عشق يعني چي؟

در اين بخش ميتوانيد درباره موضوعاتي كه در انجمن براي آنها بخشي وجود ندارد به بحث و گفتگو بپردازيد

مدیران انجمن: MOHAMMAD_ASEMOONI, رونین, Shahbaz, MASTER, شوراي نظارت

Captain I
Captain I
نمایه کاربر
پست: 1378
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۶ فروردین ۱۳۸۷, ۱۲:۱۰ ب.ظ
محل اقامت: شهرکرد
سپاس‌های ارسالی: 4214 بار
سپاس‌های دریافتی: 8330 بار

پست توسط FREE MAN »

]
خداييش نمي خوام نمک رو زخمتون بپاشم
نقل قول:

حالا چه کاری از دست من بر میاد ؟


اما من هم يک بار به کسي همچين حرفي رو زدم اما توقع داشتم بازم بياد جلو
من نه همه از آدم هايي که براي خواسته شون تلاش مي کنن خوششون مياد شما هم اگر واقعا دوستش داشتين بايد بازم تلاش مي کردين

اگه دوستش داشتين چرا اينو بهش گفتين؟؟ :-x :-x :? :? :?
زنده بودن حرکتی افقی است از گهواره تا گور و زندگی کردن حرکتی عمودی است از زمین تا آسمان
[FONT=Tahoma, Tahoma, Tahoma, Tahoma, Tahoma][HIGHLIGHT=#fef8e0]انسان ها دو دسته اند: آن هایی که بیدارند در تاریکی و آن هایی که خوابند در   
Captain II
Captain II
نمایه کاربر
پست: 4390
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۴, ۱:۱۴ ب.ظ
محل اقامت: کرج پلاک 43!
سپاس‌های ارسالی: 6707 بار
سپاس‌های دریافتی: 12102 بار
تماس:

پست توسط Mohammad 1985 »

fereshteh blue نوشته شده:خداييش نمي خوام نمک رو زخمتون بپاشم
حالا چه کاری از دست من بر میاد ؟

اما من هم يک بار به کسي همچين حرفي رو زدم اما توقع داشتم بازم بياد جلو
من نه همه از آدم هايي که براي خواسته شون تلاش مي کنن خوششون مياد شما هم اگر واقعا دوستش داشتين بايد بازم تلاش مي کردين

خوب فکر کنم طبیعت دختر این جوری باشه که اینجوری جواب میدن ! اون لحظه فکر کردم این باید قلبش از سیمان یا همچین چیزی باشه ! البته چون من واقعا صادقانه حرفمو زدم فکر کردم اونم همین نظر رو داره ولی دختر ها باید مطمعن بشن که طرف راست میگه وگرنه هر کس بیاد بگه من از شما خوشم اومده و دختره هم بگه منم همینطور و تموم شد ! چون ما قبلا هم دیگر رو میشناختیم و من مدتها بود ازش خوشم میومد ولی تا زمانی قدرت پیدا کردم بهش بگم حدود 4 تا فکر کنم 5 ماه طول کشید
و با توجه به شوخ طبعی من بعدش به من گفت باور نمیشه تو این حرفا رو میزنی!!!!!!!!!!!!! که فکر کنم حدود یه هفته طول کشید تا تونستم واقعا صداقتم رو بهش ثابت کنم.
البته گفتم که ما بعدا به طرز فجیعی با هم خوب شدیدم هر چند کوتاه بود و زود گذشت ولی بدا بنا به دلایلی از هم جدا شدیم ! توی مدتی که با هم بودیم کم همدیگر رو میدیدیم ولی روز به روز به هم نزدیکتر می شدیم ! نمی دونم باور می کنید یا نه ولی به خدا بعضی از پستهای رنجر رو که می خوندم اشک توی چشمام حلقه می زد و دقیقا خاطراتم زنده می شد چون می دونم که چی میشکه !
به همه سياستمداران مشکوک باش.
جکسون براون
Major
Major
نمایه کاربر
پست: 854
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۴ دی ۱۳۸۶, ۶:۴۲ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 361 بار
سپاس‌های دریافتی: 834 بار

پست توسط renger »

تموم شد.
باورم نميشه. نميدونم الان دارم چي تايپ ميکنم. خيلي خسته ام. هيچ وقت تو زندگيم اينقدر خسته و مستاصل نبودم.
دلم ميخواد يه جا دراز بکشم و چشمام ببندم به گذشته ها فکر کنم. به 5 ماه پيش. به 2 اسفند 86 که براي اولين بار ديدمش.
ديروز رفتم مغازشون. تنها بود. البته 10 دقيقه قبلش رفتم 6 تا دي وي دي ازش خريدم. رفتم تو مغازه و صاف جلوش وايستادم گفتم حانم... خسته شدم. لبخند زد و گفت چرا؟ گفتم 5 ماه دارم ازتون دي وي دي ميخرم اينها همه بهونه است اين دي وي دي ها هم همه از روز اول دست نخورده خونه است. گفت چيه ميخواين حالا به من بفروشين؟ گفتم نه. گفتم من دوشنبه اومد و حرف دلم زدم شنيدين. گفت خب چي بگم؟ گفتم نميدونم هر چي خودتون صلاح ميدونيد.
باز هم خودش مشغول کرد. مکثي کرد و گفت ببينيد من با همه مشتري ها خوب برخورد ميکنم و شما و دوستتون هم پسرهاي خوب و با ادبي بودين به چشم برادري بهتون نگاه ميکردم. اينو که گفت يهو داغ شدم. دلم هري ريخت پايين. احساس ضعف ميکردم حتي نتونستن سرم بالا بيارم بهش نگاه کنم. دي وي دي هايي که دستم بود و گذاشتم رو ميز و گفتم ببخشيد ديگه مزاحمتون نميشم. گفت نه اختيار دارين ولي يه لحظه آقاي...
از مغازه زدم بيرون. دوستم که اونور خيابون منتظرم بود دويد اومد پيشم وقتي قيافم ديد فهميد چي شده. رو يه سکو نشستم سرم گرفتم تو دستام يهو بغضم ترکيد گريه کردم. نميخواستم جلوي دوستم گريه کنم به خاطر همين روم کردم به ديوار يواش يواش گريه کردم. بلند شدم بدون خداحافظي باهاش دست دادم اومدم خونه. رفتم تو اتاقم دراز کشيدم. قيافه مصومش جلوي چشمام بود ولي حرفهاش مثل پتک ميخورد تو سرم. داشتم ديوونه ميشدم. حرفهاش با کارهاش تناقض داره. وقتي دارم از جلوي مغازشون رد ميشم از داخل مغازه مستقيم نگاهم ميکنه اگه باباش و ... باشن زير چشمي ،ولي نگاه ميکنه. بعضي وقت ها ميشد که داشتم از جلوي مغازشون رد ميشدم اون هم کاري داشت ميومد بيرون از همون دور منو نگاه ميکرد و ميخنديد و وقتي بهم ميرسيديم ميخنديد سلام ميکرد. نميدونم غير قابل توصيف بايد خودتون باشين ببينين. من اشتباه ميکردم و عاشق بودم دوستم چي؟ اون شاهد بود.
نميدونم دليل حرف ديروزش چي بود. ترفند هاي زنانه يا...
نميدونم. گيجم. منگم.از خدا ارزوي مرگ دارم.
جواد جان دوست خوبم دير نوشتي. من ديروز کار خودم کردم. محمد و مسعود و بقيه دوستان از همه تون ممنونم.
نميدونم بايد چيکار کنم بايد صبر کنم يا دوباره برم جلو. دوباره نميتونم برم چون حرفي براي گفتن نمونده. نميتونم دوباره برم بگم من به شما علاقه مند شدم.
معني اين حرفش چي بود؟ يعني ديگه نيا جلو؟
Captain II
Captain II
نمایه کاربر
پست: 395
تاریخ عضویت: شنبه ۶ بهمن ۱۳۸۶, ۱۱:۴۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 425 بار
سپاس‌های دریافتی: 706 بار

پست توسط JavadRadical »

renger جان , دوست عزیز من :razz: :D

چرا انقدر به خودت سخت میگیری ؟ هنوز که هیچی نشده ! :D
تا چیزی به اسم ( نه ) نشنیدی که نباید جا بزنی :-P
اینو بدون اگر دستیابی به خیلی چیزا به همون سادگی که ما میخواستیم بود اون چیزا بعد از بدست اوردن ارزشی برامون نداشت . برای رسیدن بهش تلاش کن این سختی ها الان سخته بعدش شیرینه . یادش که میوفتی لبخند میزنی و برات جالبه که چکارها که نکردی .
الان هم اصلا نباید جا بزنی . چند روز دیگه به تنهایی برو در مغازه و ازش بخا که چند دقیقه باهم صحبت کنید . نسبت به این درخواستت هم مصمم باش .
اینو بدون این درد تنها شما نیست خیلی از جوونهای دیگه یه روزی همین دردو داشتن خیلی ها هم دارن :-) منم یه روزی داشتم تازه از نوع خیلی شدید :grin:
من یه خواهر زاده دارم که از خودم 5سال کوچکتره و بهترین دوستمه اون امریکا زندگی میکنه و مشکلی مشابه شما داره دقیقا مثل شما ولی تابحال که تسلیم نشده . یه برادر زاده هم دارم که گمان کنم تقریبا با شما هم سنه و اونهم عاشق شخصی شده ولی هنوز جرات گفتن رو پیدا نکرده .
خداهم زمانی که ادم و حوا رو خلق کرد به ادم گفت برو جلو و ناز حوا رو بکش این ویژگی زنهاست . کرامت زنها اینجوری رعایت میشه .
باور کن یه روز تموم میشه به اونی که میخای میرسی و ازش در مورد دلایل رفتارهایی که باهات قبل از ازدواج داشته میپرسی یا سوالتو منحرف میکنه یا جواب واقعی نمیده و هزار کار دیگه که تورو به جوابت نمیرسونه . هیچ وقت هم به جواب سوالت نخواهی رسید .
کم نیار درخواست باید از مرد باشه و پاسخ با مکث از زن , توکه نباید تو مکث اول جابزنی :-o
مکث من چند ماه طول کشید اما جا نزدم .
جوری رفتار کن که براش قابل اعتماد باشی و بتونه روت حساب باز کنه , لازم نیست شاهزاده با اسب سفید خالخالی راه راه باشی :D جا نزن !!!!!!!
:razz: :razz:
"time" isnt the test. Time is something you spend doing the tests.

Time is not the test , but everything is measured against the time, we even differentiate the things against the time most of the time


تصویر
New Member
پست: 1
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۰ تیر ۱۳۸۷, ۷:۲۱ ب.ظ

این سایت رودیدی prothinka.com

پست توسط goltaze »

essi10 نوشته شده:جواب خودم اينه كه عشق فقط عشق يك طرفه
چون تو اين عشق نه دلت له ميشه نه غرورت ميشكنه نه شكست مي خوري
اين نظر من بود ببينيم نظر شما چيه
Major II
Major II
پست: 434
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۱۱ آذر ۱۳۸۶, ۶:۰۲ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 192 بار
سپاس‌های دریافتی: 361 بار
تماس:

پست توسط HARD »

شما نظرت رو بزار موزه در ديد عموم بقيه بفهمن عشق واقعي چطورياست ! :???:
Major
Major
پست: 341
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۸۷, ۱۱:۴۹ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 434 بار
سپاس‌های دریافتی: 553 بار

پست توسط fereshteh blue »

علت اين که اون طوري باهاش حرف زدم اين بود که به نظرم بايد عشقش رو بهم ثابت مي کرد
اما متوجه نشد که واقعا مي خواستم کمکش کنم نه اين که خيلي بي خيالم
نمي دونم شايد اين طوري به صلاح هر دومون بود
Captain
Captain
پست: 3820
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۱۲ مهر ۱۳۸۵, ۲:۳۰ ب.ظ
محل اقامت: هر جا اینترنت هست... Net.
سپاس‌های ارسالی: 1 بار
سپاس‌های دریافتی: 164 بار
تماس:

پست توسط DANG3R »

سلام
رنجر جان ... خودت که میگی نگاه و خنده و این حرفا ...
بابا نا امید نشو ...
یک بار دیگه برو ... اگه باز تاثیر نداشت با مادرت برو.
Major
Major
نمایه کاربر
پست: 163
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۸۷, ۹:۴۷ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 14 بار
سپاس‌های دریافتی: 27 بار
تماس:

پست توسط melani »

آقا رنجر با JavadRadical موافقم.
نباید جا بزنی. بهش ثابت کن مثل بقیه نیستی
فکر نکن بار اول که بهش گفتی اونم بگه بله و تمام، اینطور نیست. اگه اینطور بود که هیچ کس غصه نداشت
حالا حالاها جا داری تا بله رو بگیری
موفق باشی
تصویر
تا توانی یکدل و یکرنگ باش که فرش با این همه رنگ به زیر پا افتاده
Colonel II
Colonel II
نمایه کاربر
پست: 3472
تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۷, ۹:۴۴ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 5879 بار
سپاس‌های دریافتی: 12411 بار
تماس:

پست توسط Solver »

به نظر من آدم بايد اگر کسي را دوست داره در اولين فرصت بهش بگه.

اگر از کسي خوشش اومده بهش بگه.

اگر حتي يه علاقه جزئي هم باشه، باز بهتره که خيلي زود به طرف بگي.

اما اگر عاشق شد، بهتر پنهان کنه. :-(
Personal Site: [External Link Removed for Guests]
Captain I
Captain I
نمایه کاربر
پست: 1378
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۶ فروردین ۱۳۸۷, ۱۲:۱۰ ب.ظ
محل اقامت: شهرکرد
سپاس‌های ارسالی: 4214 بار
سپاس‌های دریافتی: 8330 بار

پست توسط FREE MAN »

fereshteh blue نوشته شده:علت اين که اون طوري باهاش حرف زدم اين بود که به نظرم بايد عشقش رو بهم ثابت مي کرد
اما متوجه نشد که واقعا مي خواستم کمکش کنم نه اين که خيلي بي خيالم
نمي دونم شايد اين طوري به صلاح هر دومون بود

به نظر من بهتر بود خیلی راحت باهاش صحبت می کردید و سعی می کردید با صحبت و گفتگو پی به واقعی بودن عشقش ببرید تا اینکه اون یک ذره جراتی رو هم که پیدا کرده بود را با این تست ازبین ببردید. یه نفر همین کار رو با من کرد و من هم با اینکه خیلی دوستش دارم دیگه نمی تونم سراغش برم.یعنی میترسم برم و ناراحتش کنم.
Major II
Major II
پست: 134
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۲۶ خرداد ۱۳۸۷, ۱۰:۳۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 135 بار
سپاس‌های دریافتی: 380 بار

پست توسط nodet »

سلام!
الان صفحه ي 20 هستيم و خيلي برام سخته که برگردم و همه ي صفحات رو بخونم تا ببينم قضيه ي اصلي چيه!
اما به نظره بنده که ميتونم بگم طعم واقعي عشق را چشيدم،عشق يعني له شدن،خوار شدن،حقارت و تمام مترادفات اين کلمات!
به نظره من عاقلترين انسان ،کسي است که آرزوي عاشق شدن رو نداشته باشه و حتي با کسي ازدواج کنه که باهاش رقابت ميکنه،تا اين دو کبوتر!(البته نه زياد عاشق)بتونن باعث پيشرفت هم باشند و بيشتر در حقيقت زندگي کنند تا در خيالات!
در اين موارد هم از بخشش افراطي و در نتيجه در مرداب زندگي گير افتادن خبري نيست!
راستش اينقدر الان حس ميکنم که عاشقم(که هستم،اما نميخوام باشم)اصلآ کلمات به فکرم نميرسه!
خوب،اما دوس دارم هيچ جوان ايراني در گرداب عشق فرو نره و لحظات خوش و دست نيافتني زندگي خود را در رويا سپري نکنه!
با عرض پوزش اگر نوشته ام بيش از اندازه رسمي شد!
بي خيال،آدمه عاشق هوش و هواس درستي نداره! :razz:
ارسال پست

بازگشت به “ساير گفتگوها”