درود بر شما دوستان گرامی ...
چهارشنبه سوری رو به همه شما دوستان گرامی از صمیم قلب شادباش میگم ...
امیدوارم همیشه شاد و پیروز در کنار خانواده های ارجمندتون باشید
-------------------------------------------------------------------------------
يکي از آيينهاي نوروزي امروز - که بايستي آميزه اي از چند رسم متفاوت باشد - " مراسم چهارشنبه سوري " است که در برخي از شهرها آن را چهارشنبه آخر سال گويند. دربارهً چهارشنبه سوري، کتاب ها و سندهاي تاريخي، مطلبي يا اشاره اي نمي يابيم و تنها در اين قرن اخير، يا دقيق تر، در اين نيم قرن اخير است که مقاله ها و پژوهشهاي متعددي در اين باره منتشر شده و يا در نوشته هاي مربوط به نوروز به چهارشنبه سوري نيز پرداخته اند.
برگزاري چهارشنبه سوري، که در همهً شهرها و روستاهاي ايران سراغ داريم، بدين صورت است که شب آخرين چهارشنبهً سال ( يعني نزديک غروب آفتاب روز سه شنبه )، بيرون از خانه، جلو در، در فضايي مناسب، آتشي مي افروزند، و اهل خانه، زن و مرد و کودک از روي آتش مي پرند و با گفتن : " زردي من از تو، سرخي تو از من "، بيماري ها و ناراحتي ها و نگراني هاي سال کهنه را به آتش مي سپارند، تا سال نو را با آسودگي و شادي آغاز کنند. تا زماني که از ظرف هاي سفالين چون، کاسه و بشقاب و کوزه، در خانه استفاده مي شد، پس از خانه تکاني، کوزهً کهنه اي از پشت بام خانه به کوچه مي انداختند؛ کوزه اي که در آن آب و چند سکه ريخته بودند. اسفند دود کردن و آجيل خودرن، فال گرفتن، " فال گوش " ( در کوي و گذر به حرف عابران گوش دادن و از مضمون آن ها براي نيت خود تفاًول زدن. ) و " قاشق زني " ( معمولا زنان روي خود را مي پوشانند و با قاشق، يا کليد به خانه ها در مي زنند، صاحب خانه شيريني، ميوه و يا پول در ظرف آنها مي گذارد. ) نيز از باورها و رسم هايي است که به ويژه در بين نوجوانان، هنوز به کلي فراموش نشده است؛ و اين رسم ها و باورها در شهرهاي مختلف با يکديگر متفاوت اند.
بي گمان چهارشنبه سوري از رسم هاي کهن پيش از اسلام نيست. در آن زمان هر يک از روزهاي ماه را نامي بود، نه روزهاي هفته را. استاد پورداود در اين باره مي نويسد : آتش افروزي ايرانيان در پيشاني نوروز از آيين هاي ديرين است ( ... ) شک نيست که افتادن اين آتش افروزي به شب آخرين چهارشنبهً سال، پس از اسلام رسم شده است. چه ايرانيان شنبه و آدينه نداشتند ( ... ) روز چهارشنبه يا يوم الاربعاء نزد عرب ها روز شوم و نحسي است. جاحظ در المحاسن و الاضداد آورده : والاربعاء يوم ضنک و نحس. اين است که ايرانيان آيين آتش افروزي پايان سال خود را به شب آخرين چهارشنبه انداختند تا پيش آمدهاي سال نو از آسيب روز پليدي چون چهارشنبه بر کنار ماند.
در باورهاي عاميانه، چهارشنبه روزي نامبارک است. سفر نبايستي کردن شب چهارشنبه، به احوال پرسي مريض نبايستي رفت. و منوچهري گويد:
چهارشنبه که روز بلاست باده بخور به ساتکين مي خور تا به عافيت گذرد
آتش افروختن شب چهارشنبهً آخر سال، يا چهارشنبه آخر صفر را، برخي به قيام مختار نسبت مي دهند : مختار سردار معروف عرب وقتي از زندان خلاصي يافت و به خونخواهي شهيدان کربلا قيام کرد، براي اين که موافق و مخالف را از هم تميز دهد و بر کفار بتازد، دستور داد شيعيان بر بام خانه خود آتش روشن کنند و اين شب مصادف با شب چهارشنبه آخر سال بود. و از آن به بعد مرسوم شد.
در برخي از شهرهاي آذربايجان چون اروميه، اردبيل و زنجان، همه چهارشنبه هاي ماه اسفند هر يک نقش و نام معيني دارند، که از جمله در منطقهً زنجان بدين شرح است: نخستين چهارشنبه را موله گويند و به شستن و تميز کردن فرش هاي خانه اختصاص دارد. دومين چهارشنبه را سوله گويند، در اين روز به خريد وسيله ها و نيازمنديهاي عيد مي روند. سومين چهارشنبه را گوله گويند و به خيس کردن و کاشتن گندم و عدس و غيره براي سبزه هاي نوروزي اختصاص دارد. چهارمين و آخرين چهارشنبه سال ( چهارشنبه سوري ) را کوله گويند؛ ( کوله در ترکي به معني کهنه و فرسوده است). در برخي از شهرهاي ايران، از جمله ايلام (نوروز آباد)، تويسرکان، کاشان، زاهدان (قصبه مود) و ... مراسم چهارشنبه سوري را آخرين چهارشنبه ماه صفر برگزار مي کنند. و آخرين آتش نيز از رسم ها است. بنابر نوشته تذکره صفويه کرمان نيز، چهارشنبه سوري در ماه صفر بوده است.
در اصفهان چهارشنبه سوري را " چهار شنبه سرخي " نيز مي گويند. يکي از دليل ها و سندهاي ديگري که نشان مي دهد چهارشنبه سوري از آيين هاي پيش از اسلام نيست، مي تواند اين باشد که مراسم آن در غروب آفتاب روز سه شنبه برگزار مي شود. در گاهشماري قمري آغاز بيست و چهار ساعت يک شبانه روز از غروب آفتاب روز پيش است؛ و چهارشنبه سوري، مانند بسياري از آيين ها، جشن ها و سوگواري هاي مذهبي همچون عيد غدير، نيمه شعبان، رحلت حضرت پيامبر ( ص ) که بر اساس گاهشماري قمري است، در غروب روز پيش برگزار مي شود. نحس بودن چهارشنبه در باورهاي عاميانه باعث شده، که هنوز بعدازظهر سه شنبه ( يعني شب چهارشنبه ) به احوال پرسي بيمار نمي روند، و پنجشنبه را عامه " شب جمعه " مي گويند. در صورتي که آيين هاي کهن مثل نوروز، مهرگان، سده و ... که بر اساس گاهشماري خورشيدي است، آغاز بيست و چهار ساعت روز، از سپيده دم و يا از نيمه شب است. آن چه که چهارشنبه سوري را به جشن ها و آيين هاي کهن ايران پيوند مي زند، مي تواند برگزاري رسم و جشني به نام " سور "، در روز پنجه ( خمسه مسترقه ) باشد که از آن تا سدهً چهارم، دوره سامانيان، آگاهي در دست است : صاحب تاريخ بخارا از برگزاري رسمي که " عادت قديم " و با افروختن آتش در " شب سوري " ( پيش از نوروز ) همراه بوده خبر مي دهد : ... آنگاه امير سديد ( منصور بن نوح ) به سراي نشست، هنوز سال تمام نشده بود که چون شب سوري، چنان که عادت قديم است، آتشي عظيم افروختند و پاره اي آتش بجست و سقف سراي در گرفت و ديگر باره جمله سراي بسوخت و ...
امروز، با رسميت يافتن تقويم مصوب 1304، ديگر از جشن هاي پنجه ( که در خوارزم، آغاز سال، و در پارس پايان سال بود ) کمتر نشاني ميتوان يافت. چهار شنبه سوري پايان ماه صفر نيز - تا آن جا که آگاهي در دست است - فراموش شده، و تنها با برگزاري مراسم چهار شنبه آخر سال يا چهارشنبه سوري، که در بر دارندهً رسم هايي از فرهنگ عامه است، مردم به پيشواز نوروز مي روند. اين يادآوري لازم است که با وجود تکنولوژي هاي جديد خانه سازي، ايجاد مجموعه هاي مسکوني، آپارتمان نشيني، در دسترس نبودن " بوته و هيمه " ( به علت استفاده از گاز و برق به عنوان وسيلهً حرارتي )، در اختيار نداشتن کوزه و پشت بام و فضاي مناسب جلوي در خانه، و دگرگوني هاي ديگر فرهنگي، مراسم چهارشنبه سوري هنوز چهرهً نمادين خود را - با دشواري، به ويژه در شهرها و محله هاي سنتي - نگه داشته است.
[External Link Removed for Guests]
-------------------------------------------------------------------------------------
پیشینه آتش در فرهنگ ایرانی
مطابق برخی مستندات و شواهد تاریخی، آب و آتش در نزد ایرانیان جایگاه والایی داشته است. هرودوت میگوید: «پارسها معتقدند كه آتش از جوهر الهی است.» يعقوبی نیز، در قرن سوم هجری، نوشته است: «ایرانیان معتقد به كیش زردشت بر این بودند كه روشنی، قدیم و ازلی است، و آن را زروان مینامند... ایرانیان آتش را بزرگ میداشتند.» مسعودی (متوفی346) میگوید: «نخستین كسی كه آتشكده ساخت فریدون بود. به پندار ایرانیان، آتش واسطه میان خدا و مخلوق است... و گفتهاند كه نور مایه اصلاح جهان است، و آتش نسبت به ظلمت شرف و تضاد دارد؛ و آب كه برآتش غلبه دارد، مایه هر چیز زنده و مبداء همه چیزهای نموكننده است.» همو، به تفاوت آتش با نور، و اضداد و مراتب نور اشاره كرده است.
داستان جمشید و ضحاك را فردوسی به تفصیل و برخی مورخان به اختصار، نقل كردهاند. جمشيد، كه ابتدای امر با عدل و دادگستری و نوآوریهای بسیار، جامعه بشری را به سوی كمال برد، و نوروز یادگار عصر دادگری اوست. جمشید عاقبت مغلوب اهریمن غرور گردید، ضحاك او را از پای درآورد. بلعمی مینویسد: «این ضحاك را اژدها برای آن گفتندی كه بر كتف او دو پاره گوشت بود بزرگ، بر رشته دراز، و سر آن به كردار ماری بود... و به ایام هیچ ملك چندان خون ریخته نشد كه به ایام ضحاك. به روایت مسكویه رازی، آن دو پاره گوشت را ضحاك چون دو دست خویش میجنبانید و میگفت كه دو مارند، تا فرودستان و نابخردان بهراسند!». مطابق روایت این بلخی، آن زائدههای گوشتین هر روز دردناكتر میشد و تنها با مالیدن مغز سر جوانان بر روی آنها، ضحاك آرام میگرفت. در واقع، ضحاك نه تنها جانها را تباه میساخت، بلكه، با انهدام مغزها، تیشه به ریشه اندیشه میزد، و با مهار كردن خرد، جهل را میگسترانید. سرانجام، فریدون بر ضحاك پیروز شد، و فرمود تا آن روز جشنی سازند، و مهرجان آن روز ساختند... پس سیرتی نهاد در عدل و انصاف كه از آن پسندیدهتر نباشد. طبق روایت بلعمی، روز پیروزی فریدون بر ضحاك «مهرروز بود از ماه مهر آن روز مهرگان نام كردند، و عیدی كردند بزرگ.» اسدی طوسی نیز از آیین و مراسم آراستن آتش در این روز سخن گفته است، وقتی فریدون بر ضحاك پیروز میشود: «چو در برج شاهین شد از خوشه مهر نشست او به شاهی سر ماه مهر بدین جشن وی آتش آراستست هم آیین این جشن ازو ساختست.»
پیشینه چهارشنبه سوری
تردید نیست كه ریشه و اصل این مراسم به ایرانیان عصر باستان میپیوندد، اما بدان لحاظ كه ایرانیان قدیم برای روزهای ماه سی نام پارسی داشته و ایام هفته، یعنی (شنبه، یكشنبه،... و جمعه)، نداشتند، باید بعد از اسلام، مصداقی موضوعی، یا قرین به وقایع و پندارهای كهن ایرانی، پیدا شده باشد كه مراسم آن به عنوان «سوری» يا «چهارشنبهسوری» شكل بگیرد. هانری ماسه، شرحی جالب درباره چهارشنبهسوری دارد: «این رسم شاید یادگار دین زردشت باشد، و جهانگردان قدیم به آن اشاره نمودهاند، اما شیعیان طور دیگری تعبیر كردهاند. به عقیده آنها، مختار، كه به انتقام خون امام حسین(ع) برخاست، در آن شب، برای آگاهی یاران خود، دستور داد كه آتش بر بام خانههای خود روشن كنند. به هر حال، چنین به نظر میرسد كه این آتش سبب نامگذاری آخرین چهارشنبه سال باشد، زیرا سوری همان سرخی است، و چهارشنبهسوری یعنی چهارشنبه سرخ و آتش.» این مطلب و مستندات هانری ماسه قابل بحث و بررسی است:
1- قیام مختار
برابر نوشته طبری، تصمیم مختار بر آن بود تا در ماه محرم سال 66.ق در كوفه قیام كند، ولی به تعویق افتاد و به پنجشنبه 14 ربیعالاول موكول شد. با وجود این، به سبب قتلی كه ابراهیم اشتر، یكی از یاران مختار، در شب چهارشنبه مرتكب شد، یك شب به جلو افتاد. ابراهیم به نزد مختار آمد و گفت: «ما برای قیام، شب پنجشنبه را وعده نهادهایم، اما با حادثهای كه شد، باید همین امشب قیام كرد. مختار گفت: خدایت مژده نیك دهاد. این فال نیك باشد، و انشاءالله این آغاز فتح است. آنگاه گفت: ای سعید، پسر منقذ، برخیز و آتش در نیزار بیفروز، و آن را برای [آگاهی] مسلمانان بلند كن. تو نیز ای عبدالله، برخیز و بانگ بزن: ای منصور [نصرت و پیروزییافته] بیا. تو نیز پسر فیل، و تو نیز قدامه، پسر مالك، برخیزید و بانگ بزنید: ای خونیهای حسین. آنگاه گفت... زره و سلاح مرا بیاورید...»(1) معلوم میشود كه آتشافروزی در نیزار انجام گرفت و بر پشتبامها نبود. به علاوه، این اقدام، با جنبهی اطلاعرسانی، احتمالاً ریشه در فرهنگ ایرانی داشته، و مصداقی برای برپایی جشن نبوده است. وانگهی، روز چهارشنبه 14 ربیعالاول سال 66 قمری، مقارن با 19 اكتبر 685 میلادی، برابر 4 آبان سال شمسی، واقعی بوده و در این روز مناسبت یا جشن خاصی در نزد پارسیان نبوده كه بتواند موجب تثبیت شبانگاه قیام مختار، در تقویم شمسی ایرانیان شود. بنابراین، قیام مختار نمیتواند مبداء مراسم چهارشنبه سوری باشد.
2- شب سوری در بخارا
هانری ماسه، در حاشیه مطلب، اشاره جهانگردان قدیم به چهارشنبهسوری را، از قول نرشخی (صاحب تاریخ بخارا، در قرن چهارم)، در این وجه نقل كرده است: شب چهارشنبهسوری، بنابر رسم دیرین، آتش مفصلی روشن میكنند. این مطلب نادرست نقل شده، زیرا در متن تاریخ بخارا، ذكری از «چهارشنبهسوری» نشده، بلكه صحبت از «شب سوری» است. علاوه بر این، نتیجهگیری هانری ماسه، مبنی بر آنكه برپایی این مراسم در قدیم، از جمله در بخارا، در چهارشنبه آخر سال انجام شده، نادرست است. احتمالاً این نتیجهگیری هانری ماسه، مبتنی بر باورهای شایع در عصر قاجاریه است.
شكلگیری مراسم چهارشنبهسوری: بعد از اسلام تا عصر حاضر، مواردی را سراغ داریم كه چون خلیفه یا سلطانی ظالم به قتل رسیده، یا بركنار شده و مخصوصاً اگر شخصیتی عادل و مردمی جای او را گرفته است، ایرانیان مسرور شده، و گاهی با برپایی جشن و اجتماعات، آتش برافروخته، و به نثار نقل و شیرینی و گل و زعفران میپرداختهاند. ریشه این مراسم، در همان آیینهای باستانی و جایگاه رفیع آتش و نور، و واقعه پیروزی فریدون بر ضحاك نهفته است. اگر تاریخ ایران اسلامی را مرور كنیم، و در جستجوی شخصیتی با خصوصیات ضحاك، برآییم، میتوانیم مبداء شكلگیری مراسم چهارشنبهسوری را بیابیم. نگارنده، پس از سالها بررسی، به این نتیجه رسیده كه این شخصیت همان متوكل، خلیفه عباسی، بوده و شبانگاه قتل او منشأ پیدایی این مراسم شده است. براین اساس، پارهای از خصوصیات و اقدامات متوكل و نیز خصلتهای منتصر، جانشین و فرزند او، را مورد بررسی قرار میدهیم، تا شباهتهای آنان با ضحاك و فریدون آشكار شود. سپس، موقعیت تقویمی شبانگاه قتل متوكل و تقارن آن با ایام فروردگان را مشخص میكنیم؛ تقارنی كه تداعیكنندهی روز پیروزی فریدون بر ضحاك نیز بوده است.
[External Link Removed for Guests]


