شما تجسم کن 16 ماه تو همچین برجکی زندگی بدون اولین امکانات برق گاز اب که هر شب تو سوز زمستان و یخ بندان 8 ساعت کمین و کوهپیمایی و درگیری و شلیک سخت تره یا خدمت در پادگان؟
حقیقتش با دیدن این عکس و تصور شما از شرایط سخت خدمت به لبم نشست. مطمئنا شرایط خدمت در برجک با این خصوصیات که شما شرح دادین بسیار سخت است.
من به دلایلی در چند پادگان خدمت داشتم و در دوران خدمتم 5 محل را تجربه کردم. اتفاقا تو سنترال تا اونجا که مقدور بود درباره برخیش مثل تیپ 45 تکاور شوشتر، تیپ 55 هوابرد شیراز که قابل بیان بود صحبت هم داشتم. چند جای دیگر هم بودم که بگذریم ازش.
جایی بودم که لباسم را برام می شستند و اتو کرده بهم تحویل میدادند، در عین حال تجربه جایی هم داشتم که وعده غذایی روزانه ام 1 تخم مرغ برای 24 ساعت آن هم خام بود در محلی که مجوز روشن کردن آتیش را نداشتیم. و البته دیدن برجک یعنی آرامش، اونجا که ما بودیم یک بوته یا درخت و برای فرماندهان یک غار حکم سنگر و استراحت گاه بود.من بیش از 100 روز منطقه (مامور شده از تیپ 45) داشتم که اگر کادری بودم حق ماموریتم بیش از 25 میلیون تومان مضاف بر حقوق بابت این 100 روز بود.
اگر من در مورد خدمت سربازی نظر میدم، به یقین می گم، خیلی از کادری ها هم بازه رفاه تا دشواری خدمت را اونطور که من تجربه کردم تجربه نکردند - به اعتراف خودشان.نه فقط شرایط که شاید بشود گفت من تجربیاتی تو خدمت داشتم که خیلی کادری ها تو 30 سال خدمتشان تجربه نخواهند کرد. باز به اعتراف خودشان.
هر کجا که بودم خدا را شکر با سختی و راحتی سعی کردم در اون شرایط بهترین باشم که اکثر مواقع هم موفق بودم که برخی دوستان در جریانش هستند ضرورت به بیانش نیست اینجا.
شما مطمئن باشید نظر من اتفاقا خیلی با دید کلان و البته داشتن تجربه و لمس همه شرایط (هم رفاه هم سختی) از نزدیک بوده است.