در جمع شاگردان مدرسه شهيد قدوسي ، صحيفه نور ، ج ۱۸ ، ص ۹۶ )
۶۲/۶/۱۳
ايمان به هدف و وظيفه
قاضي پس از شرايط معتبره شرعيه بايد در اجراي موازين قضايي سخت و صُلب باشد . نه تحت تاثير عواطف و جوسازيهاي بيمورد واقع شود و از اجراي احكام خدا سرپيچد و نه با جوسازيهاي منحرفان و انتقامجويان ، برخلاف موازين الهي از رحمت بر بندگان خدا دريغ كند كه هر دو طرف افراط و تفريط برخلاف عدل الهي است .
( پيام امام به مناسبت سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي ، صحيفه نور ، ج ۱۹ ، ص ۱۰۷ )
۶۳/۱۱/۲۲
اختيار قاضي ماذون
بسمه تعالي
در وضع كنوني جمعي از فقها موارد مذكور را بررسي نمايند و نظر بدهند ؛ مانع ندارد . لكن به طور موقت است تا انشاءاللَّه تعالي وضع قضاوت درست شود .
( اسناد منتشر نشده )
( دستخط حضرت امام در پاسخ نامه آيتاللَّه موسوي اردبيلي ، رئيس ديوانعالي كشور صادر شده است . وي در نامه خود با اشاره به عدم اجتهاد مطلق اكثريت قريب به اتفاق قضات و وجود اختلاف در آراي مربوط به تعزيرات ، از امام كسب تكليف كرده است . )
علاوه بر موارد مذكور ، براي اطلاع از مواضع حضرت امام رجوع شود به : صحيفه نور ، ج ۱۴ ، ص ۲۱۷ .
۶۳/۴/۷
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
-
- پست: 5234
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1747 بار
- سپاسهای دریافتی: 4179 بار
- تماس:
فصل دوم - فلسفه قوانين و مجازاتها در اسلام - هدف از اجراي مجازاتها
رحمت كامله
در اجراي قصاص و حدود و تعزيرات وامثال آن ، كه به نظر مي رسد با ملاحظه نظام مدينه فاضله تاسيس و تقنين شده است براي هر دو سعادت منظور است زيرا كه اين امور در اكثر براي تربيت جاني و رساندن او به سعادت ، دخالت كامل دارد . حتي كساني كه نور ايمان و سعادت ندارند و آنها را با جهاد و امثال آن به قتل مي رسانند ، مثل يهود بني قريظه
( بنيقريظه يكي از قبايل يهوديان بودند كه در كنار مدينه سكونت داشتند و با پيغمبر اكرم ( ص ) پيمان دوستي منعقد كرده بودند ؛ ولي در هنگامه جنگ احزاب ( خندق ) پيمان خود را شكستند و با قريش و غطفان عليه مسلمانان همپيمان شدند و مدينه را ناامن كردند . پس از پيروزي مسلمانان ، پيغمبر ( ص ) آنها را در محاصره آورد و يهوديان بنيقريظه پذيرفتند كه سعد بن معاذ درباره آنان داوري كند . سعد حكم كرد كه مردان جنگي آنها به قتل رسند و زنان و فرزندان ايشان اسير ، و اموال آنها بين مسلمانان تقسيم گردد . ابنهشام ؛ سيرهالنبويه ؛ ج ۳ ، ص ۲۴۶ - ۲۳۳ ؛ تاريخ طبري ؛ ج ۲ ، ص ۲۴۵ . )
براي خود آنها نيز اين قتل صلاح و اصلاح بود . و مي توان گفت از رحمت كامله نبي ختمي قتل آنهاست ، زيرا كه با بودن آنها در اين عالم در هر روزي براي خود عذابهاي گوناگون تهيه مي كردند كه تمام حيات اينجا به يك روز عذاب و سختيهاي آنجا مقابله نكند . و اين مطلب براي كساني كه ميزان عذاب و عقاب آخرت و اسباب و مسببات آنجا را ميدانند پر واضح است .
پس شميشيري كه به گردن يهود بني قريظه و امثال آن زده ميشد به افق رحمت نزديكتر بوده و هست تا به افق غضب و سخط . و باب امر به معروف و نهي از منكر از وجه رحيميه است .
( آداب الصلاه ، صص۷ - ۲۳۶ )
وسيله اصلاحات
تنها اگر به قانون قصاص و ديات و حدود اسلام يك سال عمل شود تخم بيدادگريها و دزديها و بي عفتيهاي خانمانسوز از كشور برچيده ميشود . كسي كه بخواهد دزدي را از جهان بردارد بايد دست دزد را به بريدن كوتاه كند و گرنه با اين حبسهاي شما كمك كاري به دزدان و دزدي كردن است .
زندگي بشر را بايد به قصاص تامين كرد ، و زير سر اين قتل قصاصي حيات توده خوابيده . ( و لكم في الصاص حيواه ( يا اولي الالباب لعلكم تتقون . بقره ۱۷۸ - ۱۷۹ ) ) و گرنه با چند سال زندان كار درست نميشود .
( كشف الاسرار ، ص ۲۷۴ )
بازدارنده از مفاسد
گاهي در كتابها و روزنامههايشان مينويسند كه احكام جزايي اسلام احكام خشني است ! حتي يك نفر با كمال بي آبرويي نوشته بود احكام خشني است كه از اعراب پيدا شده است ! اين خشونت عرب است كه اينگونه احكام ( را ) آورده است ! من تعجب ميكنم اينها چگونه فكر ميكنند ! از طرفي اگر براي ده گرم هروئين چندين نفر را بكشند ميگويند قانون است ! ( ده نفر را مدتي پيش و يك نفر را هم اخيراً براي ده گرم هروئين كشتند . و اين چيزي است كه ما اطلاع پيدا كرديم . ) وقتي اين قوانين خلاف انساني جعل ميشود ، به نام اينكه ميخواهند جلو فساد را بگيرند ، خشونت ندارد ! من نميگويم هروئين بفروشند ، لكن مجازاتش اين نيست . بايد جلوگيري شود ، اما مجازاتش بايد متناسب با آن باشد .
اگر شارب الخمر را هشتاد تازيانه بزنند خشونت دارد ، اما اگر كسي را براي ده گرم هروئين اعدام كنند خشونت ندارد ! در صورتي كه بسياري از اين مفاسد كه در جامعه پيدا شده از شرب خمر است : تصادفاتي كه در راهها واقع ميشود ، خودكشيها ، آدمكشيها ، بسياري از آنها معلول شرب خمر است . استعمال هروئين ميگويند چه بسا از اعتياد به شرب خمر است . معذلك ، اگر كسي شراب بخورد اشكالي ندارد ؛ چون غرب اين كار را كرده است ! و لهذا آزاد ميخرند و ميفروشند . اگر بخواهند فحشا را ، كه شرب خمر يكي از واضحترين مصاديق آن است ، جلوگيري كنند و يك نفر را هشتاد تازيانه بزنند ، يا زناكاري را صد تازيانه بزنند ، يا محصنه يا محصن را رجم كنند ، وامصيبتاست ! اي واي كه اين چه حكم خشني است ! و از عرب پيدا شده است ! در صورتي كه احكام جزايي اسلام براي جلوگيري از مفاسد يك ملت بزرگ آمده است . فحشا كه تا اين اندازه دامنه پيدا كرده كه نسلها را ضايع ، جوانها را فاسد ، و كارها را تعطيل ميكند ، همه دنبال همين عياشيهايي است كه راهش را باز كردند ، و به تمام معنا دامن ميزنند و از آن ترويج ميكنند . حال اگر اسلام بگويد براي جلوگيري از فساد در نسل جوان يك نفر را در محضر عموم شلاق بزنند ، خشونت دارد ؟
( ولايت فقيه ، ص ۱۰ )
بازدارنده از تكرار جرايم
اگر قاتل را نكشند ، قتل زياد ميشود ؛ و فِيالْقِصاصِ حَيوهٌ ؛ در قصاص زندگي است . اگر ما درِ قصاص را ببنديم ، هر كسي بكشد كارش نداشته باشيم ، قتل زياد ميشود ؛ زندگي مردم از بين ميرود ؛ هر كس دلش خواست هر كسي را ميكشد . قصاص براي اين است كه زندگي بشر تامين بشود . تربيت است ، براي مصلحت جامعه است . تمام حدود الهي براي مصلحت جامعه است .
اگر آن آدمي كه فلان كار را ميكند و در شرع برايش فلان جزا را قرار دادهاند ، اگر اين جزا نباشدامثالش زياد ميشود . آن كسي كه رفته مثلاً با زن كسي چه كرده است ، اگر چنانچه اين را جزا به او ندهند ، خوب ، اين فحشا زياد ميشود . جلو فحشا را بايد گرفت . دزدها را ميگرفتند و ميبردند تويحبس ، آنجا تعليم دزدي ميكردند ! ميگفتند كلاس باز شده براي كيفيت جيببري ! و چه جور جيببري ، بهتر است ؟ ! اگر چهار تا دزد كه روي موازيني كه البته هست ، بگيرند و جزاي آنها را بدهند ، دست دزدي از ايران قطع ميشود ، از عالم قطع ميشود . چهار نفر دزد را به آنطوري كه شارع فرموده است – آن شارعي كه راضي نيست به يك بشر كه هيچ ، به يك حيوان ظلم بشود – امر ميكند كه بايد كه اين جرم را كرده است اينحد را هم بخورد . اين براي اين است كه مصلحت بشر را دارد ملاحظهميكند ، براي حفظ حقوق بشر است . حدود الهي براي حفظ حقوق بشر است . بشر – همه – حقّ حيات دارند ؛ اگر نكشند اين آدم جاني را و اين آدمي كه آدم كشته است ، آدمكشي زياد ميشود . اگر به جرم دزدي ، چهار نفر را كه دزدي كردهاند و رفتند منزل مردم مالش را از بينبردهاند ، جزا به آنها ندهند ، جنايت زياد ميشود . گرفتن و بردن تويحبس و نگه داشتن و در همان جا هم باز جيببري را تعليم و تعلم كردن - اين - اسبابِ زيادياش ميشود . اين را حبس نبايد كرد ؛ بايد همان جزايي كه گفتند بكنند و رهايش كنند برود . ديگر [زياد] نميشود . اگر آن كسي كه به نواميس مردم [تعرض] كرده است ، با آن شرايطي كه دارد بياورند بكشند ، ديگر اين زياد نميشود . حق بشر را اسلام دارد ادا ميكند .
( بيانات امام در جمع اعضاي هيات بازرگاني ايراني ، صحيفه نور ج ۶ ، ص۷ - ۱۷۶ )
۵۸/۲/۲۵
درمان جامعه
پيغمبر اكرم نبي رحمت است كه براي رحمت آمده است . آنجايي هم كه آن منحرفهاي غيرقابل اصلاح را امر به قتل ميكرد ، مثل يك غده سرطاني كه در يك بدن باشد ، براي اصلاح بدن آن غده را بايد بيرون آورد . چاره نيست . اين غدههاي سرطاني گاهي يك جامعه را فاسد ميكنند . اين هم رحمت بر جامعه است . اينهايي كه اسلام را اصلاً نميدانند چيست ، نميفهمند اصل اسلام چه است . خيال ميكنند اين غربيها [و] اينهايي كه دنبال غربند ، كه احكام اسلام خشونت دارد ، اينها اصلاً نميدانند كه اين احكامْ چه چيز هست ؛ براي چه هست . اين مثل اين است كه به يك طبيبي كه كارد را برداشته و شكم را پاره ميكند و غده سرطاني را بيرون ميآورد بگويند اين خشونت دارد ميكند ! اين رحمت است يا خشونت ؟ آن طبيبي كه ميبُرد دست را ، براي اينكه اين دست فاسد ميكند انسان را ، كارد را درآورده ميبُرد دست را ، اين طبيب با خشونت دارد رفتار ميكند ؟ و بايد فرياد برآورد كه اين طبيب خشن است ! يا اين طبيب طبيب رحمت است ؛ با رحمت دارد رفتار ميكند ؛ يك انسان را براي يك عضو نجات ميدهد . اين جامعه مثل يك انسان ميماند : گاهي وقتها براي اصلاح جامعه يك كسي را تاديب ميكنند . آن هم تاديبي كه گاهي وقتها منتهي به كشتن ميشود . يك نفر آدمي كه يك مملكت را ميخواهد فاسد بكند ، يك كشور را ، يك گروه را ، فاسد ميخواهد بكند ، و قابل اصلاح نيست ، اين را بايد براي تهذيب جامعه ، براي حفظ جامعه ، اين غده سرطاني را بايد از اين جامعه دور كرد . دور كردنش هم به اين است كه اعدامش كنند . اعدامهاي اسلامي اينطوري است ؛ نه مثل اعدامهاي غربي ميماند . آنها ميريزند ميكشند ميبرند از بين ؛ و همه آن براي اين است كه جا براي خودشان باز كنند . اعدامهايي كه در اسلام است اعدامهاي رحمت است . يك طبيبي است كه چاقو را برداشته و اين جامعه را ازيك موجودي كه اگر باشد فاسد ميكند جامعه را ، از شرّ اين نجات ميدهد جامعه را . يك حد از حدود الهي وقتي كه واقع بشود ، يك جامعه اصلاح ميشود . اگر چهار تا دزد را دستش را ببرند در مجمع عمومي ، دزدي تمام ميشود . اگر چهار تا آدمي كه به فحشا مبتلاست آن را شلاق بزنند ، در جامعه فحشا از بين ميرود . اين غده سرطاني است كه طبيب براي حفظ يك انسان ناچار است كه اين غده را بيرون بياورد . گاهي چاقو برميدارد چشم آدم را بيرون ميآورد . رحمت است اين ؛ حفظ است .
( بيانات امام در جمع روحانيون و طلاب قم ، صحيفه نور ج ۷ ، ص۸ - ۲۲۷ )
۵۸/۴/۷
حدود رحمت بر امت
انبيا آمدند اين جامعه را حفظ كنند از فسادها . اين حقوقدانها نميفهمند اصلش ! اصل اسلام را نميشناسند چيست . اين غربيهايي كه دور هم جمع شدند براي منافع ابرقدرتها ، اينها از انسانيت اصلاً اطلاعي ندارند . اينها فقط اين حيوان يك سر و دو گوش را ميبينند ، و اين طبيعت و اين سطح طبيعت ؛ نه عمق طبيعت . اين سطح طبيعت را ميبينند . اينها ميخواهند حقوق بشر ! تو چه ميداني بشر چه هست تا حق بشر چه باشد ! تو انسان را ميشناسي تا حق انسان را بشناسي ؟ تو جامعه را ميشناسي كه حق جامعه را بشناسي ؟ همه آنها همين طورند . همه اين حرفها ، كه ميشنويد در آن طرفها هست ، و اين طرفها هم از آنها تقليد ميكنند ، همه براي اين است كه بچاپند اين جامعه را ! براي چاپيدن است ؛ براي اصلاح نيست . جنگهايي كه الآن هم در دنيا ممالك زيادي پشت سر هم به جنگند و امريكا از آن طرف ، شوروي از اين طرف و آن طرف و از آن ور كمك ميكنند به اينها ، اينها همه جنگهاي انحرافي است ؛ برخلاف انسانيت است . اينجاهايي كه اين جنگها ميشود و اين همه كشتار ، اين همه كشتار ، در اين ممالك ميشود ، اين طرفدارهاي حقوق بشر نشستهاند و سيگار ميكشند و پاهايشان را روي هم مياندازند و يك كلمه صحبت نميكنند . اما آن روز كه يك عده اشخاصي كه غدهاند براي اين جامعه ، غده سرطانيند براي اين جامعه ، اگر بمانند يك جامعه را به باد ميدهند ، حكم اسلام را بر اينها جاري ميكنند ، همينهايي كه آن روز فوجها از مردم ، هزارها از انسانها را ، اربابانشان ميكشند و [آنها] پاهايشان را روي هم مياندازند و تكيه ميدهند و يك كلمه حرف نميزنند ، واويلا بلند ميكنند ! خوب ، چرا هويدا ( اميرعباس هويدا در سال ۱۲۹۸ ه ’ . ش . در يك خانواده بهايي متولد شد . اين خانواده خدمات فراواني به بهاييت كردند . وي در سال ۱۳۴۳ پس از ترور حسنعلي منصور به نخستوزيري منصوب شد ؛ تا سال ۱۳۵۶ عهدهدار اين پست بود و سپس به وزارت دربار منصوب شد و عاقبت پس از پيروزي انقلاب در هجدهم فروردين ۱۳۵۸ اعدام گرديد . ) را كشتند ، يا چرا نصيري ( ارتشبد نعمتاللَّه نصيري ( ۱۲۸۹ - ۱۳۵۷ ه ’ . ش . ) از عوامل مهم كودتاي امريكايي مرداد ۳۲ و كشتار مردم در پانزدهم خرداد ۴۲ كه در سال ۱۳۴۴ به رياست ساواك برگزيده شد و تا سال ۱۳۵۷ در راس اين سازمان جهنمي قرار داشت . وي در آبان ۱۳۵۷ توسط رژيم شاه ، محترمانه بازداشت شد و در روز ۲۲ بهمن ۵۷ در حال فرار توسط مردم بازداشت و در سحرگاه روز ۲۷ بهمن اعدام گرديد . ) را كشتند ! يا چرا كساني كه فوج فوج جوانهاي ما را از بين بردهاند اينها [را] ميكشند !
كشتن اينها رحمت است بر امت . حدود الهي رحمت است بر امت . البته آن دستي كه بريده ميشود اگر زبان داشت گله ميكرد . اما براي انسان ، براي يك انسان ، يك عضو فدا ميشود . براي يك جامعه يك اشخاص بايد از بين بروند .
براي حفظ حقوق يك جامعه بايد يك غدههاي سرطاني از اين جامعه جدا بشود .
( بيانات امام در جمع روحانيون و طلاب ، صحيفه نور ج ۷ ، ص۹ - ۲۲۸ )
۵۸/۴/۷
حفظ صحت جامعه
مترجم ( مصاحبه اوريانا فالانچي خبرنگار مشهور ايتاليايي ) : [ميگويند اينها كه اعدام شدهاند ، همهشان مقصر سياسي و ساواكي و اينها نبودند . آنها هم اعدام شدند براي اينكه لواط كردند و زناكردند . البته من توضيح دادم كه اين جور نيست . اينها تاجر و اين چيزها بودند و بچهها را ميدزديدند و اين حرفها ، و اخبار دروغ به شما گفتند . ]
امام : بله اصل مساله را بايد گفت . و آن اين است كه اگر يك بدني يك انگشتش فاسد بشود چه بايد كرد براي اصلاح آن بدن . آيا بايد اين انگشت را گفت تو باش اينجا ، فاسد كن اين بدن را ؟ اين انگشت يك مفسده است و بايد بريد اين چيزهايي كه ميدانيد كه اينها به فساد ميكشند . يكوقت مثل بعضي طوايف ميگويند كه خوب ، مردم آزادند . آن زن آزاد هست . زن اين باشد ، او هم تمتعي ببرد . خوب ، چه بهتر . يكوقت منظور اين هست . نه ، ما اين را نميتوانيم بپذيريم . يكوقت منظور اين است كه بايد حفظ نظم جامعه ، حفظ صحت جامعه بشود . اين سياستهايي كه ما در اسلام داريم و اجرا ميشود براي اين است كه جامعه را ما ميخواهيم پاكسازي كنيم . علفهاي هرزهاي كه ضايع ميكنند مزرعه ما را ، بايد اين علفهاي هرزه را بچينيم و دور بريزيم . آن كسي كه بخواهد يك جامعه را اصلاح بكند ، آن كساني كه افساد در جامعه ميكنند ، آن كساني كه جامعه را به تباهي ميكشند ، آن كساني كه جوانهاي ما را به تباهي ميكشند ، دخترهاي ما را به تباهي ميكشند آنها را نميتوانيم تحمل كنيم كه نظر كنيم اينها هر كار ميخواهند بكنند . و هر سياستي كه هست بايد بشود . چه پيش شما خيلي مشكل باشد پذيرفتنش و چه نباشد . - يك چيزي است ، به اصطلاح جامعه را ميخواهيم - اصلاً جامعه هم همان طوري كه دزد را شما ميگيريد و حبسش ميكنيد . خوب چرا آزادش قرار نميدهيد ؟ همانطوريكه قاتل را ميگيريد نگهش ميداريد ، يا احياناً قصاص ميكنيد . چرا رهايش نميكنيد كه هر كاري دلش ميخواهد بكند ؟ چرا ؟ اين براي اين است كه اينها اسباب اين ميشود كه يك جامعه را به فساد بكشد . اگر جلوگيري از چند تا از اين فسادها بشود ، جامعه اصلاح ميشود . و ما منظورمان اصلاح جامعه است . اصلاح جامعه به همين چيزهاست كه اين سياستها باشد .
( خطاب به مترجم ) و اما اينهايي كه واقع شد در اينجا همان طوري كه شما گفتيد ، به او بگوييد كه اينها امثال يك همچو مسائلي بودند .
فالانچي : [بعضي هم مثلاً لواط ميكنند . بيمار هست ، فرض كنيد يك همچو چيزي ، چرا بايد اعدامش كنند ؟ ]
امام : اين مايه فساد است . فساد را بايد برداشت تا ديگران اصلاح بشوند . اين ديگر مسائلي فرعي است .
فالانچي : [ميگويند يك زن هجده ساله را كه آبستن بوده اين را به عنوان اينكه زنا كرده اعدام كردند . ]
امام : دروغ است ، نميشود ، در اسلام نيست . اين جزو همانهاست كه به ما نسبت ميدهند .
( مصاحبه اوريانا فالاچي با امام ، صحيفه نور ج ۹ ، ص۵ - ۹۴ )
۵۸/۷/۲
نقش تربيتي مجازات
اسلام در عين حالي كه تربيت است ، يك مكتب تربيت است ، لكن آن روزي كه فهميد قابل تربيت نيست ، هفتصد نفرشان را در يك جا ، يهودي بنيقريضه را در حضور رسولاللَّه ميكشند ، گردن ميزنند به امر رسولاللَّه . اينها همين حرفهاي غربي را ميزنند كه ما بايد اصلاح كنيم . اول همه را اصلاح كنيد بعد حد بزنيد . اين عجيب است كه اول ما بايد اين مملكت را ، همه را هدايت كنيم كه همه تربيت بشوند ، بعد حد بزنيم . اگر يك كسي حالا شرب خمر كرد ، حالا حدش نزنيم ، حالا اول چيزش بكنيم تا مغزش اصلاح بشود . اينها يك حرفهاي غلطي است . بايد حدود جاري بشود .
( بيانات امام در جمع اعضاي شوراي عالي قضائي ، صحيفه نور ج ۱۲ ، ص۲۵۵ )
۵۹/۴/۲۹
قصاص ، ضامن امنيت
قصاص ، اين قانون واضح اسلام ، اين قانون ضروري اسلام ، اين قانوني كه قرآن به آن تصريح كرده است ، اين قانوني كه مصلحت و امنيت كشور را تامين ميكند ، شما ( مخاطب امام اعضاي جبهه ملي و گروههاي همسوي آنها بوده است ) شما اين را يك قانون غير انساني مي دانيد .
( بيانات امام در جمع اقشار مردم ، صحيفه نور ج ۱۵ ، ص۱۶ )
۵۹/۴/۲۹
قصاص موجب بيمه كشور
اجراي حدود قصاص و تعزير اسلامي بيمه كننده حيات و نظام كشور است ، و سستي و سهل انگاري در اين امر ترحم بر پلنگ تيز دندان است .
( بيانات امام به مناسبت پيروزيهاي رزمندگان اسلام ، صحيفه نور ج ۱۵ ، ص۷۰ )
۶۰/۴/۱۸
نقش بازدارندگي حدود الهي
اين حدود الهي كه خداي تبارك و تعالي قرار داده و يك فرد اگر در داخل منزلش هم يك كاري بكند كه بيرون منعكس بشود ، او را تعقيب و مجازات ميكنند ، براي اين [است] كه اينهايي كه اينطور فسادها را در يك مملكتي ميكنند ، ولو توي خانهاي اين كار را ميكنند ، اين كم كم سرايت ميكند و جامعه را رو به فساد ميبرد . خداي رحمان و رحيمي كه با همه بندگانش رحمت دارد و ميخواهد همه بندگانش به سلامت و سعادت باشند ، به حسب تشريع ، اينطور فرمودهاست . آن وقت يك نفر آدميكه بيايد در خيابان و شمشيرش را بكشد ، چاقويش را بكشد و بخواهد مردم را تهديد كند ، بگويند كه اين را بايد بكشيد ، اين براي اين نيست كه اين يك آدم يك همچو كاري كرده يك دشمني با اين آدم است ، اين براي اين است كه اگر اين را رها كنند يك كشور كمكم كشيده ميشود به فساد ؛ فساد يك فرد ، دو فرد ، چهار فرد ، اينور ، آنور . اگر منحصر به خودشان بود ، حرفي نبود ، امّا فساد سرايت ميكند ، اخلاق فاسد سرايت ميكند به همه ، كمكم ميببيند يك وقت يك كشوري فاسد شد اسلام از اوّل جلويش را خواسته بگيرد ؛ گفته اين كسي كه اين فساد را كرده ، بايد با او اينجور رفتار كنيد تا از اوّل نگذارد رشد پيدا كند اين فساد .
( بيانات امام در ديدار با اعضاي حزب جمهوري اسلامي ، صحيفه نور ج ۱۶ ، ص۱۱۱ )
۶۱/۱/۱۴
زندان سازنده
زندانها را به يك مدرسه آموزش و تربيت اخلاقي مبدل كنيد ، چنانچه تاكنون عمل كردهايد ، تا منحرفان و گناهكاران شيريني عدالت اسلامي را بچشند ، و به اسلام و نظام اسلامي روآورند ؛ و از روي حقيقت توبه كنند و بازگشت به اسلام و خداي متعال نمايند ، كه باب رحمتْ گنهكاران را بهتر جذب ميكند . حتي آن كس كه مستحق حدود الهي است ، از قتل و ديگر جزاها ، بايد از عطوفت ماموران ، تا پاي دار و محل مجازات ، برخوردار باشند .
( بيانات امام به مناسبت پنجمين سالگرد پيروزي انقلاب ، صحيفه نور ج ۱۸ ، ص۲۳۷ )
۶۲/۱۱/۲۲
عامل نجات
براي اين كه مردم را از شرخودشان نجات بدهد ، حدود را ، تعزيرات را وضع كرده است . براي اين كه هم تربيت بشود اين آدم و هم راحت بشود امت .
( بيانات امام در ديدار بامسئولين كشور ، صحيفه نور ج ۱۹ ، ص۸۴ )
۶۳/۹/۲۰
ثمره اجراي مجازات
اين حدود همان طوري كه تربيت ميكند اشخاص را ، ملت را هم ميرساند به جايي كه اينطور فسادها در او كم بشود . اگر چنانچه يك حدي جاري بشود ، اين حدي كه جاري ميشود ، هم تربيت ميكند آن كسي [را] كه حد خورده است و هم براي ملت خوب است ؛ في القصاصِ حياه .
( بيانات امام در جمع اعضاي شوراي عالي قضائي ، صحيفه نور ج ۱۹ ، ص۱۹۳ )
۶۴/۵/۸
سزاي جنايتكاران و فاسدان
سوال : از پانصد نفري كه بعد ازانقلاب اسلامي در ايران اعدام شدهاند ، صحبت كنيم . شما تاييد ميكنيد طرز كار اين دادگاهها را ، نه وكيل مدافع در آن است و نه ميشود تقاضاي فرجام كرد ؟
امام : مسلما شما غربيها ناديده ميگيرند كه چه كساني بودند اينهايي كه اعدام شده اند و يا تعمدا آنها را ناديده ميگيرند . اينها كساني بودند كه در خيابانها و ميدانها در كشتار شركت كرده بودند ، ويا افرادي بودند كه دستور قتل عام داده بودنندو يا اشخاصي بودند كه خانه ها را به آتش كشيده بودند ، يا كساني كه زنده زنده دست و پاي جوانهاي ما را اره كرده بودند . و يا اينكه بر روي تاوه سرخ ميكردند .
با اينها چه كار ميتوانستيم بكنيم ؟ آنها را ميبخشيديم ؟ مي گذاشتيم بروند ؟ اجازه دفاع كردن از خود و به اتهامات را ما به آنها داديم و ميتوانستند هر چيزي را كه بخواهند بگويند . ولي وقتي گناه آنها ثابت شد ، چه نيازي بود و اصلا چه نيازي هست به اينكه فرجام بخواهند ؟ اگر ميخواهيد برعكسش بنويسيد ، قلم در دست شماست .
و در هر حال ملت من برايش اين سوالات مطرح نيست ، و اضافه ميكنم كه اگر ما اين اعدامها را نمي كرديم ، انتقام مردمي ابعاد وسيعي به خود ميگرفت و قابل كنترل نبود و حتي تمام كارگزاران رژيم گذشته كشته ميشدند ، پس بدين ترتيب پانصد نفر كشته نميشدند بلكه هزاران نفر كشته ميشدند .
سوال : موافقم ، ولي منظورم الزاما شكنجه گران و جلادان ساواك نبود ، منظورم بيشتر به اعدام شدگاني است كه اصلا ربطي به رژيم سابق نداشتند و منظورم اشخاصي هستند كه هنوز اين روزها اعدام ميشوند براي زنا ، فحشا يا لواط . . به نظر شما اين عدالت است كه فاحشه بدبختي و يا زني كه به شوهرش خيانت ميكند و يا مردي كه مرد ديگري را دوست دارد ، اعدام شود ؟
امام : اگر يك انگشت شما قانقاريا گرفت ، چه كار بايست كرد ؟ ميگذاريد كه مرض به تمام دست و بعد به تمام بدن سرايت كند و يا اينكه انگشت را قطع ميكنيد ؟ چيزهايي كه فساد ايجاد ميكند در ميان ملتي ، بايد ريشه كن شود . همانند علف هرزهاي يك مزرعه گندم .
. . مجازات آنهايي كه فساد را اشاعه ميدهند و جوانان ما را فاسد ميكنند لازم است ، حال چه شما خوشتان بيايد و يا خوشتان نيايد . ما نميتوانيم تحمل كنيم كه فاسدان فسادشان را اشاعه دهند . بگذريم مگر شما غربيها همين كار را نميكنيد ؟ وقتي كه يك دزد ، دزدي ميكند او را به زندان نمي اندازيد ؟ در خيلي از ممالك ، مگر قاتلين را اعدام نمي كنند ؟ اين كار را ميكنيد براي اينكه اگر آزاد و يا زنده بمانند سايرين را آلوده مي كنند و لكه بدكاري را توسعه ميدهند . آيا اينطور نيست ؟
بله بدكاران را بايد حذف كرد ، بايد ريشه كن كرد . مثل علفهاي هرزه و فقط با از ريشه درآوردن آنها كشور تصفيه خواهد شد .
سوال : [امام ، چطور امكان دارد يك شكنجه گر يا حيوان وحشي ساواكي را با يك فرد عادي كه ميخواهد آزادانه تمايلات جنسي خود را برآورده كند مقايسه كرد ؟ مثلا آن جواني كه ديروز به خاطر لواط اعدام شد ؟ ]
امام : فساد ، فساد است . لازم است فساد حذف شود .
سوال : [مثالي ديگر ، زن هيجده ساله آبستني كه چند هفته قبل به خاطر زنا در بهشر اعدام شد . . ]
امام : آبستن ؟ دروغ است . دروغي است همانند اينكه ميگويند سينه زنان را مي برند . در اسلام چنين وقايعي اتفاق نمي افتد ، زن آبستن را اعدام نمي كنند .
سوال : [دروغ نيس امام ، تمام روزنامه هاي ايران در باره آن نوشتند و همچنين در تلويزيون ميز گردي تشكيل شد ، براي اينكه به مردي كه با او زنا كرده بود فقط صد ضربه شلاق زده بودند]
امام : اگر اينطور است شايد حقش بوده باشد ، من چه مي دانم ، شايد آن زن كار ديگري كرده بوده . از دادگاهي كه آن را محكوم كرده سوال كنيد .
( طليعه انقلاب اسلامي ، صص ۷ - ۳۵۶ )
۵۸/۷/۲
علاوه بر موارد مذكور براي اطلاع از مواضع حضرت امام رجوع شود به :
صحيفه نور ، ج ۷ ، ص ۲۶۷
صحيفه نور ، ج ۱۶ ، ص ۲۴
رحمت كامله
در اجراي قصاص و حدود و تعزيرات وامثال آن ، كه به نظر مي رسد با ملاحظه نظام مدينه فاضله تاسيس و تقنين شده است براي هر دو سعادت منظور است زيرا كه اين امور در اكثر براي تربيت جاني و رساندن او به سعادت ، دخالت كامل دارد . حتي كساني كه نور ايمان و سعادت ندارند و آنها را با جهاد و امثال آن به قتل مي رسانند ، مثل يهود بني قريظه
( بنيقريظه يكي از قبايل يهوديان بودند كه در كنار مدينه سكونت داشتند و با پيغمبر اكرم ( ص ) پيمان دوستي منعقد كرده بودند ؛ ولي در هنگامه جنگ احزاب ( خندق ) پيمان خود را شكستند و با قريش و غطفان عليه مسلمانان همپيمان شدند و مدينه را ناامن كردند . پس از پيروزي مسلمانان ، پيغمبر ( ص ) آنها را در محاصره آورد و يهوديان بنيقريظه پذيرفتند كه سعد بن معاذ درباره آنان داوري كند . سعد حكم كرد كه مردان جنگي آنها به قتل رسند و زنان و فرزندان ايشان اسير ، و اموال آنها بين مسلمانان تقسيم گردد . ابنهشام ؛ سيرهالنبويه ؛ ج ۳ ، ص ۲۴۶ - ۲۳۳ ؛ تاريخ طبري ؛ ج ۲ ، ص ۲۴۵ . )
براي خود آنها نيز اين قتل صلاح و اصلاح بود . و مي توان گفت از رحمت كامله نبي ختمي قتل آنهاست ، زيرا كه با بودن آنها در اين عالم در هر روزي براي خود عذابهاي گوناگون تهيه مي كردند كه تمام حيات اينجا به يك روز عذاب و سختيهاي آنجا مقابله نكند . و اين مطلب براي كساني كه ميزان عذاب و عقاب آخرت و اسباب و مسببات آنجا را ميدانند پر واضح است .
پس شميشيري كه به گردن يهود بني قريظه و امثال آن زده ميشد به افق رحمت نزديكتر بوده و هست تا به افق غضب و سخط . و باب امر به معروف و نهي از منكر از وجه رحيميه است .
( آداب الصلاه ، صص۷ - ۲۳۶ )
وسيله اصلاحات
تنها اگر به قانون قصاص و ديات و حدود اسلام يك سال عمل شود تخم بيدادگريها و دزديها و بي عفتيهاي خانمانسوز از كشور برچيده ميشود . كسي كه بخواهد دزدي را از جهان بردارد بايد دست دزد را به بريدن كوتاه كند و گرنه با اين حبسهاي شما كمك كاري به دزدان و دزدي كردن است .
زندگي بشر را بايد به قصاص تامين كرد ، و زير سر اين قتل قصاصي حيات توده خوابيده . ( و لكم في الصاص حيواه ( يا اولي الالباب لعلكم تتقون . بقره ۱۷۸ - ۱۷۹ ) ) و گرنه با چند سال زندان كار درست نميشود .
( كشف الاسرار ، ص ۲۷۴ )
بازدارنده از مفاسد
گاهي در كتابها و روزنامههايشان مينويسند كه احكام جزايي اسلام احكام خشني است ! حتي يك نفر با كمال بي آبرويي نوشته بود احكام خشني است كه از اعراب پيدا شده است ! اين خشونت عرب است كه اينگونه احكام ( را ) آورده است ! من تعجب ميكنم اينها چگونه فكر ميكنند ! از طرفي اگر براي ده گرم هروئين چندين نفر را بكشند ميگويند قانون است ! ( ده نفر را مدتي پيش و يك نفر را هم اخيراً براي ده گرم هروئين كشتند . و اين چيزي است كه ما اطلاع پيدا كرديم . ) وقتي اين قوانين خلاف انساني جعل ميشود ، به نام اينكه ميخواهند جلو فساد را بگيرند ، خشونت ندارد ! من نميگويم هروئين بفروشند ، لكن مجازاتش اين نيست . بايد جلوگيري شود ، اما مجازاتش بايد متناسب با آن باشد .
اگر شارب الخمر را هشتاد تازيانه بزنند خشونت دارد ، اما اگر كسي را براي ده گرم هروئين اعدام كنند خشونت ندارد ! در صورتي كه بسياري از اين مفاسد كه در جامعه پيدا شده از شرب خمر است : تصادفاتي كه در راهها واقع ميشود ، خودكشيها ، آدمكشيها ، بسياري از آنها معلول شرب خمر است . استعمال هروئين ميگويند چه بسا از اعتياد به شرب خمر است . معذلك ، اگر كسي شراب بخورد اشكالي ندارد ؛ چون غرب اين كار را كرده است ! و لهذا آزاد ميخرند و ميفروشند . اگر بخواهند فحشا را ، كه شرب خمر يكي از واضحترين مصاديق آن است ، جلوگيري كنند و يك نفر را هشتاد تازيانه بزنند ، يا زناكاري را صد تازيانه بزنند ، يا محصنه يا محصن را رجم كنند ، وامصيبتاست ! اي واي كه اين چه حكم خشني است ! و از عرب پيدا شده است ! در صورتي كه احكام جزايي اسلام براي جلوگيري از مفاسد يك ملت بزرگ آمده است . فحشا كه تا اين اندازه دامنه پيدا كرده كه نسلها را ضايع ، جوانها را فاسد ، و كارها را تعطيل ميكند ، همه دنبال همين عياشيهايي است كه راهش را باز كردند ، و به تمام معنا دامن ميزنند و از آن ترويج ميكنند . حال اگر اسلام بگويد براي جلوگيري از فساد در نسل جوان يك نفر را در محضر عموم شلاق بزنند ، خشونت دارد ؟
( ولايت فقيه ، ص ۱۰ )
بازدارنده از تكرار جرايم
اگر قاتل را نكشند ، قتل زياد ميشود ؛ و فِيالْقِصاصِ حَيوهٌ ؛ در قصاص زندگي است . اگر ما درِ قصاص را ببنديم ، هر كسي بكشد كارش نداشته باشيم ، قتل زياد ميشود ؛ زندگي مردم از بين ميرود ؛ هر كس دلش خواست هر كسي را ميكشد . قصاص براي اين است كه زندگي بشر تامين بشود . تربيت است ، براي مصلحت جامعه است . تمام حدود الهي براي مصلحت جامعه است .
اگر آن آدمي كه فلان كار را ميكند و در شرع برايش فلان جزا را قرار دادهاند ، اگر اين جزا نباشدامثالش زياد ميشود . آن كسي كه رفته مثلاً با زن كسي چه كرده است ، اگر چنانچه اين را جزا به او ندهند ، خوب ، اين فحشا زياد ميشود . جلو فحشا را بايد گرفت . دزدها را ميگرفتند و ميبردند تويحبس ، آنجا تعليم دزدي ميكردند ! ميگفتند كلاس باز شده براي كيفيت جيببري ! و چه جور جيببري ، بهتر است ؟ ! اگر چهار تا دزد كه روي موازيني كه البته هست ، بگيرند و جزاي آنها را بدهند ، دست دزدي از ايران قطع ميشود ، از عالم قطع ميشود . چهار نفر دزد را به آنطوري كه شارع فرموده است – آن شارعي كه راضي نيست به يك بشر كه هيچ ، به يك حيوان ظلم بشود – امر ميكند كه بايد كه اين جرم را كرده است اينحد را هم بخورد . اين براي اين است كه مصلحت بشر را دارد ملاحظهميكند ، براي حفظ حقوق بشر است . حدود الهي براي حفظ حقوق بشر است . بشر – همه – حقّ حيات دارند ؛ اگر نكشند اين آدم جاني را و اين آدمي كه آدم كشته است ، آدمكشي زياد ميشود . اگر به جرم دزدي ، چهار نفر را كه دزدي كردهاند و رفتند منزل مردم مالش را از بينبردهاند ، جزا به آنها ندهند ، جنايت زياد ميشود . گرفتن و بردن تويحبس و نگه داشتن و در همان جا هم باز جيببري را تعليم و تعلم كردن - اين - اسبابِ زيادياش ميشود . اين را حبس نبايد كرد ؛ بايد همان جزايي كه گفتند بكنند و رهايش كنند برود . ديگر [زياد] نميشود . اگر آن كسي كه به نواميس مردم [تعرض] كرده است ، با آن شرايطي كه دارد بياورند بكشند ، ديگر اين زياد نميشود . حق بشر را اسلام دارد ادا ميكند .
( بيانات امام در جمع اعضاي هيات بازرگاني ايراني ، صحيفه نور ج ۶ ، ص۷ - ۱۷۶ )
۵۸/۲/۲۵
درمان جامعه
پيغمبر اكرم نبي رحمت است كه براي رحمت آمده است . آنجايي هم كه آن منحرفهاي غيرقابل اصلاح را امر به قتل ميكرد ، مثل يك غده سرطاني كه در يك بدن باشد ، براي اصلاح بدن آن غده را بايد بيرون آورد . چاره نيست . اين غدههاي سرطاني گاهي يك جامعه را فاسد ميكنند . اين هم رحمت بر جامعه است . اينهايي كه اسلام را اصلاً نميدانند چيست ، نميفهمند اصل اسلام چه است . خيال ميكنند اين غربيها [و] اينهايي كه دنبال غربند ، كه احكام اسلام خشونت دارد ، اينها اصلاً نميدانند كه اين احكامْ چه چيز هست ؛ براي چه هست . اين مثل اين است كه به يك طبيبي كه كارد را برداشته و شكم را پاره ميكند و غده سرطاني را بيرون ميآورد بگويند اين خشونت دارد ميكند ! اين رحمت است يا خشونت ؟ آن طبيبي كه ميبُرد دست را ، براي اينكه اين دست فاسد ميكند انسان را ، كارد را درآورده ميبُرد دست را ، اين طبيب با خشونت دارد رفتار ميكند ؟ و بايد فرياد برآورد كه اين طبيب خشن است ! يا اين طبيب طبيب رحمت است ؛ با رحمت دارد رفتار ميكند ؛ يك انسان را براي يك عضو نجات ميدهد . اين جامعه مثل يك انسان ميماند : گاهي وقتها براي اصلاح جامعه يك كسي را تاديب ميكنند . آن هم تاديبي كه گاهي وقتها منتهي به كشتن ميشود . يك نفر آدمي كه يك مملكت را ميخواهد فاسد بكند ، يك كشور را ، يك گروه را ، فاسد ميخواهد بكند ، و قابل اصلاح نيست ، اين را بايد براي تهذيب جامعه ، براي حفظ جامعه ، اين غده سرطاني را بايد از اين جامعه دور كرد . دور كردنش هم به اين است كه اعدامش كنند . اعدامهاي اسلامي اينطوري است ؛ نه مثل اعدامهاي غربي ميماند . آنها ميريزند ميكشند ميبرند از بين ؛ و همه آن براي اين است كه جا براي خودشان باز كنند . اعدامهايي كه در اسلام است اعدامهاي رحمت است . يك طبيبي است كه چاقو را برداشته و اين جامعه را ازيك موجودي كه اگر باشد فاسد ميكند جامعه را ، از شرّ اين نجات ميدهد جامعه را . يك حد از حدود الهي وقتي كه واقع بشود ، يك جامعه اصلاح ميشود . اگر چهار تا دزد را دستش را ببرند در مجمع عمومي ، دزدي تمام ميشود . اگر چهار تا آدمي كه به فحشا مبتلاست آن را شلاق بزنند ، در جامعه فحشا از بين ميرود . اين غده سرطاني است كه طبيب براي حفظ يك انسان ناچار است كه اين غده را بيرون بياورد . گاهي چاقو برميدارد چشم آدم را بيرون ميآورد . رحمت است اين ؛ حفظ است .
( بيانات امام در جمع روحانيون و طلاب قم ، صحيفه نور ج ۷ ، ص۸ - ۲۲۷ )
۵۸/۴/۷
حدود رحمت بر امت
انبيا آمدند اين جامعه را حفظ كنند از فسادها . اين حقوقدانها نميفهمند اصلش ! اصل اسلام را نميشناسند چيست . اين غربيهايي كه دور هم جمع شدند براي منافع ابرقدرتها ، اينها از انسانيت اصلاً اطلاعي ندارند . اينها فقط اين حيوان يك سر و دو گوش را ميبينند ، و اين طبيعت و اين سطح طبيعت ؛ نه عمق طبيعت . اين سطح طبيعت را ميبينند . اينها ميخواهند حقوق بشر ! تو چه ميداني بشر چه هست تا حق بشر چه باشد ! تو انسان را ميشناسي تا حق انسان را بشناسي ؟ تو جامعه را ميشناسي كه حق جامعه را بشناسي ؟ همه آنها همين طورند . همه اين حرفها ، كه ميشنويد در آن طرفها هست ، و اين طرفها هم از آنها تقليد ميكنند ، همه براي اين است كه بچاپند اين جامعه را ! براي چاپيدن است ؛ براي اصلاح نيست . جنگهايي كه الآن هم در دنيا ممالك زيادي پشت سر هم به جنگند و امريكا از آن طرف ، شوروي از اين طرف و آن طرف و از آن ور كمك ميكنند به اينها ، اينها همه جنگهاي انحرافي است ؛ برخلاف انسانيت است . اينجاهايي كه اين جنگها ميشود و اين همه كشتار ، اين همه كشتار ، در اين ممالك ميشود ، اين طرفدارهاي حقوق بشر نشستهاند و سيگار ميكشند و پاهايشان را روي هم مياندازند و يك كلمه صحبت نميكنند . اما آن روز كه يك عده اشخاصي كه غدهاند براي اين جامعه ، غده سرطانيند براي اين جامعه ، اگر بمانند يك جامعه را به باد ميدهند ، حكم اسلام را بر اينها جاري ميكنند ، همينهايي كه آن روز فوجها از مردم ، هزارها از انسانها را ، اربابانشان ميكشند و [آنها] پاهايشان را روي هم مياندازند و تكيه ميدهند و يك كلمه حرف نميزنند ، واويلا بلند ميكنند ! خوب ، چرا هويدا ( اميرعباس هويدا در سال ۱۲۹۸ ه ’ . ش . در يك خانواده بهايي متولد شد . اين خانواده خدمات فراواني به بهاييت كردند . وي در سال ۱۳۴۳ پس از ترور حسنعلي منصور به نخستوزيري منصوب شد ؛ تا سال ۱۳۵۶ عهدهدار اين پست بود و سپس به وزارت دربار منصوب شد و عاقبت پس از پيروزي انقلاب در هجدهم فروردين ۱۳۵۸ اعدام گرديد . ) را كشتند ، يا چرا نصيري ( ارتشبد نعمتاللَّه نصيري ( ۱۲۸۹ - ۱۳۵۷ ه ’ . ش . ) از عوامل مهم كودتاي امريكايي مرداد ۳۲ و كشتار مردم در پانزدهم خرداد ۴۲ كه در سال ۱۳۴۴ به رياست ساواك برگزيده شد و تا سال ۱۳۵۷ در راس اين سازمان جهنمي قرار داشت . وي در آبان ۱۳۵۷ توسط رژيم شاه ، محترمانه بازداشت شد و در روز ۲۲ بهمن ۵۷ در حال فرار توسط مردم بازداشت و در سحرگاه روز ۲۷ بهمن اعدام گرديد . ) را كشتند ! يا چرا كساني كه فوج فوج جوانهاي ما را از بين بردهاند اينها [را] ميكشند !
كشتن اينها رحمت است بر امت . حدود الهي رحمت است بر امت . البته آن دستي كه بريده ميشود اگر زبان داشت گله ميكرد . اما براي انسان ، براي يك انسان ، يك عضو فدا ميشود . براي يك جامعه يك اشخاص بايد از بين بروند .
براي حفظ حقوق يك جامعه بايد يك غدههاي سرطاني از اين جامعه جدا بشود .
( بيانات امام در جمع روحانيون و طلاب ، صحيفه نور ج ۷ ، ص۹ - ۲۲۸ )
۵۸/۴/۷
حفظ صحت جامعه
مترجم ( مصاحبه اوريانا فالانچي خبرنگار مشهور ايتاليايي ) : [ميگويند اينها كه اعدام شدهاند ، همهشان مقصر سياسي و ساواكي و اينها نبودند . آنها هم اعدام شدند براي اينكه لواط كردند و زناكردند . البته من توضيح دادم كه اين جور نيست . اينها تاجر و اين چيزها بودند و بچهها را ميدزديدند و اين حرفها ، و اخبار دروغ به شما گفتند . ]
امام : بله اصل مساله را بايد گفت . و آن اين است كه اگر يك بدني يك انگشتش فاسد بشود چه بايد كرد براي اصلاح آن بدن . آيا بايد اين انگشت را گفت تو باش اينجا ، فاسد كن اين بدن را ؟ اين انگشت يك مفسده است و بايد بريد اين چيزهايي كه ميدانيد كه اينها به فساد ميكشند . يكوقت مثل بعضي طوايف ميگويند كه خوب ، مردم آزادند . آن زن آزاد هست . زن اين باشد ، او هم تمتعي ببرد . خوب ، چه بهتر . يكوقت منظور اين هست . نه ، ما اين را نميتوانيم بپذيريم . يكوقت منظور اين است كه بايد حفظ نظم جامعه ، حفظ صحت جامعه بشود . اين سياستهايي كه ما در اسلام داريم و اجرا ميشود براي اين است كه جامعه را ما ميخواهيم پاكسازي كنيم . علفهاي هرزهاي كه ضايع ميكنند مزرعه ما را ، بايد اين علفهاي هرزه را بچينيم و دور بريزيم . آن كسي كه بخواهد يك جامعه را اصلاح بكند ، آن كساني كه افساد در جامعه ميكنند ، آن كساني كه جامعه را به تباهي ميكشند ، آن كساني كه جوانهاي ما را به تباهي ميكشند ، دخترهاي ما را به تباهي ميكشند آنها را نميتوانيم تحمل كنيم كه نظر كنيم اينها هر كار ميخواهند بكنند . و هر سياستي كه هست بايد بشود . چه پيش شما خيلي مشكل باشد پذيرفتنش و چه نباشد . - يك چيزي است ، به اصطلاح جامعه را ميخواهيم - اصلاً جامعه هم همان طوري كه دزد را شما ميگيريد و حبسش ميكنيد . خوب چرا آزادش قرار نميدهيد ؟ همانطوريكه قاتل را ميگيريد نگهش ميداريد ، يا احياناً قصاص ميكنيد . چرا رهايش نميكنيد كه هر كاري دلش ميخواهد بكند ؟ چرا ؟ اين براي اين است كه اينها اسباب اين ميشود كه يك جامعه را به فساد بكشد . اگر جلوگيري از چند تا از اين فسادها بشود ، جامعه اصلاح ميشود . و ما منظورمان اصلاح جامعه است . اصلاح جامعه به همين چيزهاست كه اين سياستها باشد .
( خطاب به مترجم ) و اما اينهايي كه واقع شد در اينجا همان طوري كه شما گفتيد ، به او بگوييد كه اينها امثال يك همچو مسائلي بودند .
فالانچي : [بعضي هم مثلاً لواط ميكنند . بيمار هست ، فرض كنيد يك همچو چيزي ، چرا بايد اعدامش كنند ؟ ]
امام : اين مايه فساد است . فساد را بايد برداشت تا ديگران اصلاح بشوند . اين ديگر مسائلي فرعي است .
فالانچي : [ميگويند يك زن هجده ساله را كه آبستن بوده اين را به عنوان اينكه زنا كرده اعدام كردند . ]
امام : دروغ است ، نميشود ، در اسلام نيست . اين جزو همانهاست كه به ما نسبت ميدهند .
( مصاحبه اوريانا فالاچي با امام ، صحيفه نور ج ۹ ، ص۵ - ۹۴ )
۵۸/۷/۲
نقش تربيتي مجازات
اسلام در عين حالي كه تربيت است ، يك مكتب تربيت است ، لكن آن روزي كه فهميد قابل تربيت نيست ، هفتصد نفرشان را در يك جا ، يهودي بنيقريضه را در حضور رسولاللَّه ميكشند ، گردن ميزنند به امر رسولاللَّه . اينها همين حرفهاي غربي را ميزنند كه ما بايد اصلاح كنيم . اول همه را اصلاح كنيد بعد حد بزنيد . اين عجيب است كه اول ما بايد اين مملكت را ، همه را هدايت كنيم كه همه تربيت بشوند ، بعد حد بزنيم . اگر يك كسي حالا شرب خمر كرد ، حالا حدش نزنيم ، حالا اول چيزش بكنيم تا مغزش اصلاح بشود . اينها يك حرفهاي غلطي است . بايد حدود جاري بشود .
( بيانات امام در جمع اعضاي شوراي عالي قضائي ، صحيفه نور ج ۱۲ ، ص۲۵۵ )
۵۹/۴/۲۹
قصاص ، ضامن امنيت
قصاص ، اين قانون واضح اسلام ، اين قانون ضروري اسلام ، اين قانوني كه قرآن به آن تصريح كرده است ، اين قانوني كه مصلحت و امنيت كشور را تامين ميكند ، شما ( مخاطب امام اعضاي جبهه ملي و گروههاي همسوي آنها بوده است ) شما اين را يك قانون غير انساني مي دانيد .
( بيانات امام در جمع اقشار مردم ، صحيفه نور ج ۱۵ ، ص۱۶ )
۵۹/۴/۲۹
قصاص موجب بيمه كشور
اجراي حدود قصاص و تعزير اسلامي بيمه كننده حيات و نظام كشور است ، و سستي و سهل انگاري در اين امر ترحم بر پلنگ تيز دندان است .
( بيانات امام به مناسبت پيروزيهاي رزمندگان اسلام ، صحيفه نور ج ۱۵ ، ص۷۰ )
۶۰/۴/۱۸
نقش بازدارندگي حدود الهي
اين حدود الهي كه خداي تبارك و تعالي قرار داده و يك فرد اگر در داخل منزلش هم يك كاري بكند كه بيرون منعكس بشود ، او را تعقيب و مجازات ميكنند ، براي اين [است] كه اينهايي كه اينطور فسادها را در يك مملكتي ميكنند ، ولو توي خانهاي اين كار را ميكنند ، اين كم كم سرايت ميكند و جامعه را رو به فساد ميبرد . خداي رحمان و رحيمي كه با همه بندگانش رحمت دارد و ميخواهد همه بندگانش به سلامت و سعادت باشند ، به حسب تشريع ، اينطور فرمودهاست . آن وقت يك نفر آدميكه بيايد در خيابان و شمشيرش را بكشد ، چاقويش را بكشد و بخواهد مردم را تهديد كند ، بگويند كه اين را بايد بكشيد ، اين براي اين نيست كه اين يك آدم يك همچو كاري كرده يك دشمني با اين آدم است ، اين براي اين است كه اگر اين را رها كنند يك كشور كمكم كشيده ميشود به فساد ؛ فساد يك فرد ، دو فرد ، چهار فرد ، اينور ، آنور . اگر منحصر به خودشان بود ، حرفي نبود ، امّا فساد سرايت ميكند ، اخلاق فاسد سرايت ميكند به همه ، كمكم ميببيند يك وقت يك كشوري فاسد شد اسلام از اوّل جلويش را خواسته بگيرد ؛ گفته اين كسي كه اين فساد را كرده ، بايد با او اينجور رفتار كنيد تا از اوّل نگذارد رشد پيدا كند اين فساد .
( بيانات امام در ديدار با اعضاي حزب جمهوري اسلامي ، صحيفه نور ج ۱۶ ، ص۱۱۱ )
۶۱/۱/۱۴
زندان سازنده
زندانها را به يك مدرسه آموزش و تربيت اخلاقي مبدل كنيد ، چنانچه تاكنون عمل كردهايد ، تا منحرفان و گناهكاران شيريني عدالت اسلامي را بچشند ، و به اسلام و نظام اسلامي روآورند ؛ و از روي حقيقت توبه كنند و بازگشت به اسلام و خداي متعال نمايند ، كه باب رحمتْ گنهكاران را بهتر جذب ميكند . حتي آن كس كه مستحق حدود الهي است ، از قتل و ديگر جزاها ، بايد از عطوفت ماموران ، تا پاي دار و محل مجازات ، برخوردار باشند .
( بيانات امام به مناسبت پنجمين سالگرد پيروزي انقلاب ، صحيفه نور ج ۱۸ ، ص۲۳۷ )
۶۲/۱۱/۲۲
عامل نجات
براي اين كه مردم را از شرخودشان نجات بدهد ، حدود را ، تعزيرات را وضع كرده است . براي اين كه هم تربيت بشود اين آدم و هم راحت بشود امت .
( بيانات امام در ديدار بامسئولين كشور ، صحيفه نور ج ۱۹ ، ص۸۴ )
۶۳/۹/۲۰
ثمره اجراي مجازات
اين حدود همان طوري كه تربيت ميكند اشخاص را ، ملت را هم ميرساند به جايي كه اينطور فسادها در او كم بشود . اگر چنانچه يك حدي جاري بشود ، اين حدي كه جاري ميشود ، هم تربيت ميكند آن كسي [را] كه حد خورده است و هم براي ملت خوب است ؛ في القصاصِ حياه .
( بيانات امام در جمع اعضاي شوراي عالي قضائي ، صحيفه نور ج ۱۹ ، ص۱۹۳ )
۶۴/۵/۸
سزاي جنايتكاران و فاسدان
سوال : از پانصد نفري كه بعد ازانقلاب اسلامي در ايران اعدام شدهاند ، صحبت كنيم . شما تاييد ميكنيد طرز كار اين دادگاهها را ، نه وكيل مدافع در آن است و نه ميشود تقاضاي فرجام كرد ؟
امام : مسلما شما غربيها ناديده ميگيرند كه چه كساني بودند اينهايي كه اعدام شده اند و يا تعمدا آنها را ناديده ميگيرند . اينها كساني بودند كه در خيابانها و ميدانها در كشتار شركت كرده بودند ، ويا افرادي بودند كه دستور قتل عام داده بودنندو يا اشخاصي بودند كه خانه ها را به آتش كشيده بودند ، يا كساني كه زنده زنده دست و پاي جوانهاي ما را اره كرده بودند . و يا اينكه بر روي تاوه سرخ ميكردند .
با اينها چه كار ميتوانستيم بكنيم ؟ آنها را ميبخشيديم ؟ مي گذاشتيم بروند ؟ اجازه دفاع كردن از خود و به اتهامات را ما به آنها داديم و ميتوانستند هر چيزي را كه بخواهند بگويند . ولي وقتي گناه آنها ثابت شد ، چه نيازي بود و اصلا چه نيازي هست به اينكه فرجام بخواهند ؟ اگر ميخواهيد برعكسش بنويسيد ، قلم در دست شماست .
و در هر حال ملت من برايش اين سوالات مطرح نيست ، و اضافه ميكنم كه اگر ما اين اعدامها را نمي كرديم ، انتقام مردمي ابعاد وسيعي به خود ميگرفت و قابل كنترل نبود و حتي تمام كارگزاران رژيم گذشته كشته ميشدند ، پس بدين ترتيب پانصد نفر كشته نميشدند بلكه هزاران نفر كشته ميشدند .
سوال : موافقم ، ولي منظورم الزاما شكنجه گران و جلادان ساواك نبود ، منظورم بيشتر به اعدام شدگاني است كه اصلا ربطي به رژيم سابق نداشتند و منظورم اشخاصي هستند كه هنوز اين روزها اعدام ميشوند براي زنا ، فحشا يا لواط . . به نظر شما اين عدالت است كه فاحشه بدبختي و يا زني كه به شوهرش خيانت ميكند و يا مردي كه مرد ديگري را دوست دارد ، اعدام شود ؟
امام : اگر يك انگشت شما قانقاريا گرفت ، چه كار بايست كرد ؟ ميگذاريد كه مرض به تمام دست و بعد به تمام بدن سرايت كند و يا اينكه انگشت را قطع ميكنيد ؟ چيزهايي كه فساد ايجاد ميكند در ميان ملتي ، بايد ريشه كن شود . همانند علف هرزهاي يك مزرعه گندم .
. . مجازات آنهايي كه فساد را اشاعه ميدهند و جوانان ما را فاسد ميكنند لازم است ، حال چه شما خوشتان بيايد و يا خوشتان نيايد . ما نميتوانيم تحمل كنيم كه فاسدان فسادشان را اشاعه دهند . بگذريم مگر شما غربيها همين كار را نميكنيد ؟ وقتي كه يك دزد ، دزدي ميكند او را به زندان نمي اندازيد ؟ در خيلي از ممالك ، مگر قاتلين را اعدام نمي كنند ؟ اين كار را ميكنيد براي اينكه اگر آزاد و يا زنده بمانند سايرين را آلوده مي كنند و لكه بدكاري را توسعه ميدهند . آيا اينطور نيست ؟
بله بدكاران را بايد حذف كرد ، بايد ريشه كن كرد . مثل علفهاي هرزه و فقط با از ريشه درآوردن آنها كشور تصفيه خواهد شد .
سوال : [امام ، چطور امكان دارد يك شكنجه گر يا حيوان وحشي ساواكي را با يك فرد عادي كه ميخواهد آزادانه تمايلات جنسي خود را برآورده كند مقايسه كرد ؟ مثلا آن جواني كه ديروز به خاطر لواط اعدام شد ؟ ]
امام : فساد ، فساد است . لازم است فساد حذف شود .
سوال : [مثالي ديگر ، زن هيجده ساله آبستني كه چند هفته قبل به خاطر زنا در بهشر اعدام شد . . ]
امام : آبستن ؟ دروغ است . دروغي است همانند اينكه ميگويند سينه زنان را مي برند . در اسلام چنين وقايعي اتفاق نمي افتد ، زن آبستن را اعدام نمي كنند .
سوال : [دروغ نيس امام ، تمام روزنامه هاي ايران در باره آن نوشتند و همچنين در تلويزيون ميز گردي تشكيل شد ، براي اينكه به مردي كه با او زنا كرده بود فقط صد ضربه شلاق زده بودند]
امام : اگر اينطور است شايد حقش بوده باشد ، من چه مي دانم ، شايد آن زن كار ديگري كرده بوده . از دادگاهي كه آن را محكوم كرده سوال كنيد .
( طليعه انقلاب اسلامي ، صص ۷ - ۳۵۶ )
۵۸/۷/۲
علاوه بر موارد مذكور براي اطلاع از مواضع حضرت امام رجوع شود به :
صحيفه نور ، ج ۷ ، ص ۲۶۷
صحيفه نور ، ج ۱۶ ، ص ۲۴
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
-
- پست: 5234
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1747 بار
- سپاسهای دریافتی: 4179 بار
- تماس:
* فلسفه مجازاتها در اسلامي
اعتراض به مدعيان حقوق بشر
ما ميبينيم كه بعضي از اشخاص كه ادعا ميكنند كه ما حقوق بشر را ملاحظه ميكنيم و جمعيتهاي حقوق بشر در طول اين پنجاه سال كه دولت غاصب پهلوي و پسر پهلوي بر اين ملت غلبه كرد و بر اين ملت - با غصب - تمام چيزهاي اين ملت را برد ، در طول اين پنجاه سال جوانان ما در حبسها به سر بردند و چه بسا جواناني ما داشتيم كه در حبس پاي آنها را اره كردند ؛ آنها را روي تاوهها بو دادند و تا اين زمان آخر هم اينها در حبس بودند ، در شكنجه بودند ؛ دژخيمان شاهِ سابق آنها را از هستي ساقط كرد ، و اين مدعيان همراهي با حقوق بشر در اين طول مدت نديديم كه يك صحبتي بكنند ، يك استنكاري بكنند . ما ديديم كه ، رئيس امريكا - رئيس جمهور امريكا - با اين شاه بدبخت ، با اين شاه سابق ظالم بدبخت همراهي ميكرد و پشتيباني ميكرد ؛ پشتيباني از دژخيمي كه تمام هستي ما را به باد داد . و نديديم مدعيان جامعه حقوق بشر استنكار كنند بر رئيس جمهور امريكا . لكن حالا كه اين دژخيمان به دام ملت افتادهاند و ملت ميخواهد از آنها انتقام بكشد ، فرياد وا بشرا ي اينها بلند شده است ! نميتوانم من جز اين بدانم كه اينها دستنشانده دژخيمان هستند . اينها دستنشانده ابرقدرتها هستند ؛ نه اينكه اينها براي حقوق بشر [فعاليت] ميكنند . من توقع اين را داشتم كه جامعه حقوق بشر اگر راست ميگويد و طرفدار حقوق بشر است به ما اعتراض كند كه اينها را چرا نگاه داشتيد ؛ اين دژخيمان را بايد همان روز اول كشته باشيد ! نه اينكه آنها را ما نگاه داشتيم و در حبسها الآن هستند - و حبسهاي ما هم مثل حبسهاي سابق نيست ؛ حبسهايي است كه در آنها اشخاص به هيچ وجه مورد اهانت ، حتي نيستند - اينها به ما اعتراض كنند كه چرا اينها را محاكمه كرديد ! اصلاً معنا ندارد محاكمه مجرم ؛ محاكمه مجرم يك امري است كه مخالف با حقوق بشر است ؟ !
حقوق بشر اقتضا ميكند كه ما آنها را همان روز اول كشته باشيم براي اينكه مجرمند ، و معلوم است كه اينها مجرم هستند . آنكه بايد براي او وكيل گرفت ، آنكه بايد به ادعاي او گوش كرد ، او متهم است نه مجرم . اينها متهم نيستند ، اينها مجرم هستند . اينها اشخاصي بودند كه در خيابانها مردم را كشتهاند ، زجر دادند ، و ذخاير ما را - همه را - با خيانتها از بين بردهاند . آيا آنهايي كه كشته شدهاند در اين خيابانهاي شهرهاي مختلف ايران ، اينها بشر نبودند ؟ اينها حقوق ندارند ؟ . . . مدعيان طرفداري از حقوق بشر نسبت به اينها كه كشته شده[اند] چرا طرفداري نميكنند ؟ چرا به ما اشكال ميكنند كه شما چرا دژخيمان را ميكشيد ؟
ما در عين حال كه اينها را – همه را – مجرم ميدانيم و بايد فقط هويت اينها ثابت بشود و آنها را بايد همين كه هويتشان ثابت شد كشت –نصيري [را] همين كه هويتش ثابت شد كه نصيري است بايد كشت – معذلك چند روز نگه داشتند و محاكمه كردند و اقرارات او را ثبت كردند و او را كشتند . آيا اين جامعه حقوق بشر تصور نميكند كه مجرم را بايد كشت براي حقوق بشر ، براي اينكه حقخواهي كنيم ما از بشر – بشرهايي كه اينها كشتند ، زجر دادند ، از بين بردند ؟ ما اينها را مع ذلك محاكمه ميكنيم و محاكمه كرديم ؛ وليكن اعتقاد ما اين است كه مجرم محاكمه ندارد و بايد كشت . لكن من متاسفم از اينكه باز غربزدگي در ماها هست ، و ما ترس از اين داريم كه مبادا در روزنامه[هاي] غرب چيزي بنويسند و مثلاً مجلات غرب يك كلمهاي بنويسند . آنها البته با عدل و انصاف مخالفند و آنها موافق به حقوق بشر نيستند . آنها حقوق اشخاصِ ابرقدرت را حفظ ميكنند به اسم حقوق بشر !
( پيام راديو و تلويزيوني امام ، صحيفه نور ج ۵ ، ص ۶۴ )
۵۸/۱/۱۲
ماهيت واقعي حقوق بشر
خارجيها ميگويند حقوق بشر . كدام بشر ؟ اينها [اعدامشدگان] بشر را كشتند ، اينها مجرمند ، متهم نيستند ؛ اينها آدم كشتند . ما از دوستان فرانسوي خود تشكر ميكنيم كه از ما در مدت اقامت در آن كشور دوستانه پذيرايي كردند و به من فرصت دادند كه از پاريس پيامهاي خود را به ملت عزيز ايران برسانم ، ولي از دوستان فرانسوي انتظار نداشتم كه به خاطر چند نفر جنايتكار و دزد و مجرم ، حقوق بشر را به رخ ما بكشند و در انقلاب اصيل ايران - كه به خواست خدا ملتي ستمديده به نداي حق پاسخ مثبت دادهاند - به بهانه حقوق بشر ما را مورد عتاب و خطاب قرار دهند . خوب بود حقوق بشر را هنگامي كه رژيم فاسد پهلوي زير پا ميگذاشت و هزارها جوانان اين كشور را شكنجه ميكرد و به خاك و خون ميكشيد ، به كمك ملت مستضعف ايران برميخاستند و از حقوق بشر دفاع ميكردند ، نه اينكه به خاطر چند جنايتكار و مجرم ، كه تاريخ بشريت كمتر نظير آن را به ياد دارد ، اينچنين به ما حمله كنند . ما چند نفر ضد بشر را كشتيم ، حقوق بشر مگر چيست ؟
( بيانات امام در ديدار با اولين سفير جمهوري اسلامي ايران در فرانسه ، صحيفه نور ج ۶ ، ص ۶۴ )
۵۸/۲/۲
پاسخ به مدعيان حقوق بشر
ملت ما را غير از آن كه هست و غير از آن كه ميبينيد ، جلوه دادند در روزنامههاي خارج ؛ از جمله چيزهايي كه نوشتند اين است كه اينهايي كه كشته ميشوند و اعدام ميشوند ، از زير خاك بيرون ميآورند مردم و تكهتكه ميكنند ! . . . شما در تمام ايران تفتيش كنيد اگر يك نفر يك همچو كاري برايش شده است ، آنها حق دارند بگويند : [نسبت به] همه شده است ! لكن من ميدانم نويسندههاي خارج اكثرشان - يا بسياريشان - جيرهخوار همين دستگاهها هستند . اينها ديدند كه ملت ايران به واسطه قدرت ايماني كه داشتند نهضتي . . . كردند [كه در نتيجه آن] دست اربابها كوتاه شده است و دست آنهايي كه منافع را به اينها واصل ميكردند كوتاه شده است ، اينها براي انتقامجويي يا برگرداندن اوضاع سابق ، براي نفعخواهي دست به اين تبليغات زدند .
تمام اين تبليغات ، برخلاف واقع است . شما ميبينيد كه اينجا احكام اعدام براي [چه] اشخاصي صادر ميشود ؛ خوب است كه اين اشخاص را و پرونده اين اشخاص را ملاحظه كنيد ببينيد كه اين اشخاص كه حكم اعدامشان صادر شده و اعدام شدهاند آيا يك نفر كشتند ؟ آيا ده نفر كشتهاند ؟ آيا يك ملت را بيچاره كردند ؟ اينها تمام ملت ايران را بيچاره كردند و در ظرف پنجاه سال همه را در تحت فشار قرار دادهاند اينها جناياتي به اين ملت كردند كه اگر . . . دادگاهها نبود خود ملت ميريختند و آنها را ميكشتند ! دادگاهها كنترل كردند عواطف ملت را ، ملتي كه در خيابانها جوانهاي خود را با امر امثال اينها به خون آغشته ديده ؛ با امر همين شاه و با امر همين هويدا و با امر همين نصيري و امثال اينها . طاقت ندارد كه اينها را زنده ببيند .
اينهايي كه مدعي حقوق بشر هستند و حالا براي امثال هويدا سينهزني ميكنند و اظهار تاسف و تاثر ميكنند ، اينها آيا طرفدار حقوق بشرند يا طرفدار مملكتها و حكومتهاي ابرقدرتند ؟
اگر اينها طرفدار حقوق بشرند چه شد كه در مدت پنجاه سال اين بشر در اينجا زير شكنجه بود ، [در معرض] اعدام بود ، اين بشري را كه در اينجا با تاوه سرخ ميكردند و بشري را كه پاي او را ميبريدند با اره ، اينها نفس نكشيدند ؟ امروز نفس ميكشند و امروز تبليغات ميكنند ؟ ! مگر اينها كه كشته شدند بشر نبودند ؟ مگر اينها حقوق نداشتند ؟ مگر حق بشر اين نيست كه اگر كسي كسي را كشت قصاص بكند ؟ اين حق بشر است ، حق اشخاصي است كه از اولاد او يا از بقاياي اوست كه قصاص كند از اينها . لكن عمده اين است كه اين جامعههاي حقوق بشر در خدمت ابرقدرتها هستند با اسم حقوق بشر ؛ اين جامعههايي كه براي حقوق بشر فرياد ميزنند ميخواهند حقوق بشر پايمال بشود ، اين روزنامهنويسها و مطبوعاتي كه به اسم بشردوستي انتشار اين اكاذيب را ميكنند ، اينها در خدمت ابرقدرتها هستند ، اينها حقوق بشر را پايمال ميكنند .
. . بررسي كنيد كه آيا اين مردم در اينجا دارند قتل عام ميكنند ؟ اين مردم از گورستانها بيرون ميكنند اجساد را و تكه تكه ميكنند ؟ ! مردم دارند آتش ميزنند ؟ ! اين را بررسي كنيد ببينيد كه قضيه ، قضيه انتقامجويي به معناي غير انساني است ؟ يا خير ، دادگاههايي است كه بعد از اينكه جرمهاي اينها – همه – ثابت است و همه جرمهاي زياد دارند ، اينها محكوم به اعدام هستند . [و] اگر اين دادگاهها نبود و اگر جلوگيري از اين مردم به واسطه دادگاه نبود ، آن وقت مردم خودشان قيام ميكردند ؛ براي اينكه آنهايي كه كشتار عمومي كردند در يك ملتي ، آنهايي كه فجايعي را پيش آوردند و در آبادان يك دسته بزرگي ، قريب چهارصد نفر آدم را سوزاندند ( اشاره به حادثه قتل عام حدود چهار صد نفر در سينما ركس آبادان در مرداد ماه ۱۳۵۷ كه زنده زنده در آتش سوختند ) ،
اينها را دارند اينها اعدام ميكنند نه اينكه اشخاص عادي را . اشخاص عادي را شما ملاحظه ميكنيد كه تاكنون قريب هفتصد نفر ، ششصد نفر آزاد شدند . . . براي اينكه جرمهايشان كم بوده است . و همينطور كساني كه جرمهايشان كم است اينها را آزاد ميكنند . آنهايي كه محكوم به حبس ميشوند يا محكوم به اعدام ميشوند ، آنها اشخاصي هستند كه داراي جرمهاي بزرگ بودند . در روزنامههاي خارجي شماها اينطور انعكاس شده است ؛ و اين اسباب اين شده است كه ملت ايران به خارجيها بدبين بشوند ، به واسطه اين روزنامهنويسها و به واسطه اين مدعيان حقوق بشر .
شما روشن كنيد آنها را ، و به مردم ايران هم اطلاع بدهيد كه اينها يك مردمي هستند كه طرفدار حقوق بشر نيستند ، طرفدار حق ابرقدرتها هستند . اينها از آن مردم شريف اروپا نيستند ؛ اينها يك دسته جيرهخوار هستند .
( بيانات امام در جمع زنان خارجي مقيم ايران ، صحيفه نور ج ۶ ، ص ۳ - ۸۱ )
۵۸/۲/۴
هدف طرفداران دروغين حقوق بشر
البته آنهايي كه منافع خودشان را در خطر ميبينند يا منافع اربابهاي خودشان را ، از اين نهضت به هر صورتي كه باشد شكايت دارند و با هر توطئهاي ميخواهند اين نهضت را خاموش كنند . گاهي به بهانه حقوق بشر از اين اعدامهايي كه در ايران شده است انتقاد ميكنند ، و اين را يك امر خشونت آميز ميدانند . اينها در ايران نبودند ببينند چه شد ، و در پنجاه سال و بيشتر بر ايران چه گذشت و بر جوانهاي ما اخيراً چه گذشت ؛ لكن اطلاع دارند ؛ همچو نيست كه اينها بياطلاع باشند . اينها مطلع هستند كه شاه سابق و شاهِ جلوتر با ايران چه كردند ، و جنايات اين دو تا مرد يا نامرد به ايران چه بود . خيانات اينها را اينها اطلاع دارند . اين جمعيتي كه ادعا ميكنند جمعيت حقوق بشر و حالا براي حقوق بشر دارند سينه ميزنند كه اين عده كه تا حالا كشته شده است چرا كشته شد ؟ اين يك خشونتي است ! اينها خشونتهايي كه در عصر اين پدر و پسر بود ناديده گرفتند . آن قتلهايي كه به دست عمال اينها واقع شد ، و گاهي هم به دست خود محمدرضا واقع شد ، آنها را اصلاً نظري به آن ندارند . نه آن وقت كه ملت ايران آن جور ابتلا داشت و آنطور اينها غارت و قتل ميكردند يك كلمه گفتند و از حقوق بشر اسم بردند ؛ و نه در آخر ، كه تمام جناياتي كه در ايران واقع ميشد در ظرف - تقريباً - دو سال آخر كه همه ملتها اطلاع بر آن پيدا كردند و ملت ايران آنطور گرفتار شد كه جوانهاي ما را در خيابانها دستهجمعي كشتند .
پانزده خرداد را اينها اصلاً ذكري از آن نميكنند . ۱۵ خرداد به طوري كه گفتهاند - من در حبس بودم ، لكن آنطوري كه براي من بعد از بيرون آمدن گفتند - قريب پانزده هزار نفر را آنها كشتند و از قراري كه باز گفتند ، خود محمدرضا با هليكوپتر عامل قتل هم بوده است خودش . اينها ، اين طرفدارهاي حقوق بشر ، اين پانزده هزار جمعيتي كه در يك روز كشته شد اينها را مثل اينكه بشر نميدانند ! يا بشر ميدانند و براي آنها حقوق قائل نيستند . اگر اينها بشر هستند و حقوق دارند و اين شصت هزار نفر يا بيشتري كه در اين چند صباح ، در اين چند ماه ، از ايران كشته شد - از بهترين جوانهاي ما كشته شد ، از همه طبقات ، طبقه روحانيين ، طبقه دانشگاهي ، طبقه تجار ، اداري ، همه جور جمعيتي ، دهقان ، كارگر ، كشته شد - اينها اصلاً به روي خودشان نميآوردند كه اين كارها شده است ! ما نديديم كه هيچ فريادي از اينها درآيد كه خير ، چرا حقوق بشر را ملاحظه نميكنيد . چرا اينقدر آدم ميكشيد . حالا كه ما اين جنايتكارها را [مجازات ميكنيم] - كه هر كدامشان ، بعضي از اينها ، چندين نفر آدم را كشتهاند ، يا آنطور اينها را شكنجه دادهاند كه در زير شكنجه مردند ، يا پاهاي آنها را ارّه كردند ، يا آنها را در تاوه گذاشتند و بو دادند ، از همه طبقات ، در زندانها آنطور عمل كردند ؛ [سر و صدا راه مياندازند] يك شب من در آن حبس كه بودم صداي ضجّه و ناله اشخاصي كه [شكنجه] ميكردند خودم ميشنيدم ؛ بعد كه آمدند اين حبسيها ، يعني صاحبان حبس ، پيش من آمدند ، اعتراض كردم و گفتم زندانها بايد جاي تربيت باشد نه جاي اينطور وحشيگريها . گفتند نه ، اين چيزي نبوده . اين يك سربازي بود كه فرار كرده بود يك سيلي به او زدند ! در صورتي كه شايد بيشتر از يك ساعت شايد شكنجه ميكردند و من فرياد ميشنيدم .
اين طرفدارهاي حقوق بشر ، اين حقّهبازها - كه ميخواهند همه منافع ماها را بدهند به اربابهايشان - آن روز خفه شده بودند ، قلمهايشان شكسته بود . حالا كه ما اينها را پيدا كرديم و چندتايشان را كشتيم ، محاكمه كردهاند و اقرار كردهاند به اينكه چه كردند و چه كردند ، پروندههايشان معلوم است كه چه كردند ، حالا صدايشان درآمده . در عين حال كه مساله اينطور است و آنهايي كه تاكنون كشته شدند اشخاص فاسد و مفسد و بسياريشان قاتل و قتّال و مفسد فيالارض بودند ، معذلك ما اخيراً يك قدري تضييق كرديم دايره اين [مجازات] را ، يك قدري تخفيف داديم . [تنها] كساني كه ثابت شده قاتل هستند ، يا كساني كه شكنجه كردند و به قتل منتهي شده است ، يا كساني كه امر كردهاند دستهجمعي مردم را بكشند ، اينها را گفتيم حالا از اين به بعد اينها مورد اعدام باشند . . . .
اين براي حقوق بشر است . خوب ، اين بشر حق دارد ، آن بشر هم حق دارد . اين بشر سلامت اين را سلب كرده است ، حقِّ اين است كه سلامت او را سلب كند . اين بشر يكي را كشته است ، حق ورثه او اين است كه او را بكشند . ما ورثه را پيدا نكنيم ، حق حاكم است كه او را بكشد . تا حالا اين عده - را كه كم هم بودند ؛ چيز زيادي نبودند اين عده را دادگاههاي انقلابي كشتهاند . اينها براي احقاق حقوق بشر اينها را كشتهاند . اينهايي كه ادعاي حقوق بشر ميكنند و براي اِلقانيان
( از سرمايه داران صهيونيست بود كه به جرم جاسوسي براي رژيم اشغالگر قدس و كمك به صهيونيست و همچنين لطمه زدن به اقتصاد كشور ، به حكم دادگاه انقلاب اسلامي به اعدام محكوم شد )
هياهو ميكنند و يا براي هويدا هياهو ميكنند ، اينها هستند كه حقوق بشر را پايمال دارند ميكنند .
اين هويدا پانزده سال ، يا سيزده سال تقريباً نخستوزير بود و تمام جنايات گردن نخستوزير است . ما هر نخستوزيري كه در آن عصر [منصوب] شده ، اگر پيدا كنيم - مثل شريف امامي ،
( جعفر شريف امامي ، رئيس مجلس سنا و نخستوزير دولت به اصطلاح آشتي ملي كه حادثه قتل عام مردم در ۱۷ شهريور ۱۳۵۷ در زمان نخستوزيري وي به وقوع پيوست . )
محكوم به قتلند اينها . بختيار خودش اقرار كرد كه به امر من قتل واقع شد . اينها عامل قتلند به اينطور كه وادار كردند به قتل عام . جمعيت اينها مفسدند ؛ اينها فاسدند . ما براي حقوق بشر اين كار را داريم انجام ميدهيم . و اين جمعيتي كه صدا بلند ميكنند كه حقوق بشر ، حقوق بشر ، اينها عمال استعمارند . اصلِ اين جمعيتهايي كه در امريكا ، يا در جاهاي ديگر ، درست شده است به عنوان جمعيت حقوق بشر ، جمعيت كذا و كذا ، اينها را - همه - آنها درست كردهاند براي اينكه حقوق بشر را ضايع كنند . اين همه خيانت اين مرد نانجيب به ايران كرده است و اين همه قتل و غارت كرده است ، حالا كه ميگويند اين بايد به قتل برسد . حالا هم كه حكمي صادر نشده براي قتل محمدرضا ، لكن صادر ميشود . اگر ما پيدايش بكنيم ، بايد كشته بشود . اينهايي كه ميگويند حقوق بشر حالا صدايشان درآمده و اظهار تاسف ميكنند ! . . .
شما در تمام اين مدتي كه اين نخستوزير - نخستوزير اسلامي - آمده است روي كار ، يكي را پيدا بكنيد كه در اين دادگاه انقلاب يا در نخستوزيري يا در ارتش يا در جاي ديگر در اين حكومت بدون جرم يك نفر را گرفته باشند ، يك روز حبس كرده باشند ، به يك كسي فحش داده باشند . اين جمعيت حقوق بشر متوجه نيستند اينها را ؟ يا ميدانند و خودشان را به كري ميزنند ؟ خائنند اينها ! اينها ميخواهند ما را باز زير بار همان [اسارتهايي] كه سابق بود بكشند . ما به اين حرفها گوش نميدهيم . ما براي احقاق حق بشر ، براي حقوق بشر [ . . . ] تا حالا اين جمعيتي كه كشته شده است براي احقاق حقوق بشر بوده است . . . .
بيايند ببينند . همان جا در خارج نشستهاند و مزد ميگيرند و قلم را برداشتند و همينطور دارند چيز مينويسند ، به عنوان حقوق بشر ! اينها اشخاصي هستند كه ميخواهند حقوق بشر پايمال بشود ؛ نه اينكه ميخواهند حقوق بشر را استفاده كنند و بگويند حقوقبشر . اينها ، [براي] جوانهاي ما [كه] اين همه كشته شدند ، اين همه زجر ديدند ، برايشان هيچ حق قائل نيستند ؛ اينها را انسان ميگويند نيستند ! اينها ما را بشر - مثل اينكه - نميدانند ! آن وقت چهار نفر را ما اعدام كرديم ؛ براي اينكه پانزده سال ، ده سال ، زجر دادهاند ، كشتهاند ، قتل عام كردند ، ريختند توي خيابانها به قتل عام ، [ . . . ] خوب شما همه ديديد اين را ؛ و همه ديدند اين را .
آنها مطلعند از اين معنا ؛ نه اينكه آنجا ايستاده و بيخبر هستند . همين طوري كه جزئيات حالا را مطلعند ، جزئيات سابق را هم مطلع بودهاند . مطلعند ، لكن خيانتكارند ، بيانصافند ، بشر نيستند اينها . اينها يك مزدوراني هستند كه ميخواهند حقوق بشر را پايمال كنند . تا حالا اينطور شده است .
و بحمداللَّه تا يك قدري جزاي بعضي از آنها - البته هستند باز هم - داده شده است ؛ لكن الآن توطئهها هست . الآن همان اشخاصي كه اهلاين كارها بودهاند يك مقداريشان هستند و مشغول توطئه هستندميخواهند دوباره كار را از سر بگيرند . اينهايي كه مشغول توطئههستند ، اينهايي كه ميخواهند دوباره مسائل را به حال اول برگردانند ، دوباره يك ملت را به زير بار بكشند ، دوباره يك ملت را ذليلكنند ، دوباره حقوق يك ملت را به باد فنا بدهند - اينها را - ما اگرپيدايشان بكنيم ، البته به جزا ميرسانيم ؛ و انشاءاللَّه پيدايشان ميكنيم .
اينهايي كه مثل آقاي مطهري ( استاد شهيد مرتضي مطهري از اساتيد حوزه و دانشگاه ، كه در سال ۱۳۵۸ توسط گروهك منحرف فرقان به شهادت رسيد . وي از ياران امام خميني ( ره ) و عضو شوراي انقلاب بود . )
كه اذيتش به يك مور نرسيده است - من قريب بيست سال اين مرد را ميشناسم - يك آدم به آن سالمي ، يك آدم به آن ادب ، به آن انسانيت ، اين را محكوم به قتلش ميكنند . چرا ؟ چه كرد آقاي مطهري ؟ كي را كشته است ؟ چه كرده ؟ اين بشر نيست ؟ ! اين انسان فيلسوف ، عالم ، فقيه ، اين بشر نيست ؟ ! اين بشر را اينطور ميكشند بدون اينكه يك جرمي داشته باشد . جرم آقاي مطهري چه بود ؟ چه كرده بود ؟ جرم قرني
( سپهبد ولي الله قرني ، اولين رئيس ستاد مشترك ارتش جمهوري اسلامي ايران ، كه در تاريخ ۳/۲/۱۳۵۸ توسط گروهك فرقان به شهادت رسيد . )
چه بود ؟ آخر چه جرمي كرده بودند كه مستحق قتل بودند ؟ حالا هم ليست دارند براي كشتن يك عدهاي . خيال ميكنند كه با كشتن آقاي مطهري ، يا با كشتن امثال آقاي مطهري ، اين نهضت خاموش ميشود و دوباره حقوق ملت ما پايمال ميشود ، و دوباره خوب ، راجع به آقاي مطهري اين حقوق بشريها يك كلمه ننوشتهاند ، نگفتهاند ؛ ما كه نشنيدهايم كه بگويند . اين بشر نيست ؟ ! اعتراض نكردند ، نگفتند ، محكوم نكردند آن كسي را كه كشته است .
حالا نميشناسندش آقا ! خوب ، آن طايفهاي كه اين كار را كردهاند چرا محكومنكردهاند ؟ حالا اگر ما قاتل آقاي مطهري را پيدا بكنيم و او را مجازات بدهيم ، قصاص بكنيم ، آن وقت صدايشان درميآيد كه خشونت است ! اين خشونتنيست كه بدون جهت [آدمي را بكشند ؟ ] آخر ، يكوقت يك آدمي بود كهكاري كرده بود ؛ جز تعليم و تعلم اين مرد كاري نداشت . يك آدمي كه من قريب بهبيست سال او را ميشناسم و مطلع از وضع و حال او هستم و ميدانم كه اذيت به كسينكرده ، يك آدمي كه زحمت براي اين ملت كشيده است ، يك آدمي كه كتابنويس بوده ، يك آدمي كه فيلسوف و متفكر بوده ، مستحق قتل است ، [كه] او را كشتند ؟ اين جمعيت حقوق بشر كجا هستند كه يك كلمه نميگويند ؟ حالا ما اگر آن كسي كه او را كشته است پيدا كنيم و بكشيم ، يكدفعه سر قلم حقوق بشر باز ميشود و شروع ميكنند به نوشتن و [تبليغ] كردن كه خشونت است . ايران خشونت است ، حقوق بشر را ملاحظه نميكند ، اينها چه جمعيتي هستند ! من نميدانم چه تربيتي اينها دارند ؛ چه حيواناتي اينها هستند ؟ !
اين وضع دنياي مادي است . اين وضعِ اين حقوق بشريهاي مادياند . اين وضع دنياي مادي است كه غير از منافع مادي و غير از منافع اربابهاي خودشان هيچ چيز را ملاحظه نميكنند ؛ چون مطلع بر هيچ چيز نيستند . همه را غمض عين ميكنند ؛ تا آنجايي كه منفعت خودشان را در خطر ميبينند ؛ [آن وقت] فريادشان بلند ميشود . اين خاصيت تربيتهاي مادي است . و اين نحو حكومتي كه الآن هست خاصيت تربيتهاي اسلامي است ، معنوي است .
( بيانات امام در جمع اعضاي هيات بازرگاني ايراني ، صحيفه نور ج ۶ ، ص ۶ - ۱۷۲ )
۵۸/۲/۲۵
تبليغات سوء با حربه حقوق بشر
اينهايي كه الآن دارند مينويسند كه فرقي نكرده ، اينها همينهايي استكه در امريكا صحبتش را ميكنند كه چرا ؟ چرا ؟ چرا ؟ و آن بيانصافهاي طرفدار حقوق بشر صدايش را درآوردند كه چرا اعدام ميشود ؟ همانهايي كه در آن وقتي كه دارد مينويسد چرا در ايران اعدامميشود ؟ در جاهاي زيادي از قِبَل همين امريكاي فاسد ، قتلعام دارد ميشود ، يك كلمه راجع به آن نميگويند . اما اين طرفش را كه هويدارا اعدام كردند يا نصيري را اعدام كردند يا اين اشخاص فاسد را ، صداي هياهوشان درآمده . و اينها هم كه در اينجا و از عمالآنهاهستند مينويسند كه فرقي نكرده است ؛ حالا هم اعدام هست ، آن وقت هم اعدام بود . حبسيها چه كساني هستند ؟ آن وقت چه كسي بودند ؟
( بيانات امام در جمع كاركنان بيمه مركزي ايران ، صحيفه نور ج ۱۰ ، ص ۳ - ۱۴ )
۵۸/۸/۱۴
تحريف حقوق بشر
شما چند نفر فاسد را در اينجا به دادگاهها سپرديد و دادگاهها آنها را كه سالهاي طولاني به اين ملت ستم كرده بودند و بعضيها كشتار كرده بودند و بعضيها دستور كشتار داده بودند و انحرافات مذهبي بعضي داشتند ، بعد از محاكمه آنها را اعدام كردند ؛ و اين بوقهاي تبليغاتي خارج ، دانسته به اينكه مسائل دروني ما چيست ، مشغول تبليغات و اينكه در ايران آدمكشي رواج دارد ، آدمكشي ميشود ! نه اينكه آنها ندانند اين آدمهايي كه در اينجا كشته شدند آدم نبودند ؛ سبع بودند ، جنايتكار بودند ؛ آنها ميدانند كه مامورهاي خودشان چه اشخاصي بودند ، و براي خاطر همان خواستهها بوده است كه آنها را به كار واداشتند ؛ لكن وقتي كه پاي تبليغات ميآيد ، ايران را يك كشور جنايتكار ، به صورت يك كشور جنايتكار ، وحشي ، غير متمدن و امثال ذلك در خارج نمايش ميدهند .
( بيانات امام در جمع هيات شوراي هماهنگي تبليغات ، صحيفه نور ج ۱۴ ، ص ۴۲ )
۵۹/۱۱/۱۶
اعتراض به مدعيان حقوق بشر
ما ميبينيم كه بعضي از اشخاص كه ادعا ميكنند كه ما حقوق بشر را ملاحظه ميكنيم و جمعيتهاي حقوق بشر در طول اين پنجاه سال كه دولت غاصب پهلوي و پسر پهلوي بر اين ملت غلبه كرد و بر اين ملت - با غصب - تمام چيزهاي اين ملت را برد ، در طول اين پنجاه سال جوانان ما در حبسها به سر بردند و چه بسا جواناني ما داشتيم كه در حبس پاي آنها را اره كردند ؛ آنها را روي تاوهها بو دادند و تا اين زمان آخر هم اينها در حبس بودند ، در شكنجه بودند ؛ دژخيمان شاهِ سابق آنها را از هستي ساقط كرد ، و اين مدعيان همراهي با حقوق بشر در اين طول مدت نديديم كه يك صحبتي بكنند ، يك استنكاري بكنند . ما ديديم كه ، رئيس امريكا - رئيس جمهور امريكا - با اين شاه بدبخت ، با اين شاه سابق ظالم بدبخت همراهي ميكرد و پشتيباني ميكرد ؛ پشتيباني از دژخيمي كه تمام هستي ما را به باد داد . و نديديم مدعيان جامعه حقوق بشر استنكار كنند بر رئيس جمهور امريكا . لكن حالا كه اين دژخيمان به دام ملت افتادهاند و ملت ميخواهد از آنها انتقام بكشد ، فرياد وا بشرا ي اينها بلند شده است ! نميتوانم من جز اين بدانم كه اينها دستنشانده دژخيمان هستند . اينها دستنشانده ابرقدرتها هستند ؛ نه اينكه اينها براي حقوق بشر [فعاليت] ميكنند . من توقع اين را داشتم كه جامعه حقوق بشر اگر راست ميگويد و طرفدار حقوق بشر است به ما اعتراض كند كه اينها را چرا نگاه داشتيد ؛ اين دژخيمان را بايد همان روز اول كشته باشيد ! نه اينكه آنها را ما نگاه داشتيم و در حبسها الآن هستند - و حبسهاي ما هم مثل حبسهاي سابق نيست ؛ حبسهايي است كه در آنها اشخاص به هيچ وجه مورد اهانت ، حتي نيستند - اينها به ما اعتراض كنند كه چرا اينها را محاكمه كرديد ! اصلاً معنا ندارد محاكمه مجرم ؛ محاكمه مجرم يك امري است كه مخالف با حقوق بشر است ؟ !
حقوق بشر اقتضا ميكند كه ما آنها را همان روز اول كشته باشيم براي اينكه مجرمند ، و معلوم است كه اينها مجرم هستند . آنكه بايد براي او وكيل گرفت ، آنكه بايد به ادعاي او گوش كرد ، او متهم است نه مجرم . اينها متهم نيستند ، اينها مجرم هستند . اينها اشخاصي بودند كه در خيابانها مردم را كشتهاند ، زجر دادند ، و ذخاير ما را - همه را - با خيانتها از بين بردهاند . آيا آنهايي كه كشته شدهاند در اين خيابانهاي شهرهاي مختلف ايران ، اينها بشر نبودند ؟ اينها حقوق ندارند ؟ . . . مدعيان طرفداري از حقوق بشر نسبت به اينها كه كشته شده[اند] چرا طرفداري نميكنند ؟ چرا به ما اشكال ميكنند كه شما چرا دژخيمان را ميكشيد ؟
ما در عين حال كه اينها را – همه را – مجرم ميدانيم و بايد فقط هويت اينها ثابت بشود و آنها را بايد همين كه هويتشان ثابت شد كشت –نصيري [را] همين كه هويتش ثابت شد كه نصيري است بايد كشت – معذلك چند روز نگه داشتند و محاكمه كردند و اقرارات او را ثبت كردند و او را كشتند . آيا اين جامعه حقوق بشر تصور نميكند كه مجرم را بايد كشت براي حقوق بشر ، براي اينكه حقخواهي كنيم ما از بشر – بشرهايي كه اينها كشتند ، زجر دادند ، از بين بردند ؟ ما اينها را مع ذلك محاكمه ميكنيم و محاكمه كرديم ؛ وليكن اعتقاد ما اين است كه مجرم محاكمه ندارد و بايد كشت . لكن من متاسفم از اينكه باز غربزدگي در ماها هست ، و ما ترس از اين داريم كه مبادا در روزنامه[هاي] غرب چيزي بنويسند و مثلاً مجلات غرب يك كلمهاي بنويسند . آنها البته با عدل و انصاف مخالفند و آنها موافق به حقوق بشر نيستند . آنها حقوق اشخاصِ ابرقدرت را حفظ ميكنند به اسم حقوق بشر !
( پيام راديو و تلويزيوني امام ، صحيفه نور ج ۵ ، ص ۶۴ )
۵۸/۱/۱۲
ماهيت واقعي حقوق بشر
خارجيها ميگويند حقوق بشر . كدام بشر ؟ اينها [اعدامشدگان] بشر را كشتند ، اينها مجرمند ، متهم نيستند ؛ اينها آدم كشتند . ما از دوستان فرانسوي خود تشكر ميكنيم كه از ما در مدت اقامت در آن كشور دوستانه پذيرايي كردند و به من فرصت دادند كه از پاريس پيامهاي خود را به ملت عزيز ايران برسانم ، ولي از دوستان فرانسوي انتظار نداشتم كه به خاطر چند نفر جنايتكار و دزد و مجرم ، حقوق بشر را به رخ ما بكشند و در انقلاب اصيل ايران - كه به خواست خدا ملتي ستمديده به نداي حق پاسخ مثبت دادهاند - به بهانه حقوق بشر ما را مورد عتاب و خطاب قرار دهند . خوب بود حقوق بشر را هنگامي كه رژيم فاسد پهلوي زير پا ميگذاشت و هزارها جوانان اين كشور را شكنجه ميكرد و به خاك و خون ميكشيد ، به كمك ملت مستضعف ايران برميخاستند و از حقوق بشر دفاع ميكردند ، نه اينكه به خاطر چند جنايتكار و مجرم ، كه تاريخ بشريت كمتر نظير آن را به ياد دارد ، اينچنين به ما حمله كنند . ما چند نفر ضد بشر را كشتيم ، حقوق بشر مگر چيست ؟
( بيانات امام در ديدار با اولين سفير جمهوري اسلامي ايران در فرانسه ، صحيفه نور ج ۶ ، ص ۶۴ )
۵۸/۲/۲
پاسخ به مدعيان حقوق بشر
ملت ما را غير از آن كه هست و غير از آن كه ميبينيد ، جلوه دادند در روزنامههاي خارج ؛ از جمله چيزهايي كه نوشتند اين است كه اينهايي كه كشته ميشوند و اعدام ميشوند ، از زير خاك بيرون ميآورند مردم و تكهتكه ميكنند ! . . . شما در تمام ايران تفتيش كنيد اگر يك نفر يك همچو كاري برايش شده است ، آنها حق دارند بگويند : [نسبت به] همه شده است ! لكن من ميدانم نويسندههاي خارج اكثرشان - يا بسياريشان - جيرهخوار همين دستگاهها هستند . اينها ديدند كه ملت ايران به واسطه قدرت ايماني كه داشتند نهضتي . . . كردند [كه در نتيجه آن] دست اربابها كوتاه شده است و دست آنهايي كه منافع را به اينها واصل ميكردند كوتاه شده است ، اينها براي انتقامجويي يا برگرداندن اوضاع سابق ، براي نفعخواهي دست به اين تبليغات زدند .
تمام اين تبليغات ، برخلاف واقع است . شما ميبينيد كه اينجا احكام اعدام براي [چه] اشخاصي صادر ميشود ؛ خوب است كه اين اشخاص را و پرونده اين اشخاص را ملاحظه كنيد ببينيد كه اين اشخاص كه حكم اعدامشان صادر شده و اعدام شدهاند آيا يك نفر كشتند ؟ آيا ده نفر كشتهاند ؟ آيا يك ملت را بيچاره كردند ؟ اينها تمام ملت ايران را بيچاره كردند و در ظرف پنجاه سال همه را در تحت فشار قرار دادهاند اينها جناياتي به اين ملت كردند كه اگر . . . دادگاهها نبود خود ملت ميريختند و آنها را ميكشتند ! دادگاهها كنترل كردند عواطف ملت را ، ملتي كه در خيابانها جوانهاي خود را با امر امثال اينها به خون آغشته ديده ؛ با امر همين شاه و با امر همين هويدا و با امر همين نصيري و امثال اينها . طاقت ندارد كه اينها را زنده ببيند .
اينهايي كه مدعي حقوق بشر هستند و حالا براي امثال هويدا سينهزني ميكنند و اظهار تاسف و تاثر ميكنند ، اينها آيا طرفدار حقوق بشرند يا طرفدار مملكتها و حكومتهاي ابرقدرتند ؟
اگر اينها طرفدار حقوق بشرند چه شد كه در مدت پنجاه سال اين بشر در اينجا زير شكنجه بود ، [در معرض] اعدام بود ، اين بشري را كه در اينجا با تاوه سرخ ميكردند و بشري را كه پاي او را ميبريدند با اره ، اينها نفس نكشيدند ؟ امروز نفس ميكشند و امروز تبليغات ميكنند ؟ ! مگر اينها كه كشته شدند بشر نبودند ؟ مگر اينها حقوق نداشتند ؟ مگر حق بشر اين نيست كه اگر كسي كسي را كشت قصاص بكند ؟ اين حق بشر است ، حق اشخاصي است كه از اولاد او يا از بقاياي اوست كه قصاص كند از اينها . لكن عمده اين است كه اين جامعههاي حقوق بشر در خدمت ابرقدرتها هستند با اسم حقوق بشر ؛ اين جامعههايي كه براي حقوق بشر فرياد ميزنند ميخواهند حقوق بشر پايمال بشود ، اين روزنامهنويسها و مطبوعاتي كه به اسم بشردوستي انتشار اين اكاذيب را ميكنند ، اينها در خدمت ابرقدرتها هستند ، اينها حقوق بشر را پايمال ميكنند .
. . بررسي كنيد كه آيا اين مردم در اينجا دارند قتل عام ميكنند ؟ اين مردم از گورستانها بيرون ميكنند اجساد را و تكه تكه ميكنند ؟ ! مردم دارند آتش ميزنند ؟ ! اين را بررسي كنيد ببينيد كه قضيه ، قضيه انتقامجويي به معناي غير انساني است ؟ يا خير ، دادگاههايي است كه بعد از اينكه جرمهاي اينها – همه – ثابت است و همه جرمهاي زياد دارند ، اينها محكوم به اعدام هستند . [و] اگر اين دادگاهها نبود و اگر جلوگيري از اين مردم به واسطه دادگاه نبود ، آن وقت مردم خودشان قيام ميكردند ؛ براي اينكه آنهايي كه كشتار عمومي كردند در يك ملتي ، آنهايي كه فجايعي را پيش آوردند و در آبادان يك دسته بزرگي ، قريب چهارصد نفر آدم را سوزاندند ( اشاره به حادثه قتل عام حدود چهار صد نفر در سينما ركس آبادان در مرداد ماه ۱۳۵۷ كه زنده زنده در آتش سوختند ) ،
اينها را دارند اينها اعدام ميكنند نه اينكه اشخاص عادي را . اشخاص عادي را شما ملاحظه ميكنيد كه تاكنون قريب هفتصد نفر ، ششصد نفر آزاد شدند . . . براي اينكه جرمهايشان كم بوده است . و همينطور كساني كه جرمهايشان كم است اينها را آزاد ميكنند . آنهايي كه محكوم به حبس ميشوند يا محكوم به اعدام ميشوند ، آنها اشخاصي هستند كه داراي جرمهاي بزرگ بودند . در روزنامههاي خارجي شماها اينطور انعكاس شده است ؛ و اين اسباب اين شده است كه ملت ايران به خارجيها بدبين بشوند ، به واسطه اين روزنامهنويسها و به واسطه اين مدعيان حقوق بشر .
شما روشن كنيد آنها را ، و به مردم ايران هم اطلاع بدهيد كه اينها يك مردمي هستند كه طرفدار حقوق بشر نيستند ، طرفدار حق ابرقدرتها هستند . اينها از آن مردم شريف اروپا نيستند ؛ اينها يك دسته جيرهخوار هستند .
( بيانات امام در جمع زنان خارجي مقيم ايران ، صحيفه نور ج ۶ ، ص ۳ - ۸۱ )
۵۸/۲/۴
هدف طرفداران دروغين حقوق بشر
البته آنهايي كه منافع خودشان را در خطر ميبينند يا منافع اربابهاي خودشان را ، از اين نهضت به هر صورتي كه باشد شكايت دارند و با هر توطئهاي ميخواهند اين نهضت را خاموش كنند . گاهي به بهانه حقوق بشر از اين اعدامهايي كه در ايران شده است انتقاد ميكنند ، و اين را يك امر خشونت آميز ميدانند . اينها در ايران نبودند ببينند چه شد ، و در پنجاه سال و بيشتر بر ايران چه گذشت و بر جوانهاي ما اخيراً چه گذشت ؛ لكن اطلاع دارند ؛ همچو نيست كه اينها بياطلاع باشند . اينها مطلع هستند كه شاه سابق و شاهِ جلوتر با ايران چه كردند ، و جنايات اين دو تا مرد يا نامرد به ايران چه بود . خيانات اينها را اينها اطلاع دارند . اين جمعيتي كه ادعا ميكنند جمعيت حقوق بشر و حالا براي حقوق بشر دارند سينه ميزنند كه اين عده كه تا حالا كشته شده است چرا كشته شد ؟ اين يك خشونتي است ! اينها خشونتهايي كه در عصر اين پدر و پسر بود ناديده گرفتند . آن قتلهايي كه به دست عمال اينها واقع شد ، و گاهي هم به دست خود محمدرضا واقع شد ، آنها را اصلاً نظري به آن ندارند . نه آن وقت كه ملت ايران آن جور ابتلا داشت و آنطور اينها غارت و قتل ميكردند يك كلمه گفتند و از حقوق بشر اسم بردند ؛ و نه در آخر ، كه تمام جناياتي كه در ايران واقع ميشد در ظرف - تقريباً - دو سال آخر كه همه ملتها اطلاع بر آن پيدا كردند و ملت ايران آنطور گرفتار شد كه جوانهاي ما را در خيابانها دستهجمعي كشتند .
پانزده خرداد را اينها اصلاً ذكري از آن نميكنند . ۱۵ خرداد به طوري كه گفتهاند - من در حبس بودم ، لكن آنطوري كه براي من بعد از بيرون آمدن گفتند - قريب پانزده هزار نفر را آنها كشتند و از قراري كه باز گفتند ، خود محمدرضا با هليكوپتر عامل قتل هم بوده است خودش . اينها ، اين طرفدارهاي حقوق بشر ، اين پانزده هزار جمعيتي كه در يك روز كشته شد اينها را مثل اينكه بشر نميدانند ! يا بشر ميدانند و براي آنها حقوق قائل نيستند . اگر اينها بشر هستند و حقوق دارند و اين شصت هزار نفر يا بيشتري كه در اين چند صباح ، در اين چند ماه ، از ايران كشته شد - از بهترين جوانهاي ما كشته شد ، از همه طبقات ، طبقه روحانيين ، طبقه دانشگاهي ، طبقه تجار ، اداري ، همه جور جمعيتي ، دهقان ، كارگر ، كشته شد - اينها اصلاً به روي خودشان نميآوردند كه اين كارها شده است ! ما نديديم كه هيچ فريادي از اينها درآيد كه خير ، چرا حقوق بشر را ملاحظه نميكنيد . چرا اينقدر آدم ميكشيد . حالا كه ما اين جنايتكارها را [مجازات ميكنيم] - كه هر كدامشان ، بعضي از اينها ، چندين نفر آدم را كشتهاند ، يا آنطور اينها را شكنجه دادهاند كه در زير شكنجه مردند ، يا پاهاي آنها را ارّه كردند ، يا آنها را در تاوه گذاشتند و بو دادند ، از همه طبقات ، در زندانها آنطور عمل كردند ؛ [سر و صدا راه مياندازند] يك شب من در آن حبس كه بودم صداي ضجّه و ناله اشخاصي كه [شكنجه] ميكردند خودم ميشنيدم ؛ بعد كه آمدند اين حبسيها ، يعني صاحبان حبس ، پيش من آمدند ، اعتراض كردم و گفتم زندانها بايد جاي تربيت باشد نه جاي اينطور وحشيگريها . گفتند نه ، اين چيزي نبوده . اين يك سربازي بود كه فرار كرده بود يك سيلي به او زدند ! در صورتي كه شايد بيشتر از يك ساعت شايد شكنجه ميكردند و من فرياد ميشنيدم .
اين طرفدارهاي حقوق بشر ، اين حقّهبازها - كه ميخواهند همه منافع ماها را بدهند به اربابهايشان - آن روز خفه شده بودند ، قلمهايشان شكسته بود . حالا كه ما اينها را پيدا كرديم و چندتايشان را كشتيم ، محاكمه كردهاند و اقرار كردهاند به اينكه چه كردند و چه كردند ، پروندههايشان معلوم است كه چه كردند ، حالا صدايشان درآمده . در عين حال كه مساله اينطور است و آنهايي كه تاكنون كشته شدند اشخاص فاسد و مفسد و بسياريشان قاتل و قتّال و مفسد فيالارض بودند ، معذلك ما اخيراً يك قدري تضييق كرديم دايره اين [مجازات] را ، يك قدري تخفيف داديم . [تنها] كساني كه ثابت شده قاتل هستند ، يا كساني كه شكنجه كردند و به قتل منتهي شده است ، يا كساني كه امر كردهاند دستهجمعي مردم را بكشند ، اينها را گفتيم حالا از اين به بعد اينها مورد اعدام باشند . . . .
اين براي حقوق بشر است . خوب ، اين بشر حق دارد ، آن بشر هم حق دارد . اين بشر سلامت اين را سلب كرده است ، حقِّ اين است كه سلامت او را سلب كند . اين بشر يكي را كشته است ، حق ورثه او اين است كه او را بكشند . ما ورثه را پيدا نكنيم ، حق حاكم است كه او را بكشد . تا حالا اين عده - را كه كم هم بودند ؛ چيز زيادي نبودند اين عده را دادگاههاي انقلابي كشتهاند . اينها براي احقاق حقوق بشر اينها را كشتهاند . اينهايي كه ادعاي حقوق بشر ميكنند و براي اِلقانيان
( از سرمايه داران صهيونيست بود كه به جرم جاسوسي براي رژيم اشغالگر قدس و كمك به صهيونيست و همچنين لطمه زدن به اقتصاد كشور ، به حكم دادگاه انقلاب اسلامي به اعدام محكوم شد )
هياهو ميكنند و يا براي هويدا هياهو ميكنند ، اينها هستند كه حقوق بشر را پايمال دارند ميكنند .
اين هويدا پانزده سال ، يا سيزده سال تقريباً نخستوزير بود و تمام جنايات گردن نخستوزير است . ما هر نخستوزيري كه در آن عصر [منصوب] شده ، اگر پيدا كنيم - مثل شريف امامي ،
( جعفر شريف امامي ، رئيس مجلس سنا و نخستوزير دولت به اصطلاح آشتي ملي كه حادثه قتل عام مردم در ۱۷ شهريور ۱۳۵۷ در زمان نخستوزيري وي به وقوع پيوست . )
محكوم به قتلند اينها . بختيار خودش اقرار كرد كه به امر من قتل واقع شد . اينها عامل قتلند به اينطور كه وادار كردند به قتل عام . جمعيت اينها مفسدند ؛ اينها فاسدند . ما براي حقوق بشر اين كار را داريم انجام ميدهيم . و اين جمعيتي كه صدا بلند ميكنند كه حقوق بشر ، حقوق بشر ، اينها عمال استعمارند . اصلِ اين جمعيتهايي كه در امريكا ، يا در جاهاي ديگر ، درست شده است به عنوان جمعيت حقوق بشر ، جمعيت كذا و كذا ، اينها را - همه - آنها درست كردهاند براي اينكه حقوق بشر را ضايع كنند . اين همه خيانت اين مرد نانجيب به ايران كرده است و اين همه قتل و غارت كرده است ، حالا كه ميگويند اين بايد به قتل برسد . حالا هم كه حكمي صادر نشده براي قتل محمدرضا ، لكن صادر ميشود . اگر ما پيدايش بكنيم ، بايد كشته بشود . اينهايي كه ميگويند حقوق بشر حالا صدايشان درآمده و اظهار تاسف ميكنند ! . . .
شما در تمام اين مدتي كه اين نخستوزير - نخستوزير اسلامي - آمده است روي كار ، يكي را پيدا بكنيد كه در اين دادگاه انقلاب يا در نخستوزيري يا در ارتش يا در جاي ديگر در اين حكومت بدون جرم يك نفر را گرفته باشند ، يك روز حبس كرده باشند ، به يك كسي فحش داده باشند . اين جمعيت حقوق بشر متوجه نيستند اينها را ؟ يا ميدانند و خودشان را به كري ميزنند ؟ خائنند اينها ! اينها ميخواهند ما را باز زير بار همان [اسارتهايي] كه سابق بود بكشند . ما به اين حرفها گوش نميدهيم . ما براي احقاق حق بشر ، براي حقوق بشر [ . . . ] تا حالا اين جمعيتي كه كشته شده است براي احقاق حقوق بشر بوده است . . . .
بيايند ببينند . همان جا در خارج نشستهاند و مزد ميگيرند و قلم را برداشتند و همينطور دارند چيز مينويسند ، به عنوان حقوق بشر ! اينها اشخاصي هستند كه ميخواهند حقوق بشر پايمال بشود ؛ نه اينكه ميخواهند حقوق بشر را استفاده كنند و بگويند حقوقبشر . اينها ، [براي] جوانهاي ما [كه] اين همه كشته شدند ، اين همه زجر ديدند ، برايشان هيچ حق قائل نيستند ؛ اينها را انسان ميگويند نيستند ! اينها ما را بشر - مثل اينكه - نميدانند ! آن وقت چهار نفر را ما اعدام كرديم ؛ براي اينكه پانزده سال ، ده سال ، زجر دادهاند ، كشتهاند ، قتل عام كردند ، ريختند توي خيابانها به قتل عام ، [ . . . ] خوب شما همه ديديد اين را ؛ و همه ديدند اين را .
آنها مطلعند از اين معنا ؛ نه اينكه آنجا ايستاده و بيخبر هستند . همين طوري كه جزئيات حالا را مطلعند ، جزئيات سابق را هم مطلع بودهاند . مطلعند ، لكن خيانتكارند ، بيانصافند ، بشر نيستند اينها . اينها يك مزدوراني هستند كه ميخواهند حقوق بشر را پايمال كنند . تا حالا اينطور شده است .
و بحمداللَّه تا يك قدري جزاي بعضي از آنها - البته هستند باز هم - داده شده است ؛ لكن الآن توطئهها هست . الآن همان اشخاصي كه اهلاين كارها بودهاند يك مقداريشان هستند و مشغول توطئه هستندميخواهند دوباره كار را از سر بگيرند . اينهايي كه مشغول توطئههستند ، اينهايي كه ميخواهند دوباره مسائل را به حال اول برگردانند ، دوباره يك ملت را به زير بار بكشند ، دوباره يك ملت را ذليلكنند ، دوباره حقوق يك ملت را به باد فنا بدهند - اينها را - ما اگرپيدايشان بكنيم ، البته به جزا ميرسانيم ؛ و انشاءاللَّه پيدايشان ميكنيم .
اينهايي كه مثل آقاي مطهري ( استاد شهيد مرتضي مطهري از اساتيد حوزه و دانشگاه ، كه در سال ۱۳۵۸ توسط گروهك منحرف فرقان به شهادت رسيد . وي از ياران امام خميني ( ره ) و عضو شوراي انقلاب بود . )
كه اذيتش به يك مور نرسيده است - من قريب بيست سال اين مرد را ميشناسم - يك آدم به آن سالمي ، يك آدم به آن ادب ، به آن انسانيت ، اين را محكوم به قتلش ميكنند . چرا ؟ چه كرد آقاي مطهري ؟ كي را كشته است ؟ چه كرده ؟ اين بشر نيست ؟ ! اين انسان فيلسوف ، عالم ، فقيه ، اين بشر نيست ؟ ! اين بشر را اينطور ميكشند بدون اينكه يك جرمي داشته باشد . جرم آقاي مطهري چه بود ؟ چه كرده بود ؟ جرم قرني
( سپهبد ولي الله قرني ، اولين رئيس ستاد مشترك ارتش جمهوري اسلامي ايران ، كه در تاريخ ۳/۲/۱۳۵۸ توسط گروهك فرقان به شهادت رسيد . )
چه بود ؟ آخر چه جرمي كرده بودند كه مستحق قتل بودند ؟ حالا هم ليست دارند براي كشتن يك عدهاي . خيال ميكنند كه با كشتن آقاي مطهري ، يا با كشتن امثال آقاي مطهري ، اين نهضت خاموش ميشود و دوباره حقوق ملت ما پايمال ميشود ، و دوباره خوب ، راجع به آقاي مطهري اين حقوق بشريها يك كلمه ننوشتهاند ، نگفتهاند ؛ ما كه نشنيدهايم كه بگويند . اين بشر نيست ؟ ! اعتراض نكردند ، نگفتند ، محكوم نكردند آن كسي را كه كشته است .
حالا نميشناسندش آقا ! خوب ، آن طايفهاي كه اين كار را كردهاند چرا محكومنكردهاند ؟ حالا اگر ما قاتل آقاي مطهري را پيدا بكنيم و او را مجازات بدهيم ، قصاص بكنيم ، آن وقت صدايشان درميآيد كه خشونت است ! اين خشونتنيست كه بدون جهت [آدمي را بكشند ؟ ] آخر ، يكوقت يك آدمي بود كهكاري كرده بود ؛ جز تعليم و تعلم اين مرد كاري نداشت . يك آدمي كه من قريب بهبيست سال او را ميشناسم و مطلع از وضع و حال او هستم و ميدانم كه اذيت به كسينكرده ، يك آدمي كه زحمت براي اين ملت كشيده است ، يك آدمي كه كتابنويس بوده ، يك آدمي كه فيلسوف و متفكر بوده ، مستحق قتل است ، [كه] او را كشتند ؟ اين جمعيت حقوق بشر كجا هستند كه يك كلمه نميگويند ؟ حالا ما اگر آن كسي كه او را كشته است پيدا كنيم و بكشيم ، يكدفعه سر قلم حقوق بشر باز ميشود و شروع ميكنند به نوشتن و [تبليغ] كردن كه خشونت است . ايران خشونت است ، حقوق بشر را ملاحظه نميكند ، اينها چه جمعيتي هستند ! من نميدانم چه تربيتي اينها دارند ؛ چه حيواناتي اينها هستند ؟ !
اين وضع دنياي مادي است . اين وضعِ اين حقوق بشريهاي مادياند . اين وضع دنياي مادي است كه غير از منافع مادي و غير از منافع اربابهاي خودشان هيچ چيز را ملاحظه نميكنند ؛ چون مطلع بر هيچ چيز نيستند . همه را غمض عين ميكنند ؛ تا آنجايي كه منفعت خودشان را در خطر ميبينند ؛ [آن وقت] فريادشان بلند ميشود . اين خاصيت تربيتهاي مادي است . و اين نحو حكومتي كه الآن هست خاصيت تربيتهاي اسلامي است ، معنوي است .
( بيانات امام در جمع اعضاي هيات بازرگاني ايراني ، صحيفه نور ج ۶ ، ص ۶ - ۱۷۲ )
۵۸/۲/۲۵
تبليغات سوء با حربه حقوق بشر
اينهايي كه الآن دارند مينويسند كه فرقي نكرده ، اينها همينهايي استكه در امريكا صحبتش را ميكنند كه چرا ؟ چرا ؟ چرا ؟ و آن بيانصافهاي طرفدار حقوق بشر صدايش را درآوردند كه چرا اعدام ميشود ؟ همانهايي كه در آن وقتي كه دارد مينويسد چرا در ايران اعدامميشود ؟ در جاهاي زيادي از قِبَل همين امريكاي فاسد ، قتلعام دارد ميشود ، يك كلمه راجع به آن نميگويند . اما اين طرفش را كه هويدارا اعدام كردند يا نصيري را اعدام كردند يا اين اشخاص فاسد را ، صداي هياهوشان درآمده . و اينها هم كه در اينجا و از عمالآنهاهستند مينويسند كه فرقي نكرده است ؛ حالا هم اعدام هست ، آن وقت هم اعدام بود . حبسيها چه كساني هستند ؟ آن وقت چه كسي بودند ؟
( بيانات امام در جمع كاركنان بيمه مركزي ايران ، صحيفه نور ج ۱۰ ، ص ۳ - ۱۴ )
۵۸/۸/۱۴
تحريف حقوق بشر
شما چند نفر فاسد را در اينجا به دادگاهها سپرديد و دادگاهها آنها را كه سالهاي طولاني به اين ملت ستم كرده بودند و بعضيها كشتار كرده بودند و بعضيها دستور كشتار داده بودند و انحرافات مذهبي بعضي داشتند ، بعد از محاكمه آنها را اعدام كردند ؛ و اين بوقهاي تبليغاتي خارج ، دانسته به اينكه مسائل دروني ما چيست ، مشغول تبليغات و اينكه در ايران آدمكشي رواج دارد ، آدمكشي ميشود ! نه اينكه آنها ندانند اين آدمهايي كه در اينجا كشته شدند آدم نبودند ؛ سبع بودند ، جنايتكار بودند ؛ آنها ميدانند كه مامورهاي خودشان چه اشخاصي بودند ، و براي خاطر همان خواستهها بوده است كه آنها را به كار واداشتند ؛ لكن وقتي كه پاي تبليغات ميآيد ، ايران را يك كشور جنايتكار ، به صورت يك كشور جنايتكار ، وحشي ، غير متمدن و امثال ذلك در خارج نمايش ميدهند .
( بيانات امام در جمع هيات شوراي هماهنگي تبليغات ، صحيفه نور ج ۱۴ ، ص ۴۲ )
۵۹/۱۱/۱۶
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
-
- پست: 5234
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1747 بار
- سپاسهای دریافتی: 4179 بار
- تماس:
* زندان
رفتار انساني - اسلامي
به تمام اعضاي كميتهها و زندانبانها حكم ميكنم كه با زندانيان - هر كه باشد - بهطور انسانيت و اسلاميت رفتار كنند و از آزار و مضيقه و رفتار خشن و گفتار ناهنجار خودداري كنند كه در اسلام و حكومت عدل اسلامي اين امور ممنوع و محكوم است و به بستگان زندانيان در روز معيّني با مقررات ، اجازه ملاقات دهند .
( بيانات امام در آستانه ترك تهران به قم ، صحيفه نور ج ۵ ، ص۱۲۱ )
۵۷/۱۲/۹
ماهيت واقعي زندانيان
اين خانه خرابها ميگويند كه حالا بدتر [از] زمان محمدرضا شد . براي اينكه الآن زندانيهاي سياسي بيشتر از آن وقت است ! سر تا ته ايران بگرديد ، اگر يك زنداني سياسي آدم پيدا كرديد كه توي حبس باشد . بله ، زنداني سياسي به آن معنا كه ميخواهد اين مملكت را به عقب براند ، هست در حبسهاشان از همان رژيم سابق ، از همان رژيم باز هم هست . اما آني كه آن وقت بود ، با ايني كه حالاست مقايسه بكنيد . آني كه آن وقت بود ، بهترين فرزندهاي اسلام و بهترين فرزندهاي ايران زير شكنجه بودند و زير ظلم بودند و در حبس بودند ، و حالا بدترين خيانتكارها آنجا هستند . اينها فكر نميكنند ، ميدانند ، اما براي اينكه مردم را بازي بدهند ، جوانهاي ما را بازي بدهند ، اين را مينويسند كه حالا هم با آن وقت فرقي نكرده . آن وقت زنداني سياسي داشتيم ، حالا هم زندانيهاي سياسي . اولاً دروغ ميگويند كه سرتاسر مملكت ، پُر زنداني [است] . خوب ، حالا ما ميگوييم كه صحيح ، امّا كيها آن وقت زندان بودند ، كيها حالا زندان هستند . آن وقت امثال طالقاني
( آيتاللَّه حاج سيدمحمود طالقاني ( ۱۲۸۹ - ۱۳۵۸ ه ’ . ش . ) سالهاي متمادي را در دوران ستمشاهي در زندان به سر برد . وي بعد از انقلاب به عنوان نماينده اول تهران در مجلس خبرگان تعيين گرديد . مهمترين تاليفات ايشان تفسير پرتوي از قرآن در پنج جلد و اسلام و مالكيت است . )
و امثال اينها زندان بودند ، حالا امثال نصيري زندان است .
( بيانات امام در جمع مسئولين امور تربيتي تهران ، صحيفه نور ج ۱۰ ، ص ۲ - ۱۳۱ )
۵۸/۸/۱۳
روح حاكم بر زندانها
شما حالا يك دانه حبسي پيدا ميكنيد كه يك آدم صحيح باشد و حبس باشد ؟ يك آدمي پيدا ميكنيد ؛ يك آدم متديّن ، يك آدم ملي ، يك آدم باشد ؟ آن وقت كه حبس بودند ، همه ملّيون حبس بودند . و همه عرض بكنم كه - امثال ذلك . و حالا كي حبس هست ؟ اينهايي كه جنايات زياد كردند و آنهمه جنايات را كردند ، اينها حبس هستند . آن وقت وضع حبس حالا را با اين جنايتكاران ببينيد ، با وضع حبس آن وقت را با آن جنايتكارها ، با آن مردم صحيح . وضع آن وقت آنطور بود كه بايد از آنهايي كه حبس بودند بشنويد چه شده است . اينها را تا آن حدودي كه ما اطلاع داريم ، كه مُهمش تهران است ، اشخاصي كه در آنجا هستند و مكرراً ما هم سفارش كردهايم ، ابداً تعدي به كسي نميكنند . حبسها از حبسهايي نيست كه نارضايتي داشته باشند . حبس هستند ، اما اين بيانصافها مينويسند كه در حبس بدتر ميگذرد از آن وقتي كه در آنجا در آن حبسها . [در] آن حبسها پاي يكي از علماي ما را اره كردند - آنطوري كه نقل كردهاند . اين حبسهاي حالا بدتر از آن حبسها ؟
( بيانات امام در جمع كاركنان بيمه مركزي ، صحيفه نور ج ۱۰ ، ص ۱۴۳ )
۵۸/۸/۴
پاسخ به معترضان زندان اسلامي
در يكي از نوشتههايشان نوشتهاند كه حبسهاي سياسي در زمان محمدرضا بوده است ، لكن حالا همان طور است يا بيشتر ، حبسي سياسي . اينها فكر اين را نكردند كه آخر حبسي سياسي كه الآن شما اسمش را ميگذاريد ، حبسيهاي سياسي بوده است كه در زمان محمدرضا خان آن كارها را ميكرده است ؟ دزدها را شما ؛ حبسي سياسي حساب ميكنيد ؟ آنهايي كه بر ضد اين مملكت و بر ضد اين ملت قيام كرده بودند و آن همه خيانت كرده بودند ، آنها را جزء رجال سياسي شما حساب ميكنيد ؟ نصيري جزء رجال سياسي است ؟ هويدا جزء رجال سياسي است ، يا جزء دزدها هستند اينها ؟ شما چرا رجال سياسي را بدنام ميكنيد به اينكه اينها را اسمشان را رجال سياسي ميگذاريد ؟ ساواكيها جزء رجال سياسي هستند ؟ آني كه الآن در حبس فعلي دادگاههاي ما هست ، همين ساواكيها هستند و همين خيانتكارها و همين اشخاصي كه يا كشتهاند يا امر به كشتن كردهاند و يا زجر كردهاند جوانهاي ما را ، آنطور كارها را با همه طبقات كردند . زمان رضا ، محمدرضا كي حبس بود ؟ چه طبقهاي حبس بودند ؟ علما ، دانشگاهيها ، رجال ملي ، اينها حبس بودند . حالا كي حبس است ؟ ساواكيها . خوب ، شما اگر ساواكي نيستيد ، چطور اينها را رجال سياسي ميدانيد ؟ شما چطور ساواكيها را جزء رجال سياسي حساب ميكنيد ؟ اگر شماها پيوندي با رژيم سابق نداريد ، اگر شما جزء اجزاي ساواك نيستيد ، اگر شما فعاليت براي ساواكيها نميكنيد ، چطور ساواكيها كه الآن در حبساند ، در مقالهتان مينويسيد كه رجال سياسي ؟ حالا بيشتر از آنجا از زمان [سابق] حبساند ؟ شما دزدها را جزء رجال سياسي ميآوريد ؟ معلوم شد سياست شما غير آن سياستي است كه در نظر ملت ماست و مردم اصيل ماست . اگر شما با آنها پيوند نداريد ، چطور ميگوييد كه آن وقت و حالا هر دو دسته رجال سياسي بودند كه اينها محبوس بودند . آن وقت وقتي كه ما حبس داشتيم ، حبسي داشتيم مثل مرحوم طالقاني ، مثل آقاي منتظري ، مثل آقاي لاهوتي
( آيت الله حسن لاهوتي ، اولين نماينده حضرت امام در سپاه پاسداران )
از اهل علم ، كثيري از اينها در حبس بودند و زجر كشيدند . يكي از ملّاهاي محترم ما را پايش را در آنجا اره كرده بودند - از قراري كه براي ما گفتند - از رجال سياسي طبقه غيرملّاها هم خوب ، اشخاص محترمي بودند كه سالهاي طولاني در حبس بودند و سالهاي طولاني در زير شكنجه و زجر بودند ، براي اينكه مخالف بودند با اين رژيم . آن وقت اينها حبس بودند ، حالا ساواكيها حبس هستند . اين آقاياني كه اسم خودشان را [فدايي] خلق گذاشتند ، ميگويند فرقي نكرده . خيال ميكنند حبس - خيال نميكنند ، ميخواهند اغفال كنند ، خيال نميكنند - كه نخير ، حبس ميزان است ، چه دزد را حبس بكنند و چه يك شخص امين را ، فرقي ندارد . فرقي ندارد كه دزدها را حبس بكنند يا اشخاص امين را حبس بكنند . فرقي ندارد كه چپاولگرها و آدمكشها را حبس بكنند يا اشخاصي كه ميخواهند جلوگيري از چپاولگري بكنند حبس بكنند . اينها منطقشان اين است . بايد در مقابلشان جوانهاي ما گول نخورند از اين تبليغات فاسد .
( بيانات امام در جمع دانشجويان دانشكده اقتصاد ، صحيفه نور ج ۱۰ ، ص ۲ - ۱۵۱ )
۵۸/۸/۱۶
توجه به سلامت روحاني و جسماني
از مسئولين ميخواهم كه وضع زندانها را تحت نظر قرار دهند و سفارش اكيد كنند كه با زندانيان رفتار اسلامي - انساني كنند . و چه نيكوست كه گويندگان متعهد در زندانها حاضر شده و آنان را تحت تربيت اسلامي - اخلاقي قرار دهند . و لازم است كه در حفظ سلامت بيشتر و بهداشت بهتر آنان برنامههايي داشته باشند كه زايد بر سختي زندان از سختيهاي ديگر رنج نبرند . و با صلاحديد روساي زندان اجازه ملاقات بيشتري دهند ، خصوصاً در اين ايام ، كه گناهكاران نيز افرادي هستند همچون خود ما .
( پيام امام به ملت ايران در آستانه سال نو ، صحيفه نور ج ۱۴ ، ص ۱۴۳ )
۵۹/۱۲/۲۹
زندان اسلامي
در هر صورت ، زندان اسلامي بايد روي همان موازين اسلامي باشد . هماني كه وقتي كه به شخص اول اسلام ، حضرت امير ، ضربت ميزند ، بعد كه ميبردندش ، سفارش ميكند كه اين را از همان غذايي كه خودتان ميخوريد بدهيد و همان طور چه ( مراقبت ) بكنيد .
( بيانات امام در جمع اعضاي دادگاههاي انقلاب ، صحيفه نور ج ۱۴ ، ص ۱۷۲ )
۶۰/۱/۱۹
رفتار محترمانه اسلامي
من يك كلمه به برادران دادگاه و كساني كه رئيس زندان هستند و اشخاصي كه زندانبان هستند ، ميگويم و آن اينكه اينطور نباشد كه يك جنايتي وقتي واقع شد ، اينها آرامش خودشان را از دست بدهند و - خداي نخواسته - با زندانياني كه الآن هستند - ولو اين زندانيان از همين گروههاي فاسد باشند - با خشونت غير اسلامي عمل كنند . با آرامش و با احترام عمل كنند . لكن دادگاهها احكام را با دقت بررسي كنند و پروندهها را بررسي كنند و آنها را بر محكمهها بنشانند و از آنها استفسار كنند و با قاطعيت ، هرچه بايد بكنند ، عمل كنند ، لكن اينطور نباشد كه حالا از باب اينكه يك دستهاي از ما به وسيله همين گروهها از بين رفته ، حالا ما در حبس با اشخاصي كه محبوس هستند - خداي نخواسته - به خلاف موازين اسلام عمل كنيم و من ميدانم نميكنند .
( بيانات امام در جمع اقشار مختلف مردم ، صحيفه نور ج ۱۵ ، ص ۵۰ )
۶۰/۴/۸
توجه به زندانيان
آنهايي هم كه زندان هستند تحت تربيت قرارگرفته اند و هميشه سفارش اينها را كرده ام .
( بيانات امام در ديدار با وزير ارشاد اسلامي ، صحيفه نور ج ۱۶ ، ص ۲۴ )
۶۰/۱۱/۱۰
مهد تربيت بودن زندان
بايد مردم را در زندانها تربيت كرد . زندان خودش يك تربيتگاه بايد باشد . خوب ، كساني كه در زندان هستند برايشان صحبت بشود ارشاد بشود ، آقايان صحبت كنند برايشان ، ارشادشان كنند . ممكن است يك عدهايشان افرادي باشند كه واقعاً گول خوردهاند ، و شايد اكثراً هم گول خورده باشند . آنهايي كه گول خوردهاند كم كم درست ميشوند ؛ تا يك وقتي كه آرامش پيدا شد ، خوب ، آنها هم بروند سراغ زندگيشان . اما آنهايي كه غير اينها هستند ، فرض كنيد يك كسي دزدي كرده ، يك كسي – يك فرض كنيد كه – يك كار خلاف كرده ، ايني كه حد شرعي دارد ، خوب حد شرعي جاري كنيد . آني كه حد شرعي ندارد بايد رسيدگي كرد و اين تعزيري ميخواهد ، تعزيرش كنند و رهايش كنند . آن هم كه حد دارد حدش را ميزنند رها ميكنند ، نگه داشتنش در زندان جز اينكه يك خلاف باشد و خداوند راضي نباشد و اينكه يك كسي كه بايد يك چند تا شلاق بخورد برود ، خوب ، اينها را ناراحت كردن ، كه اينها بايد زودتر رسيدگي شود .
( بيانات امام در جمع حكام شرع دادگاهها ، صحيفه نور ج ۱۷ ، ص ۱۷۹ )
۶۱/۱۱/۱۸
رفاه حال زندانيان
از اموري كه هر چه بيشتر بايد به آن توجه شود رفاه حال زندانيان است . چه گروههايي كه بر ضد جمهوري اسلامي قيام مسلحانه نموده و مردم بيگناه كوچه و بازار را به خاك و خون كشيدهاند ؛ و چه كساني كه با فروش و توزيع مواد مخدره فرزندان كشور را به فساد كشاندهاند ؛ و چه ساير گناهكاران . اينان اكنون اسيران شما هستند ، و به دست خود به اسارت كشيده شدهاند . با اسراي خود ، چه اينان و چه اسراي جنگي ، رئوف و مهربان باشيد و برادرانه رفتار كنيد .
( پيام امام به مناسبت سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي ، صحيفه نور ج ۱۸ ، ص ۷ - ۲۳۶ )
۶۲/۱۱/۲۲
حكم آقاي جعفري وراميني
بسمهتعالي
جناب مستطاب سيدالاعلام و ثقهالاسلام والمسلمين آقاي حاج سيد محمد جعفري وراميني - دامت افاضاته
با توجه به وضع موجود زندان قصر ، لازم است جنابعالي مجدداً به تهران مراجعت نموده و از نزديك وضع زندانيان را بررسي كنيد و نسبت به امور رفاهي ايشان ، همانند گذشته ، سعي و كوشش نماييد ؛ و در تسريع رسيدگي به اتهامات ايشان با قضات و بازپرسان محترم همكاريهاي لازمه را بنماييد . از خداي تعالي موفقيت همگان را خواستارم .
( فرمان امام به ثقه الاسلام جعفري وراميني ، صحيفه نور ج ۸ ، ص ۲۱ )
روحاللَّه الموسوي الخميني
۵۸/۴/۱۶
حكم آقاي آذري قمي
بسمه تعالي
جناب حجتالاسلام آقاي حاج شيخ احمد آذري - دامت افاضاته
چنانچه قبلاً نيز پيغام داده بودم ، لازم است زودتر به وضع زندانيان رسيدگي نموده و در اين مورد سرعت عمل بيشتري به خرج داده شود ؛ و آنها كه مجرم شناخته شده نگهداري شوند ، و كساني كه مجرم شناخته نشدهاند با قيد كفالت آزاد گردند . و ضعف كادر قضايي و بازپرسي دادسراي شما ، مجوّز نگهداري متهمين در بلا تكليفي نميباشد .
( فرمام امام به حجت الاسلام احمد آذري ، صحيفه نور ج ۲۲ ، ص ۲۴۱ )
روحاللَّه الموسوي الخميني
۵۸/۴/۱۶
حكم آقاي ملك حسيني
بسمهتعالي
خدمت جناب مستطاب حجتالاسلام آقاي حاج سيد كرامتاللَّه ملك حسيني - دامت افاضاته
اميد است وجود محترم از بليات محفوظ و به انجام وظايف اسلامي موفق باشيد . ضمناً با توجه به وضع زندانيان و متهمين ، لازم است زودتر در مورد تشكيل دادگاه و رسيدگي به پروندههاي آنان اقدام نماييد ، و كساني كه گناه صغيره دارند مورد عفو قرار داده و آزاد كنيد ؛ و ديگران را طبق مقررات شرع محاكمه نموده و حكم شرع را در مورد ايشان اجرا نماييد .
( فرمام امام به حجت الاسلام ملك حسيني ، صحيفه نور ج ۸ ، ص۱۵۴ )
۵۸/۴/۱۷
حكم ستاد اصلاح زندانها
حضور مبارك حضرت آيت اللَّه العظمي بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران ، امام خميني - مدظله العالي .
طبق اطلاع واصل ، جناب آيت اللَّه منتظري به منظور اصلاح امور زندانهاو زندانيان ، ستادي را از حضرات آقايان ابطحي ، گيلاني ، كريمي ، طاهري و قاضي تشكيل داده است .
شورايعالي قضايي اين امر را تاييد و موافقت خود را به حضور مبارك تقديم ميدارد .
موسوي اردبيلي ( آيت الله عبدالكريم موسوي اردبيلي ، رئيس ديوان عالي كشور )
يوسف صانعي ( آيت الله يوسف صانعي ، دادستان كل كشور )
مرتضي مقتدايي ( آيت الله مرتضي مقتدايي ، عضو شوراي عالي قضائي )
موافقت ميشود . روح الله الموسوي الخميني
( اسناد منتشر نشده )
۶۲/۳/۲
حكم رسيدگي به وضع زندانها
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاي حاج سيد محمد موسوي خوئيني - دامت افاضاته
با سلام ، گزارش شما از وضع افراد بلاتكليف در زندانها تلخ و تكاندهنده است . جنابعالي و آقايان حجتيالاسلام موسوي اردبيلي و مقتدايي هر يك در حوزه مسئوليت خويش افرادي را براي خاتمه دادن بدين وضع ناهنجار انتخاب نموده و هر چه زودتر اين مشكل را حل نماييد .
از قول من به تمامي دستاندركاران امور قضايي تهران و شهرستانها بگوييد خدا را خوش نميآيد افرادي بلاتكليف در زندانها باشند و آقايان هيچ گونه حساسيتي در اين زمينه نداشته باشند . توفيق شما و همه افرادي كه در دستگاه قضايي زحمت ميكشند را از خداوند متعال خواستارم . والسلام عليكم و رحمهاللَّه . و السلام عليكم و رحمه الله ، روح الله الموسوي الخميني
( پاسخ امام به گزارش حجت الاسلام موسوي خوئيني ، اسناد منتشر نشده )
۶۷/۱۲/۲۷
( آيت الله محمد موسوي خوئيني ، در آن زمان سمت دادستاني كل كشور را بر عهده داشت . )
اصل نفي ظلم
بسمه تعالي
جناب حجتالاسلام آقاي مقتدايي - دامت افاضاته
با سلام ، از گزارشي كه در مورد وضع زندانيان داديد تشكر مينمايم . همه بايد سعي كنيم به صورتي حركت كنيم كه به احديظلم نشود . انشاءاللَّه با تلاش خود اين مهم جامه عمل ميپوشد . از خداوند متعال توفيق و تاييد شما را خواستارم . والسلام عليكم و رحمهاللَّه .
( پاسخ امام به گزارش حجت الاسلام مقتدائي ، اسناد منتشر نشده )
روحاللَّه الموسوي الخميني
۶۸/۲/۷
علاوه بر موارد مذكور براي اطلاع ازمواضع حضرت امام رجوع شود به :
صحيفه نور ، ج ۱۴ ، ص ۱۷۱ - ۱۷۲
رفتار انساني - اسلامي
به تمام اعضاي كميتهها و زندانبانها حكم ميكنم كه با زندانيان - هر كه باشد - بهطور انسانيت و اسلاميت رفتار كنند و از آزار و مضيقه و رفتار خشن و گفتار ناهنجار خودداري كنند كه در اسلام و حكومت عدل اسلامي اين امور ممنوع و محكوم است و به بستگان زندانيان در روز معيّني با مقررات ، اجازه ملاقات دهند .
( بيانات امام در آستانه ترك تهران به قم ، صحيفه نور ج ۵ ، ص۱۲۱ )
۵۷/۱۲/۹
ماهيت واقعي زندانيان
اين خانه خرابها ميگويند كه حالا بدتر [از] زمان محمدرضا شد . براي اينكه الآن زندانيهاي سياسي بيشتر از آن وقت است ! سر تا ته ايران بگرديد ، اگر يك زنداني سياسي آدم پيدا كرديد كه توي حبس باشد . بله ، زنداني سياسي به آن معنا كه ميخواهد اين مملكت را به عقب براند ، هست در حبسهاشان از همان رژيم سابق ، از همان رژيم باز هم هست . اما آني كه آن وقت بود ، با ايني كه حالاست مقايسه بكنيد . آني كه آن وقت بود ، بهترين فرزندهاي اسلام و بهترين فرزندهاي ايران زير شكنجه بودند و زير ظلم بودند و در حبس بودند ، و حالا بدترين خيانتكارها آنجا هستند . اينها فكر نميكنند ، ميدانند ، اما براي اينكه مردم را بازي بدهند ، جوانهاي ما را بازي بدهند ، اين را مينويسند كه حالا هم با آن وقت فرقي نكرده . آن وقت زنداني سياسي داشتيم ، حالا هم زندانيهاي سياسي . اولاً دروغ ميگويند كه سرتاسر مملكت ، پُر زنداني [است] . خوب ، حالا ما ميگوييم كه صحيح ، امّا كيها آن وقت زندان بودند ، كيها حالا زندان هستند . آن وقت امثال طالقاني
( آيتاللَّه حاج سيدمحمود طالقاني ( ۱۲۸۹ - ۱۳۵۸ ه ’ . ش . ) سالهاي متمادي را در دوران ستمشاهي در زندان به سر برد . وي بعد از انقلاب به عنوان نماينده اول تهران در مجلس خبرگان تعيين گرديد . مهمترين تاليفات ايشان تفسير پرتوي از قرآن در پنج جلد و اسلام و مالكيت است . )
و امثال اينها زندان بودند ، حالا امثال نصيري زندان است .
( بيانات امام در جمع مسئولين امور تربيتي تهران ، صحيفه نور ج ۱۰ ، ص ۲ - ۱۳۱ )
۵۸/۸/۱۳
روح حاكم بر زندانها
شما حالا يك دانه حبسي پيدا ميكنيد كه يك آدم صحيح باشد و حبس باشد ؟ يك آدمي پيدا ميكنيد ؛ يك آدم متديّن ، يك آدم ملي ، يك آدم باشد ؟ آن وقت كه حبس بودند ، همه ملّيون حبس بودند . و همه عرض بكنم كه - امثال ذلك . و حالا كي حبس هست ؟ اينهايي كه جنايات زياد كردند و آنهمه جنايات را كردند ، اينها حبس هستند . آن وقت وضع حبس حالا را با اين جنايتكاران ببينيد ، با وضع حبس آن وقت را با آن جنايتكارها ، با آن مردم صحيح . وضع آن وقت آنطور بود كه بايد از آنهايي كه حبس بودند بشنويد چه شده است . اينها را تا آن حدودي كه ما اطلاع داريم ، كه مُهمش تهران است ، اشخاصي كه در آنجا هستند و مكرراً ما هم سفارش كردهايم ، ابداً تعدي به كسي نميكنند . حبسها از حبسهايي نيست كه نارضايتي داشته باشند . حبس هستند ، اما اين بيانصافها مينويسند كه در حبس بدتر ميگذرد از آن وقتي كه در آنجا در آن حبسها . [در] آن حبسها پاي يكي از علماي ما را اره كردند - آنطوري كه نقل كردهاند . اين حبسهاي حالا بدتر از آن حبسها ؟
( بيانات امام در جمع كاركنان بيمه مركزي ، صحيفه نور ج ۱۰ ، ص ۱۴۳ )
۵۸/۸/۴
پاسخ به معترضان زندان اسلامي
در يكي از نوشتههايشان نوشتهاند كه حبسهاي سياسي در زمان محمدرضا بوده است ، لكن حالا همان طور است يا بيشتر ، حبسي سياسي . اينها فكر اين را نكردند كه آخر حبسي سياسي كه الآن شما اسمش را ميگذاريد ، حبسيهاي سياسي بوده است كه در زمان محمدرضا خان آن كارها را ميكرده است ؟ دزدها را شما ؛ حبسي سياسي حساب ميكنيد ؟ آنهايي كه بر ضد اين مملكت و بر ضد اين ملت قيام كرده بودند و آن همه خيانت كرده بودند ، آنها را جزء رجال سياسي شما حساب ميكنيد ؟ نصيري جزء رجال سياسي است ؟ هويدا جزء رجال سياسي است ، يا جزء دزدها هستند اينها ؟ شما چرا رجال سياسي را بدنام ميكنيد به اينكه اينها را اسمشان را رجال سياسي ميگذاريد ؟ ساواكيها جزء رجال سياسي هستند ؟ آني كه الآن در حبس فعلي دادگاههاي ما هست ، همين ساواكيها هستند و همين خيانتكارها و همين اشخاصي كه يا كشتهاند يا امر به كشتن كردهاند و يا زجر كردهاند جوانهاي ما را ، آنطور كارها را با همه طبقات كردند . زمان رضا ، محمدرضا كي حبس بود ؟ چه طبقهاي حبس بودند ؟ علما ، دانشگاهيها ، رجال ملي ، اينها حبس بودند . حالا كي حبس است ؟ ساواكيها . خوب ، شما اگر ساواكي نيستيد ، چطور اينها را رجال سياسي ميدانيد ؟ شما چطور ساواكيها را جزء رجال سياسي حساب ميكنيد ؟ اگر شماها پيوندي با رژيم سابق نداريد ، اگر شما جزء اجزاي ساواك نيستيد ، اگر شما فعاليت براي ساواكيها نميكنيد ، چطور ساواكيها كه الآن در حبساند ، در مقالهتان مينويسيد كه رجال سياسي ؟ حالا بيشتر از آنجا از زمان [سابق] حبساند ؟ شما دزدها را جزء رجال سياسي ميآوريد ؟ معلوم شد سياست شما غير آن سياستي است كه در نظر ملت ماست و مردم اصيل ماست . اگر شما با آنها پيوند نداريد ، چطور ميگوييد كه آن وقت و حالا هر دو دسته رجال سياسي بودند كه اينها محبوس بودند . آن وقت وقتي كه ما حبس داشتيم ، حبسي داشتيم مثل مرحوم طالقاني ، مثل آقاي منتظري ، مثل آقاي لاهوتي
( آيت الله حسن لاهوتي ، اولين نماينده حضرت امام در سپاه پاسداران )
از اهل علم ، كثيري از اينها در حبس بودند و زجر كشيدند . يكي از ملّاهاي محترم ما را پايش را در آنجا اره كرده بودند - از قراري كه براي ما گفتند - از رجال سياسي طبقه غيرملّاها هم خوب ، اشخاص محترمي بودند كه سالهاي طولاني در حبس بودند و سالهاي طولاني در زير شكنجه و زجر بودند ، براي اينكه مخالف بودند با اين رژيم . آن وقت اينها حبس بودند ، حالا ساواكيها حبس هستند . اين آقاياني كه اسم خودشان را [فدايي] خلق گذاشتند ، ميگويند فرقي نكرده . خيال ميكنند حبس - خيال نميكنند ، ميخواهند اغفال كنند ، خيال نميكنند - كه نخير ، حبس ميزان است ، چه دزد را حبس بكنند و چه يك شخص امين را ، فرقي ندارد . فرقي ندارد كه دزدها را حبس بكنند يا اشخاص امين را حبس بكنند . فرقي ندارد كه چپاولگرها و آدمكشها را حبس بكنند يا اشخاصي كه ميخواهند جلوگيري از چپاولگري بكنند حبس بكنند . اينها منطقشان اين است . بايد در مقابلشان جوانهاي ما گول نخورند از اين تبليغات فاسد .
( بيانات امام در جمع دانشجويان دانشكده اقتصاد ، صحيفه نور ج ۱۰ ، ص ۲ - ۱۵۱ )
۵۸/۸/۱۶
توجه به سلامت روحاني و جسماني
از مسئولين ميخواهم كه وضع زندانها را تحت نظر قرار دهند و سفارش اكيد كنند كه با زندانيان رفتار اسلامي - انساني كنند . و چه نيكوست كه گويندگان متعهد در زندانها حاضر شده و آنان را تحت تربيت اسلامي - اخلاقي قرار دهند . و لازم است كه در حفظ سلامت بيشتر و بهداشت بهتر آنان برنامههايي داشته باشند كه زايد بر سختي زندان از سختيهاي ديگر رنج نبرند . و با صلاحديد روساي زندان اجازه ملاقات بيشتري دهند ، خصوصاً در اين ايام ، كه گناهكاران نيز افرادي هستند همچون خود ما .
( پيام امام به ملت ايران در آستانه سال نو ، صحيفه نور ج ۱۴ ، ص ۱۴۳ )
۵۹/۱۲/۲۹
زندان اسلامي
در هر صورت ، زندان اسلامي بايد روي همان موازين اسلامي باشد . هماني كه وقتي كه به شخص اول اسلام ، حضرت امير ، ضربت ميزند ، بعد كه ميبردندش ، سفارش ميكند كه اين را از همان غذايي كه خودتان ميخوريد بدهيد و همان طور چه ( مراقبت ) بكنيد .
( بيانات امام در جمع اعضاي دادگاههاي انقلاب ، صحيفه نور ج ۱۴ ، ص ۱۷۲ )
۶۰/۱/۱۹
رفتار محترمانه اسلامي
من يك كلمه به برادران دادگاه و كساني كه رئيس زندان هستند و اشخاصي كه زندانبان هستند ، ميگويم و آن اينكه اينطور نباشد كه يك جنايتي وقتي واقع شد ، اينها آرامش خودشان را از دست بدهند و - خداي نخواسته - با زندانياني كه الآن هستند - ولو اين زندانيان از همين گروههاي فاسد باشند - با خشونت غير اسلامي عمل كنند . با آرامش و با احترام عمل كنند . لكن دادگاهها احكام را با دقت بررسي كنند و پروندهها را بررسي كنند و آنها را بر محكمهها بنشانند و از آنها استفسار كنند و با قاطعيت ، هرچه بايد بكنند ، عمل كنند ، لكن اينطور نباشد كه حالا از باب اينكه يك دستهاي از ما به وسيله همين گروهها از بين رفته ، حالا ما در حبس با اشخاصي كه محبوس هستند - خداي نخواسته - به خلاف موازين اسلام عمل كنيم و من ميدانم نميكنند .
( بيانات امام در جمع اقشار مختلف مردم ، صحيفه نور ج ۱۵ ، ص ۵۰ )
۶۰/۴/۸
توجه به زندانيان
آنهايي هم كه زندان هستند تحت تربيت قرارگرفته اند و هميشه سفارش اينها را كرده ام .
( بيانات امام در ديدار با وزير ارشاد اسلامي ، صحيفه نور ج ۱۶ ، ص ۲۴ )
۶۰/۱۱/۱۰
مهد تربيت بودن زندان
بايد مردم را در زندانها تربيت كرد . زندان خودش يك تربيتگاه بايد باشد . خوب ، كساني كه در زندان هستند برايشان صحبت بشود ارشاد بشود ، آقايان صحبت كنند برايشان ، ارشادشان كنند . ممكن است يك عدهايشان افرادي باشند كه واقعاً گول خوردهاند ، و شايد اكثراً هم گول خورده باشند . آنهايي كه گول خوردهاند كم كم درست ميشوند ؛ تا يك وقتي كه آرامش پيدا شد ، خوب ، آنها هم بروند سراغ زندگيشان . اما آنهايي كه غير اينها هستند ، فرض كنيد يك كسي دزدي كرده ، يك كسي – يك فرض كنيد كه – يك كار خلاف كرده ، ايني كه حد شرعي دارد ، خوب حد شرعي جاري كنيد . آني كه حد شرعي ندارد بايد رسيدگي كرد و اين تعزيري ميخواهد ، تعزيرش كنند و رهايش كنند . آن هم كه حد دارد حدش را ميزنند رها ميكنند ، نگه داشتنش در زندان جز اينكه يك خلاف باشد و خداوند راضي نباشد و اينكه يك كسي كه بايد يك چند تا شلاق بخورد برود ، خوب ، اينها را ناراحت كردن ، كه اينها بايد زودتر رسيدگي شود .
( بيانات امام در جمع حكام شرع دادگاهها ، صحيفه نور ج ۱۷ ، ص ۱۷۹ )
۶۱/۱۱/۱۸
رفاه حال زندانيان
از اموري كه هر چه بيشتر بايد به آن توجه شود رفاه حال زندانيان است . چه گروههايي كه بر ضد جمهوري اسلامي قيام مسلحانه نموده و مردم بيگناه كوچه و بازار را به خاك و خون كشيدهاند ؛ و چه كساني كه با فروش و توزيع مواد مخدره فرزندان كشور را به فساد كشاندهاند ؛ و چه ساير گناهكاران . اينان اكنون اسيران شما هستند ، و به دست خود به اسارت كشيده شدهاند . با اسراي خود ، چه اينان و چه اسراي جنگي ، رئوف و مهربان باشيد و برادرانه رفتار كنيد .
( پيام امام به مناسبت سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي ، صحيفه نور ج ۱۸ ، ص ۷ - ۲۳۶ )
۶۲/۱۱/۲۲
حكم آقاي جعفري وراميني
بسمهتعالي
جناب مستطاب سيدالاعلام و ثقهالاسلام والمسلمين آقاي حاج سيد محمد جعفري وراميني - دامت افاضاته
با توجه به وضع موجود زندان قصر ، لازم است جنابعالي مجدداً به تهران مراجعت نموده و از نزديك وضع زندانيان را بررسي كنيد و نسبت به امور رفاهي ايشان ، همانند گذشته ، سعي و كوشش نماييد ؛ و در تسريع رسيدگي به اتهامات ايشان با قضات و بازپرسان محترم همكاريهاي لازمه را بنماييد . از خداي تعالي موفقيت همگان را خواستارم .
( فرمان امام به ثقه الاسلام جعفري وراميني ، صحيفه نور ج ۸ ، ص ۲۱ )
روحاللَّه الموسوي الخميني
۵۸/۴/۱۶
حكم آقاي آذري قمي
بسمه تعالي
جناب حجتالاسلام آقاي حاج شيخ احمد آذري - دامت افاضاته
چنانچه قبلاً نيز پيغام داده بودم ، لازم است زودتر به وضع زندانيان رسيدگي نموده و در اين مورد سرعت عمل بيشتري به خرج داده شود ؛ و آنها كه مجرم شناخته شده نگهداري شوند ، و كساني كه مجرم شناخته نشدهاند با قيد كفالت آزاد گردند . و ضعف كادر قضايي و بازپرسي دادسراي شما ، مجوّز نگهداري متهمين در بلا تكليفي نميباشد .
( فرمام امام به حجت الاسلام احمد آذري ، صحيفه نور ج ۲۲ ، ص ۲۴۱ )
روحاللَّه الموسوي الخميني
۵۸/۴/۱۶
حكم آقاي ملك حسيني
بسمهتعالي
خدمت جناب مستطاب حجتالاسلام آقاي حاج سيد كرامتاللَّه ملك حسيني - دامت افاضاته
اميد است وجود محترم از بليات محفوظ و به انجام وظايف اسلامي موفق باشيد . ضمناً با توجه به وضع زندانيان و متهمين ، لازم است زودتر در مورد تشكيل دادگاه و رسيدگي به پروندههاي آنان اقدام نماييد ، و كساني كه گناه صغيره دارند مورد عفو قرار داده و آزاد كنيد ؛ و ديگران را طبق مقررات شرع محاكمه نموده و حكم شرع را در مورد ايشان اجرا نماييد .
( فرمام امام به حجت الاسلام ملك حسيني ، صحيفه نور ج ۸ ، ص۱۵۴ )
۵۸/۴/۱۷
حكم ستاد اصلاح زندانها
حضور مبارك حضرت آيت اللَّه العظمي بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران ، امام خميني - مدظله العالي .
طبق اطلاع واصل ، جناب آيت اللَّه منتظري به منظور اصلاح امور زندانهاو زندانيان ، ستادي را از حضرات آقايان ابطحي ، گيلاني ، كريمي ، طاهري و قاضي تشكيل داده است .
شورايعالي قضايي اين امر را تاييد و موافقت خود را به حضور مبارك تقديم ميدارد .
موسوي اردبيلي ( آيت الله عبدالكريم موسوي اردبيلي ، رئيس ديوان عالي كشور )
يوسف صانعي ( آيت الله يوسف صانعي ، دادستان كل كشور )
مرتضي مقتدايي ( آيت الله مرتضي مقتدايي ، عضو شوراي عالي قضائي )
موافقت ميشود . روح الله الموسوي الخميني
( اسناد منتشر نشده )
۶۲/۳/۲
حكم رسيدگي به وضع زندانها
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاي حاج سيد محمد موسوي خوئيني - دامت افاضاته
با سلام ، گزارش شما از وضع افراد بلاتكليف در زندانها تلخ و تكاندهنده است . جنابعالي و آقايان حجتيالاسلام موسوي اردبيلي و مقتدايي هر يك در حوزه مسئوليت خويش افرادي را براي خاتمه دادن بدين وضع ناهنجار انتخاب نموده و هر چه زودتر اين مشكل را حل نماييد .
از قول من به تمامي دستاندركاران امور قضايي تهران و شهرستانها بگوييد خدا را خوش نميآيد افرادي بلاتكليف در زندانها باشند و آقايان هيچ گونه حساسيتي در اين زمينه نداشته باشند . توفيق شما و همه افرادي كه در دستگاه قضايي زحمت ميكشند را از خداوند متعال خواستارم . والسلام عليكم و رحمهاللَّه . و السلام عليكم و رحمه الله ، روح الله الموسوي الخميني
( پاسخ امام به گزارش حجت الاسلام موسوي خوئيني ، اسناد منتشر نشده )
۶۷/۱۲/۲۷
( آيت الله محمد موسوي خوئيني ، در آن زمان سمت دادستاني كل كشور را بر عهده داشت . )
اصل نفي ظلم
بسمه تعالي
جناب حجتالاسلام آقاي مقتدايي - دامت افاضاته
با سلام ، از گزارشي كه در مورد وضع زندانيان داديد تشكر مينمايم . همه بايد سعي كنيم به صورتي حركت كنيم كه به احديظلم نشود . انشاءاللَّه با تلاش خود اين مهم جامه عمل ميپوشد . از خداوند متعال توفيق و تاييد شما را خواستارم . والسلام عليكم و رحمهاللَّه .
( پاسخ امام به گزارش حجت الاسلام مقتدائي ، اسناد منتشر نشده )
روحاللَّه الموسوي الخميني
۶۸/۲/۷
علاوه بر موارد مذكور براي اطلاع ازمواضع حضرت امام رجوع شود به :
صحيفه نور ، ج ۱۴ ، ص ۱۷۱ - ۱۷۲
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
-
- پست: 5234
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1747 بار
- سپاسهای دریافتی: 4179 بار
- تماس:
* عفو مجرمين
بخشش گناهان صغيره
گفتهام من مكرر . وگناه صغيره در مقابل گناه كبيره نه . مساله در اين وقت دروغ گفتن است كه شما آنروز ميگفتيد ؛ نه ، مساله اين نيست . در يك همچو وضعيتي كه يك اشخاصي داريمكه جنايتكارند آن كبيره است ، اينكه من ميگويم آن كبيره است ، مقابل آنجنايتكارها صغيره است . اين صغيره و آن صغيره ، اين صغيره و آن كبيره ، غير از ايناست و لهذا ما كه ميگوييم صغيره را ما بخشيديم معنايش اين است كه مادون آنجنايتكار و خيانتكار است .
( بيانات امام در جمع فرماندهان ارتش ، صحيفه نور ج ۶ ، ص ۲۴۳ )
۵۸/۳/۱
عفو به شرط ابراز ندامت
به اعضاي حزب دمكرات ، و كردهاي غيور و پاكدل كه از طرف سران توطئهگر اين احزاب و خيانتگران به اسلام و ملت اغفال شدهاند ، اعلام ميشود در صورتي كه خائنان را رها كرده و به ملت و به اسلام بپيوندند و خود را به پادگانها و مقامات انتظامي معرفي كرده سلاح خودشان را تحويل دهند ، مورد عفو واقع ميشوند ، و اگر سران خائن را دستگير و تحويل دهند ، پاداشي بزرگ به آنها ميدهم . و در صورتي كه در مخالفت با ملت و دولت پايداري كنند به سزاي اعمال ضد اسلامي خود ميرسند و با شدت با آنان عمل ميشود .
( پيام امام به ملت در رابطه با مساله كردستان ، صحيفه نور ج ۸ ، ص ۲۶۱ )
۵۸/۵/۳۱
ديدگاه اسلام در باره عفو
سوال : [مذهب اسلام هميشه به خداوند رحيم اشاره مينمايد . آيا تصور ميفرماييد كه عدالت خلق هم نسبت به سرنوشت جاسوسان آمريكايي ( اشاره به جاسوسهاي آمريكايي كه در حادثه اشغال لانه جاسوسي آمريكا دستگير شده اند )
قبل يا بعد از محاكمه آنان با گذشت رفتار خواهد كرد ؟
جواب : مذهب اسلام عفو دارد . در موقعش گذشتهاي زيادي دارد . در موقعش براي مجرمهايي كه جرمشان ثابت بشود حدود دارد . از آن طرف عفو دارد . از آن طرف براي مجرم در قوانين اسلام حد قرار داده شده است و جزا قرار داده شده است . بنابراين اينها اگر چنانچه مجرم باشند و جرمشان ثابت باشد ، به حسب اسلام جزا برايشان هست . لكن بر ولي امر است كه در بعضي وقتها كه صلاح ميداند عفو بكند . ما هم چنانچه امريكا مجرم ما را تحويل ما بدهد و اموالي كه در آنجاها هست و جلوگيري كردهاند ، يا در بانكهاي آنها هست ، به ما تحويل بدهند ، ما بر فرض اينكه اينها مجرم باشند ، همچنين اختياري از طرف شارع داريم به اينكه عفو بكنيم و ممكن است عفوشان بكنيم .
( مصاحبه امام با خبرنگاران مطبوعات اروپا ، صحيفه نور ج ۱۰ ، ص ۲۴۹ )
۵۸/۹/۸
شان صدور و دامنه فرمان عفو
نقشه تضعيف روحانيت متعهد و تضعيف قواي انتظامي است به اسم ساواكي و وابسته به رژيم طاغوتي .
لهذا من براي احساس خطر و جلوگيري از اين نقشه شوم و حفاظت كشور عزيز و اسلام بزرگ ، كليه قشرهايي كه دستشان به خون بيگناهي آغشته نشده و امر به قتل نفوس نكرده و شكنجهگر نبوده و امر به شكنجه منتهي به قتل نكرده و از بيتالمال و اموال مردم سوءاستفاده ننموده ، در آستانه سال جديد عفو عمومي نمودم ؛ چه نظامي و چه ساير قواي انتظامي و چه ساواكي و چه روحانينماي وابسته و پيوسته به رژيم سابق . از اين تاريخ به بعد احدي حق تعرض به كسي را ندارد ، نه مقامات مسئول و نه گروه غيرمسئول . و جناب آقاي رئيسجمهور ( سيد ابوالحسين بني صدر ، اولين رئيس رجمهور اسلامي ايران كه در ۲۵/۳/۶۰ از رياست جمهوري عزل شد . )
موظف هستند كه از اين هرج و مرج موجود اكيدا با قوه قهريه جلوگيري نمايند و متخلفين را از هر قشري كه هستند به دست قانون بسپارند . و جناب آقاي قدوسي ( شهيد آيت الله علي قدوسي ، دادستان كل انقلاب كه در روز ۱۴/۶/۶۰ توسط عوامل گروهك منافقين به شهادت رسيد )
دادستان كل انقلاب موظف هستند كه اشخاص متخلف را از هر طبقه هستند به دادگاه احضار و به وسيله آقاي رئيسجمهور آنان را الزام به حضور ، و عدالت را درباره آنان اجرا كنند .
و اما اشخاصي كه متهم هستند به يكي از امور فوق كه مورد عفونميتوانند باشند ، احدي حق تعرض به آنان را ندارد جز محاكمصالح ، و مامورين از قِبَل آن محاكم براي تحويل به محاكم و تماممحاكم ايران موظفند كه پس از اتمام پرونده متهم ، پرونده يارونوشت آن را به تهران نزد آقاي قدوسي ، دادستان كل انقلاب بفرستند براي رسيدگي نهايي . و آقاي قدوسي موظفند هيات يا هياتهايي مركب از قضات شرع تشكيل دهند ، و رسيدگي به اين قسمپروندهها بكنند و حكم عدل اسلامي را جاري نمايند . و جناب آقايرئيس جمهور پس از رسيدگي به جرايم محكومين كه در زندان هستند ، به گروههايي كه لايق تخفيف هستند يك درجه تخفيف دهند ، و آناني را كه ميشود آزاد كرد ، آزاد كنند . و بايد تذكر دهم كه اين عفو وتخفيف ، مشروط است به آنكه اين اشخاص پس از عفو و آزادي ، مرتكباعمال سابق خود يا مشابه آن نشوند ، و الّا علاوه بر مجازات جرمفعلي ، مجازات جرم سابق نيز اعاده ميشود . و من از عموم برادرانايماني ميخواهم كه براي رضاي خداوند تعالي از انتقامجويي و بهانهگيري اجتناب كنند ، و به پيروي از رسولاكرم - صلياللَّه عليه و آله - عفو و اغماض را شيوه خود قرار دهند . و من از جوانان عزيز ميخواهم كه از خود عطوفت نشان دهند و از شيوه احسان كه مرضي خداوند است و قرآن كريم بر آن تاكيد فرموده ، پيروي كنند .
( متن فرمان امام در مورد عفو عمومي ، صحيفه نور ج ۱۲ ، ص ۴ - ۱۳ )
۵۸/۱۲/۲۸
خطاي عفو غيرمستحقين
اگر ما آن خطا را نكرده بوديم كه هي آمدند به من گفتند ، هي گفتند ، هي گفتند اين مصلحتانديشان كه اينهايي كه ، سازمانيهايي كه آدم نكشتهاند و چه نكردهاند ، عفو بشوند اين عفو بر خطا واقع شد ، و اينها ريختند مشغول توطئه شدند . يك جمعيتي كه در دست ما بودند رهايشان كرديم . يك دستهاي را كه بايد بگيريم ديگر نگرفتيم .
( بيانات امام در جمع اعضاي شوراي عالي قضائي ، صحيفه نور ج۱۲ ، ص ۲۵۴ )
۵۹/۴/۲۹
گذشت و اغماض در رسيدگي
از جناب حجتالاسلام آقاي موسوي ، رئيس محترم ديوانعالي كشور ، ميخواهم تا به عموم دادستانها و قضات محترم ابلاغ كنند كه علاوه بر اسامي تهيه شده براي آزادي ، در اسرع وقت ممكن و حداكثر تا دو ماه بهپروندهها رسيدگي نموده ، و ليست اسامي زندانياني كه به حسب شرعمقدس عفوشان مانعي ندارد تهيه و نزد اينجانب بفرستند . لازماست مسئولين امور در تهيه اين ليست سختگيري ننمايند و هرچه بيشتر كوشش نمايند تا زندانيان به مردم عزيز ما ملحق شده و همگام باآنان راه انقلاب اسلامي را بپيمايند . مقتضي است تاكيد كنم تا در اين امر مسامحه نشود . و همانطور كه قبلاً تذكر دادم دادستانيها و محاكم قضايي موظفند در اسرع وقت ممكن به پروندههايي كه به عللي رسيدگي به آن به تعويق افتاده است رسيدگي نموده و آنان را در اولويت قرار دهند .
( پيام امام به مناسبت سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي ، صحيفه نور ج ۱۶ ، ص ۵۰ - ۴۹ )
۶۰/۱۱/۲۲
برنامهريزي مقدمات عفو
من امروز ميخواهم تاكيد كنم در اين امر كه راجع به اين محبوسين - البته به استثناي آنهايي كه ما به حسب امر خدا نميتوانيم عفو كنيم - باز تاكيد كنم كه زودتر اين قضيه تمام بشود و آقاي موسوي
( آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي ، رئيس وقت ديوان عالي كشور )
به همه جا ، همه شهرستانها سفارش كنند كه زودتر اين كار را انجام بدهند و رسيدگي زودتر بشود تا انشاءاللَّه ، براي عيد جديد يك عده چشمگيري از اينها و اگر ميشود ، همه آنهايي كه ميشود ، آنها را عفو كرد . حالا گناه دارند ، يك گناهي است كه قابل عفو است ، انحراف دارند انحرافي است كه قابل عفو است ، تهيه كنند و براي عيد جديد كه ميآيد بفرستند تا انشاءاللَّه ، اينها عفو بشوند .
( بيانات امام در جمع مسئولين كشور ، صحيفه نور ج ۱۶ ، ص ۵۲ )
۶۰/۱۲/۳
عفو گروهكهاي ضدانقلاب
من در آن نوشتهاي ( مراد ، فرمان هشت ماده اي خطاب به مسئولان بلند پايه قضائي و مملكتي است )
هم كه نوشتم راجع به ، ضد انقلاب را استثنا كردم . و من مع ذلك گاهي ميبينم سوال ميكنند كه راجع به اينها چي . خوب ، من از اول گفتم كه آنها حسابشان از اين مسائل جداست . آنها نه عفوي حالا در كار است برايشان مگر اينكه خيلي تشخيص بدهند كه نه ، ديگر حالا منقلب شده واقعاً ؛ والّا ما نميتوانيم حالا با ضد انقلاب يك جوري رفتار كنيم كه فردا باز يك اجتماعي بكنند و يك غائلهاي براي ايران ايجاد كنند ، براي اسلام ايجاد كنند . اسلام به ما اجازه نميدهد اين را .
( بيانات امام در جمع مسئولان و حكام شرع دادگاهها ، صحيفه نور ج ۱۷ ، ص ۱۷۸ )
۶۱/۱۱/۱۸
رويه بر عفو و رحمت
متصديان امور و شورايعالي قضايي و ستاد پيگيري كوشش نمايند كه با سرعت به زندانها و حال زندانيان رسيدگي نموده و از كساني كه از عفوشان ضرري به جمهوري اسلامي نميخورد و مستحق عفو هستند صورتي تهيه و عفو آنان را تسريع نمايند . و كساني كه اسلام براي آنان جزا مقرر فرموده ، تكليفشان را تعيين كنند و پس از اجراي حكم خدا ، اگر فساد ايجاد نميكنند ، آزادشان نمايند ، و بالاخره رويه را بر عفو و رحمت قرار دهند . لكن با مفسدان و گروهكهاي فاسد و مفسد با شدت عمل ، رفتار كنند ، مگر آنكه توبه كنند و ثابت شود كه توبه آنها جدي است كه با ضمانت ميشود آزاد كرد .
( بيانات امام به مناسبت سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي ، صحيفه نور ج ۱۷ ، ص ۵ - ۲۰۴ )
۶۱/۱۱/۲۲
فوريت رسيدگي و عفو
شورايعالي قضايي و ستاد پيگيري در بررسي وضع زندانيان تسريع نمايند . و هر كس استحقاق عفو دارد به فوريت معرفي نمايند تا عفو شوند و به زندگي آزاد خود ادامه دهند ، و انشاءاللَّه عضو فايده بخش و فعال براي ميهن خود گردند .
( بيانات امام به مناسبت سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي ، صحيفه نور ج ۱۸ ، ص ۲۳۷ )
۶۲/۱۱/۲۲
بخشش گناهان صغيره
گفتهام من مكرر . وگناه صغيره در مقابل گناه كبيره نه . مساله در اين وقت دروغ گفتن است كه شما آنروز ميگفتيد ؛ نه ، مساله اين نيست . در يك همچو وضعيتي كه يك اشخاصي داريمكه جنايتكارند آن كبيره است ، اينكه من ميگويم آن كبيره است ، مقابل آنجنايتكارها صغيره است . اين صغيره و آن صغيره ، اين صغيره و آن كبيره ، غير از ايناست و لهذا ما كه ميگوييم صغيره را ما بخشيديم معنايش اين است كه مادون آنجنايتكار و خيانتكار است .
( بيانات امام در جمع فرماندهان ارتش ، صحيفه نور ج ۶ ، ص ۲۴۳ )
۵۸/۳/۱
عفو به شرط ابراز ندامت
به اعضاي حزب دمكرات ، و كردهاي غيور و پاكدل كه از طرف سران توطئهگر اين احزاب و خيانتگران به اسلام و ملت اغفال شدهاند ، اعلام ميشود در صورتي كه خائنان را رها كرده و به ملت و به اسلام بپيوندند و خود را به پادگانها و مقامات انتظامي معرفي كرده سلاح خودشان را تحويل دهند ، مورد عفو واقع ميشوند ، و اگر سران خائن را دستگير و تحويل دهند ، پاداشي بزرگ به آنها ميدهم . و در صورتي كه در مخالفت با ملت و دولت پايداري كنند به سزاي اعمال ضد اسلامي خود ميرسند و با شدت با آنان عمل ميشود .
( پيام امام به ملت در رابطه با مساله كردستان ، صحيفه نور ج ۸ ، ص ۲۶۱ )
۵۸/۵/۳۱
ديدگاه اسلام در باره عفو
سوال : [مذهب اسلام هميشه به خداوند رحيم اشاره مينمايد . آيا تصور ميفرماييد كه عدالت خلق هم نسبت به سرنوشت جاسوسان آمريكايي ( اشاره به جاسوسهاي آمريكايي كه در حادثه اشغال لانه جاسوسي آمريكا دستگير شده اند )
قبل يا بعد از محاكمه آنان با گذشت رفتار خواهد كرد ؟
جواب : مذهب اسلام عفو دارد . در موقعش گذشتهاي زيادي دارد . در موقعش براي مجرمهايي كه جرمشان ثابت بشود حدود دارد . از آن طرف عفو دارد . از آن طرف براي مجرم در قوانين اسلام حد قرار داده شده است و جزا قرار داده شده است . بنابراين اينها اگر چنانچه مجرم باشند و جرمشان ثابت باشد ، به حسب اسلام جزا برايشان هست . لكن بر ولي امر است كه در بعضي وقتها كه صلاح ميداند عفو بكند . ما هم چنانچه امريكا مجرم ما را تحويل ما بدهد و اموالي كه در آنجاها هست و جلوگيري كردهاند ، يا در بانكهاي آنها هست ، به ما تحويل بدهند ، ما بر فرض اينكه اينها مجرم باشند ، همچنين اختياري از طرف شارع داريم به اينكه عفو بكنيم و ممكن است عفوشان بكنيم .
( مصاحبه امام با خبرنگاران مطبوعات اروپا ، صحيفه نور ج ۱۰ ، ص ۲۴۹ )
۵۸/۹/۸
شان صدور و دامنه فرمان عفو
نقشه تضعيف روحانيت متعهد و تضعيف قواي انتظامي است به اسم ساواكي و وابسته به رژيم طاغوتي .
لهذا من براي احساس خطر و جلوگيري از اين نقشه شوم و حفاظت كشور عزيز و اسلام بزرگ ، كليه قشرهايي كه دستشان به خون بيگناهي آغشته نشده و امر به قتل نفوس نكرده و شكنجهگر نبوده و امر به شكنجه منتهي به قتل نكرده و از بيتالمال و اموال مردم سوءاستفاده ننموده ، در آستانه سال جديد عفو عمومي نمودم ؛ چه نظامي و چه ساير قواي انتظامي و چه ساواكي و چه روحانينماي وابسته و پيوسته به رژيم سابق . از اين تاريخ به بعد احدي حق تعرض به كسي را ندارد ، نه مقامات مسئول و نه گروه غيرمسئول . و جناب آقاي رئيسجمهور ( سيد ابوالحسين بني صدر ، اولين رئيس رجمهور اسلامي ايران كه در ۲۵/۳/۶۰ از رياست جمهوري عزل شد . )
موظف هستند كه از اين هرج و مرج موجود اكيدا با قوه قهريه جلوگيري نمايند و متخلفين را از هر قشري كه هستند به دست قانون بسپارند . و جناب آقاي قدوسي ( شهيد آيت الله علي قدوسي ، دادستان كل انقلاب كه در روز ۱۴/۶/۶۰ توسط عوامل گروهك منافقين به شهادت رسيد )
دادستان كل انقلاب موظف هستند كه اشخاص متخلف را از هر طبقه هستند به دادگاه احضار و به وسيله آقاي رئيسجمهور آنان را الزام به حضور ، و عدالت را درباره آنان اجرا كنند .
و اما اشخاصي كه متهم هستند به يكي از امور فوق كه مورد عفونميتوانند باشند ، احدي حق تعرض به آنان را ندارد جز محاكمصالح ، و مامورين از قِبَل آن محاكم براي تحويل به محاكم و تماممحاكم ايران موظفند كه پس از اتمام پرونده متهم ، پرونده يارونوشت آن را به تهران نزد آقاي قدوسي ، دادستان كل انقلاب بفرستند براي رسيدگي نهايي . و آقاي قدوسي موظفند هيات يا هياتهايي مركب از قضات شرع تشكيل دهند ، و رسيدگي به اين قسمپروندهها بكنند و حكم عدل اسلامي را جاري نمايند . و جناب آقايرئيس جمهور پس از رسيدگي به جرايم محكومين كه در زندان هستند ، به گروههايي كه لايق تخفيف هستند يك درجه تخفيف دهند ، و آناني را كه ميشود آزاد كرد ، آزاد كنند . و بايد تذكر دهم كه اين عفو وتخفيف ، مشروط است به آنكه اين اشخاص پس از عفو و آزادي ، مرتكباعمال سابق خود يا مشابه آن نشوند ، و الّا علاوه بر مجازات جرمفعلي ، مجازات جرم سابق نيز اعاده ميشود . و من از عموم برادرانايماني ميخواهم كه براي رضاي خداوند تعالي از انتقامجويي و بهانهگيري اجتناب كنند ، و به پيروي از رسولاكرم - صلياللَّه عليه و آله - عفو و اغماض را شيوه خود قرار دهند . و من از جوانان عزيز ميخواهم كه از خود عطوفت نشان دهند و از شيوه احسان كه مرضي خداوند است و قرآن كريم بر آن تاكيد فرموده ، پيروي كنند .
( متن فرمان امام در مورد عفو عمومي ، صحيفه نور ج ۱۲ ، ص ۴ - ۱۳ )
۵۸/۱۲/۲۸
خطاي عفو غيرمستحقين
اگر ما آن خطا را نكرده بوديم كه هي آمدند به من گفتند ، هي گفتند ، هي گفتند اين مصلحتانديشان كه اينهايي كه ، سازمانيهايي كه آدم نكشتهاند و چه نكردهاند ، عفو بشوند اين عفو بر خطا واقع شد ، و اينها ريختند مشغول توطئه شدند . يك جمعيتي كه در دست ما بودند رهايشان كرديم . يك دستهاي را كه بايد بگيريم ديگر نگرفتيم .
( بيانات امام در جمع اعضاي شوراي عالي قضائي ، صحيفه نور ج۱۲ ، ص ۲۵۴ )
۵۹/۴/۲۹
گذشت و اغماض در رسيدگي
از جناب حجتالاسلام آقاي موسوي ، رئيس محترم ديوانعالي كشور ، ميخواهم تا به عموم دادستانها و قضات محترم ابلاغ كنند كه علاوه بر اسامي تهيه شده براي آزادي ، در اسرع وقت ممكن و حداكثر تا دو ماه بهپروندهها رسيدگي نموده ، و ليست اسامي زندانياني كه به حسب شرعمقدس عفوشان مانعي ندارد تهيه و نزد اينجانب بفرستند . لازماست مسئولين امور در تهيه اين ليست سختگيري ننمايند و هرچه بيشتر كوشش نمايند تا زندانيان به مردم عزيز ما ملحق شده و همگام باآنان راه انقلاب اسلامي را بپيمايند . مقتضي است تاكيد كنم تا در اين امر مسامحه نشود . و همانطور كه قبلاً تذكر دادم دادستانيها و محاكم قضايي موظفند در اسرع وقت ممكن به پروندههايي كه به عللي رسيدگي به آن به تعويق افتاده است رسيدگي نموده و آنان را در اولويت قرار دهند .
( پيام امام به مناسبت سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي ، صحيفه نور ج ۱۶ ، ص ۵۰ - ۴۹ )
۶۰/۱۱/۲۲
برنامهريزي مقدمات عفو
من امروز ميخواهم تاكيد كنم در اين امر كه راجع به اين محبوسين - البته به استثناي آنهايي كه ما به حسب امر خدا نميتوانيم عفو كنيم - باز تاكيد كنم كه زودتر اين قضيه تمام بشود و آقاي موسوي
( آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي ، رئيس وقت ديوان عالي كشور )
به همه جا ، همه شهرستانها سفارش كنند كه زودتر اين كار را انجام بدهند و رسيدگي زودتر بشود تا انشاءاللَّه ، براي عيد جديد يك عده چشمگيري از اينها و اگر ميشود ، همه آنهايي كه ميشود ، آنها را عفو كرد . حالا گناه دارند ، يك گناهي است كه قابل عفو است ، انحراف دارند انحرافي است كه قابل عفو است ، تهيه كنند و براي عيد جديد كه ميآيد بفرستند تا انشاءاللَّه ، اينها عفو بشوند .
( بيانات امام در جمع مسئولين كشور ، صحيفه نور ج ۱۶ ، ص ۵۲ )
۶۰/۱۲/۳
عفو گروهكهاي ضدانقلاب
من در آن نوشتهاي ( مراد ، فرمان هشت ماده اي خطاب به مسئولان بلند پايه قضائي و مملكتي است )
هم كه نوشتم راجع به ، ضد انقلاب را استثنا كردم . و من مع ذلك گاهي ميبينم سوال ميكنند كه راجع به اينها چي . خوب ، من از اول گفتم كه آنها حسابشان از اين مسائل جداست . آنها نه عفوي حالا در كار است برايشان مگر اينكه خيلي تشخيص بدهند كه نه ، ديگر حالا منقلب شده واقعاً ؛ والّا ما نميتوانيم حالا با ضد انقلاب يك جوري رفتار كنيم كه فردا باز يك اجتماعي بكنند و يك غائلهاي براي ايران ايجاد كنند ، براي اسلام ايجاد كنند . اسلام به ما اجازه نميدهد اين را .
( بيانات امام در جمع مسئولان و حكام شرع دادگاهها ، صحيفه نور ج ۱۷ ، ص ۱۷۸ )
۶۱/۱۱/۱۸
رويه بر عفو و رحمت
متصديان امور و شورايعالي قضايي و ستاد پيگيري كوشش نمايند كه با سرعت به زندانها و حال زندانيان رسيدگي نموده و از كساني كه از عفوشان ضرري به جمهوري اسلامي نميخورد و مستحق عفو هستند صورتي تهيه و عفو آنان را تسريع نمايند . و كساني كه اسلام براي آنان جزا مقرر فرموده ، تكليفشان را تعيين كنند و پس از اجراي حكم خدا ، اگر فساد ايجاد نميكنند ، آزادشان نمايند ، و بالاخره رويه را بر عفو و رحمت قرار دهند . لكن با مفسدان و گروهكهاي فاسد و مفسد با شدت عمل ، رفتار كنند ، مگر آنكه توبه كنند و ثابت شود كه توبه آنها جدي است كه با ضمانت ميشود آزاد كرد .
( بيانات امام به مناسبت سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي ، صحيفه نور ج ۱۷ ، ص ۵ - ۲۰۴ )
۶۱/۱۱/۲۲
فوريت رسيدگي و عفو
شورايعالي قضايي و ستاد پيگيري در بررسي وضع زندانيان تسريع نمايند . و هر كس استحقاق عفو دارد به فوريت معرفي نمايند تا عفو شوند و به زندگي آزاد خود ادامه دهند ، و انشاءاللَّه عضو فايده بخش و فعال براي ميهن خود گردند .
( بيانات امام به مناسبت سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي ، صحيفه نور ج ۱۸ ، ص ۲۳۷ )
۶۲/۱۱/۲۲
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
-
- پست: 5234
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1747 بار
- سپاسهای دریافتی: 4179 بار
- تماس:
* احكام عفو
عفو به مناسبت نيمه شعبان
بسم اللَّه الرحمن الرحيم
جناب آقاي دادستان دادگاههاي انقلاب اسلامي كشور
نظر به اينكه در نيمه شعبان معظم ۹۹ - روز ميلاد مسعود حضرتولي عصر - كليه متهمين كه در رژيم سابق مرتكب تقصيراتيشدهاند ، به استثناي اشخاصي كه ذيلاً ذكر خواهد شد ، موردعفو قرار گرفته ، لازم است دستور دهيد تمام دادگاههاي انقلاباسلامي سرتاسر كشور در اسرع وقت به پرونده متهمين رسيدگي نموده ، و بخشوده شدگان را فوراً آزاد نمايند . استثنا شدگان عبارتند از :
۱ - كساني كه شخصاً مبادرت به قتل شخص يا اشخاصي نمودهاند .
۲ - آنهايي كه دستور قتل شخص يا اشخاصي را صادر كردهاند .
۳ - افرادي كه زندانيان را شكنجه داده و يا دستور آن را دادهاند .
۴ - اشخاصي كه به نحوي از انحا از بيت المال سوء استفاده نمودهاند .
ضمناً توجه داشته باشيد كه بخشودگي مذكور شامل كساني كه قبل از عفوِ پانزده شعبان نود و نُه ، حكم دادگاه درباره آنها صادر شده استنميشود . و نيز بعد از حكم عفو اگر كسي مرتكب جرمي شد ، بايد تعقيب و مجازات شود . و اكيداً اعلام كنيد كه هيچ كس حق ندارد مستقيماً متعرض قواي انتظامي ، ارتش ، ژاندارمري و شهرباني بشود ؛ و متهمان در اين دستگاهها بايد به وسيله روساي خودِ آنان تسليم دادگاهشوند ، و متخلفين از اين امر ، مورد تعقيب و مجازات قرار گيرند . روحاللَّه الموسوي الخميني
( فرمان امام به دادستان دادگاه هاي انقلاب ، صحيفه نور ج ۸ ، ص ۱۳۹ )
۵۸/۴/۲۵
عفو به مناسبت عيد غدير
بسم اللَّه الرحمن الرحيم
جناب آقاي دادستان كل انقلاب اسلامي ايران
به مناسبت حلول عيد سعيد غدير - مبدا نصب امامت امت - تمام كساني كه در دادگاههاي انقلابي جرمهاي آنان طوري بوده كه كمتر از دوسال محكوم به حبس شدهاند مورد عفو قرار گيرند . دستور دهيد به پروندههاي آنان به اسرع وقت رسيدگي و آنان را آزاد كنند . لازم است به شكرانه اين نعمت از خطاهاي خود در پيشگاه خداوند متعال توبه كنند . روحاللَّه الموسوي الخميني ۶۱/۱۱/۲۲
( فرمان امام به دادستان كل انقلاب اسلامي ، صحيفه نور ج ۱۰ ، ص ۱۷۲ )
۵۸/۸/۱۸
دقت در عفو زندانيان
بسم اللَّه الرحمن الرحيم
هيچگاه در ذهن من خطور نكرده و نميكند كه شما ( اعضاي هيات سرپرستي و عفو زندانها )
خداي ناكرده ذرهاي خلاف واقع عمل كرده باشيد . من به شما علاقه دارم و همگي شمارا ميشناسم و همه شما مورد تاييد من هستيد . ولي مطلبي را كهمن بايد تذكر دهم اين است كه همه ما بايد احتياط را به طور كلي مراعات كنيم . هم شما و هم من هيچ كدام نميخواهيم كه حتي يك نفر بيگناه در زندان بماند ، ولي اين اسباب آن نشود كه كساني كه گنهكارند به سزاي اعمالشان نرسند . ديديد كه منافقين در دانشگاه چه كردند . همه ميگويند آنهايي كه آدم كشتهاند بايد مجازات شوند . البته من هروقت هر حرفي را ميزنم هر كس بر طبق سليقه خود از آن برداشتميكند . هر كس هر چه ميخواهد بگويد ، شما به كارتان ادامه دهيد . من از دوران اواخر طلبگيام شما را ميشناسم و بشما اطمينان دارم .
كار شما خدمتي است بزرگ . سعي كنيد هيچ كس بيخود در زندان نماند . خداوند شمارا تاييد نمايد و موفق كند .
( اسناد منتشر نشده )
۶۳/۱۲/۲۶
تاييد هيات عفو زندانيان
بسم اللَّه الرحمن الرحيم
حضرات حجج اسلام ، هيات محترم عفو - دامت افاضاتهم
بنا به گزارش واصله ، بعضي از مسئولين در مورد انحلال هيات عفو ، كه مورد احترام و اطمينان اينجانب ميباشند ، مطالبي نوشتهاند كه واقعيت ندارد ، و چنين انحلالي صورت نگرفته است . وحضرات آقايان بايد توجه داشته باشند اينگونه مسائلي كه موجب رنجش خاطر همگي ماست نبايد سبب دلسردي در كارها باشد ؛ زيرا شما براي خدا كار ميكنيد ، و او از شما راضي و خشنود است .
من به قوه قضاييه توصيه ميكنم كه با روي گشاده شما را در سراسر كشور ياري دهند . و شما نيز همچون گذشته با احتياط و دقت به كارتان ادامه دهيد . و بدانيد كه شما مورد تاييد اينجانب هستيد . خداوند به همه ما اين توفيق را عنايت فرمايد كه هر چه بهتر بتوانيم به اسلام و مسلمين خدمت كنيم . والسلام عليكم و رحمهاللَّه . روحاللَّه الموسوي الخميني
( نامه امام به هيات عفو زندانيان ، اسناد منتشر نشده )
۶۵/۱۰/۲
عفو زندانيان گروهكي
بسمه تعالي
جناب حجت الاسلام ، آقاي ري شهري ، وزير محترم اطلاعات - دامت افاضاته
با پيشنهاد شما مبني بر عفو عمومي زندانيان گروهكي موافقتميشود . و اميدوارم خانوادههاي محترم زندانيان گروهكي فرزندان خود را نصحيت كنند تا دست به كارهايي نزنند كه موجبناراحتي مجدد خود و خانوادههايشان گردد . انشاءاللَّه مسئولين نظام اسلامي با مهرباني و برادري با آنها برخورد نموده ، و با ايجادتسهيلات شغلي موجب دلگرمي آنان گردند . از خداوند متعال ميخواهم راه هدايت و درستي را نصيب همه بفرمايد . والسلام عليكم . روحاللَّه الموسوي الخميني
( موافقت با عفو زندانيان گروهيكي ، صحيفه نور ج ۲۱ ، ص ۸۱ )
۶۷/۱۱/۱۹
عفو روحانينمايان تائب
بسمه تعالي
جناب حجت الاسلام آقاي رازيني - دامت افاضاته
با عفو كليه محكومين به حبس توسط دادگاه ويژه روحانيت ، در صورتي كه به نظر دادگاه تنبّه نسبي پيدا كرده و آزادي آنها ضرري براي جامعه اسلامي نداشته باشد . موافقت ميشود .
روح اللَّه الموسوي الخميني
( اسناد منتشر نشده )
( اين فرمان در پي درخواست مورخ ۶۷/۱۱/۲۹ حجتالاسلام علي رازيني ، حاكم شرع دادگاه ويژه روحانيت داير به عفو و آزادي محكومان دادگاه ويژه روحانيت به مناسبت آغاز دومين دهه پيروزي انقلاب اسلامي ايران صادر شد . )
۶۷/۱۱/۲۹
واگذاري عفو به ديوانعالي كشور
بسمه تعالي
با تشكر از زحمات ارزشمند حضرات حجج اسلام آقايان : محمدمحمدي گيلاني ، محمد موسوي بجنوردي ، سيد محمد ابطحي و مهدي قاضي به اطلاع ميرسانم كه هيات عفو كما في السابق داراي همان اختيارات ميباشد . تنها فرق اين است كه از اين پس [درخواستها] از طريق رياست محترم ديوانعالي كشور به اينجانب ميرسد .
خداوند انشاءاللَّه توفيق بيشتر عنايت فرمايد تا خدمات بيشتري بنماييد . والسلام عليكم و رحمه اللَّه .
روح اللَّه الموسوي الخميني
( اسناد منتشر نشده )
۶۸/۲/۱۵
عفو به مناسبت نيمه شعبان
بسم اللَّه الرحمن الرحيم
جناب آقاي دادستان دادگاههاي انقلاب اسلامي كشور
نظر به اينكه در نيمه شعبان معظم ۹۹ - روز ميلاد مسعود حضرتولي عصر - كليه متهمين كه در رژيم سابق مرتكب تقصيراتيشدهاند ، به استثناي اشخاصي كه ذيلاً ذكر خواهد شد ، موردعفو قرار گرفته ، لازم است دستور دهيد تمام دادگاههاي انقلاباسلامي سرتاسر كشور در اسرع وقت به پرونده متهمين رسيدگي نموده ، و بخشوده شدگان را فوراً آزاد نمايند . استثنا شدگان عبارتند از :
۱ - كساني كه شخصاً مبادرت به قتل شخص يا اشخاصي نمودهاند .
۲ - آنهايي كه دستور قتل شخص يا اشخاصي را صادر كردهاند .
۳ - افرادي كه زندانيان را شكنجه داده و يا دستور آن را دادهاند .
۴ - اشخاصي كه به نحوي از انحا از بيت المال سوء استفاده نمودهاند .
ضمناً توجه داشته باشيد كه بخشودگي مذكور شامل كساني كه قبل از عفوِ پانزده شعبان نود و نُه ، حكم دادگاه درباره آنها صادر شده استنميشود . و نيز بعد از حكم عفو اگر كسي مرتكب جرمي شد ، بايد تعقيب و مجازات شود . و اكيداً اعلام كنيد كه هيچ كس حق ندارد مستقيماً متعرض قواي انتظامي ، ارتش ، ژاندارمري و شهرباني بشود ؛ و متهمان در اين دستگاهها بايد به وسيله روساي خودِ آنان تسليم دادگاهشوند ، و متخلفين از اين امر ، مورد تعقيب و مجازات قرار گيرند . روحاللَّه الموسوي الخميني
( فرمان امام به دادستان دادگاه هاي انقلاب ، صحيفه نور ج ۸ ، ص ۱۳۹ )
۵۸/۴/۲۵
عفو به مناسبت عيد غدير
بسم اللَّه الرحمن الرحيم
جناب آقاي دادستان كل انقلاب اسلامي ايران
به مناسبت حلول عيد سعيد غدير - مبدا نصب امامت امت - تمام كساني كه در دادگاههاي انقلابي جرمهاي آنان طوري بوده كه كمتر از دوسال محكوم به حبس شدهاند مورد عفو قرار گيرند . دستور دهيد به پروندههاي آنان به اسرع وقت رسيدگي و آنان را آزاد كنند . لازم است به شكرانه اين نعمت از خطاهاي خود در پيشگاه خداوند متعال توبه كنند . روحاللَّه الموسوي الخميني ۶۱/۱۱/۲۲
( فرمان امام به دادستان كل انقلاب اسلامي ، صحيفه نور ج ۱۰ ، ص ۱۷۲ )
۵۸/۸/۱۸
دقت در عفو زندانيان
بسم اللَّه الرحمن الرحيم
هيچگاه در ذهن من خطور نكرده و نميكند كه شما ( اعضاي هيات سرپرستي و عفو زندانها )
خداي ناكرده ذرهاي خلاف واقع عمل كرده باشيد . من به شما علاقه دارم و همگي شمارا ميشناسم و همه شما مورد تاييد من هستيد . ولي مطلبي را كهمن بايد تذكر دهم اين است كه همه ما بايد احتياط را به طور كلي مراعات كنيم . هم شما و هم من هيچ كدام نميخواهيم كه حتي يك نفر بيگناه در زندان بماند ، ولي اين اسباب آن نشود كه كساني كه گنهكارند به سزاي اعمالشان نرسند . ديديد كه منافقين در دانشگاه چه كردند . همه ميگويند آنهايي كه آدم كشتهاند بايد مجازات شوند . البته من هروقت هر حرفي را ميزنم هر كس بر طبق سليقه خود از آن برداشتميكند . هر كس هر چه ميخواهد بگويد ، شما به كارتان ادامه دهيد . من از دوران اواخر طلبگيام شما را ميشناسم و بشما اطمينان دارم .
كار شما خدمتي است بزرگ . سعي كنيد هيچ كس بيخود در زندان نماند . خداوند شمارا تاييد نمايد و موفق كند .
( اسناد منتشر نشده )
۶۳/۱۲/۲۶
تاييد هيات عفو زندانيان
بسم اللَّه الرحمن الرحيم
حضرات حجج اسلام ، هيات محترم عفو - دامت افاضاتهم
بنا به گزارش واصله ، بعضي از مسئولين در مورد انحلال هيات عفو ، كه مورد احترام و اطمينان اينجانب ميباشند ، مطالبي نوشتهاند كه واقعيت ندارد ، و چنين انحلالي صورت نگرفته است . وحضرات آقايان بايد توجه داشته باشند اينگونه مسائلي كه موجب رنجش خاطر همگي ماست نبايد سبب دلسردي در كارها باشد ؛ زيرا شما براي خدا كار ميكنيد ، و او از شما راضي و خشنود است .
من به قوه قضاييه توصيه ميكنم كه با روي گشاده شما را در سراسر كشور ياري دهند . و شما نيز همچون گذشته با احتياط و دقت به كارتان ادامه دهيد . و بدانيد كه شما مورد تاييد اينجانب هستيد . خداوند به همه ما اين توفيق را عنايت فرمايد كه هر چه بهتر بتوانيم به اسلام و مسلمين خدمت كنيم . والسلام عليكم و رحمهاللَّه . روحاللَّه الموسوي الخميني
( نامه امام به هيات عفو زندانيان ، اسناد منتشر نشده )
۶۵/۱۰/۲
عفو زندانيان گروهكي
بسمه تعالي
جناب حجت الاسلام ، آقاي ري شهري ، وزير محترم اطلاعات - دامت افاضاته
با پيشنهاد شما مبني بر عفو عمومي زندانيان گروهكي موافقتميشود . و اميدوارم خانوادههاي محترم زندانيان گروهكي فرزندان خود را نصحيت كنند تا دست به كارهايي نزنند كه موجبناراحتي مجدد خود و خانوادههايشان گردد . انشاءاللَّه مسئولين نظام اسلامي با مهرباني و برادري با آنها برخورد نموده ، و با ايجادتسهيلات شغلي موجب دلگرمي آنان گردند . از خداوند متعال ميخواهم راه هدايت و درستي را نصيب همه بفرمايد . والسلام عليكم . روحاللَّه الموسوي الخميني
( موافقت با عفو زندانيان گروهيكي ، صحيفه نور ج ۲۱ ، ص ۸۱ )
۶۷/۱۱/۱۹
عفو روحانينمايان تائب
بسمه تعالي
جناب حجت الاسلام آقاي رازيني - دامت افاضاته
با عفو كليه محكومين به حبس توسط دادگاه ويژه روحانيت ، در صورتي كه به نظر دادگاه تنبّه نسبي پيدا كرده و آزادي آنها ضرري براي جامعه اسلامي نداشته باشد . موافقت ميشود .
روح اللَّه الموسوي الخميني
( اسناد منتشر نشده )
( اين فرمان در پي درخواست مورخ ۶۷/۱۱/۲۹ حجتالاسلام علي رازيني ، حاكم شرع دادگاه ويژه روحانيت داير به عفو و آزادي محكومان دادگاه ويژه روحانيت به مناسبت آغاز دومين دهه پيروزي انقلاب اسلامي ايران صادر شد . )
۶۷/۱۱/۲۹
واگذاري عفو به ديوانعالي كشور
بسمه تعالي
با تشكر از زحمات ارزشمند حضرات حجج اسلام آقايان : محمدمحمدي گيلاني ، محمد موسوي بجنوردي ، سيد محمد ابطحي و مهدي قاضي به اطلاع ميرسانم كه هيات عفو كما في السابق داراي همان اختيارات ميباشد . تنها فرق اين است كه از اين پس [درخواستها] از طريق رياست محترم ديوانعالي كشور به اينجانب ميرسد .
خداوند انشاءاللَّه توفيق بيشتر عنايت فرمايد تا خدمات بيشتري بنماييد . والسلام عليكم و رحمه اللَّه .
روح اللَّه الموسوي الخميني
( اسناد منتشر نشده )
۶۸/۲/۱۵
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
-
- پست: 5234
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1747 بار
- سپاسهای دریافتی: 4179 بار
- تماس:
فصل سوم - اصول حاكم بر قوانين و تشكيلات قضائي
* اصل استقلال
عدم توجه به توصيه ناحق
كسي كه مجرم است بايد به جزاي خودش برسد و توصيه از احدي قبول نبايد بشود . من اين را كراراً گفتهام ، اگر از من توصيه براي كسي آمد ، از دفتر من براي كسي توصيه آمد ، از كساني كه به من مربوطند توصيه آمد ، بزنيد به ديوار ! قاضي نبايد تحت تاثير كسي باشد . قاضي آزاد است و بايد در محيط آزاد عمل بكند . توصيهها را هيچ به آن اعتنا نكنيد . اگر يكوقت توصيه بحقي است كه خوب ، آن وقت شما البته بايد توصيه بحق را رسيدگي بكنيد . بر فرض كه توصيه هم نشود ، بايد رسيدگي بكنيد . اگر خداي نخواسته يك توصيهاي است كه ناحق است ، هيچ نبايد به آن اعتنا كرد . در هر صورت قاضي مستقل است و خودش بايد نظر بدهد ؛ لكن خدا را شاهد ببيند . اين قلمي كه دست ميگيرد قلمي است كه ممكن است كه آبروي يك مُسْلِمي را از بين ببرد ؛ و ممكن است احقاق حقي بكند . و همينطور در همه اموربايد خداي تبارك و تعالي را ناظر و حاضر ببينيد .
( بيانات امام در جمع حكام دادگاههاي انقلاب اسلامي ، صحيفه نور ج ۹ ، ص ۲۸۶ )
۵۸/۷/۲۰
استقلال و نظم اداري
راجع به نظم و اينكه روي يك موازين باشد . شوراي قضا اگر يك چيزي را گفت ، شما نگوييد كه من خودم مستقلّم و ميخواهم چه بكنم . اين غير نظم است ، اين نظم نيست . هر كس در خودش اينطور ميبيند كه اگر بيايد گوش نميدهد به اينكه يك نظمي باشد ، برايش جايز نيست تصدّي اين امر ؛ برود كنار ، الزامي نيست هر كس كه به خودش اين را ميبيند كه وقتي آمد روي موازين عمل بكند و روي نظام عمل بكند و شوراي قضايي اگر يك چيزي را گفتند بپذيرد ، انشاءاللَّه ماجور باشد پيش خداي تبارك و تعالي . اين را شما يكي از عبادات حساب بكنيد كه قوّه قضاييه هستيد و قضا ميكنيد و احقاق حق ميخواهيد بكنيد ، اين يكي از عبادات الهي است .
( بيانات امام در جمع قضات دادگاههاي انقلاب اسلامي ، صحيفه نور ج ۱۳ ، ص ۱۷ )
۵۹/۵/۲۵
رسيدگي مستقل و قاطع
آقايان قضات واجد شرايط اسلامي ، چه در دادگستري و چه در دادگاههاي انقلاب بايد با استقلال و قدرت بدون ملاحظه از مقامي احكام اسلام را صادر كنند ، و در سراسر كشور بدون مسامحه و تعويق به كار پر اهميت خود ادامه دهند .
( فرمان هشت مادهاي امام خطاب به قوه قضائيه ، صحيفه نور ج ۱۷ ، ص۱۰۵ )
۶۱/۹/۲۴
توجه به اصل استقلال
من اميدوارم كه آقايان علمايي كه الان مشغول هستند و بعدها هم ان شاء الله مي آيند و مشغول ميشوند ، توجه بكنند كه مستقل هستند و كسي حق اينكه هيچ نقشه اي ، هيچ دخالتي در كار آنها بكند ندارد .
( بيانات امام در جمع اعضاي شوراي عالي قضائي ، صحيفه نور ج ۱۸ ، ص ۱۷۰ )
۶۲/۸/۲۹
استقلال ، اصلي الهي
از نكاتي كه تذكر بدهم اين است كه قوّه قضاييه همان طوري كه آقا ( آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي ، رئيس اسبق ديوان عالي كشور )
فرمودند يك قوّه مستقل بايد باشد . يعني در همه جاي دنيا اين اسم هست كه قوّه قضاييه مستقل است . حالا مادر كشور خودمان كه استقلال داده است اسلام به قوّه قضاييه و قاضي و قوّه قضاييه مستقل است و هيچ كس نبايد در آن دخالت بكند . قضات نبايد گوش به هيچ كس بدهند جز آنكه براي خدا كار خودشان را انجام بدهند ، حق را ملاحظه بكنند . اگر فرض كنيد كه يك جايي را ديدند حق است ، اگر تمام كشورايران به آنها چيز بكنند كه به آن طرف حكم بدهيد ، نكنند . خدا اينطور مقرر فرموده است ، بايد شما به حق برسيد . كار به اينكه اين رفيق فلان است ، اين دوست فلان است ، اين پسر فلان است ، اين خود فلان است ، خير ، كاري به اين كارها نداشته باشيد . بايد شما به همان طوري كه شرع مقدس امر فرموده است قضاوت كنيدو مستقل در قضاوت باشيد و محتاط در قضاوت . احتياط در قضاوت كنيد ، توجه بكنيد كه نبادا يك مظلوميحقش ضايع بشود يا يك نفري زايد بر آن مقداري كه بايد جريمه بشود يا - براي - تعزيز بشود ، يا - به - چه بشود ، زايد بر او نباشد . گرفتاري دارد اين مسائل ، بايد اين را خيلي توجه بكنيد . و من اميدوارم كه آقايان علمائي كه الآن مشغول هستند و بعدها هم انشاءاللَّه ميآيند و مشغول ميشوند ، توجه بكنند كه مستقل هستند و كسي حق اينكه هيچ نقشهاي ، هيچ دخالتي در كار آنها بكند ندارد . و البته روي موازين شرعي اگر اشتباه ثابت شد ، آن وقت روي همان موازين شرعي عمل ميشود .
( بيانات امام در جمع اعضاي شوراي عالي قضائي ، صحيفه نور ج ۱۸ ، ص ۱۶۹ - ۱۷۰ )
۶۲/۸/۲۹
مداخله غيرقانوني
قوه قضاييه ، كه ملجا و پناهگاه مردم ستمديده است ، قوهاي است مستقل و هيچ مقامي حق دخالت در آن را ندارد . و اگر كساني پيدا شوند كه ندانسته در امور قضايي دخالت ميكنند ، بايد بدانند كه برخلاف دستورات شرعيه و نظام جمهوري اسلامي عمل كردهاند . و اگر دانسته تخلف ميكنند ، مستحق عقاب و تعقيب هستند .
( پيام امام به مناسبت پنجمين سالگرد پيروزي انقلاب ، صحيفه نور ج ۱۸ ، ص ۲۳۴ )
۶۲/۱۱/۲۲
مفهوم استقلال
مطلبي كه من بايد به عموم مردم و بخصوص آنهايي كه در كارهاي كشور و مملكت دست دارند تذكر دهم ، اين است كه قوه قضاييه قوهاي است مستقل ، و معناي استقلالش اين است كه در صورتي كه حكمي از قضات صادر شد ، هيچ كس حتي مجتهد ، ديگر حق ندارد آن را نقض و يا در آن دخالت نمايد . و احدي حق دخالت در امر قضا را ندارد و دخالت كردن ، خلاف شرع و جلوگيري از حكم قضات هم برخلاف شرع است . . .
من باز عرض ميكنم كه استقلال قضايي معنايش اين است كه اگر قاضي حكمي كرد ، احياناً رسيدگي به آن حكمْ مرجع دارد و غير از آن ، هيچ كس حق دخالت ندارد . من اميدوارم كه آقايان در قوّه قضاييه موفق باشند كه به طور شايسته و با قدرت عمل كنند ، و اميدوارم ملت و مجلس و دولت هم پشتيبان آنان باشد كه خداي نخواسته صدمهاي به آن وارد نشود .
( بيانات امام در ديدار با اعضاي شوراي عالي قضائي ، صحيفه نور ج ۱۹ ، ص ۸۷ )
۶۳/۱۰/۲
* اصل استقلال
عدم توجه به توصيه ناحق
كسي كه مجرم است بايد به جزاي خودش برسد و توصيه از احدي قبول نبايد بشود . من اين را كراراً گفتهام ، اگر از من توصيه براي كسي آمد ، از دفتر من براي كسي توصيه آمد ، از كساني كه به من مربوطند توصيه آمد ، بزنيد به ديوار ! قاضي نبايد تحت تاثير كسي باشد . قاضي آزاد است و بايد در محيط آزاد عمل بكند . توصيهها را هيچ به آن اعتنا نكنيد . اگر يكوقت توصيه بحقي است كه خوب ، آن وقت شما البته بايد توصيه بحق را رسيدگي بكنيد . بر فرض كه توصيه هم نشود ، بايد رسيدگي بكنيد . اگر خداي نخواسته يك توصيهاي است كه ناحق است ، هيچ نبايد به آن اعتنا كرد . در هر صورت قاضي مستقل است و خودش بايد نظر بدهد ؛ لكن خدا را شاهد ببيند . اين قلمي كه دست ميگيرد قلمي است كه ممكن است كه آبروي يك مُسْلِمي را از بين ببرد ؛ و ممكن است احقاق حقي بكند . و همينطور در همه اموربايد خداي تبارك و تعالي را ناظر و حاضر ببينيد .
( بيانات امام در جمع حكام دادگاههاي انقلاب اسلامي ، صحيفه نور ج ۹ ، ص ۲۸۶ )
۵۸/۷/۲۰
استقلال و نظم اداري
راجع به نظم و اينكه روي يك موازين باشد . شوراي قضا اگر يك چيزي را گفت ، شما نگوييد كه من خودم مستقلّم و ميخواهم چه بكنم . اين غير نظم است ، اين نظم نيست . هر كس در خودش اينطور ميبيند كه اگر بيايد گوش نميدهد به اينكه يك نظمي باشد ، برايش جايز نيست تصدّي اين امر ؛ برود كنار ، الزامي نيست هر كس كه به خودش اين را ميبيند كه وقتي آمد روي موازين عمل بكند و روي نظام عمل بكند و شوراي قضايي اگر يك چيزي را گفتند بپذيرد ، انشاءاللَّه ماجور باشد پيش خداي تبارك و تعالي . اين را شما يكي از عبادات حساب بكنيد كه قوّه قضاييه هستيد و قضا ميكنيد و احقاق حق ميخواهيد بكنيد ، اين يكي از عبادات الهي است .
( بيانات امام در جمع قضات دادگاههاي انقلاب اسلامي ، صحيفه نور ج ۱۳ ، ص ۱۷ )
۵۹/۵/۲۵
رسيدگي مستقل و قاطع
آقايان قضات واجد شرايط اسلامي ، چه در دادگستري و چه در دادگاههاي انقلاب بايد با استقلال و قدرت بدون ملاحظه از مقامي احكام اسلام را صادر كنند ، و در سراسر كشور بدون مسامحه و تعويق به كار پر اهميت خود ادامه دهند .
( فرمان هشت مادهاي امام خطاب به قوه قضائيه ، صحيفه نور ج ۱۷ ، ص۱۰۵ )
۶۱/۹/۲۴
توجه به اصل استقلال
من اميدوارم كه آقايان علمايي كه الان مشغول هستند و بعدها هم ان شاء الله مي آيند و مشغول ميشوند ، توجه بكنند كه مستقل هستند و كسي حق اينكه هيچ نقشه اي ، هيچ دخالتي در كار آنها بكند ندارد .
( بيانات امام در جمع اعضاي شوراي عالي قضائي ، صحيفه نور ج ۱۸ ، ص ۱۷۰ )
۶۲/۸/۲۹
استقلال ، اصلي الهي
از نكاتي كه تذكر بدهم اين است كه قوّه قضاييه همان طوري كه آقا ( آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي ، رئيس اسبق ديوان عالي كشور )
فرمودند يك قوّه مستقل بايد باشد . يعني در همه جاي دنيا اين اسم هست كه قوّه قضاييه مستقل است . حالا مادر كشور خودمان كه استقلال داده است اسلام به قوّه قضاييه و قاضي و قوّه قضاييه مستقل است و هيچ كس نبايد در آن دخالت بكند . قضات نبايد گوش به هيچ كس بدهند جز آنكه براي خدا كار خودشان را انجام بدهند ، حق را ملاحظه بكنند . اگر فرض كنيد كه يك جايي را ديدند حق است ، اگر تمام كشورايران به آنها چيز بكنند كه به آن طرف حكم بدهيد ، نكنند . خدا اينطور مقرر فرموده است ، بايد شما به حق برسيد . كار به اينكه اين رفيق فلان است ، اين دوست فلان است ، اين پسر فلان است ، اين خود فلان است ، خير ، كاري به اين كارها نداشته باشيد . بايد شما به همان طوري كه شرع مقدس امر فرموده است قضاوت كنيدو مستقل در قضاوت باشيد و محتاط در قضاوت . احتياط در قضاوت كنيد ، توجه بكنيد كه نبادا يك مظلوميحقش ضايع بشود يا يك نفري زايد بر آن مقداري كه بايد جريمه بشود يا - براي - تعزيز بشود ، يا - به - چه بشود ، زايد بر او نباشد . گرفتاري دارد اين مسائل ، بايد اين را خيلي توجه بكنيد . و من اميدوارم كه آقايان علمائي كه الآن مشغول هستند و بعدها هم انشاءاللَّه ميآيند و مشغول ميشوند ، توجه بكنند كه مستقل هستند و كسي حق اينكه هيچ نقشهاي ، هيچ دخالتي در كار آنها بكند ندارد . و البته روي موازين شرعي اگر اشتباه ثابت شد ، آن وقت روي همان موازين شرعي عمل ميشود .
( بيانات امام در جمع اعضاي شوراي عالي قضائي ، صحيفه نور ج ۱۸ ، ص ۱۶۹ - ۱۷۰ )
۶۲/۸/۲۹
مداخله غيرقانوني
قوه قضاييه ، كه ملجا و پناهگاه مردم ستمديده است ، قوهاي است مستقل و هيچ مقامي حق دخالت در آن را ندارد . و اگر كساني پيدا شوند كه ندانسته در امور قضايي دخالت ميكنند ، بايد بدانند كه برخلاف دستورات شرعيه و نظام جمهوري اسلامي عمل كردهاند . و اگر دانسته تخلف ميكنند ، مستحق عقاب و تعقيب هستند .
( پيام امام به مناسبت پنجمين سالگرد پيروزي انقلاب ، صحيفه نور ج ۱۸ ، ص ۲۳۴ )
۶۲/۱۱/۲۲
مفهوم استقلال
مطلبي كه من بايد به عموم مردم و بخصوص آنهايي كه در كارهاي كشور و مملكت دست دارند تذكر دهم ، اين است كه قوه قضاييه قوهاي است مستقل ، و معناي استقلالش اين است كه در صورتي كه حكمي از قضات صادر شد ، هيچ كس حتي مجتهد ، ديگر حق ندارد آن را نقض و يا در آن دخالت نمايد . و احدي حق دخالت در امر قضا را ندارد و دخالت كردن ، خلاف شرع و جلوگيري از حكم قضات هم برخلاف شرع است . . .
من باز عرض ميكنم كه استقلال قضايي معنايش اين است كه اگر قاضي حكمي كرد ، احياناً رسيدگي به آن حكمْ مرجع دارد و غير از آن ، هيچ كس حق دخالت ندارد . من اميدوارم كه آقايان در قوّه قضاييه موفق باشند كه به طور شايسته و با قدرت عمل كنند ، و اميدوارم ملت و مجلس و دولت هم پشتيبان آنان باشد كه خداي نخواسته صدمهاي به آن وارد نشود .
( بيانات امام در ديدار با اعضاي شوراي عالي قضائي ، صحيفه نور ج ۱۹ ، ص ۸۷ )
۶۳/۱۰/۲
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]