■ ما ميترسيم
ميترسيم كه شغل خود را از دست بدهيم . ميترسيم كه مال خود را از دست بدهيم. ميترسيم كه عزيزان خود را از دست بدهيم. ميترسيم كه سلامت خود را از دست بدهيم. ميترسيم كه تصادف كنيم. ميترسيم دير برسيم. ميترسيم كه زود بميريم.
ميترسيم كه هر لحظه در خيابان به هر علتي دستگير شويم. ميترسيم كه هر لحظه ماموران به خانهي ما بريزند. ميترسيم كه در جمع با يكي دعوا كنيم يا وسط دعوايي گير بيفتيم و چاقو و گلوله بخوريم. ميترسيم كه با يا بدون علت ناگهان از ماشيني عدهاي پياده شوند و ما را به ناكجا ببرند. ميترسيم كه در خيابان ماموران با باتوم به ما حملهور شوند.
جدا از فوبياها يا ترسهاي رواني بيمارگونهي شخصي مانند ترس از تاريكي، ارتفاع، آب، آتش، خون، حيوانات و ديگر ترسها، علتهاي اجتماعي بسياري نيز دارند. اين جنبههاي اجتماعي در محيطها و جوامع ناامن براي افراد بيشتر ميشود و چه بسا حادتر و شديدتر از فوبياهاي شخصي باشد.
بسياري از اينها ترسهاي اكتسابي است. يعني مسالهاي فطري و رواني نيست و با فوبياهاي رواني و فطري هم تفاوت دارد چون مربوط به محيط و جامعهي ماست و نه نهاد و روان ما. ترسها هميشه وجود دارند اما برخي نظير اينها از ناامني جامعه ناشي ميشود. «ترسهاي جمعي» که درد مشترک همهي ماست.
■ فوبياي خارج از خانه
تقريباً بسياري زنان و دختران ما در محيط خارج از خانه ميترسند و امنيت ندارند و مدام در معرض تهديد و آسيب و استرس هستند. خيابانهاي شهرها مملو از عوامل تهديدكننده و ترسآفرين است. به ترس از غريبهها، مردان ناشناسي كه متلك ميگويند، ترس از سوار شدن تنها به ماشين افراد غريبه يا رفتن به محلهاي ناشناس، ترس از خشونت و دعوا و آسيب جسمي و فرهنگ پايين برخي از مردان در برخورد با زنان، ترس از تذكرات پليسها و گشتهاي متعدد نيز اضافه شده است.
اين منحصر به زنان نيست و مردان سالم نيز مانند همان زنان سالم به نحوي اين ترسها را دارند اگر چه در بحث آزارهاي اجتماعي با آن يكي نيست اما در هر دو جنس يك ديدگاه مشترك است: بيرون امن نيست.
■ آزادي همان امنيت است
بسياري از آزادي، خوانش و برداشتهاي فردي و گوناگون دارند و چهارچوبهاي بسياري براي آن در انديشه دارند و شعارهاي رنگارنگي در مورد مفهوم آزادي نيز همهي ما شنيدهايم.
به نظر ميرسد كه تعريف نزديك به واقعيت و «محلي» آزادي در جامعهي امروز ايران، «احساس امنيت» باشد. ما ميترسيم چون در جوامعي ناامن قرار داريم: ناامني سياسي، ناامني اجتماعي، ناامني شغلي و اقتصادي، ناامني رواني و تمام اينها هر گونه شعار آزادي را نفي ميكند و ناقض آن است. در چنين جامعهاي واقعاً آزادي جز در شعار سطحي و رقيق چه مفهومي ميتواند داشته باشد و كدامين جنبهي عملي آن رعايت ميشود؟
مهمترين عامل اين است كه آدمها از دست و زبان يكديگر امنيت ندارند. مردم از دست حكومتها امنيت ندارند، بعد در درجهاي پايينتر ميبينيم كه مردم از دست خودشان نيز امنيت ندارند. يعني فرهنگ انساني «آرامش براي همه» به مفهوم كامل آن وجود ندارد و در نتيجه بسياري از مردم بيشتر مشكلات خود را به حكومتها نيز تعميم ميدهند. در محيطهاي پر از استرس و فشار اقتصادي نظير شهرهاي بزرگ، مردم گوشت همديگر را ميخورند و پوست همديگر را به انحاء مختلف ميكنند تا «گذران» زندگي كنند. هر فرد براي ديگري منبع بالقوهي «استفاده» است استفاده مالي و معنوي. و اينجاست كه روابط انساني و همكاري و احساس امنيت در پناه يكديگر به ترس و گمان از يكديگر منجر ميشود.
■ ناامني سياسي و شغلي
با تغيير دولتها، قوانين تغيير ميكنند. يكباره خادمين ديروز خائن شمرده ميشوند و بالعكس. اين امري است كه در ايران هميشه اتفاق ميافتد و تاريخچهي زندگي افراد يك منطق و روال عادي و ثابتي ندارد.
نمونه و مصداق بارز آن همين دولت جديد است كه چهرهي ايران ظرف يك سال گذشته در مناسبات و عرصههاي سياسي و اجتماعي بسيار دگرگون شده است و قوانين جديدي كه تغيير آن نيز بسيار هزينهبر است، جايگزين قوانين قبلي شده است.
برخي مديران دولتي، به اصطلاح عاميانه در دو روزهي سمتشان سعي ميكنند بيشتر جمع كنند و پشتوانهاي مالي و شغلي براي فرداي خود بسازند چون معلوم نيست فردا كه دولتها عوض ميشوند آيا شغل و سمتي خواهند داشت يا نه؟ قوانين بر اساس سياستهاي روز و بيشتر منافع و ديدگاههاي شخصي و فردي و گروهي به شدت تغيير ميكنند و اين واقعيت است، اگر چه مخالفيني هم داشته باشد: ما در ايران «قانون» به مفهوم مطلق و مورد احترام همگان و داراي پايداري نداريم. همه چيز پا در هوا و معلق است. همه چيز نسبي است نه قانوني. همه چيز ميتواند به اشاره يا سخن فرد يا افرادي و منافع يا ذائقه و سليقهاي فرد يا گروهي تغيير كند و اين بزرگترين و مهمترين مشكل ايرانيان تا به حال بوده است.
تمام اينها موجب «ترس از آينده» يا ترس از دست دادن شغل ميشود كه آدمها را ناگزير به چاپلوسي، تزوير و چشمپوشي از حق ديگران ميكشاند. ناامني شغلي تقريباً ميان تمام اقشار و اصناف وجود دارد و به مديران منحصر نمي شود. ناامني اقتصادي و ترس از دست دادن سرمايه نيز از مهمترين عوامل ركود و روزمرگي ما ايرانيان در اين بخش است كه اكثر افراد در اين زمينه نقطه مشترك دارند.
■ بيگانههراسي و ميراث ترس
شايد بسياري از ترسهاي جمعي ما به دليل اين است كه كه هميشه ملتي در معرض تهاجم بودهايم. شايد آركيتايپي يا كهنالگوهايي در ذهن همهي ما از حملهي اعراب و مغول و افغان و ترك و تاتار گرفته تا عثماني و پرتغال و روس و انگليس و عراق و آمريکا و ديگر حملات مختلف به ميراث مانده باشد. شايد «بيگانههراسي» شديد بسياري از ما از همين مساله ناشي شود كه پدران ما در طول دهها قرن گذشته مدام در معرض حمله و هجوم اقوام بيگانه بوده و با تغيير حاكميتهاي بيگانه مجبور به تطبيق خود با آنان ميشدند. شهرهاي داراي حصار با ديوارها و باروهاي محكم و قايم كردن هر چيز شخصي و باارزش در پس ديوارها و زيرزمينها و تاريخي سراسر جنگ و هجوم چهرهي دائماً تدافعي ايرانيان را نشان ميدهد.
اگر هم در برهههايي از تاريخ، حملهاي در كار نبوده اين سرزمين به جاي صلح و آرامش، شاهد جنگهاي داخلي و اختلافات و انقلابها و كشمكشهاي متعدد بوده است. تمام اينها ما را بيشتر به اين يقين ميرساند كه هراسهاي كهنالگويي در اين زمينه در ذهن اغلب ما وجود دارد. ترسهاي تاريخي ناشي از حملهها و دسيسهها كه گاه ما را به بيگانهستيزي شديد و بدبيني و ضديت با ديگران وادار ميكند. متاسفانه عامل ناگزير «جغرافيا» به وجود آورندهي چنين تاريخ پر از تنازعي است.
■ امضاي ايراني
امضاي اكثر ما ايرانيان با بسياري نقاط دنيا متفاوت است: هرگز نام خود را نمينويسيم! يك خط كج و معوج دايرهاي يا بيضي شكل كه مال بسياري به هم شبيه و در يك قالب است. ما به اين خط كج و معوج كه قرار است نشان دهنده هويت ما و به اصطلاح Signature ما باشد، امضا ميگوييم!
شايد «ترس از شناخته شدن» و روحيهي جمعي مخفيكاري كه در نهاد ما هست عامل چنين فرهنگي باشد. هر چه هست اين نوع فرهنگ به نظر منطقي و درست نميآيد. امضا يعني نام و نام خانوادگي يك فرد و نشان دهندهي هويت او كه با دستخطش نوشته مي شود و مابقي خطوط كج و معوج به نظر تزئيني و نمادين ميآيد.
استفادهي مفرط از اسم مستعار نيز يكي از اين جنبههاي مخفيكاري ماست. از يك طرف با همين اسم مستعار كلي شعار سياسي و «آزادي» ميدهيم و از طرف ديگر همين استفاده از اسم مستعار به معني اين است كه خود حاضر نيستيم حتي براي شخص خود هزينهاي بابت اين شعارها بدهيم! چيزي به اين معنا كه فلاني تو برو جلو لنگش كن نترس من اينجا هستم و در امنيت به سر ميبرم! تو هزينه بده اما خودم حاضر نيستم اين هزينه را بدهم. يا: من كه بالاي منبر مشغول سخنراني هستم، اين نيستم كه مينمايانم.
ترس از شناخته شدن، ولو فرد عمل خلافي هم مرتكب نشده و حق را بگويد، يكي از دهها ترس جمعي ما ايرانيان است. دليل آن نيز روشن است: استبداد و استبدادزدگي و ترس هزينه دادن. بعضيها در اين مورد حق دارند چون در امنيت نيستند. اما سوال اين است كه تا كي توان حق گفت جز زير لحاف!؟
ترسهاي ما ايرانيان
مدیران انجمن: رونین, Shahbaz, MASTER, MOHAMMAD_ASEMOONI, شوراي نظارت

- پست: 825
- تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ مرداد ۱۳۸۵, ۸:۴۵ ق.ظ
- محل اقامت: pejman.daie@gmail.com
- سپاسهای دریافتی: 20 بار
- تماس:
ترسهاي ما ايرانيان
Empty spaces - what are we living for?
از دی که گذشت هیچ از او یاد مکن
فردا که نیامده است فریاد مکن
برنامده و گذشته بنیاد مکن
حالی خوش باش و عمر بر باد مکن
از دی که گذشت هیچ از او یاد مکن
فردا که نیامده است فریاد مکن
برنامده و گذشته بنیاد مکن
حالی خوش باش و عمر بر باد مکن

- پست: 627
- تاریخ عضویت: شنبه ۸ مهر ۱۳۸۵, ۱۰:۵۸ ق.ظ
- محل اقامت: ناوگان منطقه دوم
- سپاسهای ارسالی: 398 بار
- سپاسهای دریافتی: 226 بار
- تماس:
Re: ترسهاي ما ايرانيان
pejman نوشته شده:■ ما ميترسيم
مطلب به هیچ عنوان تایید نمیشه و قابل به تایید نیست. مشخص نیست درج چنین مطلبی با چه هدفی صورت گرفته. امیدوارم نویسنده هرچه سریعتر توضیح بدن.
در اینکه این مطلب هیچ سند و مدرک علمی و تاریخی نداره و نمیتونه داشته باشه بحثی نیست. مهم اینه که غرض نویسنده اصلی مطلب از اون چیه.
آیا صرفا نوشته یک سرخورده سیاسی به پوچی رسیده است ؟ یا کسی که قصد القای چنین مطلبی رو به ذهن خواننده ایرانی داره ؟
با تقدیم احترامات شایسته نظامی
ICT Admiral

ICT Admiral


- پست: 841
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۶ شهریور ۱۳۸۵, ۵:۵۵ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 845 بار
- سپاسهای دریافتی: 2088 بار
Re: ترسهاي ما ايرانيان
Yasser نوشته شده:pejman نوشته شده:■ ما ميترسيم
مطلب به هیچ عنوان تایید نمیشه و قابل به تایید نیست. مشخص نیست درج چنین مطلبی با چه هدفی صورت گرفته. امیدوارم نویسنده هرچه سریعتر توضیح بدن.
در اینکه این مطلب هیچ سند و مدرک علمی و تاریخی نداره و نمیتونه داشته باشه بحثی نیست. مهم اینه که غرض نویسنده اصلی مطلب از اون چیه.
آیا صرفا نوشته یک سرخورده سیاسی به پوچی رسیده است ؟ یا کسی که قصد القای چنین مطلبی رو به ذهن خواننده ایرانی داره ؟
بنظر من این مطلب اونقدر سطحی و یونانی وار هست که فقط میتونه ذهن افراد ساده لوح رو هدف بگیره , یک نمونه و روش قدیمی و از مد افتاده انگیلیسی برای نا امید کردن مردم یک کشور

[External Link Removed for Guests]

- پست: 237
- تاریخ عضویت: شنبه ۴ شهریور ۱۳۸۵, ۱۰:۳۹ ق.ظ
- سپاسهای ارسالی: 13 بار
- سپاسهای دریافتی: 83 بار
چرا دوستان واقعا چرا
اولا که اين مطلب يک نظريه است که کاملا با تاريخ همخواني دارد اگر نگوييم مطابقت دوم اينکه چرا سعي مي کنيم حقايق را خدشه دار کنيم تا کي بايد به خود دروغ بگوييم يعني ادمي در کشور ما پيدا مي شه که اين مطلب را کم يا زياد در باطن خود قبول نداشته باشه اين که ما چنين هستيم به خودي خود عيبي بر ما نيست چون ما در بوجود امدن ان تاثير نداشتيم به جاي انکار بياييد بنيان اين مشکلات را از ريشه برکنيم که اگر چنين نکنيم اين ننگ بر دامن ما ثبت خواهد شد بياييد واقعا مشکلات را از بين ببريم نه اينکه به دروغ خود را بي عيب معرفي کنيم
باسپاس
اولا که اين مطلب يک نظريه است که کاملا با تاريخ همخواني دارد اگر نگوييم مطابقت دوم اينکه چرا سعي مي کنيم حقايق را خدشه دار کنيم تا کي بايد به خود دروغ بگوييم يعني ادمي در کشور ما پيدا مي شه که اين مطلب را کم يا زياد در باطن خود قبول نداشته باشه اين که ما چنين هستيم به خودي خود عيبي بر ما نيست چون ما در بوجود امدن ان تاثير نداشتيم به جاي انکار بياييد بنيان اين مشکلات را از ريشه برکنيم که اگر چنين نکنيم اين ننگ بر دامن ما ثبت خواهد شد بياييد واقعا مشکلات را از بين ببريم نه اينکه به دروغ خود را بي عيب معرفي کنيم
باسپاس

-
- پست: 57
- تاریخ عضویت: شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۸۵, ۱۲:۵۲ ب.ظ
مقاله تون را خواندم بسيار مقاله علمي وجالبي بود در اين مقاله از يک روش نسبتا جديد علمي براي مردم شناسي استفاده شده که تقريبا در دنيا مرسوم است و آن اينستکه با استفاده از جغرافياو وضعيت آب وهوايي و تا ريخي يک سرزمين به بررسي ويژگيهاي روحي و رواني مردم آن سرزمين پرداخته مي شود اما ذکر دونکته ضروري است اولا که بايد مجموعه اي از عوامل در نظر گرفته شود نه صرفا يک عامل ودوم اينکه نتايج بدست آمده عموميت دارد ولي مطلق نيست بهترين دليل اثبات سخنان شمابچه هاي همين سايت هستند که همگي با اسم مستعار روي سايت مي آيند حتي مخالفين شما 


- پست: 15899
- تاریخ عضویت: جمعه ۷ بهمن ۱۳۸۴, ۷:۵۱ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 72687 بار
- سپاسهای دریافتی: 31681 بار
- تماس:
shanbalooz منتظر شنيدن منظور واضح شما از ارسال اين قسمت از پست شما هستم

shanbalooz نوشته شده:بهترين دليل اثبات سخنان شمابچه هاي همين سايت هستند که همگي با اسم مستعار روي سايت مي آيند حتي مخالفين شما

زندگي صحنه يکتاي هنرمندي ماست هرکسي نغمه خود خواند و از صحنه رود
صحنه پيوسته به جاست خرم آن نغمه که مردم بسپارند به ياد
[External Link Removed for Guests] | [External Link Removed for Guests] | مجله الکترونيکي سنترال کلابز
[External Link Removed for Guests] | [External Link Removed for Guests] | [External Link Removed for Guests]
صحنه پيوسته به جاست خرم آن نغمه که مردم بسپارند به ياد
[External Link Removed for Guests] | [External Link Removed for Guests] | مجله الکترونيکي سنترال کلابز
[External Link Removed for Guests] | [External Link Removed for Guests] | [External Link Removed for Guests]
لطفا سوالات فني را فقط در خود انجمن مطرح بفرماييد، به اين سوالات در PM پاسخ داده نخواهد شد

-
- پست: 681
- تاریخ عضویت: جمعه ۲۸ مهر ۱۳۸۵, ۱:۵۱ ب.ظ
- محل اقامت: تهران
- سپاسهای دریافتی: 104 بار
- تماس: