وقتي آكشي كومار هنوز در حال تحصيلات دانشگاهي بود چشمانش را به عالم سينما گشود ولي براي رسيدن به شهرت و ستاره شدن سختيهاي بسياري را متحمل شد و چندين نوع كلاس از كلاس بازيگري گرفته تا هنرهاي رزمي را با موفقيت پشت سرگذاشت. با اين حال به بانكوك رفت و در آن جا يك مغازه كوچك اغذيه فروشي داير كرد كه طاقت نياورد و دوباره به بمبئي بازگشت و در اولين فيلم خود (سنگارش)1991( ) كه به كارگرداني (راج سيپي) ساخته شد بازي كرد. آن فيلم خيلي بيسر و صدا اكران شد و هيچكس نميدانست كه هنرپيشه آن زمان به يك قهرمان هنري بدل خواهد شد. يك سال بعد فيلم (خيلادي) ساخته (عباس موستان) اوضاع را تغيير داد. اين فيلم كه درباره يك عده از دانشجويان بود، فروش خيلي خوبي داشت و همه مردم كار آكشي كومار را به عنوان يك (رقصنده ماهر) پسنديدند. بزرگترين و تاثيرگذارترين فيلم آكشي كومار (سبزبادا خيلادي) نام داشت كه سرشار از حركات نمايشي و صحنههاي اكشن بود. موفقيت در اين فيلم اين عقيده را در بين مردم ايجاد كرد كه نام (خيلادي) براي (آكشي كومار) خوش يمن است. به همين خاطر پس از آن آكشي در چندين فيلم با همين نام بازي كرد. فيلمهايي همچون (خيلاديان كاخيلادي)، (آقا و خانم خيلادي) و حتي (خيلادي بينالمللي)!
در سالهاي اخير آكشي كومار اعتماد بيشتري به خود پيدا كرده و استعدادهاي جديدي در خود يافته است. او سعي كرده به جز فيلمهاي اكشن در فيلمهايي با تمهاي متنوعتر و جديدتر همچون فيلمهاي عاشقانه و كمدي نيز ظاهر شود. با اين وجود آكشي كومار هنوز هم در نظر دوستداران فيلمهاي هندي يك قهرمان اكشن قابل اعتماد و مثبت است كه تنها زماني به پول اهميت ميدهد كه بتواند با آن آدم بدها را بترساند. از فيلمهاي معروف آكشي كومار ميتوان به پيرهرا پري، خانواده كه در آن با آميتا باچان همبازي بود، دوستي، ديوانه هوپاگال، گارام ماسالا، وقت، بيوفا، انسان، اعتراض، تلاش، خاكي، خيلادي 420 و... اشاره داشت. در اين جا بخشهايي از مصاحبه جديد آكشي كومار كه پس از اكران موفقيتآميز آخرين فيلمش (پيرهرا پري) صورت گرفته است را ميخوانيد: با اين كه او را در اتاقك مخصوص گريم در (فيلم سيتي) از خواب بيدار كردهام، باز هم كاملا خوش برخورد است. او تازه از سفر خود از اسپانيا بازگشته و در آنجا يك برنامه هم اجرا نموده است. به خاطر همين از كارهاي خود كمي عقب افتاده و بايد اين تاخير را جبران كند. ساعات كارش فشرده شده و مجبور است فقط مدت كوتاهي آن هم در اين اتاقك استراحت كند و بعد فورا سرصحنه فيلمبرداري فيلم (جان من) برود. يك زيرپوش ركابي و يك شلوارك بلند به تن دارد و پا برهنه است.
گاه به گاه خودش را كش و قوسي ميدهد، چشمهايش را ميمالد و ناخودآگاه چانهاش را به روي زانويش تكيه ميدهد ولي به سوالات با روي خوش و كامل پاسخ ميگويد. تنها چيزي كه صحبتهايمان را قطع ميكند تلفن (تويينكل) همسر آكشي است كه ميگويد براي شام حتما به خانه برود چون غذاي دريايي دارند. سوالاتم را پس از پايان مكالمه آنها آغاز ميكنم تا حداكثر استفاده را از فرصتم بنمايم:
- از استقبال مردم از فيلم (پيرهرا پري) راضي هستي؟
_ راستش را بخواهيد تا حدي از خبرها ترسيدم. ميگويند ركورد شكسته است. وقتي پول به صنعت فيلمسازي ما سرازير بشود من خوشحال ميشوم چون احساس ميكنم يكي از افرادي هستم كه به اين هواپيما سوخت ميرسانم.
- انتظار اين استقبال را داشتي؟
_ راستش را بخواهيد فكر ميكردم در حد متوسط باشد نه اينقدر شديد. اميدوارم كارگردان نخواهد دنبالهاش را بسازد. ساختن دنباله فيلمها هميشه هم موفقيتآميز نيست.
- دوست داري مدرسه هنرهاي رزمي بازكني؟
_ اگر كسي را ميشناسي كه جاي مناسبي براي اين كار دارد بهم بگو واقعا دوست دارم اين كار را بكنم ولي جايي براي آن ندارم. مدتي پيش دولت، محلي دورافتاده را به من پيشنهاد داد ولي آنجا آنقدر پرت بود كه خودم هم نميتوانم بروم چه برسد به بچهها.
- قهرمانهاي اكشن تو چه كساني هستند؟
_ بروس لي و جكي چان. بروس لي هميشه در يك خط مبارزه ميكند و جكي چان دايرهوار حركت ميكند و من فقط اداي مبارزه را درميآورم. (ميخندد)
- تعطيلات چطور بود؟
_ من تا به حال يك ماه مرخصي نرفته بودم. مدتها پيش يك هفته و چند روز به مسافرت رفتم ولي اين دفعه خيلي عالي بود. پسرم (اراو) را به بانكوك بردم ولي در سفر به بارسلونا، مادريد و مارسيا فقط من و همسرم بوديم.
- در اسپانيا با گاوهاي نر هم دويدي؟
_ با گاوهاي نر نه، ولي دنبال مردي كه كيف پولم را زده بود دويدم. تويينكل خيلي نگران بود و ميگفت بگذارم برود ولي من نميتوانستم جلوي خودم را بگيرم. آنقدر دويدم تا بالاخره كيفم را پس گرفتم.
- فيلمهاي تو هميشه پرفروش هستند مثل فيلمهاي (خان)هاي باليوود. (منظور اميرخان، سلمانخان و شاهرخخان است.)
_ من هميشه دوست دارم فيلم جديد بازي كنم و هنرهايم را ارائه بدهم. خوشحالم كه فيلمهايم فروش بالايي دارند ولي باز هم تشنه پيشرفت هستم. سعي ميكنم يك هنرپيشه كليشهاي نباشم. هم اكشن بازي ميكنم هم نقش منفي هم عشقي و هم كمدي. ولي نميخواهم كاست فيلمهايم روي طاقچهها دست نخورده بماند. نميخواهم محدود باشم ولي افرادي عليه من هستند كه نميخواهند حق مرا به من بدهند. نميتوانند از يك هنرپيشه كه از ميان مردم عادي وارد باليوود شده و حتي يك پدرخوانده يا حامي هم ندارد حمايت كنند. با اين وجود از اين كه ميگوييد فيلمهايم پرفروش هستند ممنونم.
- تا به حال در چند فيلم بازي كردهايد؟
_ 106 فيلم.
- و احساس ميكنيد از شما تقدير به عمل نيامده است؟
_ تاحدي. مردم كار مرا ميشناسند ولي منتقدان نميخواهند مرا قبول كنند.
- چرا از آنهايي كه درباره شما شايعه پراكني ميكنند شكايت نميكنيد؟
_ چون من يك مردم! دوست ندارم وقتي اوضاع بروفق مرادم نيست ديگران را مقصر جلوه دهم. به نظرم شكايت كردن از يك نفر بچگانه است.
- درباره شايعاتي كه پيرامون شما و (پريانكا چوپرا) بر سر زبانها افتاد بگوييد.
_ هيچ موضوعي بين ما نيست. اين حرفها اصلا حقيقت ندارد. ما در چهار فيلم موفق با هم همبازي بوديم و فكر ميكنم همين موضوع سبب ايجاد آن شايعات بياساس شد. ولي اين حرفها خيلي زود فراموش ميشوند.
- همسرتان چه نظري دارد؟
_ او هم هيچ اهميتي به اين شايعات نميدهد.
- بدترين حرفي كه تا به حال درباره خودتان شنيدهايد چه بوده است؟
_ يك بار يك صحنه بدلكاري مشكل را انجام دادم و خيلي راضي بودم ولي يكي از بازيگران گفت كار سختي نبود.
مگر از طبقه بيست و يكم ساختمان پريدهاي پايين! آن حرف برايم خيلي سنگين بود.
- و بهترين حرفي كه درباره خودتان شنيدهايد؟
_ وقتي كه همان بازيگر چند روز پيش به من گفت هنرپيشه محشري شدهام.
