فکر کنم به حد کفایت شادمانی ها را کردید و من طبق وعده در مبحث مشارکت نکردم اما حال با کاهش التهاب فضا چند نکته در مورد اصول بحث کردن را لازم به ذکر دیدم.
برادر بنده نیز معتقد است میلاد جان شما تجربه حضور در محافل مشابه را نداشته ای و این دست سخنان که خلاصه کارش این است که بنده یک بینش درست نسبت به موضوع ندارم، که بنده نیز این مسئله را قبول دارم.
پیش بینی ها درست از آب در میاد اما باورش سخت است که جهان اطراف ما اینطور باشد، پس یک واقعیت فرای حقیقت تعریف میکنیم که نظرات دیگران را مطلقا به دلیل بی اطلاعی از این دنیا معرفی کنیم.
جسارت به دوستان نشود، اما حقیقتاً اکثر دوستان شناخت بسیار کمی از من دارند بنابراین آن قدر ها محکم و مطمئن در مورد بنده نظر دادن صحیح نیست.
یاد یک بنده خدایی افتادم من را زیاد نمیشناخت، از فیسبوک و فوایدش میگفت و اینکه میلاد جان شما نمیدونی در دنیا چه خبر است ... خوب طفلک خبر نداشت و متصور بود دلیل من برای این حرف هایم آَشنا نبودم با فیسبوک است.
یک روزهایی تو همین سنترال در مورد بورس برخی دوستان آنچان نظر میدادن در بحث ها، اما با راه اندازی انجمن بورس ظاهرا بنده کم سواد در این حوزه شدم پرچم دار ...
بنابراین باید دانست به قول امام علی، انسان ها همیشه بیشتر از چیزی که ما تصور می کنیم هستند.
به همین دلیل من هیچ گاه نظرات اطرافیان را با بیان این که شما تجربه نکرده اید یا در جو قرار ندارید، رد نکرده ام. این بحث عقیده نیست، بحث یافتن راه برای درک حقیقت است. شاید اکثر دوستان سنترال من را جزو افراد سر سخت سنترال بشناسند، اما بارها صریح گفتم بنده به مراتب برای درک واقعیت و حقیقت جدی تر از حفظ و دفاع از عقاید خودم هستم و در چند مورد هم این را ثابت کردم.
به دوستان پیشنهاد میکنم جای آنکه مانند مواد بیجان طبق قوانین نیوتون برابر نظرات مخالف دریافت شده و به همان میزان دفاعیه ارائه کنند، سعی کنند دیگران را نسبت به موضوع روشن کنند و موضوع را شرح بدهند. و البته شرح موضوع با دفاع از مواضع و عقاید متفاوت است.
مثلا من فکر میکنم گرافیک A بهتر از مدل B است. دلیلم هم مصرف کمتر برق است. در شرح موضوع برای کسی که فکر کند گرافیک B بهتر است قرار نیست در مورد گرافیک A صحبت شود، بلکه باید در مورد بهتر بودن گرافیک با مصرف کمتر بحث کرد و سپس سراغ گرافیک A و اثبات کم مصرف تر بودنش رفت.
اما در بحث حاضر به مانند بسیاری از موارد مشابه، در پاسخ سوالات بنیادین بیشتر شاهد دفاع از مواضع هستیم تا شرح ... منظور من نفرات موافق یا مخالف نیست، در اکثر موارد هر دو طرف غافل از این مسئله بوده و این موجب مفید نبودن بحث ها خواهد شد.
از نصایح شیخ الرئیس بوعلی شیرازی بگذریم

من یک جا گفتم اگر کسی منظور من از چراغ سبز را فهمید بگوید، اما هنوز در بین نظرات گاه خوب دوستان نیز اثری ازش نیافتم.
راستی چرا هر نظر مخالف این فیلم سیاست زده خوانده شده است، مثل نظرات بنده و خیلی های دیگر حتی اگر استاد هنری کشور آن را داده باشد، اما :
استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران، افزود: جایزه اسکار اصغر فرهادی،
نظرات اساتید رشته علوم سیاسی در مورد این فیلم را حاصل سیاست زدگی نمیدانید؟
من دنبال جواب نیستم، فقط از خودتان بپرسید.
راستش من دوست داشتم یک فیلم ایرانی جایزه اسکار را میگرفت (انتخاب هنری میشد) و به انتخاب آن افتخار میکردم.
اما من به انتخاب فیلم افتخار میکردم و نه گرفتن جایزه اسکار ! امیدوارم تفاوت بین مفهوم گرفتن جایزه و افتخار را بدانید. حالا فارغ از اینکه به قول شما جایزه را نپذیرد یا بپذیرد ... به هر حال داشتن این جایزه را افتخار نمیدانم اما انتخاب شدن به عنوان بهترین اثر هنری از نظر یک عده هنرمند و متخصص را شایسته افتخار میبینم.
پس مشکل کجاست که به این فیلم و انتخابش افتخار نمیکنم؟
مشکل این است که بنده باور ندارم این فیلم انتخاب آن متخصصین بوده باشد که جای افتخار داشته باشد. حالا هر چقدر هم گفته شود اما به قول ما ایرانی ها دم خروس بد جور پیداست ....
لطفاً اگر دوستان قصد روشن کردن من را دارند، جای شرح در مورد جایزه اسکار و خوب بودنش و بحث های تئوریک بنیادین در مورد اینکه باید به خود جایزه افتخار کرد یا انتخاب شدن و این دست مسائل، من را نسبت به منتخب بودن این اثر از طرف متخصصین بدون نیات روشن کنند.
من نگفتم تایتانیک چرا اسکار گرفته است یا مثلا چرا فلان فیلم نگرفته است! من قصد دارم طبق فرمایش دوستان باور کنم هیچ دست پنهانی نیست و همواره متخصصین در این جشنواره ها به شکل فنی مسائل را بررسی و انتخاب می کنند.
اما در مورد همین فیلم حاضر بفرمایند احراز برتری این اثر در کجا بوده است و اینکه امتیاز های این فیلم با یک نگاه هنری کشف خواهد شد یا یک نگاه سیاسی ...
اساسا تعریف داوران از این فیلم چه بوده است؟ بنده که اگر این جملات را بدون نام گوینده در جایی بخواندم فکر میکردم یک سیاست مدار گفته است نه یک هنرمند؛ و شاید در خوش بینانه ترین حالت یک سیاست مدار هنرمند.
خوب من آماده هستم نظرم را پس از روشن شدن عوض کنم، هرکس در رفع توهم دم خروس برای بنده مهارت دارد بنده سراپا گوشم