بسمه تعالی
سلام علی آل یاسین
اولا شروع این تاپیک بدون منبع!!!! به سبک خبرخوانی و پراکنی شبکه های ماهواره ای معاند خودش گویای صحت و سقم و بیان اصل موضوع هست که لزومی نمیبینم و ارزش ندارد که حتی در مورد این نحو خبر رسانی صحبت شود فقط این قسمت از متن عرایضم بخاطر نادیده انگاشتن منبع خبر بود.
اما جناب M.Abooali بخش سخنان منسوب به تاریخی شما رو بنده حقیر ناشی از برداشت شخصی! و نیز استناد به منابع جهت دار میدونم که اتفاقا از دید مورخان شیعه به چالش کشیده شده اون هم با اسناد تاریخی و منقول از منابع اهل سنت.
در عرایضتون متاسفانه از تعبیرات و اخبار غیر واقع استفاده کردید که به حساب عدم آگاهی و دسترسی تون به منابع متقن و عدم تحقیق و بررسی جامع و کامل میگذارم....ولی اینکه این ادعاهای شما که مبنی بر تحریف برخی متون تاریخی است و در برخی منابع تاریخی اهل سنت هست و بارها توسط مورخین و علمای ما با ذکر سند ، مخدوش شده رو بعنوان مطلب قابل تکیه استفاده و اصرار دارید برای بنده جای سوال دارد!!! بنده فقط بخاطر اینکه تاپیک به انحراف نرود به اجمال توضیحی عرض میکنم.و مقدمتا تاکید میکنم که اعتقاد ما به وحدت که اهم اهداف جامعه اسلامی و انقلاب عزیز اسلامی ماست ولیکن نباید به انکار واقعیات مستند و مستدل و اعتقادات ما آنجایی که به اساس آن خدشه و ضربه وارد کند بیانجامد همانطور که در صدر اسلام اینگونه بوده است زیرا که دور شدن از حق و حقایق تاریخی و انکار و استحاله به معنی وحدت نیست. نمیخواهم زیاد وارد این بحث بسیط شوم ولی بدانید وحدت مد نظر اسلام همانطور که در ذات دین اسلام نهفته است که بر مدار حق بینی و حق شناسی و حق پذیری و تبعیت از حق است میباشد و نه کتمان حق یا بخشی از آن و اینگونه وانمود کنیم که این وحدت است، خیر.
لذا لازم نیست که مطالبی که برداشت شخصیست و بیانگر عدم اطلاع و اشراف به متون جامع در حوادث تاریخی اسلام است رو چنان مطرح کنید که مع الاسف جز اشاعه و بیان شبهه چیز دیگری نیست....
به نظر این برداشت شما( اگر بنده اشتباه نکرده باشم) ، درست نیست، که در این باره مستندات و ادله روایی و .... زیادی موجود است که در این وجیزه نمیگنجد.
بنده چند سوال مطرح میکنم که نیازی هم نیست که به بنده پاسخ دهید فقط برای روشنتر شدن ذهن خود و رسیدن به حقیقت (البته اگر که مایل باشید که حقیقت را بدانید)از خود بپرسید و تحقیق بیطرفانه جهت روشن شدن ذهنتان کنید :
اول اینکه میشود برما معلوم کنید که این یار وفادار وجود مقدس پیامبر عظیم الشان اسلام(ص) در همه جا ! یعنی کجا؟؟؟ و معنی این " همه جا " رو هم تصریح بفرمایید که یعنی چه و چقدر؟! ممنون میشوم.
آیا در غزوات خندق و خیبر و حنین و بنی نظیر و ....ایضا در فتح مکه و قضیه گرفتن منشور وحی شده به وجود مقدس رسول خدا(ص) از خلیفه بعدها اول! و سپردن آن به وجود مقدس امیرالمؤمنین(ع) و همچنین در حجة الوداع و واقعه تاریخی بلا انکار غدیر خم و حوادث مرتبط به آن را نیز شامل است؟؟؟!!!! آیا وقایع تلخ بعد از چشم فروبستن رسول خدا(ص) و استنکاف از وصایا و سفارشات غدیر و حنین و ......وجود مقدس پیامبر اسلام (ص) و تهدید شهاد و گواهان اثنی عشره طی سه روز جریان خطبه و...... و نیز وقایع جانسوز عالم خلقت نسبت به درب و کوچه و تیشه ها و کلنگ ها و ..... را شامل است؟؟؟!!!!!
میتوانید بفرمایید که وجود مقدس امیرالمؤمنین(ع) چند دختر داشتند و چه نام داشتند؟و زوج آن مخدرات چه کسانی بودند؟دوم اینکه منبعتان در اینکه وجود مقدس مولی الموحدین(ع) دختر دادند رو هم برای بنده بگویید ممنون میشوم!
سوم منبع این تحریف تاریخی سرداری!! را به بنده لطف میفرمایید؟! که چگونه همراهی وجود مقدس امام حسن مجتبی(ع) و سپاه همراهشان آن هم فقط به امر وجود مقدس حضرت امیر(ع) را سرداری ایشان خوانده اید؟؟!!! لابد واقعه مسلمان شدن ایران و چگونه شیعه شدن مان را هم از همان منابع معلوم الحال متحرّف استنتاج و استناد میفرمایید؟؟؟!!!!
چهارم برای بنده قیاس مع الفارق و مغالطه شما که در مورد چاه های بدر و تعمیم آن به حوادث مصیبت عظمای کربلا که اتفاقا مبنای یکی از توجیهات مضحک غاصبان و جنایتکاران اموی(لع) بر آن جنایت عظمای عالم خلقت شد بسی شگفت انگیز است!!! لذا باعث امتنان است که بفرمایید قصه چه بود و چگونه ضبط و ربط داده و میدهید؟؟؟؟!!!!
علی الحساب و عجالتا این چند سوال را لطف نمایید پاسخ فرمایید تا بعد که برسیم به تحریفاتی که در ادامه به وجود مقدس ابی عبدالله(ع)نسبت داده اید!!! و متلکی که به علمای شیعه انداختید!!! و اظهارات و تفضلات جهت دار در خصوص تاریخ و داستان و... قص علی هذا....تا ما هم متوجه شویم که متحرّف کیست و در کجا تحریف واقع شده ؟؟؟!!!!!.....
در مورد صحبت بر دکترین سیاسی نظام مقدس ما هم ، تخلیط موارد فوق الذکر و مطالبی که بخش پایانی پستتون گفتید باز درش نوعی تعبیر شخصی دیده میشود که پرداختن به آن در این مواردی که ذکر کردم به شاخه شاخه شدن بحث میانجامد ولیکن در جای خود و فضایی دیگر باید به آن بپردازیم که چگونه اساسی ترین و مهمترین اصل دکترین سیاسی ما رو که مبتنی بر" عزت و استقلال و مصلحت و ....." هست رونادیده و یا به تعبیر شخصی مون برداشت میکنیم!!!!
یا علی مدد