فرمودید این سوره مکی است آن مدنی ... من به استناد همین گفتار شما مصداقی بر اون جمله شهید بهشتی یافتم. هر چند بحث در این سبک مطلوب بنده نیست، اما ظاهرا شما بیشتر به این سبک بحث ها علاقه مند هستید،
به تحقیق اثبات شده است، آیات مکی بیانگر اصول دین و آیات مدنی عمدتاً بیانگر فروع دین هستند. حداقل تا آنجا که بنده اطلاع دارم، اگر اشتباه است دوستان بیان کنند.
و اما شما باز اصرار و تکیه بر فرع ماجرا و چشمپوشی از اصل دارید ... بنابراین توصیه می کنم به گفتار شهید بهشتی حواستون را جمع اصل کنید نه فرع ...
در یک جای قرآن یک سوره آمده است انحصارا در نکوهش یک رفتار با آن شدت نهی.
و در مقابل در یک آیه (یا بر فرض چند آیه کشف نشده دیگر) تذکراتی از باب برخی آداب داده شده است.
سنگ ترازوی خودتان را بازنگری کنید... این دو اصلا در مقام قیاس نیستند، و ضمنا مگر قران اجتماع نقیضین است که مثلا یک آیه بعداً آمده باشد و سوره ای که قبلا گفته شده است را نقض کرده باشد!
در مقام استناد اتفاقا ریشه اون آیه چون جز هست اهمیت دارد که ارتباط یک آیه به ماجرا خاص در قرآن به مراتب محتمل تر است تا ارتباط کل یک سوره به ماجرای خاص.
من حس می کنم در دفاع از این فرهنگ غلط و ناپسند ایرانی، همه جوره داره به قرآن بی حرمتی می شود، از محصور کردنش در زمان تا نسبت دادن باطل بودن پیروی از دستور العمل سوره ای به استناد آیه ای از خود قرآن و ...
البته مشکل ایرانی ها با اسلامی که سالها قبل سفارشی اش کرده اند عمیق تر از این حرف هاست. و امروزه فراموش کردیم این اسلام ایرانی که ما ساختیم ریشه تاریخش کجا و چه مسئله ای بود،
شده مثل هلوکاست که کسی جرات حرف زدن در موردش را ندارد.
به خدا اگر جز من یکی از کاربران بنده خدا رو این مسائل اینطور وارد بحث شده بود، الان چقدر انگ بهش چسبانده بودیم باز خدا را شکر من فقط موجبات غافلگیری دوستان شدم نه بیشتر

به نقلی به خدا شک کن، اما به آداب شیعه خیر ... ! خدا رحمت کند استاد مطهری را ... سر همین مسائل بود که در آستانه اخراج از حوزه قرار گرفته بودند.
و اگر نبود بیم شکستن چه تراش ها که باید بخورد اسلام ما ایرانی ها ...