شکنجه در طول تاريخ !

در اين بخش ميتوانيد درباره موضوعاتي كه در انجمن براي آنها بخشي وجود ندارد به بحث و گفتگو بپردازيد

مدیران انجمن: رونین, Shahbaz, MASTER, MOHAMMAD_ASEMOONI, شوراي نظارت

ارسال پست
Major
Major
نمایه کاربر
پست: 285
تاریخ عضویت: دوشنبه ۸ اسفند ۱۳۸۴, ۱۱:۴۴ ب.ظ
سپاس‌های دریافتی: 62 بار
تماس:

شکنجه در طول تاريخ !

پست توسط Ami R 940 »

رضا بدو بیا بحث کنیم :grin:


اشرف مخلوقات برای نشان دادن برتری خود بر سایر حیوانات در طول تاریخ در شکنجه دادن همنوعان خود دست به ابتکاراتی زده است که انسان را به حیرت فرو میبرد جالب آن است که با پیشرفت مدن طرز شکنجه دادن هم پیشرفت کرده بطوری که اکنون اروپائیان شکنجه دادن را به طوری کامل کرده اند که میتوان گفت دیگر نقصی ندارد !

در چین باستان قاتل پدر را زنده زنده قطعه قطعه میکردند ! در مصر قدیم چنانچه مادری فرزند خود را می کشت ، فرزند مقتول را به گردنش می آویختن و این جسد آنقدر درگردنش می ماند تا بوی گندش بلند میشد. قانون موسی مجازات های شدید و وحشیانه داشت که از آن جمله است سنگسار کردن فرزند ناخلف و یا زن زاینه . در مورد دوم زن زناکار را به خارج شهر میبردند و اولین سنگ را پدرش می انداخت و بعد سایر کسانی که در مراسم شرکت کرده بودند می انداختند . یهودیان روسپیان را زنده زنده میسوزاندند .شاید انگلیسی ها به تقلید از یهودیان ژاندارک را زنده زنده سوزانیده باشند گو اینکه بر انها کاملا ثابت شده بود که ژاندارک باکره و با هیچکس رابطه جنسی نداشته است .

آشوریان در شکنجه دادن اسراء ابتکارات جالبی داشتند و به ان افتخار می کردند مثلا در یک سنگ نوشته که در نینوا پیدا شده دیده می شود که ملکه در باغ استراحت می کند در حالیکه سر بریده پادشاهان مغلوب از درختان اطراف باغ آویزان است . موقع محاصره یک شه آشوریها اسرای خود را زنده زنده در دیوار دفن می کردند تا مگر محصور شدگان عبرت بگیرند و تسلیم شوند. در قرن چهارم قبل از میلاد آتنی ها پس از تسخیر جزیره مه لیس تمام ساکنین جزیره را کشتند زیرا آنها حاضر نشده بودند در اتحادیه آتنی ها علیه اسپارت شرکت کنند . اسکندر گجستگ ابتکارات جالبی در شکنجه اسراء میکرد مثلا پس از قتل عام شهر تب در یونان ، در صیدا واقع در نزدیکی بیروت دستور داد تمام اسراء را در طول ساحل زنده زنده بر صلیب هائی که کنار هم نصب شده بود میخکوب کنند .

بابلیها اسرای خود را زنده زنده در تنور می انداختند . در رم باستان زنان باکره وجود داشتند که حق نداشتند با هیچ مردی تماس جنسی داشته باشند . چنانچه معلوم می شد با کسی تماس جنسی داشته اند آنها را زنده زنده دفن میکردند . همچنین در رم باستان هر کس پدر و یا مادر خود را می کشت او را همراه یک سگ و یک خروس و یک مار و یک میمون در کیسه ای می کردند و در رودخانه تیبر می انداختند . کالیگلا دوست داشت موقع صرف نهار شکنجه شدن مخالفان خود را تماشا کند . گاهی بدون هیچ علتی به آدمکشی میپرداخت مثلا یک بار موقعی که از بالکن مردم را تماشا می کرد به کله های طاس دو نفر که در جمعیت بود اشاره کرد و گفت : بین این دو طاس هر کس هست بقتل برسانید. سزارهای رومی از شکنجه دادن آن قدر لذت می بردند که تماشاخانه ای بزرگی بنام کو لیزیوم ایجاد کردند تا در آنجا هم خودشان و هم مردم شکنجه مسیحیان و اسرا را تماشا کنند.

انگلیسی ها قدیم تبه کاران را در گنداب ها می انداختند تا خفه شوند ، طریق دیگر مجازات ، سر بریدن و یا غرق کردن جانی در آب بود . مسیحیان که خود زمانی از دست رومیان شکنجه زیاد دیده بودند تا وقتی که به قدرت رسیدند شروع به شکنجه دادن مرتدین و خداناشناسان و آزاد اندیشان نمودند . قصه انگیزیسیون و یا سازمان تفتیش عقائد مذهبی ، آن چنان پر از شکنجه های عجیب و غریب و رنگارنگ است که نقل حتی مختصری از آن در این مختصر امکان پذیر نیست . آنچه ستم های این سازمان را وحشتناکتر می ساخت آن بود که مجریان مجازات تصور می کردند به نمایندگی از طرف خود خدا ، گمراهان و خداناشناسان را مجازات می کنند.

لوئی یازدهم فرانسه ، دشمنانش را در قفس می کرد و قفس ها را هم روی دیوارهای قلعه خود می آویخت وی گاهی از زندانی خود تقاضا می کرد برایش آواز بخواند چنانچه از این کار خودداری می کرد ، یک گربه وحشی بجایش می انداخت و سپس زیر قفس آتش بر می افروخت . در فرانسه در بعضی شهر ها زنان تبه کار را زنده زنده بگور می کردند . در اسکاندیناوی بعضی جنایتکاران را در سیمان خیس می انداختند وقتی سیمان می بست ، استخوانهایشان میشکست . نوزادهای نامشروعی هم که برای راهبات بدنیا می آمد ف زنده به گور می شدند . زنده زنده سوزانیدن یک نوع مجازات بسیار عادی در اروپا در قرون وسطی بود.طریقه وحشتناک دیگر اعدام در اروپا کشاندن تبه کاران از چهار طرف بوسیله چهار اسب بود که در اثر آن دست و پای جانی کنده می شد و بطرز بسیار دردناکی جان میسپرد ، چون دست و پای انسان به آسانی کنده نمیشو گاهی جلادان برای اینکه به اسب ها کمک کرده باشند اعضا و جوارح جانی را با چاقو می بریدند .

روسها که برای ستمگریشان شهرت دارند در قرن هیجدهم ملکه ای داشتند که دست به ابتکار عجیبی زد ، یعنی وی برای مجازات یک درباری برخلاف میلش دختری که ملکه با او مخالف بود ازدواج کرده بود ، دستور داد قصری از یخ بسازند و در آن یک تختخواب یخی قرار دهند ، سپس ملکه که نامش اناایوانووا بود دستور داد مردک را با زشت ترین زنها عروسی کرده او را همراه با دختر در تختخواب یخ بخوابانند در اطرافش یک عده افراد زشت صورت ، چاق قرار دهند و راه دخول قصر را هم با قطعات بزرگ یخ مسدود کنند صبح روز بعد که قطعات یخ را کنار زدند دیدند عروس و داماد نه تنها هنوز زنده اند ، بلکه عروس دوقلو زائیده ! اتفاقا در همان روز هم ملکه جان سپرد. ادامه ی این مطلب رو در آپدیت بعدی بخونید ....

بالاخره این مقاله تحقیقی شکنجه در طول تاریخ هم کامل شد . قسمت زیادی از مقاله هم به علل گوناگون مثل طولانی شدن و سانسور بعضی از قسمتهای غیر اخلاقی ، حذف شد وحالا قسمت دوم ...

از اسباب و وسائلی که روسها برای شکنجه گناهکاران بکار میبردند نوعی شلاق بنام قنوت بود که ضرباتش بسیار دردناک بود گویند این شلاق را ایوان مخوف اختراع کرد و با آن پسر خود را آنقدر زد تا اینکه پسرک جان سپرد.

در لندن دژی بنام برج لندن وجود دارد و در آن آلات و ادواتی که در انگلیس برای شکنجه زندانیان بکار میرفته در معرض نمایش گذاشته شده است . از جمله این وسائل آلتی بود که بوسیله آن زبان را در زنجیر میکردند تا زندانی نتواند حرف بزند !؟

در زمان شارل اول یک عده از انقلابیون را در اطاق خیلی کوچک زندانی کردند به طوری که زندانیان روی هم قرار گرفته بودند . بین زندانیان یک مقدار خیلی کم نان و یک لیوان آبجو میدادند ، در پایان یک ماه آن قدر اطاق از نجاستاین این زندانیان پر شده بود که همه جا بوی گند آن پیچیده بود چون آنها حاضر نشدند تسلیم گردند ، آبجوشان هم قطع گردید و آنها برای رفع تشنگی مجبور شدند ادرار یکدیگر را بنوشند !

در انگلستان کودکانی که سنشان از هفت سال تجاوز نمیکرد ، بخاطر جرائم کوچک (چون جیب بری و غیره) بدار آویخته می شدند حتی یک پسر بچه 9 ساله بخاطر ان که شیشه پنجره ای را شکسته بود محکوم به اعدام گردید.

در انگلستان روزانه آن قدر افراد محکوم به اعدام می شدند که به علت کمبود جلادان ، بسیاری از محکومین را که هنوز کاملا پای دار نمرده بودند ، از بالای دار پائین می آوردند! گویند یکی از این گونه افراد را برای تشریح روی میز یک پزشک جراح گذاشتند تا اعضای مختلف مرده را برای دانشجویان شرح بدهد . هنوز کارد جراحی کاملا در شکمش فرو نرفته بود که مرده بلند شد و نشست و با عصبانیت پرسید : هیچ میدانید چه دارید می کنید؟

در سال 1705 شخصی بنام اسمیت را در انگلستان به دار آویختند ولی چون وی در موقع خدمت در ارتش فداکاریهای نموده بود پس از چند دقیقه از دار پائین آورده و نجاتش دادند . موقعی که از او سوال شد در موقع دار زدن چه احساسی به او دست داد او پاسخ داد: به علت سنگینی وزن بدنم در آغاز احساس درد فوق العاده کردم . سپس یک حالت آشوب و اظطراب فوق العاده از پائین تنه من بطرف بالا جریان یافت و وقتی که بسرم رسید یک نور شدید در جلو چشم خود دیدم بعد از این دیگر هیچ دردی را حس نکردم . ولی وقتی که مرا از دار پائین آوردند دچار آنچنان درد غیر قابل تحملی گشتم که دلم میخواست کسانی را که مرا نجات داده اند ، بدار بیاویزم.

یک نوع جالب به دار آویختن در انگلیس بود و آن این بود که محکوم را در قفس میکردند و قفس را به دار می آویختند و آن قدر او را در قفس گرسنه نگاه میداشتند تا در اثر گرسنگی جان سپارد.

یکی از این نوع قفس ها هنوز در برج لندن دیده می شود . در قرن هیجدهم تماشای شلاق خوردن زنان نیمه عریان در بعضی از زندانهای انگلیس یک نوع تفریح بسیار جالب بشمار میرفت معمولا شلاق روی پشت و سینه این زنها تیره روز فرود می امد ولی تماشاچیان میتوانسند با دادن رشوه به جلاد ، او را وادار می کردند روی باسنشان هم بزنند!

کتک زدن یک امر عادی در انگلیس بود چنانچه سربازان و دانش آموزان را نیز کتک می زدند . ناپلئون علت پوست کلفتی سرباز انگلیسی را در آن میدانست که دائم در سربازخانه کتک میخوردند . درباره کتک خوردن دانش آموزان کافی است گفته فلورانس نائب السلطنه انگلیس در هندرا نقل کنیم . او میگوید : موقعی که بسال 1811 در دبستان تحصیل میکردم . در طول سال یک روز در میان کتک میخوردم . جز یک بار که کتک نخوردم ولی عوضش روز بعد دوباره کتکم زدند!. در فرانسه وضع هیچ بهتر نبود ، ژان ژاک روسو آن قدر در مدرسه کتک خورده بود که بعد از کتک خوردن یک لذت مازوخیستی از کتک میبرد.

در هند راجه ها به عنوان تفریح مردی را پای فیل می بستند تا زیر پای فیل له شود! هر کس علیه راجه قیام می کرد او را دم سوراخ توپ میگذاشتند و گلوله ها را رها می ساختند در نتیجه این عمل مرد بدبخت بصورت قطعات ریز گوست و استخوان در همه جا پخش می شد ، از نظر مذهبی این یک مجازات بسیار هولناکی بشمار میرفت زیرا آن مرد قادر نمیگشت در دنیای دیگر بصورت یک انسان به زندگی جاوید نائل گردد.

در دربار مغولهای گورکانی هند معمول بود راجه ها با افراد انسانی شطرنج بازی می کردند . مرد مفلوکی که شه مات میشد بوسیله یکی از تیراندازان دربار به قتل میرسید!

ترکان نعل اسب بپای اسرای ارمنی میکوبیدند و انقدر شلاق میزدند تا بمیرد . در بین خلفای عثمانی رسم بود هرگاه از معشوقه ای سیر می شد دستور میداد او را در کیسه کرده و آن زن نگونبخت را از بالای قصر در دریا غرق کنند.

در آلمان مجسمه ای از برنز ازحضرت مریم ساخته بودند که با دکمه ای باز میشد . وقتی که مرد و یا زن محکوم را درون آن قرار میدادند ، بلافاصله گوشت چرخ شده اش از آن طرف دیگر مجسمه بخارج میریخت

این بود مختصری از ستمگریهای رنگارنگ جانور دوپای که خود را اشرف مخلوقات میداند


_________________________________________________________________

قسمتی از کتاب ۴ جلدی ایرج مصداقی "نه زیستن نه مرگ" در مورد شکنجه


در میان مظالم بشری هیچ چیز به قدر ایراد تعمدی درد و رنج، ناموجه و نابخشودنی نیست و هیچ چیز به اندازه‌ی خوار و خفیف کردن انسانی در بند، توهین به ساحت مشترک بشری محسوب نمی‌شود.


۱ شکنجه‌ در دوران بازجویی

شایع‌ترین انواع شکنجه‌هایی را که در دوران بازجویی در زندان‌های رژیم اعمال می‌شوند، می‌توان به دو دسته‌ی جسمی و روحی تقسیم کرد.



۱-۱ شکنجه‌های جسمی



۱-۱-۱ کابل زدن و شکنجه‌های توأم با آن

- زدن کابل در قطرهای گوناگون در مراحل مختلف شکنجه به کف پاها در حالی که کهنه‌ای کثیف یا جوراب در دهان زندانی فرو کرده‌اند؛

- زدن کابل به پشت کمر و باسن؛

- زدن کابل به سر(حد سر در گوهردشت)، آلت تناسلی؛

- کابل زدن روی پاهای شکنجه شده و بانداژ شده؛

- کشیدن جسم سخت، نوک تیز یا برس سیمی به پاهای شکنجه شده و بی حس شده؛

- اجبار زندانی به بالا و پایین پریدن روی پاهای شکنجه شده؛

- لگد کردن پاهای شکنجه شده با پوتین؛

- قطع عضو زیر کابل، قطع انگشت و ناخن؛

هیچ شکنجه‌ای دردناک‌تر از زدن کابل به کف پا نیست. در واقع این نوع شکنجه، کارسازترین، وحشیانه‌ترین و شایع‌ترین نوع شکنجه است.



۱-۱-۲- آویزان کردن

- بستن دست‌ها به شکل قپانی و رها کردن زندانی برای ساعت‌ها و روزهای متوالی؛

- ترکیب بستن دست به شیوه‌ی قپانی، خواباندن زندانی روی تخت، نشستن یک بازجو روی دست‌ها و فشار آوردن روی آن‌ها با ضربات کابلی که هم‌زمان از دو سوی به کف پای زندانی زده می‌شود؛

- آویزان کردن از سقف توام با دستبند قپانی؛

- صلیبی بستن زندانی. در این حالت یک سر طناب به دری که باز و بسته می‌شد وصل می‌شود و هر بار با باز و بسته کردن در شکنجه‌گاه، زندانی به صورت بسیار دردناکی کشیده می‌شود، به‌گونه‌ای که احساس می‌کند بندهایش از هم جدا می‌شوند؛

- آویزان کرد فرد از سقف به وسیله‌ی دست‌ها؛

- آویزان کردن زندانی از سقف به وسیله‌ی پاها و به صورت وارونه؛

- جوجه کباب، نوعی از بستن زندانی و توأم کردن آن با ضربات کابل(هادی خامنه‌ا XE "خامنه‌ای هادی" ی در اتاق ما، خود به دیدن آن اعتراف کرد)؛

- ترکیب آویزان کردن با کابل زدن.



۱-۱-۳- سوزاندن

- داغ کردن؛

- سوزاندن نقاط مختلف بدن با سیگار؛

- سوزاندن با فندک، سوزاندن با نفت و گازوییل و سوزاندن عورت با چوب گازوییلی (نامه‌ی محمود محمدی XE "محمدی" یزدی یکی از نمایندگان منتظری XE "منتظری حسینعلی" در زندان‌ها به خمینی XE "خمینی روح‌الله" در آبان ۶۶ که در کتاب خاطرات منتظری XE "منتظری حسینعلی" نقل شده است)؛

- روشن کردن شمع زیر بیضه‌ها که از آن به عنوان مراسم جشن تولد یاد می‌شود (در رابطه با متهمان دادگاه ویژه روحانیت در تهران به کار برده می‌شد. از یک منبع کاملاً موثق شنیده‌ام)؛

- سوزاندن با اتو و اجاق برقی.



۱-۱-۴- ضرب و شتم

- توپ فوتبال. چند نفر بازجو زندانی را در میان خود به شکل توپ فوتبال با ضربات مشت و لگد به یک‌دیگر پاس‌ می‌دهند؛

- زدن با چوب بیس بال و یا چماق، قنداق تفنگ، سنگ، وزنه‌ی سنگین و زنجیر به نقاط مختلف بدن؛

- شکستن دست و پای زندانی، دنده، از جا در آوردن کتف و...؛

- ضربه زدن با پوتین‌های نوک‌فلزی به ساق‌پا که منجر به شکستن ساق پا می‌شود؛

- وارد کردن ضربات محکم از دو طرف به گوش که ارتعاشات زیادی در مغز را باعث می‌شود؛

- پرتاب کردن از بلندی و پله‌ها (هنگام بردن فرد به شکنجه‌گاه ۲۰۹ که در زیرزمین آن واقع بود، غالباً با ضربات مشت و لگد زندانی را از پله‌ها به سمت پایین پرتاب می‌کردند)؛

- تمرین ضربات و فنون کاراته و جودو روی زندانیان؛

- نگاه داشتن سر در زیر آب؛

- گرفتن از گیس و مو و کشیدن زندانی به روی زمین؛

- زدن ضربات سیلی به صورت زندانی به وسیله‌ی دمپایی پلاستیکی

توضیح: هیچ ‌یک از موارد فوق از نظر بازجویان شکنجه‌ و تعزیر محسوب نشده و از آن به "ملی‌خوری" یاد می‌‌شود!



۱-۱-۵- انواع دیگر شکنجه

- استفاده از دستگاه آپولو(بطور گسترده مورد استفاده قرار نمی‌گرفت)؛ کلاه‌خودی که بر سر گذاشته می‌شود تا فریادهای زندانی در زیر شکنجه‌ در گوش‌ او پیچیده شود؛

- گذاشتن سر در کیسه‌ی مخصوص و دادن حالت خفگی به زندانی توأم با ضرب و شتم او؛

- شوک الکتریکی؛

- استفاده از باتوم برقی برای ضرب و شتم افراد؛

- استفاده از دستکش‌های برقی که ضرباتش باعث ایجاد شوک در زندانی می‌شود؛

- بستن وزنه‌ی سنگین به بیضه؛

- قرار دادن بیضه‌ها در یک گوی ویژه که به بیضه‌ها فشار آورده و تولید درد وحشتناکی‌ کرده و باعث بیهوش شدن زندانی می‌شود؛

- قطره چکان. بستن فرد و چکاندن قطره‌های آب روی سر او که در دراز مدت کارساز است(هادی خامنه‌ا XE "خامنه‌ای هادی" ی در اتاق ما اعتراف به دیدن آن کرد)؛

- کشیدن ناخن و... (در تهران چندان معمول نبود)؛

- فرو کردن میخ در نقاط مختلف بدن زندانی(در شهرستان‌ها معمول بود.)



۱-۱-۶- تجاوز، تهدید و سوءاستفاده‌ی جنسی

- تجاوز به زنان زندانی توسط بازجویان، حکام شرع، پاسداران و...؛

- سوءاستفاده‌ی جنسی از زنان و دختران زندانی به هنگام بازجویی؛

- اجبار زندانی به لخت شدن به ویژه در مورد زنان؛

- زدن تهمت‌های جنسی به افراد، به ویژه زنان؛

- به کاربردن الفاظ رکیک و دادن نسبت‌های زشت به زنان هنگام بازجویی؛

- تهدید به تجاوز جنسی به ویژه در رابطه با زنان؛

- تجاوز جنسی مکرر به مردان، به ویژه در مناطق کردنشین به منظور تحقیر، شکستن و گاه برای به همکاری کشاندن‌ آن‌ها؛

- استعمال اشیاء سخت در مقعد مردان به منظور تحقیر آنان؛

- اجبار زندانی به اقرار نسبت به داشتن گناهان و انحرافات جنسی( زنان و مردان)؛

- تهدید فرد نسبت به انتشار اقاریر او در روزنامه‌ها و جراید عمومی کشور.



۱-۱-۷- شکنجه و آزار و اذیت در بهداری

امروزه پزشک موظف است تا آخرین لحظه از محکومان به مرگ پرستاری و مراقبت کند و بدین ترتیب در مقام مأمور آسایش و تسکین دهنده‌ی درد؛ در ردیف کارگزارانی جا گیرد که وظیفه‌شان پایان بخشیدن به زندگی است. هنگامی که لحظه‌ی اعدام نزدیک است؛‌ به محکومان داروهای آرام بخش تزریق می‌شود. اوتوپیای ملاحظه کاری قضایی چنین است:‌ در عین آن که زندگی را از محکوم می‌گیرد مانع از آن شود که آن را حس کند؛‌ او را از تمامی حقوق‌اش محروم کند بدون آن که درد و رنجی به او برساند؛‌ و کیفرهایی عاری از هرگونه درد بر او تحمیل کند.
کارکردهای این رژیم در تمامی زمینه‌ها قرون وسطایی است و با دستاوردهای بشر سر جنگ و ناسازگاری دارد. در زندان‌های رژیم، بهداری، پزشک و کادر پزشکی جزیی از سیستم شکنجه بوده و کارشان تحمیل درد به جسم و روح زندانی است.

- کندن بانداژ روی زخم با شدت هر چه تمام‌تر توسط بازجو و یا پرسنل بهداری که منجر به کنده شدن پوست و بافت آسیب دیده می‌شود؛

- عمل جراحی بدون بی‌هوشی و یا بی‌حسی موضعی؛

- در اختیار نگذاشتن داروهای مسکن؛

- قطع تزریق داروی مسکن در سرم زندانیِ تحت دیالیز و کسانی که از درد به خود می‌پیچیدند به دستور بازجو؛

- فرو کردن پنس و جسم تیز در زخم‌های ناشی از شکنجه توسط بازجو در بهداری؛

- حضور یافتن بازجویان با انواع و اقسام وسایل شکنجه در بالای تخت بیماران و بررسی وضعیت آنان جهت بردن به شکنجه‌گاه و انجام تهدید‌های مکرر؛

- اجبار بیماران به کشیدن پتو روی سرشان، تا بازجویان شعبه هفت و ۲۰۹ بتوانند زندانی بیمار مورد نظر را در همان اتاق روی تخت بهداری مورد بازجویی و شکنجه قرار دهند؛

- برای حضور حاکم شرع در بهداری و برگزاری دادگاه در کنار تخت زندانی نیز به همین شکل عمل می‌شد؛

- کشیدن دندان بدون استفاده از داروی بی‌حسی؛

- عدم رعایت موازین و اصول پزشکی در درمان زندانیان؛

- تلاش برای درمان مقطعی زندانی به منظور آماده کردن وی برای شکنجه‌ی بیش‌تر.



۱-۲- شکنجه‌های روحی:



۱-۲-۱- شکنجه‌ی روحی زندانی در ارتباط با خانواده

- اجبار زندانی به زدن کابل به همسر، بستگان، دوستان نزدیک و...؛

- شکنجه‌ کردن اعضای خانواده‌ در مقابل دیدگان زندانی، شنیدن فریاد‌های استغاثه آمیز و ملتمسانه‌ی همسر، پدر و مادر، فرزند و... در زیر شکنجه؛

- تهدید به دستگیری اعضای خانواده (اعم از پدر و مادر، همسر و فرزند، خواهر و برادر)؛

- گروگان گرفتن اعضای خانواده؛

- گرسنگی دادن به طفل شیرخوار برای فشار آوردن روی مادر؛

- شکنجه‌ کردن مادر و پدر در مقابل دیدگان فرزند خردسال؛

- دادن اطلاعات نادرست در مورد سرنوشت اعضای خانواده (کشته شدن فرزند و یا اعضای خانواده و...)؛

- مصادره‌ی اموال و در به در کردن خانواده و یا تهدید به انجام آن.



۱-۲-۲- خرد کردن شخصیت زندانی

- اجبار زندانی به در آوردن صدای حیوانات مانند عرعر کردن، پارس کردن، قارقار کردن و یا صداهای نامفهوم؛

- نشستن روی پشت زندانی و اجبار او به حرکت به شیوه‌ی چهارپایان؛

- مسخره کردن زندانی با شیوه‌های گوناگون؛

- اجبار زندانی به بر زبان راندن عبارت‌های تحقیرآمیزی چون "گه خوردم"، "غلط کردم" و...؛

- اجبار زندانی به انتخاب نوع شکنجه مانند انتخاب نوع و اندازه‌ی کابل مورد استفاده در شکنجه.



۱-۲-۳- اعدام مصنوعی و...

- قرار دادن زندانی در جوخه‌ی اعدام و تیرباران افرادی که در کنار او قرار دارند.

- اجرای نمایشی مراسم دار زدن زندانی، (طناب به دور گردن زندانی انداخته شده و به آهستگی و با احتیاط وی را بالا می‌کشند. پاها از روی زمین جدا شده و حالت خفگی به زندانی دست می‌دهد. این عمل چندین بار تکرار می‌شود)؛

- بردن زندانی به اتاق وصیت و اجبار او به نوشتن وصیت‌نامه، نوشتن اسم زندانی با ماژیک روی پایش که یکی از مراحل قبل از اعدام است؛

- فراخواندن‌های متوالی زندانی در شب به منظور آماده شدن برای اجرای حکم اعدام و منتظر نگاه داشتن وی؛

- تهدید به کشتن و دفن جنازه در محلی نامشخص به گونه‌ای که کسی از سرنوشت زندانی آگاه نشود؛

- خواباندن چندین ساعته‌ی زندانیان در گودال افراد و تهدید آنان به اعدام(تابستان ۶۰ اوین)؛

- تهدید به اعمال شکنجه‌های وحشیانه و کشتن زیر شکنجه (با توجه به سوابق امر و تجربیات زندانی، تنها شکل تهدید نداشته است).



۱-۲-۴- اجبار زندانی به دیدن صحنه‌های دلخراش

- بردن زندانی بر سر جنازه‌ی افراد خانواده، دوستان و رهبران جریان‌های سیاسی؛

- بردن زندانیان برای دیدن جنازه در بالای دار، سطل آشغال و...؛

- دار زدن زندانی در مقابل چشمان حیرت زده‌ی دیگر زندانیان

- بردن زندانیان به صحنه‌های اعدام و اجبار آن‌ها به شرکت درجوخه‌ی اعدام، زدن تیرخلاص، حمل جنازه، دادن شعار علیه قربانیان و...؛

- نشان دادن پیکر درهم شکسته شده‌ی فرزند، همسر و بستگان به زندانیان.

- اجبار زندانی به دیدن صحنه‌ی دلخراش اعدام همسر، برادر و ...



۱-۲-۵- چشم‌بند، سلول انفرادی و...

- استفاده از چشم‌بند در مراحل دستگیری، بازجویی و شکنجه که گاه تا ماه‌های متوالی ادامه می‌یابد؛

- نشاندن زندانی پشت در شعبه‌ی بازجویی، شکنجه‌گاه و راهروها برای ساعت‌ها و روزهای متوالی. گاه این مدت در کمیته مشترک تا ماه‌ها ادامه می‌یافت؛

- بیدار نگاه داشتن زندانی برای ساعت‌ها و روزهای متوالی؛

- فراخواندن‌های متوالی زندانی برای بازجویی در شب؛

- استفاده از سلول انفرادی برای مدت‌های متوالی؛

- اجبار زندانی به گوش کردن مصاحبه‌های افراد درهم شکسته و گاه بحث با آن‌ها؛

- بلاتکلیفی طولانی زیر حکم و یا زیر بازجویی؛

- نداشتن ملاقات با بستگان درجه‌ یک.



۱-۲-۶- شکنجه و آزار و اذیت در دادگاه

- حضور در دادگاه با چشم‌بند وعدم رویت حاکم‌شرع در غالب دادگاه‌های سال‌های ۶۰-۶۱؛

- تهدید زندانی به پذیرش کیفرخواست و یا ارجاع دوباره‌ی پرونده به بازجویی و اعمال دوباره‌ی شکنجه روی او؛

- صدور حکم تعزیر و شکنجه به خاطر "دروغ‌گویی" در دادگاه و یا عدم پذیرش کیفرخواست؛

- حضور بازجو در دادگاه و تهدید زندانی به پذیرش کیفرخواست؛

- ضرب و شتم زندانی در دادگاه توسط حاکم شرع؛

- برقراری دادگاه در شعبه‌ی بازجویی و در کنار تخت شکنجه (بعد از ۵ مهر در شعبه‌ی هفت)، برقراری دادگاه در بهداری و در کنار بدن‌های زخمی و مجروح دیگر بیماران زندانی؛

- اعمال فشار روحی روی زنان زندانی از طریق طرح سؤال در مورد آماد‌گی‌شان برای ازدواج با پاسداران و افراد حزب‌اللهی. سوءاستفاده‌‌های زیادی به این ترتیب، به ویژه از زندانیان تواب‌ زن در کلیه‌ی مراحل بازجویی، دادگاه و دوران زندان به عمل آمده است؛

- اعمال فشار بر روی زندانیان متمول برای هبه‌ کردن(بخشش) بخشی از اموال‌شان به دادستانی انقلاب و دولت؛

- تهدید به پذیرش مصاحبه و محکوم کردن گروه‌های سیاسی؛

- صدور حکم شلاق در کنار محکومیت به زندان.



۲- شکنجه و رفتار وحشیانه پیش از اعدام، به هنگام اعدام و تداوم آن بعد از اعدام

در آیین‌های مدرن اعدام تلاش می‌شود عنصرنمایش و درد از اعدام گرفته شود و مرگ تنها تلاشی باشد برای گرفتن حیات و زندگی از قربانی.

مرگی که بیش‌تر از یک لحظه طول نکشد، از پیش با هیچ شکنجه‌ای همراه نشود یا آسیبی بر جسد وارد نیاید، اعدامی که بیش‌تر به زندگی اصابت کند نه به بدن. دیگر از آن مرحله‌های طولانی‌یی که در آن‌ها مرگ با وقفه‌هایی حساب شده به تعویق می‌افتاد و با ضربه‌هایی متوالی تشدید می‌شد،‌ خبری نبود.[2]

- زجرکش کردن زندانیان به شیوه‌های مختلف؛

- شلیک در رحم و بیضه‌ی زندانی؛

- تأخیر در زدن تیر خلاص به زندانی به منظور جان‌کاه‌تر کردن مرگ؛

- شلیک از کمر به پایین و رها کردن زندانی؛

- مرگ در زیر شکنجه و ضربات کابل؛

- زنده به گور کردن افراد(در شهرستان‌ها اتفاق افتاده است)؛

- کشیدن خون قربانی قبل از اعدام که در سال‌های اولیه دهه‌ی۶۰ مرسوم بوده است؛

- تجاوز به زنان باکره قبل از اعدام؛

- محکوم کردن زندانی به تحمل ضربات شلاق پیش از اجرای حکم اعدام؛

- زندانیان محکوم به اعدام در مواردی از میان تونلی از پاسداران مسلح به کابل و زنجیر و... (دیوار مرگ) عبور داده می‌شدند. پاسداران که به عدم بازگشت زندانیان محکوم به اعدام مطمئن بودند، ضربات مرگبار را بر سر و روی آنان وارد می‌‌کردند. گاهی جوخه‌های اعدام تنها پیکر بی‌جان زندانیان را به رگبار می‌بست.

- بردن زندانیان زیر اعدام و کسانی که عملیات نظامی داشتند بر سر قبرهای کشته‌شدگان جنگ و کسانی که در عملیات‌های مسلحانه‌ی مجاهدین از بین رفته بودند. این عمل در شب‌های جمعه با ضرب و شتم شدید زندانیان توسط خانواده‌های تحریک شده‌ی کشته‌شدگان و اوباش حزب‌اللهی در محل همراه بود؛

- خفه کردن به جای دار زدن؛

- به رگبار بستن زندانی روی برانکارد و پتو( هنگامی که زندانی به علت شدت جراحات وارد زندانی قادر به ایستادن نباشد)؛

- نگاه داشتن زندانی و انداختن طناب به دور گردنش در مواردی که وی به علت شدت جراحات وارده و یا فلج شدن قادر به ایستادن نباشد؛

- آویزان شدن از پای کسانی که به دار آویخته‌‌ شده‌اند؛

- اعدام زنان باردار؛

- دار زدن با جراثقال و گرداندن جنازه در شهر؛

- قرار دادن جنازه در محل‌های عمومی شهر مانند میدان‌ها، پل‌های معروف و دیگر مکان‌های پر رفت و آمد.



۳- شکنجه‌های معمول و رایج در طول دوران سپری کردن محکومیت

شکنجه در طول دوران زندان، نه لزوماً برای بدست آوردن اطلاعات (گاه به این منظور نیز انجام می‌گرفت) بلکه با هدف شکستن هر شکلي از مقاومت در مقابل سيستم و ايجاد وحشت و اضطراب دائمی در میان زندانیان، اعمال می‌شد تا از آن‌ها افراد دست‌آموزی بسازند که فرمان‌های بازجویان و شکنجه‌گران را انجام داده و بوسه بر آستان آنان زده و پس از آزادی از زندان نیز از مبلغان "حقانیت و اصالت" رژیم در جامعه شوند.



۳-۱- نگاه‌ داشتن زندانیان در فضاهای کوچک

- جای دادن ده‌ها زندانی در سلول‌های مجرد با مساحت کمی بیش از ۴ متر مربع در قزل‌حصار و عدم برخورداری از حداقل نور و هوا؛

- حبس چندین زندانی به شدت شکنجه شده در سلول‌های انفرادی ۲۰۹؛

- حبس بین ۷۰ تا ۱۰۰ نفر در اتاق‌هایی با مساحت حدودن ۳۶ متر مربع در اوین؛

- حبس کردن زندانیان در محل‌های بسیار کثیف و نمور و تاریک بدون کم‌ترین امکانات اولیه(گاودانی قزل‌حصار)؛

- حبس در سلول‌های تاریک و بدون منفذ گوهردشت(تاریک‌خانه) با حداقل جیره‌ی غذایی و محرومیت استفاده از توالت. زندانی تنها یک‌بار در شبانه روز به توالت برده می‌شد؛

- حبس کردن زندانی در سلول انفرادی بدون امکان مطالعه، هواخوری و ... برای ماه‌‌ها و سال‌ها که گاه سلول فاقد زیرانداز، موکت و پتوی کافی بود؛

- حبس کردن زندانی در سلول انفرادی همراه با جیره‌ی کتک و انواع آزار و اذیت.‌



۳-۲- بی‌خوابی و سرپا نگاه داشتن

- سرپا نگاه داشتن زندانی با چشم‌بند به مدت روزهای متوالی(گاه تا ده روز) و ترکیب آن با نشستن‌های کوتاه مدت و ادامه‌ی این سیکل تا شکستن اراده‌ی زندانی؛

- سرپا نگاه داشتن زندانی با چشم‌بند از شب تا صبح (زندانی باید پاهایش را به قدر شانه باز می‌‌کرد) و اجبار او به انجام کارهای سنگین ساختمانی و... از صبح تا غروب و ادامه‌ی این سیکل برای روزهای متوالی؛

- سرپا نگاه‌ داشتن زندانی از شب تا صبح در سرمای زمستان، در هوای آزاد و بدون لباس گرم؛

- اجبار زندانی به سرپا ایستادن و نخوابیدن در زیرهشت بند برای روزهای متوالی در حالی که دیگران شب‌ها در طول راهروی بند و سلول‌ها گوش تا گوش در کنار هم خوابیده بودند و زندانی با دیدن آن‌ها مجبور به تحمل شرایط فوق‌العاده وحشتناکی می‌شد؛

- لگد زدن به در سلول‌های انفرادی در نیمه‌های شب؛

- بی‌خوابی مزمن به خاطر نبود جای خواب، روشن بودن چراغ اتاق در شب و ...



۳-۳- قفس، واحد مسکونی

- نشاندن زندانی در جعبه با چشم بند برای ماه‌های متوالی؛

- خواباندن زندانی بر روی تخت و بستن دست و پای وی به تخت، همراه با داشتن چشم‌بند برای ماه‌های متوالی؛

- واحد مسکونی: محل خاصی در زندان قزل‌حصار ویژه‌ی زنان مجاهد، در آن‌جا زندانیان ترکیب وحشتناکی از سرپا ایستادن مداوم همراه با ضرب و شتم و تحقیر، اجبار به شکنجه‌ی دوستان، بی‌خوابی، زندگی با چشم‌بند، حضور دائم بازجو در محل، فشارهای روحی مداوم، تحقیر و تجاوز جنسی و ... را تحمل می‌کردند؛

- حبس زندانی در محل‌های نامتعارف مانند قرار دادن وی در کمد، توالت و ...



۳-۴- انواع دیگری از شکنجه‌ و آزار و اذیت معمول در زندان‌

- حمله و یورش پاسداران و مسئولان زندان به بندها و ضرب و شتم شدید زندانیان با کابل، زنجیر، چوب، مشت و لگد و...؛

- اتاق گاز: اتاقی بدون منفذ که در گرمای تابستان ده‌ها نفر به جرم ورزش دست‌جمعی کردن، در آن انداخته و به خاطر تعرق بالا و نبود اکسیژن، افراد دچار تنگی نفس و غش می‌شدند؛

- تونل: پاسداران در دو طرف به صف ایستاده و زندانی را که مجبور بود از میان آن‌ها بگذرد، با کابل و مشت و لگد، مورد ضرب و شتم قرار می‌دادند؛

- بیگاری کشیدن از زندانیان: مجبور کردن زندانیان به کارهای ساختمانی، حمل و نقل، تعمیرات، نظافت و... در زندان، مانند کندن کانال، تفکیک زباله، تخلیه‌ی بار و بارگیری، تخلیه فاضلاب، آسفالت کردن محوطه و بندهای زندان، شستن راهرو‌های زندان...؛

- ضرب و شتم شدید زندانیانی که در اعتصاب غذا به سر می‌بردند و اجبار آن‌ها به شکستن اعتصاب غذا؛

- ضرب و شتم شدید زندانی قبل از پخش غذا در سلول‌های انفرادی گوهردشت؛

- تنبیه دست‌جمعی کلیه‌ی افرادی که در سلول‌های یک بند به سر‌می‌بردند به خاطر عدم معرفی کسی که در حال مورس زدن بوده است؛

- تزریق دارو در زیر پوست زندانی که منجر به زخم عمیق می‌شد؛

- اجرای حکم شلاق در هر وعده برای زندانیان مارکسیستی که نماز نمی‌خواندند ( بعد از قتل‌عام ۶۷)؛

- به بهداری نبردن بیماران و در اختیار قرار ندادن داروهای حیاتی به زندانی؛

- گرسنگی مفرط دادن به زندانیان؛

- سوءاستفاده‌ی جنسی نگهبانان و پاسداران مرد از زندانیان کم سن و سال.



۴- شکنجه‌های رایج در دوران تسلط بهزاد نظامی XE "نظامی بهزاد" در قزل‌حصار(هدف کسب اطلاعاتی که زندانی در دوران بازجویی ارائه نداده است)

- شلاق زدن با کابل در حمام بند و در زیر دوش آب سرد در هوای سرد زمستان در شب‌ها؛

- بیدار نگاه داشتن افراد بند و اجبار آن‌ها به شنیدن و دیدن شکنجه‌ی دوستان‌شان؛

-سوراخ کردن گوش؛

- زدن آمپول هوا؛

- زدن دستبند قپانی و آویزان کردن زندانیان...؛

- ضرب و شتم شدید زندانیان؛

- خواباندن زندانیان کف راهرو بند و دویدن از روی‌ آن‌ها؛

- زدن موی سرزندانی و ریختن آن در توالت و اجبار او به خوردن آن؛

- اجبار زندانیان به زدن کابل به دوستان‌شان؛

- اجبار زندانیان به انجام اعمالی که آن‌ها فرمان می‌دادند و سپس تنبیه افراد به خاطر درست‌ انجام ندادن فرمان‌ها و یا دقیق و صحیح انجام دادن‌ آن‌ها!



۵- شکنجه‌، آزار و اذیت و فشارهای روحی



۵-۱- اعمال روش‌های تحقیرآمیز و ایجاد شرایط آزاردهنده‌ برای آزادی زندانیان

- عدم آزادی زندانیان پس از اتمام محکومیت و ابلاغ حکم جدید و یا ابلاغ حکم ثانویه مبنی بر این که تا اطلاع ثانوی(احراز توبه) در زندان می‌مانید؛

- الزام به نوشتن انزجارنامه و شرکت در مصاحبه‌های اجباری به منظور آزادی از زندان؛

- الزام افراد به گذاشتن وثیقه، ضامن و سند ملکی بعد از اتمام محکومیت برای آزادی از زندان.



۵-۲- فشار‌های ایدئولوژیک

- اجبار به شرکت در کلاس‌ها و برنامه‌های فرهنگی، مذهبی، سیاسی و...؛

- اجبار به شرکت و تماشای مصاحبه‌های اجباری که زندانیان مجبور به انجام آن‌ها شده بودند؛

- اجبار به انجام مصاحبه، اعلام انزجار در جمع، همکاری با مسئولان زندان و... در طول دوران زندان(در مقاطع گوناگون)؛

- اجبار زندانی به خواندن سرود "خمینی XE "خمینی روح‌الله" ای امام" به هنگام رفتن به هواخوری؛

- پخش نوارهای نوحه و زاری به صورت مداوم از بلندگوهای بند؛

- اجبار زندانی به نوشتن مقاله برای سالروز ورود خمینی XE "خمینی روح‌الله" و یا مراسم مشابه‌( در صورت امتناع زندانی، وی را تنبیه می‌‌کردند) قزل‌حصار- بند۶؛

- مجازات زندانیان مجاهد به خاطر انجام فرایض دینی جمعی (مانند نماز و دعا) و بزرگداشت اعیاد مذهبی و اجبار زندانیان غیرمذهبی به خواندن نماز و انجام فرایض دینی؛

- ممنوعیت برگزاری جشن‌های ملی مانند نوروز، شب یلدا و ...؛

- نگارش انواع و اقسام شعارها، سخنان خمینی XE "خمینی روح‌الله" ، بهشتی XE "بهشتی" و دیگر رهبران رژیم به دیوارهای بند و محل‌های آمد‌و‌شد زندانیان؛

- تعارف کردن شیرینی و نان‌خامه‌ای به زندانیان بعد از موفقیت در انجام جنایتی از سوی عوامل رژیم و اجبار زندانیان به شرکت در جشن‌ها و سوگواری‌های رژیم.



۵-۳- ایجاد فشار از سوی تواب‌ها

- اجبار زندانیان به فرمان‌برداری از تواب‌ها و عناصر خود فروخته؛

- اجبار زندانی به زندگی در کنار تواب‌ها و کسانی که در جنایت‌های رژیم دست دارند؛

- کنترل دائم زندانیان از طریق تواب‌ها و عناصر بریده و ارائه گزارش لحظه به لحظه از اقدامات زندانیان به بازجویان و مقامات زندان.



۵-۴- ایجاد محدودیت در استفاده‌ از توالت و حمام

- اجبار زندانیان به استفاده از توالت در نزد دیگران در سلول‌های انفرادی(به علت قرار داشتن توالت در سلول)؛

- عدم فرصت کافی برای استفاده از توالت و حمام(۲۰ دقیقه برای اتاقی ۸۰ تا ۱۰۰ نفره)؛

- اجازه ندادن به زندانی برای رفتن به توالت هنگام لزوم و نیاز فوری، مجبور شدن زندانی به رفع جاحت در حضور ده‌ها نفر؛

- بستن شیر آب‌گرم و سرد و یا قطع آب هنگامی که تعداد زیادی از زندانیان داروی نظافت استفاده‌ کرده بودند؛

- اجبار زندانی به استفاده از آب سرد برای استحمام.



۵-۵- فشار روحی شدید به واسطه‌ی اعمال مقررات ضد کمونی (اشتراکی)

- ممنوعیت کمک به هم‌سلول و هم‌بند(تحت عنوان ممنوعیت زندگی کمونی و اشتراکی)؛

- ممنوعیت گفت‌و‌گو و تماس با افراد سلول؛

- ممنوعیت رفت‌و‌آمد به اتاق‌ها و سلول‌های دیگر؛

- اجبار زندانیان به عدم استفاده‌ی اشتراکی از پوشاک، مواد غذایی، بهداشتی، و هر آن‌چه که در تصور بیاید؛

- ممنوعیت تعارف کردن چیزی به دوستی

- اجبار زندانی به گرفتن اجازه‌ نامه از همسر و یا پدر و مادر برای کشیدن سیگار(قزل‌حصار- بند ۶)؛

- ممنوعیت آموزش به دیگران؛

- ممنوعیت آموختن زبان خارجی و ...؛

- ممنوعیت انجام‌ کارهای دستی و هنری‌ و ...؛

- اجبار افراد به بایکوت کردن هم‌اتاقی‌شان. زندانیان حق نداشتند با زندانی بایکوت شده صحبت کنند؛

- حبس زندانی در روی تخت. زندانی اجازه‌ی خارج شدن از تخت در طول روز و شب و نیز اجازه‌ی گفت‌وگو با کسی را نداشت. تنها هنگام رفتن به دستشویی می‌توانست از تخت پایین بیاید؛

- ممنوعیت استفاده از قرآن، نهج‌البلاغه، صحیفه سجادیه برای زندانیان مجاهد به ویژه در بند زنان در سال‌ ۶۲-۶۳.



۵-۶- آزار و اذیت روحی از طریق سیاست ادغام زندانیان و...

- ادغام زندانیان سیاسی و عادی و بعضاً خطرناک؛

- هم‌سلول کردن زندانیان مسلول (سل ریوی، غدد لنفاوی، مغز استخوان) با زندانیان سالم در انفرادی گوهردشت که منجر به شیوع بیماری سل در زندان شد.

- اجبار به زندگی همراه با بیمارانی که از روان‌پریشی شدید و مزمن رنج می‌بردند؛

- اجبار مادران به نگهداری کودکان‌ خردسال‌شان در زندان بدون داشتن کوچک‌ترین امکانات بهداشتی، درمانی، رفاهی و...؛

- نگاهداری زندانی در سلول انفرادی به همراه زندانی روان پریش؛

- اجبار زندانی به کار در کارگاه زندان.



۵-۷- اقدامات آزار دهنده

- زدن موی سر زندانیان از ته و اجبار آن‌ها به پوشیدن لباس زندان؛

- اجبار زندانیان به انجام کارهای برخلاف میل‌شان که به منظور تحقیر کردن آنان صورت می‌گرفت مانند تراشیدن سبیل؛

- اجبار زنان به سر کردن چادر سیاه؛

- اجبار زنان به رعایت حجاب در سلول انفرادی.



۵-۸- محرومیت از امکانات محدود زندان

- ممنوعیت ملاقات برای مدت‌های طولانی؛

- عدم امکان ملاقات اعضای درجه یک خانواده‌ (برادر و خواهر). بعد از چندین سال اجازه داده شد که خواهر و برادر بالای ۳۵ سال، سالی یک‌بار به ملاقات بیایند؛

- عدم امکان نامه‌نگاری مرتب با اعضای خانواده. در صورتی‌که این امکان فراهم می‌شد، تنها پنج خط آن‌هم روی برگه‌های ویژه‌ی زندان مجاز شمرده می‌شد؛

- قطع هواخوری برای ماه‌های متوالی؛

- قطع سیگار، روزنامه‌، تلویزیون و...؛

- حمله به بندها و تخریب وسایل دست‌ساز زندانیان، اموال آنان و گاه
دل خسته ام از این جا از آدمای دنیا

همین امروز فردا دل میزنم به دریا
Administrator
Administrator
نمایه کاربر
پست: 15899
تاریخ عضویت: جمعه ۷ بهمن ۱۳۸۴, ۷:۵۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 72687 بار
سپاس‌های دریافتی: 31681 بار
تماس:

پست توسط Mahdi1944 »

مطلب جالبي بود، اما دوستاني که مايل به پست زدن در اين زمينه هستند لطفا در چارچوب قوانين و به دور از گرايشهاي سياسي و توهين به اشخاص بحث کنند تا مشکلي پيش نياد :o
زندگي صحنه يکتاي هنرمندي ماست هرکسي نغمه خود خواند و از صحنه رود
صحنه پيوسته به جاست خرم آن نغمه که مردم بسپارند به ياد


[External Link Removed for Guests] | [External Link Removed for Guests] | مجله الکترونيکي سنترال کلابز

[External Link Removed for Guests] | [External Link Removed for Guests] | [External Link Removed for Guests]

لطفا سوالات فني را فقط در خود انجمن مطرح بفرماييد، به اين سوالات در PM پاسخ داده نخواهد شد
Colonel II
Colonel II
پست: 1065
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۴, ۲:۰۴ ب.ظ
محل اقامت: زیر آسمون خدا
سپاس‌های دریافتی: 407 بار
تماس:

پست توسط آرمان »

عجب مطلبي بود!! تنها چيزي که تا حالا در موردش
تو اينرنت چيزي نخونده بودم!!!!!
ارسال پست

بازگشت به “ساير گفتگوها”