من می خوام توی این تاپیک یه مسئله ای رو مطرح کنم که چند وقته دارم بهش فکر می کنم
حتما توی وبلاگ های مختلف بارها دیدین که ملت از عشق می گن از دوست داشتن می گن واز این جور حرفا

اما شما بیاین شرایط این دختر داستان من رو در نظر بگیرن و بهش کمک کنین
خوب داستان از اون جا شروع می شه دختر قصه من یه روزی که نمی دونه دقیقا کی بوده حس می کنه بله عاشق شد و در فراق یار دیگه باید آتش نشانی رو خبر کرده اما چون این بنده خدا نمی دونم مخش سالمه یا نه



حالا این دختره مونده با عشقی که نمی دونه باهاش چه کار کنه بنده خدا بعد از کلی فکر کردن تصمیم کبری گرفته که این عشق رو فراموش کنه
بنده چون در این ضمینه تخصصی نداشتم خواستم از افراد مطلع جویا بشم و به این بنده خدا کمک کنم
هم اکنون نیاز مند یاری سبزتان هستیم
