اتحاديه اي درمقابل آمريكا

در اين بخش ميتوانيد درباره موضوعاتي كه در انجمن براي آنها بخشي وجود ندارد به بحث و گفتگو بپردازيد

مدیران انجمن: رونین, Shahbaz, MASTER, MOHAMMAD_ASEMOONI, شوراي نظارت

ارسال پست
Captain
Captain
نمایه کاربر
پست: 2132
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۸۵, ۱۲:۵۱ ق.ظ
محل اقامت: تهران
سپاس‌های ارسالی: 1980 بار
سپاس‌های دریافتی: 6841 بار
تماس:

اتحاديه اي درمقابل آمريكا

پست توسط Mr.Amirhessam »

• علي غفوري



در اواخر دهه۸۰ ميلادي هنگامي كه گورباچف در آخرين روزهاي قدرت اتحاد جماهيرشوروي دستور بازگشت ۵۰۰هزار سرباز روس را از مرزهاي اروپاي غربي صادركرد، گمان همه بر اين بود كه اروپا حداقل تا نيم قرن با هيچگونه خطري روبرو نخواهدبود.اين «قاره قديم» خسته از جنگهاي طولاني و ۴۵سال جنگ سرد نيازمند آرامش بود اما فرداي «۱۱سپتامبر» مشخص شد اين بار تهديد عليه اين قاره نه ازجانب روسيه بلكه ازجانب آمريكا (متحدقديمي قاره) درحال شكل گرفتن است.خوشبين ترين ناظران نيز پس ازمشاهده وقايع ابتداي سال جاري درمورد عراق پي بردند كه اين باراهداف آمريكا بسيار بزرگتر و فراگيرتر از قبل است تا آنجا كه بي شك توسعه مناطق تحت نفوذ آمريكا عرصه را بر قدرتهاي اروپايي تنگ مي كند.در ۲۰ روز نبرد عراق و آمريكا بيشترين مخالفتهاي مردمي و دولتي نه ازجانب چين و روسيه و حتي اعراب، بلكه ازسوي مردم و دولتهاي فرانسوي، آلماني و ايتاليايي صورت گرفت.

۴۵سال تحت الحمايه آمريكا
جنگهاي بسيار سهمگين و پرتلفات درنيمه اول قرن بيستم بويژه دربين كشورهاي اروپايي سبب شد اين قدرتها كه درزمان خود هركدام داراي ميليونها كيلومتر مربع مستعمرات بودند،در فرداي پايان جنگ (مه۱۹۴۵) به اندازه اي درمقابل روسها احساس ضعف كنند كه در هرنوع پيمان دفاعي و استراتژي نظامي پايه اصلي را بر آمريكا بگذارند.
ارتش رعب آور ۱۵ميليون نفري استالين در سال ،۱۹۴۵ مرزهاي لهستان، آلمان شرقي، بلغارستان، آلباني، چكسلواكي، روماني و مجارستان را درنورديده و آماده بلعيدن آلمان غربي و يونان بود.
براي اروپاي ضعيف راهي جز اتكا به آمريكا نبود. بسياري از سران اروپايي در آن سالها پي بردند دوران ابرقدرتي اروپا به پايان رسيده و اين آمريكا و شوروي هستند كه با برتري بي چون و چرا قدرتهاي درجه اول دنيا خواهندبود.
فرانسه و انگليس نيز تا سال ۱۹۵۶اين مسأله را نمي پذيرفتند اما عدم پشتيباني آمريكا از آن دو كشور در نبرد كانال سوئز و رهاكردن آنها درمقابل خروشچف به آنها فهماند پس از اين نمي توانند بدون توافق برادر بزرگتر (آمريكا) حداقل درمناطق استراتژيك دنيا بازي جديدي را شروع كنند.
در تمام سالهاي دهه هاي ۵۰ ، ۶۰ ، ۷۰ و حتي ۸۰ ميلادي تنها ۲كشور فرانسه و انگليس به ساخت بمب اتم مبادرت كردند آن هم به ميزان بسيارمحدود كه حتي يك درصد توان هسته اي شوروي نبود.
بنابراين ۳ميليون كيلومتر مربع خاك اروپا عملاً تنها به كمك موشكهاي مينوت من، ساترن، پرشينگ و كروز آمريكايي حفاظت مي شد.
آلمان (غربي) كه زماني نه چندان دور به تنهايي خاك اروپايي شوروي را فتح كرده بود اكنون در هراس از به صدا درآمدن زنگ «جنگ جهاني سوم» و ورود ۵۰هزار تانك اروپاي شرقي و شوروي بود.
اروپاييها بخوبي مي دانستند بدون آمريكا هرگز قادر به مقاومت حتي يك ماهه در برابر بزرگترين نيروي زميني تاريخ (ارتش سرخ) نخواهندبود.
گورباچف و فروپاشي اتحادجماهيرشوروي
گورباچف اولين رهبر اتحاديه جماهيرشوروي بود كه عقيده داشت دشمن اتحادجماهيرشوروي نه دنياي سرمايه داري بلكه مشكلات اقتصادي است.
اقدام او براي قطع پشتيباني از دولتهاي شرقي اروپا سبب بروز شكاف در بلوك شرق و نفوذ كشورهاي مذكور به دامان غرب شد.
آلمان غربي نيز «گم شده شرقي» خود را بازيافت و شوروي نيز ۵۰۰هزار سرباز و دهها لشكر زرهي، پياده و مكانيزه خود را به «خاك مادر» فراخواند.
اكنون شبح كمونيسم از سراروپا رخت بربسته بود و فروپاشي شوروي سبب شد ديگر اروپا نگران شرق نباشد. نگراني كه دهها قرن سابقه داشت.
درتمام طول سالهاي ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۱ اروپا با خوش خيالي نظاره گر وقايع مهم سياسي در مناطق پيراموني، خاورميانه، آسياي شرقي و خليج فارس بود.
اروپا حتي براي حل مشكل بالكان نيز درايتي ازخود نشان نداد و اجازه داد آمريكا با ورود به صحنه بازي خانگي اروپاييها، غائله صربها را براي هميشه دفع كند.
تنها فرانسه بود كه به مانند ۳دهه گذشته همواره سياست مستقل خود را حفظ مي كرد و سعي داشت درمقابل سياستهاي آمريكا حتي در كشورهاي منزوي چون عراق منفعل نباشد.
۱۱سپتامبر سال ۲۰۰۱
اكنون بيش از گذشته مشخص شده ۱۱سپتامبر نه از آن جهت كه دوبرج عظيم آمريكايي با حملات تروريستي ازبين رفتند، اهميت دارد، بلكه اهميت آن به شرايطي است كه براي «بازهاي واشنگتن» ايجادشد.هنگامي كه قدرت اول نظامي و اقتصادي جهان ژست كشوري بسيارعصباني را به خودگرفت، همه سريعاً پذيرفتند آنها (آمريكاييها) حق دارند به هر نقطه دنيا كه مايلند حمله كنند.
افغانستان هدف ابرقدرت تنهاي قرن۲۱ بود كه در ابتداي سال ۲۰۰۲ بلعيده شد.
اما بازي به اين كشور فقير آسيايي ختم نشد. در فرداي فتح كابل، آمريكا به شكلي كاملاً تهديدآميز اعلام كرد آماده محو سلاحهاي كشتارجمعي به هرنحو ممكن در عراق است.
اين شعار بعدها با ظرافت جاي خود را با «تغيير رژيم عراق» عوض كرد.
اكنون ديگر مسلم شده بود كساني چون ولفويتز، رامسفلد و رايس به چيزي كمتر از تسخير كامل جهان رضايت نمي دهند.
فرانسه و آلمان دركنار روسيه تمام تلاش خود را به كار بردند تا آمريكا نتواند بازي موردنظر خود را از راه سازمان ملل ادامه دهد اما آنچه آنها ناتوان از پيش بيني آن بودند دورزدن سازمان ملل توسط آمريكا بود.
اين چيزي بود كه حتي صدام را به اشتباه انداخت. مارس سال ۲۰۰۳ ، ۲۰۰هزار سرباز آمريكايي در پناه آتش صدها هلي كوپتر و هواپيما واردخاك عراق شدند و ثابت كردند مي توان بسادگي مانند گذشته اي نه چندان دور، «زور» را آن هم به شكلي عريان جانشين منطق كرد.
جنبشهاي مردم اروپا اين بار جلوتر از حاكمان، به تظاهرات عظيم خياباني عليه آمريكا دست زدند. آلمانها به شيوه اي كم سابقه دركنار فرانسويها بشدت به سياستمداران آمريكايي حمله كردند.
بويژه در روزهايي كه جنگ به وضعيت نامشخصي رسيده بود اروپاييها حتي به دنبال راههاي ديپلماتيك براي توقف جنگ رفتند اما سقوط ناگهاني بغداد همه را شوكه كرد.
اما آيا اهميت عراق را مي توان ناديده گرفت؟ عراق با ۱۰۰ميلياردبشكه ذخيره نفتي پس از عربستان دركنار كويت بزرگترين منابع نفتي دنيا را دراختيار دارد.
اروپايي ها بخوبي مي دانند كه كشوري به ارزش عراق قابل معاوضه و معامله نيست.
درحال حاضر بيش از ۷۰درصد نفت و گاز دنيا درخاورميانه واقع شده و حداقل تا ۵۰سال آينده نفت و گاز منبع اصلي انرژي دنيا خواهندبود.حركت دهها هزار هواپيما، هزاران كشتي، صدها ميليون خودرو دركنار سوخت نيروگاهها، گرماي منازل و انرژي موردنياز هزاران كارخانه هنوز درگروي وجود نفت و گاز است.استراتژيستهاي آلماني، فرانسوي و ايتاليايي مي دانند اكنون ديگر خاورميانه تفاوتي با آمريكاي جنوبي ندارد. هردوي اين مناطق حيات خلوت حكومت آمريكا هستند اما ارزش اين كجا و آن كجا.
كمربند جنوبي خليج فارس (عمان، امارات عربي، عربستان، قطر، بحرين و كويت) بطوركامل دراختيار آمريكاست. درشمال خليج فارس نيز يكي از دو دولت ضدآمريكايي (عراق) به دامان آمريكا سقوط كرده است.
اكنون آمريكا به دنبال برداشتن گام بعدي خود براي تصاحب كامل خليج فارس است.
اگرچه ايران لقمه گلوگيري است كه بلعيدن آن براي حتي آمريكا بسيارسخت و حتي ناممكن به نظرمي رسد اما اين تهديدي جدي براي اروپا است.اروپا حدود ۳۰درصد نفت جهان را مصرف مي كند و هرگونه اختلال در انتقال دهها ميليون بشكه نفت در روز به اين قاره مي تواند اقتصاد آن را با توقف روبرو كند.
بررسي صنايع نظامي دوقاره
قرنها قبل از آنكه ايالات متحده به عنوان قدرت اول دنيا مطرح شود، عظيم ترين صنايع نظامي تاريخ درقاره اروپا شكل گرفت.
صنايع عظيم نظامي آلمان، انگلستان وفرانسه باوجود كم توجهي به آنها طي ۵دهه اخير هنوز مي توانند با اندكي سرمايه گذاري تبديل به توليدكنندگان طرازاول ادوات نظامي شوند.شرق و غرب آلمان انباشته از كارخانه هايي است كه درجنگهاي نيمه اول قرن بيستم توانايي عظيم خود را نشان داده اند. جنوب و مركز فرانسه نيز چنين وضعيتي دارد.درمقابل ايالات متحده نيز اقيانوسي از كارخانجات توليدكننده جنگ افزارها دراختيار دارد.
هيتلر قبل از وقوع جنگ دوم جهاني از آمريكا به عنوان كشوري گمشده در بين دودكشها و كارخانه هاي فولاد نام برده بود و آرزوكرده بود كه هيچگاه درگيري نظامي با اين غول پديد نيايد.
اما درصورت بروز نبردي حتي به صورت غيرمستقيم بين قاره اروپا(ي غربي) و ايالات متحده اين بار آمريكا با ارتشهاي قديمي مواجه نخواهدبود بلكه درمقابل خود نيروهايي را خواهدديد كه از جديدترين فناوري ها بهره مند هستند.
صنايع نظامي آمريكا
در غرب آمريكا بويژه در شهرهاي لس آنجلس و كاليفرنيا نبض شركتهاي بزرگ نظامي آمريكا درحال زدن است.
صدها كارخانه كوچك و بزرگ در دره كاليفرنيا مشغول ساخت مرگبارترين سلاحهاي تاريخ هستند.
برخي از اين كارخانه ها ستون فقرات ارتشهاي دريايي و هوايي آمريكا را شكل داده اند.
لاكهيد
در رأس اين شركتها، شركت بسيار قدرتمند و مافيايي لاكهيد قراردارد.
لاكهيد از توليد جنگنده بمب افكن استيلت اف۱۱۷ گرفته تا هواپيماهاي عظيم ترابري سي ـ ۵ (گالاكسي) را براي ارتش آمريكا مي سازد.
لاكهيد در ساخت تجهيزات بسيارپيچيده الكترونيكي توانايي خاصي دارد و مي تواند در مناقصه هاي ارتش آمريكا و حتي ناتو رقباي خود را با انواع حيله ها درهم شكند. در دهه۶۰ اين شركت ازطريق لابيهاي گسترده، بيشتر كشورهاي اروپايي را واداركرد به جاي استفاده از جنگنده هاي اروپايي، اف ـ ۱۰۵ استارفايتر را مورداستفاده قراردهند. حال آنكه از اين هواپيما تنها ۲۰۰فروند در آلمان سقوط كرد!
نورث روپ گرومان
اين كمپاني كه از ادغام دوشركت عظيم نورث روپ توليدكننده اف۵ تايگرو گرومان (اف۱۴) به وجودآمده، مهمترين تأمين كننده تجهيزات نيروي هوايي آمريكا است.توليد اف۱۸ و بمب افكن استراتژيك بي ـ ۲ مربوط به اين شركت است. اين شركت طي ۲دهه، ۵هزار فروند اف ـ ۵ به آمريكا، اروپا و آسيا فروخت.
جنرال ديناميكس
توليدكننده موشك و تجهيزات ناوبري و همچنين هواپيماهاي استراتژيك اف:۱۱۱ جنرال ديناميكس در اواخر دهه۷۰ با ارائه طرح اف ـ ۱۶ موسوم به مرغ طوفان براي ۳دهه بخش بزرگي از بازار نيروهاي هوايي آمريكا و ناتو را دراختيار گرفت.
اف ـ ۱۶ اكنون يكي از ۵جنگنده بسيار پرفروش جهان است كه تقريباً در تمام ارتشهاي متحدآمريكا مشغول به خدمت است.
مك دانل داگلاس
اگرچه اين شركت ازدوران قدرت خود اندكي فاصله گرفته اما هنوز هم با بهينه كردن دائم اف ـ ۱۵ ازجمله شركتهاي مطرح آمريكايي است.
اين شركت در دهه ۶۰ با توليد اف ـ ۴ يا فانتوم دنيا را با شگفتي روبرو كرد.
اف ـ ۴ كه توليدآن از مرز ۵هزار دستگاه گذشت طي دهه هاي ۶۰ ، ۷۰ و ۸۰ سلطان بي رقيب آسمانها بود.
راك ول
توليدكننده هواپيماهاي استراتژيك آمريكا و مجري پروژه بزرگ توليد بي ـ ۱ (بزرگترين بمب افكن مافوق صوت آمريكا). اين شركت اگرچه شهرت شركتهايي چون نورث روپ، مك دانل داگلاس و لاكهيد را ندارد اما توان قابل ملاحظه اي در ساخت تجهيزات عظيم نظام دارد.
ساير صنايع نظامي
آمريكايي ها طي ۵دهه اخير توجه ويژه خود را برتوسعه نيروهاي موشكي و هوايي متمركز كرده اند اما اين امر به معني بي توجهي آنها به صنايع زرهي و دريايي نبوده است.
آمريكا بزرگترين نيروي دريايي جهان را در اختيار دارد كه با برخورداري از حدود ۱۳ناوهواپيمابر و صدها هزارتن كشتي (نبرد ناو، رزمناو و ناوچه) قادر به حضور كمتر از ۴۸ساعت در هر نقطه اي از جهان است. در بخش ادوات زرهي، آمريكا سالها روي تانكهاي ام ـ۴۸ و ام ـ۶۰ توان خود را متمركز كرد اما از آنجا كه در بخش زرهي خود را مقهور توان بالاي اتحادجماهير شوروي و بلوك شرق مي ديد، توسعه در اين راه را چندان ادامه نداد. اما تانك فوق سنگين ام ـ يك آ ـ يك كه براي اولين بار در جنگ خليج فارس (۱۹۹۱) به كار گرفته شد كارت برنده آمريكا در نبردهاي زميني به حساب مي آيد.
صنايع نظامي اروپا
توان بالاي تبليغاتي آمريكا در كنار يكپارچگي سياسي آن موجب شد صنايع هواپيمايي و نظامي اروپا هيچگاه مانند رقيب آمريكايي خود مطرح نشود حال آنكه چيزي از رقباي خود كم نداشتند.
آلمان
شكست خردكننده آلمان در جنگ دوم جهاني و نابودي صنايع نظامي آن كشور در كنار قوانين محدودكننده پس از جنگ، سالهااين كشور را از جرگه قدرتهاي نظامي كنار گذاشت. اما در تمام اين سالها نظاميان آلمان بيكار نبودند آلمانها در دهه ۷۰ با عرضه هواپيماي تورنادو(گردباد) باهمكاري (البته تشريفاتي) چند كشور اروپايي توانايي خود را به نمايش گذاشتند. اين جنگنده كه در دهه ۸۰ عملياتي شد قادر بود توسط هدايت اتوماتيك (اتوپايلوت) حركت كند و براي فرار از ديد رادارها ارتفاع خود را به ۸متري زمين برساند (كمتر از ارتفاع يك ساختمان ۳طبقه)
آلمانها در همان زمان جنگنده آموزشي آلفاجت را هم ساختند.
صنايع عظيم آلمان با كمك كروپ (با يك قرن سابقه توليد ادوات نظامي) قادر به توليد عظيم ترين توپها و ادوات زرهي شد.
تانك بسيار مدرن لئوپارد يك و لئوپاردـ ۲ از جمله توليدات صنايع زرهي آلمان است. لئوپارد قادر است توسط برج متحرك خود ديده بان را به ارتفاع ۱۲متري از سطح زمين برساند تا در مناطق جنگلي، تانك غافلگير نشود. لئوپارد همچنين قادر به سفيد كردن اطراف خود با دود بسيار غليظ براي ردگم كردن موشك دشمن است.تأثير لئوپارد در جنگهاي زميني بسيار زياد است تا آنجا كه اسرائيل ۲۰سال است مانع فروش اين سلاح به كشورهاي عربي مي شود.
صنايع نظامي فرانسه
فرانسه با در اختيار داشتن كمپاني عظيم داسو (توليدكننده ميراژ) بزرگترين رقيب غربي آمريكا به شمار مي آيد. اين كمپاني طي ۴دهه با ارائه ميراژهاي اف ـ ،۱ اف ـ۳ ، ۵ ، ۲۰۰۰ و ۴۰۰۰ موفق شد پا به پاي رقباي آمريكايي خود مطرح شود. سلاحهاي فرانسوي توانايي خود را در جنگهاي خاورميانه و فالكلند نشان دادند. هواپيماهاي فرانسوي بويژه سوپر اتاندارد و ميراژ اف ـ۱ در نبردهاي دريايي نيز توانايي خوبي دارند.
فرانسوي ها همچنين در ساخت موشكهاي ماژيك، ماترا و اگزوسه نشان دادند قادر به ورود به عرصه فناوري هاي بسيار بالا هستند. در ۱۹۸۷ يك ميراژعراقي با يك موشك اگزوسه ناو مدرن استارك آمريكا را در خليج فارس منهدم كرد. اگرچه آمريكايي ها مدعي غافلگيري خود شدند اما بعدها مشخص شد نه رادارها و نه پدافندهاي موشكي و توپخانه اي اين ناو هيچكدام نتوانسته اند جلوي برخورد اگزوسه با ناو را بگيرند.
فرانسوي ها نيز در صنايع هلي كوپترسازي (نظامي) و تانك و نفربر زرهي توانايي هاي بسيار بالا دارند. آنها همچنين داراي ناوهاي هواپيمابر دوگل، فوش و كلمانسو هستند.
صنايع نظامي انگليس
انگلستان را اگرچه بايد در صف آمريكا دانست اما در هر حال اين كشور در قاره اروپا واقع شده است.
انگلستان صنايع عظيم كشتي سازي نظامي و توليدكننده بزرگ تانك در دنيا دارد. تانكهاي مشهور چيفتن و واليانت توليد اين كشور است. انگليسي ها همچنين سازنده جنگنده هاي هارير كه نوعي «عمودپرواز» مي باشد هستند.
صنايع نظامي سوئد
نكته اي كه شايد بسياري از مردم از آن غافل باشند، توان بالاي سوئد در توليد جنگنده است. شركت ساب ويگن توليدكننده انواع جنگنده و بمب افكن هاي مدرن ساب ويگن، دراگن، ساب۳۷ و ساب۳۹ است اما اين كشور به دليل مسائل بشردوستانه هيچگاه سلاح هاي خود را به شكل تجاري در اختيار ساير كشورها نگذاشته است.


بزرگتر از آمريكا برروي كاغذ
اتحاديه اروپا در بسياري از موارد برروي كاغذ از آمريكا پرقدرت تر است اما واقعيت چيز ديگري است. اروپا دچار تشتت افكار است. در نبرد اخير خليج فارس اسپانيا و بريتانيا طرف آمريكا را گرفتند و همسايگان اروپايي خود را تنها گذاشتند. اما با اين وصف آن گونه كه جدول اين گزارش نشان مي دهد اروپا توانايي هاي بزرگي دارد. (حتي اگر توانايي هاي انگلستان را از آن كسر كنيم) بجز وسعت اروپا كه ۳۳درصد آمريكاست از نظر جمعيت اروپا داراي ۱۰۰ميليون نفوس بيشتر و سهم قابل توجه تر در واردات و صادرات جهاني است اما اروپا در توليد ناخالص حتي در مجموع ۱۵كشور از آمريكا ضعيف تر است و اين ضعف در توليد سرانه، بيش ازپيش خود را نشان مي دهد. دليل اين امر نيز ۱۳سال رشد اقتصادي بدون توقف آمريكاست. آمريكا پس از فروپاشي شوروي رشدهاي اقتصادي سالانه ۲تا۴درصد را تجربه كرد. اين رشد براي اقتصادي به بزرگي آمريكا بسيار با ارزش است، به طوري كه آمريكا كه زماني تنها ۲برابر آلمان قدرت اقتصادي داشت و قدرت آن تنها ۳۰درصد بيش از ژاپن و ۴۰درصد بيش از شوروي بود، اكنون ۴برابر آلمان، ۲برابر ژاپن و ۴۰برابر روسيه است!
غول ميليتاريست
اما آنچه قدرت اصلي آمريكا محسوب مي شود، توان اين كشور در اختصاص هزينه هاي سنگين براي امور دفاعي است. آمريكايي ها در حال حاضر به تنهايي ۴۰درصد هزينه هاي نظامي دنيا را در اختيار دارند. ۱۵كشور اروپايي به روي هم ۱۴۲ميليارد دلار بودجه صرف اموردفاعي مي كنند حال آنكه آمريكاي بدون دشمن (حداقل از ۱۹۹۱ به اين سو) سالي ۳۶۰ميليارد دلار صرف امور تسليحاتي خود مي كند! وحشتناكي اين رقم زماني مشخص مي شود كه متوجه شويم اين كشور اكنون دهه هاي متوالي است كه (بويژه از دوره ريگان) چنين رقمهاي عظيمي را صرف توسعه توان دفاعي خود مي كند.اين در حالي است كه اتحاد شوروي سالهاست از هم پاشيده و قدرتهاي رقيب آمريكا هزينه هاي نظامي زير ۴۰ميليارد دلار دارند.
ارتش آمريكا در اثر تزريق سالانه صدها ميليارد دلار پول اكنون تبديل به ثروتمندترين بخش اين كشور شده است. كافي است ژنرالهاي آمريكايي سلاح و يا فناوري خاصي را ببينند آنگاه كارخانه سازنده آن تجهيزات طي مدت كوتاهي با رشد تصاعدي مبدل به شركتهاي پررونق مي شود.ارتش آمريكا هنگام سفارش براي خريد هواپيماي جنگي سفارشهاي كمتر از چندده ميليارد دلار نمي دهد و يا در به كارگيري تجهيزات رايانه اي تنها شركتهاي چندمليتي رايانه اي مانند هيولت پاكارد، اي بي ام و ماكروسافت از پس سفارش اين كارفرما برمي آيند. ارتش آمريكا اكنون سالهاست بدون توجه به «حجم هزينه» عمليات خود را انجام مي دهد و در پنتاگون كسي از پرداخت صورت حساب هاي چندده ميليارد دلاري لشكركشي ها واهمه ندارد.اين در حالي است كه كمبودهاي مالي تقريباً تمامي شورهاي جهان مانع از اين مي شود كه آنها بتوانند براي مدت طولاني اقدام به اعزام نيرو به نقاط دورجهان كنند.
سناريوي يك نبرد
اينكه درآينده نزديك سرباز آمريكايي و يا اروپايي به دنبال تسخير خاك آمريكا و يا اروپا باشند، تقريباً محال است اما اين امر سبب نمي شود گمان كنيم هرگز بين اين دو قدرت عظيم اقتصادي نبردي رخ نخواهدداد. «آستانه تحريك» اروپا بسيار پايين است. نبرد عراق اين مسأله را ثابت كرد. آنها اكنون همگام با آمريكا در حال فشار آوردن به كره شمالي و ايران هستند اما اين همراهي انتها نخواهدداشت؟ بي شك منافع مشترك بزودي جاي خود را به تضاد منافع خواهدداد. البته نه به خاطر توسعه طلبي اروپا بلكه بخاطر تغيير شرايط جهاني. آمريكاي سال ۲۰۰۳ آمريكاي سال ۱۹۸۰ يا ۱۹۹۰ و حتي آمريكاي سال ۲۰۰۰ نيسست بلكه قدرتي برخوردار از مرگبارترين تكنولوژيها در كنار هزاران ميليارد دلار توليد ناخالص داخلي سالانه است. چنين قدرتي قائل به سهم مساوي نيست. اين كشور حتي سهم ۳۰ به ۷۰به سود خود را نيز نمي پذيرد. داستان عراق اين مسأله را ثابت خواهدكرد. قدرتهاي سنتي حاضر در عراق نظير فرانسه، روسيه و هند حتي نمي توانند روي يك سنت از قراردادهاي عظيم نفتي و صنعتي خود حساب بازكنند. اكنون سؤال اينجاست كه آستانه تحريك اروپا كجاست؟
بي شك اگر اروپا به نقطه اي برسد كه ديگر احساس كند بايد به مقابله با آمريكا برخيزد، آن وقت به تجهيز كشور مورد تهاجم قرارگرفته توسط آمريكا خواهدپرداخت. بجز در بخش تجهيزات ماهواره اي آلمان و فرانسه در كليه بخشهاي تكنولوژيكي همپاي آمريكا هستند. آلمانها ثابت كرده اند هنگام جنگ از توانايي بسيار بالايي در ابتكارات نظامي بهره مند هستند. آلمانها بويژه پس از پيوستن دوباره آلمان شرقي از نظر توانايي صنايع سنگين قدرتي دوچندان يافتند. آلمان منهدم شده از نظر اقتصادي در سال ۱۹۳۱ توانست طي كمتر از ۹سال مبدل به نيرويي شود كه تمام اروپا منهاي اسپانيا و پرتغال را (آن هم به دليل اتحاديه نانوشته با فرانكو و سالازار ديكتاتورهاي شبه جزيره ايبري) فتح كند.
فرانسه نيز توانايي نظامي بالاي خود را بارها ثابت كرده است. اين كشور در تمام طول قرون ۱۸ ، ۱۹ و ۲۰مركز ثقل عمليات نظامي طرفين درگير بوده است. آلمان و فرانسه در اوايل دهه۹۰ استراتژي تشكيل ارتش پان ژرمن را پايه ريزي كردند. هدف از ايجاد اين نيرو قدرتي به موازات قدرت انگلوساكسونها (آمريكا و انگليس) بود.
توانايي كشورهاي ديگر اروپايي نظير ايتاليا، هلند، سوئد، اسپانيا و يونان را نيز نبايد ناديده گرفت. اين كشورها اگرچه هركدام به تنهايي قدرتي كوچك در برابر دشمن خارجي هستند اما در كنار هم مي توانند مبدل به زنجيره اي محكم شوند. بي شك تمام اين كشورها آگاهند كه منابع انرژي، بازارهاي تجاري و سرزمينهاي داراي مواداوليه و كاني محدودند و براي اقتصاد سرمايه داري از دست دادن اين فرصتها «مرگ حتمي» است.ازسوي ديگر احساسات ناسيوناليستي و حتي بشردوستانه و اعتقاد قلبي به جهانگراي در آنها بسيار قويتر و واقعي تر از آمريكاييهاست. بي شك اين احساسات در دولتهاي دموكراسي سبب فشار مردم به دولتها براي خروج از انفعال در برابر آمريكا مي شود. در چنين زماني (كه نمونه محدود آن در ۳هفته جنگ آمريكا و عراق قابل مشاهده بود) قطعاً صف آرايي هاي جهان تغيير خواهدكرد و آنگاه اروپا بارديگر مجبور به فراخواندن كهنه سربازان خود براي نبردي نه با يك كشور اروپايي بلكه با قدرتي در آن سوي آتلانتيك خواهدشد.
منبع:روزنامه ايران
زنده باد بهار...
هر کس به دنبال معنای این جمله است،این فایل را [External Link Removed for Guests] کند...
به امید ظهور مهدی صاحب الزمان،پایان یافتن زمستان دنیا و شروع بهار انسانیت...
"
ارسال پست

بازگشت به “ساير گفتگوها”