خاطراتي از اون ور آب

در اين بخش ميتوانيد درباره موضوعاتي كه در انجمن براي آنها بخشي وجود ندارد به بحث و گفتگو بپردازيد

مدیران انجمن: رونین, Shahbaz, MASTER, MOHAMMAD_ASEMOONI, شوراي نظارت

ارسال پست
Old Moderator
Old Moderator
نمایه کاربر
پست: 1575
تاریخ عضویت: شنبه ۱۱ شهریور ۱۳۸۵, ۱:۲۴ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2 بار
سپاس‌های دریافتی: 238 بار
تماس:

خاطراتي از اون ور آب

پست توسط Sardar »

توی این تایپیک قراره خاطرات دوستانی که تو ایران نیستند نوشته بشه. هر کی خاطره از خارج کشور داره بنویسه. :grin:
کیارش شما شروع کن :-D
هیهات منا الذلة
Captain
Captain
نمایه کاربر
پست: 2732
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۵ مرداد ۱۳۸۵, ۱۰:۳۴ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 12804 بار
سپاس‌های دریافتی: 4580 بار

پست توسط كيارش »

شما شروع كن تا من يادم بياد :grin: چيزي كه قابل باشه نيست :-( اها يادم اومد اگه بي مزه س ببخشيد :o


ديروز داشتيم با school bus مي اومد خونه سر راه اتوبوس وايستاد تا بچه ها عوض شن (‌ از مدرسه ي ما اتوبوس ها بچه پر مي كنند مي رن جلوي يه مدرسه ديگه يه سري از اون مدرسه ميان تو بچه هاي اتوبوس هاي ديگه مي رن تو اتوبوس خودشون در كل عوض مي شيم :grin: )

2 تا از بچه هايي كه بايد مي موندن پياده شدن برن هوا خوري يه هو راننده راه افتاد رفتيم اينا هم دنبال ما افتادن سويي شرت نارنجي و ابي تنشون بود مثل فيلما دنبال افتاده بودن :::P پاكستاني با هندي بودن ته اتوبوس هم منو يه هندي ديگه نشسته بوديم وسط دختراي خارجي :o با 2 تا دونه پسر بودم سر اتوبوس هم چند تا دختر عرب و... بودن طبيعتا ما مي ديديم عقبو ديگه اقا زديم زير خنده :::P همه برگشتن عقب منم واسه اينكه كم نيارن اونا هم خنديدن :::P :::P :::P اون بچه ها هم كيفشون جا موند معلومم نيست بليط داشتن يا نه راهم طولاني بود :::P :::P اين بود خاطره ي ما شرمنده اگه بد بود :o
 [FONT=lucida grande, tahoma, verdana, arial, sans-serif]  این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود,    
  [FONT=lucida grande, tahoma, verdana, arial, sans-serif]ور نه هیچ از دل بی‌رحم تو تقصیر    
Captain
Captain
نمایه کاربر
پست: 1790
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۶ فروردین ۱۳۸۵, ۳:۴۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 8 بار
سپاس‌های دریافتی: 258 بار

پست توسط Saeid12345 »

كيارش,

اي نامرد. تصویر بايد به راننده ميگفتي نگه ميداشت. تصویر
Old Moderator
Old Moderator
نمایه کاربر
پست: 1575
تاریخ عضویت: شنبه ۱۱ شهریور ۱۳۸۵, ۱:۲۴ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2 بار
سپاس‌های دریافتی: 238 بار
تماس:

پست توسط Sardar »

كيارش,
نه بلدي ضد حال بزني :grin:
هیهات منا الذلة
Old Moderator
Old Moderator
نمایه کاربر
پست: 1575
تاریخ عضویت: شنبه ۱۱ شهریور ۱۳۸۵, ۱:۲۴ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2 بار
سپاس‌های دریافتی: 238 بار
تماس:

پست توسط Sardar »

روزهاي اول که اينجا آمده بودم از زبونش احد کلمه اي رو نمي دونستم و فقط چهارتا کلمه کج و کوله انگليسي بلد بودم.تو مدرسه براي خودم گوشه کنار نشسته بودم که از بدبختي و بد شانسي من يکي از معلم ها اومد کنار من و شروع کرد به صحبت کردم(فکر کنم مي گفت که چرا اين قدر تنها مي گردي) خلاصه بنده خدا يه 15 دقيقه صحبت کرد و آخر سر يه سوال از من کرد. من هم به انگليسي گفتم Pardon :-x بنده خدا به زبون خودش دوباره تکرار کرد من هم گفتم:
I can not understand your language :?
طرف همچنين ضد حال خورد و با چهره سرخ رفت که تا آخر سال که زبان رو هم تقريبا مي فهميدم هر وقت منو ميديد به انگليسي و زبان اشاره حرف ميزند :::P تصویر تصویر
هیهات منا الذلة
Captain
Captain
نمایه کاربر
پست: 2732
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۵ مرداد ۱۳۸۵, ۱۰:۳۴ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 12804 بار
سپاس‌های دریافتی: 4580 بار

پست توسط كيارش »

sardar, :::P :::P :::P :::P :::P
:::P :::P :::P واسه منم پيش مي ياد ولي نه تو اين مقياس :grin: ضد حال نبود جون شما حوصلم سر رفته بود گفتيم ديگه بازي بازي :grin:



Saeid12345,

شرمنده من خوش ندارم واسه خارجي جماعت كاري كنم :-P ( كم اوردي :grin: حالا كي نژادپرست تره ؟ :-)


ولي به چند دليل نگفتم يكي : گفتم جلو بقيه يه سوتي مي دم :o دوم: سريع اتفاق اوفتاد :grin: (‌ سريع خواستم اتفاق بيفته :grin: ) سوما اين ........ روز قبل يه بليط از من گرفت (‌تو رو درواسي )‌ چهارما : نخواستم اين جمله بي مثما بشه : باد اورده را باد مي برد :grin: پنجما : داشتيم كيف مي كرديم :grin: :grin:
 [FONT=lucida grande, tahoma, verdana, arial, sans-serif]  این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود,    
  [FONT=lucida grande, tahoma, verdana, arial, sans-serif]ور نه هیچ از دل بی‌رحم تو تقصیر    
ارسال پست

بازگشت به “ساير گفتگوها”