گرچه فقط ارتکاب دو جنایت توسط او ثابت شد، او در تاریخ آمریکا به خاطر کارهای عجیب و غریب با مردهها مایهٔ رسوایی شد (مانند کندن پوست قربانیانش، نبش قبر کردن، ساخت دکوراسیون خانهاش با قسمتهایی از بدن اجساد و ساختن لباس و اثاث خانه از پوست اجساد) گرچه او به این کارها مبادرت میکرده، ولی مدرکی دال بر اینکه با اجساد رابطه جنسی داشته موجود نیست. جدا از مرگ مشکوک برادرش ۶ نفر از شهر [External Link Removed for Guests] بین سالهای ۱۹۴۷ تا ۱۹۵۷ ناپدید شدند.

زندگی
ادوارد گین فرزند آگاستا کرفتر (۱۸۷۸-۱۹۴۵) و جرج گین (۱۸۷۳-۱۹۴۰) در [External Link Removed for Guests] [External Link Removed for Guests] در [External Link Removed for Guests] ویسکانسین به دنیا آمد. پدر و مادرش هر دو اهل همان شهر بودند و در ۷ ژوئن ۱۹۰۰ ازدواج کردند که حاصل این ازدواج، ادوارد و برادر بزرگترش هنری گین (۱۹۰۱-۱۹۴۴) بود. جرج گین یک الکلی عصبی اغلب بیکار بود. اِد و برادرش اغلب پدر الکی و عصبی و بی هدفشان را نادیده میگرفتند همان طور که آگاستا با جرج مانند یک موجود بیارزش و طفیلی رفتار میکرد. با وجود تحقیر عمیقی که آگاستا به شوهرش ابراز مینمود، این ازدواج سست دوام پیدا کرد زیرا طلاق به مناسبت باورهای مذهبی مرسوم نبود. آگاستا مغازه کوچک خواربار فروشی خانواده را به فعالیت انداخت و نهایتاَ زمینی در حومه یک شهر کوچک دیگر به نام [External Link Removed for Guests][SUP][External Link Removed for Guests][/SUP] خرید که به خانهٔ ابدی خانوادهٔ گین تبدیل شد. آگاستا به آن منطقهٔ متروک و مخروبه نقل مکان کرد تا جلوی تأثیر بیگانگان را بر روی پسرانش بگیرد. گین مجبور به ترک تحصیل شد و آگاستا هر تلاشی که او برای دوستیابی کرد را ناکام گذاشت. جدا از مدرسه گین بیشتر وقتش را بر روی انجام کارهای طاقت فرسا در مزرعه میگذراند. آگاستا که یک پروتستانی متعصب بود، افکاری مانند فساد تمامی جهان و ضرر الکل و اعتقاد بر اینکه همهٔ زنان (که شامل حال خودش نمیشد) فاحشه و بدکاره هستند را به پسرانش القا میکرد. او هر بعد از ظهر زمانی را به خواندن کتاب مقدس برای پسرانش اختصاص میداد که معمولاً شامل آیههای صوری از عهد عتیق بود که مرگ، جنایت و مجازات الهی در بر میگرفت. با رشد کمی که ادوارد داشت و با رفتارهای زنانهای که از خودش نشان میداد، به زودی به هدفی برای آزار و اذیت توسط گردنکلفتها و قلدرها تبدیل شد. همکلاسیها و معلمهای ادوارد از رفتار شخصی عجیب او گفتند اینکه مثلاً او همیشه به جکهای خودش میخندید! با وجود روابط اجتماعی ضعیف، او انصافاً در مدرسه به ویژه در روخوانی و علم اقتصاد دانش آموز خوبی بود.
مرگ اعضای خانواده
مقارن با مرگ جرج گین (۱۹۴۰)، هنری بهخاطر عقیدهای که آگاستا نسبت به جان داشت با او شروع به مخالفت نمود. او حتی نزد برادرش، به مادرش ناسزا میگفت که همین امر موجب شرمندگی اِد میشد.
در مارس ۱۹۴۴ در املاک گین آتش سوزی شد. ادوارد به سرعت به پلیس مراجعه کرد و به آنها گفت که برادرش را در آتش سوزی گم کردهاست. ولی بعد پلیس را دقیقاً به محل جسد برادرش برد. گرچه شواهد اینطور نشان میداد که جسم ضخیمی به سر هنری خورده، پزشک قانونی شهرستان مرگ او را ناشی از خفگی هنگام مواجهه با آتش اعلام کرد. بعد از آن گین به زندگی در کنار مادرش ادامه داد. کمتر از دو سال بعد در ۲۹ دسامبر سال ۱۹۴۵ آگاستا به طور ناگهانی مرد و پسر غمگین و مصیبت زدهاش را در مزرعهای مخروبه تنها گذاشت.
دستگیری
پلیس به اینکه گین در ناپدیدشدن منشی یک مغازه به نام [External Link Removed for Guests]، نقشی داشته باشد ظنین شد. در ۱۶ نوامبر سال ۱۹۵۷ در [External Link Removed for Guests] آنها در آن شب اولین کشف هولناک خود را در املاک او کردند: جسد وردن آنجا بود در حالی که سرش از تنش جدا شده بود. جسد بدون سر او واژگون بهوسیلهٔ طناب بر مچ دستانش و میلهٔ عریضی که پاهایش به آن وصل شده بود در آنجا یافت شد. از همه وحشتناک تر خالی بودن جوارح بدن از شانه تا شکم بود که مانند بز کوهی سلاخی شده بود. به او از فاصلهٔ نزدیک با یک تفنگ کالیبر ۲۲ شلیک شده بود و اعضای بدنش هم بعد از مرگ قطع شده بود.
در جستجوی خانه اینها پیدا شد:
- جمجمهٔ انسان در دو گوشهٔ تخت او نصب شده بود.
- پوست انسان که با آن آباژور تزیین شده و به عنوان رو مبلی استفاده میشده.
- کاسه سر انسان، که ظاهراً به عنوان کاسهٔ سوپ استفاده میشده.
- قلب یک انسان(اختلاف هست بین اینکه قلب در کجا پیدا شده است. در همهٔ گزارشهای شاهدها ادعا بر این است که قلب در یک ماهی تابه روی اجاق گاز پیدا شده، در حالی که تعدادی از عکاسان محل جنایت ادعا میکنند که قلب در یک کیف کاغذی بوده است.)
- سر ماری هوگان صاحب یک میخانهٔ محلی، در یک کیفی کاغذی پیدا شد.
- یک سقف کامل و نورانی از لبهای انسان.
- یک جلیقهٔ پستانی که با مهارت از پوست تنهٔ یک زن درست شده. (توضیح: [External Link Removed for Guests] بوده یعنی تمایل به دختربودن داشتهاست)
- یک کمربند که از مقدار زیادی نوک پستان درست شده بوده، در میان انبوه وسیلههای مهیب
- جوراب ساقه کوتاه که از غضروف انسان ساخته شده بود.
- مفتضحترین ساختههای گین ماسکهایی از جمجمه بود(ماسکی که از سر انسان ساخته میشود. بدین گونه که اول داخل کاسهٔ سر را خالی میکرده بعد چشمها را در میآورده و لبها را نگه میداشته و کله را میجوشانده که فرم گردش حفظ شود. استفاده از این روش سابقهٔ تاریخی دارد.
گین نهایتاً در بازجویی اعتراف کرد که او زنان میانسال را که به تازگی دفن شده بودند نبش قبر میکرد-زنانی که به مادرش شباهت داشتند- و به خانه میبرد، جایی که پوست آنها را دباغی میکرد که اشیای مهیب و هولناکش را بسازد. یک نویسنده تمایل گین به پوشیدن پوست و ماسک زنانه را اینطور تعبیر میکند: «یک جانی زن جامه». گین داشتن رابطهٔ جنسی را با اجسادی که از قبر بیرون میاورد انکار کرد و در حین بازجویی با توضیح اینکه «آنها خیلی بوی بدی میدادند» به شلیک به ماری هوگان که از سال ۱۹۵۴ ناپدید شده بود هم اعتراف کرد.
مدت کمی از مرگ مادرش، گین تصمیم به تغییر جنسیت گرفت، البته بحث سر این هست که آیا گین ترانس جنسی بوده یا نه. ولی او بیشتر لباس زنانه درست میکرده که بتواند وانمود کند مادرش است تا اینکه بخواهد تغییر جنسیت بدهد.
هرولد ششتر[SUP][External Link Removed for Guests][/SUP] نویسندهٔ بسیاری از جنایتهای واقعی، یک کتاب پرفروش در مورد گین به نام «منحرف»[SUP][External Link Removed for Guests][/SUP] نوشت. در این کتاب نوشته شده که افسر پلیس شهر Schley، سر و صورت گین را در حین بازجویی محکم به یک دیوار آجری میزده و به این خاطر اولین اعترافهایی که از گین گرفته شد غیرموجه و ناروا تشخیص داده شد. Schley مدت کوتاهی قبل از محاکمهٔ گین به خاطر سکتهٔ قلبی در سن ۴۳ سالگی درگذشت. بیشتر کسانی که این پلیس را میشناختند میگویند که او به شدت از جنایتهای گین شوکه شده بود و همچنین از اینکه مجبور بود در مورد کتک زدن گین جواب بدهد و این دلیل مرگ زودرسش بود. یکی از دوستانش گفت:«او یکی از قربانیان اد گین بود درست مثل اینکه قصابیش کرده باشد.»
استماع دادرسی
گین روانی و نالایق برای محاکمه تشخیص داده شد و به بیمارستان مرکزی ایالت Waupun , Wisconsin فرستاده شد، بعدها بیمارستان مرکزی تبدیل به زندان شد و گین به بیمارستان مندوتا در Madison, Wisconsin منتقل شد. در سال ۱۹۶۸ پزشک گین اعلام کرد که او به اندازه کافی صلاحیت محاکمه را داراست، ولی دوباره به دلیل نداشتن عقل سلیم توسط قاضی Robert H.Gollmar بیگناه شناخته شد و بقیهٔ عمرش را در بیمارستان گذراند.
میراث
هنگامی که گین در بازداشت به سر میبرد خانهاش در آتش سوخت که بیشتر به آتشسوزی عمدی شباهت داشت. در سال ۱۹۵۸ ماشین گین که قربانیانش را با آن حمل و نقل میکرد در یک حراج عمومی به مبلغ قابل توجه ۷۶۰ دلار به یک سرمایهگذار کارناوالها به نام بانی گیبونز[SUP][External Link Removed for Guests][/SUP] فروخته شد. بانی گیبنز اسم این ماشین را «ماشین غولی اد گین» گذاشت و از بازدیدکنندگان ۲۵ سنت میگرفت.
مرگ
در ۲۶ ژوئن ۱۹۸۴ اد گین به دلیل مشکل تنفسی و قلبی حاصل از سرطان در سن ۷۷ سالگی در بیمارستان روانی مندوتا درگذشت. مکان قبر او در طی سالها بهدفعات ویران شد. مردم سنگ قبرهای او را به عنوان یادبود برمیداشتند تا جایی که در سال ۲۰۰۰ بیشتر سنگ قبرها دزدیده شده بود. در ژوئن ۲۰۰۱ سنگ قبر ترمیم شد و هم اکنون در موزهٔ Wautoma, [External Link Removed for Guests] نمایش داده میشود.
تأثیر فرهنگی
داستان اد گین تأثیر ماندگاری بر فرهنگ غرب گذاشته به طوری که در بسیاری از فیلم های، موسیقیها و ادبیات آمده. داستان گین در بسیاری از فیلمها آمده شامل: [External Link Removed for Guests]، نور ماه از استفان جانسون، اِد گین؛ قصاب پلینت فیلد، دیوانه گین همینطور پایهٔ شخصیتهای بسیاری از فیلمها شد مانند: [External Link Removed for Guests]، [External Link Removed for Guests] از آلفرد هیچکاک، صورت چرمی(کشتار با اره برقی) تأثیر گین را میتوان در شمار زیادی از گروههای موسیقی که جنایات او را به تصویر میکشند، مشاهده کرد. شماری از آهنگها در مورد گین نوشته شده شامل: Slayer's "Dead Skin Mask, Mudvayne's "Nothing To Gein", Blind Melon's "Skinned", [10] and Macabre's "Ed Gein"، که تعداد اندکی اینجا مثال زده شد.
تعداد زیادی گروه اسم گروهشان را از گین گرفتند به عنوان مثال: Ed Gein و یک گروه متشکل شده از ارازل!به نامEd Gein's Car(ماشین گین) Gidget Gein ویولن سل زن قبلی گروه Marilyn Manson اسمش را از اد گین گرفت. گروه "پلین فیلد" نام گروه را از شهری گرفتند که گین زندگی میکرد و در آنجا مرتکب جنایت میشد. همینطور در شمال شرقی انگلستان گروهی به نام Plainfield Deathcount ساخته شد.
ویکی پدیا
