25 مرگ عجيب در دنيا

در اين بخش ميتوانيد درباره موضوعاتي كه در انجمن براي آنها بخشي وجود ندارد به بحث و گفتگو بپردازيد

مدیران انجمن: رونین, Shahbaz, MASTER, MOHAMMAD_ASEMOONI, شوراي نظارت

ارسال پست
Novice Poster
Novice Poster
نمایه کاربر
پست: 96
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۱۲ فروردین ۱۳۸۶, ۲:۲۲ ب.ظ
سپاس‌های دریافتی: 4 بار

25 مرگ عجيب در دنيا

پست توسط mqx »

امروزه انسان با توجه به پيشرفت تکنولوژي توانسته پاسخ بسياري از سوالات خود را به دست آورد. اما يکي از مواردي که هنوز در پرده ابهام قرار دارد و سوالات بسياري را در اذهان پير و جوان و در واقع همه انسان ها به وجود مي آورد پديده «مرگ» است. حتما شما هم اين ضرب المثل قديمي و معروف را شنيده ايد که «مرگ شتري است که در خانه همه مي خوابد.» در اين مطلب اصلا قرار نيست مرگ را از منظر فلسفي و يا عرفاني مورد بررسي قرار دهيم بلکه قرار است عجيب ترين و شگفت آورترين مرگ ها را که در طول تاريخ براي افراد مختلف رخ داده بيان کنيم:
آرنولد بنت: داستان نويس انگليسي(1867،1931) وي براي آنکه ثابت کند آب شهر پاريس از نظر بهداشتي کاملا سالم است، يک ليوان از آن را خورد و در اثر تيفوئيد ناشي از آن در گذشت!
آگاتوکلس:(خودکامه سراکيوز 361، 289 ق.م) در اثر قورت دادن خلال دندان خفه شد.
آلن پينکرتون:(موسس آژانس کارآگاهي آمريکا 1819، 1884) هنگام نرمش صبحگاهي به زمين خورد و زبانش لاي دندان ماند و زخم شد و در اثر قانقارياي ناشي از اين زخم درگذشت.
آيزادورا دانکن:(رقاص آمريکايي 1878، 1927) هنگامي که در اتومبيل بود، شال گردن بلندش به چرخ عقب اتومبيل گير کرد و گردنش شکست و خفه شد.
اسکندر کبير:(پادشاه مقدوني 356 ،323 ق.م) به دنبال دو روز ميگساري و عياشي در اثر تب درگذشت.
الکساندر:(پادشاه يونان 893،1 1920) يک ميمون خانگي گازش گرفت و در اثر عفونت خون در گذشت.
تامس آت وي:(نمايشنامه نويس انگليسي 1652، 1685) مرد فقيري بود. به دنبال روزها گرسنگي سرانجام يک گيته به دست آورد و با آن يک دست پيچ گوشت خريد و از شدت ولع همان لقمه دهان پرکن اول گلو گيرش شد و خفه اش کرد!
تامس مي:(مورخ انگليسي 595،1 1650) بر اثر بلعيدن غذاي زيادي، خفه شد.
جان وينسون:(ماجرا جوي بريتانيا 1557، 1629) وي در 72 سالگي از اسب به زمين افتاد و ميخي وارونه بر زمين افتاده بود، در سرش فرو رفت.
جروم ناپلئون بناپارت:(آخرين بناپارت آمريکايي 1878، 1945) در سنترال پارک نيويورک، پايش به زنجير سگ زنش گرفت و افتاد و در اثر زخم هاي حاصله در گذشت.
جورج دوک کلارنس:(انگليسي 1449،1478) به دستور برادرش ريچارد سوم در خمره شراب خفه شد.
جيمز داگلاس ارل مورتون:(1525،1581) بوسيله دستگاهي شبيه گيوتين که خودش آن را به اسکاتلنديان معرفي کرده بود، سر بريده شد.
رودولفوني يرو:(ژنرال مکزيکي 1880، 1917) اسبش در شن روان گرفتار شد و سنگيني طلاهايي که به همراه داشت باعث فرو رفتن به درون ماسه شد.
زئوکسيس:(نقاش يونان قرن پنجم ق.م) به تصويري که از يک ساحره پير کشيده بود آنقدر خنديد که يکي از رگ هايش پاره شد و مرد!
ژراردونرال:(نويسنده فرانسوي 1808 ،1855) با بند پيشبند، خودرا از تير چراغ برق خيابان حلق آويز کرد.
فرانسيس بيکن:(1561،1626) براثر گرفتاري در يک سرماي ناگهاني گرفتار شد و درگذشت.
فالک فيتز وارن چهارم:(بارون انگليسي 1230، 1264) در بازگشت از يک جنگل، اسبش در باتلاق افتاد و فالک که زره پوشيده بود، در درون زره اش خفه شد.
کلاديوس اول:(امپراتور روم 54 ب م. 10 ق.م) با يک پر آغشته به سم خفه شد.
کنت اريک مگنوس آندرئاس هرس ستنبورگ:(1860، 1895) اين انگليسي در اثر خشم ناشي از مستي، با سيخ بخاري به دوستش حمله کرد، اما خودش توي بخاري افتاد و سوخت.
گريگوري يفيموويچ راسپوتين:(1871،1916) وزنه اي به بدنش بستند و در رود نوا غرقش کردند.
لايونل جانسن:(شاعر انگليسي 1867 ،1902) از روي چهارپايه پشت بار به زمين افتاد و در اثر زخمهاي حاصله در گذشت.
لنگي کالير:(کلکسيونر آمريکايي 1886،1947) در خانه خود و در تله اي مهلک درگذشت. تله را براي دستگيري دزدان کار گذاشته بود.
مارکوس ليسينيوس کراسوس:(سياستمدار رومي 115، 53 ق.م) اين رهبر بدنام و صراف رمي به دست سربازان پارتي با ريختن طلاي مذاب در حلقش درگذشت.
هنري اول:(پادشاه انگليسي 1068،1135) در اثر افراط در خوردن مارماهي دچار ناراحتي روده شد و مرد.
يوسف اشماعيلو:(کشتي گير ترک) بر اثر سنگيني طلاهايي که به کمرش بسته بود در دريا غرق شد. چون نتوانست به راحتي شنا کند.
آدم ها دو دسته اند: اونايي که اسلحه دستشونه و اونايي که زمين رو ميکنن (کيلينت ايستوود در فيلم خوب بد زشت)
ارسال پست

بازگشت به “ساير گفتگوها”