چند نفر هم اسم شما هستند ؟

در اين بخش ميتوانيد درباره موضوعاتي كه در انجمن براي آنها بخشي وجود ندارد به بحث و گفتگو بپردازيد

مدیران انجمن: رونین, Shahbaz, MASTER, MOHAMMAD_ASEMOONI, شوراي نظارت

Captain
Captain
پست: 1086
تاریخ عضویت: دوشنبه ۸ آبان ۱۳۸۵, ۱۲:۳۸ ق.ظ
محل اقامت: هرکجا هستم باشم آسمان مال من است ! ! !
سپاس‌های ارسالی: 103 بار
سپاس‌های دریافتی: 117 بار

پست توسط osilatoria »

صادق‏‎

‏‎/sādeq/‎‏

(عربی) آن كه گفتارش مطابق با واقعیت است ، راستگو ، راست و درست و راستین؛ (در اعلام) لقب امام جعفر صادق (ع).
- فراواني نامگذاري: (138898)
 تصویر 
Captain II
Captain II
نمایه کاربر
پست: 412
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۸۵, ۱۰:۴۶ ق.ظ
سپاس‌های دریافتی: 64 بار
تماس:

پست توسط njmh »

(عربی)(مؤنث نجم) (در قدیم) ستاره ، اختر ، نجم ؛ (در گیاهی) نام درختی است كه در عربی به آن ابو حنیفه می‌گویند ؛ (در اعلام) نجمه مادر گرامی حضرت امام رضا (ع) امام هشتم شیعیان .
- فراواني نامگذاري: (93997)
مرا دوست بدار،اندكي ولي طولاني!
Captain II
Captain II
نمایه کاربر
پست: 495
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۲۵ تیر ۱۳۸۵, ۷:۴۹ ب.ظ
محل اقامت: tabriz.khiabane shamse tabrizi
سپاس‌های ارسالی: 10 بار
سپاس‌های دریافتی: 96 بار
تماس:

پست توسط padshah »

صمد‏‎
عربی) (در قدیم) آن كه دیگران به او نیازمند هستند و او از دیگران بی‌نیاز است و (به مجاز) خداوند .
فراواني نامگذاري: (64792


((گوشي دستتون باشه ديگه )) :-D

بي نياز :grin:
کد نمایش پرچم کوچک:
تصویر

کد نمایش پرچم و عکس کوچک دکتر:
تصویر
Major I
Major I
پست: 301
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۱۴ شهریور ۱۳۸۵, ۷:۰۰ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 60 بار
سپاس‌های دریافتی: 44 بار

پست توسط bmyazdani »

بهنام
1- نيك نام، خوش نام؛ 2- (اَعلام) شهرت باستان شناس معاصر (عيسی بهنام) از بنيانگذاران رشته ی باستان شناسی دانشگاه تهران و از پايه گذاران موزه ی مردم شناسی.

- فراواني نامگذاري: (104541)
Captain I
Captain I
نمایه کاربر
پست: 876
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۱۵ آذر ۱۳۸۵, ۹:۲۳ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7 بار
سپاس‌های دریافتی: 71 بار

پست توسط Ahmad6644 »

احمد

/ahmad/

(عربي) 1- ستوده‌ترين؛ 2- (اَعلام) 1) يكي از نام‌هاي حضرت محمّد(ص) پیامبر اسلام؛ 2) نام ابوعبدالله [= ابن حنبل] مشهور به احمد ابن حنبل، امام و مؤسس مذهب حنبلی، مؤلف کتاب مُسنَد در حدیث [قرن 2 و3 هجری]؛ 3) احمد ابن طیّب: (= سرخسی) [قرن 4 هجری]، فیلسوف ایرانی، معلم معتضد خلیفه‌ي عباسی، که سرانجام به اتهام الحاد به فرمان معتضد کشته شد؛ 4) احمد ابن محمّد: (= مقدس اردبیلی) [قرن 10 هجری] روحانی شیعه‌ي ایرانی، مؤلف کتابهایی در فقه و کلام، از جمله: اثبات الواجب به فارسی، زُبدة البَیان فی شرح آیات الاحکام (معروف به آیات احکام اردبیلی)، حدیقة الشیعه، استیناس المعنویه به عربی در کلام، خَزَجیه به عربی؛ 5) احمد ابن محمّد نیشابوری: [قرن 5 و6 هجری] ادیب ایرانی از مردم نیشابور، مؤلف فرهنگ السامی فی‌الاسامی، مجمع الامثال و اَنموذج؛ 6) احمد ابن موسی: (= بنوموسی) [قرن 3 هجری] دانشمند ایرانی، فرزند موسی ابن شاکر، منجم دربار مأمون، که در ریاضیات، نجوم و مکانیک به همراه دو برادر دانشمندش کار کردند؛ 7) احمد ایلکانی (= احمد جلایر)، غیاث الدین احمد بهادر: چهارمین شاه [784-795 ؛ حدود 807-813 قمری] سلسله‌ي جلایریان (ایلکانیان)، که پس از شکست تیمور [795 هجری] به مصر گریخت و پس از مرگ تیمور دوباره به پایتختش بغداد بازگشت و پادشاهی از سر گرفت. او سرانجام در جنگ با قرایوسف ترکمان اسیر و به امر او کشته شد؛ 8) احمد بهادر: [1161-1167 قمری] سیزدهمین پادشاه سلسله‌ي گورکانی هند؛ 9) احمد ترکمان: از شاهان [902-903 قمری] سلسله‌ي آق‌قوینلو، که تنها شش ماه پادشاهی کرد؛ 10) احمد سامانی: (= ابونصر احمد ابن اسماعیل) دومین امیر [295- 301 قمری] سلسله‌ي سامانی که به دست غلامان خویش کشته شد؛ 11) احمدشاه قاجار: شاه ایران [1287-1304 قمری] و آخرین شاه سلسله‌ي قاجار، که بر اثر فشار رضاخان سردار سپه، به وسیله‌ي مجلس مؤسسان عزل شد و در اروپا درگذشت.
- فراواني نامگذاري: (749248)


خوشمان مي آيد :grin: :(
  ازل مهر علي را به من آموخته اند ****** تا ابد نيز دلم دست به دامان علي‌ 
Old Moderator
Old Moderator
نمایه کاربر
پست: 1575
تاریخ عضویت: شنبه ۱۱ شهریور ۱۳۸۵, ۱:۲۴ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2 بار
سپاس‌های دریافتی: 238 بار
تماس:

پست توسط Sardar »

معني اسم من هم
به معنای «در هم شکننده مقاومت»
(در آیین زرتشتی) پاسدار پیروزی و عهد و پیمان است؛
و در اوستا به معنای پیروزگر و فاتح
هیهات منا الذلة
New Member
پست: 4
تاریخ عضویت: جمعه ۳ آذر ۱۳۸۵, ۱۰:۰۸ ب.ظ

پست توسط ghasem_satt »

منم اومدم

من قاسم هستم معنيش چي؟
Major
Major
نمایه کاربر
پست: 159
تاریخ عضویت: شنبه ۲۵ آذر ۱۳۸۵, ۱۲:۵۱ ب.ظ
سپاس‌های دریافتی: 20 بار

پست توسط behnaz »

سلام
فراواني نام من : (51809)
به معني خوش نازو ادا
وقتي به اوج ميرسي از نظر مردمي که پرواز رو نميفهمند کوچک به نظر ميرسي. اميدوارم هميشه در اوج باشيد.
Old Moderator
Old Moderator
پست: 2294
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۸۵, ۱:۵۶ ب.ظ
محل اقامت: _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_ _
سپاس‌های ارسالی: 403 بار
سپاس‌های دریافتی: 1073 بار
تماس:

پست توسط Ma3ouD »

مسعود

/maseud/

(عربي) 1- مبارك، خجسته؛ 2- (در قديم) نيك بخت، سعادتمند؛ 3- (اَعلام) 1) نام سه تن از شاهان سلسله‌ي غزنوی. مسعود غزنوی: شاه [421-432 قمری]، که برادرش محمّد ابن محمود را زندانی کرد. در زمان او سلجوقیان به خراسان تاختند و طغرل او را شکست داد. در نتیجه سربازانش بر او شوریدند، او را کشتند و برادرش را به شاهی برداشتند. مسعود دوم: شاه [441هجری] طفل شش ماهه‌ي مودود غزنوی، که درباریان پس از مرگ مودود او را به سلطنت برداشتند ولی چند روز بعد عمویش را با او در سلطنت شریک ساختند، که آن هم دوامی نیافت. مسعود سوم: شاه [492-508 قمری]، شوهر خواهر سلطان سنجر؛ 2) نام دو تن از شاهان سلجوقی روم. مسعود اول: شاه [510-551 قمری]. مسعود دوم: شاه [682-696 قمری]. او در سال 677 از سوی اباقاخان حکومت سیواس، ارزنجان و برخی شهرهای آسیای صغیر را داشت و ظاهراً پس از خلع برادرزاده‌اش كيقباد سوم [در سال 700]، دوباره چهار سال دیگر حکومت کرد؛ 3) مسعود، غیاث‌الدین: شاه سلجوقی عراق، قمری] شاعر فارسی گوی لاهوری، از درباریان سلسله‌ي غزنوی، که بر اثر دسته بندیها و توطئه‌هاي دربار دو بار جمعاً 18 سال در زندان گذراند. دیوانش چاپ شده است.کردستان و آذربایجان [529-547 قمری]. او مستَرشِد خلیفه‌ي عباسی را اسیر کرد و به آذربایجان برد و در آنجا خلیفه به دست اسماعیلیان کشته شد؛ 4) مسعود، وجیه الدین: دومین امیر [738-764 قمری] سربداران در خراسان که پس از کشتن برادر جانشین او شد. به دست مردم مازندران کشته شد؛ 5) مسعود سعد (= مسعود سعد سلمان): [حدود 440- 515
- فراواني نامگذاري: (263227)
یا علی :razz:
Captain
Captain
نمایه کاربر
پست: 2732
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۵ مرداد ۱۳۸۵, ۱۰:۳۴ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 12804 بار
سپاس‌های دریافتی: 4580 بار

پست توسط كيارش »

/kiyāraš/

(از كي + آرش)، 1- در اوستا «kavi arshan» به معني كي و شهريار دلير؛ 2- (اَعلام) نام يكي از چهار پسر كيقباد است.
- فراواني نامگذاري: (6810) من خيلي فراوانم :grin:

دلير اين يه مورد درسته :D

خودم همه رو بقير اوستا رو مي دونستم :o
 [FONT=lucida grande, tahoma, verdana, arial, sans-serif]  این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود,    
  [FONT=lucida grande, tahoma, verdana, arial, sans-serif]ور نه هیچ از دل بی‌رحم تو تقصیر    
ارسال پست

بازگشت به “ساير گفتگوها”