عشق يا شهوت

در اين بخش ميتوانيد درباره موضوعاتي كه در انجمن براي آنها بخشي وجود ندارد به بحث و گفتگو بپردازيد

مدیران انجمن: رونین, Shahbaz, MASTER, MOHAMMAD_ASEMOONI, شوراي نظارت

ارسال پست
Major I
Major I
پست: 5234
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1747 بار
سپاس‌های دریافتی: 4179 بار
تماس:

عشق يا شهوت

پست توسط ganjineh »

طولانی هست ولی توصیه می کنم سر فرصت بخونید چون خودم از خوندنش لذت بردم .


آیا تا کنون هیچ شی را عاشقانه نگریسته ای ؟

شاید بگویی آری ، چرا که نمی دانی که نگریستن عاشقانه به یک شی یعنی چه . شاید با شهوت به اشیا نگاه کرده ای ، این چیز دیگری است . کاملا فرق دارد ، درست نقطه مقابل آن است . نخست ... سعی کن تفاوت را درک کنی .

چهره ای زیبا ، بدنی زیبا ، تو به آن نگاه می کنی و احساس می کنی که عاشقانه به آن می نگری ولی چرا به آن نگاه می کنی ؟ آیا مایلی از آن چیزی به دست آوری ؟ آن عشق نیست و شهوت است . آیا می خواهی از آن بهره بکشی ؟ آن گاه شهوت است و عشق نیست . آن هنگام در واقع ، تو فکر می کنی که چگونه از آن استفاده ببری ، چگونه آن را تصاحب کنی ، چگونه از آن بدن وسیله ای بسازی برای خوشوقتی خودت .

شهوت یعنی : چگونه از چیزی برای خوشوقتی خودت استفاده کنی و عشق یعنی ، خوشوقتی تو ابدا مطرح نیست . در واقع ، شهوت یعنی چگونه چیزی به دست آوری و عشق یعنی چگونه چیزی ببخشی . این دو درست نقطه مقابل هم هستند .

اگر چهره ای زیبا ببینی و به آن عشق احساس کنی ، احساس بی درنگ تو در آگاهی ات این خواهد بود که چگونه می توانی این چهره را خشنود کنی ، چگونه این مرد یا این زن را خوشحال کنی . در این جا خودت اهمیتی نداری .

در عشق دیگری مهم است اما در شهوت مهم تو هستی . در شهوت تو فکر می کنی دیگری را وسیله خوشحالی خودت قرار دهی ، در عشق فکر می کنی که خودت چگونه وسیله شوی .

عشق تسلیم است و شهوت یک تهاجم .

تو حتی در شهوت نیز از عشق سخن می گویی . پس فریب نخور !!!!!!!!! به درون بنگر ، آن گاه به این ادراک خواهی رسید که در زندگی حتی یک بار نیز به کسی یا چیزی عاشقانه نگاه نکرده ای .

دومین تفاوتی که باید درک شود این است ... اگر عاشقانه به چیزی مادی یا بی جان نگاه کنی ، آن شی به یک شخص تبدیل می شود . اگر به آن عاشقانه نگاه کنی ، آن گاه عشق تو کلیدی می شود تا هر چیزی را به شخص تبدیل سازد . اگر به یک درخت عاشقانه بنگری ، درخت یک شخص می گردد .

هر گاه عاشقانه به چیزی نگاه کنی ، آن چیز یک شخص می شود و برعکس . هر گاه با چشمانی شهوانی به شخصی نگاه کنی ، آن شخص به یک شی تبدیل می شود . برای همین است که چشمان شهوانی دافعه دارند . چرا که هیچ کس نمی خواهد شی شود . وقتی به همسرت با چشمان شهوانی می نگری او احساس ازردگی می کند . در واقع تو چه می کنی ؟ تو یک شخص را ، یک شخص زنده را به وسیله ای بی جان تغییر می دهی . تو می پنداری که چگونه استفاده کنی و آن شخص کشته می شود .

چشمان شهوانی دافعه دارند و زشت هستند .

وقتی با عشق به کسی نگاه کنی ، او والا می گردد . یگانه می گردد . ناگهان او یک شخص می شود . یک شخص را نمی توان با دیگری جایگزین کرد ولی یک اشیا را می توان جایگزین کرد . یک شی قابل جایگزینی است ولی یک شخص جایگزینی ندارد . او یکتا و یگانه است .

عشق همه چیز را یگانه می کند . به همین سبب تو بدون عشق ، هرگز احساس نمی کنی که شخص هستی . تا زمانی که کسی عمیقا دوستت ندارد ، هرگز احساس نخواهی کرد که موجودی یگانه هستی و به راحتی می توان تو را تغییر داد و جایگزین کرد .

در رابطه شهوانی ، همه چیز شی هست و این غیر انسانی ترین کارهایی است که انسان می تواند انجام دهد : تبدیل شخصی به شی .

وقتی عاشقانه می نگری ، خودت را فراموش کن . خودت را کاملا فراموش کن . برای امتحان یه یک گل نگاه کن و خودت را به تمامی از یاد ببر . بگذار گل باشد و خودت کاملا غایب باشی . گل را احساس کن ، آن گاه عشقی عمیق از آگاهی تو به سمت گل روانه می گردد . تو به وجد می آیی و آن گل ، یک شخص می گردد .

به موضوع دیگری نپرداز . با یک گل سرخ یا با چهره معشوقت باقی بمان . تنها با قلبت بمان . با این احساس که چه کنم تا معشوق شادتر و معشوق تر باشد ؟ و وقتی چنین باشد ، تو غایب خواهی بود ، هرگز به خودت توجه نخواهی کرد .

وقتی به خودت توجه نداری ، خالی می گردی ، فضایی درونت آفریده می شود . وقتی ذهنت کاملا به دیگری متوجه می گردد ، آن گاه درونت خلا ایجاد می شود .

با معشوق ، انسان به تمامی ناتوان می گردد ، این را به یاد بسپار . هر گاه عاشق کسی باشی ، احساس عجز کامل می کنی . درد عشق همین است : فرد نمی تواند احساس کند که چه بکند . او مایل است همه کار بکند ، می خواهد تمامی کائنات را به معشوق ببخشد ، ولی چه می تواند بکند ؟

تو تهی هستی و به همین سبب عشق به یک مراقبه عمیف تبدیل می گردد . در حقیقت ، اگر کسی را دوست داشته باشی ، به هیچ مراقبه دیگری نیازی نیست ولی چون در واقع کسی عاشق نیست ، به 112 تکنیک نیاز دارد و حتی شاید این ها هم کافی نباشد . خود عشق بزرگ ترین تکنیک است ولی عشق مشکل است و حتی ناممکن .

عشق یعنی خود را آگاهی رها کردن و در همان مکان ، جایی که نفس تو وجود داشته ، دیگری را جای دادن . جایگزینی خودت با دیگری یعنی عشق . گویی که اینک تو نیستی و فقط دیگری هست .

سارتر می گوید که دیگری جهنم است و حق با اوست . او درست می گوید زیرا که دیگری فقط برای تو جهنم می آفریند ولی همچنین او اشتباه می کند ، زیرا اگر دیگری بتواند جهنم باشد ، می تواند بهشت هم باشد ، کافی است با عشق نگاه کنیم . هر زن و شوهر برای یکدیگر جهنم می سازند زیرا هر یک می کوشد تا دیگری را تصاحب کند . غافل از اینکه تنها تصاحب اشیا ممکن است ، نه تصاحب اشخاص !

اگر عاشق باشی ، حتی نگاه خیره بسیار زیباست ، زیرا خیره شدن تو ، او را یک شی نمی سازد . آن گاه می توانی مستقیم به چشمان او نگاه کنی . آن گاه می توانی عمیقا وارد چشمان دیگری شوی . تو او را به یک شی تبدیل نمی کنی ، بلکه نگاه تو از راه عشق ، از او یک شخص می سازد . برای همین است که تنها نگاه خیره عاشقان زیباست و گرنه خیره نگریستن زشت است .

هرگاه شخصی را به یک شی تبدیل کنی ، عملی غیراخلاقی مرتکب شده ای ولی اگر سرشار از عشق باشی ، در آن لحظه سرشار از عشق ، این پدیده ، این برکت با هر موضوعی روی خواهد داد و تو زندگی می بخشی .

هنگامی که معشوق به تصاحب در آید ، عشق رفته است . آن گاه معشوق تنها یک شی خواهد بود . می توانی از او استفاده کنی ، ولی برکات هرگز برنمی گردند ، زیرا آن برکات فقط زمانی می آمدند که او یک انسان بود ، دیگری آفریده شده بود ، شخص را در دیگری آفریده بودی و دیگری نیز ، شخص را در تو آفریده بود . هیچ کدام شی نبودید . هر دو ذهنیت هایی بودید که با هم تلاقی کرده بودند دو انسان که ملاقات کرده اند ، نه یک انسان و یک شی .

اگر بدانی که تو نیستی و آگاهی ات با عشقی عمیق به سوی دیگری حرکت کرده باشد به درختان ، به آسمان ، به ستارگان ، به هر کس ، وقتی که تمام آگاهی ات تو را ترک گفته و به سوی دیگری رفته باشد در آن غیبت نفس ، برکات نازل می شوند .

مجله روانشناسی - جامعه
اردیبهشت 83
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
Major I
Major I
پست: 5234
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1747 بار
سپاس‌های دریافتی: 4179 بار
تماس:

پست توسط ganjineh »

تفاوت عشق و هوس{ در ارتباط دختر و پسر یا در ازدواج}
1 – عشق معطوف به غیر از خود است. در حالیکه محور هوس خود فرد و لذت اوست. جملات زیر را مقایسه کنید:
- ( من) دوستت دارم
- ( من) برات می میرم
- (برای من) هیچکس مثل تو نمیشه
- ( من ) همیشه به فکر توام
-( من) را فراموش نکن
- ( من ) از تو رنجیدم
در حالیکه در عشق، توجه به حالتها و لذتهای خود نیست. و خواست و شرایط معشوق جایگزین خودخواهی فرد می شود.
جمله معشوق است و عاشق پرده ای
زنده معشوق است و عاشق مرده ای
2 – هوس پاسخ به یک نیاز جسمانی و روانی است، مثل نیاز به آب، نیاز به اکسیژن ، نیاز به غذا. ولی عشق فراتر از یک چنین نیازی هست. عشق فراهم آورنده رشد و خودشکوفایی فرد است. لذا فردعاشق خود را خوار نمی کند، کوچک نمی کند. عشق عزت و احترام دارد و این احترام از روی بی نیازی و بزرگی عشق حاصل می شود. شاید در فیلم ها دیده و شنیده باشید که فردی می گوید« من عشق را گدایی نمی کنم».
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
Major I
Major I
پست: 5234
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1747 بار
سپاس‌های دریافتی: 4179 بار
تماس:

پست توسط ganjineh »

چگونه می توان عشق حقیقی را تشخیص داد؟
منبع: مردمان

یک انسان در طول زنـدگی خـود به طور میانگین حداقل 4 مـرتبه عـاشق مـیشود. اما آیا واقعا هر 4 مرتبه، عشق او حقیقی است؟ ما در این قسمت علائم مربوط به عشق، احترام و ارتباط را بـاشما در میان مـی گـذاریـم تـا قـادر به تصمیم گیری باشید و تشخیص دهید که آیا فردی که با او قرار ملاقات می گذارید شخص مورد نظر شما هست یا خیر.

1- ارتباط
وجود صداقت در رابطه جزء ضروریات به شمار می رود، همچنین پیش از آنکه به کسی تعهد بدهید باید سعی کنید که در ابتدا او را به خوبی بشناسید. شما تا چه حد یکدیگر را می شناسید؟ آیا فقط در مورد مسائل جنسی با یکدیگر صحبت می کنید؟
نقاط قوت:
شما در مورد تمام مسائل زندگی از قبیل مال و ثروت، فرزند، چیزهایی که از آن وحشت دارید و آرزوهایتان با یکدیگر صحبت می کنید.
شاید با هم بحث کنید، اما در آخر به مصالحه دست پیدا می کنید.
در مورد احساساتتان با یکدیگر صادق و روراست هستید.
نقاط ضعف :
شما تنها رنگ مورد علاقه و نام مجله ای را که او می خواند، می دانید و از طرح سوالات عمیق تر پرهیز می کنید زیرا تصور می کنید که او جواب شما را نخواهد داد و یا می ترسید که پاسخ او مطابق میل شما نباشد.
کمتر اتفاق می افتد که احساساتتان را با یکدیگر در میان بگذارید به همین دلیل پس از گذشت مدت زمان کوتاهی هر دوی شما اظهار نا امیدی کرده و رفته رفته تنفر و رنجش جایگزین مهر و محبت می شود.
هیچ یک از شما حاضر به بخشیدن دیگری نیست.

2- عشق
یک رابطه سالم و يا ازدواج بدون وجود عشق برای مدت زمان زیادی دوام ندارد. آیا رابطه شما بر اساس عشق و علاقه بنا نهاده شده است یا اینکه فقط خودتان را به بازی گرفته اید؟
نقاط قوت :
در زمان بروز هر نوع بحرانی، بدون توجه به نتیجه کار، در کنار هم مي ایستید.
از خود گذشتگی نشان می دهید تا بتوانيد طرف مقابل خود را شاد کنید.
صادق و راستگو هستید و چیزی را از یکدیگر پنهان نمی کنید.
از نظر عاطفی، جسمی، روحی و ذهنی با یکدیگر همخوانی دارید.
جدا از بحث عاشقی، دوست های خوبی نیز برای یکدیگر هستید.
نقاط ضعف :
در زمان بروز مشکلات هر کس راه خودش را پیش می گیرد.
شریک شما غیر قابل اطمینان است و نسبت به جنس مخالف خود نظر دارد.
تا زمانیکه نتوانید حقیقت را پیدا کنید او به شما دروغ می گوید.
سازگاری عاطفی و جسمی و روحی ناچیزی بین شما دو نفر وجود دارد.
در شرایط مختلف نسبت به شما وفادار نیست.

3- احترام
رابطه عاطفی بر اساس رفاقت، احترام و پذیرفتن یکدیگر بنا نهاده می شود. زمانیکه احترامی وجود نداشته باشد، شک و بد گمانی جایگزین اعتماد و احترام شده و به مرور زمان تنفر و بیزاری به تارو پود رابطه شما نفوذ پیدا می کنند.
نقاط قوت:
شما از عیوب شریک خود آگاه هستید و برخی از اشتباهات را قبول می کنید.
علایق شخصی و هویت اصلی یکدیگر را تشویق و حمایت می کنید.
برای گوش کردن به نقطه نظرات یکدیگر وقت می گذارید.
نقاط ضعف :
در مقابل دیگران از هم انتقاد می کنید .
شریکتان به شما اجازه نمی دهد که بر اساس علایق شخصی تان عمل کنید و همیشه کلیه رفتارهای شما را زیر نظر دارد.
شما دائما بر روی معیارهایی که از یکدیگر انتظار دارید مشاجره می کنید.
شما نمی توانید اشتباهات یکدیگر را ببخشید یا/و فراموش کنید.

از نوع ارتباط خود آگاه باشید و برخورد معقولی از خود نشان دهید. اگر نمی توانید آنرا پرورش دهید پس شاید زمان ترک آن فرارسیده باشد. اما اگر احساس می کنید که رابطه شما محکم و پا بر جاست، می توانید با کمک گرفتن از عشق دو طرفه، احترام و ارتباط آنرا مستحکم تر نمایید.
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
Major I
Major I
پست: 5234
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1747 بار
سپاس‌های دریافتی: 4179 بار
تماس:

پست توسط ganjineh »

داستان: ازدواج، يعني همين!
شاگردي از استادش پرسيد: عشق چيست؟
استاد در جواب گفت: به گندومزار برو و پرخوشه ترين شاخه را بياور. اما در هنگام عبور از گندومزار، به ياد داشته كه نمي تواني به عقب برگردي تا خوشه اي بچيني؟
شاگرد به گندمزار رفت و پس از مدتي طولاني برگشت.
استاد پرسيد: چه آوردي؟
و شاگرد با حسرت جواب داد: هيچ! هر چه جلو مي رفتم، خوشه هاي پرپشت تر مي ديدم و به اميد پيدا كردن پرپشت ترين، تا انتهاي گندمزار رفتم.
استاد گفت : عشق يعني همين!
شاگرد پرسيد: پس ازدواج چيست؟
استاد به سخن آمد كه: به جنگل برو و بلندترين درخت را بياور. اما به ياد داشته باش كه باز هم نمي تواني به عقب برگردي!
شاگرد رفت و پس از مدت كوتاهي با درختي برگشت.
استاد پرسيد كه شاگرد را چه شد و او در جواب گفت: به جنگل رفتم و اولين درخت بلندي را كه ديدم، انتخاب كردم. ترسيدم كه اگر جلو بروم، باز هم دست خالي برگردم.
استاد باز گفت: ازدواج يعني همين!!
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
Novice Poster
Novice Poster
نمایه کاربر
پست: 78
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۸۷, ۱۱:۲۴ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 79 بار
سپاس‌های دریافتی: 14 بار

پست توسط vesta200 »

HRG گرامي:

مطلب پرباري بود،کاش تفاوت عاشق بودن و دوست داشتن را هم متذکر مي شديد. :razz:
در میان هر سیب،دانه ی محدودی ست. در دل هر دانه، سیب نامحدود، چیستانی ست عجیب.دانه باشیم نه سیب
Major I
Major I
پست: 5234
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1747 بار
سپاس‌های دریافتی: 4179 بار
تماس:

پست توسط ganjineh »

vesta200, دو ست عزیز :razz:

معنای هر دو انها تقریبا در یک راستا و در امتداد هم است منتها دوست داشتن مرحله اول عاشق شدن است و با گذر از این مرحله و ادامه ان به حد بسیار زیاد به عاشق شدن می توان رسید که البته عاشق شدن هم بسته به موقعیت معشوق مراتب مختلفی دارد :)
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
Major I
Major I
پست: 5234
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1747 بار
سپاس‌های دریافتی: 4179 بار
تماس:

Re: عشق يا شهوت

پست توسط ganjineh »

در طول زندگی بشر نظریات زیادی درباره ی اوصاف عشق و پايداري نيروي خارق العاده ي عشق بیان شده است. در ادبيات علاقه و دلبستگي هاي ما ايرانيان عشق يوسف و زليخا ، ليلي و مجنون ، شيرين و فرهاد ، خسرو و شیرین و ... روايت هاي زيادي زبانزد است كه خوانده ايم و شنيده ايم. برخی عشق را دو دسته مي نامند، يكي الهی و ديگري زمینی، در این نظریه برخی تقدس را تنها برای عشق الهی قائلند و برخی دیگر عشق زمینی را مقدس و حتی مقدمه ای برای عشق آسمانی می پندارند. برخی دیگر تنها به عشق الهی معتقدند و چیزی به اسم عشق زمینی را خطری برای عشق الهی می دانند و شاید آن را نوعی شرک بدانند و ...

در کنار این نظریات نظریه ی دیگري هم مطرح است که عشق را تنها اصرار بیش از حد بر تفاوتهای یک فرد با دیگران میداند. حال این تفاوت ممکن است در اخلاقیات، رفتار، ظاهر یا حتی حسی باشد که عاشق هنگام دیدن یا بودن در کنار معشوق در درون خود می یابد. یکی از استدلالهای این دسته برای جمله ی "عشق تنها اصرار بیش از حد بر تفاوتهای یک فرد با دیگران است" این است که در اغلب موارد پس از اینکه معشوق برخی از ویژگی های مثبتش چه از نظر ظاهر، اخلاقیات، روحیات یا موقعیت هایش را از دست می دهد از چشم عاشق افتاده و حتی آن عشق مقدس و پاکی که به تعبیر خودشان در زندگی یا دوستیشان احساس کرده اند به اختلافات شدید یا حتی طلاق و یا کنار گذاشتن دوستی بدل می شود.

البته این نظریه، جالب و تا حدود زیادی واقع گرایانه است هر چند که نظریه ی کاملی نیست و شايد مقتضياتي بر آن حاكم است كه نمي توان آن را آن طور كه بايد و هست تعبير كرد. چرا كه عشق آنقدر باعظمت و پرفروغ است كه وصف آن در اين مختصر نخواهد گنجيد ...

شما چگونه فکر می کنید ؟

دختری کنجکاو می پرسید: ایها الناس عشق یعنی چه؟

دختری گفت: اولش رویا آخرش بازی است و بازیچه

مادرش گفت: عشق یعنی رنج پینه و زخم و تاول کف دست

پدرش گفت: بچه ساکت باش بی ادب! این به تو نیامده است

رهروی گفت: کوچه ای بن بست

سالکی گفت: راه پر خم و پیچ

در کلاس سخن معلم گفت: عین و شین است و قاف، دیگر هیچ

دلبری گفت: شوخی لوسی است

تاجری گفت: عشق کیلويي چند؟

مفلسی گفت: پر کردن شکم خالی زن و فرزند

شاعری گفت: یک کمی احساس مثل احساس گل به پروانه

عاشقی گفت: خانمان سوز است بار سنگین عشق بر شانه

شیخ گفتا: گناهي بی بخشش

واعظی گفت: واژه اي بی معناست

زاهدی گفت: طوق شیطان است و همين

محتسب گفت: منکر عظماست

قاضی شهر گفت: عشق را فرمود حد هشتاد تازیانه به پشت

جاهلی گفت: عشق را چون عشق است، پس همين عشق است!

پهلوان گفت: جنگ آهن و مشت

رهگذر گفت: طبل تو خالی است یعنی آهنگ آن ز دور خوش است

دیگری گفت: از آن بپرهیز یعنی دور کن آتش بر دست

چون که بالا گرفت بحث و جدل توی آن قیل و قال من دیدم :

طفل معصوم با خودش می گفت: من فقط یک سوال پرسیدم!
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
ارسال پست

بازگشت به “ساير گفتگوها”