داستان های اطلاعاتی (1)

در اين بخش ميتوانيد درباره موضوعاتي كه در انجمن براي آنها بخشي وجود ندارد به بحث و گفتگو بپردازيد

مدیران انجمن: MOHAMMAD_ASEMOONI, رونین, Shahbaz, MASTER, شوراي نظارت

ارسال پست
Captain II
Captain II
پست: 473
تاریخ عضویت: جمعه ۱۵ دی ۱۳۸۵, ۱۲:۳۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 696 بار
سپاس‌های دریافتی: 4448 بار

داستان های اطلاعاتی (1)

پست توسط TD »

 جاسوسی، روی دیگر سکه جنگ دوم جهانی  
ماجرای دوشیزه گان "وان"     
تصویر  داستان گوياى به دام افتادن زنان آلمانى براى جاسوسى بيگانه میباشد.

يكى از افسران سرويس اطلاعاتى لهستان به بهره‏ گيرى از ويژگي‏ هاى ظاهرى خود و استفاده از حربه عشق و دوستى نسبت به زنان توانست سوژه مورد نظر خود يعنى زنى را كه منشى رياست ستاد كل ارتش آلمان بود به استخدام سرويس اطلاعات لهستان درآورد.

شرايط سخت زندگى اين زن به اضافه ماجراهاى عشق و عاشقىِ او با سوسنووسكى كه مردى جذاب بود در زمينه جاسوس‏ شدن او نقش مهمى داشت.

دلبستگى و وابستگى شديد اين زن به مأمور اطلاعات از يك طرف و تهديد مأمور اطلاعاتى به ترك او و خروج از كشور زمينه بسيار مناسبى براى مأمور اطلاعاتى فراهم آورد، به طوري كه به او فهماند كه تا مادامى كه اخبار و اطلاعات مورد نياز كشورش را بتواند تأمين كند، مجبور به ترك فرالين نخواهد بود.

بهره‏ گيرى افسر اطلاعاتى مذكور از روابط گسترده با زنان و ايجاد رقابت و حسادت بين زنان مزبور ، نقش برجسته‏اى در موفقيت او در خصوص جمع ‏آورى اخبار و اطلاعات از مراكز سياسى ـ نظامى و اقتصادى كه اين زن‏ ها عمدتا در آن مراكز مشغول به كار بوده‏ اند، به همراه داشت.

***توجه به اين نكته ضروري است كه آن‏چه در شناسايى اين زن جاسوسه نقش مهم داشت، كنترل رفت و آمد و حساس‏ بودن نگهبان مستقر در محل كار، دقت اطرافيان در نحوه پوشش و وضعيت ظاهرى منشى و نهايتا طرح كنترل دائم منشى مذكور بود.

ذكر اين نكته نيز ضرورى است كه غرايز جنسى يكى از عوامل بسيار مهمى است كه همواره مورد استفاده سرويس‏ هاى اطلاعاتى قرارگرفته و می گيرد.***


درست قبل از شروع جنگ جهانى دوم يكى از معروف‏ترين وقايع جاسوسى در حال انجام بود. اين واقعه مربوط به "سرهنگ دوم سوسنووسكى" بود. در يك روز مه آلود پس از ورود كليه كارمندان بخش عمليات به وزارت جنگ آلمان واقع در بندر لستراس اتفاقى رخ داد كه باعث جلب توجه ضد جاسوسى آلمان به اين واقعه گرديد.

اتفاق كوچكى بود:::
آن روز منشى اصلى يكى از افسران ستاد كل (سرهنگ بخش عمليات) تأخير كرده بود. ولى اين اتفاق كوچك توجه دربان وزارتخانه را به خود جلب كرد. هميشه در گذشته اين منشى براى كار به موقع حاضر می ‏شد و لباس‏هاى ارزان‏ قيمت به تن می كرد. در حالى كه آن روز اين وضع به كلى تغيير كرده ‏بود.در نتيجه تغييرات تازه، دربان به فكر فرو رفت.

چند روز بعد او هنگام بازرسىِ شبانه خود متوجه شد كه چراغ يكى از اتاق‏ها روشن است. دربان وارد اتاق شد و فرالين وان.ن را مشغول ماشين كردن اوراقى ديد. فرالين در اثر ورود دربان كمى آشفته شده‏ بود ولى با سرعت وضع طبيعى خود را بازيافته و از كار زياد خود گله كرد!!!

دربان متوجه كفش‏هاى خوش‏ دوخت، پالتوى پوست، دربِ باز گاو صندوق و حالت وحشت ‏زده فرالين وان.ن شد.

روز بعد او نزد سرهنگ بخش عمليات رفته و اتفاقات شب گذشته را گزارش كرد. سرهنگ در ابتدا كمى ناراحت شد، سپس محتوى گاوصندوق خود را به ياد آورد. اين اسناد عبارت بود از طرح‏هاى اقدامات عليه چك و اسلواكى و لهستان، آمارى از وضع و قدرت فعلى بعضى از سلاح‏هاى ورماخت، تشريح سلاح‏هاى تازه و طرح‏هاى آنان «رقم توليد و غيره».

در طى روزهاى بعد سرهنگ، منشى خود را با دقت بيش‏ترى تحت نظر داشت. سه روز متفاوت او دير وقت به اداره خود بازگشته، محتوى گاوصندوق را بازرسى كرد. شب چهارم متوجه شد كه ده صفحه آخر يك گزارش مهم مفقود شده است.

او مشغول مطالعه اين طرح بود و فرالين وان.ن ماشين كردن بعضى از تغييرات آن را به عهده داشت. ولى با وجود اين او اجازه نداشت مدارك را خارج از گاو صندوق نگاه دارى كند.

با وجود اين‏كه روز بعد سند در گاو صندوق قرار داشت ولى سرهنگ آماده قبول معناى واقعى كشف خود بود. او وقايع را به واحد ضد جاسوسي گزارش كرد و بالاخره تصميم گرفته شد كه منشى را تحت مراقبت دائم قرار دهند.

تا آخر آن هفته چهارده تن از دوستان فرالين وان.ن تحت مراقبت مداوم قرار گرفتند و بدون اين‏كه خودِ آنان متوجه شده باشند تحت مراقبت قرار داشتند. بزودى مدارك كافى به دست مأمورين آلمانى كه در اين عمليات فعاليت می ‏كردند افتاد و دست‏گيرى آنان به آسانى امكان ‏پذير بود ولى هدف اصلى آنان "سرهنگ دوم سوسنووسكى" بود. براى دست‏گيرى يك وطن‏ پرست لهستانى لازم بود كه او را در حين عمل دستگير نمايند.

در نتيجه مراقبت كشف گرديد كه سوسنووسكى با سازمان مخفى فرانسه در تماس است. يك مأمور پنهانى با سوسنووسكى تماس گرفته و خود را مأمور (سرويس اطلاعات فرانسه) معرفى كرد. سوسنووسكى شكى نبرده، لذا آمادگى خود را براى فروختن مدارك سرى نظامى آلمان ابراز داشت.

به اين ترتيب روز بعد او در ازاى مبلغ قابل توجهى در يكى از اتاق‏ هاى انتظار درجه يك يكى از راه ‏آهن هاى برلن، مدارك را تسليم فرستاده ضد جاسوسى آلمان كرد. در عرض دو، سه ثانيه سوسنووسكى و مأمور هر دو دستگير شدند. البته توقيف مأمور نيز لازم بود، چون براى اعتراف مظنون نيازمند به اعتراف تطميع ‏كننده بود.

در عرض ده‏ دقيقه بعد ساير اعضاى شبكه در قسمت‏هاى مختلف برلن دستگير شدند.

بازجويی ها و آزمايش‏هاى متعددى به طور مداوم در چند شب و روز صورت گرفت و پس از طى مدت زيادى تمام داستان فاش گرديد.

سوسنووسكى مرد فوق ‏العاده خوش ‏قيافه ‏اى بود، با قد بلند، اندام متناسب و رفتار خوشايند. او پس از اين‏كه درجه افسرى را در ارتش لهستان به دست آورد، وارد سرويس اطلاعات نظامى شد. سپس براى به دست آوردن اطلاعات در باره سلاح‏هاى آلمانى، بخصوص به منظور به دست آوردن طرح‏هاى اصلى از ستاد كل ارتش آلمان به آن‏جا فرستاده شده ‏بود.

او هنگام اقامت در برلن وارد مجامع ديپلماتيك و اشرافى آلمان شد. او نفوذ زيادى بر روى زن‏ها داشت و می كوشيد تا آن‏جا كه ممكن است ماجراهاى عشقىِ خود را توسعه دهد. البته هميشه با اين فكر كه اخبارى سرى به دست آورد.

او بالاخره وسيله ‏اى را كه دنبال آن می ‏گشت پيدا كرد. اين وسيله فردى نبود جز فرالين وان.ن كه در O.K.Hرياست ستادكل ارتش آلمان منشى بود. او عضو فاميل اشرافى پروسى بود كه اكنون به روز فلاكت‏بارى افتاده بود. پدرش در گذشته يكى از افسران عالی ‏رتبه ارتش امپراطورى آلمان بود. او به اتفاق مادرش تحت شرايط سختى زندگى می ‏كردند. مدت كمى پس از آشنايى با سوسنووسكى ماجراى عشقى بين آن‏ها برقرار شد. اين ماجرا از نظر او بسيار جدى بود.

كمى بعد سوسنووسكى با يكى از دوستان و همكاران فرالين وان.ن آشنا شد. اين سه نفر اوقات زيادى را با يك‏ديگر می ‏گذراندند. سوسنووسكى آن‏ها را به رستوران، بار و باشگاه ‏هاى شبانه می ‏برد و پذيرايى فوق‏ العاده ‏اى از آن‏ها می كرد. به آن‏ها هداياى گران‏ قيمت می ‏داد و طبق سيستم معينى بتدريج آنان را به زندگى اشرافى عادت می ‏داد. او به زودى بدون اطلاع فرالين وان .ن روابط عاشقانه با فرالين وان .ب برقرار كرد.

فرالين وان .ب او را به فاميل خود معرفى كرد. سوسنووسكى با مادر او با مهارت رفتار می كرد و ديرى نگذشت كه زندگى آنان به وضع گذشته بازگشت. قروض آنان پرداخت شد و آن‏ها توانستند حداقل زندگى متناسب با وضع طبقاتى خود ترتيب دهند.
پيرزن اميدوار بود كه روزى اين افسر خوش قيافه و پولدار را به عنوان داماد خود بپذيرد و به اين دليل با وجود قوانين اخلاقىِ خشكِ متعلق به طبقه خود هنگامى كه سوسنووسكى شب را در منزل آنان می گذراند، مخالفتى نمی ‏كرد. هرچه روابط او و دخترش محكم‏تر می ‏شد پيرزن راجع به آينده خوش‏ بين ‏تر می گرديد.

در طول اين مدت بتدريج حسادت بين دو زن جوان ايجاد شده بود. اين ممكن بود خطرناك باشد ولى سوسنووسكى با چنان مهارتى اوضاع را اداره می ‏كرد كه بالاخره هر دوى آنان با سهمى كه از عشق او داشتند راضى بودند. در نتيجه اين حسادت، احتياج آنان به او شديدتر می ‏شد.

سوسنووسكى منتظر لحظه مناسب بود و لحظه ‏اى فرا رسيد كه هويت خود را بر آنان آشكار ساخت. او به آن‏ها گفت كه مأمور مخفى لهستانى است. نامبرده مشكلات خود را شرح داد و با نشان دادن نامه ‏هاى رؤساى خود در ورشو اظهار داشت كه آن‏ها از او ناراضى هستند و در صورتى كه فعاليت‏هاى جديدى را آغاز نكند به ورشو احضار خواهد شد تا به خدمت ارتش بازگردد.

اين دو زن نمی ‏توانستند دورى او را تحمل كنند و سوسنووسكى با استفاده از اين موضوع به هر يك از آن‏ها به طور جداگانه اظهار داشت كه اگر بتواند مأموريت خود را با موفقيت انجام دهد او را به همسرى اختيار خواهد كرد و با پاداشى كه از دستگاه براى اين مأموريت تعيين كرده خواهند توانست به راحتى در اروپا زندگى كنند.

هر دو دختر هم‏كارى با او را قبول كردند. فرالين وان.ن نيز در مركز ستاد كل كار می‏كرد. گرچه شغل او اهميت و حساسيت كار فرالين وان.ب را نداشت.

سوسنووسكى به هنگام ارتباطات شبانه خود دستورات لازمه را به آنان می داد. آن‏ها شبانه مداركى به منزل می ‏آوردند تا سوسنووسكى از آن‏ها عكس‏ بردارى كند. ديرى نگذشت كه منزل فرالين وان .ن محل ملاقات چند تن از زيباترين زنان جامعه برلن شد. اين‏ها در زمينه‏ هاى سياسى ـ نظامى و اقتصادى نفوذ داشتند. سوسنووسكى روابط خود را در ميان اين زنان توسعه می داد.

در ابتدا مدارك او در ورشو جلب توجه فراوان كرد. ولى بتدريج هر چه اخبار فرستاده‏ شده اهميت بيش‏ترى می يافت شك آنان نسبت به او بيش‏تر می ‏شد. اهميت اخبار رسيده موجب شد كه آنان تصور كنند اين اخبار توسط خودِ سرويس مخفى آلمان در اختيار او گذارده شده ‏است. هنگامى كه او دو صندوق مملو از اسناد فوق ‏العاده با اهميت با خود به ورشو آورد، رؤساى او به اعتبار اين اسناد شك كرده و از پذيرفتن آن‏ها خوددارى كردند ولى به سوسنووسكى اجازه داده شد كه اين اسناد را به ساير سرويس‏هاى اطلاعاتى بفروشد.

سرويس اطلاعاتى فرانسه Deuxieme Bureau كه اهميت آن‏ها را دريافته بود مقدارى از آن را خريد.

اطلاعات بريتانيا نيز در اين خريد شركت كرد. مبالغ هنگفتى براى اطلاعات بعدى به سوسنووسكى پيشنهاد شد و تنها پس از دست‏گيرى او بود كه ورشو متوجه اشتباه خود گرديد. ولى ديگر دير شده‏ بود.

پس از دست‏گيرى شبكه جاسوسى، دادگاهى ترتيب داده شد. فرالين وان .ب و فرالين وان .ن محكوم به مرگ شدند.

آخرين فرجام آنان توسط هيتلر رد شد. اين دو در حالى كه هنوز به سوسنووسكى وفادار بودند جان سپردند.

يكى ديگر از خانم‏ هايى كه با سوسنووسكى روابطى داشت به طريق كاملاً متفاوتى عكس ‏العمل نشان داد. او صاحب يك مغازه لباس‏فروشىِ كوچك در نقطه غربى برلن بود. چون نقش او در اين واقعه خيلى ناچيز بود، ضد جاسوسى آلمان به دادگاه پيشنهاد كرد كه تعقيب او را متوقف كنند. زيرا فكر می ‏كردند كه شايد بتوانند از او استفاده كنند. البته براى اين خانم شرح داده شد كه در صورتى كه با آنان هم‏كارى كامل نكند تعقيب او را از سر خواهند گرفت. ولى حتى اين احتياط نيز بى مورد بود. زيرا هنگامى كه او حقايق را درباره سوسنووسكى و هم دستان او شنيد، چنان عصبانى شد كه تصميم گرفت از سرويس مخفى لهستانى انتقام بگيرد.

بنا به دستور ضدجاسوسي او به فعاليت خود براى لهستانی ها ادامه داد و آن‏ها پس از تحقيقات لازمه او را دوباره براى خدمت در سرويس‏ شان پذيرفتند. او بتدريج يكى از پرارزش‏ترين و قابل ‏اعتمادترين هم دستان آلمان شد به ‏طوري‏كه با كمك او ده تن از مأمورين لهستانى را به دام انداختند.

آلمان‏ها پس از مدتي سوسنووسكى را در مقابل آزادى چند تن از افرادشان كه توسط لهستانی ها دستگير شده بودند به آن‏ها بازگرداندند.

درنتيجه اين وقايع، ستاد كل ارتش آلمان مجبور شد كليه طرح ‏هاى خود را تغيير دهد.

البته مدت زيادى طول كشيد تا آلمان‏ ها توانستند اين عقب ‏افتادگى را جبران كنند!!!



منبع: وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران
[External Link Removed for Guests]
****************************************************************************************************
گالری جامع رادارهای پدافند ایران -
تصاویر جالب ، سرگرم کننده و خنده دار - تصاویر جالب و خنده دار نظامی- گالری کامل قایق های نیروی دریایی ایران

**************************
وقتی خدا مشکلات تو رو حل می کنه

تو به توانایی های او ایمان داری

وقتی خدا مشکلاتت رو حل نمی کنه

او به توانایی های تو ایمان داره
ارسال پست

بازگشت به “ساير گفتگوها”