دروغهای اینترنتی

در اين بخش ميتوانيد درباره موضوعاتي كه در انجمن براي آنها بخشي وجود ندارد به بحث و گفتگو بپردازيد

مدیران انجمن: رونین, Shahbaz, MASTER, MOHAMMAD_ASEMOONI, شوراي نظارت

Major I
Major I
پست: 5234
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1747 بار
سپاس‌های دریافتی: 4179 بار
تماس:

دروغهای اینترنتی

پست توسط ganjineh »

همواره خبر های داغ و جنجالی ، مخاطب فراوانی در اینترنت داشته
آیا تا بحال در مورد صحت خبری هم که میخوانید اندیشیده اید؟

البته تمامی اینها رو طی جستجوی یکی ار سایتها به نام اندیشه ها پیدا کردم و برایم جالب بود که اینجا هم بیاورم تا دوستان ببینند .
در ضمن تمامی اینها نقل قول و مورد تایید من به طور یقین نیستند و ممکن است بعضی ها یا دروغ و یا قدیمی باشند :-o

بهتر است بدون مقدمه چینی نمونه هایی را مرور کنیم...
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
Major I
Major I
پست: 5234
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1747 بار
سپاس‌های دریافتی: 4179 بار
تماس:

پست توسط ganjineh »

تصویر

در تاريخ 29 فروردين امسال عده‌اي از زنان محجبه در اعتراض به بدحجابي در مقابل مجلس تجمع كردند.
خبرگزاري مهر عكس‌هايي از اين تجمع و حواشي آن تهيه كرد.
متن تصوير پلاكارد يكي از اين عكس‌ها دستكاري شده
و به اين جمله تغيير يافت:
«صيغه شيرين‌ترين لذتي است كه نصيب زن مسلمان مي‌شود»!
و به فاصله كمتر از چند روز در صدها سايت و وبلاگ منتشر شد.
بسياري آن را در سايت و وبلاگ خود به كار برده
و تفسيرهاي متعدد مذهبي و سياسي نيز از آن ارائه دادند.
تا جايي كه حتي سعيد ابوطالب نماينده تهران نيز جوگير شده و در مجلس در مورد آن عكس جنجال به پا كرد!
هنوز در برخي كليپ‌هاي شبكه‌هاي ماهواره‌اي فارسي‌زبان اين تصوير تحريف‌شده را به عنوان عكسي مستند از رويدادهاي ايران به كار مي‌برند.

كاربراني كه با يك نرم‌افزار خوشنويسي نظير چليپا يا كلك كار كرده باشند يا حداقل قواعد خوشنويسي را بدانند در اولين نگاه و به سادگي متوجه جعل ناشيانه‌ي نوشته مي‌شوند. مخصوصاً چليپا و نامه‌نگار و بسياري نرم‌افزارهاي خوشنويسي ديگر كه فاصله‌گذاري نامناسب نقطه‌هاي آن به خوبي مشهود است.
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
Major I
Major I
پست: 5234
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1747 بار
سپاس‌های دریافتی: 4179 بار
تماس:

پست توسط ganjineh »

تصویر

با انعكاس خبر عمليات ساخت سد سيوند در منطقه تنگه‌بلاغي و نزديك بناهاي تاريخي استان فارس
و نزديك شدن زمان آبگيري آن،
موضع‌گيري‌هاي بسياري از سوي معترضين در سايت‌ها و شبكه‌هاي مختلف ماهواره‌اي انجام پذيرفت
و تومارهاي بسياري نيز در اعتراض به اين عمل نوشته شد.
در روزهاي اخير رندي تصاوير دستكاري شده‌ي فوق را
با ذكر اين خبر كه پاسارگاد و مقبره كوروش زير آب رفته است
در اينترنت منتشر نمود كه ادامه‌ي ماجرا را مي‌توان حدس زد!
در اين خبر كه توسط گروهي اينترنتي با عنوان ايران عشق تكثير شده آمده است:
«اكنون خبري داريم كه دل هر ايراني عاشق و وطن دوستي را خشمگين و برافروخته مي‌سازد! چندي پيش سد سيوند در حال آبگيري بود كه با اين كار پاسارگاد، آرامگاه كوروش كبير، اين بزرگ‌مرد آريايي به زير آب مي‌رود. و اكنون اين اتفاق افتاده است. سد آبگيري شده و آرامگاه كوروش كبير و بخش بزرگي از پاسارگاد در حال فرو رفتن به زير آب است».

توضيح اين كه سد سيوند تا اين لحظه هنوز به مرحله‌ي آبگيري نرسيده است!
هر دو يعني هم متن و هم عكس‌ها در اين خبر فريب‌آميز هستند.
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
Major I
Major I
پست: 5234
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1747 بار
سپاس‌های دریافتی: 4179 بار
تماس:

پست توسط ganjineh »

تصویر

قضيه‌ي مسخ دختر هلندي به دليل اهانت به قرآن‌خواني مادرش،
از مشهورترين هوكس‌هاي مذهبي در اينترنت ايراني است كه در سال گذشته اتفاق افتاد.
تصوير واقعي مربوط به مجسمه‌اي ساخته پاتريشيا پيچي‌نيني و از جنس سيليكون و كائوچو و طرحي ژنتيكي در مورد تكامل حيوانات است كه در نمايشگاه آثار وي به نمايش درآمده و از آن عكس گرفته شده است.
يك سايت سرگرمي تركي آن را نقل كرده
و خبرگزاري آفتاب كه بعداً صحت اين خبر را رد كرد، آن را با تيتر «مسخ به خاطر توهين به قرآن» منعكس و به زودي در صدها سايت و نشريات مختلف تكثير شده و حتي به تعداد زياد از آن فتوكپي و تصوير تهيه و در محافل و شهرهاي مذهبي توزيع شد.
خود عكس اصيل بوده و هيچ گونه دستكاري در آن رخ نداده است. اين خبر ضميمه‌ي آن است كه موجب ايجاد اين ذهنيت و باور شده است.
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
Major I
Major I
پست: 5234
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1747 بار
سپاس‌های دریافتی: 4179 بار
تماس:

پست توسط ganjineh »

تصویر

اگر چه اين قضيه‌ي برج ميلاد در آستانه نوروز 74 منشاء مطبوعاتي دارد
اما در اينترنت نيز به دليل انعكاس آن در سايت روزنامه شرق
در همان ساعت‌هاي اوليه به ويژه از سوي برخي سايت‌ها و وبلاگ‌هاي خارج از كشور
كه از قضيه‌ي شوخي نوروزي شرق اطلاع نداشتند
و به محتواي طنزآميز آن دقت نكرده بودند
با واكنش‌هاي بعضاً تند سياسي عليه بي‌كفايتي مسؤولين نظام ايران مواجه شد!

چون چند روزي نيز به نوروز مانده بود،
اين شبهه براي افراد بيشتر به وجود مي‌آمد كه خبر واقعي است.
اتكاي مطلق به اينترنت و در واقع روزنه‌ي شيشه‌اي مانيتور
به عنوان تنها منبع خبرگيري نيز از آسيب‌هاي جدي يك رسانه به شمار مي‌رود.
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
Major I
Major I
پست: 5234
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1747 بار
سپاس‌های دریافتی: 4179 بار
تماس:

پست توسط ganjineh »

تصویر
مدتي پيش تصوير اين نامه در برخي از سايت‌ها و وبلاگ‌ها منتشر شد و طبق معمول! برخي آن را باور كرده و در وب‌سايت‌ها و وبلاگ‌هاي خود به آن اشاره كردند. در اين نامه، متني آمده مبني بر ماموريت دادن فلاحيان وزير اسبق اطلاعات به محمود احمدي‌نژاد براي اعدام انقلابي جمعي از زندانيان. جعلي بودن نثر آن كه از اساس مشخص است. بعد هم نامه‌هاي اداري در آن تاريخ معمولاً با ماشين‌تحرير تايپ مي‌شد اما اين نامه فونتش «زر سياه» است و مربوط به تايپ كامپيوتري است. يعني در آن تاريخ نرم‌افزارهاي فارسي موسوم به نشر روميزي نظير زرنگار با اين گستردگي وجود نداشت و بعد از آن سال بود كه نشر روميزي كامپيوتري و فارسي توسعه يافت. گذشته از آن اصلاً چه كسي در ايران مي‌داند «فرماندهي محترم جنگ‌هاي نامنظم»! چه صيغه‌اي است و چه سمتي است!؟ اصلاً آن 702 نفر قبلي (و آن 4۶۰ يا 260 نفر!؟) چه كساني بوده‌اند كه اين حجم وسيع اعدام در آن سال هيچ سابقه‌اي و سر و صدايي نداشته است!؟ اين يكي از ناشيانه‌ترين هوكس‌هاي بررسي شده بود.
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
Major I
Major I
پست: 5234
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1747 بار
سپاس‌های دریافتی: 4179 بار
تماس:

پست توسط ganjineh »

تصویر

مدتي اين عكس نيز به عنوان عكسي از تهران كه پشت‌بام‌هاي آن را انبوهي از ديش‌هاي ماهواره پوشانده در سايت‌ها و حتي برخي مطبوعات ديده مي‌شد. در نگاه اول به خاطر بافت ساختمان‌ها به نظر مي‌رسد واقعاً تهران باشد اما عكس ظاهراً تصوير شهري در لبنان است.
خود عكس واقعي است. خبر غيرواقعي ضميمه و تيتر آن اين گونه القا كرده كه اينجا زاويه‌اي از تهران است.
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
Major I
Major I
پست: 5234
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1747 بار
سپاس‌های دریافتی: 4179 بار
تماس:

پست توسط ganjineh »

تصویر

نامه‌هاي موسوم به نامه‌هاي عمر و يزدگرد سوم
كه در مدت‌‌هاي اخير بارها در سايت‌هاي مختلف
و با ورژن‌هاي نوشتاري مختلف نيز بارها دست به دست و اي‌ميل به اي‌ميل! گشته
از آن نوع هوكس‌هاي مشهور مدت‌هاي اخير به شمار مي‌رود.
غير از جعلي بودن متن نامه‌ها كه اينجا به آن اشاره شده،
به طور كلي وجود چنين نامه‌هاي در موزه‌ي لندن هرگز تاييد نشده است.
1- در دانشنامه بزرگ بریتانیکا [External Link Removed for Guests] اثری از این نامه ها نیست.
2- در دانشنامه بزرگ انکارتا [External Link Removed for Guests] اثری این نامه ها نیست.
3- در موزه لندن [External Link Removed for Guests] اثری از این نامه ها نیست.
4- در سایت [External Link Removed for Guests] که از معتبرترین سایت های تاریخی می باشد اثری از این نامه ها نیست.
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
Major I
Major I
پست: 5234
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1747 بار
سپاس‌های دریافتی: 4179 بار
تماس:

پست توسط ganjineh »

بررسی یکی دیگر از نوشته های جعلی...

گرچه نمیتوان این را به حساب دروغهای اینترنتی گذاشت ولی میتوان اوج جعل را و پذیرفتن جعلیات را در ایران دید!!!!

نامه چارلی چاپلین به دخترش!!!!!!!!

کمتر کسي پيدا مي شود که نامه تاريخي چارلي چاپلين به دخترش را نخوانده باشد.
« دخترم جرالدين ! اينجا شب است. همه سربازان بي سلاح خفته اند...» نامه اي که حداقل به سه زبان زنده دنيا ترجمه شد و سي سال دست به دست چرخيد.
در مراسم رسمي و نيمه رسمي بارها و بارها از پشت ميکروفن خوانده شد و مردم کوچه و بازار با هر بار خواندن آن به لبخند غمناک چاپلين انديشيدند که جهاني از معنا را در خود نهفته داشت. اگر بعد از اين همه سال به شما بگويند اين نامه جعلي است چه مي گوييد؟ ؟؟؟

فرج الله صبا نويسنده و روزنامه نگار کهنه کاري است. او سال ها در عرصه مطبوعات فعاليت داشته و امروز ديگر از پيشکسوتان اين عرصه به شمار مي رود. داستان اين سوءتفاهم که به قول خودش يک نوع خرافه روزنامه نگاري است ، براي نخستين بار نيست که از زبان او روايت مي شود اما اميدوار است که آخرين بار باشد. آخر حالا سي سالي مي شود که چاپلين وبال گردن او شده است.

صبا میگوید:
«سي و چند سال پيش در مجله روشنفکر تصميم گرفتيم به تقليد فرنگي ها ما هم ستوني راه بيندازيم که در آن نوشته هاي فانتزي به چاپ برسد. بهرحال مي خواستيم طبع آزمايي کنيم. اين شد که در ستوني هر هفته نامه هايي فانتزي به چاپ مي رسيد. آن بالا هم سرکليشه «فانتزي» تکليف همه چيز را روشن مي کرد. بعد از گذشت يکسال ديدم مطالب ستون تکراري شده. يک روز غروب به بچه ها گفتم مطالب چرا اينقدر تکراري اند. گفتند: اگر زرنگي خودت بنويس! خب ، ما هم سردبير بوديم. به رگ غيرت مان برخورد و قبول کرديم. رفتم توي اتاق سردبيري و حيران و معطل مانده بودم چه بنويسم که ناگهان چشمم افتاد به گراوري که روي ميزم بود و در آن عکس چارلي چاپلين و دخترش چاپ شده بود. همان جا در دم در اتاق را بستم و نامه اي از قول چاپلين به دخترش نوشتم. از آن طرف صفحه بند هم مدام فشار مي آورد زود باش بايد صفحه ها را ببنديم. آخر سر هم اين عجله کار دستش داد و کلمه فانتزي از بالاي ستون افتاد. همين شد باعث گرفتاري من طي اين همه سال».



خود نامه :
"دخترم، این جا شب است. یک شب نوئل، در قلعه کوچک من همه این سپاهیان بی سلاح خفته اند و برادر و خواهرت و حتی مادرت. به زحمت توانستم بی آنکه این پرندگان خقته را بیدار کنم ، خودم را به این اتاق کوچک نیمه روشن ، به این اتاق پیش از مرگ برسانم. من از تو بسی دورم، خیلی دور، اما چشمانم کور باد اگر یک لحظه تصویر تو را از چشم خانه من دور کنند. تصویر تو آنجا روی میز هم هست. تصویر تو اینجا روی قلب من نیز هست.
اما تو کجایی؟ آنجا در پاریس افسونگر بر روی آن صحنه پر شکوه تاتر شانزه لیزه هنر نمایی می کنی! این را می دانم و چنان است که گویی در این سکوت شبانگاهی ، آهنگ قدم هایت را می شنوم و در آن ظلمات زمستانی ، برق ستارگان چشمانت را می بینم. شنیده ام نقش تو در این نمایش پر نور و پر شکوه ، نقش آن شاهدخت ایرانی ست که اسیر تاتارها شده است. شاهزاده خانم باش و بمان. ستاره باش و بدرخش، اما اگر قهقهه تحسین آمیز تماشاگران ، عطر مستی آور گل هایی که برایت فرستاده اند، تو را فرصت هوشیاری داد، در گوشه ای بنشین و نامه ام را بخوان و به صدای پدرت گوش فرادار.
من پدر توهستم ژرالدین. من چارلی چاپلین هستم. وقتی بچه بودی شب های دراز بر بالینت نشستم و برایت قصه ها گفتم. قصه زیبای خفته در جنگل، قصه اژدهای بیدار در صحرا. خواب که به چشمانم می امد طغنه اش می زدم. و می گفتمش برو در رویای خفته ام. رویا می دیدم ژرالدین. رویای فردای تو. رویای امروز تو. دختری می دیدم پری روی ، فرشته ای می دیدم در آسمان که می رقصید و می شنیدم تماشاگران که می گفتند دختره را می بینی ؟! این دختر همان دلقک پیره! اسمش یادته؟چارلی؟ آره من چارلی هستم! من دلقک پیری بیش نیستم! امروز نوبت توست. من با آن شلوار گشاد پاره پاره رقصیدم و تو در جامه حریر شاهزادگان می رقصی. این رقص ها و بیشتر از آن صدای کف زدن های تماشاگران گاه تو را به آسمان ها خواهد برد. برو! آنجا هم برو! اما گاهی نیز بر روی زمین بیا و زندگی مردم را تماشا کن. زندگی آن رقاصان دوره گرد کوچه های تاریک را که با شکم گرسنه می رقصند و با پاهایی که از بینوایی می لرزد. من یکی از اینان بودم ژرالدین! در آن شب ها، در آن شبهای افسانه ای کودکی که تو با لالایی قصه های من به خواب می رفتی، من باز بیدار می ماندم. در چهره تو می نگریستم. ضربان قلبت را می شمردم و از خود می پرسیدم :چارلی! آیا این بچه گربه تو را نخواهد شناخت؟ تو مرا نمی شناسی ژرالدین! در آن شب های دور ، قصه ها با تو گفتم، اما قصه خود را هرگز نگفتم. این داستانی شنیدنی ست. داستان آن دلقک گرسنه ای که در پست ترین محلات لندن آواز می خواند و می رقصید و صدقه جمع می کرد. این داستان من است. من طعم گرسنگی را چشیده ام. من درد بی خانمانی را کشیده ام. و از این ها بیشتر من رنج حقارت آن دلقک دوره گرد را که اقیانوسی از غرور در دلش موج می زند ، اما سکه صدقه رهگذر خودخواهی ان را می خشکاند احساس کرده ام. با این همه من زنده ام و از زندگان پیش از آنکه بمیرند نباید حرفی زد. داستان من به کار تو نمی آید. از تو حرف بزنیم. به دنبال نام تو نام من هست، چاپلین! با همین نام چهل سال بیشتر، مردم روی زمین را خندانده ام و بیشتر از آنچه انها خندیده اند خود گریسته ام، ژرالدین! در دنیایی که تو زندگی می کنی ، تنها رقص و موسقی نیست.
نیمه شب هنگامی که از سالن پر شکوه تاتر بیرو ن می آیی ، آن تحسین کنندگان ثروتمند را یکسره فراموش کن. اما حال آن راننده تاکسی که تو را به منزل می رساند بپرس. حال زنش را هم بپرس. و اگر زنش آبستن بود و اگر پولی هم برای خرید لباسهای بچه اش نداشت، پنهانی پولی در جیب شوهرش بگذار!
به نماینده خودم در بانک پاریس دستور دادهام، فقط این نوع خرج های تو را بی چون و چرا قبول کند. اما برا ی خرج های دیگرت باید صورت حساب بفرستی.
گاه به گاه با اتوبوس یا مترو شهر را بگرد. مردم را نگاه کن. زنان بیوه و کودکان یتیم را نگاه کن. و دست کم روزی یک بار با خود بگو:« من هم یکی از آنان هستم.» بله تو یکی از آنان هستی دخترم نه بیشتر!
هنر پیش از آنکه دو بال پرواز به انسان بدهد ، اغلب دو پای او را نیز می شکند. وقتی به آنجا رسیدی که یک لحظه خود را برتر از تماشاگران خویش بدانی، همان لحظه صحنه را ترک کن و با اولین تاکسی خودت را به حومه پاریس برسان. من آنجا را خوب می شناسم . از قرن ها پیش آنجا گهواره کولیان بوده است. در آنجا رقاصه هایی مثل خودت را خواهی دید. زیباتر از تو. چالاک تر از تو. و مغرور تر از تو. آنجا از نور کور کننده نور افکن های تاتر شانزه لیزه خبری نیست. نور افکن رقاصان کولی ، تنها نور ماه است. نگاه کن. خوب نگاه کن. آیا بهتر از تو نمی رقصند؟! اعتراف کن دخترم! همیشه کسی هست که بهتر از تو می رقصد. بهتر از تو می زند . و این را بدان که در خانواده چارلی ، هرگز کسی آن قدر گستاخ نبوده است که به یک کالسکه ران یا یک گدای کنار ورد سن ناسزایی بگوید .
من خواهم مرد و تو خواهی زیست. امید من آن است که هرگز در فقر زندگی نکنی. همراه این نامه یک چک سفید برایت می فرستم. هر مبلغی که می خواهی بنویس و بگیر. اما همیشه وقتی دو فرانک خرج می کنی با خود بگو سومین سکه مال من نیست. این باید مال یک گمنامی باشد که امشب به یک فرانک نیاز دارد. جست و جویی لازم نیست این نیازمندان گمنام را اگر بخواهی همه جا خواهی یافت. اگر از پول و سکه با تو حرف می زنم برای آن است که از نیروی فریب و افسون این بچه های شیطان ، خوب آگاهم. من زمانی دراز در سیرک می زیسته ام. و همیشه و هر لحظه به خاطر بنر بازانی که از ریسمانی بس نازک راه می روند نگران بوده ام. اما این حقیقت را با تو بگویم دخترم، مردمان روی زمین استوار، بیشتر از بند بازان روی ریسمان سقوط می کنند. شاید شبی درخشش گران بهاترین الماس این جهان تو را فریب دهد. آن شب این الماس بر گردن همه می درخشد.
اما اگر روزی دل به آفتاب چهره مردی بستی ، با او یک دل باش. به مادرت گفته ام در این باره برایت نامه ای بنویسد. او عشق را بهتر از من می شناسد. او برای تعریف یک دلی شایسته تر از من است.
کار تو بس دشوار است. این را می دانم. به روی صحنه جز تکه ای حریر نازک چیزی بدن تو را نمی پوشاند. به خاطر هنر می توان عریان روی صحنه رفت. و پوشیده تر و پاکیزه تر بازگشت. اما هیچ کس و هیچ چیز دیگر در این دنیا نیست که شایسته آن باشد که دختری ، ناخن پای خود را به خاطر آن عریان کند. برهنگی بیماری عصر ماست. من پیر مردم و شاید حرف های خنده آور می زنم. اما به گمان من ، تن عریان تو باید مال کسی باشد که روح عریانش را دوست می داری . بد نیست اگر اندیشه تو در این باره مال ده سال پیش باشد. مال دوران پوشیدگی . نترس ! این ده سال تو را پیر نخواهد کرد. به هر حال امیدوارم تو آخرین کسی باشی که تبعه جزیره لختی ها می شود.
می دانم که پدران و فرزندان همیشه جنگ جاودانی بایکدیگر دارند. با اندیشه های من جنگ کن دخترم.من از کودکان مطیع خوشم نمی آید.با این همه پیش از آنکه اشک های منِ این نامه را تر کند می خواهم یک امید به خود بدهم. امشب شب نوئل است. شب معجزه است و امیدوارم معجزه ای رخ دهد تا تو آنچه را که من به راستی می خواستم بگویم دریافته باشی. چارلی دیگر پیر شده است.
ژرالدین! دیر یا زود باید به جای آن جامه های رقص، روزی هم لباس عزا بپوشی و بر سر مزار من بیایی. من حاضر به زحمت تو نیستم. تنها گاهگاهی چهره خود را در آیینهای نگاه کن. آنجا مرا نیز خواهی دید. خون من در رگ های توست. و امیدوارم حتی آن زمان که خون در رگ های من می خشکد، چارلی را ، پدرت را، فراموش نکنی. من فرشته نبودم. اما تا آنجا که در توان من بود، تلاش کردم تا آدم باشم. تو نیز تلاش کن که حقیقتا آدم باشی. رویت را می بوسم."
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
Major I
Major I
پست: 5234
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1747 بار
سپاس‌های دریافتی: 4179 بار
تماس:

پست توسط ganjineh »

بررسی یک دروغ دیگر...
(روز جهانی کوروش کبیر!)

یکی دو سالی است که در سایتها و وبلاگها و ...
روز 29 اکتبر (7 آبان) را " روز جهانی کوروش " نامیده اند...
که از طرف سازمان ملل این روز به عنوان "روز جهانی کوروش "
یا در برخی دیگر از سایتها به عنوان "روز جهانی حقوق بشر کوروش"
یا مانند اینها نامیده اند!
منتشر کنندگان چنین خبری هیچگاه نیاز ندیدند که سند این خبر را
به مردم نشان دهند...
که کجا سازمان ملل چنین تصمیمی گرفته
یا در کدام تقویم سازمان ملل چنین روزی قرار گرفته
و چرا غیر از ما ایرانیان کس دیگری از آن مطلع نیست؟؟؟

پس از مدتی که سایتها و نشریات و... از دروغ بودن این ادعا مطلع شدند
نام سازمان ملل را از سایت خود حذف و نام "نهادهای بین المللی "
یا " دوستداران حقوق بشر" بر آن نهادند!!!!!
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
Major I
Major I
پست: 5234
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1747 بار
سپاس‌های دریافتی: 4179 بار
تماس:

پست توسط ganjineh »

جعل در منشور حقوق بشر کوروش!!!!!!! ...

اگر برای جستجوی منشور حقوق بشر کوروش کمی وقت بگذارید
به نکات جالبی بر میخورید...
در سایتهای مختلف و وبلاگها نوشته ای را منتسب به کوروش و
به نام منشور حقوق بشر او جا زده اند
که گویا جعل است!!!!

نوشته اینگونه آغاز میشود:
" «اینک که به یاری مزدا تاج سلطنت ایران و بابل و کشورهای جهات اربعه را به سر گذاشته‌ام . . .»

ناشران و نویسندگان سایتها و وبلاگها و ... توضیحی ندادند که ...
چه کسی این متن را ترجمه کرده؟
چه کلماتی آسیب دیده اند؟
بین چه کلماتی در بین کارشناسان اختلاف نظر است ؟
چرا در میان هیچ یک از آثار پژوهشگران و دانشمندان این متن را نمیتوانیم ببینیم؟
آیا این کتیبه ای غیر از منشور حقوق بشر است؟
این کتبیه کجا نگهداری میشود؟
و سوالات بسیار دیگر...
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
Major I
Major I
پست: 5234
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1747 بار
سپاس‌های دریافتی: 4179 بار
تماس:

پست توسط ganjineh »

بررسی جعلیات و شایعات در مورد "سد سیوند" !!!

اگر اخبار مربوط به سد سیوند را دنبال کرده باشید به ادعاهای جالبی برمیخوریم ...

1- تخریب و یا زیر آب رفتن تخت جمشید
2- تخریب و یا زیر آب رفتن پاسارگاد
3- تخریب و یا زیر آب رفتن قبر کوروش
4- و...

واقعیت اینست که هیچ کدام از این اتفاقها نمی افتد ....


اکنون گفتگوها و اعتراض‌ها، بر احتمال آسیب ‌دیدگی آرامگاه کورش
بر اثر رطوبت حاصله از دریاچه سد سیوند متمرکز شده است.
این نگرانی نادرست است.
رطوبت حاصله از دریاچه سد سیوند به هر اندازه که باشد،
نمی‌تواند کمترین آسیبی به آرامگاه و دیگر بناهای سنگی پاسارگاد وارد کند.
سنگ‌های بکار رفته در ساخت پاسارگاد از جنس «کلسیت»(CaCo3) هستند
که یکی از سنگ‌های آهکی بوده
و از کربنات کلسیم تشکیل شده‌اند.
سنگ‌های آهکی از منشأ آلی و در زیر دریاها با یاری صدفدارانی که کلسیم موجود در آب را جذب می‌کنند، بوجود آمده‌اند.
این سنگ‌ها، خود میلیون‌ها سال در زیر آب بوده‌‌ و در برابر رطوبت پایدار هستند. گل‌سنگ‌های ایجاد شده بر بدنه سنگ‌ها، یک همزیستی میان جلبک و گونه‌ای قارچ است که تشکیل گل‌سنگ «اومـبـیـلـیـکِـیـر» (Umbilicaire) را بر سطح بیرونی سنگ و بدون تأثیر مخرب بر آن را می‌دهد.
این گل‌سنگ‌ها، ورقه‌ای نازک با دامنه رنگی از خاکستری روشن تا نارنجی و سبز هستند و هم‌اکنون نیز به فراوانی بر بدنه آرامگاه کورش و دیگر سنگ‌نگاره‌های پاسارگاد و تخت جمشید دیده می‌شوند.
سالم‌ماندن آثار سنگی بسیار فراوان دیگری که در مناطق حاره و پرباران،
مانند تایلند، کامبوج، آمریکای لاتین، هندوستان و نواحی دیگر واقع بوده
و متوسط رطوبت جوی بسیار بیشتری را دارا هستند، نشانه دیگری از مقاومت سنگ‌ها در شرایط مرطوب است.
هر چند که رطوبت اندک ناشی از سد سیوند به هیچوجه قابل مقایسه با رطوبت فراوان آن مناطق نیست.
در ایران نیز، سالم‌ماندن آثار سنگی «ایلان داغی» در مشکین‌شهر، کتیبه نَشتبان در جنوب قله سبلان، سنگ‌نگاره و سنگ‌نبشته داریوش بزرگ در بیستون،
و نمونه‌های بسیار دیگری که در نواحی پررطوبت‌تر واقع شده‌اند، نشانه‌ای از پایداری آثار سنگی در برابر رطوبت است.
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
ارسال پست

بازگشت به “ساير گفتگوها”