بزرکترين جنايتکار انگلستان که اگر زنده ميماند پادشاه ميشد!!!!!!!!!!

در اين بخش ميتوانيد درباره موضوعاتي كه در انجمن براي آنها بخشي وجود ندارد به بحث و گفتگو بپردازيد

مدیران انجمن: MOHAMMAD_ASEMOONI, رونین, Shahbaz, MASTER, شوراي نظارت

ارسال پست
Major
Major
نمایه کاربر
پست: 367
تاریخ عضویت: جمعه ۱۰ شهریور ۱۳۸۵, ۵:۲۳ ب.ظ
محل اقامت: آبادان شهر خوبان- آبادان شهر خدا
سپاس‌های ارسالی: 10 بار
سپاس‌های دریافتی: 339 بار

بزرکترين جنايتکار انگلستان که اگر زنده ميماند پادشاه ميشد!!!!!!!!!!

پست توسط jamal_khodamam »

پنج بار مردي ناشناس با جثه اي كوچك پا به درون شبهاي مه آلود لندن گذاشت, پنج بار با زنان خياباني صحبت كرد آنها را به تاريكي كشانيد و به نحوي بيرحمانه به قتل رسانيد . كارآگاهان حرفه اي و آماتور فرضيه هاي گوناگوني درباره اينكه - مرد ناشناس كيست,ارئه كردند, سرانجام هيچ كس پاسخ اصلي را پيدا نكرد و جنايات بيرحمانه او در پرده ابهام باقي ماند . محله جنوب شرقي لندن در زمان ويكتوريا لكه ننگي بر دامن انگلستان بود خانه هاي پست ومخروبه در دو سوي خيابانها سر برافراشته بودند. كوچه و خيابانها در زواياي ميخانه ها در شب , غارهاي تاريكي بودند كه درون آنها در زير نور شمع انبوه جماعت بدكاران در هم مي لوليدند . در بيرون زنان و مردان مفلوك و تبهكار به زندگاني خودادامه مي دادند . تنها طريقه خلاصي از ناراحتي ها نوشيدن بطري جين در ازاي چند سكه بود . براي بعضي از زنان , روسپيگري تنها طريقه ادامه زندگي بود ." جك درنده" یا " جک ادمکش " در 1888 پا به چنين معركه اي نهاد و همراه خود ترس و وحشت هراس را به ارمغان اورد . "ماري آن نيكلاس" به پايان خط رسيده بود , در 42 سالگي شكسته تر از آن بود كه مردان را به خود جلب كند - حتي قادر به پرداخت 4 پني براي خوابيدن در نوانخانه نبود . تمام خنزر و پنزر هايش را براي خريد جين فروخته بود - وقتي مردي كوچك اندام در خيابان جلوي او ظاهر شد, ماري فكر كرد آن شب سرپناهي خواهد داشت. حتي وقتي مرد او را به پشت خيابان و درون تاريكي برد هوشيار نشد . وقتي فهميد اوضاع خراب است كه دير شده بود, قاتل به پشت سر او جهيد و دهانش را گرفت و گردنش را بريد, فردا صبح گاري چي جسد مثله شده او را پيدا كرد . فرمانروايي قاتل آغاز شده بود . دقيقا هفت روز بعد جنايت ديگري به وقوع پيوست . مقتول بدكاره اي 47 ساله بود به نام " آني جاپمن" كه به آني سياه معروف بود و بر اثر بيماري تنفسي رو به مرگ بود كه قاتل مرگ او را تسريع كرد جسد او صبح زود توسط مغازه داري پيدا شد جسد به طرز تهوع آوري تكه تكه شده بود زير پاي او چند سكه و يك حلقه پيدا شد . محله " وايت چاپل" را ترس همراه با شايعات گوناگون فرار گرفت . شايع بود كه قاتل چاقوي خود را در كيسه اي به همراه دارد , مردم تصميم گرفتند هر كسي را كه كيسه اي به همراه داشت تعقيب كنند و زد خورد هايي به وقوع پيوست . گروه هايي تشكيل شد تا محافظت از خيابانها را بر عهده گيرد پليس دهها نفر را دستگير كرد اما قاتل هيچ ردي به جا نگذاشته بود - تنها پزشكان اداره پليس فهميده بودند كه قاتل چپ دست است و اطلاعات وسيع پزشكي دارد .! جراح متخصص اظهار كرد كه قتل ها در نهايت دقت و مهارت انجام شده است . در شب 30 سپتامبر قاتل دو زن ديگر را قصابي كرد و تنها رد پاي موجود را به جا گذاشت ." ليزا "در حالي پيدا شد كه از گلويش خون مي ريخت . جسد " كيت ادواردز " ترسناكتر از ان یکی بود و چند خيابان آن طرف تر پيدا شد , از محل جسد رد خون تا پشت خانه اي امتداد مي يافت. در آنجا با گچ نوشته شده بود:" جهودها مقصر نيستند " اما آيا معناي اين جمله آن بود كه قاتل يهوديي است كه از سر خشم و انتقام از جهان دست به اين جنايت زده؟! يا قاضي ديوانه اي بود كه خود نيز مجري قانون شده بود؟! معناي پيام هر چه بود مي توانست اهميت فراواني داشته باشد. اما موضوع به طور كامل بررسي نشد زيرا اين مدرك بدون دليل منطقي از ميان رفت, " سر چارلز وارون " رئیس " اسکاتلندیارد " دستور داد نوشته پاك شود. لندن در وحشت اين دو جنايت آخري فرو رفته بود و شايعات بيشتر و بیشتر می شد. مي گفتند قاتل دكتري ديوانه است , مي گفتند مردي وحشي لهستاني است , يا ماموري مخفي روسي طرفدار تزار كه سعي در بي آبرو كردن پليس دارد , یا يك مخبط اخلاقگرا كه بي اخلاقي در جامعه او را برانگيخته است . حتي گفته مي شد قاتل , قابله اي ديوانه است كه از روسپيگري نفرت دارد . هيچكس واقعيت را نفهميد, قاتل اصلي ناشناس ماند و در 9 نوامبر قتلي ديگر اتفاق افتاد . آخرين نفر " ماري مكي " 25 ساله بود عابري كه او رامي شناخت متوجه شدكه ماري به سوي مردي كوچك اندام و خوش پوش با سبيلي باريك و كلاه شاپو رفت. جسد پاره پاره او فردا پيدا شد. ماري آخرين قرباني "جك آدم كش " بود,جنايات ديگر تكرار نشد, كارآگاهان سعي فراوان در پيدا كردن او نمودند,اما نتيجه اي بدست نيامد, پرونده در اسكاتلند يارد بايگاني شد و چنين گفته شد كه تا سال 1991 حقيقت ماجرا در دسترس عموم قرار نخواهد گرفت . ( البته این حقیقت با کمی تاخیر در سال 2000 در دسترس قرار گرفت که باور کردنی نبود ) . ولي آنچه مسلم است كه جك هرگاه مبادرت به قتلي مي كرد در تاريكي كوچه ها به راحتي ناپديد مي شد, اگر جك آدم فقيري بود پس آنهمه اطلاعات پزشكي را از كجا آورده بود.؟! كه طبق گفته پزشكان اينگونه مثله كردن اجساد حداقل یک ساعت وقت مي خواست در حالي كه جك در كمتر از چند دقیقه اين كار ها را انجام مي داد. در اين ميان نظريه اي توسط نويسنده اي به نام "دانيل مارسون" ارائه شد كه كمي با منطق همخواني داشت او نظريه خود را بر اساس نظر " ملويل مك ناتن " معاون پلیس محلی ارائه داد: او 3 نفر را مظنون قرار داد دكتر جنايت كاري به نام "مايكل استروگ", زني به نام "كوزمافسكي" كه از يهودييان لهستان نفرت داشت و وكيل اخراجي به نام "منتاگ جان درت" و در آخر او به اين نتيجه رسيد كه درت قاتل است . فارسون با بررسي و مطالعه درباره خانواده درت به اين نتيجه رسيد. او ميگويد كه خانواده درت نيز مونتاگ جان را قاتل مي دانستند. عموي او پزشك بود و مطب او با جنايت آخري فاصله اندكي داشت مادر درت ديوانه بوده است شايد خود درت نيز گهگاه دچار جنون مي شده. درت هيچگاه توقيف نشد. جسد درت هفت هفته بعد در رود تيمز پيدا شد. آيااو دست به خودكشي زده بود یا خود قرباني جنانيت ديگري شده بود؟ تنها كسي كه حقيقت را مي دانست خود جك بود .

بین ششم اوت و نهم نوامبر سال 1888 پنج زن در شهر" لندن " کشته شدند . قتل ها - شبیه یکدیگر بود و نشان می داد که قاتل تمام انها باید یکنفر باشد . " اسکاتلندیارد " و کارگاه هان پرونده - نام این قاتل بیرحم را " جک درنده " خطاب میکردند . چون او به وسیله چاقو , قربانیانش را به شکل وحشیانه ای سلاخی کرده بود .! سالهاست که هیچ جنایتکاری تا این اندازه بر روی قوه تخیل مردم اثر نگذاشته است – چراکه " جک درنده " یا " جک ادمکش " موضوع مقالات و داستانهای بیشماری در جراید شد و کارهای فجیع او منشاء بسیاری از فیلم های سینمائی و تلوزیونی گردید . او قربانیان خویش را از کوچه و خیابان بر میگزید و با سخنوری – اعتماد انها را جلب میکرد قربانیان وی جملگی زنان فاسد و بدکاره بودند و تا مدتها این گمان میرفت که " جک درنده " بخاطره مبارزه با فساد دست به کشتار میزند . توصیف شاهدان از ظاهر او یکسان است . او کلاه شاپو بر سر میگذاشت و مثل ادمهای متشخص صحبت میکرد – با این وجود او هرگز دستگیر نشد.!! تنها چیزی که در مورد او میتوان گفت : این است که وی در عرض سه ماه پنج قربانی برجا گذاشت و دیگر دست از فعالیت کشید . او چه کسی بود.؟! چگونه میتوانست پلیس را به تمسخر گیرد و قبل از دستگیری بگریزد.؟! از رفتارهای عجیب جنائی او میتوان به این نیز اشاره داشت که وی قبل و بعد از هر جنایتش به نوشتن شرح انها میپرداخت .!! وقتی " سر چارلز وارون " رئیس اسکاتلندیارد, پا به صحنه یکی از جنایات وی گذاشت – نوشته ای با گچ در روی دیوار دید که بی تردید متعلق به قاتل بود.! ولی ایا همان نوشته یک سرنخ نبود.؟! مردم متعجب شده بودند, ایا پلیس واقعا سر درگم شده بود یا اینکه چیزی را مخفی میکرد .!! شایعات روز به روز زیادتر می شدند ." جک ادمکش " مثل جنتلمن ها حرف میزد, قیافه ای نجیب زاده داشت , پس میبایستی مقام مهمی در حکومت داشته باشد, شاید هم خون سلطنتی در رگهایش روان بود.! بی تردید این شایعات تا حدودی نیز رنگ و بوی واقعی داشتند, ولی حقیقت - باور نکردنی تر از انچه بود که مردم تصور میکردند.! "جک درنده" یک کارمند جزء نبود حتی یک عضو خرده پای خانواده سلطنتی نیز نبود . دوستانش او را " ادی " صدا میزدند و مردم وی را با القاب " البرت ویکتور کریستن ادوارد " – " دوک کلارنس " و " آوندال " میشناختند . از همه مهمتر اینکه وی – یک شخص مورد علاقه ملکه " ویکتوریا " – پادشاه انگلستان به حساب می امد

[External Link Removed for Guests]

[External Link Removed for Guests]

پدرش از شاهزاده های استان ولز بود و رابطه تنگاتنگ با دربار داشت.حتی برخی معتقدند که وی از نوهای ادواردهفتم بوده است! خواهرش ماود ملکه اینده نروژ بود و برادر جوانترش جورج نام داشت که بعدها تحت عنوان پادشاه جورج پنجم به تخت سلطنت نشست.
این موضوع تا 79 سال بعد از مرگ وی به صورت مسکوت و محرمانه باقی ماند و تنها در سال 1970 میلادی بود که دکتر توماس استوول با معرفی کردن قاتل از این جنایت در حضور خانواده سلطنتی پرده برداشت. دکتر استوول این حقیقت تکان دهنده را 50 سال تمام در قلبش نگاه داشته بود و عمدا از افشای ان خودداری میکرد.اونمیتوانست در گیر ماجرایی شود که بعدت پشیمانی ببار اورد. دکتر استوول در جوانی تحت نظر دکتر سر ویلیام گال پزشکسلطنتی مشغول به کار بود. دکتر گال دختری بنام کارولین داشت که گه گداری به دفترچه یادداشتهای پدرش سرک میکشید و برخی از جزئیات نوشته شده را به دکتر استوول منتقل میکرد. دکتر گال- ادی را به خاطر مرضی که قوای جسمانی و روحی او را مختل میکرد تحت مداوا قرار داده بود و انگونه که در یادداشتها پیداست بعد از 4 جنایت وی را در یک بیمارستان خصوصی روانی بستری کرده بودنند ولی موفق به فرار شد و برای پنجمین بار دست به جنایت زد در ان روزگار سرچارلز وارن از شغل ریاست اسکاتلند یارد استعفا داد چرا که وجدانش اجازه نمیداد تا راز وحشتناکترین جنایکار انگلیسی را همچنان مسکوت بگذارد و بی توجه به کارش ادامه بدهند. طبق گفته ی دکتر استوول- ادی بعدها اثاری از بهبودی نشان داد. او به یک سفر دریائی 5 ماهه رفت و در سال 1891 میلادی چند هفته پس از مراجعت از سفر درگذشت. علت مرگ ذاتالریه عنوان شده بود.او موقع مرگ فقط 28 سال سن داشت.چیزی که به یقین میتوان گفت این است که اگر وی تا زمان فوت پدرش به سال 1910 میلادی زنده میماند بجای برادر کوچکترش جورج پادشاه انگلستان میشد!!!!!!!!! یعنی شرورترین جانی تاریخ انگلستان ممکن بود بر امپراطوری بریتانیا حکومت کند


منبع: کتاب عجیب تر از علم
و
[External Link Removed for Guests]
ارسال پست

بازگشت به “ساير گفتگوها”