تهران در گذشته های دور بر خلاف تهران کنونی ، فرشی بود سبزفام از باغ ها و بستان های نفوذ ناپذیر که مأوای ساکنان غریبش ، در میان آنها قرار داشت . بنابراین تهران بی گذشته نیست . آثاری که در قلب تهران قدیم بر وجود ساکنان نخستین آن در اعصار ماقبل تاریخ شهادت دهند به فرض وجود بر اثر توسعه شهر از میان رفته است متأسفانه وقتی بطور تصادفی نشانه هایی از وجود این آثار پیدا شد به دلیل عدم آگاهی نسبت به اهمیت آنها و نگرانی از کند شدن روند شهر سازی از میان رفت . با وجود این می توان گفت که زمین های واقع در بین کوه توچال در شمال ایران و چشمه علی در ری باستان در اعصار ماقبل تاریخ مسکونی بوده است . این سخن به دلایل باستان شناختی و شواهد توپوگرافیکی و اقلیمی متکی است .
وجه تمسیه تهران
حال ببینیم نام پایتخت ایران را چگونه باید نوشت و معنای آن چیست ؟
یاقوت حموی به سال 617 ه.ق این نام را به عربی « طهران » نوشته و آن را با حرف « طای خطی » طبقه بندی کرده است . با این همه می گوید که این واژه ایرانی است و اهالی بومی آن را « تهران » تلفظ می کنند . زیرا به عقیده او , آنها حرف « ط » در گویش خود ندارند . بنابراین در فارسی باید « تهران » نوشت و تلفظ کرد و « طهران » را برای عربی کلاسیک گذاشت . معنای واژه تهران بر اساس ریشه شناسی عامیانه ته + ران یعنی کسی که افراد یا حیوانات را به پیش می راند یا در اعماق زمین خانه دارد , بنا شده است و این امر در نوشته های یاقوت حموی و زکریای قزوینی که می گوید تهرانی ها در خانه های زیر زمینی مأوا می گزینند تأمین شده است .
همچنین در مقایسه دو واژه تهران و شمیران ، بطوری که ( مکان مسطح یا دشت ) برای تهر+ ان و (مکانی که در آن برکه یا مخزن آب وجود دارد ) برای شهر + ان و با معنای ( مکان گرم ) برای ته + ران و معنای ( مکان خنک یا سرد ) برای شمی + ران می توان تا حدی به وجه تسمیه تهران پی برد .
تاریخچه نام تهران
در حدود اواخر سده دوم پيش از ميلاد ، برای اولين بار در يمی از نوشته های تيوديس يونانی آمده است . ابو اسعد سمعانی در كتاب خود از شخصی به نام ابو عبدالله محبدابن حامد تهرانی رازی نام برده كه اهل تهران بوده و در سال 261 ه.ق چشم از جهان فرو می بندد و لذا اين كتاب قديمی ترين سندی است كه به موجوديت تهران قبل از سده سوم هجری قمری اشاره مي كند. ابن حوقل در سال 331 ه.ق تهران را شهری سرسبز و دارای باغهای فراوان ذكر می كند كه ميوه های فراوانی داشته و ساكنان آن بيشتر در زير زمين زندگی می كردند. استخری در سال 340 ه.ق در مورد تهران به تفضيل در كتاب خود (المسالك الممالك ) صحبت كرده است . ابن بلخی نيز در فارسنامه (حدود سالهای 500 ه.ق ) از آثار تهران سخن به ميان آورده است . ياقوت حموی در كتاب خود (المعجم البلدان) به سال 620 ه.ق تهران را قريه ای از قرا ری می داند كه اكثر آن زير زمين ساخته شده و شامل دوازده محله است و اطراف آن باغهای زيادی است كه به هم راه دارند. ذكريای قزوينی در كتاب آثارالبلاد (674 ه.ق) كه تقريباً 70 سال بعد از ياقوت حموی نوشته شده درباره تهران چنين مينويسد: تهران شهری است زيرزمينی مانند لانه مورچه كه اهالی آن به محض حمله دشمن در زيرزمينها مخفی مي شوند . حمدالله مستوفی در كتاب نزهه القلوب خود به سال 740 ه.ق تهران را اينطور تشريح مي كند: تهران يكی از ييلاقات ری بوده و آب و هوايی گوارا و سالم دارد و دارای باغهای ميوه فراوانی است و جمعيت زيادی هم داشته است .
رونق تهران بس از حمله مغول به سبب مهاجرت اهالی ری به تهران بيشتر شد.
بعدها پای جهانگردان نيز به اين قسمت رسيد و احتمالاً اولين جهانگردی كه به تهران سفر كرد روی كونثالث دكلاويخو نماينده هانری سوم پادشاه اسپانيا در دربار اميرتيمور بود كه در سال 806 ه.ق به تهران آمد. وی درسفرنامه خود از باغها و ميوه های فراوان ، آب زياد و آب و هوای ناسالم تهران نوشته است . شهرت تهران با روی كار آمدن سلسله صفويه بيشتر شد و رونق آن با به قدرت رسيدن شاه طهماسب آغاز گرديد. به دليل وجود آب فراروان و باغهای زياد و شكارگاه های متنوع , شاه طهماسب به تهران علاقه ای وافر نشان می داد و اقامتهای طولانی در آن داشته است و حتی در سال 961 ه.ق دستور دادحصاری دور شهر بنا كنند كه 4 دروازه و 114 برج داشت (برابر با سوره های قرآن) و طول آن حدود 6000 قدم بود.
شاه عباس صفوی نيز به پیروی از شاه طهماسب تا مدتها به آبادی تهران پرداخت و حتی باغی به نام چهارباغ احداث كرده و در آن عمارتی برای اقامت موقتی خاندان سلطنت بناكرد. سرتوماس هربرت در سال 1308 ه.ق در مورد تهران می نويسد: تهران در ميان جلگه قرار گرفته است و داراي 3000 خانه و چند بازار است كه از آجر ساخته شده اند و بازارهای آن طوری بناشده كه فاقد سقف می باشند و چشمه ها و تاكستانها، باغها و جويبارهای زيبايی دارد. شاه سليمان صفوی نيز تا اندازه ای در آبادی تهران سهم داشته است.
در دوره حمله افاغنه تهران سقوط كرد و به دست آنان افتاد و به دستور اشرف افغان تمامی باغها و تاكستانها تبديل به ويرانه شد. با ظهور نادرشاه و شكست اشرف افغان در دامغان(1141 ه.ق) آنها بزرگان تهران را كشته و راهی اصفهان شدند و اشرف افغان نيز از ورامين رانده شد. در زمان نادرشاه افشار تهران جانی تازه گرفت . در سال 1154 ه.ق شهر را به فرزندش رضا قلی ميرزا سپرد كه به علت عدم كفايت توسط خود نادرشاه كور شد. با انقراض خاندان افشاريه تهران به دست سلسله قاجاريه كه رقيب كريمخان زند بودند افتاد. در جنگی كه بين خاندان قاجار و خاندان زند (محمد حسن خان ) برپا شد , خان قاجار شكست خورده و كريم خان چون تهران را جايی مناسب برای خود يافته بود به تهران عزيمت كرد و دستور بنای عمارت ايوانی و حرمخانه را داد و گويی قصد داشت تهران را پايتخت قرار دهد ولی با كشته شدن محمد حسن خان قاجار و اسارت پسرش آغا محمدخان آسايش خيال پيدا كرده و راهی شيراز شد. پس از مرگ كريمخان زند آغامحمدخان فرصت را مغتنم شمرده و از شيراز فرار كرده و با تنی چند از بستگان خود راهی تهران شد و با همّت ايل قاجار و همراهان خود موفق به تصرّف تهران شد و در روز يكشنبه 11 جمادی الثانی سال 1200 ه.ق كه مصادف با نوروز بود در تهران جلوس كرد و از آن تاريخ تهران دارالخلافه خوانده شد و به عنوان پايتخت قاجاريه انتخاب گرديد و به ساختن عمارت تخت مرمر كه تنها يادگار آن عهد است اكتفا كرد. ولی در زمان فتحعليشاه ساختمان های تازه ای احداث شد كه از آن جمله مي توان از مسجد امام خمينی (مسجدشاه) ، مسجد سيّدعزيزالله ، مدرسه مروی ، قصر قاجار ، نگارستان و لاله زار نام برد. در آن زمان طبق گفته ژنرال گاردان فرانسوی تهران حدود 50000 نفر جمعيت داشت ( 1222 ه.ق) .
در زمان به سلطنت رسيدن محمد شاه قاجار رونق و رشد تهران ادامه يافت . باغ داوديه ، مسجد جمعه و بازار بين الحرمين در زمان سلطنت وی احداث شد. در همين دوره به دستور ميرزاآقاسی دو محله به نامهای عباس آباد و محمديه به محله های تهران اضافه شد. علاوه بر اين مهاجرت اهالی قفقاز كه به علت جنگ روس و ايران صورت گرفت هم در رونق و رشد تهران موثر بوده است ، چرا كه اكثراً در تهران سكونت گزيدند.
در اوايل سلطنت ناصرالدين شاه قاجار به همّت ميرزا تقی خان اميركبير بناهای زيادی احداث شد, از جمله آنها می توان از مدرسه دارالفنون ، بازار امير ، بازار كفاشها و سرای امير نام برد. جمعيت تهران نيزدر اين زمان بسيار زياد شده و به 150 هزار نفر رسيده بود. لذا ميرزا يوسف مستوفی الممالك (صدر اعظم) و ميرزا عيسی (وزير) مأمور شدند تا محدوده جديد شهر را تعيين كنند و از آنجايی كه اين مهم نيازمند نقشه بود در سال 1275 ه.ق گروهی به سربرستی عليقلی ميرزا اعتضادالسلطنه و با همكاری موسيو كرشيش سرتيپ و معلم توپخانه و دستياری چند نفر از شاگردان مدرسه دارالفنون برای اولين بار از تهران نقشه برداری كردند و در سال 1284 ه.ق با همكاری مهندس بوهلر فرانسوی و جمعی از مهندسان و معماران نقشه جديدی از تهران تهيه كرده و اراضی وسيعی را داخل محدوده شهر وارد كردند و شهر را باخندقها و باروهای جديد (به شكل هشت ضلعی) محدود ساختند. ارتباط شهر نيز با خارج از طريق 12 دروازه به نامهای : شميران ، دولت ، يوسف آباد، دوشان تپه ، دولاب ، خراسان ، باغ شاه ، قزوين ، گمرك ، حضرت عبدالعظيم ، غار و خانی آباد امكان پذير بود.
در سال 1305 ه.ق مهندس عبدالغفار نجم الملك معلم رياضيات مدرسه دارالفنون با كمك عده ای از معلمان ديگر و بيست نفر از شاگردان مدرسه مزبور از تهران جديد به مقياس 2000:1 نقشه برداری كردند . بر اساس همين عمليات محيط شهر را 19200 متر محاسبه كردند و جمعيت تهران را هم 250 هزار نفر سرشماری كردند. اين هيأت برای تهيه نقشه حدود 4 سال وقت صرف كردند و بالاخره در سال 1309 ه.ق نقشه تهران جديد به پای چاپ رسيد كه در مقايسه با نقشه موسيو كرشيش از دقت بالايی برخوردار بود. از ديگر بناهای مهم دوره سلطنت ناصرالدين شاه می توان باغ گلستان ، باغ و قصر سلطنت آباد ، مدرسه و مسجد شهيد مطهری (سپهسالار) ، باغ فردوس ، ميدان امين السلطان ، شمس العماره و... را نام برد. در اين دوره چند محله نيز با نامهای سنگلج ، خانی آباد ، قنات آباد ، پاچنار ، گود زنبوركخانه و بازار بزرگ به محله های تهران اضافه شد.
اينها مربوط به تحولاتی بود كه تا قبل از سال 1300 ه.ق به وقوع پيوست ولی تحول اساسی و نوين سازی تهران از سال 1300 هجری شمسی به بعد انجام شد.
منبع:دانشنامه رشد
