عشق يعني چي؟
مدیران انجمن: رونین, Shahbaz, MASTER, MOHAMMAD_ASEMOONI, شوراي نظارت
- پست: 86
- تاریخ عضویت: سهشنبه ۷ شهریور ۱۳۸۵, ۲:۱۴ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 13 بار
- سپاسهای دریافتی: 2 بار
سلام دوستان
رنجر عزیز
چند وقت قبل یه بخشهایی از تاپیک رو خونه بودم اما دیشب همت کردم و کل 20 صفحه رو خوندم از این پروسه که برای شما خیلی دردناک و تا حدی هم لذت بخش بود خیلی خاطرات برام زنده شد البته نه به شیرینی خاطرات آقا جواد چون در مورد من هم مثل شما بود از طرفی نه میتونستم با خانواده مطرح کنم و نه میشد خودم اقدام کنم چون اون عزیز از آشناهای خانوادگی بودن و تا حدی هم شرایطم بدتر از شما بود چون 3-4سالی اختلاف سنی داشتیم و ایشون بزرگتر بودن که البته تا حدی مشخصه سرانجامه یه عشقه یک طرفه یه پسر به یه دختر بزرگتر از خودش چیه !!
خلاصه به نظر من شرایط خودت رو خیلی بد ندون چون من حدود یک سالی توی درد این عشق سوختم و هر دفعه یه قدم برای خاموش کردنش برداشتم با دوباره دیدنش یا حتی شنیدن اسمش داغتر شدم خلاصه خواستم بگم مثل دفعه اول که جرات به خرج دادی و دلت رو به دریا زدی باز هم جلو برو و ایندفعه با یه(( برادر شنیدن )) داغ نکن مثل من نشو که اونقدر ساکت نشستم و به از دور دیدنش اکتفا کردم تا از دستش دادم تا الان به نظر من 20% مسیر رو رفتی چون کیس مورد نظر (!) حداقل از علاقه ات نسبت به خودش مطلع (و تاحدی هم مطمئن ) شده از الان به جای فکر کردن به گذشته به 80% بقیه اش فکر کن
راستی یادم رفت بگم هنوزم که هنوزه دوسش دارم اگر چه به شدت گذشته نیست ولی پام رو اونطرف خط عشق و نفرت هم نذاشتم
و یه توصیه برای درمیون گذاشتن با خانواده
من خودم هم یه خواهر بزرگتر دارم که تبدیل شده به کانال ارتباطی من برای گفتن چیزهایی که روم نمیشه به مامانم بگم
رو مشورت کردن با خواهرت بیشتر فکر کن
موفق و عاشق باشی
رنجر عزیز
چند وقت قبل یه بخشهایی از تاپیک رو خونه بودم اما دیشب همت کردم و کل 20 صفحه رو خوندم از این پروسه که برای شما خیلی دردناک و تا حدی هم لذت بخش بود خیلی خاطرات برام زنده شد البته نه به شیرینی خاطرات آقا جواد چون در مورد من هم مثل شما بود از طرفی نه میتونستم با خانواده مطرح کنم و نه میشد خودم اقدام کنم چون اون عزیز از آشناهای خانوادگی بودن و تا حدی هم شرایطم بدتر از شما بود چون 3-4سالی اختلاف سنی داشتیم و ایشون بزرگتر بودن که البته تا حدی مشخصه سرانجامه یه عشقه یک طرفه یه پسر به یه دختر بزرگتر از خودش چیه !!
خلاصه به نظر من شرایط خودت رو خیلی بد ندون چون من حدود یک سالی توی درد این عشق سوختم و هر دفعه یه قدم برای خاموش کردنش برداشتم با دوباره دیدنش یا حتی شنیدن اسمش داغتر شدم خلاصه خواستم بگم مثل دفعه اول که جرات به خرج دادی و دلت رو به دریا زدی باز هم جلو برو و ایندفعه با یه(( برادر شنیدن )) داغ نکن مثل من نشو که اونقدر ساکت نشستم و به از دور دیدنش اکتفا کردم تا از دستش دادم تا الان به نظر من 20% مسیر رو رفتی چون کیس مورد نظر (!) حداقل از علاقه ات نسبت به خودش مطلع (و تاحدی هم مطمئن ) شده از الان به جای فکر کردن به گذشته به 80% بقیه اش فکر کن
راستی یادم رفت بگم هنوزم که هنوزه دوسش دارم اگر چه به شدت گذشته نیست ولی پام رو اونطرف خط عشق و نفرت هم نذاشتم
و یه توصیه برای درمیون گذاشتن با خانواده
من خودم هم یه خواهر بزرگتر دارم که تبدیل شده به کانال ارتباطی من برای گفتن چیزهایی که روم نمیشه به مامانم بگم
رو مشورت کردن با خواهرت بیشتر فکر کن
موفق و عاشق باشی
يا علي ............. P.K
-
- پست: 16
- تاریخ عضویت: جمعه ۱۸ خرداد ۱۳۸۶, ۴:۴۵ ب.ظ
سلام
من هم اين اتفاق برام افتاد . تقريبا يک ماه پيش بود که عاشق يکي از همکاراي اداره شدم . با اينکه دوساله که با هم همکاريم و از نظر برخورد وصحبت کردن با هم هيچ مشکلي نداشتيم بازم خودم نتونستم بهش بگم دوستش دارم به همين خاطر هم از يکي از همکارا خواستم ازش خواستگاري کنه اونم اين کار رو کرد اون خانم هم گفته بود بايد روش فکر کنم . بعد از يکي دو روز خودم رفتم باهاش صحبت کنم اما اون خانم راهشو کج کرد و رفت فرداش هم جواب نه را داد . منم باهاش صحبت کردم و گفتم نمي خوام اين مساله توي روابط همکاري مون تاثير بزاره . از فرداي اون روز ديگه جواب سلام منو هم نداد . منم که ديدم اينطوريه يه چند روز طرفش نرفتم تا اينکه يه روز دوباره خودش اومد و سلام واحوال پرسي کرد .
اين خانوم گل سرسبد خانوماي اداره هستش و تاحالا چند تا از همکارا ازش خواستگاري کردن و نه گفته ولي تا حالا اين طور رفتار نکرده بود که قهر کنه و بعدش خودش بياد و آشتي کنه . منم که دفعه اولمه که از کسي خواستگاري کردم و با رفتار خانوما خيلي آشنايي ندارم هر کاري کردم تا حالا نتونستم رفتارشو درک کنم از خانوماي انجمن ميخوام بهم بگن اولا اين کارا يعني چه و به نظرتون دوباره اگه باهاش صحبت کنم آيا فايده داره و اصلا چي وچطوري بهش بگم .
البته اينو قبلا نوشته بودم ولي چون جوابم را نداديد دوباره نوشتم
من هم اين اتفاق برام افتاد . تقريبا يک ماه پيش بود که عاشق يکي از همکاراي اداره شدم . با اينکه دوساله که با هم همکاريم و از نظر برخورد وصحبت کردن با هم هيچ مشکلي نداشتيم بازم خودم نتونستم بهش بگم دوستش دارم به همين خاطر هم از يکي از همکارا خواستم ازش خواستگاري کنه اونم اين کار رو کرد اون خانم هم گفته بود بايد روش فکر کنم . بعد از يکي دو روز خودم رفتم باهاش صحبت کنم اما اون خانم راهشو کج کرد و رفت فرداش هم جواب نه را داد . منم باهاش صحبت کردم و گفتم نمي خوام اين مساله توي روابط همکاري مون تاثير بزاره . از فرداي اون روز ديگه جواب سلام منو هم نداد . منم که ديدم اينطوريه يه چند روز طرفش نرفتم تا اينکه يه روز دوباره خودش اومد و سلام واحوال پرسي کرد .
اين خانوم گل سرسبد خانوماي اداره هستش و تاحالا چند تا از همکارا ازش خواستگاري کردن و نه گفته ولي تا حالا اين طور رفتار نکرده بود که قهر کنه و بعدش خودش بياد و آشتي کنه . منم که دفعه اولمه که از کسي خواستگاري کردم و با رفتار خانوما خيلي آشنايي ندارم هر کاري کردم تا حالا نتونستم رفتارشو درک کنم از خانوماي انجمن ميخوام بهم بگن اولا اين کارا يعني چه و به نظرتون دوباره اگه باهاش صحبت کنم آيا فايده داره و اصلا چي وچطوري بهش بگم .
البته اينو قبلا نوشته بودم ولي چون جوابم را نداديد دوباره نوشتم
-
- پست: 134
- تاریخ عضویت: یکشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۸۷, ۱۰:۳۹ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 135 بار
- سپاسهای دریافتی: 380 بار
سلام
نکه من زياد مهربونم دوس دارم نظر(فقط نظر)بدم،تا مشکل برادران!عزيز حل بشه!
اول اينکه بايد طوري رفتار بشه که طرفمون فرق بين عشق(دوس داشتن) و هوس رو بدونه!
خوب طبيعي است که وقتي از يک خانوم که به گفتتون گل سر سبد خواستگاري ميکنيد؛بايد منتظر باشيد تا طرف کاملآ مطمئن بشه که شما فقط به خاطر زيباييش<از اين حرفا به سمتش نرفتيد!
در ضمن شما که بچه دبيرستاني نيستيد که نظرتون زود تغيير کنه و چون قصدتون خيره(پيشاپيش مبارکه)
با اعتماد بريد جلو وباهاش حرف بزنيد شايد در اين حرف زدنها(منظورم صحبته) طرفتون رو کاملآ بشناسيد.
به نظره من دختري که به حد افراطي بگيره و نخواد به علاقه ي يه آدم(حالا درست يا نادرست)ارزش قائل بشه،لياقت دوس داشتنو نداره.
ما اشرف مخلوقيتن هستيم و اگه نتونيم اين مسائل رو حل کنيم ديگه چه ارزشي داريم.
من از فرهنگ حاکم بر جامعه هم گله دارم که باعث شده اين تفکر ايجاد بشه که دختر هر چقدر خودشو بگيره يعني خانومتره!
البته به نظره من اين خريت است.ما الان در قرن 21 زندگي ميکنيم و عقايدمان نيز بايد 21 کي باشه!
اماBLACK TIGER همکارتون عاشقتون شده،اگه هم نشده دوستون داره!
برا شروع کافيه!
با آرزوي ازدواج هاي پايدار برا تمام جوانان لايق ايراني
پيروز باشيد در زندگيتان و لحظه هاي ارزشمند آن را فداي انسان هاي (به ظاهر انسان) مغرور و خودپسند نکنيد
نکه من زياد مهربونم دوس دارم نظر(فقط نظر)بدم،تا مشکل برادران!عزيز حل بشه!
اول اينکه بايد طوري رفتار بشه که طرفمون فرق بين عشق(دوس داشتن) و هوس رو بدونه!
خوب طبيعي است که وقتي از يک خانوم که به گفتتون گل سر سبد خواستگاري ميکنيد؛بايد منتظر باشيد تا طرف کاملآ مطمئن بشه که شما فقط به خاطر زيباييش<از اين حرفا به سمتش نرفتيد!
در ضمن شما که بچه دبيرستاني نيستيد که نظرتون زود تغيير کنه و چون قصدتون خيره(پيشاپيش مبارکه)
با اعتماد بريد جلو وباهاش حرف بزنيد شايد در اين حرف زدنها(منظورم صحبته) طرفتون رو کاملآ بشناسيد.
به نظره من دختري که به حد افراطي بگيره و نخواد به علاقه ي يه آدم(حالا درست يا نادرست)ارزش قائل بشه،لياقت دوس داشتنو نداره.
ما اشرف مخلوقيتن هستيم و اگه نتونيم اين مسائل رو حل کنيم ديگه چه ارزشي داريم.
من از فرهنگ حاکم بر جامعه هم گله دارم که باعث شده اين تفکر ايجاد بشه که دختر هر چقدر خودشو بگيره يعني خانومتره!
البته به نظره من اين خريت است.ما الان در قرن 21 زندگي ميکنيم و عقايدمان نيز بايد 21 کي باشه!
اماBLACK TIGER همکارتون عاشقتون شده،اگه هم نشده دوستون داره!
برا شروع کافيه!
با آرزوي ازدواج هاي پايدار برا تمام جوانان لايق ايراني
پيروز باشيد در زندگيتان و لحظه هاي ارزشمند آن را فداي انسان هاي (به ظاهر انسان) مغرور و خودپسند نکنيد
-
- پست: 16
- تاریخ عضویت: جمعه ۱۸ خرداد ۱۳۸۶, ۴:۴۵ ب.ظ
چه عجب يکي ما رو داخل آدم حساب کرد و جواب ما رو داد.
nodet 68 جان ممنون که راهنمايي کردين.راستش تا حالا چند بار خواستم باهاش صحبت کنم ولي با حرفهايي که بهش زدم و بهش گفتم که قضيه از نظر من تمام شده است نمي دونم حالا بايد چطوري برم و بهش بگم که قضيه خيلي هم تمام شده نبوده و من دوبرابر عاشقش شدم وضمنا يه چيز ديگه هم بايد بگم که من عاشق صورتش نشدم و شايد اگه يه نفر بهم بگه توصيفش کن نتونم کاملا مشخصات ظاهريش رو بگم چون تا حالا توي صورش نتونستم با دقت نگاه کنم و هر وقت هم ميبينمش در حد يه نگاه گذرا تونستم به چهرش نگاه کنم.من عاشق وقار و متانت و نجابتش شدم.
nodet 68 جان ممنون که راهنمايي کردين.راستش تا حالا چند بار خواستم باهاش صحبت کنم ولي با حرفهايي که بهش زدم و بهش گفتم که قضيه از نظر من تمام شده است نمي دونم حالا بايد چطوري برم و بهش بگم که قضيه خيلي هم تمام شده نبوده و من دوبرابر عاشقش شدم وضمنا يه چيز ديگه هم بايد بگم که من عاشق صورتش نشدم و شايد اگه يه نفر بهم بگه توصيفش کن نتونم کاملا مشخصات ظاهريش رو بگم چون تا حالا توي صورش نتونستم با دقت نگاه کنم و هر وقت هم ميبينمش در حد يه نگاه گذرا تونستم به چهرش نگاه کنم.من عاشق وقار و متانت و نجابتش شدم.
-
- پست: 341
- تاریخ عضویت: چهارشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۸۷, ۱۱:۴۹ ق.ظ
- سپاسهای ارسالی: 434 بار
- سپاسهای دریافتی: 553 بار
- پست: 854
- تاریخ عضویت: سهشنبه ۴ دی ۱۳۸۶, ۶:۴۲ ق.ظ
- سپاسهای ارسالی: 361 بار
- سپاسهای دریافتی: 834 بار
يعني شما منظورتون اينه که باز هم برم جلو؟
الان يه ماهه که نرفتم مغازشون نميدونم چي ميشه ميترسم. از واکنشش.
ميترسم فکر کنه جا زدم يا پشيمون شدم ولي به خدا اينطور نيست فرصت نشد موقعيت پيش نيومد انگار خدا هم با من لج کرده.
اوضاعم داغونه ديروز که از جلوي مغازشون رد شدم سرش پايين بود يا من نديد يا... يا نخواست که ببينه
الان يه ماهه که نرفتم مغازشون نميدونم چي ميشه ميترسم. از واکنشش.
ميترسم فکر کنه جا زدم يا پشيمون شدم ولي به خدا اينطور نيست فرصت نشد موقعيت پيش نيومد انگار خدا هم با من لج کرده.
اوضاعم داغونه ديروز که از جلوي مغازشون رد شدم سرش پايين بود يا من نديد يا... يا نخواست که ببينه
-
- پست: 134
- تاریخ عضویت: یکشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۸۷, ۱۰:۳۹ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 135 بار
- سپاسهای دریافتی: 380 بار
ببين من ميخوام يه توصيه دوستانه بکنم!
تو زندگيت هميشه به خدا توکل داشته باش و از کسي غير از اون نترس.
من دوباره ميگم:دختر(يا پسري)که نخواد به علاقه ي يک انسان(حالا درست يا نادرست)ارزش قائل بشه،لياقت دوس داشتنو نداره.
من اگه جاي تو بودم،اول صبح ميرفتم دم مغازشون(تا ثابت بشه آتيشم تنده!) رک بهش ميگفتم:من دوست دارم،بهت علاقه مندم،حالا ميخوام فکر کني بهم بگي ميتونم تو زندگيم باهات شريک بشم(يا منو تو زندگيت شريک ميکني).
به همين سادگي!
من از اين دشواراشم انجام دادم.
خوب اين کار باعث ميشه به دلم(امان از دل که عقلم حريفش نميشه!)جواب قانع کننده بدم و بيشتر از اين خودمو نرنجونم.
چون همه خودشونو بيشتر از معشوقشون دوس دارن!شريک واقعي هر کس وجود خودشه!
من موندم اين مسئله ي ساده رو چرا نميتوني حلش کني؟!!!
خودتم زياد مجنون نشون نده،باعث ميشه که طرفت بيش از اندازه مغرور بشه.
ببينم چيکار ميکني!
بسم اله. . .
تو زندگيت هميشه به خدا توکل داشته باش و از کسي غير از اون نترس.
من دوباره ميگم:دختر(يا پسري)که نخواد به علاقه ي يک انسان(حالا درست يا نادرست)ارزش قائل بشه،لياقت دوس داشتنو نداره.
من اگه جاي تو بودم،اول صبح ميرفتم دم مغازشون(تا ثابت بشه آتيشم تنده!) رک بهش ميگفتم:من دوست دارم،بهت علاقه مندم،حالا ميخوام فکر کني بهم بگي ميتونم تو زندگيم باهات شريک بشم(يا منو تو زندگيت شريک ميکني).
به همين سادگي!
من از اين دشواراشم انجام دادم.
خوب اين کار باعث ميشه به دلم(امان از دل که عقلم حريفش نميشه!)جواب قانع کننده بدم و بيشتر از اين خودمو نرنجونم.
چون همه خودشونو بيشتر از معشوقشون دوس دارن!شريک واقعي هر کس وجود خودشه!
من موندم اين مسئله ي ساده رو چرا نميتوني حلش کني؟!!!
خودتم زياد مجنون نشون نده،باعث ميشه که طرفت بيش از اندازه مغرور بشه.
ببينم چيکار ميکني!
بسم اله. . .
- پست: 854
- تاریخ عضویت: سهشنبه ۴ دی ۱۳۸۶, ۶:۴۲ ق.ظ
- سپاسهای ارسالی: 361 بار
- سپاسهای دریافتی: 834 بار
ممنونم. ولي بايد تا شنبه صبر کنم.
ميخواستم يه سوالي بپرسم.
اگه يه دختر بفهمه که يه نفر هست که بهش علاقه مند و دوستش داره اول چي فکر ميکنه بعد چيکار ميکنه.
بعدش من چطوري ميتونم عشقم بهش ثابت کنم؟
اين يکي خيلي سخته.
ميخواستم بدونم چقدر طول ميکشه تا يه دختر فراموش کنه؟ ميخواستم بدونم خيلي طول ميکشه يا نه.
ميخواستم يه سوالي بپرسم.
اگه يه دختر بفهمه که يه نفر هست که بهش علاقه مند و دوستش داره اول چي فکر ميکنه بعد چيکار ميکنه.
بعدش من چطوري ميتونم عشقم بهش ثابت کنم؟
اين يکي خيلي سخته.
ميخواستم بدونم چقدر طول ميکشه تا يه دختر فراموش کنه؟ ميخواستم بدونم خيلي طول ميکشه يا نه.