جند روز مانده به عید و يه كلوم حرف حساب

در اين بخش ميتوانيد درباره موضوعاتي كه در انجمن براي آنها بخشي وجود ندارد به بحث و گفتگو بپردازيد

مدیران انجمن: رونین, Shahbaz, MASTER, MOHAMMAD_ASEMOONI, شوراي نظارت

ارسال پست
Junior Poster
Junior Poster
پست: 126
تاریخ عضویت: جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۸۵, ۸:۳۴ ب.ظ
سپاس‌های دریافتی: 9 بار

جند روز مانده به عید و يه كلوم حرف حساب

پست توسط saeed123 »

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم و رحمه الله ...

یک هفته دیگر تا عید نوروز مانده است!! تنها یک هفته ! و باز هم یک سال بر عمر ما اضافه میشود و ای کاش که این بر ایمان ما نیز می افزود ؛ ای کاش !

امسال هم گذشت و افسوس و صد افسوس !!!

هر سال دریغ از پارسال !

اللهم ارزقنی توفیق الطاعه و بعد المعصیه و صدق النیه و ...


خدایا ! به من توفیق طاعت و دوری از معصیت را عطا فرما @!


ربنا لا تزع قلوبنا بعد اذ هدیتنا


خدایا قلبهای ما را پس از آنکه ما را هدایت کردی حفظ کن !( نگزار که دوباره به را را ه خلاف برود )

ثبت قلوبنا علی دینک


(قلب ما را بر دین خودت استوار گردان )


یا مقلب القلوب والاحوال


یا مدبر الیل و النهار


یا محول الحول و الاحوال ....

و هزار دعای دیگری که همه از خدا میخواهد که او را به راه راست خودش هدایت کند ! اما خواستنی که در آن اراده ای نباشد آیا سودی دارد ؟.

عده ای از خدا میخواهند که مثلا ما را از گناه دور کن !


همان دعایی که حضرت یوسف در آن شرایط بحرانی کرد ! اما ما یک فرقی با آن حضرت داریم ! آن حضرت وقتی که این دعا را کرد اندکی هم خودش تلاش کرد تا دعایش مستجاب شود ؛ ولی متاسفانه ما !!! حتی در دعا کردن هم خساست داریم ؛ چه برسد به اینکه برای استجابت دعا تلاش کنیم .

در هر حال ساعاتی بیش تا آغاز سال جدید نمانده ؛ وقت خوبی است که اندکی برای گناهانی که انجام داده ایم فکر کنیم و اندیشه ای برای توبه از آنها بکنیم ؛ یعنی میشود ؟


Nشاید عمرمان به نوروز نکشد !N


شاید من فرصت نکنم این مطلب را روی وب آپ کنم ؛ شاید شما وقت نداشته باشی که تا آخر این مطلب را بخوانی !


و هزار شاید دیگر که بر روح و جان ما سایه انداخته اند اما افسوس که ما برای لحظه ای هم نمی خواهیم آنها را ببنیم !

خاطره :


چند وقت پیش عزیزی از وبلاگ ما دیدن کرده بود و یادآوری کرده بود که ما چون غلطهای املایی زیادی در متنمان داریم ؛ داریم به ایران و زبان فارسی توهین میکنیم !!!

ما هم جوابش دادیم که عزیز دل ؛ دنبال نان باش که خربزه آب است !!!

و در ادامه اضافه کردیم : که اگر خواسته باشی غلطهای املایی این وبلاگ را پیدا کنی ؛ بعید میدانم عمرت کفاف کند (حکایت جک عزراییل!!)


بازگشت به بحث:

حکایت آن عزیز هم اینگونه است ؛ به جای اینکه به مباحث بسیار مهمی که ما در این پستها به آن میپردازیم توجه کند ؛ حواسش را جمع کرده که ما فلان کلمه را با کدام حرف نوشته ایم ؛

بی خیال بابا !

حوصله داری!


جک:


به یه بنده خدایی گفتن باد داری با کامپیوتر کار کنی؟


گفت : بله

گفتند : پس بی زحمت اون مونیتورش را روشن کن !

جواب داد: من گفتم یاد دارم ولی نه در این حد دیگه !!!

خب ! گویا داریم یه کم از بحث پرت میشیم ‌!! ( نمیدونم چرا هر وقت خواستیم یه مطلبی بنویسیم ؛ یه دفعه این طوری شد و همه چیز گفتیم جز اصل مطلب )



یه سوال :


چرا انسان همیشه به چیزی که از آن منع میشود؛ حریص میگردد؟


مثلا همین ترقه بازی شب چهار شنبه سوری ؟


با اینکه همه میدانند که خطر ، چانشان را تهدید میکند اما باز ول کن ماجرا نیستند!! تازه این برایشان یقین شده که ترقه بازی خطر دارد ؛ حال این ملت چگونه میتوانند از خدا بترسند و گناه نکنند ؛ با وجود اینکه حتی ایمانشان به خود خدا به مرحله یقین نرسیده است ؟؟؟!!!


فهمیدید چه گفتم ؟


آن یکی که به ضررش یقین داشتند ؛ از آن دوری نکردند ؛ اما این دومی ؛ یقین که چه عرض کنم ؛ حتی بعضیها احتمال هم نمیدهند که خدایی وجود داشته باشد ؛ اینها چگونه میخواهند تقوای خدا پیشه کنند ؟؟!!


خوارج که خدا را قبول داشتند و در طاعت و عبادت خدای متعال در دوره ی خود سر آمد بودند ؛ آن شد عاقبتشان ؛ وای به حال ما که حتی همان عبادت ظاهری انان را نداریم !


اما مخلص کلوم ؛ نمیدونم این نیروهای انتظامی تو محله ما چه کار کردند که از سر شب تا حالا صدای ترقه و حتی یک آتش بازی کوچک هم به چشم نمی خورد !!


چند ساعت پیش تو مغازه ی یکی از دوستان نشسته بودیم که برایمان تعریف کرد که چگونه دقایقی قبل مامورین انتظامی به مغازه ی کناریشان ریخته بودند و آن را از لوث وجود هرگونه مواد محترقه پاک کرده بودند !!! ( من کشته مورده ی این تیکه هایی هستم که مثل با کلاسها و رییس جمهورها مینویسم !!!)



خلاصه برادر گرامی ؛ تو دبیرستانی که ما درس میخوندیم ؛ یک آیه روی دیوارش نوشته شده بود با این مضمون:

آیا نمیدانی که خدا میبیند؟ ( آنچه را که انجام میدهی؟)


اگر همان موقع که این آیه را برای ما روی دیوار نوشتند ؛ یه نفر با سواد هم میگذاشتند که برایمان توضیح دهد که معنای این آیه چیست ؛ خیلی خوب میشد !!


همه که مثل ما آدمهای با فهم و کمالاتی نیستند که خودشان فکر کنند و مو را از ماست بکشند بیرون!!!!( به این میگن اعتماد به نفس زیادی!!! )


در هر حال شما هم سعی کنید مثل ما آدمهای روشنفکری باشید و فکر کنید ؛ به آنچه که میبینید!!!(روانشناسان به این نتیجه رسیده اندکه در محیطهای رقابتی ؛ آموزش خیلی بهتر انجام میشود؛ من هم سعی کرده ام بین شما و خودم رقابتی سازنده و در جهت رسیدن به اهداف دولت کریمه ایجاد کنم )


حرف از دولت کریمه شد ؛ امروز نماز مغرب توی مسجد بودیم که یه نفر آمد وکلی از احمدی نژاد تعریف کرد و کلی برای او آرزوی طول عمر وصحت و سلامت کرد (جای تعجب هم بود که واقعا از ته دل برای او دعا میکرد )


من که به این نتیجه رسیدم که اگر یه نفر برای من اینگونه دعا میکرد ؛ حتما و بلاشک عاقبت به خیر میشدم .

در زمره ی کارهای احمدی نژاد ، این کمک به محرومین و قشر کم درآمد ؛ گامی بود که هیچ کس دیگر غیر از خودش توانایی برداشتنش را نداشت !
هیچ فکر کرده اید که چرا احمدی نژاد رای آورد ؟


به خاطر اینکه شعارهای انقلابی میداد ؛ ملت ما هم که هنوز آینده ی روشن خود را در پرتو این انقلاب میبینند ؛ تصمیم گرفتند که به او رای دهند ؛ هرچند که نتواند این شعارها را محقق کند ؛ بالاخره شعار دادن هم خودش هنری است که هرکسی ندارد !!

خوب فکر کنم برای این پست یه کم زیاد نوشتن ؛ تا درودی دیگر بدرود !!!


(به نقل از وبلاگ دوست خوبم گل سر سبد على آغو : [External Link Removed for Guests] )
ارسال پست

بازگشت به “ساير گفتگوها”