جام زهر اگین بدعت

[shafagh]

اگرچه دوست دارم در این مورد مقاله ای بنویسم و دوستان را مستفیض کنم اما فعلا توضیح چندانی نمی نویسم و به ذکر همین خبر بسنده می کنم. اما قبل از ان باید گفت عده ای بر اثر القائات شیطانی و یا عدم ایمان به حقایق موجود عالم و دین حق که خودش نشانه ای از فریب خوردگی است جرات می کنند اظهاراتی کنند و احکام باطلی را صادر کنند که نه تنها مطابق با اوامر الهی در اسلام یا سنت نورانی حضرت ختمی مرتبت (ص) نیست بلکه ئقیفا مخالف و مغایر با انهاست. البته از ابتدای تاریخ اسلام تا بحال این جریانات برای منحرف کردن فکر بعض مردم از اسلام واقعی به اسلام دست ساز و بدلی وجود داشته است اما در این زمان که شبکه های رسانه ای مناطق مختلف جهان را بهممتصل ساخته و افکار بیشتر در معرض گفتارها و خبر ها واقع می شوند خطر این بدعت ها که بعضا از روی دشمنی، بعضا بنابر انحراف فکری گوینده و بعضا بنا بر جهل و خرافات واقع می شود بیشتر شده است. نمونه ی این نوع بدعت ها فراوان است. یکی از این گروه بدعت گذاران که البته بدلیل احمقانه و مضحک بودن فتواهای انها خطر چندانی را در دنیای اسلام ( چه شیعه و چه برادران اهل سنت) ایجاد نمی کند شیوخ وهابی عربستانی هستند که گاه بگاه حکم هایی را صادر می کنند و ان را ب اسلام نسبت می دهند که تاسف اور است. البته احکام صادره این افراد جاهل و نادان در خارج جهان اسلام هم منتشر شده و چون انها از اسلام خبر چندانی ندارند گمان می کنند این مزخرفاتی که این وهابیون می گویند چیزهایی از اسلام وافعی است و لذا ذهن انها نسبت دین خدا مخدوش می شود و حتی گاهی بعضی هایشان در بحث ها به انها اسناد می کنند. البته من مطئمن هستم حقیقت اسلام علیرغم این سمپاشی ها بمرور بر مردم دنیا اشکار خواهد شد اما بدعت تخریبی این شیوخ موذی یا احمق بیشتر متوجه جهان خارج از اسلام است. اما بعض بدعت نظیر انچه در این جا مطالعه میفرمایید برای غیر شیعه چندان هم بی خطر نیست و ممکن است انها در مورد امر مطلقا حرامی همچون شرابخواری در شبهه بیفتند. گروه های محارب و تروریستی نظیر طالبان و داعش نیز بر خاک همین بدعت ها رشد کردند و پا گرفتند. این بیشتر وظیفه مفتی های جامعه اهل تسنن کشورهای اسلامی است که ذهن مردم سنی مذهب را نسبت به این بدعت ها و بدعت گذاران بیشتر روشن کنند تا در دام این وهابیون خبیث نیفتند. البته با توجه به انکه اکثر مسلمانان امروز دنیا که تحصیلکرده و با سواد هستند و مطالعاتی در مبانی اسلام دارند خودشان بدعت این افراد از خدا بی خبر را کشف کرده و با ان مقابله می کنند. من که جهت تحقیق مشغول سرچ مطلب دیگری در مورد شرابخواری قبل از اسلام بودم بطور اتفاقی به این مطلب در یک سایت خبرگزاری افغانستان برخورد کردم که اتفاقا دیدم مردم افغان با این بدعت برخورد منفی داشته و ان را بدعتی اشکار در اسلام می دانستند.

خبرگزاری براثا نوشت: سعدالدین هلالی یکی از اساتید فقه و ادیان دانشگاه الازهر، نوشیدن و خرید و فروش شراب را حلال اعلام کرد و اذعان داشت: که منافع شراب از مضرات آن بیشتر است زیرا که من استفاده می کنم!

وی در این ادعای مضحک که در برنامه ای زنده صورت می گرفت، گفت: امام ما ابوحنیفه به این مساله شک داشت ولی اکنون فرزندان ابوحنیفه این شک را برطرف کردند.

در بخشی از این برنامه زنده، مجری برنامه در خصوص مشکلات احتمالی مطرح کردن رسمی و رسانه ای این موضوع پرسید: شاید این اعلان رسمی، مشکلاتی به دنبال داشته باشد، چه راه حل پیشنهاد می کنید؟ این استاد الازهر گفت: راه حل قرآن است، قرآن گفته از اهل ذکر سوال کنید، ابوحنیفه یکی از آنهاست، ما هم فرزندان ابوحنیفه هستیم و همانند پدر ما شامل این آیه خواهیم شد.

وی در پایان بعد از این ادعای وقیحانه گفت: اگر کسی بخواهد بداند سالم است شراب بنوشد، اگر شراب او را مست کند بدن او بیمار است و باید معالجه شود، ولی اگر مست نشود بدن او سالم است!

  تاریخ انتشار:

۱۳:۳۸ ۱۳۹۲/۱۰/۲۰

  

[External Link Removed for Guests]

البته از یکی از وهابیون سوال شده بود که چرا پادشاه عربستان در جلو دوربین ها شراب می خورد؟ ایا چنین کاری خلاف اسلام نبوده و گناه محسوب نمی شود؟ وی در حواب گفته بود : بله گناه است اما ایشان بعد از هر شرب خمر (که حتی مستوجب اجرای حد شرعی است) توبه می کند !! حالا ببینید این ها چطور با این بدعت های اشکار و فاش مردم بدبخت وهابی را فریب داده اند.

[MOHAMMAD_ASEMOONI]

سلام
موضوع فقط محدود به مراجع تقلید عربستان نیست
هیچ کسی بیشتر از مراجع تقلیدِ جهان اسلام به اسلام و مسلمانان و کشورهای مسلمان ضربه نزده
هر کدوم از این مراجع تقلید برای خودش یه فرمانروائی اختصاصی درست کرده و تکیه زده بر تختِ فرمانروائیش و هر چی میخواد فتوی میده
یکی میگه حلاله , یکی دیگه میگه حرامه
مذهبهاب اسلام رو اختراع کردند و رواج دادند و مسلمونها رو متفرق و پخش و پرا کردند رفت
مسلمانهائی که خدای واحد دارند و کتاب واحد و پیامبر واحد و دین واحد , ببینین به کجا رسیده اند
از هم متنفرند , همدیگر رو لعنت میکنند , به هم فحش میدند , همدیگر رو تحریم میکنند , با هم میجنگند و همدیگر رو میکشند و میگن کفار و مُرتَدها رو کشتیم و پشیمان هم نمیشند بلکه افتخار هم میکنند .
همه ی جنگهائی که بین مسلمانان رخ داده و میده علتش عُلما و مراجع تقلید هستند
تک تکشون هم بدون استثناء فقط به بقای خودش فکر میکنه و اگر نصف مسلمانان جهان هم کشته بشند براش مهم نیست و فقط به بقای خودش و فرمانروائیش فکر میکنه .
===============================
حالا برید زندگیهای خصوصیشون رو ببینید
نه مشکل مالی دارند نه مشکل مسکن نه مشکل کار و ازدواج و مسکن برای بچه هاشون و فک و فامیلشون .
اگر همشون رو از سراسر دنیا جمع کنید در یک جا و ازشون بپرسید کدوم مذهبِ دینِ اسلام از همه برتر هست , همشون بدون استثناء میگن :
مذهبی که "من" از اون پیروی میکنم



این یعنی مصیبت . یعنی فاجعه

99% مسلمونها هم فقط چیزی رو که از بچگیشون بهشون یاد دادند قبول دارند
اونی که شیعه هست اگر توی یک کشور سنی و خانواده ی سنی به دنیا اومده بود و بزرگ شده بود , الان سنی بود و بالعکس .

تنها راه نجات مسلمونها از دست علمای دین فقط اینه که تمام مسلمونها مراجع تقلید دنیا رو جمع کنند و بهشون هشدار بدند که یا همه ی فتواهاتون رو یکی میکنید و مذهبهای دینِ اسلام رو باطل میکنید و یک مرجع تقلید واحد برای همه ی مسلمانان جهان انتخاب میکنید یا همتون رو عزل میکنیم و خودمون همه ی مذهبها رو باطل میکنیم و احکام واحدی برای همه ی مسلمانان درست میکنیم و اگر لازم شد هم میجنگیم
بذار برای باطل شدن همه ی مذهبها و یکی شدن مسلمانان , با علمای دین بجنگیم که صدها ساله با خودخواهیاشون مسلمانان جهان رو به خاک سیاه نشوندند .



علمای دین در بُرّ امان نشته اند و میخورند و میخوابند و فتواهاشون آتش به جون مسلمانان و کشورهاشون و ثروتهاشون میزنند

محاله این مصیبتهای زندگی مسلمانها تموم بشه مگر با بازل کردن همه ی مذهبها و اتحاد همه ی مسلمانها .
اونوقت دیگه نه خود علمای دین جرات میکنند دتعش و ماعش درست کنند نه صهیونیستها از اختلافهای علمای دین سوء استفاده میکنند و مسلمونها رو به جون هم بندارند

دیگه وقتی میرید کشور دیگه کسی نمیگه شیعه هستی یا سنی ؟
جعفری هستی یا علوی یا اثنی عشری ؟
حنبلی هستی یا شافعی یا حنفی یا سلفی یا وهابی یا نمیدونم چی چی ؟

[Hesam - 1994]

shafagh 2

ممنون که قصد مستفیذ کردن دوستان رو دارید
اما بنظرتون بهتر نیست چنین بحث هایی بصورت تخصصی و در حضور متخصصش مطرح بشه؟
آیا شما متخصص این چنین بحثی هستید یا اینکه متخصصش رو اینجا داریم واقعا؟
شاید با همین اظهار نظر های کوچک بدعت دیگه ای ترویج بشه یا توهینی صورت بگیره
ولی درکل حرفاتون رو قبول دارم[HR]
MOHAMMAD_ASEMOONI

تنها راه نجات مسلمونها از دست علمای دین فقط اینه که تمام مسلمونها مراجع تقلید دنیا رو جمع کنند و بهشون هشدار بدند که یا همه ی فتواهاتون رو یکی میکنید و مذهبهای دینِ اسلام رو باطل میکنید و یک مرجع تقلید واحد برای همه ی مسلمانان جهان انتخاب میکنید یا همتون رو عزل میکنیم و خودمون همه ی مذهبها رو باطل میکنیم و احکام واحدی برای همه ی مسلمانان درست میکنیم و اگر لازم شد هم میجنگیم
بذار برای باطل شدن همه ی مذهبها و یکی شدن مسلمانان , با علمای دین بجنگیم که صدها ساله با خودخواهیاشون مسلمانان جهان رو به خاک سیاه نشوندند .

بهتره قبل از اینکه اظهار نظر بفرمایید درمورد خزعولاتی که در ذهنتون میگذره کمی تامل کنید
درسته حق اظهار نظر دارید اما دلیل نمیشه بی پرده و سریع تفکراتتون رو ثبت کنید
شما اول برو ببین [External Link Removed for Guests]و [External Link Removed for Guests] چی هستن و [External Link Removed for Guests] بعد بیا راهکار وحدت اساسی و جبری ارائه بده
حضرت علی با اون بینش عظیم و قدرتی که داشت حاضر نشد کسی رو به زور مجبور به مسلمان شدن یا حتی پذیرش خلافتش کنه ولی تو میخوای همه مراجع تقلید و مفتی ها رو جمع کنن و به یک دستور العمل واحد فقهی مجبورشون کنن؟

[shafagh]

Hesam عزیز عبارت " دوستان را مسفیض کنم" جدا یک مسئله شوخی با دوستان گرامی بود و الا من کجا و علوم اسلامی کجا. من در مورد خودم یاد این شعر عالی عارف بزرگ شیراز افتادم که میفرماید :

نه هرکه سر بتراشد قلندری داند نه هر که اینه سازد سکندری داند
نه هرکه راست نشست و کلاه کج بنهاد کلاهداری و ایین سروری داند

Mohammad Asenmoni عزیز با انکه من از طرفداران مقالات شما که مبتنی بر اصول فنی و اطلاعات عمومی خیلی خوب است هستم اما در این مورد اشکال ندارد که با استادم بحثی داشته باشم.
من به اخلاص و بی ریایی شما و محبت اتان نسبت به دوستان و در مجموع ایرانیان ارادت دارم اما شما در سخن اتان در این ریسمان کمی کلی سخن گفتید. یعنی عالم و جاهل را با هم به تمثیل در اوردید. بله جهان اسلام از تفرقه از ابتدای تاریخ تا بحال ضربه خورده و ان بواسطه عالم نماهایی بوده که رگ عوام مردم در دست اشان بوده و هر مطلب غیر واقعی را به خورد انها داده اند. فرق است بین احکام اسلام و احکامی که زاییده تخیل یا مکر مشتی افراد بیسواد ی است که اتفاقا جلو اسلام و علوم اسلامی را سد کرده اند و نمونه اش همین وهابیون جاهل و نادان است. اسلام ریشه دارد چه در ایات قران و چه احادیث پیامبر (ص) و عترت مطهر ایشان و علمایی که با استناد به جزییات و تفاسیر همان ایات و احادیث به هدایت مردم می پردازند.
چند مدت قبل یک برنامه ای را دیدم که یکی از همین وهابیون داشت مخ مردم عوام را میزد. مضمون حرف او این بود که هیچ چیز ثابتی در اسلام و تفاسیر وجود ندارد و هرکس ممکن است در این موارد به چیزی که امروز معتقد است و می گوید فردا معتقد نباشد و می خواست القاء کند که اساسا چیز ثابتی در اسلام وجود ندارد وهمه چیز در حال تغییر و تحول است و یک عالم امروز چیزی از خودش می گوید که ممکن است فردا عوض شود. این برنامه ریزی مکارانه برای زدن مخ عوام بدین قرار است

1- عوام پیرو انها چیزی را در اسلام ثابت ندانند و بطور مقطعی از مفتی های وهابیون تبعیت کرده و هر چیزی را انها در ان روز اظهار می کنند و یا حکم و فتوایی را که صادر می کنند معاذ... حکم خدا بدانند حال چه مطابق با قران باشد و چه نباشد ( البته این بیچاره هایی که از انها تبعیت می کنند چه خبر از تفاسیر قران دارند)

2- اگر حرفی زدند که اشتباه بود و مغایر با ایات کریمه قران بود عوام این اصل را از قبل پذیرفته باشند و لذا در مورد ان شوکه نشده و ان را امری طبیعی در فتوای ان مفتی بدانند.

3- بنحوی بتوانند احادیث نبوی (ص) را که یا مستقیم از جانب ان حضرت یا اولیاء ایشان به مسلمین رسیده چه در حلال و حرام و بقیه مسائل کمرنگ کنند و یا حتی بوقت خود بتوانند انها را نفی کنند و بتوانند پیروان خود را بفریبند که حتی نعوذبالله سخن پیامبر هم چه در مورد قران و چه سایر احکام امر ثابتی نبوده و ممکن فردا عوض شود.

4- قدرت تفکر و استلال احتمالی را از ان پیروا اکثرا بیسواد و فاقد تفکر بگیرند.

5- به مفتی های وهابی قدرت استیلا و قدرت بدهند که هر حرف غیر منطقی و یا حکم غیر اسلامی عجیب و غریبی را از انها بپذیرند و اساسا در هیچ مورد تکیه بر اصل ثابتی از اسلام واقعی و محمدی نکنند.

و امثال این موارد

او حتی یک داستان هم گفت که روزی عده ای به محضر فلان شخص از وهابیون رسیدند که مسائل اسلام را بگویدو همانطور که او داشت حرف می زد انها شروع به نوشتن سخنان او کردند شیخ بر اشفته شد و گفت " اهای چه می کنید؟ چرا حرف های مرا نیویشته می کنید ؟ حرف های مرا نیویشته نکنید من امروز یک حرف میزنم و فردا ممکن است حرف دیگری بگویم " ( نفی سواد - نفی تفکر- نفی سند- نفی احادیث - نفی تفاسیر ایات قران که بر مبنای احادیث، ادله بعض ایات در مورد بعض دیگر انجام می شود نفی عقل و علوم الی ماشاءالله اسلامی و امثالهم).
مشکلی را که شما اشاره به ان داشتید اینجاست. کسانی که اساسا اهل اسلام نیستند سواد ندارند متصل به سلام نیستند متصل به علوم وحی و مسائلی که پله به پله به منشاء وحی جل جلاله میرسد نیستند. منتها این وهابیون سراغ کسانی می روند که حرف های انها را نیویشته نکند سوال نکند خبرنگار کنجکاو و فضول نباشد تا از او فیلم و عکس بگیر و گزارش تهیه کند و مصاحبه کرده و سوال کند خودش اهل علم نباشد و جز همان ظاهر سازی که وهابیت برای وی تعیین کرده فراتر نرود. این ها نه تنها عالم نیستند بلکه شیطان هایی هستند که خود را در گوشه های ظلمانی و یا سایه های جهل عوام پنهان کرده اند. یک عالم باید بتواند در جلو دوربین های رسانه و افکار عمومی ظاهر شده و به سوالات بیشمار ی که چه برای مسلمانها و چه برای متفکرین دیگر دنیا پیش می اید پاسخ دهد. اگر این عالم واقعی باشد بین عوام الناس قایم نمی شود و از این نمی ترسد که حرف هایش را نیویشته کنند بلکه اگر لازم باشد خودش می گوید حرف هایش را نیویشته کنند تا بعنوان سند و مستند برای همیشه باقی بماند. یکی از چیزهایی که من در نهج البلاغه شریف درباره یکی از صفات منافقین می گوید انکه " به "پنهانی بین مردم تردد می کند " و دوست ندارند افتابی شوند. البته این فرق دارد که شخص بخواهد گمنام باشد و به عبادت و کسب و کار فعالیت خودش مشغول باشد. منافقین پر از جهل و هوای نفس و کینه و عداوت نسبت به انوار روحانی هستند که برای هدایت بشر به سمت نور از عرش تا به فرش نازل شده. اصل عقیده انها با اسلام مغایر است اما مشکلی که دارند انست که مردم مسلمان هستند و کفر و شرک و جهالت را بدون پوشش نفاق تشخیص داده و از ان دور می شوند و لذا انها به این مسئله روی می اورند که در جامه های اسلامی بر مردم خروج کنند و اسلامی بسازند که امر را بر پیروان خود مشتبه کنند و اسلام واقعی در انزوا بماند. روش کار انها هم همانهایی است که عرض نمودم.
در مورد مرجع تقلید که گفتید من هیچ سررشته ای در دروس حوزوی ندارم اما میدانم همان کتاب هایی که تازه طلبه ها هم می خوانند انقدر سخت است که اگر بمن بدهند بخوانم گمان نمی کنم بتوان طاقت بیاورم بیش از نیم ساعت انهم چند صفحه از ان را بخوانم و تازه ممکن است بدلیل پیچیدگی و تفصیل مطالب چیزی هم نفهمم. مرجع تقلید زیر بنای علمی چندین و چند ساله ای در این امور دارد که در اکثر مواقع به یک عمر سیر در این دریای علوم هم منتهی می شود. تازه بعد از سال ها تحصیلات مفصل و سخت در حوزه ها و خارج از حوزه و سفید شدن محاسن اشان در اموختن مطالب پیچیده فقهی و علوم اسلامی شاید به مرتبه ای برسند که از جانب علمای بزرگ و فقهای عالی مقام اسلام و بعد از ازمون ها و و بررسی اسناد و شناخت شخصیتی و امثال ان جواز مرجعیت را برای وی صادر کنند و انهم بشرطی است که جامعیت و قابلیت چنین منصب بسیار حساس دینی را به تمام معنا داشته باشد. البته گاهی تفاوت هایی در بعض فتواهای مراجع راجع به یک مسئله مشاهده میشود. اولا که ان تفاوت ها در مورد اساس و بنیاد اسلام ومسائل اسلامی نیست بلکه در بعض امور جزیی احکام عبادی است، دوما ان صدور ان فتاوی مبنی بر علوم بسیار وسیع و عمیق اسلامی و قران و حدیث است، سوما با انچه که در باره صلاحیت و تخصص مرجع تقلید که عرض نمودم ایشان بر علوم و برداشت هایی که بر پایه علوم وسیع اسلامی است صلاحیت ان را دارند و حتی مراجع تقلید در بعض احکام ذکر احتیاط یا احتیاط واجب می کند که افراد تابع تقلید انها برای عمل به یک حکم و فتوا به حکم سایر مراجع تقلید مراجعه کنند که در این باب بمعنای مشروط کردن فتوای خود است. و لذا نباید تصور کرد که تفاوت فتاوی و احکام عبادی مراجع تقلید تفاوت در مسائل و نصوص اسلامی است. مثلا شاید یک مرجع تقلید در مورد بیش از دوبار اب ریختن بر صورت یا دستها هنگام وضو فتوای خاصی صادر نکرده باشد اما یکی برای احراز مقلیدین از وسواس یا اسرف یا سایر موارد ان را مکروه یا حتی حرام اعلان کرده باشد و البته طریقه وضو همان است که از ابتدا در اسلام وجود داشته و تغییری در اساس ان ازجانب هیچکدام از مراجع در ان صورت نگرفته است.
از اینکه مطالب طولانی شد از همه ی دوستان گرامی از جمله اسمونی عزیز عذر خواهی می نمایم و همانطور که بنده در ابتدا عرض کردم این ها که گفتم بر اساس علم واگاهی معمولی خودم است که در جامعه داشته ام و الا بنده را راهی به مسائله عالیه اسلام نیست و فقط انچه را که تا بحال بطور شخصی از مسائل فهمیده ام بیان کردم.