تاکسی بارهای دوره گرد

[shafagh]

این تاکسی بارهای دوره گرد مخل اسایش هستند زیرا بلندگوهایی دارند که امواج صوتی ان از صدای سوخو 24 هم بیشتر است. انها از صبح علی اطلوع تا شام علی الغروب در کوچه ها در بلندگوهای قوی که از ماشین پلیس هم قویتر است فریاد می زنند تا اجناس خود را در اسرع وقت بفروش برسانند. هنوز تاسکی بار اولی که سبزی خورشت می فروشد از کوچه بیرون نرفته تاکسی بار دومی که هندوانه می فروشد پیدایش می شود و فریاد می زند بیا ارزونش کردم هندونه کیلو 1000 تومان در صورتی که در جاهای دیگر کیلو 700 تومان است. متاسفانه وقتی که مشتری انها را صدا می زند بعضی هایشان همانجا کف کوچه ماشین اشان را خاموش می کنند تا میوه و سبزی و سایر مخلفات بفروشند و اگر ماشینی بخواهد رد شود نمی تواند و حتی اگر بوق اعتراض هم بزند کنار نمی رود و خونسرد همچنان به فروش خود ادامه میدهد.
نکته دوم انکه بعض از این ها چیزهای تازه از میدان تره بار نمی اورند بلکه میوه ها و چیزهای دیگری را که در جاهای دیگر فروش نرفته یا در انبارها مانده می اورند و در کوچه ها میفروشند.
یکی دیگر از مشکلات ناکسی بارهای دوره گرد سدمعبر شبانه در خیابان هاست. انها در بزرگراه ها و خیابان های اصلی بصورت مورب پارک می کنند و اخیرا از یک اینورتر 12 به 220 ولت هم برای روشنایی استفاده کرده تا خیار و گوجه و بادمجان و هندوانه بفروشند! گاهی در همان نقطه خیابان که اصلا دلیلی برای ترافیک وجود ندارد سیلی از ماشین ها را می بینید که در پشت ترافیک گیر افتاده اند و یکی از دلائلی که ان تراقیک را بیشتر می کند اتومبیل هایی است که کنار تاکسی بار ها یعتی وسط خیابان پارک می کنند تا از انها میوه بخرند.
بدون اینکه قصد جسارت به این افراد زحمتکش بی قانون داشته باشم اما انگار فکر نمی کنند. اصلا فکر نمی کنند که اینجا خیابان و محل تردد اتومبیل هاست و من همانجاها دیده ام که گاهی تصادف های کوچکی شده و چراغ اتومبیل ها شکسته. انها چنان غرق معامله هستند که گویا دنیا فقط و فقط مال انها است و هیچکس حق ندارد مانع رزق و روزی انها شود!
مراجع ذیربط باید این ها را ساماندهی کند و جایی را برای این ها مقرر کند که طبق یک نظم و قانونی میوه و تنقلات بفروشند و همه جا سرگردان نباشند مخصوصا صدای این بلندگوهای انکر الصوات این ها قطع شود. باور کنید یکبار خواب بودم یدیدم یک ماشین پلیس در بلندگو می گوید " راننده پراید توقف کن" تو خواب زهره ام رفت فکر کردم باز یادم رفته کمربند ایمنی ببندم و پلیس می خواهد برایم قبض جریمه بیست هزاری بنویسد. سراسیمه از خواب پریدم دیدم خیر ماشین پلیس نبوده صدای بلندگوی یکی از همین تاکسی بارهای است که در بلندگو فریاد میزند و میوه و سبزی می فروشد.