همانطور كه با شك و ترديد جلو مي رفتم انگشتان پايم را نوك كفشم جابجا كردم تا اگر زنجير سگ پاره شد و به من حمله كرد ناچارا او را شوت كنم چون از سگ هاي گردن كلفت نبود اما به اندازه كافي بزرگ بود كه مچ پاي مرا بگيرد.
من شرم و خجالت را در صورت ان شخص مي ديدم كه ان سگ بحساب خارجي به يك آقاي محترم كه بي تقصير در حال عبور است حمله ور شده و به فرمان او هم گوش نمي كند. حالا شكر خدا سگ متوسطي بود و زورش نمي رسيد خود را از زنجير رها كند اما واقعا چه ميشد اگر يكي از سگ هاي بزرگي بود كه اين روزها بعضي ها در اتومبيل مي گذارند و دور شهر مي گردانند.
البته شنيدم هفته گذشته يكي دوتا از همين سگ ها كه خارجي هم هستند به چند نفر در يك پارك حمله كرده و انها را بقول اهالي كشور همسايه لتَ كوب كرده اند و لذا اداره پليس از ان به بعد آوردن هرگونه سگ در خيابان ها را ممنوع كرده است.
من حالا كاري به مسائل قانوني كه جاي خود دارد ندارم اما واقعا مي پرسم، آيا محيط شهر و فضاي مدرن و پرجمعيت ان جاي نگهداري سگ است، انهم سگي كه از خانواده گرگ است و مي تواند حمله كند و مجروح سازد و تازه احتمالا ان شهروند بيچاره را به بيماري هاري هم مبتلا كند؟
اساسا هر انسان عاقلي يك كاري را برحسب نياز انجام مي دهد اما آيا واقعا نگهداري سگ از جمله نيازهاي يك فرد عادي انهم در محيط شهر است؟ حالا از اين نكته مي گذريم كه كنترل سگ هميشه و دائمي امكانپذير نيست و از حمله اين جانور آرواره دار هم ميگذريم، از جهت ديگر جلو واق واق مدام يا گاه و بيگاه يك سگ كه موجب آزار فكري و روحي ديگر همسايگان است را هم نمي توان گرفت.
شخص دارد از پله هاي يك ساختمان آپارتماني بالا ميرود مي بيند شخص ديگري با يك قلاده سگ در حال پايين آمدن است و چون معبر باريك است و بايست از كنار ان سگ عبور كند كه واقعا نا مطمئن است چه تشويشي به ان شخص دست ميدهد مخصوصا كه او يك كودك باشد؟
علاوه بر اين ها سگ مي تواند چقدر محيط را آلوده كند؟ همه سگ هايي كه در شهرها نگهداري مي شوند كه بلد نيستند بروند توالت و تازه اگر بروند هم با پاي الوده از توالت بر ميگردند روي فرش ها و ديگر جاها. و يا كنار هر ديوار و درخت و بوته و ماشيني كه ميرسند يك پايشان را بلند كرده و به ان وسيله ادرار مي كند. اين نوع ادار كردن جزء غرايز حتمي اينگونه جانوران است و بحساب مي خواهند محدوده قلمرو خود را به همنوعان خود ياد اور شوند.
مردم خارج به اين چيزها معتقد نيستند و حساسيت چنداني به ادرار سگ و گربه ندارند ولي البته اكثرا از مدفوع سگ پرهيز دارند و نمي گذارند سگ اشان منزلشان را آلوده كند و ان را عادت ميدهند تا برود و در بيرون مدفوع كند مثلا در باغچه كنار خيابان! حالا حساب كنيد مدفوع چند ميليون سگ كوچك و بزرگ در جاي جاي شهر نيويورك يا لندن چه بسر ان شهرها مي آورد حتي اگر در محدوده محيط خانه صاحبان انها باشد؟! تازه اين تنها مشكل نيست و خطر حمله سگ در اين كشورها اجتناب ناپذير و محتمل است و سالانه هزار ها مورد حمله گزارش مي شود حتي با وجود قوانيني هم در اين باره وضع كرده اند.

البته من با نگهداري گربه هم چندان موافق نيستم چون بعض مشكلات سگ را دارد اما لااقل خطر حمله و مجروح كردن و صداي ازار دهنده پارس را ندارند. البته اگر اين افراد بدليل عاطفه افراطي براي نگهداري حيوان لابد هستند بجاي اين دو حيوان پرندگان خوش الحان و زيبا و تميز و چيزهايي مثل خرگوش يا مرغ و خروس و يا كبوتر (البته اگر به كبوتربازي منجر نشود) را انتخاب كنند. البته پرورش گياهان زيبا و تزييني بيش از هر چيز روح انسان را ارامش مي دهد.
من اساسا خودم به مهرباني و رحمت به حيوانات معتقد هستم و حتي وقتي مي بينم يك گربه روي ديوار نشسته مي ايستم و با شوخي با او حرف ميزنم و خوش و بش مي كنم و حتي وقتي مي بينم به حرف هايم گوش ميدهد و حركات مرا زير نظر دارد خنده ام ميگيرد اما بواقع نگهداري حيواناتي مثل سگ در محيط شهرها كاري نا معقول و غير حسابي است و باعث سلب اسايش ديگر افراد و حتي ايجاد ترس و خطر براي انها ميشود. حتي همين سگ هاي بظاهر كوچك در حمله و گاز گرفتن چنان فرز و چابك هستند كه غير قابل انتظار است و البته صداي پارس سگ ها نيز اسباب ناراحتي ساكنان يك محل مي شود.



