******شوخی و آدمها******

در اين بخش ميتوانيد درباره موضوعاتي كه در انجمن براي آنها بخشي وجود ندارد به بحث و گفتگو بپردازيد

مدیران انجمن: رونین, Shahbaz, MASTER, MOHAMMAD_ASEMOONI, شوراي نظارت

ارسال پست
Old Moderator
Old Moderator
نمایه کاربر
پست: 941
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۸۵, ۲:۴۱ ب.ظ
محل اقامت: شیراز
سپاس‌های ارسالی: 10 بار
سپاس‌های دریافتی: 80 بار
تماس:

******شوخی و آدمها******

پست توسط Elahe »

تا ده پانزده سال پيش، همة رويكردهاي روان‌شناسي اصرار داشتند كه شوخ‌طبعي روي سلامت روان اثر مثبت دارد.

روانكاوان پيرو فرويد، شوخي را يك شيوة دفاعي پخته و متمدن مي‌دانستند كه ما آدم‌ها در مقابل اضطراب به كار مي‌گيريم، البته ناخودآگاه! گروهي به نام شناخت‌گراها مي‌گفتند شوخي يك توانايي شناختي‌ است؛ توانايي فهميدن، بازسازي، به ياد آوردن و البته خلق لطيفه‌‌ها.

عده‌اي مثل رفتارگراها آن را در حد يك عادت پايين‌ آوردند و در مقابل، انسان‌گراها شوخي را به اندازة يك نگاه ويژه به جهان، بالا مي‌بردند. اما همة اين گروه‌ها در يك چيز موافق بودند: شوخي چيز خوبي است!

شوخي از نگاه مارتين

همة استادان كه نظرشان را دادند، كم‌كم‌ عده‌اي شروع كردند براي شوخي تست درست كردن. يكي از اين جديدترها به نام رُد. اي. مارتين (Rod A.Martin) هم مثل بقيه مشغول شد.

مارتين اولش از پر و پا قرص‌ترين طرفدارهاي شوخ‌طبعي بود. او فكر مي‌كرد شوخي در مقابل استرس معجزه مي‌كند. تست‌هاي اولش را هم بر همين پايه ساخت. اما در سال‌هاي آخر قرن بيستم (1998 تا 2000) كشف كرد كه يك جاي كار مي‌لنگد.

او و همكارش كوپر دريافتند كه شوخي در بهترين حالت، رابطة بسيار ضعيفي با سلامت روان دارد.

شوخي‌ها، انواع و اقسام

مارتين در ادامة تحقيقاتش در سال 2003 اعلام كرد كه چهار سبك شوخي را تشخيص داده است و فهميده است كدامشان سالم‌اند و كدامشان ناسالم. اين سبك‌‌ها عبارت‌اند از:

1 ـ شوخي خودفزاينده (self - enhancing)
ما با اين شوخي‌ها خودمان را بالاتر از حد واقعي مي‌بريم بدون اين كه ديگران را تحقير كنيم. مثلا يك فرد با قيافة معمولي به دوستش مي‌گويد: «لامسب اين خوش‌تيپي هم شده دردسر براي ما!»

2 ـ شوخي پيونددهنده (af f iliative)
اين شوخي، بدون اين كه ما يا ديگران را بالا و پايين ببرد، رابطه را محكم‌تر مي‌كند. مثلا وقتي از دو هنرپيشة مرد كه زياد با همديگر همبازي شده‌اند با شيطنت به يك زوج سينمايي تعبير مي‌كنيم، از اين شوخي استفاده كرده‌ايم.

3 ـ شوخي پرخاشگرانه (aggressive)
شوخي‌هايي كه با به كاربردنش طرف مقابل را تحقير مي‌كنيم. مثال‌هايش متأسفانه زيادند. وقتي توي يك جمع، كسي به شما مي‌گويد «گدا» و بعد كه ناراحت مي‌شويد مي‌گويد «شوخي كردم بي‌جنبه!»، دو بار از شوخي پرخاشگرانه استفاده كرده است.

4 ـ شوخي‌ خودشكنانه (self –defeating)
با استفاده از اين شوخي‌ها ما خودمان را تحقير مي‌كنيم تا ديگران لبخند بزنند. مثلا: «ما سگ شما نيستيم دوستان!»

مي‌شود حدس زد كه شوخي‌هاي اول و دوم، شوخي‌هاي سالم و سومي و چهارمي ناسالم هستند. و البته مي‌شود با توجه به اين دسته‌بندي آدم ها را هم روان‌شناسي كرد:

شوخي‌هاي خودفزاينده: اين آدم‌ها نگاه شوخ طبعانه به زندگي دارند. از شوخي براي مقابله با استرس و غمگيني استفاده مي‌كنند. اضطراب كمتري دارند. برون‌گرا، صادق، سرزنده، داراي عزت نفس بالا و البته خوش‌بين هستند.

شوخي‌‌هاي پيونددهنده: اين آدم‌ها، هم خوب شوخي مي‌كنند هم زياد! بيشتر از ديگران لطيفه مي‌گويند. دوست دارند جمع را سرگرم كنند. اين آد‌م‌ها هم اضطراب و افسردگي كمتري دارند. و البته برون‌گرايي، صداقت، سرزندگي، عزت نفس و خوش‌بيني بالا را هم كپي كنيد!

شوخي‌هاي پرخاشگرانه: اين آدم‌ها توي جنبه‌هاي ديگر زندگي‌شان هم پرخاشگري و خصومت را بروز مي‌دهند. اين موجودات، صميميت و درستكاري كمي دارند. روابط دوستانه را خراب مي‌كنند و كمتر مورد پذيرش ديگران قرار مي‌گيرند.

شوخي‌هاي خودشكنانه: آدم‌هايي كه با شوخي خودشان را تحقير مي‌كنند، افسردگي و اضطراب بيشتر دارند. جالب است كه اين آدم‌ها خصومت و پرخاشگري را هم بيشتر تجربه مي‌كنند، البته احتمالا به صورت پنهان. اين افراد، عزت نفس و صميمت پايين‌تري دارند و از حجم حمايت اطرافيان، چندان راضي نيستند. (رجوع كنيد به ستون «شوخي روي نمودار»)

شوخي ايراني: مي‌دانيد چند تحقيق عميق و واقعي در مورد روان‌شناسي شوخي در ايران انجام شده است؟ دقيقا هيچي! اين در حالي است كه يك مجلة معتبر علمي به نام «نشرية بين‌المللي تحقيقات شوخي» در دنيا وجود دارد.

تنها اشاره‌اي كه به شوخي در تحقيقات ايراني شده است، مربوط به هيجان‌جويي دانشجويان تهراني در خوابگاه است. هم دختران و هم پسران دانشجو، در ده اولويت اول هيجان جويي‌شان، از شوخي با يكديگر نام برده بودند.

ما ايراني‌ها آستانة خنديدن بالاتري نسبت به كشورهاي غربي داريم. يعني ما را ديرتر و دشوارتر مي‌توان خنداند. زبان فارسي كه به گفتة دكتر نجم آبادي تبديل به يك زبان ادبي و پر از ايهام شده است، بستر مناسبي براي استفاده و سوءاستفاده در قالب شوخي است. مي‌گويند از هر صد جملة فارسي، شصت جمله كژتابي دارد، يعني مي‌توان از آن برداشت‌هاي گوناگون كرد.

كاري كه مارتين و همكارانش در غرب انجام دادند، مبتني بر روشي آماري به نام تحليل عوامل بود. آن‌ها با مراجعه به فرهنگ عامة مردم و جمع‌آوري شوخي‌ها از پرسشنامه‌هاي بسيار طولاني، به اين 4نوع شوخي اصلي رسيدند.

چه بسا اگر چنين كاري در ايران انجام شود، ما به انواع ديگر شوخي هم دست پيدا كنيم. مي‌توان حدس زد كه متأسفانه «طعنه» به عنوان يك شوخي، هم عرض با شوخي پرخاشگرانه به شدت بين ما رواج دارد. شوخي كنايه‌آميز شايد پيچيده‌ترين نوع شوخي باشد.

ما در كلماتمان ديگران را بالا مي‌بريم اما در واقع، هدفمان تحقير طرف مقابل است. وقتي ما به دوستمان كه تازگي‌ها مشروط شده است مي‌گوييم «دكتر!» هدفي جز تحقيرش نداريم.(رجوع كنيد به نمودار «شوخي طعنه آميز»)

شوخي‌هاي زنانه، شوخي‌ها ي مردانه
همان‌طور که حدس می‌زنید، مردها بيشتر از شوخي‌هاي پرخاشگرانه استفاده مي‌کنند و همان‌طور که حدسش را نمي‌زنيد شوخي خودشکنانه هم در مردها شایع‌تر است، اما در شوخي‌هاي ديگر تفاوت چندانی بین زن و مرد وجود ندارد.

این‌ها نتایج تحقیقات مارتین است، اما محققان ديگر هم بيکار نبوده‌اند و در بحث شوخی به نتایج جالبی رسيده‌اند؛ مثلا اريک برسلر روان‌شناس دانشگاه مک مستر کانادا، دريافت که خانم‌ها و آقایان براي شوخي‌هاي مشابه، معناي مشابهی قائل نيستند.

او در پژوهش‌هایش از زنان و مردان متعددی درخواست کرد به پرسش‌نامه‌اي جواب بدهند که تمايل به انواع شوخي را در فرد مقابل می‌سنجید و نتیجه این شد که: «زنان عمدتا دوست دارند که مردان، مولد یا آغازگر شوخي باشند و مردان عمدتا دوست دارند که زن‌ها پذیرندة شوخي‌هايشان باشند.»

جان مورال، استاد روان‌شناسی بالینی در کالج ويليامزبورگ ايالت ويرجينيا هم تحقیقاتی با موضوع «شوخی» داشته است. او مي‌گويد: «مردها گاهي براي تحقير ديگران از شوخي استفاده مي‌کنند؛ يعني گاهی شوخي را ابزاری برای يک توهين خودماني مي‌دانند، چيزي شبیه شوخي‌های پرخاشگرانة خودمان، اما به ندرت از شوخی براي تحقير ديگران استفاده می‌کنند.»

به نظر او، این يک تفاوت پايه‌اي بین مردان و زنان است که مردان عمدتا براي رقابت با سایر مردان از شوخی استفاده می‌کنند، اما زنان عمدتا براي پيوند با زنان ديگر.

«مردان بامزه جذاب ترند.» اين جمله بديهي را هم نيلسون به زبان علمي تبيين کرده است. او می‌گوید مردان شوخ‌طبع دو ویژگی مهم دارند: اول این که، خلاق هستند و دوم اين که، چشم‌انداز مضاعفی دارند.

يعني هم از ديد خودشان به قضایا نگاه مي‌کنند و هم از ديد شوخي شونده. نیلسون تأکید دارد که: «این دو صفت به ويژه براي زنان بسیار جذاب است.»

جالب است بدانيد که در يکي از روش‌هاي رايج درمان افسردگي، موسوم به شناخت درماني، يکي از اهداف مهم درمانگر، ایجاد تغيير در نوع نگاه فرد افسرده به جهان است. شناخت‌ درمانگران از شوخي براي تأمین این منظور استفاده مي‌کنند.

شناخت آدم‌ها بر مبنای شوخی‌هایشان
گروهی از روان‌شناسان از حدود شصت سال پيش شروع کردند به جست‌و‌جوي صفات عمدة شخصيتی افراد. روش آن‌ها اين بود که لغت نامه‌ها را ورق مي‌زدند، صفات انساني را انتخاب می‌کردند و آن‌ها را تبديل مي‌کردند به پرسشنامه.

بعد آن‌ها را روي يک گروه از آدم‌ها که نمايندة جامعه محسوب می‌شدند اجرا مي‌کردند و در نهایت يک سري فرایندهاي پيچيدة آماري انجام مي‌دادند تا برسند به چند صفت عمده.

جديدترين و پذيرفته شده‌ترين اين صفات، پنج عامل بزرگ شخصيت هستند که آقايان مک کرا و کوستا آن‌ها را کشف کرده‌اند. اين پنج صفت عبارت‌اند از:

«روان نژندگرايي»، يعني اين که شما چقدر هيجان‌هايتان پايدار است؟ «برون گرايي»، يعني اين که شما چقدر دوست داريد با جمع باشيد و در گروه‌ها فعاليت کنيد؟، «پذیرا بودن در مقابل تجارب جديد»، يعني اين که شما چقدر دوست داريد با عقايد جديد، جاهاي جديد، هنرهاي جديد و کلا موقعيت‌هاي جديد آشنا شويد؟، «توافق پذيري»،يعني اين که شما وقتي در يک جمع قرار مي‌گيريد چقدر با آن جمع همرنگ مي‌شويد و فروتنانه قوانينش را مي‌پذيريد؟ و بالاخره «وظيفه شناسي»، که منظم بودن، با وجدان بودن و دقيق بودن شما را می‌سنجد.

اين مقدمة بلند به اين خاطر بود که بگوييم آن سبک‌هاي شوخي که به آن‌ها اشاره کردیم، با این عوامل شخصيتي رابطه دارند؛ بدین ترتیب که:
کساني که عمدتا از شوخي‌های خودفزاينده استفاده مي‌کنند، هيجانات پايدارتري دارند و به قول معروف دمدمي مزاج نيستند. اين افراد غالبا برون‌گراترند و نسبت به تجربه‌هاي جديد هم پذیراترند. بد نیست بدانيد که این گروه معمولا صفات مردانة بيشتري هم دارند، چه زن باشند و چه مرد.


کساني که عمدتا از شوخي‌های پيونددهنده استفاده مي‌کنند، بيشتر تمايل دارند که با جمع باشند يعني برون‌گراترند و مثل خودفزاينده‌ها به حضور در موقعيت‌هاي جديد هم تمايل دارند اما اين افراد بر عکس خودفزاينده‌ها صفات زنانة بيشتري دارند.


کساني که از شوخي‌های پرخاشگرانه استفاده مي‌کنند، پايداري هيجاني‌شان پايين‌تر است، يعني دمدمي‌ مزاج‌ترند و زودتر از کوره در مي‌روند. آن‌ها وقتي در جمعي قرار مي‌گيرند معمولا ساز خودشان را مي‌زنند يعني «توافق پذيري» پاييني دارند و بالاخره اين که این گروه معمولا آدم‌هاي وظيفه‌شناسي نيستند. قابل حدس است که شوخي‌های پرخاشگرانه را هم باید جزو شوخي‌هاي مردانه محسوب کرد.



کساني که از شوخي‌های خودشکنانه استفاده مي‌کنند، پايداري هيجاني‌شان به شدت پايين است و به همين خاطر نمرات اضطراب و افسردگي‌شان بالاست. آن‌ها هم مثل پرخاشگرها در جمع، توافق‌پذيري پاييني دارند و آدم‌هاي چندان با وجداني نيستند و جالب‌تر اين که اين شوخ طبعي هم با صفات مردانه‌تر رابطه دارد.

شوخی، نوعی دیگر
به خودتان اجازه بدهيد که راحت‌تر بخنديد. اين را هم در محدودة باورهايتان وارد کنید، هم در محدودة رفتارهايتان. به زندگي‌ به چشم يک کمدي رمانتيک نگاه کنيد، نه يک تراژدي وحشتناک.

عادت‌های ناخوشایندتان را با «قصد متناقض» نابود کنيد! مثلا اگر مي‌ترسيد در حضور جمع صحبت کنيد مبادا نامناسب ارزيابي شويد، عمدا در به وجود آمدن اين فاجعه مبالغه کنيد.

عمدا همان کار را انجام بدهيد تا بر ترستان غالب شويد. مثلا مي‌توانيد در مورد آن موقعيت، مطلب بنويسيد: شما به شدت عرق کرده‌ايد، طوري که از پيشاني‌تان فواره‌هاي عرق بيرون مي‌زند. از اين بدتر که نمي‌شود!

در مورد کلماتي که استفاده مي‌کنيد حساس باشيد. ممکن است به مرور زمان نوع خاصي از کلمات در صحبت‌هاي شما رسوب کرده باشند. مي‌توانيد با افکارتان آن‌ها را تغيير دهيد.

با دوست يا همسرتان در مورد شوخي‌ها يک «واژه شناسي» خلق کنيد. اين باعث مي‌شود که بتوانيد از تفسيرهاي همدیگر در مورد شوخي‌ها آگاه شويد، در صورت لازم آن‌ها را تغيير دهيد و ارزيابي کنيد که کدام يک از آن‌ها واقعا بهترند.

جمله‌های داغ
رابرت فراست: شوخی، دلنشین‌ترین نوع بزدلی است.
مارک تواین: شوخی، ریشه‌اش شادی نیست. ریشه‌اش غم است. گمان نمی‌کنم توی بهشت، خبری از شوخی باشد!
ارسطو: ریشة شوخی، شگفتی است.
فرانسیس بیکن: تخیل، این امکان را به آدم می‌دهد که خودش را در موقعیت‌های غیر واقعی تصور کند و شوخی، این امکان را به آدم می‌دهد که موقعیت‌های واقعی زندگی را قابل ‌تحمل کند.
ویلیام جیمز: شوخی همان شعور است، با سرعت غیرمجاز. شعوری که به جای راه رفتن، می‌رقصد.
گروچو مارکز: شوخی، عقلی است که زده باشد به سرش. :o
 [FONT=Tahoma,sans-serif]اگر کسی احساس کند که در زندگیش هیچ اشتباهی را نکرده است، به این معنی است که هیچ تلاشی در زندگی خود نکرده.  
 [FONT=Tahoma,sans-serif]If someone feels that they had never made a mistake in their life, then it means they had never tried a new thing in their life  
ارسال پست

بازگشت به “ساير گفتگوها”