به فرض سوال بر می گردم آنجا که فمودید آمریکا را فاکتور بگیریم چون از توان مقابله با آن برخوردار نیست

!!!
لطفا بفرمایید امریکا در دهه های اخیر در کدام جمگ واقعی شرکت کرده و پیروز شده است

؟
در جنگ جهانی دوم که شرایط را به عمد برای ژاپن چنان ساختند تا مجبور به حمله شود و حتی پس از اطلاع از حمله از تقویت و حتی اعلام خطر در بندر هاربر جلوگیری کردند !
سپس با این بهانه تراشی عوام فریبانه وارد جنگ جهانی شده و آلمان زخم دیده و کم رمق را بیشتر با تقویت شرکای اروپایی و شوروی از پای در آوردند و سپس با بمبی که بیش از امریکایی ها دانشمندان گریخته از آلمان در آن نقش داستندرا بر ژاپن افکنده و با چیدن حاصل خون بهای ده ها میلیون اروپایی - آسیایی و افریقایی با یک حضور دقیقه نودی خود را غالب و برتر نشان دادند

!
در جنگ کره امریکا تا مرز شکست پیش رفت ولی با نگاهی به پشتیبانان هسته ای کره شمالی از بمباران هسته ای شمالی ها پرهیز کرده و دوباره مرز ها به حالت قبل بازگشتند.پس این یکی را هم باید بدون برنده بدانیم که البته هزینه ای بسیار سنگین برای امریکا داشت و جایگاه چینی ها را در عرصه جهانی بالا برد

.
در ویتنام با بهانه ی واهی شلیک یک اژدر که هنوز هم ثابت نشده است سالهای سال جنگیدند و شوروی و پین با خیال راحت تسلیحات جدید خود را در برابر حریف آزمودند و یکی از تلخ ترین جنگ های امریکا رقم خورد به طوری که هنوز هم ویتنام برای امریکا نماد شکست و ناامیدی است

.
در مقابله ی امریکایی ها با صرب ها ناتو پس از مکثی بسیار طولانی و در شرایطی وارد جنگ شد که مدافعان مسلمان بوسنیایی موفقیت های خوبی را در برابر دشمن به دست آورده و توان نظامی صرب ها در جبهه های زمینی در سراشیبی افول بود.
در این جنگ نه فقط امریکا بلکه ناتو درگیر شد و این درسی بود برای امریکا که با دوری از غرور شکل گرفته در جنگ جهانی دوم و دست یابی به تسلیحات هسته ای مشارکت آن روز های سخت را بزرگ ترین عامل پیروزی بشناسد و از آن پس تا به امروز هیچ گاه بدون حمایت شرکایش به سمت جنگی هرچند کوچک مانند یوگوسلاوی و افغانستان نرود.
در جنگ اول خلیج فارس ارتشی که هشت سال در دومین نبرد بزرگ قرن بیستم مستهلک شده و همه ی حامیان دیروز خود در رویارویی با ایران را از دست داده و بلکه بدل به دشمن کرده بود

پس از ماه ها تامل و باز هم با حضور شرکایش در ناتو و البته به اضافه ی اعراب منطقه جنگ آغاز شد.نکته ی مهم در این بین عدم توانایی عراق در تولید داخلی تسلیحات مورد نیاز بود چنان که حتی از یوگوسلاوی هم خودکفایی کمتری داشت.و شاید به همین دلیل بهتر دید تا این کشور جنگ زده و حکومت در معرض سقوط به دست شیعیان و کردها را دوباره به صدام بسپارد. البته تحریم های گسترده ای را برای پیش گیری از قدرت یابی دوباره عراق از نظر نظامی وضع کردند.چنان که عراق حق تولید موشکی با برد بیش از 200 کیلومتر رانداشت تا دیگر نتواند پاره ی تن غرب در منطقه یعنی رژیم صهیونیستی را مانند نبرد اول خلیج فارس تهدید کند

. خلاصه عراق تا زمانی که دوباره فیل غرب یاد هندستان کند و داستان خاورمیانه ی بزرگ کلید بخورد آماده واپاشی بماند

.
از شوهای ماهواره ای افغانستان (در نبرد با طالبان که ساخته ی خود امریکا و همپیمانانش یعنی سعودی و پاکستان ) و واپاشی نظام بعثی عراق هم که پیداست باید به سرعت بگذریم

چرا که این نبردها بیش و پیش از آن که نظامی باشد در مورد افغانستان نیابتی سیاسی-اقتصادی بود

. هرچند باز هم امریکا بدون حمایت شرکایش وارد معرکه نشد که البته شاید بیشتر برای ساکت نگه داشتن آن ها در روزگار طولانی اشغال افغانستان و عراق بود

.
در مطلب بالا شاید زیادی تام و کلی نوشته باشم

ولی با همین نگاه کلی و حتی اگر بخش هایی از آن را هم نپذیرید لطفا بفرمایید کدام یک از آن ها را می توان قابل مقایسه با قدرتی موشکی - هسته ای-دارای فناوری زیر سطحی و تقریبا خودکفا در تولیدات نظامی دانست؟
چنین جنگی به احتمال غریب به یقین درنخاهد گرفت و امریکا هم دست کم تا زمانی که نتواند درهای کره را با تغییر فرهنگ مردم و یا دست کم نفوذ دادن سیاست مداران خودفروخته به روی خود بگشاید به فکر ایجاد درگیری تمام عیار نخاهد افتاد.
از کره شمالی شناخت چندانی ندارم ولی کشوری که چیزی چندانی برای از دست دادن نداشته و خود را در معرض انقلاب گرسنگان و زیر فشار خارجی ها ببیند اگر به سمت تسلیم نرود لحتمالا به سمت انتحار خواهد رفت و این می تواند اشتباه دیگری از جانب امریکا برای واداشتن حریف به شروح جنگ باشد

.