انیمیشن سریالی
آخرین بچه های روی زمین
فصل اول
(2020) :
انیمیشن اختصاصی شبکه نتفلیکس به کارگردانی ویلیام لائو و استیو رولستون ، ساخته شده براساس مجموعه کتابی به همین نام نوشته مکس برایلر ، جزو آثار انیمیشنی کمتر مطرح یکی-دو سال اخیر است که با توجه به سرمایه گذاری گسترده نتفلیکس در حوزه تولید ، خیلی بعید است حتی روسای این کمپانی هم میان کاغذ بازی ها نام آن به یادشان مانده باشد . با این وجود طنز روان و حس تعلیق جاری در این انیمیشن می تواند مخاطب علاقه مند به انیمیشن های متفاوت را جذب کند . قهرمان اصلی داستان پسر بچه 13 ساله خوره بازی های ویدئویی است که یک روز متوجه می شود به همراه سه بچه دیگر ، آخرین انسان های زنده شهر هستند . بقیه مردم یا ناپدید شده اند یا تبدیل شده اند به زامبی و بعلاوه هیولاهای عجیب و ترسناک ریز و درشتی هم در شهر پرسه می زنند و به دنبال شکار آنها هستند . این چهار بچه هرکدام نقاط ضعف و قدرت خودشان را دارند و گاهی فکر می کنند می توانند به تنهایی از پس کارها بر بیایند اما مهمترین پیام سریال این است که مشکلات با همکاری و همفکری دوستان حل می شود نه با تک روی و خودخواهی . البته داستان سریال خالی از ایراد نیست اما روند وقوع حوادث چنان سریع است و داستان با شتاب از این شاخه به آن شاخه می پرد تا مخاطب فرصت فکر کردن به این ایرادات و نقاط ضعف را نداشته باشد و در عوض از سطح بالای طنز و تنش آن لذت ببرد . در واقع نکته ایی که همین الان به ذهنم رسید این است که اگر طرفدار بازی " گیاهان علیه زامبی ها " باشید ، حتماً از این انیمیشن لذت خواهید برد! آخرین بچه های روی زمین یک قسمت پایلوت بلند 67 دقیقه ایی در سال 2019 داشت و بعد از آن سال 2020 دو فصل 10 قسمتی داشته و تولید فصل سوم آن هم کلید خورده هرچند هنوز زمان پخشش مشخص نیست . از این 21 قسمت بنده فقط 11 قسمت اول را تاکنون تماشا کرده ام و منتظرم تا دوبله فارسی فصل دوم آن هم منتشر شود .
(تماشای این سریال به دلیل وجود صحنه های تا حدودی خشن و ترسناک به افراد کمتر از 11 سال توصیه نمی شود)
***
آخرین بچه های روی زمین
فصل اول
(2020) :
انیمیشن اختصاصی شبکه نتفلیکس به کارگردانی ویلیام لائو و استیو رولستون ، ساخته شده براساس مجموعه کتابی به همین نام نوشته مکس برایلر ، جزو آثار انیمیشنی کمتر مطرح یکی-دو سال اخیر است که با توجه به سرمایه گذاری گسترده نتفلیکس در حوزه تولید ، خیلی بعید است حتی روسای این کمپانی هم میان کاغذ بازی ها نام آن به یادشان مانده باشد . با این وجود طنز روان و حس تعلیق جاری در این انیمیشن می تواند مخاطب علاقه مند به انیمیشن های متفاوت را جذب کند . قهرمان اصلی داستان پسر بچه 13 ساله خوره بازی های ویدئویی است که یک روز متوجه می شود به همراه سه بچه دیگر ، آخرین انسان های زنده شهر هستند . بقیه مردم یا ناپدید شده اند یا تبدیل شده اند به زامبی و بعلاوه هیولاهای عجیب و ترسناک ریز و درشتی هم در شهر پرسه می زنند و به دنبال شکار آنها هستند . این چهار بچه هرکدام نقاط ضعف و قدرت خودشان را دارند و گاهی فکر می کنند می توانند به تنهایی از پس کارها بر بیایند اما مهمترین پیام سریال این است که مشکلات با همکاری و همفکری دوستان حل می شود نه با تک روی و خودخواهی . البته داستان سریال خالی از ایراد نیست اما روند وقوع حوادث چنان سریع است و داستان با شتاب از این شاخه به آن شاخه می پرد تا مخاطب فرصت فکر کردن به این ایرادات و نقاط ضعف را نداشته باشد و در عوض از سطح بالای طنز و تنش آن لذت ببرد . در واقع نکته ایی که همین الان به ذهنم رسید این است که اگر طرفدار بازی " گیاهان علیه زامبی ها " باشید ، حتماً از این انیمیشن لذت خواهید برد! آخرین بچه های روی زمین یک قسمت پایلوت بلند 67 دقیقه ایی در سال 2019 داشت و بعد از آن سال 2020 دو فصل 10 قسمتی داشته و تولید فصل سوم آن هم کلید خورده هرچند هنوز زمان پخشش مشخص نیست . از این 21 قسمت بنده فقط 11 قسمت اول را تاکنون تماشا کرده ام و منتظرم تا دوبله فارسی فصل دوم آن هم منتشر شود .
(تماشای این سریال به دلیل وجود صحنه های تا حدودی خشن و ترسناک به افراد کمتر از 11 سال توصیه نمی شود)
***
مینی سریال
نامه ایی برای پادشاه
(2020) :
مینی سریال 6 قسمتی نامه ایی برای پادشاه هم مثل انیمیشن آخرین بچه های روی زمین ، یکی از محصولات کمتر معروف شبکه نتفلیکس است که در سال قبل پخش شد و چندان مورد توجه قرار نگرفت . اما اگر آن انیمیشن صرفاً بخاطر کم اطلاعی مخاطبان کشف نشده باقی مانده ، نامه ایی به پادشاه همان بهتر که دیده نشود! در واقع با تماشای این مینی سریال می توانید اینطور نتیجه گیری نمایید که با توجه به ریخت و پاش فراوان نتفلکس در عرصه تولید طی دو-سه سال اخیر ، یک جای کار یک بودجه قلمبه ایی اضافه آمده و خرج تراش های شبکه هم بعد از کلی فکر کردن به این ایده رسیده اند که حالا که سریال های اکشن-ماجرایی فانتزی مد روز است یک مینی سریال اکشن-ماجرایی فانتزی بسازیم و نقش اولش را هم بدهیم به امیر ویلسون این روزها محبوب! حالا نتیجه هرچه می خواهد باشد! مهم این است که بودجه مان خرج شده باشد تا حسابداران آخر سال یقه گیرمان نکنند! خلاصه سریال به همین بدی است و اصلاً هم نباید گول حضور کوتاه بازیگران بزرگی مثل اندی سرکیس و دیوید وینهام را بخورید که هیچ بازی خوبی در آن نخواهید دید . هر چیز این سریال کپی نازل و سرقتی از فیلم ها و سریال های معروف دیگر است و محض رضای خدا و برای حلال بودن مزدشان هم که شده ، کوچکترین تلاشی برای لذت بخش کردن تماشای این سریال نداشته اند . در این مینی سریال که براساس کتابی به همین نام نوشته خانم تونکی دراگت آلمانی در سال 1963 (که تازه بعد از 50 سال به انگلیسی ترجمه شد) ساخته شده امیر ویلسون نقش پسری به نام تیوری را بازی می کند که فرزندخوانده یک لرد است اما با وجود علاقه فراوانی که لرد به او دارد در مبارزه ضعیف است و داشتن چنین پسری برای یک لرد مایه آبروریزی محسوب می شود . پس تیوری به مسابقاتی فرستاده می شود که مخصوص نوجوانان هم سن و سال اوست و برگزیدگانش می توانند به جمع شوالیه های ملکه ملحق شوند . این ملکه قرار است با پسر پادشاه همسایه ازدواج کند غافل از اینکه پسر دیگر پادشاه بعد از فتح سرزمین همسایه جنوبی ، حالا می خواهد هر سه سرزمین را یکی و از آن خود کند . یک شوالیه دلاور به نقشه های او پی برده و با دست یافتن به نامه ایی که نام تمام لردهای خائن و توطئه گر در آن نوشته شده ، سعی می کند نامه را به دست پادشاه برساند اما زخمی می شود و قبل از اینکه بمیرد نامه را به دست تیوری می سپارد ، و حالا تیوری باید با کمک چند نوجوان دیگر جلو توطئه را بگیرد ...
***
نامه ایی برای پادشاه
(2020) :
مینی سریال 6 قسمتی نامه ایی برای پادشاه هم مثل انیمیشن آخرین بچه های روی زمین ، یکی از محصولات کمتر معروف شبکه نتفلیکس است که در سال قبل پخش شد و چندان مورد توجه قرار نگرفت . اما اگر آن انیمیشن صرفاً بخاطر کم اطلاعی مخاطبان کشف نشده باقی مانده ، نامه ایی به پادشاه همان بهتر که دیده نشود! در واقع با تماشای این مینی سریال می توانید اینطور نتیجه گیری نمایید که با توجه به ریخت و پاش فراوان نتفلکس در عرصه تولید طی دو-سه سال اخیر ، یک جای کار یک بودجه قلمبه ایی اضافه آمده و خرج تراش های شبکه هم بعد از کلی فکر کردن به این ایده رسیده اند که حالا که سریال های اکشن-ماجرایی فانتزی مد روز است یک مینی سریال اکشن-ماجرایی فانتزی بسازیم و نقش اولش را هم بدهیم به امیر ویلسون این روزها محبوب! حالا نتیجه هرچه می خواهد باشد! مهم این است که بودجه مان خرج شده باشد تا حسابداران آخر سال یقه گیرمان نکنند! خلاصه سریال به همین بدی است و اصلاً هم نباید گول حضور کوتاه بازیگران بزرگی مثل اندی سرکیس و دیوید وینهام را بخورید که هیچ بازی خوبی در آن نخواهید دید . هر چیز این سریال کپی نازل و سرقتی از فیلم ها و سریال های معروف دیگر است و محض رضای خدا و برای حلال بودن مزدشان هم که شده ، کوچکترین تلاشی برای لذت بخش کردن تماشای این سریال نداشته اند . در این مینی سریال که براساس کتابی به همین نام نوشته خانم تونکی دراگت آلمانی در سال 1963 (که تازه بعد از 50 سال به انگلیسی ترجمه شد) ساخته شده امیر ویلسون نقش پسری به نام تیوری را بازی می کند که فرزندخوانده یک لرد است اما با وجود علاقه فراوانی که لرد به او دارد در مبارزه ضعیف است و داشتن چنین پسری برای یک لرد مایه آبروریزی محسوب می شود . پس تیوری به مسابقاتی فرستاده می شود که مخصوص نوجوانان هم سن و سال اوست و برگزیدگانش می توانند به جمع شوالیه های ملکه ملحق شوند . این ملکه قرار است با پسر پادشاه همسایه ازدواج کند غافل از اینکه پسر دیگر پادشاه بعد از فتح سرزمین همسایه جنوبی ، حالا می خواهد هر سه سرزمین را یکی و از آن خود کند . یک شوالیه دلاور به نقشه های او پی برده و با دست یافتن به نامه ایی که نام تمام لردهای خائن و توطئه گر در آن نوشته شده ، سعی می کند نامه را به دست پادشاه برساند اما زخمی می شود و قبل از اینکه بمیرد نامه را به دست تیوری می سپارد ، و حالا تیوری باید با کمک چند نوجوان دیگر جلو توطئه را بگیرد ...
***
سریال
پسرها
فصل دوم
(2020) :
برخلاف فصل اول که داستانی کاملاً غافلگیرکننده و پر چالش داشت ، در این فصل سازندگان بیشتر روی هجو وقایع سیاسی و اجتماعی (از نژاد پرستی گرفته تا مذاهب جعلی نوظهور) متمرکز بوده اند و با اینکه چند غافلگیری قابل توجه برای تماشاگران کنار گذاشته اند بیشتر سعی کرده اند با صحنه های حال به هم زن و عجیب و غریبی که در هیچ بقالی پیدا نمی شود جلب توجه کنند! بعلاوه سازندگان در متن داستان مرتکب یک خطای بزرگ شده اند ؛ انتظار تماشاگران پس از پایان فصل اول این بود که در ادامه تقابل بوچر و هوملندر به اوج برسد ، اما تیم فیلمنامه نویس به این نتیجه رسیده اند که اگر از نقطه اوج تقابل این دو شخصیت عبور کنند ، سریال جذابیت و کشش خود را از دست خواهد داد ، پس این تقابل را به حاشیه رانده و در عوض یک دشمن جدید به نام لیبرتی را در برابر هر دو جبهه قرار داده اند . اتفاقی که احتمال می رود در فصل بعدی هم به شکل دیگری تکرار شود و در این صورت طرفداران مجموعه را سرخورده خواهد کرد . در مجموع فصل دوم پسرها جذابیت فصل اول را ندارد اما هنوز هم سرگرم کننده است و تا افتادن به ته دره فاصله دارد!
***
پسرها
فصل دوم
(2020) :
برخلاف فصل اول که داستانی کاملاً غافلگیرکننده و پر چالش داشت ، در این فصل سازندگان بیشتر روی هجو وقایع سیاسی و اجتماعی (از نژاد پرستی گرفته تا مذاهب جعلی نوظهور) متمرکز بوده اند و با اینکه چند غافلگیری قابل توجه برای تماشاگران کنار گذاشته اند بیشتر سعی کرده اند با صحنه های حال به هم زن و عجیب و غریبی که در هیچ بقالی پیدا نمی شود جلب توجه کنند! بعلاوه سازندگان در متن داستان مرتکب یک خطای بزرگ شده اند ؛ انتظار تماشاگران پس از پایان فصل اول این بود که در ادامه تقابل بوچر و هوملندر به اوج برسد ، اما تیم فیلمنامه نویس به این نتیجه رسیده اند که اگر از نقطه اوج تقابل این دو شخصیت عبور کنند ، سریال جذابیت و کشش خود را از دست خواهد داد ، پس این تقابل را به حاشیه رانده و در عوض یک دشمن جدید به نام لیبرتی را در برابر هر دو جبهه قرار داده اند . اتفاقی که احتمال می رود در فصل بعدی هم به شکل دیگری تکرار شود و در این صورت طرفداران مجموعه را سرخورده خواهد کرد . در مجموع فصل دوم پسرها جذابیت فصل اول را ندارد اما هنوز هم سرگرم کننده است و تا افتادن به ته دره فاصله دارد!
***
انیمه سریالی
حماسه وینلند
(2019) :
اغراق نخواهد بود اگر ادعا کنم حماسه وینلند بهترین انیمه ساخته شده براساس یک موضوع تاریخی واقعی است! انیمه محصول ویت استودیو ژاپن (که در تولید نبرد تایتان ها هم همکاری داشته) براساس مجموعه مانگایی به همین نام نوشته ماکوتو یوکی موری ، بخش شده از شبکه NHK ژاپن و سرویس پخش آنلاین آمازون ، در درجه اول نشان می دهد آقای یوکی موری تا چه حد بر تاریخ قرون وسطی اروپا و بخصوص عصر وایکینگ ها مسلط است (آن هم چندین سال قبل از آغاز پخش سریال معروف وایکینگها) که با وجود قرار دادن چند شخصیت اصلی خیالی در کنار شخصیت های واقعی تاریخی ، تحریفی در تاریخ اتفاق نمی افتد و مخاطبان را بخوبی با تاریخ و فضای سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی بریتانیای اوایل قرن یازدهم میلادی آشنا می نماید . ویژگی با ارزشی که تاکنون در کمتر انیمه و انیمیشن دیگری دیده ایم . اما از تاریخ که بگذریم از هر لحاظ فنی و هنری دیگری هم حماسه وینلند عالی و کم نقص است . شخصیت پردازی ها فوق العاده است و مخاطب را با تک تک کاراکترها و سرنوشتشان همراه می کند . صحنه های اکشن هم با وجود خشونت نسبتاً زیاد ، به خوبی طراحی شده اند و سازندگان در صحنه های نبرد زشتی و زیبایی ، خشونت و سلحشوری را در کنار هم به نمایش گذاشته اند . در حماسه وینلند با پسر کوچکی به نام تورفین همراه می شویم . تورفین پسر تور است ؛ یک جنگجوی بزرگ و قدرتمند وایکینگ که از جنگ خسته شده و به ایسلند فرار کرده و رویای رفتن به سرزمین افسانه ایی وینلند (آمریکای شمالی) را دارد اما جنگ سالاران دوباره به سراغش می آیند و او را به دامی مرگبار می کشانند که توسط یک دزد دریایی به نام آسکلاد پهن شده . تورفین بعد از مرگ پدرش قسم می خورد از آسکلاد انتقام بگیرد اما هنوز کوچکتر و کم تجربه تر از آن است که حریف آسکلاد شود پس دزد دریایی به او اجازه می دهد همه جا همراهش باشد و در کارها کمکش کند به شرط آنکه هر وقت صلاح دید اجازه دهد تورفین با او دوئل کند ... حماسه وینلند با همه خوبی ها و مزایایش آنقدری که سازندگان انتظار داشتند در جذب مخاطب موفق نبوده بنابراین بعد از پایان فصل اول (در 24 قسمت) هنوز برای ساخت ادامه آن تصمیم گیری نشده است . اتفاقی که امیدوارم هرچه زودتر رخ دهد .
(تماشای این انیمیشن به دلیل وجود صحنه های غیر اخلاقی و همچنین صحنه های خشن ، بدون سانسور و به افراد کمتر از 15 سال توصیه نمی شود)
***
حماسه وینلند
(2019) :
اغراق نخواهد بود اگر ادعا کنم حماسه وینلند بهترین انیمه ساخته شده براساس یک موضوع تاریخی واقعی است! انیمه محصول ویت استودیو ژاپن (که در تولید نبرد تایتان ها هم همکاری داشته) براساس مجموعه مانگایی به همین نام نوشته ماکوتو یوکی موری ، بخش شده از شبکه NHK ژاپن و سرویس پخش آنلاین آمازون ، در درجه اول نشان می دهد آقای یوکی موری تا چه حد بر تاریخ قرون وسطی اروپا و بخصوص عصر وایکینگ ها مسلط است (آن هم چندین سال قبل از آغاز پخش سریال معروف وایکینگها) که با وجود قرار دادن چند شخصیت اصلی خیالی در کنار شخصیت های واقعی تاریخی ، تحریفی در تاریخ اتفاق نمی افتد و مخاطبان را بخوبی با تاریخ و فضای سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی بریتانیای اوایل قرن یازدهم میلادی آشنا می نماید . ویژگی با ارزشی که تاکنون در کمتر انیمه و انیمیشن دیگری دیده ایم . اما از تاریخ که بگذریم از هر لحاظ فنی و هنری دیگری هم حماسه وینلند عالی و کم نقص است . شخصیت پردازی ها فوق العاده است و مخاطب را با تک تک کاراکترها و سرنوشتشان همراه می کند . صحنه های اکشن هم با وجود خشونت نسبتاً زیاد ، به خوبی طراحی شده اند و سازندگان در صحنه های نبرد زشتی و زیبایی ، خشونت و سلحشوری را در کنار هم به نمایش گذاشته اند . در حماسه وینلند با پسر کوچکی به نام تورفین همراه می شویم . تورفین پسر تور است ؛ یک جنگجوی بزرگ و قدرتمند وایکینگ که از جنگ خسته شده و به ایسلند فرار کرده و رویای رفتن به سرزمین افسانه ایی وینلند (آمریکای شمالی) را دارد اما جنگ سالاران دوباره به سراغش می آیند و او را به دامی مرگبار می کشانند که توسط یک دزد دریایی به نام آسکلاد پهن شده . تورفین بعد از مرگ پدرش قسم می خورد از آسکلاد انتقام بگیرد اما هنوز کوچکتر و کم تجربه تر از آن است که حریف آسکلاد شود پس دزد دریایی به او اجازه می دهد همه جا همراهش باشد و در کارها کمکش کند به شرط آنکه هر وقت صلاح دید اجازه دهد تورفین با او دوئل کند ... حماسه وینلند با همه خوبی ها و مزایایش آنقدری که سازندگان انتظار داشتند در جذب مخاطب موفق نبوده بنابراین بعد از پایان فصل اول (در 24 قسمت) هنوز برای ساخت ادامه آن تصمیم گیری نشده است . اتفاقی که امیدوارم هرچه زودتر رخ دهد .
(تماشای این انیمیشن به دلیل وجود صحنه های غیر اخلاقی و همچنین صحنه های خشن ، بدون سانسور و به افراد کمتر از 15 سال توصیه نمی شود)
***
سریال
نیروی اهریمنی اش
فصل دوم
(2020) :
در مورد این سریال قبلاً بطور مفصل توضیح داده بودم و بنابراین نیازی نیست که دوباره وارد برخی مباحث و جزییات شویم . فصل دوم سریال نیروی اهریمنی اش هم مثل فصل اول تقریباً بطور کامل به متن کتاب های فیلیپ پولمن وفادار است و حتی برخی سکانس هایی که می شد با کمی دستکاری در جزییات پرهیجان تر کرد را هم بخاطر وفاداری به متن کتاب به همان شکل خشک تر و کم هیجان تر به تصویر در آورده اند . در واقع فصل دوم نیروی اهریمنی اش به شکلی ساخته شده که انگار سازندگان علاقه چندانی به آن نداشته اند و صرفاً با هدف رسیدن به بخش های هیجان انگیزتر و پر تنش تر کتاب ها ، مجبور به تولید و عبور از این مرحله بوده اند . مثلاً شهر نیمه متروکه که بیشتر داستان فصل دوم در آن می گذرد شبیه یک شهر کوچک محلی ایتالیایی است و هیچ شباهتی به شهری که مردمش قرن ها با استفاده از خنجر از دنیاهای دیگر دزدی کرده و ثروتمند شده اند ندارد! در حالی که با کمی وقت گذاشتن و توجه بیشتر می شد شهری طراحی کرد که همپای میناس تریت ارباب حلقه ها باشد! با همه این ها مهمترین نقطه قوت سریال بازی های آن است ؛ امیر ویلسون و دافنه کین تمام تلاششان را کرده اند تا مکمل هم باشند و آن چیزی که در مورد فصل اول گفتم (که به هم نمی آیند) را جبران کنند . در بین بازیگران فرعی هم کار کلارک پیترز از همه بهتر است و در تمام سکانس های مشترکی که با روث ویلسون و بازیگران دیگر دارد ، کاملاً صحنه را از آن خود می نماید . نکته دیگر اینکه در این فصل خیلی به وجه ملحدانه و ناخداباورانه داستان پولمن پرداخت نمی شود که شاید مورد مثبتی باشد اما حضور ناگهانی و چالش طلبانه لرد ازریل در آخرین سکانس فصل کوچکترین جای خوشبینی برای حفظ این روند در فصل بعدی باقی نمی گذارد .
***
نیروی اهریمنی اش
فصل دوم
(2020) :
در مورد این سریال قبلاً بطور مفصل توضیح داده بودم و بنابراین نیازی نیست که دوباره وارد برخی مباحث و جزییات شویم . فصل دوم سریال نیروی اهریمنی اش هم مثل فصل اول تقریباً بطور کامل به متن کتاب های فیلیپ پولمن وفادار است و حتی برخی سکانس هایی که می شد با کمی دستکاری در جزییات پرهیجان تر کرد را هم بخاطر وفاداری به متن کتاب به همان شکل خشک تر و کم هیجان تر به تصویر در آورده اند . در واقع فصل دوم نیروی اهریمنی اش به شکلی ساخته شده که انگار سازندگان علاقه چندانی به آن نداشته اند و صرفاً با هدف رسیدن به بخش های هیجان انگیزتر و پر تنش تر کتاب ها ، مجبور به تولید و عبور از این مرحله بوده اند . مثلاً شهر نیمه متروکه که بیشتر داستان فصل دوم در آن می گذرد شبیه یک شهر کوچک محلی ایتالیایی است و هیچ شباهتی به شهری که مردمش قرن ها با استفاده از خنجر از دنیاهای دیگر دزدی کرده و ثروتمند شده اند ندارد! در حالی که با کمی وقت گذاشتن و توجه بیشتر می شد شهری طراحی کرد که همپای میناس تریت ارباب حلقه ها باشد! با همه این ها مهمترین نقطه قوت سریال بازی های آن است ؛ امیر ویلسون و دافنه کین تمام تلاششان را کرده اند تا مکمل هم باشند و آن چیزی که در مورد فصل اول گفتم (که به هم نمی آیند) را جبران کنند . در بین بازیگران فرعی هم کار کلارک پیترز از همه بهتر است و در تمام سکانس های مشترکی که با روث ویلسون و بازیگران دیگر دارد ، کاملاً صحنه را از آن خود می نماید . نکته دیگر اینکه در این فصل خیلی به وجه ملحدانه و ناخداباورانه داستان پولمن پرداخت نمی شود که شاید مورد مثبتی باشد اما حضور ناگهانی و چالش طلبانه لرد ازریل در آخرین سکانس فصل کوچکترین جای خوشبینی برای حفظ این روند در فصل بعدی باقی نمی گذارد .
***
رفتگرهای فضایی
(2020) :
سینمای تجاری کره جنوبی در ادامه تلاش برای دیده شدن در بازارهای جهانی این بار سراغ فضا رفته تا از چینی ها و زمین سرگردانشان عقب نیافتد . اما اگر فیلم علمی-تخیلی فضایی چینی ها دارای ایده های ناب و بکری برگرفته از فرهنگ سیاسی کشورشان بود ، رفتگرهای فضایی کره ایی ها یک آش شلم شوربا است از مخلوط کردن چندین فیلم مختلف آمریکایی از بهشت نیل بلوم کمپ تا نگهبانان کهکشان جیمز گان و حتی کمی هم از هوش مصنوعی استیون اسپیلبرگ! داستان فیلم ساخته جو سونگ هی (که پیشتر با فیلم " پسر گرگ نما " در سال 2012 تا حدودی در سینمای تجاری کره جنوبی اسم و رسم پیدا کرده بود) که شبکه نتفلیکس پخش جهانی آن را بر عهده گرفت ، در سال 2092 رخ می دهد ، زمانی که سطح زمین بشدت آلوده و غیر قابل تحمل شده و بسیاری از مردم به زندگی در فضا رو آورده اند اما فقط ساکنان ایستگاه فضایی UTS در رفاه و امنیت کامل به سر می برند و بقیه مدارنشین ها عمدتاً مجبور به زباله گردی و جمع آوری زباله های فضایی برای کسب درآمد هستند . در این بین یک تیم زباله جمع کن بسیار ماهر که بعداً معلوم می شود هرکدام برای خودشان داستان مفصلی داشته اند تا به آنجا برسند ، یک ربات کودک نما پیدا می کنند که ماموران UTS شدیداً دنبال گرفتنش هستند ، حالا اعضا گروه بر سر یک دو راهی اخلاقی قرار گرفته اند چون از یک طرف علاقه شان به این دختر کوچک لحظه به لحظه بیشتر می شود و از طرف دیگر مهلت رهبر گروه برای جمع کردن مبلغ مورد نیاز برای پیدا کردن جسد دختر گمشده اش در فضا رو به اتمام است ، غافل از اینکه ... بله همانطور که خواندید این فیلم لحاف چهل تکه است از ایده های سرقتی فیلم های دیگر ، با این وجود در اجرا به اثری سرگرم کننده و پر انرژی تبدیل شده و اگر ایرادات متعدد فیلمنامه را نادیده بگیرید ، برای وقت گذرانی گزینه خوبی هم هست . چینی ها در زمین سرگردان ایده بسیار بزرگی داشتند که در اجرا ناموفق از آب در آمد ، این شاید تفاوت فیلمسازی در دو کشور باشد .
(2020) :
سینمای تجاری کره جنوبی در ادامه تلاش برای دیده شدن در بازارهای جهانی این بار سراغ فضا رفته تا از چینی ها و زمین سرگردانشان عقب نیافتد . اما اگر فیلم علمی-تخیلی فضایی چینی ها دارای ایده های ناب و بکری برگرفته از فرهنگ سیاسی کشورشان بود ، رفتگرهای فضایی کره ایی ها یک آش شلم شوربا است از مخلوط کردن چندین فیلم مختلف آمریکایی از بهشت نیل بلوم کمپ تا نگهبانان کهکشان جیمز گان و حتی کمی هم از هوش مصنوعی استیون اسپیلبرگ! داستان فیلم ساخته جو سونگ هی (که پیشتر با فیلم " پسر گرگ نما " در سال 2012 تا حدودی در سینمای تجاری کره جنوبی اسم و رسم پیدا کرده بود) که شبکه نتفلیکس پخش جهانی آن را بر عهده گرفت ، در سال 2092 رخ می دهد ، زمانی که سطح زمین بشدت آلوده و غیر قابل تحمل شده و بسیاری از مردم به زندگی در فضا رو آورده اند اما فقط ساکنان ایستگاه فضایی UTS در رفاه و امنیت کامل به سر می برند و بقیه مدارنشین ها عمدتاً مجبور به زباله گردی و جمع آوری زباله های فضایی برای کسب درآمد هستند . در این بین یک تیم زباله جمع کن بسیار ماهر که بعداً معلوم می شود هرکدام برای خودشان داستان مفصلی داشته اند تا به آنجا برسند ، یک ربات کودک نما پیدا می کنند که ماموران UTS شدیداً دنبال گرفتنش هستند ، حالا اعضا گروه بر سر یک دو راهی اخلاقی قرار گرفته اند چون از یک طرف علاقه شان به این دختر کوچک لحظه به لحظه بیشتر می شود و از طرف دیگر مهلت رهبر گروه برای جمع کردن مبلغ مورد نیاز برای پیدا کردن جسد دختر گمشده اش در فضا رو به اتمام است ، غافل از اینکه ... بله همانطور که خواندید این فیلم لحاف چهل تکه است از ایده های سرقتی فیلم های دیگر ، با این وجود در اجرا به اثری سرگرم کننده و پر انرژی تبدیل شده و اگر ایرادات متعدد فیلمنامه را نادیده بگیرید ، برای وقت گذرانی گزینه خوبی هم هست . چینی ها در زمین سرگردان ایده بسیار بزرگی داشتند که در اجرا ناموفق از آب در آمد ، این شاید تفاوت فیلمسازی در دو کشور باشد .