پیشبینی های شگفت انگیز شاه نعمت الله ولی

در اين بخش ميتوانيد درباره موضوعاتي كه در انجمن براي آنها بخشي وجود ندارد به بحث و گفتگو بپردازيد

مدیران انجمن: MOHAMMAD_ASEMOONI, رونین, Shahbaz, MASTER, شوراي نظارت

Major
Major
پست: 584
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۸۵, ۲:۵۳ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 16 بار
سپاس‌های دریافتی: 69 بار

پیشبینی های شگفت انگیز شاه نعمت الله ولی

پست توسط majidjon13 »

نظر خاصی ندارم ولی مطلب بسیار جالبی هستش
...............................................................
پیشبینی های شگفت انگیز شاه نعمت الله ولی
دیوان شاه نعمت الله ولیّ ، پیر طریقت حافظ که در موردش سروده است
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند؟
دیوانی است که تمامی نسخه های چاپی آن چه قبل از انقلاب استعماری وچه پس از آن سانسور و تحریف شده است وتنها نسخه خطی آن معتبر است که ما تنها به بخشهایی از آن دست یافته ایم
قدرت کردگار می بینم*** حالت روزگار می بینم
از نجوم این سخن نمی گویم***بلکه از کردگار می بینم
ازسلاطین گردش دوران***یک به یک را سوار می بینم
از بزرگی ورفعت ایشان***صفوی برقرارمی بینم
آخرپادشاهی صفوی***یک حسینی به کار می بینم -شاه سلطان حسین
نادری در جهان شود پیدا***قامتش استوار می بینم
آخر عهد نوجوانی او***قتل اوآشکار می بینم
شهرتبریزراچوکوفه کنند***شهر طهران قرار می بینم
ازشهنشاه ناصرالدین شاه***شیونی بیم دار می بینم
درشب شنبه ماه ذیقعده***تن او برکنارمی بینم
بعد از آن شه مظفرالدین را***توبدان برقرار می بینم
شه چو بیرون رود زجایگهش***شاه دیگر به کار می بینم-رضاشاه
نوجوانی مثال سرو بلند***رستمش بنده وارمی بینم
چون فریدون به تخت بنشیند***پسرانش قطار می بینم
چون دو ده سال پادشاهی کرد***شهیَش را تباه می بینم
بعد از آن شاهی از میان برود***دولتی پایدار می بینم-آغاز حکومت دجّال
قصه ای بس غریب می شنوم***غصه ای در دیار می بینم
شوروغوغای دین شودپیدا***سربسر کارزارمی بینم
غارت وقتل مردم ایران***دست خارج به کار می بینم
کُهنه رندی به کارِاهریمنی***اندراین روزگار می بینم
رنگ یک چشم او به رنگ کبود***خری بر خر سوار می بینم
هر قدم از خرش بود میلی***دور گردون غبار می بینم
لشگراو بود زاصفاهان***هم یهود و مجار می بینم-یهود کنایه از بددین
متّصف بر صفات سلطان است***لیک من گرگ وار می بینم
کاروبارزمانه وارونه***قحط ، هم ننگ و عار می بینم
عدل وانصاف در زمانه او***همچو هیمه به نار می بینم
در زمانش وفا وعهد درست***همچو یخ دربهارمی بینم
بس فرومایگان بی حاصل***حامل کاروبارمی بینم
مذهب ودین ضعیف می یابم***مُبتدع افتخار می بینم
ظلم پنهان ، خیانت وتزویر***بر اعاظم شعارمی بینم
ظلمت ظلم ظالمان دیار***بیحد وبی شمارمی بینم
ماه را روسیاه می بینم***مهر را دل فکار می بینم
دولتِ مرد وزن رود به فنا***حال مردم فکار می بینم
اندکی دین اگر بود آن روز***در حد کوهسار می بینم
جنگ وآشوب و فتنه وبیداد***ازیمین ویسار می بینم
در خراسان و مصر وشام و عراق***فتنه و کارزار می بینم
دور ایشان تمام خواهد شد***لشگری را سوار می بینم
نایب مهدی آشکار شود***بلکه من آشکار می بینم
سیدی را ز نسل آل حسن***سروری را سوار می بینم
جنگ او در میان افغان است***لشگرش بیشمار می بینم
پادشاهی تمام دانایی***سروری باوقار می بینم
بندگان جناب حضرت او***سر بسر تاجدار می بینم
تا چهل سال ای برادر من***دور آن شهریار می بینم- منظور به خاتمه رسانیدن چهل سال دجال است قبل ازظهور
بعد از آن خود امام خواهد بود***که جهان را مدار می بینم
صورت و سیرتش چو پیغمبر***علم و حلمش شعار می بینم
جنگ سختی شود تمام جهان***کوه وصحرا تباه می بینم-جنگ جهانی سوم
مردمان جهان ز دخت و پری***جملگی در فرار می بینم
مر مسیح از سما فرود آید***گور دجال زار می بینم-آن حضرت شریرترین کافران را ازگوربیرون می کشد
مهدی وقت و عیسیِ دوران***هر دو را شهسوار می بینم
قايم شرع آل پیغمبر***به جهان آشکار می بینم
از کمربند آن سپهر وقار***تیغ چون ذولفقار می بینم
سوی مشرق زمین طلوع کند***قتل دجال زار می بینم
دین ودنیاازاوشود معمور***خلق ازاوبختیارمی بینم
هفت باشد وزیرسلطانم***همه راکامکار می بینم
عاصیان از امام معصومم***خجل و شرمسارمی بینم
گرگ بامیش ،شیربا آهو***در چرا برقرارمی بینم
در ألف وثلاثین دوفران می بینم***وز مهدی ودجال نشان می بینم - ألف وثلاثین =سالهای هزاروسیصد هجری
دین نوع دگر گردد و اسلام دگر***این سرِ نهان است عیان می بینم
نشانه های ظهور
ظهور دجال درایران-ظهور دابة الارض(قدرتی بلا منازع در زمین)-خروج یاجوج و ماجوج گروهی وحشی از میان مسلمانان-شاید القاعده-صَیحِه آسمانی -علایمی در خورشید وماه
تغییرات شدید جوی(پیامد گرمایش زمین در اثر افزایش مونوکسیدکربن)-خشکسالی وقحطی فراگیر-قیام یمانی-جنگ جهانی سوم(به قول امام صادق قبل از ظهورمنجی،قدرتهای بزرگ طی جنگی یکدیگر را تقریباٌ از بین می برند)-هرج و مرج وآشوب-آتشفشانها،طوفانها و زلزله های عظیم-شیوع گسترده بیماریهای مسری وکشنده-خوف در عراق-جنگ داخلی بزرگ در ایران- نابودی کامل یا عذاب شدید کلیه شهرهای جهان(قرآن)وزلزله مهیب تهران-تشکیل حکومتی از نیکوکاران درایران( زمینه سازان ظهور-حدیث نبوی:چون ایشان قیام کنند با پرچم های سیاه از جانب خراسان; خود رابه آنان برسانید حتی اگر با گذر ازروی برف باشد)-قتل ملک عبدا...درماه ذی الحجه-هرکس برای من قتل امیر عبدا...راتضمین کند،ظهورمهدی را برایش تضمین می کنم-امام صادق ع
از بین رفتن آمریکا و فتح اسراییل توسط زمینه سازان ظهور(کار در سرزمینهای اشغالی به جایی رسد که مسلمین از زیر سنگ یهودی بیرون کشند و بکشند...)ه
آن هنگام که پاره ای از نشانه های پروردگارآشکار شود،نفسی را ایمان آوردن سود ندهد.ونه نفسی را که به هنگام ایمان،کارنیکی انجام نداده باشد-قرآن
پیشگوییهای انجیل درموردایران
وعده های عذاب:1-مایه قوٌت ایشان را خواهم شکست.2-در چهارگوشه عالم پراکنده شان خواهم ساخت.3-ایشان را مشوش ومضطرب خواهم ساخت
وعده های نیک:1-تخت خود را درایران قرار خواهم داد.2-سروران و حکمرانانشان را هلاک خواهم ساخت.3-اسیرانشان را باز خواهم آورد
پیشگوییهای زرتشت
جاماسب نامه: پیامبرعرب آخرین پیغمبران باشد.دین اواشرف ادیان باشدوکتاب اوباطل گرداندهمه ی کتابهارا.ازفرزندان آن خورشید جهان کسی پادشاه شود دردنیابه حکم یزدان که جانشین آخر آن پیامبرباشد...وظهوراودرآخرالزمان باشد...وهمه جهان رایک دین کند وفقر را ریشه کن کند وهمه مردم جهان را هم فکروهمگفتار وهم کردار نماید
زرتشت نامه:زرتشت از اهورامزدا از سرنوشت ایران درآخرالزمان می پرسد.اهورامزدا ابتدا ازیک دوره سیاه وپر مصیبت چیرگی شیطان ودیوبر ایران یاد می کند وسپس نوید ظهور سوشیانس را می دهد:...درپایان هزاره فرشته موکل برزمین گنجهای فراوان درزیر زمین ایران راهویدامی کند(نفت).«دیوکین »ظاهرمی شود-دجال-وتمامی مردم سیاه پوش می شوند.کم آبی وخشکسالی می آیدوابرهای بدون باران ظاهرمی شوند.جشنهای نوروزومهرگان کنارگذاشته می شوند.عده ای ازمردم ایران آواره می گردند.قشرپست مال ونعمت فراوان می اندوزند.سلطنت به غیرایرانی رسد(سیدِ هندی!)وآنان غلامباره باشند وهوسباز آنگاه مردم ایران دررنج وعذاب خواهند افتاد.چنان رنجی که حتی درزمان افراسیاب وضحاک نیز دیده نشده وایران کاملا ویران می شود...آنها ازپست ترین نژاد هستند-از سیکهای هندوستان!-آنها به یاری سحروجادو دِه های ایران که من آفریدم ویران کنند وهمه چیز رابیالایند ودین وپیمان وشادی وراستی راازبین ببرند ودین من به نیستی رسد.آنان فریفتارهستند وبدترین دین رادارند.زیرا آنچه راکه گویند نکنند-مظاهرنفاق-.مهرپدرراازپسروبرادرراازبرادربگیرند
درآن هنگام دارودرخت بکاهدوهنرونیروی مردان کم باشد وآزرم وسپاس از نان ونمک ندارند.مردم اززندگی به تنگ
آمده ومرگ خویش راازمن خواهند وجوانان راهوای بازی ورامش از دل برنیاید .صدقه ندهند ومردم ایران به سوی باختر(غرب)تباه شوندوبه سبکی وآلودگی رسند.وایمان به معاد برود.زرتشت پرسید:دادار،چه هنگام دیوان تباه شوند؟ فرمود:هرگاه نشان سیاهی در خراسان پیدا شود ولشگری از آنسوی آهنگ دیوان کنند و طی سه جنگ در ایران از آنان کشتاری کنند که هیچ دشمنی تا آن روز ندیده باشد و از کشته هایشان پشته سازند...سپس سوشیانس بیاید و جشن وسرور با ایرانیان باشد
هزاره سر آید به ایران زمین***دگرگون بود کار و شکل همین
بود حکمرانی آن دیوکین****که دین بهی را زند بر زمین
چو آید به گیتی نشان سیاه***دگرگون شود دین و آیین و راه
جز آز و نیاز و بجز خشم و کین***نبینی تو باخلق روی زمین
بجز راه دوزخ نورزند هیچ***نبینی کسی کو بود دین بسیج
نه نوروز دانند نه مهرگان***نه جشن و نه رامش نه فروردگان
برآید همی ابردرآسمان***که باران نبارد به هنگام آن
زگرمای گرم وزسرمای سخت***بریزدبسی برگ و بار درخت
بسی نعمت ومال گردآورند***مرآنرابه زیر زمین گسترند
نیامد کسی را چنان رنج و تاب***به هنگام ضحاک و افراسیاب
ز هرجانب آهنگ ایران کنند***به سم ستورانش ویران کنند
بپرسید زرتشت بار دگر***ز هرمزدادار پیروزگر
سیه جامه را کی نماید شکست***چگونه شود دیو ناکام، پست
که جانم ز تیمار گریان شدست***دل از اندوه و رنج بریان شدست
بدو گفت دادار پروردگار***که ای مرد دین دار اندوه مدار
چوهنگام ایشان شود در جهان***پدید آیدازچندگونه نشان
زمین خراسان ز نم و بخار***شود چون شب داج،تاریک و تار
برآید نشان از خراسان سپاه***چوآید به وقت و به هنگام گاه
یکی شاه باشد به هندوبه چین***ز تخم کیان اندر آن وقت کین
گروهیش شاپور خوانند نام***بیابد زگیتی بسی نام وکام
کشدسوی بلخ وبخارا سپاه***کند روی کشور زهرسو نگاه
زپارس وخراسان وازسیستان***یکی لشگرآرد عجب بیکران
به ایران بباشد سه جنگ تمام***بسی کشته گردند مردان نام
شود اهرمن جنگ راچاره گر***اُ با نره دیوان پرخاشگر
شود لشگر دیو ناپایدار***بسی خسته و کشته در کارزار
بیاید پس آن مرد فرخنده نام***که بهرام خواند ورا خاص و عام
بگیرد سر تخت و تاج شهان***جهان را رهاند از آن گمرهان
دیگرعلایم آخرالزمان به نقل از پیامبر اسلام ص ومعصومین
در امت من روزگاری آید که درآن قاتل نمی داند که چرا کشته ومقتول نمی داند که چرا کشته شده.پرسیدند که چگونه ممکن است؟ فرمود:به سبب هرج و مرج.سپس فرمود: قاتل و مقتول در آتشند.وسپس:تو اگر توانستی از کشته شدگان باش
زکات از مستحقین قطع کنند.مسکرات آشکار سازند.غیبت را خوشی وشوخی دانند.حرام را مباح دانند.نمازرا تاٌخیر بیاندازند.والدین را دشنام دهند وبه مرگ آنان شاد شوند.همسایه را جفا کنند.حیای کوچکان کم شود.برادر به برادر حسد ورزد.وفا کم شود.زنا فراوان گردد.کبر و منیٌت چون سم در دلها راه یابد.بیدادگری و جرایم آشکار گردد.مومنین خوار ومنافقین عزیز باشند.صورتشان صورت آدمی و دلهایشان دل شیطان است.زندانبانانی خواهند بود که درخشم خدای روزراشب وشب راروزمی کنند،مبادا ازهمرازان آنان باشی.بازارها به یکدیکرمنتقل می گردد.قرآن ها زینت می شود.مساجد را مثل معابد یهودوکلیسا زینت دهند.مناره ها را بلند سازند.طلاق فراوان شود.مردان امت من خود را به طلا بیارایند ولباس ابریشم برتن کنند.مردم پست عمارتهای محکم رفیع البنیان بسازند.ظروف طلا و نقره استعمال می کنند.ربا را به صورت بیع ورشوه رابه اسم هدیه حلال شمرند.بعضی مردم به گورستان رفته وآرزوی مرگ کنند.از برای دنیا برادران خودرابکشند.مرگ مفاجات زیاد شود.درراههاوشهرها غارت زیاد شود.فتنه و اضطراب بسیارشود.مردم محارم خودرا وطی نمایند.زنان خواننده زیاد شوند.زلزله فراوان گردد.عمرها کم شود.بلاها ظاهرگردد.تار و ساز آشکارگردد و آنرا مستحسن شمارند.عابدان ریاکارند.وتاجران رباخواروزنان ایشان زناکار.توانگران حج را برای تفریح و تجارت بجای آورند.بیشترعلما شریرترین خلق خدا هستند در زمین.فقهای گمراه کننده زیاد شوند. قرآن را به غنا خوانند.خونریزی زیاد شود.لجاجت در میان مردم آشکار گردد.فقر بسیار شود.سال به سال بدعت و شر وفسق وفجورازسال پیش زیادترگردد.درآن هنگام زیرزمین ازروی آن بهتراست.باران ها در غیر موسم ببارد.جماعتی از پیروان شیطان ادعای امامت کنندومردم راگمراه وازدین منحرف سازند وای برآنانی که به دست خود کتاب می نویسند واز آن دکانی برای خود باز می کنند.از اینان با عنوان پلیدان در ملکوت آسمانها یاد می شود(چون کار به دست نااهل افتد چشم به راه قیامت باش--پیشاروی قیامت کذابینی خواهند بود،ازآنان حذرکنید).کفار بر همه اهل اسلام مسلط شوند.دو گروه ازعجم در هم ریزند به خونریزی-بر سر لفظ کلمه عدل-وآن روزاست که یکی از اولاد من به سلطنت برسد و اسلام را طاهرکند وزمین را که پراز ظلم وجورشده از عدل وداد پر کند.چهاردیوارکاخ ظلالت درهم شکند و پرده ازروی دلها بردارد.دادمظلوم ازظالم بگیرد.وبه خانه کعبه تکیه کند و بگوید: اِنی بقیة ا...ِ وحجتهِ وخلیفةِ علیکم
او (خدا) کسی است که پیامبر خودرابرای هدایت مردم فرستاد با دینی راستین و برحق تا او رابرهمه ادیان پیروز گرداند

منبع: 2020freedom.blogspot
Major II
Major II
پست: 82
تاریخ عضویت: دوشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۸۶, ۸:۴۸ ب.ظ
سپاس‌های دریافتی: 2 بار

پست توسط max_cady991 »

این اشعار بعد از اون احادیث سروده شده! پس پیش بینی نیست ! در ضمن از این جور شعرها چه این شعرها و چه شعرهای او نوستراداموس! اونقدر چند پهلو هستن که میشه از روی اوا هر تفسیری داشت! ....

حالا یه سری هی زور میزنن که دجال و دیو شیطان رو تو ایران به ظهور برسونن عین فیلم 300 البته اگه ایرانی باشن ، چون هرکی بلده فارسی تایپ کنه ایرانی نیست!

مطمئنا سندیت حرفهای ائمه معتبر تر از نویسنده های ناشناس اینترنتی هست.... تو اون احادیث نوشته ایرانیان به کمک فرستاده خدا میرن و کمک ایشون میکنن ، البته این بستگی داره ما کدوم ور قضیه باشیم با شیطان باشیم مطمعنا مردم ایران رو دیو میبینن و خودشون رو فرشته و صالح..... :L:L
Captain II
Captain II
نمایه کاربر
پست: 309
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۲۸ تیر ۱۳۸۵, ۹:۳۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 12 بار
سپاس‌های دریافتی: 70 بار

پست توسط Galadriel »

من یه جورائی با دوستمون max_cady991 موافقم...
قضیه ظهور منجی به قدری پیچیدست که به راحتی نمیشه در بارش نظر داد...
من خودم به ظهور منجی درونی اعتقاد دارم، یعنی اینکه امام زمان، منجی و یا هر اسمی که شما روش میذارین، چون مهم شخصیت وجودیشه و نه اسمش، در درون هرکسی ظهور می کنه...
اما به یک چیز هم خیلی ایمان دارم و اون اینه که زمین رو صالحان به ارث می برن :AA:
New Member
پست: 17
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۱۸ مهر ۱۳۸۶, ۲:۴۲ ب.ظ

پست توسط frahani »

عالی بود
Captain II
Captain II
نمایه کاربر
پست: 330
تاریخ عضویت: شنبه ۲۷ مرداد ۱۳۸۶, ۶:۲۵ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3 بار
سپاس‌های دریافتی: 37 بار

پست توسط limo_torosh »

روي پيشگويي هاي شاه نعمت الله ولي هيچ حسابي نکنيد چون تمام شعر هاي او توسط صوفي ها تحريف شده
اگه شعر هاي اصلي او را به دست آوريد که بعيد هست آره مي شه گفت پيشگويي
Major
Major
پست: 584
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۸۵, ۲:۵۳ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 16 بار
سپاس‌های دریافتی: 69 بار

پست توسط majidjon13 »

متن شعر بالا از کتاب اصلي ايشان هست و جز مواردي ميباشد که معمولا در کتاب هاي شعر ايشان بعد از انقلاب

حذف گرديده است.
Major I
Major I
پست: 430
تاریخ عضویت: جمعه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۶, ۱۰:۳۰ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1 بار
سپاس‌های دریافتی: 17 بار

پست توسط machkol »

!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!انقلاب استعماري باز چه صيغه ايه؟خيلي ناجور يسري دارن از آزادي سايت سوء استفاده مي کنند!
من که نمي تونم انقلاب مقدسي که با خون هزاران شهيد آبياري شده اينجوري مورد هتک حرمت واقع بشه!
خواهشمندم برخورد لازم صورت بگيره.
غیر ممکن است که در نهایت آنچیزی نشویم که مردم فکر می کنند هستیم.
ژولیوس سزار
Captain II
Captain II
پست: 577
تاریخ عضویت: جمعه ۱۵ دی ۱۳۸۵, ۷:۲۴ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 502 بار
سپاس‌های دریافتی: 231 بار

پست توسط hedayat.m »

در اوايل سال 1358 بود که يک کتاب چند صفحه اي باعنوان علائم الظهور ازکلام شاه نعمت الله ولي به دستم رسيد وبا توجه به پيش بيني اتصال انقلاب اسلامي ايران به قيام حضرت مهدي مرا برآن داشت تا به نسخه هاي قديمي ديوان مراجعه تا صحت اشعار را بررسي نمايم و جالب بود که درهردوره نام پادشاهان مربوط به آن دوره از ديوان حذف گرديده بود به عنوان مثال در نسخه چاپ سنگي که در زمان ناصرالدين شاه قاجار چاپ شده بود نام وي و پادشاهان نزديک به وي حذف شده بود اما دوران پهلوي و از بين رفتن پادشاهي در ايران توسط فردي که شاه نعمت الله وي را نايب مهدي مينامد وجود داشت متاسفانه در يکي از تالارهاي گفتمان اين سايت و چند سايت ديگر قسمتهايي ازاشعار ديوان ازجمله آن قسمت که مربوط به فردي است که پادشاهي را درايران از بين مي برد حذف گرديده و برخي از ابيات جابجا شده لذا درذيل متن کامل اشعار از زمان محمد شاه قاجار به بعد آورده مي شود دوستاني که ميخواهند در باره آين اشعار تحقيق نمايند بهتر است از کتب خطي باقيمانده از دوره صفويه شروع نمايند :

قدرت کردگار مي بينم ***** حالت روزگار مي بينم
از نجوم اين سخن نمي گويم ***** بلکه از کردگار مي بينم
ازسلاطين گردش دوران ***** يک به يک را سوار مي بينم
هر يکي را به مثل ذره نور ***** پرتوي آشکار مي بينم
.........
..........
.........
بعداز آن ديگري فنا گرردد ***** شاه ديگر بکار مي بينم
که محمد بنام او باشد ***** تيغ او آب دار مي بينم
چهارده سال پادشاهي او***** دولتش کامکار مي بينم
سال کز مرغ مي شود پيدا ***** فوت او آشکار مي بينم
بعداز آن ديگري فنا گرردد ***** شاه ديگر بکار مي بينم
ناصرالدين به نصرت دوران ***** چارده هشت سال مي بينم
روز جمعه زشهر ذيقعده ***** تن او در مزارمي بينم
شاه ديگر بکار مي آيد ***** شاهيش ناگوارمي بينم
چهارشنبه زشهر ذيقعده ***** مرگ او آشکار مي بينم
بعدازآن ديگري فنا گرردد ***** پسرش يادگار مي بينم
غين وده دال چون گذشت ازسال***** بوالعجب روزگارمي بينم ////////(1350 هجري قمري)
گرد آيينه است سير جهان ***** گرد ورنگ وغبار مي بينم
شه چو بيرون رود زجايگاهش ***** شاه ديگر بکار مي بينم /////////(خروج احمدشاه وآغازسلطنت رضاخان)
احتساب وحساب درعهدش ***** سست وبي اختيار مي بينم
ظلم پنهان خيانت وتزوير ***** براعاظم شعار مي بينم
دولتش بي حساب ميدانم ***** مکنتش بي حساب مي بينم
درحقيقت شهي بود ظالم ***** عاري از گيرودار مي بينم
علماي زمان او دائم ***** همه را تارومار مي بينم
دايم اسبش بزير زين طلا ***** کمتران را سوار مي بينمم
جنگ سختي شود تمام جهان ***** کوه وصحرا تبار مي بينم /////// (جنگ جهاني دوم)
کاروبار زمانه وارانه ***** قحط و هم ننگ وعارمي بينم //// (قحطي وحضورنيروهاي اشغالگردرايران)
عدل وانصاف در زمانه وي ***** همچو هيمه بنار مي بينم
کهنه رندي به کار اهريمني ***** اندرين روزگار مي بينم ///////// (اشاره به استعمار انگلستان)
معتصف برصفات سلطان است ***** ليک من گرگ وار مي بينم
جون دو ده سال پادشاهي کرد ***** شهيش را تبار مي بينم ///////// ( تبعيد رضا شاه ازايران)
پسرش چون به تخت بنشيند ***** بوالعجب روزگار مي بينم /////// ( آغاز سلطنت محمد رضا)
غارت وقتل مردم ايران ***** دست خارج بکار مي بينم
نوجواني مثال سروبلند ***** رستمش بنده وارمي بينم
درامورشهي است بي تدبير***** ليکنش بخت يار مي بينم
بس فرو مايگان بي حاصل ***** حامل کاروبار مي بينم
شور وغوغاي دين شود پيدا ***** سر بسر کارزار مي بينم ////////// (انقلاب اسلامي)
دولت مردو زن رود به فنا ***** حال مردم فکار مي بينم
بعداز آن شاهي از ميان برود ***** دولتي پايدار مي بينم
نايب مهدي آشکار شود ***** نوع عالي تبار مي بينم ///////// ( امام خميني وتشکيل جمهوري اسلامي)
پادشاهي تمام دارنده ***** سروري با وقار مي بينم
بندگان جناب حضرت او ***** سر بسر تاجدار مي بينم ///////// (اشاره به رئيس جمهور در ايران)
تا چهل سال اي برادر جان ***** دور آن شهريار مي بينم
دور ايشان تمام خواهد شد ***** لشگري راسوار مي بينم
قائم شرع آل پيغمبر ***** بجهان آشکار مي بينم
(م ح م د) مي خوانند ***** نام آن نامدار مي بينم
در کمربند آن سپهر وقار ***** تيغ چون ذوالفقار مي بينم
سمت مشرق زمين طلوع کند ***** گور دجال زار مي بينم
رنگ يک چشم او بچشم کبود ***** خري بر خر سوار مي بينم
هر قدم ازخرش بود ميلي ***** دورگردون غبارمي بينم //////////// (منظورامواج راديويي وماهواره ها است)
آل سفيان همه طلوع کنند ***** همه کس را فکار مي بينم
هم مسيح از سما فرود آيد ***** پس کوفه غبار ميبينم
آل سفيان تمام کشته شوند ***** با هزاران سوار مي بينم
از دم تيغ عيسي مريم ***** قتل دجال زار ميبينم
مسکنش شهرکوفه خواهد بود ***** دولتش پايدار مي بينم
زينت شرع دين از اسلام ***** محکم واستوار مي بينم
کار داران نقد اسکندر ***** همه در راه کار مي بينم
نه درودي بخود همي گويم ***** بلکه از سر يار مي بينم
نعمت الله نشسته در کنجي ***** همه را در کنار مي بينم


من کلام ايضاً

قدرت کردگار ميبينم ***** حالت روزگار مي بينم
از نجوم اين سخن نمي گويم ***** بلکه از کردگار مي بينم
غ ش دال چون گذشت ازسال ***** بوالعجب روزگار مي بينم /////////// (1304 هجري قمري)
ازشهنشاه ناصرالدين شاه ***** شيوني بيمدار مي بينم
در شب شنبه ماه ذيقعده ***** تن او بر کنار مي بينم
بعد از آن شه مظفرالدين را***** تو بدان برقرار مي بينم
از الف تا بدال مي گويم ***** شاهيش را مدار مي بينم
چون گذشت از سرير دولت او ***** تو ببين من دو بار مي بينم
درخراسان ومصروشام وعراق ***** فتنه و کارزار مي بينم
جنگ و آشوب و فتنه بسيار ***** در يمين و يسار مي بينم
غارت وقتل لشگر بسيار ***** درميان وکنار مي بينم
بعدازاين شه چورفت از پايان ***** سيدي تاجدار مي بينم
نايب مهدي آشکار شود ***** بلکه من آشکار مي بينم
متصف بر صفات سلطانست ***** ليک درويش وار مي بينم
بلکه ويرانه اي پرازگنج است ***** کش سعادت شعار مي بينم
دوش شيخ عابد ثاني ***** هم جنيد اعتبار مي بينم
همچو مولي جلال الدين مولا ***** شمس تبريزوار مي بينم
گوهر شبچراغ بهرکمال ***** آن در شاهوار مي بينم
با کرامات جامع آداب ***** آصف روزگار مي بينم
بندگان جناب حضرت او ***** سربه سر تاجدار مي بينم
از قماش متاع چين و فرنگ ***** عالمي چون نگار مي بينم
بر فلک رفته معني قرآن ***** صورتش زرنگار مي بينم
دور آن چون شود تمام بکام ***** پسرش يادگار مي بينم
بعد ازآن خود امام خواهد بود***** صاحب ذالفقار مي بينم
پادشاه تمام دانايي ***** سروري با وقار مي بينم
صورت وسيرتش چو پيغمبر ***** علم وحلمش تمام مي بينم
ترک اغيار مست مي نگرم ***** ختم روز خمار مي بينم
زينت شرع ورونق اسلام ***** محکم واستوار مي بينم
گنج کسري و نقد اسکندر ***** همه بر روي کار مي بينم
نعمت الله نشسته در کنجي ***** همه را در کنار مي بينم


من کلام ايضاً رباعيه

در الف وثلاثين دو قران مي بينم ***** وزمهدي و دجال نشان مي بينم
يا ملک شود خراب يا گردد دين ***** سربست نهان ومن عيان مي بينم

به نقل از [External Link Removed for Guests]
Captain II
Captain II
پست: 577
تاریخ عضویت: جمعه ۱۵ دی ۱۳۸۵, ۷:۲۴ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 502 بار
سپاس‌های دریافتی: 231 بار

پست توسط hedayat.m »

زندگینامه

قرن هشتم ونهم را ميتوان از دو جنبه حائز اهميت دانست .نخست رشد تصوف و توسعه وگسترش و عملي شدن ان وديگري قدرت يافتن مذهب شيعه اثني عشري و پيشرفت ونفوذ فوق العاده آن كه عاقبت منجر به تشكيل سلسله شيعي صفويه گرديد.

حمله وغلبه مغول وكشتار وغارت وويراني سرزمينهاي مغلوب مردم شكست خورده را به سوي افكار عرفاني كه گوشه گيري و انزوا و ترك دنيا وعدم فعاليت واعتقاد به سرنوشت محتوم الهي راتبليغ مي كردسوق داد .حمايت ايلخانان مغول و امراي گوركاني از عرفا ومتصوفه باعث ازدياد خانقاهها و ايجاد سلسله هاوفرقهاي مختلف عرفاني گرديد.

اميران ووزيران در كنار ساختن مدارس به ساختن خانقاه نيز توجه داشتند واموالي براي صرف درامورصوفيان ودرويشان وقف ميكردند .رشد فراگير عرفان وتصوف به گونه ايي بودكه حتي علماي دين ومتشرعان وفقها هم نسبت به ان نظر موافقي پيدا كردند و حتي در بين انان كساني كه داراي ذوق وطبع شعر بودند به سرودن اشعار عرفاني نيز دست يازيدند ورموز ومصطلاحات صوفيان رادرشعر خود به كارگرفتند .

اين گسترش و توسعه بي رويه وهمچنين توجه پادشاهان مغول و تيموري از جهتي تاثير منفي داشت وباعث ابتذال وانحطاط عرفان و تصوف شدوورود اهل زوق وشيادان بي ايمان به پهنه عرفان از كفيت و عمق و حقيقت جويي ان كاست.تاجايي كهدر اثار بيشتر عارفان وشاعران اين دوره مانند حافظ اوحدي مراغه ايي وعبيد زاكاني به اشعاري بر مي خوريم كه سراسر در انتقادوطعن بر صوفيان ورفتار رياكارانه و فرصت طلبانه انها سروده شده است.

در اين دوره به دليل رشد روز افزون خانقاهها وتعداد زياد مريدان تصوف در قالب كتابهاي منظم و مدون مورد استفاده قرار گرفت و رسالات منثور ومنظم فراواني درباره تصوف و شرح حال وبيان آراء عرفا و همچنين در شرح رموز و اصطلاحات عرفان نوشته شد.

پر كار ترين اين عرفا شاه نعمت الله ولي است كه تعداد رسالات منثور او را تا پانصدهم ذكركرده اند.اغلب كتابها ورسالات نوشته شده در اين دوره در شرح وتفسير آراء ابن عربي است كه نفوذ فوق العاده افكار او ازمختصات و ويژگيهاي مكتبهاي عرفاني اين دوره است وتقريبا تمام سلسله ها و فرقهاي گوناگون تصوف در اين دوره پيرو و شارح مكتب ابن عربي هستند .از تحولات مهم تصوف در قرن هشتم ونهم نزديك شدن ان به مذهب تشيع است.مخصوصا شيعه دوازده امامي كه با سرعت رو به گسترش بود فرقه هاي مختلف تصوف مانند پيروان شيخ صفي الدين اردبيلي در اذربايجان وفرقه نور بخشيه از پيروان سيد محمد نور بخش و فرقه نعمت اللهيه از هواداران شاه نعمت الله ولي در تطبيق مسائل عرفان با اصول مذهب شيعه مخصوصا در امر ولايت و مهدويت واقطاب دوازده گانه تلاش ومجاهد بسياري ميكنند .با نفوذ ترين اين فرقه ها سلسله نعمت اللهيه است كه شهرت واقتدار آن تا قرن حاضر نيز ادامه دارد.در اين دوره شريعت وطريقت به يكديگر نزديك شده ودرهم مي آميزند بطوريكه مشايخ بزرگ صوفيه خود از متصديان امور شرع نيز به شمار مي روند و بيشتر عارفان مريدان خود را به رعايت آداب و سنن شرع نيز ترغيب وتشويق ميكنند .حتي در مجالس سماع نيز سعي ميكنند به گونه ايي رفتار كنند تا احساسات مذهبي متشرعان جريحه دار نشود.هرچند در دوره هاي بعد دين وعرفان از يكديگر فاصله ميگيرند تا حدي كه نوعي تضاد وتقابل در افكار و رفتار بيت عارفان و فقيهان باعث پديد آمدن جو بدبيني و سوءتفاهم مي شود در هر صورت شاه نعمت الله ولي به عنوان يكي از بزرگترين مكتب داران تصوف تاثير بسيار مهمي در خط سير عرفان شيعي داشته و دارد .بطوريكه امروزه اكثر قريب به اتفاق فرقه هاي صوفيه ايران غير از قادريه و اهل سنت نسبت خود را به او ميرسانند .



زندگي و شرح احوال شاه نعمت الله ولي

سيد نور الدين نعمت الله بن عبدالله بن محمد معروف به شاه نعمت الله ولي موسس فرقه نعمت اللهيه از سادات حسيني بوده نسبش با نوزده واسطه به پيامبر عظيم الشان (ص)مي رسيد.و از جانب مادر به كردهاي شبانكاره منسوب بود .پدرش مير عبدالله از علما ودانشمندان شهر حلب به شمار ميرفت .سيد نعمت الله ولي در دوشنبه چهاردهم ربيع الاول سال 731 هجري قمري در شهر حلب متولد شد.

بسياري از تذكره نويسان به غلط تولد او را در شهر كوهبنان كرمان در 22 رجب 730 يا 731 ه ق مي دانند .پدر وي در اوان كودكي شاه ولي از شهر حلب به ناحيه كچ مكران مهاجرت ميكند وسيد نعمت الله كودكي و جواني خود را در ايران ميگذارند .وي در دوران جواني به فراگيري علوم متداول زمان پرداخت .در مكتب استاداني همچون شيخ زكن الدين شيرازي و شيخ شمس الدين مكي و قاضي عضدالدين ايجي علم كلام و بلاغت و فقه را اموخت .

سپس سالها به رياضت وتصفيه و تزكيه باطن مشغول گرديد و به سير آفاق و انفس پرداخت در سن 24 سالگي در مكه معظمه از دست شيخ عبدالله يافعي خرقه پوشيد و از جمله مريدان او گرديد .شاه نعمت الله پس از آن دست به مسافرتهاي گوناگوني ميزند از طريق مصر به شام وآذربايجان به ماوراءالنهر ميرود و پس از مدتي اقامت در سمرقند عاقبت در كرمان رحل اقامت مي افكند و در ماهان خانقاه و باغ و حمام مي سازد و پنج سال باقيمانده عمر خود را در ماهان مي گذراند و سر انجام در روز پنج شنبه بيست و دوم رجب سال 834 ه ق پس از عمري مجاهده و ارشاد و تعليم در سن 104 سالگي دار فاني را وداع گفت .اورا در همان باغ خود در ماهان به خاك مي سپارند.

بعدها به دستور سلطان احمد شاه دكني پادشاه دكن بنايي با شكوه وبقعه ايي بر آرامگاه او بنا ميكنند كه تا امروز يكي از بزرگترين مراكز تعليم و تربيت و زيارتگاه عارفان و صوفيان دريا دل است .







افكار و آثار شاه نعمت الله ولي

قرن هشتم ونهم سيطره افكار وآراء محي الدين ابن عربي در تصوف و عرفان است .تقريبا تمامي فرقه هاي مختلف تصوف نظير نقش بنديه نور بخشيه و مولويه مروج آراء ابن عربي هستند .شاه نعمت الله نيز از اين قائده مستثني نيست و از جمله شارحان مهم نظريه هاي ابن عربي بشمار ميرود .شاه ولي به محي الدين ابن عربي به ديده تكريم و احترام مينگريست وكتاب فصوص الحكم او را از حفظ بود و حتي يكي از مفصلترين رساله هاي خود را به شرح ابيات فصوص الحكم اختصاص داده است.

به طور كلي ميتوان گفت آثار شاه نعمت الله ولي اعم از منظوم و منثور آيينه تمام نماي آراء ابن عربي نظير وحدت وجود و انسان كامل و مسئله قطب و ولايت و علم اسرار حروف و نقطه است.آثار شاه نعمت الله به دو دسته منظوم و منثور تقسيم ميشوند :

آثار منظوم

مهمترين اثر منظوم شاه ولي ديوان اشعار اوست كه شامل قصايد غزليات قطعات مثنوي ها و رباعيات است كه بالغ بر دوازده هزار بيت ميباشد.بعضي از اشعار و ابيات اين ديوان منسوب به اوست . همه انها از نوع اشعار عرفاني و حاوي اشارات و توضيحات درباره عقايد و افكار متصوفه مي باشد .

آثار منثور

تمامي عمر اين عارف گرانقدر در تعليم و ارشاد مريدان خود گذشت .به همين جهت وي يكي از فعالترين عارفان از نظر نوشتن رسالات تعليمي است.تعداد رسالات منثور او را تا پانصد ذر كرده اند و البته تا كنون انتساب 114 رساله به او مسلم شده است . نثر اين رساله ها اغلب مشكل و پيچيده است و اكثرا از ويژگيهاي نثر قرن هشتم و نهم برخوردار است .

[External Link Removed for Guests]
  و يارانم
در مشقت هاي فوق الطاقه چندين ساله هيچ مقصودي نداشته و نداريم جز
حفظ ايران از تعرضات خارجي و فشار خائنين داخلي ، تامين آزادي رنجبران ستمديده مملكت و استقلال حكومت  

  كوچك  
Major
Major
پست: 422
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۳۰ مهر ۱۳۸۵, ۱۲:۰۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 50 بار
سپاس‌های دریافتی: 181 بار

پست توسط zector »

تا چهل سال اي برادر جان ***** دور آن شهريار مي بينم
دور ايشان تمام خواهد شد ***** لشگري راسوار مي بينم
قائم شرع آل پيغمبر ***** بجهان آشکار مي بينم

اشاره به حرکت درفش های سیاه رنگ به دست شعیب بن صالح از سمت شرق به طرف ایران دارد. سپس حرکت این لشکر به سمت مشهد و ری . نبرد نهایی در باب الاصطخر (منطقه ای در نزدیکی شیراز) رخ می دهد و در اینجا یاران شعیب پیروز می شوند. زرتشت نیر دقیقا" همین را پیش بینی نموده است.
ضمنا" برخی از ابیات کاملا" تحریف شده اند خصوصا" بیت ظهور دجال از اصفاهان(دجال از این شهر ظهور می کند و 10 هزار نیروی یهودی وی را پشتیبانی می کنند) !
Junior Poster
Junior Poster
نمایه کاربر
پست: 137
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۸۵, ۹:۵۴ ب.ظ
سپاس‌های دریافتی: 4 بار

پست توسط PASARGAD »

majidjon13,

منظور شما از انقلاب استعماری؟؟؟؟ :? :? :?
Major
Major
پست: 422
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۳۰ مهر ۱۳۸۵, ۱۲:۰۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 50 بار
سپاس‌های دریافتی: 181 بار

پست توسط zector »

چه استعماری و چه غیر استعماری ، شعیب بن صالح از مشرق قیام میکند و شهرهای ما را فتح خواهد کرد!
قفل شده

بازگشت به “ساير گفتگوها”