چه طوري مي شه يه عشق رو فراموش کرد
مدیران انجمن: MOHAMMAD_ASEMOONI, رونین, Shahbaz, MASTER, شوراي نظارت
-
- پست: 341
- تاریخ عضویت: چهارشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۸۷, ۱۱:۴۹ ق.ظ
- سپاسهای ارسالی: 434 بار
- سپاسهای دریافتی: 553 بار
- پست: 4390
- تاریخ عضویت: سهشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۴, ۱:۱۴ ب.ظ
- محل اقامت: کرج پلاک 43!
- سپاسهای ارسالی: 6707 بار
- سپاسهای دریافتی: 12099 بار
- تماس:
-
- پست: 341
- تاریخ عضویت: چهارشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۸۷, ۱۱:۴۹ ق.ظ
- سپاسهای ارسالی: 434 بار
- سپاسهای دریافتی: 553 بار
-
- پست: 4
- تاریخ عضویت: شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۷, ۹:۰۳ ب.ظ
صحبت هاي همهي دوستان رو خوندم
به نظر من هم اگه آدم كسي رو دوست داشته باشه هرگز نميتونه فراموشش كنه
اگه 1000 سال هم بگذره اما دلش پيش كسي كه دوسش داره مونده باشه نميتونه فراموشش كنه ...
مخصوصا اگه خود شخص هم نتونه طاقت بياره و همش به جاهايي كه اون ميره سرك بكشه و ...
كلا به نظر من هيچ چيزي فراموش نميشه ... هيچ چيز ...
ولي گاهي لازمه به خاطر فرد مورد علاقه از خيلي چيز ها گذشت ... حتي از با هم بودن ...
به نظر من هم اگه آدم كسي رو دوست داشته باشه هرگز نميتونه فراموشش كنه
اگه 1000 سال هم بگذره اما دلش پيش كسي كه دوسش داره مونده باشه نميتونه فراموشش كنه ...
مخصوصا اگه خود شخص هم نتونه طاقت بياره و همش به جاهايي كه اون ميره سرك بكشه و ...
كلا به نظر من هيچ چيزي فراموش نميشه ... هيچ چيز ...
ولي گاهي لازمه به خاطر فرد مورد علاقه از خيلي چيز ها گذشت ... حتي از با هم بودن ...
-
- پست: 28
- تاریخ عضویت: جمعه ۴ خرداد ۱۳۸۶, ۱۱:۰۵ ب.ظ
- سپاسهای دریافتی: 2 بار
fereshteh blue نوشته شده:راستي يادم رفت يه چيزي بپرسم حتما اين بيت رو شنيدين
همه مهري ز ناديدن بکاهد اگر ديده نبيند دل نخواهد
پس چطوري که دوستان گفتن شايدعلت اين که هنوز مهر و علاقه اي ( نگفتم عشق ) بعد از سه سال هست دوري از طرف مقابلش باشه ؟!
منظورم این بود که دوستتون اول فکر کرده خیلی عاشقش شده و اون خیلی ایده آل هست براش و وقتی ازش دور شده این تصور براش مونده و از طریق عقلش نمی تونسته انالیزش کنه و همون انالیز احساسی که اول انجام داده تبدیل به انالیز عقلی شده.
(ادم وقتی یکی رو می بینه اول یه انالیزه احساسی روش انجام می ده. بعد از یه مدتی کم کم عقلش به کار میفته و یه انالیزه عقلی هم انجام می ده. در نهایت نتیجه ی این دوتا تجزیه و تحلیل می شه تصمیم گیری اخر و درست و معقول طرف. حالا بعضی ها هستند اون انالیز احساسی رو که انجام دادند بلافاصله دست به کار میشند که بعد از مدتی که تب و تابشون افتاد و انالیز عقلی انجام دادن متوجه می شند که اشتباه و عجله کردند.)
حالا این دوست شما انالیز احساسیش رو انجام داده و وقتی قرار بوده اون انالیز عقلیش رو انجام بده اون یارو از دسترسش خارج شده.به خاطر همین همون انالیز احساسی جای عقلی رو گرفته و از روی احساس تصمیم گرفته.


-
- پست: 341
- تاریخ عضویت: چهارشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۸۷, ۱۱:۴۹ ق.ظ
- سپاسهای ارسالی: 434 بار
- سپاسهای دریافتی: 553 بار
-
- پست: 28
- تاریخ عضویت: جمعه ۴ خرداد ۱۳۸۶, ۱۱:۰۵ ب.ظ
- سپاسهای دریافتی: 2 بار
HARD نوشته شده:کسي هم هست که اول طرف رو يه اناليز عقلي کنه؟
یکی از دوستام هستش چند وقت یه بار اونکسی که انلیز کرده رو عوض می کنه. حتما دیدین ادمایی رو که دنبال خفه کردن دختر پولدار یا پسر پولدار هستند
یا ادمایی که به خاطر خانواده کسی به دنبالش راه میفتن. این جور ادما اول انالیز عقلی می کنن و بعد یا انالیز احساسی می کنند یا اصلا همونم نمی کنند.
اما يعني مجنون ليلي رو اول آناليز کرد بعد عاشقش شد؟!
خوب همون که اول دیدش و عاشقش شده میشه همون انالیزه احساسی دیگه.منظورم از انالیز همونه که اول که ادم طرف رو می بینه و ازش خوشش میاد. ادم که همینجوری عاشق یکی نمی شه اول طرف رو می بینه و بعد به نظرش خیلی بامزه میاد و بعد خیلی دوست داشتنی بعد خیلی جذاب و .. تا اینکه از نظرش کاملترین ادم میشه. تو اینجور مواقع اگه بهش گفتی اون شخص به دردت نمی خوره به این دلیل منطقی،اصلا تو کتش نمی ره و قبول نمی کنه. مثلا من خودم دیدم ادمی رو که فکر می کرد دختری رو که انتخاب کرده خشگل ترین دختر تو فامیله. بعد میومد از ما میپرسید خیلی خشکله؟ وقتیما می گفتیم نه باورش نمیشد. بعد از مدتی که منصرفش کردیم خودش می گفت چقدرر احمق بودم که می خواستم اینو بگیرمش.
شما هم مطمئن باشید بعد از مدتی دوستتون به طرز فکر خودش می خنده
قبلا هم گفتم تنها واژه ای که به درد اینجور عشقا می خوره واژه ی کیلویی هستش. چون انالیز عقلی انجام نگرفته. دوست شما غیر نرمال نبوده و مثل خیلی های دیگه با احساسش تصمیم می گرفته. حالا شانسش گفته که اون طرف از دسترسش خارج شده.
من خودم یدونه از این عشقا داشتم و حالا همه چیز تموم شده و این تجربه رو کسب کردم که از روی احساسم تصمیم نگیرم، به خاطر همین حالا احساسی که نصبت به دخترای اطرافم داره مثل احساسم به یه مشت گاوه.
البته نمی گم دخترا مثل گاو می مونن برام ولی احساسی نصبت بهشون ندارم.
معمولا ادما بعد از اولین تجربشون سر عقل میاند
-
- پست: 341
- تاریخ عضویت: چهارشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۸۷, ۱۱:۴۹ ق.ظ
- سپاسهای ارسالی: 434 بار
- سپاسهای دریافتی: 553 بار
-
- پست: 134
- تاریخ عضویت: یکشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۸۷, ۱۰:۳۹ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 135 بار
- سپاسهای دریافتی: 380 بار
slm
morteza321عزيز!
شما خيلي قضاوته نادرستي کرديد!
من خودم ،يه دخترم!!
ok
من الان گيروداره يه عشقي در حد جنون يا شايدم فراتر از اون ،هستم!
هدف اصلي من هم از آمدن به اين سايت و ثبت نام در آن هم عشق وافرم به يکي از مديران است!
الانم که دارم خودمو وارده اين مبحث ميکنم ،فقط به خاطره تيترشه!
باور ميکني!
به عقيده ي بنده،پسرا آدماي نمک نشناسي هستند.واسه گفته ي خودم هم ده ها دليله قانع کننده دارم.
من هم اول سر به سره پسرا ميذاشتم،و اصلآ فکر نمي کردم که روزي عاشق بشم!
هميشه از عاشق شدن و وابسته بودن به يکي ديگه،بيزار بودم!
اما چي ميشه کرد ،که الن هم با وجود تمايل شديد نميتونم عشقه طرفو از دلم در بيارم!
دل،خودش يه مسئله ي جدا است که هر چي فرمان بده ناچارآ همه اطاعت ميکنيم!
عشق حقيقي هيچ زمان از ياد نميره،هر چقدر هم بهش فکر نکني!
morteza321عزيز!
شما خيلي قضاوته نادرستي کرديد!
من خودم ،يه دخترم!!
ok
من الان گيروداره يه عشقي در حد جنون يا شايدم فراتر از اون ،هستم!
هدف اصلي من هم از آمدن به اين سايت و ثبت نام در آن هم عشق وافرم به يکي از مديران است!

الانم که دارم خودمو وارده اين مبحث ميکنم ،فقط به خاطره تيترشه!
باور ميکني!
به عقيده ي بنده،پسرا آدماي نمک نشناسي هستند.واسه گفته ي خودم هم ده ها دليله قانع کننده دارم.
من هم اول سر به سره پسرا ميذاشتم،و اصلآ فکر نمي کردم که روزي عاشق بشم!
هميشه از عاشق شدن و وابسته بودن به يکي ديگه،بيزار بودم!
اما چي ميشه کرد ،که الن هم با وجود تمايل شديد نميتونم عشقه طرفو از دلم در بيارم!
دل،خودش يه مسئله ي جدا است که هر چي فرمان بده ناچارآ همه اطاعت ميکنيم!
عشق حقيقي هيچ زمان از ياد نميره،هر چقدر هم بهش فکر نکني!
