لطفا اصلا مقايسه نكنيد!

[arian]

در حالي كه پرونده افشاي سؤالات كنكور دانشگاه آزاد، آزمون دستياري (تخصصي پزشكي) و آموزشگاه‌هاي كنكور پس از گذشت چهار سال بدون نتيجه مانده است «بازتاب» گزارشي درباره سرقت سؤالات امتحان ديپلم مربوط به 29 سال پيش را به نقل از روزنامه اطلاعات دهم خرداد ماه سال 56، منتشر مي‌كند:

ماجراي سرقت بي‌سابقه سؤالات امتحانات نهايي ششم متوسطه
سخنگوي شهرباني كشور، امروز درباره چگونگي ماجراي سرقت سؤال‌هاي امتحان نهايي ششم متوسطه و دستگيري سارقين گفت: به شهرباني كشور از سوي يك مقام بلندپايه، اطلاع داده شد كه در افواه، شايع است كه بعضي از دانش‌آموزان سؤالات طبيعي و رياضي امتحانات ششم را در اختيار دارند.

رئيس شهرباني، شعبه هشت اداره آگاهي را مأمور رسيدگي و پيگيري اين موضوع كرد و دستور داد، رئيس آگاهي و افسران و كارآگاهاني كه در پي اين ماجرا هستند، تا حصول به نتيجه قطعي و دستگيري عاملان سرقت سؤالات، حق ندارند كار ديگري انجام دهند.
كارآگاهان در آغاز تحقيق دريافتند كه دانش‌آموزي به نام علي كاشي يارندي، سؤالات را در اختيار دارد. او كه دانش‌آموز سال ششم دبيرستان محمدطاهر بهادري در ناحيه 6 تهران است، علاوه بر آن‌كه سؤال‌ها را در اختيار دارد، براي فروش آنها با ديگر دانش‌آموزان نيز تماس مي‌‌گيرد.

علي يارندي دستگير شد. وي ابتدا منكر ماجرا شد، ولي در ادامه تحقيق، اعتراف كرد كه عليرضا رهرواني، دانش‌آموز دبيرستان تهران با دختري به نام ركسانا آشنا بوده و سؤالات را از شهرام پاداشت‌پور و پدرش (جواد) گرفته است.
مأموران، شهرام را دستگير كردند و در تحقيقاتي كه به عمل آمد، معلوم شد كه سؤال‌ها در شرق تهران نيز پخش‌ شده است. تحقيق ادامه يافت و معلوم شد، سؤال‌هاي امتحاني از طرف بهمن ثباتي در سطح حوزه‌هاي امتحاني پخش شده است.

نحوه سرقت سؤال‌ها
بهمن كه از دوران كودكي و تحصيلي با فرزند سرايدار آموزش‌وپرورش ناحيه 6 (شميران)، دوستي و رفاقت داشته، مرتبا به محل ناحيه رفت‌وآمد مي‌كرده است.

بهمن كه سال گذشته در رشته طبيعي ديپلم گرفته بود، به اين علت كه معدلش كم بوده و قادر به شركت در آزمون همگاني براي تحصيل در دانشگاه نبوده است، به فكر افتاده بود كه ديپلم بگيرد. به اين ترتيب، خود از همان موقع تصميم گرفت، سؤالات رياضي را به هر طريقي كه ممكن است، به دست آورد.
با اين منظور، بهمن با دوست قديمي خود (فرزند سرايدار) تماس گرفت و از وي سؤال كرد كه كليدهاي گاوصندوق و كليد در ورودي اتاقي كه گاوصندوق در آن قرار دارد، كجاست. او بعد از آن‌كه از محل كليدها آگاه شد، ساعت 6 بعدازظهر يكي از روزهاي آبان ماه سال گذشته، مخفيانه وارد ساختمان ناحيه 6 شد و با اطلاعي كه از پيش داشت، كليد در اتاق ورودي رئيس ناحيه را از راهروي ساختمان، كه معمولا كليدها را آنجا مي‌گذاشتند، برداشت و در اتاق و پس از آن با پيچ‌گوشتي در كشو ميز رئيس ناحيه را نيز گشود و از داخل كشو، كليدهاي گاوصندوق را برداشت.

بهمن آن‌گاه با مراجعه به كليدساز، كليدهاي گاوصندوق و در ورودي اتاق رئيس ناحيه را ساخت و سپس كليدهاي اصلي را به جاي خود در ساختمان ناحيه بازگرداند و در كشو ميز را نيز قفل كرد.
چند روز پيش او باز هم توسط فرزند سرايدار از وجود سؤالات در گاوصندوق مطلع شد و روز سوم خرداد، تصميم به سرقت سؤالات گرفت. او ساعت 22 همان شب به اتفاق بهرام پاداشت‌پور با يك اتومبيل «بي.ام.و» قرمز رنگ، به محل ناحيه نزديك مي‌شوند.

بهرام در اتومبيل به انتظار مي‌نشيند و بهمن خود را به داخل ساختمان مي‌رساند. او با كليدهايي كه از قبل ساخته بود در اتاق رئيس ناحيه و گاوصندوق را مي‌گشايد و سؤالات را كه در كيسه‌هاي كتاني بود و لاك و مهر نشده بود، از داخل كيسه‌ها خارج مي‌كند و در همان محل، پاكت‌ها را از عرض با تيغ به دقت بريده و سؤال‌ها را خارج كرد.
روزنامه اطلاعات 10/3/56

از خوانندگان محترم تقاضا مي‌شود اكيدا از هرگونه مقايسه بين رويه اين دو پرونده، خودداري كنند.


مرجع:بازتاب

[ghalamman]

سلام
چشم.نمي كنيم