صفحه 1 از 3

بيوگرافي هنرمندان و بازيگران سينما و تلويزيون

ارسال شده: چهارشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۸۴, ۱۰:۱۸ ب.ظ
توسط Ami R 940
هدیه تهرانی

تصویر

متولد سال 1351 در تهران و داراي مدرک تحصيلي ديپلم مي باشد.
وي از سال 1375 وارد عرصه بازيگري شدبا حضور هديه تهراني درعرصه سينماي کشور و به اعتقاد عده اي، حضور زن بر روي پرده هااز حالت کليشه خود خارج گرديده و خانم تهراني بر خلاف گذشته زني رانمايش داد که جدي، سرد، و خشن بود زني که به کسي متکي نبوده و به هرشکل ممکن حق خود را مي خواهد بدست بياورد، که ما در سينما تا پيش ازاين کمتر شاهد آن بوديم.
يکي ديگر از مشخصه هاي هديه تهراني بازي روان و قابل لمس اين بازيگر تواناست. هر چند عده اي معتقدند که دليل اين امريکسان بودن نوع تيپ و نقش هايي است که هديه تهراني بازي کرده است اما به اعتقاد ما و با توجه به استقبال مردم از فيلم هايي که خانم تهراني در آنها بازي کرده اند و فروش بالاي آنها ميتوان به اين نتيجه رسيد که خانم تهراني در کار خود موفق هستند و به حق مي توان از ايشان به عنوان بهترين هنرپيشه حال حاضر نام برد.
قابل ذکر است که هديه تهراني به خاطربازي درخشان خود در فيلم قرمز برنده سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول زن در هفدهمين جشنواره فيلم فجر شد .......
در زمينه سينما در کارنامه هديه تهراني فيلمهاي چون:
سلطان، غريبانه، سياوش، شوکران، قرمز، دستهاي آلوده، آبي، پارتي، چتري براي دو نفر، زمانه، کاغذ بي خط، خانه اي روي آب و دنيا رامي توانديد که همگي جزو پرفروشترين هاي سال خود بوده اند.

ارسال شده: سه‌شنبه ۱ فروردین ۱۳۸۵, ۶:۳۹ ب.ظ
توسط Ami R 940
تصویر

گلاب آدينه متولد سال ۱۳۳۲ است . او از سال ۱۳۵۴ به گروه تاتر دانشجويی پياده پيوست که توسط مهدی هاشمی و داريوش فرهنگ پايه گذاری شده بود . بيشترين تجربه های بازيگری را در ميان اين گروه بدست آورد . از نمايش های عمده ای که او در آن فعاليت داشته است می توان « داستانی نه تازه ـ همشهری ـ دايره گچی قفقازی ـ آدم های ماشينی و ... را نام برد . اولين حضورش جلوی دوربين ايفای نقش در سريال «افسانه سلطان و شبان » بود . او اگرچه در عرصه بازيگری کم کار بوده است اما از سال۶۳ علاوه بر نويسندگی و کارگردانی چند نمايشنامه برای کودکان با تسکيل گروهی به نام مرواريد سرگرم آموزش به کودکان و نوجوانان شد . اوهمسر مهدی هاشمی ( بازيگر سينما و تلويزيون ) است .

سوابق کاری : « چوپانان کوير ( ۵۹) رسول پسر ابوالقاسم (۵۹) افسانه سلطان و شبان (۶۳) زرد قناری (۶۷) شکار خاموش (۶۸) بهترين بابای دنيا ( ۷۰) روسری آبی (۷۳) فصل پنجم (۷۵) مهمان مامان (۸۳)»
جوائز : برنده سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش دوم زن از سيزدهمين جشنواره فيلم فجر برای فيلم روسری آبی (۷۳)

کانديدای سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول زن در هفتمين جشنواره فيلم فجر برای فيلم زرد قناری
کانديدای بهترين بازيگر نقش دوم زن از پانزدهمين جشنواره فيلم فجر برای فيلم فصل پنجم (۷۵)

ارسال شده: سه‌شنبه ۱ فروردین ۱۳۸۵, ۶:۴۴ ب.ظ
توسط Ami R 940
بيوگرافي‌ كامل ‌شقايق دهقان از زبان خودش
من در روز چهارم اسفند ماه سال 1357 درست سه ماه قبل از اينکه برای اولين بار سوار هوا پيما بشم, در يکی از شهر های کوچک دانشجوی آلمان به اسم لان گسين به دنيا آمدم و بعد از سه ماه در لوايل سال 1358 که مصادف شد با اتمام تحصيلات پدرم, وقوع انقلاب, آغاز دلتنگی های مادرم و هفت ساله شده خواهر بزرگم ما به کشور بازگشتيم و به دليل کار پدرم به مدت 6 سال در شمال کشور ساکن شديم و


من , خواهر بزرگترم و خواهر و برادر کوچکترم که در همان شهر های شمال کشور به دنیا آمدند و به خوانواده ما پيوستند دوران کودکيمان را تا قبل از مدرسه رفتن من در فضايی خوش و آرام گذرانديم و بعد از 6 سال, خانواده 6 نفری ما به تهران آمد و در تهران ساکن شد و من به مدرسه رفتم

تصویر

سالهای بين اول ابتدايی تا گرفتن ديپلم ساده ترين, سطحی ترين و بی دغدغه ترين سالهای زندگی من بود . بدون هيچ اوج و فرودی. مثل يک شاگرد خوب, مودب و سر به زير و هيجان انگيز ترين قسمت سالهای تحصيلی من شرکت در برنامه های ورزشی و فرهنگی بين مدارس بود!
تا اينکه در تابستان سال 1374 زمانی که هفده سالم بود برای گذراندن اوقات فراغت در يکی از کلاسهای عروسک گردانی فرهنگسرای امير کبير ثبت نام کردم و با فضای تازه ای آشنا شدم که خيلی لذت بخش تر از فضای يکنواخت , تکراری و بی هيجانی بود که تا آن زمان داشتم .فضايی که آدم را وادار به فکر کردن و ايجاد خلاقيت می کرد و دو سال بعد, همزمان با امتحانات نهايی سال چهارم دبيرستان از طرف معلمی که در آن کلاس با هم آشنا شده بوديم به يک گروه تئاتر عروسکی که برای جشنواره عروسکی آماده می شدند معرفی شدم و آغاز به کار کردم .
صحنه, اجرا و تماشاچی بی نظير بود . کار کردن با عروسکهای نمايشی رو دوست داشتم . بنابراين به ديپلم رياضی که گرفته بودم هيچ اهميتی ندادم و تصميم گرفتم با تمام تلاشم به اين رشته ادامه بدم . اما آن اجرا . اولين و آخرين تجربه تئاتر عروسکی من شد .
از طريق يکی از همان همکارهای گروه تئاتر عروسکی به خانم گلچهره سجاديه که مشغول تشکيل يک گروه تئاتر بود و اجرای نمايش بود معرفی شدم و همکاريم با آن گروه شروع کردم .
فضايی جدی تر , سنگين تر , پيچيده تر و عجيب , خيلی عجيب . سه ماه تمرين و دوماه اجرا .
پنچ ماه کار کردن با يک گروه حرفه ای تئاتر با عث شد تا پيش خودم قسم بخورم که تا آخر عمرم به کار تئاتر ادامه می دهم و همزمان و بازهم طريق يکی از همکاران همان تئاتر عروسکی به يکی از تهيه کننده های گروه کودک تلويزيون معرفی شدم و کار نوشتن من آن برنامه را هم شروع کردم و پيش خودم فکر کردم خب می توانم هر دو کار را با هم انجام بدهم . بازی در تئاتر و نوشتن برای تلويزيون . اما بازی در سريالهای تلويزيونی , هرگز !
طولی نکشيد که يکی از همان کارگردانهای گروه کودک تلويزيون , اجرای من را در آن نمايش ديد و به من پيشنهاد بازی در سريالش را داد و من بعد از دو هفته ترديد پذيرفتم !
کارم را در تلويزيون با فعاليت در گروه کودک آغاز کردم و شدم عضو جدايی نا پذير خانواده تلويزيونی ها . در اين بين در دو کار سينمايی هم بازی کردم زير نور ماه و نقش کوتاهی در فيلم سيندرلا و بعد بلافاصله به آغوش تلويزيون بازگشتم .
زندگی در کنار خانواده ای که بسيار زياد دوستشان داشتم و شغلی که با اشتياق و علاقه دنبال می کردم به بهترين نحو می گذشت .
تا اينکه در پائيز سال 1381 اتفاق عجيبی افتاد . بستن يک قرار داد جديد و بازی در سريال طنز هر شبی به اسم "پاورچين" و آشنا شدن با .....
از قبل می شناختمش, دو سه سالی بود . اولين آشنائيمان در يک برنامه ترکيبی بود به اسم گلخونه برای شبکه جام جم . سه سال قبل از پاورچين و بعد از آن چند کار نصفه و نيمه که هيچکدام به مرحله توليد و پخش نرسيد .
اما اين بار فرق می کرد .
مهراب قاسم خانی . همکار خوب و خوش اخلاق و صميمی من . ديگر فقط يک همکار نبود . خيلی عجيب بود يه حس عجيب ... يه حسی مثل تفاهم و همفکری و اشتراک .
الان هم که چند ماه از زندگی مشترک من با آن همکار خوب و خوش اخلاق و صميمی می گذرد . بار ها شده که خاطراتمان را با هم مرور کرديم و هر دوی ما حداقل از طرف خودم می گويم . خدا را شکر می کنم که همه خوشبختيهای دنيا را يک جا به من هديه کرده است .

ارسال شده: یک‌شنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۵, ۱:۱۷ ق.ظ
توسط nariman
بیوگرافی اقای جمشید مشایخی را می خواستم

ارسال شده: یک‌شنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۵, ۱:۱۹ ق.ظ
توسط susan
تصویر


بهرام رادان متولد هشتم ارديبهشت ماه يكهزار و سيصد و پنجاه و هشت خورشيدي و فارغ التحصيل مديريت بازرگاني از دانشگاه آزاد اسلامي تهران است.
او بازيگري را از كلاس هاي بازيگري هيوا فيلم آغاز كرد و در سال هزار و سيصد و هفتاد و هشت در اولين فيلم خود «شورعشق» جلوي دوربين رفت.

فيلم شناسي:
شور عشق (سال 1378)
آبی (سال 1379)
ساقی (سال 1379)
آواز قو (سال 1380)
رز زرد (سال 1381)
عطش (سال 1381)
گاوخونى (سال 1381)
شمعی در باد (سال 1382)
روايت سه گانه | ایپزود ننه گیلانه (سال 1382)
سربازهاي جمعه (سال 1382)
ته دنيا (سال 1383)
رستگاري در هشت و بيست دقيقه (سال 1383)
يه دنياي ديگه (سال 1383)
گيلانه (سال 1383)
حكم (سال 1383)

ارسال شده: یک‌شنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۵, ۱:۳۱ ق.ظ
توسط Mahdi1944
nariman,

ايران اكتور:
نام:جمشيد مشايخي

تاريخ تولد: 1313

متولد 1313 در تهران.

تحصيل تاسال سوم دانشكده هنرهاي زيبا دانشگاه تهران.

شروع فعاليت در سينما بافيلم كوتاه جلد ماه.

بخشي از فيلمشناسي

خشت و آينه (1344)

قيصر (1348)

گاو (1348)

آسمون بي ستاره (1350)

پل (1350)

سه تا جاهل (1350)

شكار انسان (1350)

فرياد (1350)

مردان خشن (1350)

آب نبات چوبي (1351)

چشمه (1351)

نفرين (1352)

شازده احتجاب (1353)

ذبيح (1354)

ماه عسل (1355)

سوته دلان (1356)

ماهي ها در خاك مي ميرند (1356)

گفت هر سه نفرشان (1359)

دادا (1361)

تفنگدار (1361)

كمال الملك (1362)

خانه عنكبوت (1362)

پيراك (1363)

گل هاي داودي (1363)

آوار (1364)

پدر بزرگ (1364)

گمشده (1364)

ستاره دنباله دار (1364)

گرد باد (1364)

حريم مهرورزي (1365)

تصوير آخر (1365)

سراب (1365)

ملاقات (1365)

طلسم (1365)

تحفه ها (1366)

سيمرغ (1366)

مكافات (1366)

سايه هاي غم (1366)

سرب (1366)

شاخه هاي بيد (1367)

دخترك كنار مرداب (1368)

رانده شده (1368)

چون ابر در بهاران (1369)

ملك خاتون (1369)

گالان (1369)

دندون طلا (1370)

خانواده كوچك ما (1370)

دلاوران كوچه دلگشا (1371)

شكوه بازگشت (1371)

راز چشمه سرخ (1371)

ماه عسل (1371)

آلما (1371)

كوسه ها (1373)

حالا چه شود؟ (1373)

مجازات (1373)

راه افتخار (1373)

روز واقعه (1373)

بي قرار (1374)

اشك و لبخند (1374)

اعاده امنيت (1374)

سلام به انتظار (1374)

حريف دل (1375)

حرفه اي (1375)

تنها (1376)

بادام هاي تلخ (1377)

كميته مجازات (1377)

طهران روزگار نو (1378)

كاغذ بي خط (1380)

خانه اي روي آب (1380)

ارسال شده: یک‌شنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۵, ۱:۱۷ ب.ظ
توسط susan
تصویر


محمد رضا گلزار

تاريخ تولد: 1354

مدرك تحصيلي: فارغ التحصيل رشته مهندسي مكانيك از دانشگاه آزاد اسلامي.

...............................................

قبل از اينكه به سينما بيايد، نوازنده بود و به عنوان گيتاريست با گروه آريان همكاري مي كرد. آشنايي اتفاقي اش با ايرج قادري باعث مي شود تا در فيلم « سام و نرگس » بازي كند. از آن به بعد در فيلمهاي « زمانه »، « بالاي شهر، پايين شهر » و « شام آخر » بازي كرد كه فيلم آخري زودتر از ديگر فيلمهايش به نمايش درآمد.

محمدرضا گلزار در سال 1381 در فيلمهاي « بوتيك » و « چشمان سياه » بازي و سال 1382 را با بازي در فيلم « 13 گربه روي شيرواني » آغاز كرد.

سام و نرگس (ايرج قادري، 1378)

زمانه (حميدرضا صلاحمند، 1379)

بالاي شهر، پايين شهر (اكبر خامين، 1380)

شام آخر (فريدون جيراني، 1380)

بوتيك (حميد نعمت الله، 1381)

چشمان سياه (ايرج قادري، 1381)

زهر عسل (ابراهيم شيباني، 1381)

13 گربه روي شيرواني (علي اكبر عبدالعلي زاده، 1382)

كما (آرش معيريان، 1382)

گل يخ (كيومرث پوراحمد،

ارسال شده: یک‌شنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۵, ۲:۵۳ ب.ظ
توسط ARMIN
سلام
susan, ممنون. خيلي جالب بود.

ارسال شده: سه‌شنبه ۲ خرداد ۱۳۸۵, ۱۱:۵۲ ب.ظ
توسط susan
تصویر


شیلا خداداد
در14 آبان‌ 1359 به‌ دنيا آمدم‌. مجرد و تنها فرزند خانواده‌ هستم‌
و خيلي‌ اتفاقي‌ توسط مسعود كيميايي‌ وارد سينما و بازيگري‌ شدم‌ و در كناربزرگان‌
اين‌ عرصه‌ حضور پيدا كردم‌. تا به‌ حال‌ در فيلم‌هاي‌ اعتراض‌، آبي‌، عيسي‌
مي‌آيد، قلبهاي ‌ناآرام‌ و مجموعه‌ تلويزيوني‌ «مسافري‌ از هند» بازي‌ كرده‌ام‌ و
در حال‌ حاضر دانشجوي‌ ترم‌ آخرمهندسي‌ شيمي‌ هستم‌ و بيست واحد بيشتر ندارم‌ تا
درسم‌ تمام‌ شود. بعد از آن‌ تصميم‌ دارم‌ درباره ‌پيشنهادهايي‌ كه‌ پيرامون‌ بازي‌
در چند فيلم ‌تلويزيوني‌ و سينمايي‌ به‌ من‌ شده‌، فكر كنم‌ و به‌ آنها پاسخ‌
دهم‌



نمي‌دانم‌ اگه‌ همين‌ امروز قاسم‌ جعفري‌ مجددا از من‌ دعوت‌
كند
تا درفيلم‌ «مسافري‌ از هند» بازي‌ كنم‌ و دوباره‌ نقش‌ «سيتا» را قبول‌
نمايم ‌،
چه ‌عكس‌العملي‌ نشان‌ خواهم‌ داد، اما شايد اين‌ بارديگر قبول‌ نكنم‌
كه‌ در نقش‌
يك‌ دختر هندي‌ بازي ‌كنم‌ و يا به‌ عبارت‌ ساده‌تر زن‌ رامين‌ شوم‌
و حالا كه‌اين‌
موضوع‌ دوباره‌ تكرار نمي‌شود، بايد به‌ آينده ‌فكر كنم‌. البته‌
تا يادم‌ نرفته‌
بگويم‌ هنوز وقتي‌قسمت‌هايي‌ از سريال‌ «مسافري‌ از هند»
رامي‌بينم‌، دلم‌ خيلي‌
براي‌ رامين‌ مي‌سوزد; به‌ طورمثال‌ در آن‌ سكانسي‌ كه‌
رامين‌ مي‌خواهد باهواپيما
به‌ دهلي‌نو بيايد تا سيتا را برگرداند، خيلي‌ناراحت‌
مي‌شوم‌. به‌ هر حال‌ بازي‌
در اين‌مجموعه‌ براي‌ من‌ بسيار آموزنده‌
بود




با مسافري‌ از هند مطرح‌ شدم



قبل‌ از «مسافري‌ از هند» در چند فيلم‌ سينمايي ‌و سريال‌ بازي‌
كرده‌
بودم‌، ولي‌ اگر اغراق‌ نكرده‌ باشم‌، در سريال‌ مسافري‌ از هند با
نقش‌
«سيتا»معروف‌ شدم‌; چرا كه‌ وقتي‌ اظهار علاقه‌ مردم‌ را در خيابان‌ و
هنگامي‌ كه‌
با من‌ روبه‌رو مي‌شدند، ديدم‌ اين‌ مطلب‌ را متوجه‌ شدم‌ و همين‌
موضوع‌ مسئوليت‌
مرا بيشتر مي‌كند; چون‌ بايد با مطالعه‌ بيشتر به‌ پيشنهادهاي‌
ديگر پاسخ‌ بدهم‌ تا
باز هم ‌بتوانم‌ با بازي‌ مجدد خود، ذهنيت‌ روشن‌ مردم‌
رانسبت‌ به‌ خودم‌ تقويت‌
كنم‌




گريه‌ كردم‌



در سكانسي‌ از «مسافري‌ از هند» وقتي‌ سيتا
مسلمان‌ مي‌شود، اول‌
بايد وارد آن‌ امامزاده ‌معروف‌ در «كن‌» مي‌شدم‌ و بعد گنبد
را مي‌ديدم‌ و به‌
سوي‌ حرم‌ خيره‌ مي‌شدم‌ و در پايان‌ به‌ سوي‌ آن‌ مي‌دويدم‌ تا
اين‌ حس‌ را به‌
بيننده‌ القا كنم‌، ولي‌ در آن‌ صحنه‌ وقتي‌ در امامزاده‌ را باز
كردم‌، زدم‌
زير گريه‌; چون‌ دچار حالت‌ عجيبي‌ شدم‌ كه ‌نمي‌توانم‌ براي‌ هيچ‌ كس‌
تعريف‌
كنم‌، با اين ‌احوال‌ نيم‌ ساعت‌ گريه‌ كردم‌ و در همين‌ جا بود كه
‌قاسم‌
جعفري‌ كلاكت‌ داد; چون‌ ديگر نمي‌توانستم ‌بازي‌ كنم‌ و بعد از مدتي‌
كه‌ حالم‌
خوب‌ شد، دوباره‌ ضبط را آغاز كرديم‌



با اين‌ تفاسير مي‌توانم‌ بگويم‌
«مسافري‌ از هند» به‌خاطر همين‌
واقعيت‌ها بود كه‌ پايان‌ خوشي ‌داشت‌ و توانسته‌
بود در ذهن‌ بيننده‌ نقاط
مثبتي‌ را ايجاد كند. خيلي‌ از نقش‌ سيتا در اين‌ سريال
‌راضي‌ هستم‌; چون‌
مي‌توانستم‌ با اين‌ نقش‌ به‌ خانواده‌ها شوك‌ وارد كنم‌.
البته‌ نبايد از
بازي‌خوب‌ ديگر بچه‌ها هم‌ به‌ راحتي‌ بگذريم‌; چرا كه‌آنها حتي‌
بهتر از
فيلم‌نامه‌ توانستند نقش‌ خود رابازي‌ كنند; به‌ طور مثال‌ حميد گودرزي‌ با
حضور
در نقش‌ «فرزاد» توانست‌ اين‌ نقش‌ را بهتر از حد تصور بازي‌
كند




ديگر دختر هندي‌ نمي‌شوم‌



عقيده‌ دارم‌ كه‌ يك‌ بازيگر اگر
با يك‌ نقش‌ رابطه‌خوبي‌ با
بيننده‌ پيدا كند، ديگر هيچ‌ دليلي‌ وجود ندارد كه‌ به‌
پيشنهادهاي‌ مشابه‌
پاسخ‌ مثبت‌ بدهد و حالا من‌ مي‌خواهم‌ اين‌ كار را انجام‌
بدهم‌ و اگرپيشنهاد
نقش‌هاي‌ مشابه‌ «سيتا» را داشته‌ باشم‌، پاسخ‌ من‌ به‌ آنها
منفي‌ است‌ و
نمي‌خواهم‌ ديگر درهيچ‌ پروژه‌اي‌ نقش‌ دختر هندي‌ را بازي‌ كنم‌ و
حالا
مي‌خواهم‌ بازي‌ در نقش‌ يك‌ دختر ايراني‌ را هم‌ تجربه‌ كنم‌




از مردم‌ فراري‌ نيستم‌



يك‌ بازيگر معروف‌ اگر مي‌خواهد در كار خود پيشرفت‌
كند، بايد آدم‌ انتقادپذيري‌ باشد و من ‌اين‌ موضوع‌ را به‌ خوبي‌ مي‌دانم‌. در
بعضي‌ مواقع ‌وقتي‌ با مردم‌ روبه‌رو مي‌شوم‌، آنها از من‌ مي‌پرسند كه‌ «چرا
ديگركمتر به‌ تلويزيون ‌مي‌آيي‌» و يا «مي‌خواهي‌ از مردم‌ فراري‌ باشي‌» كه‌
در جواب‌آنها بايد نكته‌اي‌ را گوشزد كنم‌ و آن ‌اين‌ كه‌ اصلا اين‌ طور نيست
چون‌ عقيده‌ دارم‌ اگربه‌ اينجا رسيده‌ام‌، با حمايت‌هاي‌ همين‌ مردم ‌بوده‌
است‌; چرا كه‌ بدون‌ آنها نمي‌توانستم‌ به‌جايي‌ برسم‌ . درباره‌ اينكه‌ كمتر در
تلويزيون‌حضور پيدا مي‌كنم‌ نيز بايد بگويم‌ از من‌ دعوت‌ نمي‌شود تا به‌
آنجا بروم‌




رشته‌ رياضي‌ مي‌خواندم‌



براي‌ دوره‌ دبيرستان‌ رشته‌
رياضي‌ را انتخاب‌كردم‌; چون‌ عاشق‌
اين‌ رشته‌ بودم‌ و بعد هم‌ ديپلم‌تجربي‌
گرفتم‌ و معدل‌ ديپلمم‌ بالاتر از 17
بود و اگر از خود تعريف‌ نكرده‌ باشم‌، هميشه‌
در درسهايم‌ موفق‌ بودم‌. در سال‌
سوم‌ دبيرستان‌شاگرد اول‌ شدم‌ و در سال‌ هفتاد و
هشت هم‌ ديپلم‌ گرفتم‌ و همان‌
طور كه‌ در بالا هم‌ گفتم‌، دانشجوي‌ ترم‌
آخرمهندسي‌ شيمي‌ هستم‌ و اجازه‌
نمي‌دهم‌ شغلم‌ با درس‌ خواندنم‌ تداخل‌ پيدا كند;
چون‌ براي‌ من‌ درس‌ در درجه‌
اول‌ قرار داشته‌ و اهميت ‌دو چنداني‌ نسبت‌ به‌
بازيگري‌ دارد.




کارگردانهاي‌ بزرگ‌



تا اين‌ لحظه‌ هنوز هيچ‌
پيشنهادي‌ براي‌ بازي‌ درفيلم‌ها و
سريالهاي‌ طنز به‌ من‌ نشده‌ است‌، اما دوست‌
دارم‌ كه‌ يك‌ بار هم‌ بازي‌ در
اين‌ سوژه‌ را تجربه‌ كنم‌. البته‌ دلم‌ مي‌خواهد
براي‌ يك‌ بار هم‌ كه‌ شده‌ در
فيلم‌هاي‌ كارگردانان‌ بزرگي‌ چون‌ بيضايي‌،
مهرجويي‌، جيراني‌، ميلاني‌ و بني‌
اعتماد بازي‌ كنم ‌.




استقلالي‌ دوآتشه‌ام‌



نه‌ به‌ فوتبال‌ علاقه‌ دارم‌ و نه‌ واليبال‌، ولي‌ عاشق
‌تيم‌ استقلال‌ هستم‌ و در حقيقت‌ خانواده‌ام‌ مرا مجبور كردند تا طرفدار
آبي‌پوشان‌باشم‌، البته‌ دردربي‌ 56 فكر مي‌كردم‌ كه‌ استقلال‌ برنده‌ شد،
اماپرسپوليس‌ در نيمه‌ اول‌ خيلي‌ خوب‌ بازي‌ كرد. به‌هر حال‌ يك‌ استقلالي‌
تمام‌ عيار هستم‌.




شايد خواننده‌ شدم‌



نمي‌دانم‌ در سال‌ جديد چه‌ موفقيت‌هايي‌ رادر پيش‌ رو دارم‌، ولي‌ شايد طعم‌ خوانندگي‌ را هم‌ در سال‌ 83 بچشم‌; چون‌ از چند گروه‌ تازه‌ تاسيس‌ موسيقي‌ پيشنهاد دارم‌ و آنها از من‌خواستند
تا در كنسرتهايشان‌ دكلمه‌ كنم‌. اگرپيشنهاد آنها منطقي‌ بود، در روزهاي‌ آينده‌
شايد با قراردادي‌ عضو گروهاي‌ موسيقي‌ شوم

ارسال شده: چهارشنبه ۳ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۱۶ ب.ظ
توسط nariman
سلام مهدی جان مرسی خیلی خوب بود

ارسال شده: پنج‌شنبه ۵ مرداد ۱۳۸۵, ۱:۰۰ ب.ظ
توسط ARMIN
امين حيايي



تاريخ تولد: 1349

همسر نيلوفر خوش خلق (بازيگر سينما)

...............................................

- در دوران تحصيل به فعاليت در تئاتر پرداخت و پس از گرفتن ديپلم، ضمن خدمت سربازي در مركز هنرهاي نمايشي عقيدتي - سياسي نيروي هوايي فعاليتش را آغاز كرد. در سال 1370 بازيگر يك تئاتر كودكان به كارگرداني ثريا قاسمي بود. در پانزدهمين جشنواره فيلم فجر نامزد دريافت جايزه بازيگر نقش دوم براي فيلم براده هاي خورشيد شد.

- خيلي زمان برد تا بتواند به عنوان بازيگر نقش اول در فيلمهاي سينمايي بازي كند. در اولين نقش آفريني اش به عنوان بازيگر نقش اول در فيلم « سيب سرخ حوا » (1378) چندان موفق نبود.

- او در فيلم هاي سيروس الوند توانست خوش بدرخشد. در فيلمهاي هتل كارتن، دست هاي آلوده و بخصوص در فيلم مزاحم كه متاسفانه بازي زيباي امين حيايي با شخصيت پردازي ضعيف از دست رفت.

- او در سال 1381، ركورددار بود. شش فيلم با بازي او در سال 1381 در سينماهاي تهران به روي پرده رفت: مزاحم، ماني و ندا، مونس، اثيري، رز زرد، بوي بهشت

- بازيهاي متفاوت او در سال 1382: عروس خوش قدم و دختر ايروني و در سال 1383 با فيلمهاي « كما » و « مهمان مامان » نام او را به عنوان يك بازيگر توانا سر زبانها انداخت تا جايي كه او به عنوان يكي از دو بازيگر برگزيده سال براي بازي در فيلم « دختر ايروني » از جشن ساليانه ماهنامه دنياي تصوير تنديس حافظ دريافت كرد.

بازي كم نقص و تحسين برانگيز او در فيلم « زن زيادي » در جشنواره بيست و سوم فيلم فجر همچنان نشان از سير صعودي او در زمينه بازيگري دارد.

...............................................

فيلمهاي سينمايي:

- دو همسفر (اصغر هاشمي - 1371)

- دو روي سكه (محمد متوسلاني - 1371)

- پرتگاه (بهرام ري پور - 1372)

- حامي (قدرت الله صلح ميرزايي - 1373)

- براده هاي خورشيد (محمدحسين حقيقي - 1375)

- هتل كارتن (سيروس الوند - 1375)

- بادام هاي تلخ ‌(كاظم معصومي - 1376)

- دست هاي آلوده (سيروس الوند - 1378)

- سيب سرخ حوا (سعيد اسدي - 1378)

- علف هاي هرز (قدرت الله صلح ميرزايي - 1378)

- مونس (حميد رخشاني - 1378)

- تكيه بر باد (داريوش فرهنگ - 79/1378)

- ماني و ندا (پرويز صبري - 1380)

- مزاحم (سيروس الوند - 1380)

- اثيري (محمدعلي سجادي - 1380)

- رز زرد (داريوش فرهنگ - 1381)

- عروس خوش قدم (حبيب الله بهمني - 1381)

- تب (رضا كريمي - 1381)

- دختر ايروني (محمدحسين لطيفي - 1381)

- مهمان مامان (داريوش مهرجويي - 1382)

- كما (آرش معيريان - 1382)

- زن زيادي (تهمينه ميلاني - 1383)

- شارلاتان (آرش معيريان - 1383)

- سرود تولد (علي قوي تن - 1383)

- پوكر (كاظم راست گفتار - 1383)

- آكواريوم (ايرج قادري - 1383)

- ستاره ها (فريدون جيراني، 1384)



مجموعه هاي تلويزيوني:

- آپارتمان (مجموعه، اصغر هاشمي - 1372)

- روزگار جواني (مجموعه، شاپور قريب - 1377)

- همسايه ها (مجموعه، محمدحسين لطيفي - 1379)

منبع : ايران اکتور

ارسال شده: پنج‌شنبه ۵ مرداد ۱۳۸۵, ۲:۳۳ ب.ظ
توسط DJ.HAMED
من بيوگرافي از نيکي کريمي مي خوام :grin: :grin: :grin:
ممنون :-) :)