شیوه جدید جوانان حاشیه خلیج فارس برای به رخ کشیدن ثروت

در اين بخش ميتوانيد درباره موضوعاتي كه در انجمن براي آنها بخشي وجود ندارد به بحث و گفتگو بپردازيد

مدیران انجمن: MOHAMMAD_ASEMOONI, رونین, Shahbaz, MASTER, شوراي نظارت

ارسال پست
Novice Poster
Novice Poster
پست: 78
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۱, ۱۱:۳۸ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 73 بار
سپاس‌های دریافتی: 705 بار

شیوه جدید جوانان حاشیه خلیج فارس برای به رخ کشیدن ثروت

پست توسط ogfhk »

در حالی که برخی از هم-وطنان ما با سگ و گربه می کوشند خود را از بقیه متفاوت نشان دهند، هم سن و سالانشان در کشورهای حاشیه خلیج فارس، با شیر و یوزپلنگ به این خواسته می رسند!
 تصویر 
در حالی که برخی از هم-وطنان ما با سگ و گربه می کوشند خود را از بقیه متفاوت نشان دهند، هم سن و سالانشان در کشورهای حاشیه خلیج فارس، با شیر و یوزپلنگ به این خواسته می رسند!
وقتی با تلاش و کوشش سخت نمی شود خود را بالا کشید، برای برخی ها راه ساده تری هم هست: پول بابا!
در حالی که در گذشته ای نه چندان دور با ویراژ ماشین های آخرین مدل می شد دل ها را ربود، با تکراری شدن این کار، اکنون بعضی از جوانان حاشیه خلیخ فارس با انتشار تصاویری از گربه-سانان خانگی خود، می کوشند دوستان و مخاطبان خود را به اعجاب وادارند… و به احتمال زیاد از این کار نتیجه هم می گیرند و برخی از هم-سالان خویش را از تعجب انگشت به دهن می سازند!
برخی از تصاویر این گربه-سانان خانگی را با صاحبانشان می بینیم:
 تصویر
تصویر
تصویر
تصویر
تصویر
تصویر
تصویر
تصویر
تصویر
تصویر
تصویر
 
[FONT=Arial Narrow]و بدان ما از تبار  [HIGHLIGHT=#0070c0] 
Captain
Captain
نمایه کاربر
پست: 1781
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۴ شهریور ۱۳۸۹, ۹:۱۴ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3435 بار
سپاس‌های دریافتی: 5876 بار

Re: شیوه جدید جوانان حاشیه خلیج فارس برای به رخ کشیدن ثروت

پست توسط shafagh »

این شیرها را از وقتی شیرخوار هستند پرورش می دهند تا وقتی کاملا بالغ شدند خوی حمله وریشان نسبت به کسی که انها را بزرگ کرده کاملا از بین برود. خوب این مطلب مرا یاد موضوعی انداخت . در شیراز پهلوانی بود که تنها باغ وحش شیراز مال او بود. او با شیرها نمایش اجرا می کرد و مردم بلیط می خریدند و می رفتند ان نمایش را در باغ وحش می دیدند. زمانی که من کودک بودم با والدینم برای دیدن ان نمایش رفتم که تا بحال که بزرگ شده ام هنوز خاطره شجاعت و جسارت ان پهلوان شیرازی که نمایشی واقعی را اجرا می کرد بیاد دارم. نمایش او مثل سیرک ها نبود که با تعدادی شیر یا ببر تربیت شده و ارام کار کند بلکه او با شیرهایی نمایش می داد که خوی وحشی اشان همچنان باقی و من این مطلب را در غرش های بلند و خشم الود انها که تا چند کیلومتر دورتر شنیده می شد کاملا می قهمیدم. او مردی بلندقد ، بسیار قوی هیکل و خوش سیما بود ریش بلندی داشت که همانند رستم شاهنامه ان را کمی دوشاخه می کردکه تصاویر وی را در ان سال ها مشاهده می کنید. البته این تصاویر اصلا با چیزی که من در ان سالها دیدم قابل قیاس نیست ان نمایش واقعا جدال باشیرها بود و نه نمایش با شیرها. او ابتدا در حضور صدها تماشاچی و در حیاط کوچک باغ وحش نمایش های پهلوانی و زورمندی می داد سپس وارد دالان باریک و تاریکی در پشت قفس ها می شد که ده پانزده شیر اموزش ندیده در ان بودند( ان شیرها فقط در باغ وحش بزرگ شده و تربیت نشده بودند و به همین دلیل عکس العمل انها قابل پیش بینی نبود). سیروس قهرمانی با رفتن در ان دالان پا در جایی می گذاشت که واقعا هیبت مرگ بر ان سایه انداخته بود اما سیروس شجاعانه ان کار را می کرد و اثاری از ترس و تردید در چهره او مشاهده نمی شد. او کشوهایی را باز می کرد و یکباره حدود پانزده ماده شیر غرش کنان وارد یک قفس 20 الی سی متر مربعی می شدند که واقعا فضای کوچکی بود. شیرها دیوانه وار هر طرفی می دویدند و غرش های بلندی می کردند طوری که بدلیل فضای کم به دیواره های قفس برخورد کرده و میله می لرزیدند. در ان وضعیت و صدای غرش بلند و درهم شیرها دو نفر کنار هم صدای یکدیگر را نمی شنیدند. در وسط قفس یک کرسی بلند اهنی بود که یک شیر نر از قبل روی ان نشسته بود. تنها شیر ارامی که صدا نمی کرد و با سیروس قهرمانی انس داشت همان شیر نر بود که فکر کنم اسم ان را داریوش گذاشته بود و عکس ان را مشاهده می کنید. بعد از ورود ده شیر وحشی خود سیروس وارد ان قفس می شد در حالیکه لباسی از پوست پلنگ به تن داشت و دشنه ای با دسته زرد رنگ هم به کمرش بسته بود. با ورود او ماده شیرها نا ارمتر شده و غرش و تحرکشان بیشتر می شد و همگی در یک طرف قفس جمع شده و به سیروس چنگ و ئنئان نشان داده و با تمام قوا غرش می کردند. سیروس یک لوله اهنی سبک بر می داشت و با به ماده شیرهای خشمگین ضربه های تحریک کننده ای می زد. این کار نمایش نبود چون می دیدم شیرهای جلوتر با دست به او حمله کرده و مرتب با خیز کوتاهی به سمت او می پریدند. فاصله حمله انها به او فقط یک تردید در ذهن و غریزه ان ماده شیرها بود. باورکنید از صدای غرش وحشیانه ان گله شیر زمین می لرزید. بدن یکی از شیرها کمی زخمی شده بود و ان شیر زخمی حالت های خصمانه تری نسبت به سیروس داشت، ان زخم یا بر اثر تکاپوی شیر و برخورد با قفس ایجاد شده بود یا بوسیه میله ای که در دست قهرمانی بود. کاملا معلوم بود که سیروس هیچ مدارایی با ن شیرها نشان نمی داد و برخورد شجاعانه و قهر امیزی با انها داشت طوری که گویا می خواست به انها بفهماند باید مطیع قدرت و شجاعت من باشید و فکر کنم شیرها هم زبان او را می فهمیدند و بالاخره ارامتر می شدند
او سپس سراغ ان شیر نر می رفت و نمایش هایی را اجرا می کرد. بهر حال خواستم بگویم انچه را از ان پهلوان ایرانی در جدال خطرناک با ان شیرها دیدم امروز در هیچ فیلمی از نمایش های سیرک و تربیت حیوانات وحشی مشاهده نکرده ام. او در یک قفس کوچک که فقط یک متر جا برای او در میان ان همه شیر خشمگین بود شجاعت خود و سبعیت شیرها را به نمایش می گذاشت. او واقعا یک قهرمان بود


[External Link Removed for Guests]



[External Link Removed for Guests]


[External Link Removed for Guests]


[External Link Removed for Guests]


[External Link Removed for Guests]



[External Link Removed for Guests]



[External Link Removed for Guests]



[External Link Removed for Guests]


[External Link Removed for Guests]
ارسال پست

بازگشت به “ساير گفتگوها”