سیر افولی اسراییل

[shafagh]

سراییل از سال ها قبل یعنی درست با وقوع انقلاب اسلامی ایران دوران طلایی رویای اسراییل بزرگ اش بهم ریخته شد. گمان نشود که انقلاب اسلامی هرچه بود در ایران بود خیر، مرکز انفجار نور در ایران بود اما اثرات ترکش ان از یکسو در مسلمانان جهان بعنوان یک موهبت و در دشمنان مسلمانان بعنوان یک نقمت الهی متظاهر شد.

می توان گفت که بروز انقلاب اسلامی در ایران سرآغاز وحشت در ترس در دشمنان و بویژه اسراییل که در قلب ممالک اسلامی است گردید. با پیروزی انقلاب خط مشی و تصمیمات و حتی تبلیغات غرب و اسراییل تغییر کرد. در این باره نباید فکر کرد انقلاب اسلامی ایران یک انقلاب صرفا مردمی بود همانند دیگر انقلابات که حتی گاهی نام کبیر را هم بدنبال خود یدک می کشند؛ خیر قضیه خیلی از این نوع انقلابات بالاتر بود. بله انقلاب اسلامی یک انقلاب مردمی بود اما انقلابی که مردمش تجلی گاه خداوند شدند و دست خدا از استین این مردم بیرون امد و به ظالمان و مستکبران سیلی زد. بعبارتی خیلی واضح و روشن باید گفت از ان جهت انقلاب اسلامی ایران با سایر انقلاب ها متفاوت بود که در اصل " ظهور مجدد اسلام" بود. اسلام بزرگترین و با عظمت ترین دین خداوند جهان. همان دینی که 1400 سال قبل با ظهور اغازین اش لرزه بر وجود مستکبران انداخت و بت ها را نه تنها در مکه بلکه در ساسر جهان فرو ریخت و اگر فردی مثل من که مسلمان هستم و هنوز عظمت این نکته را درک نکرده ام فرعون هایی که با ظلم و جور بر مردم ستمدیده حکومت می کردند طعم تلخ ان را خوب بیاد دارند! دینی که برای نجات بشر امد برای نجات کل بشر و برای ازاد کردم مردم از طل پر خوف حکومت شیطانی مستکبران ظالم که مردم را در همه حال و از همه بعد فدای خودخواهی و مطامع خود می کردند.

با شروع انقلاب اسلامی در ایران و متعاقبا پیروزی ان امریکا، اسراییل و سایر دول استکباری فهمیدند که چه اتفاقی افتاده و چه بسرشان امده و لذا تغییر سیاست اشان از نمایش قدرت و فرعونیت به روش های محافظه کارانه تری مبدل شد. رییس جمهور امریکا که روزی روسای جمهوری کشورهای دیگر را جز با وقت قبلی چند ماهه نمی پذیرفت مردمی تر شد! طوریکه کلینتون ( از روسای جمهور سی ساله اخیر) با یک شلوار و پراهن عادی در فلسطین ظاهر شد و خیلی خدمانی بین یاسر عرفات فلسطینی و مناخیم بگین نخست وزیر اسراییل واقع شد تا ان ها را باهم اشتی دهد! و حتی شنیده شد در امریکا هم با همان لباس ها به دیدار مامور اسانسور و گارگر زباله رفت!

درسا بعد از انفلاب اسلامی روش اسراییل هم کاملا عوض شد. صهیونیسم که مدت بیست سال ( با کمک امریکا و اروپا) جنوب لبنان را اشغال کرده بود و با توپخانه و هواپیما مرتب شهر بیروت و روستاهای اطرافش را گلوله باران و بمباران می کرد یکباره تمامی شعارهای استکباری قبلی اش مبنی بر اشغال سرزمین های اسلامی دیگر را خفه کرد و از جنوب لبنان به سمت سرزمین اشغالی فلسطین عقب نشینی کرد و گفت ما در بر قراری صلح پیش قدم می شویم !!

اسراییل و صلح؟! انهم با مردم مسلمان؟! ... خیر قضیه بالاتر از این ها بود. اسراییل در حال تغییر استراتژی خود برای جبهه گیری در مقابل تحولات اتی در منطقه بود که یقینا ظهور مجدد اسلام حقیقی بزودی پیش می اورد. انها می دانستند که ماندنشان در جنوب لبنان بعنوان اشغالگر، بزودی افکار و ایمان مسلمانان منطقه را جلب خواهد کرد و از طرفی بودن صهیونیست ها در خارج از دژ اسراییل (فلسطین) همانند هدفی اسان برای تهاجم احتمالی گروه های مبارز اسلامی خواهد بود که انها را اماج تیرها قرار خواهند داد. نکته دیگر انکه با گسترده تر شده دامنه فعالیت رسانه ها در دنیا و بویژه رسانه های کشورهای اسلامی و اطلاع رسانی عمومی راه هر حجت و برهان ساختگی برای حضور اسراییل در خاک لبنان برای تل اویو بسته خواهد شد. فراموش نشود اسراییل زمانی برای کشور گشایی پا به لبنان گذاشت که در اصل چیزی بنام اگاهی اسلامی یا جهانی در دنیا وجود نداشت و اسراییل در کمال وقاحت و تکبر بصراحت اعلان می کرد که می خواهد یکا یک کشورهای اسلامی را یکی بعد از دیگری تسخیر کند ( رجوع شود به تبلیغات اسراییل در ایجاد اسراییل بزرگ و شعار از نیل تا فرات). بهر حال سیاست های شیطانی و توسعه طلبانه اسراییل تغییر کرد و به لاک اسراییل کوچک بر گشت! یعنی همان سرزمینی که از شصت هفتاد سال قبل غصب کرده و سند ان را بزور و ظلم بنام خود زده بود.

از ان روز تا کنون می بینیم که اوضاع اسراییلی ها در فلسطین بطور کل دگرگون شده است و انها از فلسطین بعنوان یک دژ و قلعه دفاعی و استحفاظی استفاده می کنند. البته نباید پنداشت که این به معنای عقب نشینی اسراییل از مواضع عقیده های استکباری و جاهلانه خود بود بلکه انها استراتژی جنگی خود در مقابل مسلمانان، اعم از مردم فلسطین یا سایر مسلمانانی که برای انها منشاء خطر بودند عوض کردند. از طرفی هم نباید فکر کرد که این اسراییل همان اسراییل قبل از انقلاب اسلامی ایران است، خیر نیست. روحیه اسراییل امروز با روحیه اسراییل عربده کش قبل تفاوت بسیاری یافته است.

رژیم های ناحق با دروغ و ظاهر سازی حکومت می کنند. حکومت اسراییل هم که یک رزیمی است که بر اساس اشغال سرزمین مردمی دیگر بوجود امده و در خاک ملتی دیگر بزور حاکم شده حجتی برای ادامه حیات ندارد انهم با بیدار شدن مسلمانان منطقه در همراهی و همدردی با مردم مظلوم فلسطین که علیرغم انکه کشورشان اشغال شده هدف قتل عام های متعدد اسراییلی ها واقع شده اند. اسراییل در این برحه از زمان متوحش و مضطرب است و جز تیراندازی سمت جوانان فلسطینی که سرنگونی اسراییل و ازادی کشورشان را می خواهند کاری نمی تواند بکند و سیاست و تدبیری غیر از این ندارد و تازه تا همین حد هم تکیه بر امریکا و حمایت های ان دارد. حمایت هایی که از بعد تسلیحاتی و مالی گرفته تا جلب سران عرب برای حمایت از اسراییل و خاموش کردن فریاد مسلمانان علیه اسراییل. کمک های امریکا برای استحاله کردن حکومت کشورهای اسلامی به نوع غربی و اشاعه دادن فرهنگ مخرب غرب در بین مسلمانان برای منجمد ساختن انها. این ها تنها امید اسراییل برای بقاء است که همگی بواسطه امریکا قابل تحقق می نماید. اگر پشتیبانی امریکا و کشورهای اروپایی از اسراییل نبود امروز اسراییلی هم نبود.

بهر حال اسراییل امروز علیرغم جنایاتش علیه مردم فلسطین رژیمی مرتعش و متشطط است که تنها بر اساس سیاست های امریکا و اروپا و همکاری سران خائن عربی بر سرپا ایستاده است. سران جنایتکار اسراییلی از اینده در خوف و فزع هستند و شاید ان عده از مردم یهودی که با تحریک و دعوت سران صهیونیسم از قبل پا به خاک فلسطین گذاشته اند به این نکته پی برده اند که اینده اسراییل تاریک و مبهم است و اقدامات پلیسی از نوع اسراییلی و اقدامات جنگی از نوع جنایی در غزه در بقاء اسراییل کارساز نیست. اسراییل از درون ویران شده و امروز جز در گیری با مردم فلسطین و تیر اندازی های دیوانه وار به سمت مردم و جوانان فلسطین هیچ سیاست و تدبیر ی نه در مسئله داخلی و نه خارجی از وی مشاهده نمی شود.