کارگاه : نقدي بر فيلم «سقوط شاهين سياه» يا اسطورۀ مدرن

در اين بخش مي‌توانيد در مورد کليه‌ي مباحث فيلم و سينما به بحث بپردازيد

مدیر انجمن: شوراي نظارت

Captain I
Captain I
پست: 623
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ اسفند ۱۳۸۵, ۱۲:۳۵ ب.ظ
سپاس‌های دریافتی: 54 بار

پست توسط Palang mah gerefteh »

[align=justify]گفتگوی هوت سرباز نیروی دلتا و سرگروهبان رنجر (همان سرگروهبانی که او را فیلسوف انساندوست نامیده بودند) از صحنه های پایان فیلم است. دربارۀ این صحنه که بخشی از مکالماتش را در نقل قول از« بیگ- من» مشاهده می کنیم، در واقع در استراتژی کارگردان برای این فیلم ثبت نام می کند. پیش از این نیز مطالبی در این باره نوشتم. استراتژی کارگردان فیلم بر این اساس است که جبهۀ آمریکاییها را بطور کلی از سیاست دور کند و برعکس مسائل سیاسی و مکر و حیله ها و جنایات را به جبهۀ سومالیاییها نسبت دهد.
بر این اساس گفته های «هوت » سرباز نیروی دلتا مفهوم جنگ را تنها به این نکته خلاصه می داند که ما برای حمایت از یکدیگر می جنگیم، بخاطر دوستانمان و نه چیزی فراتر از این. هیچ علت دیگری وجو ندارد. یعنی اینکه این سربازهای دلتا یا رنجر و یا هر گروه پیشگام دیگری در برقراری قانون و دموکراسی در جهان، یعنی افرادی که قرار است دنیا را عوض کنند و اسکلتهای سومالیایی را از مرگ و بدبختی نجات دهند، فقط زمانی می جنگند که به آنها حمله شده باشد و فقط هم بخاطر یکدیگر و نجات دوستانشان می جنگند، « چیز دیگری وجود ندارد» این حرف سرباز نیروی دلتا ست « چیز دیگری وجود ندارد»
و اتفاقا این گفتگو باز هم یکی دیگر از تناقضات گفتمان این فیلم را آشکار می سازد و آنهم تقابل گفتمان سرگروهبان رنجر و سرباز نیروی دلتا ست. همانطور که می دانیم سرگروهبان رنجر یعنی فردی که دیگران او را فیلسوف می نامند، بر این عقیده است که در طول آموزشهایش پیش از همه به او آموخته اند که چگونه دنیا را دگر گون کند، در حالی که نظریات سرباز نیروی دلتا موضوع را تا حد یک حادثۀ روزمره و عادی تقلیل می بخشد.
در این صحنه اتفاق دیگری می افتد و آنهم این است که، هوت اسلحه اش را بر می دارد که دوباره به شهر باز گردد زیرا افرادی هنوز در آنجا باقی مانده اند و به کمک او نیاز دارند. در این لحظه فیلسوف هم تفنگش را برمی دارد که او را همراهی کند، ولی هوت به او می گوید که تنهایی بهتر می تواند از عهدۀ اینکار بر بیاید...
اینجا ما بطور قطع با اسطورۀ مدرن « روبنسون کروزوئه» سروکار پیدا می کنیم، یک رامبو که تنهایی می خواهد با غول موگادیشو در بیافتد همانطور که احتمالا می خواهد به تنهایی تمام زمین را از آن خود سازد و تمام ذخیرۀ بانکی...
فقط همین باقی می ماند که ما او را باور کنیم. البته شاید می توانستیم او را باور کنیم ولی به این شرط که تجربۀ عملی آنرا تأیید می کرد. واقعیت این این است که همینهای نوعی در برابر مرزبانان ایرانی خودشان را خیس کردند. متأسفانه و یا خوشبختانه تجربۀ تاریخی نشان داده است که چنین کماندوهای عجیب الخلقه ای در نهایت انسان هستند با تمام محدودیتهای یک انسان. این هیچ جای شرمندگی نیست که تحت شرایط خاصی افرادی بخودشان بشاشند (با عرض معذرت از همگی) ولی جای شرمندگی ست که ما بخواهیم جنایت علیه بشریت را بجای نجات نوع بشر تبلیغ کنیم . 


[External Link Removed for Guests]
Captain I
Captain I
پست: 623
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ اسفند ۱۳۸۵, ۱۲:۳۵ ب.ظ
سپاس‌های دریافتی: 54 بار

پست توسط Palang mah gerefteh »

  اي بر پدافند فرهنگي و هنري در منازعات نرم
نژاد پرستی فرهنگی در «سقوط شاهین سیاه» 


[align=justify]متأسفانه بعلت عدم همکاری داوطلبان برای تداوم این رزمایش در بخش پدافند نامنظم در عرصۀ منازعات نرم، مجبور هستم که به تنهایی به فعالیتهایم ادامه دهم و چونکه من در بخش آفندی نیز فعالیت می کنم، فرصت کافی نداشتم تا آنطور که باید و شاید به بررسی «سقوط شاهین سیاه» بپردازم.
بنابراین تصمیم گرفتم که این کارگاه را با طرح آخرین موضوعی که بنظرم می رسید یعنی نژاد پرستی فرهنگی در این فیلم، کمابیش موقتا کار تحلیل را تمام شده اعلام کنم.
ولی پیش از اینکه به عناصر نژادپرستی فرهنگی در «سقوط شاهین سیاه» بپردازم، ضروری ست تا دربارۀ مفهوم نژادپرستی فرهنگی توضیحات مختصری بنویسم.
البته یک مقالۀ خیلی خوب از یک محقق بسیار خوب بنام اتین بالیبار ترجمه کرده ام که به موضوع رابطۀ نژاد پرستی و ملیت گرایی مربوط می شود. ولی متأسفانه نمی توانم فعلا آنرا در اینجا ضمیمه کنم چرا که باید آنرا با نام واقعی خودم چاپ کنم... بهر صورت یک نکتۀ بسیار بسیار اساسی در این مقاله هست که اینرا می توانم در اینجا بنویسم و آنهم مربوط است به خصوصیت نژاد پرستی در عصر حاضر ( عصر حاضر یعنی تقریبا در این یک دو سه دهۀ اخیر).
اولا باید دانست که نژادپرستی یک مقولۀ تاریخی ست و روابط تنگاتنگی با ملیِت گرایی دارد و تقریبا همیشه از آن برای گسترش خود استفاده می کند. بحث ظاهرا ساده ای بنظر می رسد ولی در واقع پیچشها و چرخشهایی دارد که من وارد این مباحث نمی شوم. تنها به این نکته اشاره می کنم که نژادپرستی که تا پیش از این به شاخصهای طبیعی تکیه می کرد، از این پس خصلت فرهنگی پیدا کرده است. بعنوان مثال می توانیم موضوع برخورد تمدنها یا گفتگوی تمدنها را جزء همین چرخش در موضع نژاد پرستی معاصر بدانیم. البته نشان دادن این رابطه به بررسیهای بیشتری نیاز دارد.
ولی آن مطلبی که من می خواهم در اینجا کاملا روشن باشد، همانطور که در بالا گفتم، خصلت فرهنگی و تمایلات فرهنگی در نژاد پرستی معاصر ا ست. افراد را از این پس بخاطر رنگ پوست و یا ملیت تحقیر و یا سرزنش نمی کنند بلکه وقتی می خواهند از فرد عرب حرف بزنند، می گویند عربها دزد هستند، یا این و یا آن عرب معتاد است. یکی از اساتید دانشگاهی زمان پهلوی که الان در آمریکا برای ایرانیها برنامۀ تلویزیونی اجرا می کند در مورد ریشۀ نام «فلسطین» می گفت که این نام در اصل ایرانی ست و ایرانیان آنرا «پلشتیان» می خواندند و مردمان این منطقه را پلشت و پست می شمردند. خود مردم منطقه نیز همین نامی را که ایرانیها به آنها اتلاق می کرده اند پذیرفته و اندک اندک پلشتیان را به پالستین و سپس به فلسطین تبدیل کرده اند. مشاهده می کنیم که گفتمان ناسیونالیسم ایرانی تا چه اندازه با گفتمان نژاد پرستانه پیوند می خورد.
نگرانی روشنفکران مبارز و مخالف نژاد پرستی این است که همواره مشاهده می کنند که این نوع نژاد پرستی در ساحت نهادینه تحقق یافته و در اشکال بسیار ظریف و باریک قانونیت پیدا می کند. به عبارت دیگر یعنی روزمره شدن خشونت. البته برخی محققین نژاد پرستی از هر نوع و تبعیض از هر نوع را در پیوند با یکدیگر دانسته و در نهایت نژادپرستی و تبعیض (تبعیض جنسی ، تبعیض نژادی و ملی و مذهبی و به همنوال تبعیض طبقاتی) از هر نوع را از ارتعاشات و نتایج سیستم طبقاتی و حاکمیت یک طبقه بر طبقات دیگر ارزیابی می کنند.

با این مقدمۀ بسیار مختصر می پردازیم به مفاهیم نژاد پرستانه در فیلم «سقوط شاهین سیاه». کاری که باید در این زمینه انجام گیرد، مشخص ساختن صحنه هایی ست که (بعنوان زیر مجموعه) در این رابطه می توانند مطرح شوند. من به یکی دو صحنه اشاره خواهم داشت.
یکی از صحنه ها زمانی ست که کامیون آذوقه جلوی پست صلیب سرخ توقف می کند و شهروندان گرسنۀ موگادیشو به دور آن تجمع می کنند و در حالی که بالگرداهای آمریکایی از بالا صحنه را تحت نظر دارند، سربازان ژنرال عیدید با مسلسل سنگین مردم را به گلوله می بندند.

در اینجا می توانیم مشاهده کنیم که کارگردان فیلم برای بی اعتبار ساختن ژنرال عیدید و سربازان او به رنگ پوست آنها نمی پردازد بلکه مشخصا به عمل وحشیانه ای که از آنها سر زده است اشاره دارد. بنابراین ژنرال عیدید سومالیایی آدم کش است و سربازان او نیز آدم کش و جنایتکار هستند و مردم گرسنه و بی دفاع را به گلوله می بندند. و از گفتگوی رادیو یی خلبان بالگرد آمریکایی و مرکز فرماندهی اینطور بر می آید که از نظر قوانین بین المللی دست و پایشان برای هرگونه دخالتی در این زمینه بسته است و تنها می توانند شاهد کشتار مردم باشند.
البته من در بررسی نشریات ماه اکتبر سال 1993 تا جایی که آرشیوهای انترنتی بمن اجازه می دادند، هنوز خبری در رابطه با کشتار مردم موگادیشو توسط سربازان ژنرال عیدید پیدا نکرده ام. ولی برعکس یکی از خبرها مربوط است به کشتار مردم موگادیشو توسط ارتش آمریکا بتاریخ 12 ژوئیه که پیش از این شرح ماجرا را به تفصیل آوردیم.

دومین صحنه که از نقطه نظر نژاد پرستی فرهنگی باید مورد توجه ما باشد، صحنه ای ست که پس از صرف غذا سربازان آمریکایی دورهم جمع شده اند، یکی از آنها در حال خواندن کتابی دربارۀ سومالی ست و می گوید : « اینجا نوشته شده است که اگر یک اسکلت یک اسکلت دیگر را بکشد( اسکلت یعنی فرد سومالیایی به این علت که از فرط گرسنگی به اسکلت تبدیل شده است. روشن است که نامیدن شهروندان یک کشور به این شکل تحقیر آمیز بنظر می رسد) باید به قبیلۀ مقتول صد شتر جریمه بپردازد.»
در اینجا ما با فرد آمریکایی بعنوان نمایندۀ تمدنی برتر سروکارداریم که از رسوم تمدنی ورشکسته و اسکلت شده شگفت زده شده و با خنده و تمسخر آنرا به اطلاع هم قطارانش می رساند که آنها هم بدانند که حضورشان در اینجا بی دلیل نیست. به این ترتیب است که حضور آمریکا در چنین منطقه ای حقانیت پیدا می کند.
این همان چیزی ست که ما نژادی پرستی فرهنگی می نامیم.
و باز هم باید دانست که نژاد پرستی فرهنگی با علم شرق شناسی روابط تنگاتنگی دارد. یکی از عناصر شرق شناسی همانطور که پیش این نیز اشاراتی به آن داشتیم، همواره خلع ید کردن از فرد شرقی است (یعنی حذف سوژه) (در فارسی کلمۀ سوژه را گاهی شناسه گر ترجمه کرده اند) و دیگر اینکه تنها غرب است که وظیفۀ باز سازی جهان را بعهده دارد.
در همین انجمن سینما من یک تاپیک دربارۀ مفهوم سینمای ایران در عرصۀ مابین فرهنگی باز کرده ام و مشاهده می کنیم که سینمای ایران نیز در همین متن شرق شناسی واقع شده است. از طرف دیگر بعلت محدود بودن آن به افراد صاحب امتیاز ماهیتا در خلع ید از شهروندان در فعالیتهای فرهنگی و هنری ثبت نام می کند.
چونکه اثر هنری و نهادهایی که عهده دار عرضۀ آن در سطح اجتماعی هستند، اثر هنری را قاعدتا نمی توانند تنها برای دیدن و شنیدن و خواندن معرفی کنند. زیرا اثر هنری اصیل همواره دعوت به خلق اثر است. از زمانی که شرایط بنیادی خلق اثر در انحصار یک عدۀ معدود باشد، در اینصورت باید کل سیستم اجتماعی را زیر علامت سؤال ببریم.
بنابراین فیلمی نظیر «سقوط شاهین سیاه» و یا هر فیلم یا اثر دیگری می بایستی از این نقطه نظر یعنی از نقطه نظر شرایط عمومی خلق اثر هنری در متن جامعه (هر جامعه ای) مورد بررسی قرار گیرد.
چندی پیش به مناسبت نمایش فیلم انیمیشن خاصی در ایران که الان تیتر آن را بخاطر نمی آورم، در رادیو مصاحبه ای با یک منقد ترتیب داده بودند. فردی که در واقع منقد بود در پاسخ به این پرسش که چنین فیلمهایی با تکنولوژی پیشرفته چه تأثیری بر سینمای ایران دارد، می گفت که تماشاگر ایرانی از دیدن این فیلم همان اندازه لذت می برد که یک تماشاگر اروپایی و آمریکایی. و نقد فیلم را صرفا در محدودۀ مصرف و دریافتی آن در نظر می گرفت. در حالی که حداقل برای من مسئلۀ اساسی امکانات و آزادی برابر برای تمام شهروندان در عرصۀ فرهنگ و هنر است. گاهی برخی رسانه ها وقتی دولت جلوی هنرمند خاص و شناخته شده ای را می گیرد ویا درخواست او را برای اجرای فیلم و یا تآتر رد می کند، داد و فریاد راه می اندازند که دولت آزادی بیان را قصابی می کند...ولی من همیشه در چنین مواردی از گفتمان چنین رسانه هایی نتیجه گرفته ام که اینها خودشان اولین دشمنان آزادی و خلاقیت هنری هستند. زیرا که شاخصهای آنها برای ارزیابی آزادی بیان و آزادی در خلق اثر هنری همیشه محدود بوده است به یک عدۀ خاص و شناخته شده که اتفاقا هیچ حرفی برای گفتن ندارند. 
Administrator
Administrator
نمایه کاربر
پست: 15899
تاریخ عضویت: جمعه ۷ بهمن ۱۳۸۴, ۷:۵۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 72684 بار
سپاس‌های دریافتی: 31680 بار
تماس:

پست توسط Mahdi1944 »

Palang mah gerefteh جان
ضمن تشکر از تاپيک زيباتون، لطفا براي ارسال از رنگ و سايز استاندارد استفاده کنيد تا نظم تاپيک‌ها حفظ بشه
زندگي صحنه يکتاي هنرمندي ماست هرکسي نغمه خود خواند و از صحنه رود
صحنه پيوسته به جاست خرم آن نغمه که مردم بسپارند به ياد


[External Link Removed for Guests] | [External Link Removed for Guests] | مجله الکترونيکي سنترال کلابز

[External Link Removed for Guests] | [External Link Removed for Guests] | [External Link Removed for Guests]

لطفا سوالات فني را فقط در خود انجمن مطرح بفرماييد، به اين سوالات در PM پاسخ داده نخواهد شد
Junior Poster
Junior Poster
نمایه کاربر
پست: 188
تاریخ عضویت: شنبه ۱۰ شهریور ۱۳۸۶, ۸:۰۰ ب.ظ
سپاس‌های دریافتی: 14 بار

پست توسط maryam-paizi »

palang mah grefteh) اميدوارم درست تايپ کرده باشم با اين اسم دور و دراز)!
نقد هايت در مورد فيلم سقوط شاهين سياه بسيار عالي است ! :razz: اما دوست عزيز حتما لازم بود تمام تاريخ سومالي رو هم توضيح بدي!
فيلمblack hawk dawn يا همان سقوط شاهين سياه در سال1999 توسط ريدلي اسکات ساخته شد و در ان جاش هارتنت -اريک بانا و تام سايز مور و... بازي ميکردندد!
اين فيلم با بسياري از فيلم هاي که در مورد سربازان امريکايي ساخته شد تفاوت زيادي داشت مثلا در بسياري از صحنه ها شاهد سلاخي شدن و قتل عام سربازان امريکاييي هستيم.! که تا به حال در فيلمي نديدم. در ثاني گارگردان در فيلم نفرت مردم و شبح نظاميان را از سربازان آمريکايي پنهان نميکند. و دست آخر عملياتي که محرمانه بود و امريکايي هاي مغرور آن را به اطلاع سربازان سازمان ملل نرسانده بودند بالاخره مجبور شدند با حمايت سربازان پاکستاني از مهلکه بگريزند قبلا در ساير فيلمها اين آمريکايي ها بودند که ديگران را نجات ميدادند! :D
اي شهر بخواب که اين ديوانه مرده است!
Captain I
Captain I
پست: 623
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ اسفند ۱۳۸۵, ۱۲:۳۵ ب.ظ
سپاس‌های دریافتی: 54 بار

پست توسط Palang mah gerefteh »

maryam-paizi نوشته شده:palang mah grefteh) اميدوارم درست تايپ کرده باشم با اين اسم دور و دراز)!
نقد هايت در مورد فيلم سقوط شاهين سياه بسيار عالي است ! :razz: اما دوست عزيز حتما لازم بود تمام تاريخ سومالي رو هم توضيح بدي!
فيلمblack hawk dawn يا همان سقوط شاهين سياه در سال1999 توسط ريدلي اسکات ساخته شد و در ان جاش هارتنت -اريک بانا و تام سايز مور و... بازي ميکردندد!
اين فيلم با بسياري از فيلم هاي که در مورد سربازان امريکايي ساخته شد تفاوت زيادي داشت مثلا در بسياري از صحنه ها شاهد سلاخي شدن و قتل عام سربازان امريکاييي هستيم.! که تا به حال در فيلمي نديدم. در ثاني گارگردان در فيلم نفرت مردم و شبح نظاميان را از سربازان آمريکايي پنهان نميکند. و دست آخر عملياتي که محرمانه بود و امريکايي هاي مغرور آن را به اطلاع سربازان سازمان ملل نرسانده بودند بالاخره مجبور شدند با حمايت سربازان پاکستاني از مهلکه بگريزند قبلا در ساير فيلمها اين آمريکايي ها بودند که ديگران را نجات ميدادند! :D


Maryam-Paizi گرامی از خوانش و تشویقهای شما خیلی سپاسگذار هستم. از اسم شما هم سپاسگذارم زیرا که خیلی شاعرانه است . در مورد تاریخ خروج فیلم «سقوط شاهین سیاه» مطالبی در تاپیک اوّل نوشته بودم یعنی در تاپیک «سقوط هلیکوپتر آمریکایی : تخیل یا واقعیت» که آدرس آنرا در اینجا یادآوری می کنم . ولی خروج فیلم در آمریکا بسال 2001 است.
http://www.centralclubs.com/viewtopic.php?t=36067

در مورد تاریخ سومالی البته حق باشماست، و جای آن دارد که بیشتر از اینها دربارۀ آن نوشت. من سعی کردم بشکل اجمالی مطالبی را تهیه کنم ولی همینطور که مشاهده می کنید این تاپیک بعنوان کارگاه به کاربران پیشنهاد شده است و علاقمندان می توانند بر اساس گرایشهایشان در آن شرکت کنند و مطالبی را به آن اضافه نمایند. بنابراین اگر مایل هستید و به موضوع خاصی در تاریخ سومالی فکر می کنید که ذکر آن را برای این کارگاه ضروری و مفید می دانید، از همکاری شما خیلی خوشوقت خواهیم بود.

از یادآوری شما در مورد تقسیم نقشها سپاسگذارم. یادآوری شما موجب شد که من لیست کامل آنرا از ویکیپدیا کپی کنم که در زیر مشاهده خواهید کرد.
و امّا در مورد تحلیلتان از عکس العمل مردم (البته در فیلم) موگادیشو نسبت به سربازان آمریکایی، موافق نیستم و فیلم هم هست می توانیم این موضوع را بررسی کنیم . یعنی فیلم را بر اساس پیشنهاد شما تماشا کنیم (یعنی عکس العمل مردم موگادیشو در رابطه با سربازان آمریکایی) درفیلم شهروندان موگادیشو به چشم احترام و اطمینان به سربازان آمریکایی نگاه می کنند. فیلم انباشته است از صحنه های تبلیغاتی در این زمینه. ولی طبیعتا نگاه شما در رابطه با نفرت سربازان ژنرال عیدید علیه سربازان آمریکایی کاملا صحیح است.

تقسیم نقشها در فیلم

* Josh Hartnett : Matt Eversmann
* Ewan McGregor : John Grimes (VF : Bruno Choël)
* Jason Isaacs : Mike Steele
* Tom Sizemore : Danny McKnight
* William Fichtner : Jeff Sanderson
* Eric Bana : Norm « Hoot » Gibson
* Sam Shepard : William F. Garrison
* Ewen Bremner : Shawn Nelson
* Tom Hardy : Lance Twombly
* Ron Eldard : Michael Durant
* Charlie Hofheimer : James « Jamie » Smith
* Hugh Dancy : Kurt Schmid
* Tom Guiry : Ed Yurek
* Orlando Bloom : Todd Blackburn
Captain I
Captain I
پست: 623
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ اسفند ۱۳۸۵, ۱۲:۳۵ ب.ظ
سپاس‌های دریافتی: 54 بار

پست توسط Palang mah gerefteh »

بودجه : در سایتهای مختلف دربارۀ بودجۀ فیلم «سقوط شاهین سیاه» ارقام کاملا متفاوتی اعلام شده است که از 75 میلیون دلار شروع می شود تا 200 میلیون دلار. در فرصتهای بعدی دربارۀ موزیک متن این فیلم که توسط هانس زیمر Hans Zimmer ساخته شده است مطالبی خواهیم گفت.
تصویر
تصویر
Major I
Major I
پست: 430
تاریخ عضویت: جمعه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۶, ۱۰:۳۰ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1 بار
سپاس‌های دریافتی: 17 بار

پست توسط machkol »

با تشکر از شما آقا پلنگ بابت زحماتی که بابت این تاپیک کشیده اید.من از اینجا به تمامی دوستان توصیه می کنم که گرچه کمی طولانی است اما با خواندن آن هرگز ضرر نمی کنید.من که به شدت جذبش شدم.
فکر می کنم که دیگر بحث از لحاظ فرهنگی به پایان رسیده باشد.تنها چند سوال که بیشتر جنبه سیاسی دارند در ذهن من نقش بسته.
دلیل این جنگ داخلی طولانی و کودتاهای پی در پی و همچنین دلیل یا دلایل حمله امریکا به سومالی و دلایل کشتارهای امروز آن را نیز ذکر بفرمایید؟واقعا ایالات متحده از این همه دخالت و استیلا طلبی در جهان چه نفعی را دنبال می کند؟
غیر ممکن است که در نهایت آنچیزی نشویم که مردم فکر می کنند هستیم.
ژولیوس سزار
Captain I
Captain I
پست: 623
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ اسفند ۱۳۸۵, ۱۲:۳۵ ب.ظ
سپاس‌های دریافتی: 54 بار

پست توسط Palang mah gerefteh »

machkol نوشته شده:با تشکر از شما آقا پلنگ بابت زحماتی که بابت این تاپیک کشیده اید.من از اینجا به تمامی دوستان توصیه می کنم که گرچه کمی طولانی است اما با خواندن آن هرگز ضرر نمی کنید.من که به شدت جذبش شدم.
فکر می کنم که دیگر بحث از لحاظ فرهنگی به پایان رسیده باشد.تنها چند سوال که بیشتر جنبه سیاسی دارند در ذهن من نقش بسته.
دلیل این جنگ داخلی طولانی و کودتاهای پی در پی و همچنین دلیل یا دلایل حمله امریکا به سومالی و دلایل کشتارهای امروز آن را نیز ذکر بفرمایید؟واقعا ایالات متحده از این همه دخالت و استیلا طلبی در جهان چه نفعی را دنبال می کند؟


Machkol گرامی از خوانش و حضور شما و تمام کابران پژوهشگر این سایت در این کارگاه سپاسگذار هستم. و همینکه این کارگاه موجب پرسشهای تازه ای نزد شما شده است برای من موجب خوشوقتی ست زیرا با چنین خوانشها و پرسشهایی ست که می توانیم با این تاپیک کمی دورتر برویم و اندکی بیشتر به حقیقت نزدیک شویم. البته در مجموعه مطالبی که تا کنون بشکل مقدماتی و پراکنده دربارۀ تاریخ سومالی و حضور استعمار غرب در شاخ آفریقا نوشته ایم، دقیقا به پرسشهای شما مربوط می شود.
با این وجود جهت تعمیق بخشیدن به این مطالب و پاسخ به پرسش شما به فرصت بیشتری برای جمع آوری اطلاعات و رجوع به مفسرین سیاسی(بعنوان مثال مفسرینی نظیر نوآم شومسکی Noam Chomsky یا سمیر امین Samir Amin و...) نیاز خواهیم داشت. ولی پیش از اینها کارگاه را با بررسی موزیک متن فیلم ادامه خواهیم داد.
«تنها آنان که برخاک افتادند پایان جنگ را دیده اند.»تصویر
تصویر
تصویر
تصویر
Moderator
Moderator
پست: 2646
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۹ خرداد ۱۳۸۶, ۷:۴۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 22547 بار
سپاس‌های دریافتی: 14742 بار

پست توسط Shahbaz »

[External Link Removed for Guests]
Major I
Major I
پست: 430
تاریخ عضویت: جمعه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۶, ۱۰:۳۰ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1 بار
سپاس‌های دریافتی: 17 بار

پست توسط machkol »

Palang mah gerefteh نوشته شده:
machkol نوشته شده:با تشکر از شما آقا پلنگ بابت زحماتی که بابت این تاپیک کشیده اید.من از اینجا به تمامی دوستان توصیه می کنم که گرچه کمی طولانی است اما با خواندن آن هرگز ضرر نمی کنید.من که به شدت جذبش شدم.
فکر می کنم که دیگر بحث از لحاظ فرهنگی به پایان رسیده باشد.تنها چند سوال که بیشتر جنبه سیاسی دارند در ذهن من نقش بسته.
دلیل این جنگ داخلی طولانی و کودتاهای پی در پی و همچنین دلیل یا دلایل حمله امریکا به سومالی و دلایل کشتارهای امروز آن را نیز ذکر بفرمایید؟واقعا ایالات متحده از این همه دخالت و استیلا طلبی در جهان چه نفعی را دنبال می کند؟


Machkol گرامی از خوانش و حضور شما و تمام کابران پژوهشگر این سایت در این کارگاه سپاسگذار هستم. و همینکه این کارگاه موجب پرسشهای تازه ای نزد شما شده است برای من موجب خوشوقتی ست زیرا با چنین خوانشها و پرسشهایی ست که می توانیم با این تاپیک کمی دورتر برویم و اندکی بیشتر به حقیقت نزدیک شویم. البته در مجموعه مطالبی که تا کنون بشکل مقدماتی و پراکنده دربارۀ تاریخ سومالی و حضور استعمار غرب در شاخ آفریقا نوشته ایم، دقیقا به پرسشهای شما مربوط می شود.
با این وجود جهت تعمیق بخشیدن به این مطالب و پاسخ به پرسش شما به فرصت بیشتری برای جمع آوری اطلاعات و رجوع به مفسرین سیاسی(بعنوان مثال مفسرینی نظیر نوآم شومسکی Noam Chomsky یا سمیر امین Samir Amin و...) نیاز خواهیم داشت. ولی پیش از اینها کارگاه را با بررسی موزیک متن فیلم ادامه خواهیم داد.
«تنها آنان که برخاک افتادند پایان جنگ را دیده اند.»تصویر
تصویر
تصویر
تصویر

باز هم با تشکر از شما بابت تاپیکتون و توجهتون به عرایض بنده.
یعنی آنطور که شما گفتید .امریکا به خاطر اینکه سومالیایی ها دست رد به سینه حقوق بشر غرب زده بودند به این کشور حمله کردند؟
غیر ممکن است که در نهایت آنچیزی نشویم که مردم فکر می کنند هستیم.
ژولیوس سزار
Captain I
Captain I
پست: 623
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ اسفند ۱۳۸۵, ۱۲:۳۵ ب.ظ
سپاس‌های دریافتی: 54 بار

پست توسط Palang mah gerefteh »

در متنی که در پست زیر ملاحظه می کنید، مطالبی دربارۀ دلایل مداخلۀ سازمان ملل متحد در سومالی گفته شده است. روشن است که موضوع حقوق بشر درست یا از روی مکر و ریا یکی از بهانه های دائمی امپریالیسم غرب برای مداخله در نقاط مختلف دنیا بوده و هست.
http://www.centralclubs.com/viewtopic.p ... 25&t=36476

بدون شک کشورهای امپریالیست یعنی کاپیتالیست مثل فرانسه و آمریکا و انگلیس تا جایی طرفدار حقوق بشر هستند که رسانه های همگانی تحت کنترل آنها باشد. اساسا حقوق بشر در نظام طبقاتی سرمایه داری یعنی حقوق بشر بورژوا، بقیه بحساب نمی آیند و اگر بحساب می آیند صرفا جنبۀ صوری و ذهنی دارد.
در فیلم « سقوط شاهین سیاه» صحنه های متعددی را با حوادث واقعی و تاریخی مقایسه کردیم و نشان دادیم که این فیلم تا چه اندازه از حقیقت بدور است.
من فکر می کنم در تحلیل وقایع تاریخی نظیر نبرد موگادیشو آنچه می تواند بعنوان موضوع مرکزی مورد بررسی ما باشد، جستجوی دلایل سیستمیک چنین مداخلاتی ست، و اینکه ایا علی رغم تمام تفاوتهای سومالی و افغانستان و روآندا و چنچنی و اسرائیل و فلسطین و سودان و...آسمان نظم نوین جهانی همه جا آبی نیست؟

آیا چنین جنایاتی علیه بشریت در طبیعت عام و شامل نظام سرمایه داری جهانی نیست؟ آیا چنین جنایاتی برای گسترش نئولیبرالیسم ضروری نبوده است؟

تصویر
Major I
Major I
پست: 430
تاریخ عضویت: جمعه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۶, ۱۰:۳۰ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1 بار
سپاس‌های دریافتی: 17 بار

پست توسط machkol »

Palang mah gerefteh نوشته شده:در متنی که در پست زیر ملاحظه می کنید، مطالبی دربارۀ دلایل مداخلۀ سازمان ملل متحد در سومالی گفته شده است. روشن است که موضوع حقوق بشر درست یا از روی مکر و ریا یکی از بهانه های دائمی امپریالیسم غرب برای مداخله در نقاط مختلف دنیا بوده و هست.
http://www.centralclubs.com/viewtopic.p ... 25&t=36476

بدون شک کشورهای امپریالیست یعنی کاپیتالیست مثل فرانسه و آمریکا و انگلیس تا جایی طرفدار حقوق بشر هستند که رسانه های همگانی تحت کنترل آنها باشد. اساسا حقوق بشر در نظام طبقاتی سرمایه داری یعنی حقوق بشر بورژوا، بقیه بحساب نمی آیند و اگر بحساب می آیند صرفا جنبۀ صوری و ذهنی دارد.
در فیلم « سقوط شاهین سیاه» صحنه های متعددی را با حوادث واقعی و تاریخی مقایسه کردیم و نشان دادیم که این فیلم تا چه اندازه از حقیقت بدور است.
من فکر می کنم در تحلیل وقایع تاریخی نظیر نبرد موگادیشو آنچه می تواند بعنوان موضوع مرکزی مورد بررسی ما باشد، جستجوی دلایل سیستمیک چنین مداخلاتی ست، و اینکه ایا علی رغم تمام تفاوتهای سومالی و افغانستان و روآندا و چنچنی و اسرائیل و فلسطین و سودان و...آسمان نظم نوین جهانی همه جا آبی نیست؟

آیا چنین جنایاتی علیه بشریت در طبیعت عام و شامل نظام سرمایه داری جهانی نیست؟ آیا چنین جنایاتی برای گسترش نئولیبرالیسم ضروری نبوده است؟

تصویر

من از صحبت های شما اینطور برداشت می کنم که حمله امریکا به بهانه دموکراسی به سومالی در پس پرده هدفی را دنبال می کرده که همانا گسترش نئولیبرالیسم است.
اکنون 2سوال دیگر برای من پیش آمد:1-امریکا جز سیطره اقتصادی و در اختیار گرفتن اقتصاد سومالی چه سود دیگری از گسترش نئولیبرالیسم در این کشور م برد؟
2-و آیا برای این کار واقعا چنین جنگی که هنوز دامنه آن ادامه دارد لازم بود؟مگر آن قسمتی از نئولیبرالیسم که مربوط به خصوصی سازی است در کشور خود ما در حال اجرا نیست!؟
غیر ممکن است که در نهایت آنچیزی نشویم که مردم فکر می کنند هستیم.
ژولیوس سزار
ارسال پست

بازگشت به “فيلم و سينما”