مشاغل نوظهور زنان در تهران

در اين بخش ميتوانيد درباره موضوعاتي كه در انجمن براي آنها بخشي وجود ندارد به بحث و گفتگو بپردازيد

مدیران انجمن: رونین, Shahbaz, MASTER, MOHAMMAD_ASEMOONI, شوراي نظارت

ارسال پست
Old Moderator
Old Moderator
نمایه کاربر
پست: 2833
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۱۰ فروردین ۱۳۸۵, ۱:۳۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 158 بار
سپاس‌های دریافتی: 747 بار

مشاغل نوظهور زنان در تهران

پست توسط Leila »

چند دختر جوان در یك عطر فروشی واقع در خیابان كارگر جنوبی با صدای بلند عطرهای جدید را تبلیغ و به این وسیله نگاه رهگذران را به سوی خود جلب می كنند: «خانم شما عطر جدیدمان را تست می كنید »
«آقا تستر عطر جدیدمان را بفرمایید، خانم شما، آقا شما» هرچند برخی بدون توجه و یا به خاطر تكرار شدن هر روز این صحنه فقط می شنوند و رد می شوند.
در یكی از نقاط شمالی شهر و در یكی از فروشگاه های عرضه گوشت و مرغ چند دختر جوان را می بینی كه با هر مشتری كه از در وارد می شوند، با روی گشاده و لبخند برخورد می كنند. «امرتان را می گویید تا راهنمایی كنم این محصولات همین امروز رسیده است، با یك بار خریدن مشتری می شوید.» هرچند اولین تصویری كه از این فروشندگان جوان در اذهان حك می شود، لباس های متحدالشكلی است كه قطره های خون روی آن به قول معروف «حسابی توی ذوق آدم می زند».
از بین انبوه مسافران به سختی رد می شود. دختر جوانی كه ظاهر مرتب و آراسته ای دارد، كوله پشتی سنگینی كه به پشت دارد و كیسه سیاه بزرگی كه به سختی آن را می كشد، توجه شما را جلب می كند. لوازم آرایش می فروشد و ادعا دارد كه اجناس خود را به نصف قیمت مغازه ها عرضه می كند. قطار به هر ایستگاه مترو هم كه وارد می شود، خود را برای پنهان كردن از دید مأموران مترو به كناری می كشد و مخفی می شود.
اینها فقط چند تصویر از تصاویر متعدد و رنگارنگ از اشتغال كاذب در پایتخت است كه به اشكال مختلف خودنمایی می كند. گذشته از این در سال های اخیر با صحنه هایی از كار زنان جامعه روبه رو می شویم كه با سنین و فرهنگ های مختلف در مشاغلی سر كار گماشته شده اند كه قبلاً كمتر تصوری از آن برای ورود زنان به آن عرصه در ذهن می پروراندیم.
شاید به نظر برسد كسانی كه در مشاغل اینچنینی به كار گرفته می شوند با نگاه های سرد و سنگین و تلخ برخی از مردم رو به رو شوند، اما هرگاه پای صحبت و درد دل این زنان می نشینیم برخی از آنان زبان گله و شكایت می گشایند كه برای گذران زندگی ناچارند دست به كارهای اینچنینی بزنند، اما در این میان برخی دیگر كمتر گله و شكایت می كنند و بیشتر راضی اند تا شكوه گر، هرچند این رضایتمندی به نظر غیر واقعی می رسد.
این كه چرا تصاحب كردن چنین مشاغلی از سوی زنان جوان تا این حد به آسانی جامه عمل می پوشد نكته قابل تأملی است كه جای خالی آن در میان پژوهش های جامعه شناسان دیده می شود، اما باید توجه كنیم در چنین شرایطی كار زنان و جای گرفتن آنان در مشاغل فاقد تخصص با نگاه ابزاری روبه رو نشود.
كار، عار نیست
نگار ۲۰ سال دارد و دیپلمه است و از یك سال گذشته در یك فروشگاه مرغ و گوشت كار می كند.
از شرایط كاری خود می گوید: اینجا را فقط به این خاطر قبول كردم كه امنیت مورد نظر پدرم را داشت، ضمن این كه صاحب فروشگاه هم از دوستان پدرم و قابل اعتماد است، بنابراین دیگر خانواده ام با كار من مشكلی ندارند، فقط كمی سرمای درون فروشگاه مرا اذیت می كند كه آن را هم تحمل می كنم.»
وی درباره حقوق و مزایای كارش توضیح می دهد: «ساعت كاری ام از هشت صبح تا دو بعد ازظهر است ولی معمولاً تا پنج و شش عصر برای اضافه كاری می مانم، قرارداد سه ماهه دارم، پایه حقوقم ۲۲۰ هزار تومان است، با اضافه كار و پورسانت به ۳۲۰ هزار تومان می رسد.
برای دریافت پورسانت بیشتر هم سعی می كنم با معرفی كالاها به مشتریان و تبلیغ آن و همچنین برقراری ارتباط بیشتر با آنها فروش را بالاتر ببرم.»
فروشنده ۲۰ ساله یك فروشگاه درباره نگاه مردم به كار آنها می گوید: «برخی از مردم سطح دید خیلی پائینی دارند، مثلاً هر وقت فروشگاه را تی می كشم برخی از رهگذران یا مشتریان می گویند حیف تو نیست كه اینجا كار می كنی، اما برای من این چیزها مهم نیست، چرا كه كارم شخصیتم را زیر سؤال نمی برد، ضمن اینكه كار عار نیست و من به كار خودم افتخار می كنم. بالا بردن بازده كارم برایم بیشتر از هر چیز دیگر اهمیت دارد.
من این كارم را پس از این كه چند جا دنبال كار گشتم و دیدم كه محیط آنها ناامن است، انتخاب كردم، اما برخی از مردم طوری به من و همكاران دیگرم نگاه می كنند كه انگار گرسنه هستم و یا خانواده ام به من نمی رسند، در حالی كه فكر نمی كنند كه این از خانه نشستن بهتر است. ضمن این كه كار كردن حسن هایی دارد؛ روابط عمومی انسان را بالا برده و من را با شخصیت های جدید آشنا كرده است.»
ترجیح می دهم تحصیلكرده خانه دار باشم تا شاغل
لیلا ۱۹ سال سن دارد و پیش دانشگاهی را خوانده و خود را برای كنكور سال آینده آماده می كند، او در یكی از ایستگاه های مترو مغازه ای اجاره كرده با ماهی ۸۰۰ هزار تومان كرایه. وقتی از كارش می پرسم، می گوید: «دو ماه قبل به كمك برادرم اینجا را اجاره كردم تا اولین تجربه كاری ام را با فروش زیورآلات شروع كنم، اما تا الآن فقط توانسته ام پول كرایه را دربیاورم نه بیشتر، به همین خاطر می خواهم مغازه ام را جمع كنم.»
از او می پرسم چقدر سنگ ها و زیورآلات را می شناسی می گوید: «برادرم هم در این كار است، خودم هم كتاب های سنگ شناسی و سنگ درمانی می خوانم، به كلاس های سنگ درمانی نیز می روم، بنابراین تا حدی شناخت پیدا كرده ام. این كار را هم به این خاطر شروع كردم كه وقتی از شهرستان به تهران آمدم تا پیش برادرم بمانم و برای كنكور درس بخوانم حوصله ام سر رفته بود و فقط برای سرگرمی شروع به كار كردم، اما الآن معتقدم كار زن فقط باید در خانه باشد نه بیرون از خانه.»
ساعت كار لیلا هشت صبح تا هشت شب است. او می گوید: «هر چند وقتی وارد جامعه می شوی شناخت و تجربیاتت بیشتر می شود، ولی با این همه ترجیح می دهم یك زن تحصیلكرده خانه دار باشم تا شاغل.»
● درآمد یك میلیون تومانی
مریم ۳۰ ساله هم دیپلمه است و متأهل و یكی دیگر از فروشندگان زیورآلات زنانه در ایستگاه مترو. می گوید: «قبلاً به كمك برادرم از تایلند پوشاك زنانه وارد و در خانه شوی لباس برگزار می كردم، اما از آن جا كه مشتری های غریبه به خانه می آمدند اطمینان نداشتم. در آن شغل حداقل ۵۰۰ هزار تومان و حداكثر بیش از یك میلیون تومان درآمد داشتم، اما الآن كه وارد كار زیورآلات شدم چندان درآمدی برایم ندارد، هرچند هزینه بسیاری برای وارد كردن آن از هند و چین می كنم.»
نمی توانم از كارم تعریف كنم
مینو هم در یكی از عطرفروشی های خیابان انقلاب كار می كند. او ۲۱ ساله و دیپلمه است. می گوید: «من از كارم راضی هستم، قرارداد سه ماهه با من می بندند و با پورسانت حقوقم به ۳۰۰ هزار تومان می رسد.»
او درباره چگونگی ورودش به این شغل می گوید: «به واسطه دوستم وارد این كار شدم، البته اكنون كه در این شغل كار می كنم، نمی توانم چندان از آن تعریف كنم، به دنبال كار دیگری هستم، اما هرجا كه سر می زنم ناامن و نامطمئن است، چه كنم كه ناچارم فعلاً اینجا كار كنم.»
● نتیجه جامعه مصرف گرا
دكتر «محمدباقر علیزاده اقدم» جامعه شناس درباره كار زنان در چنین مشاغلی معتقد است: «این مسئله یكی از عواقب جوامع مصرفی است، چراكه اساساً مصرف گرایی می طلبد كه چنین مشاغلی بوجود آید. ضمن آن كه در بخش غیررسمی كه این مشاغل در آن پدیدار می شود مسئله عرضه و تقاضای نیروی انسانی اهمیت دارد. در عرضه نیروی انسانی در وضعیت فعلی با توجه به شرایط اقتصادی كنونی بیشتر زنان به دنبال یافتن شغل هستند بنابراین عرضه بیش از تقاضاست.
در بحث تقاضا هم باید ببینیم هدف از آن استفاده بهینه از نیروی انسانی است یا هدف استفاده ابزاری از آنهاست. با توجه به این كه بخش عمده ای از كسانی كه به دنبال یافتن نیروی انسانی اند و تفكر سرمایه دار (كه به دنبال سود خود است) بر آنها حكمفرماست به دنبال نیروی انسانی ای هستند كه به كمترین دستمزد قانع باشد، ضمن آن كه مطیع نیز باشد و از آن جا كه زنان نسبت به مردان مطیع ترند، بنابراین آنها را ترجیح می دهند.»
وی به ناپایداری شغلی زنان در این مشاغل اشاره می كند و می گوید: «این شغل ها ناپایدارند و ثباتی ندارند و از مزایایی كه شغل های عرصه رسمی دارند بی بهره اند، همچنین با توجه به این كه زنان متأهل تعهد مادر بودن را نیز بر عهده دارند و یكی از مسئولیت های آنان بچه دار شدن و پرورش فرزندان شان است تجربه نشان داده هرگاه زن شاغلی بچه دار شود در چنین مشاغلی، شغلش را از دست می دهد و بازگشت به كار برایش ناممكن یا دشوار می شود، بر همین اساس بچه دار شدن خود را به تعویق می اندازد كه این مسئله باید مورد توجه قرار گیرد.»
این جامعه شناس در نظر نگرفتن سرمایه فرهنگی زنان در مشاغل غیررسمی را كه نیاز به تخصص هم ندارد، مورد تأكید جدی قرار داده و خاطرنشان می كند: «باید زنان را به سمت مشاغل رسمی و واقعی سوق دهیم، علاوه بر این كه باید بسترها را فراهم كنیم. به این معنی كه می توان با افزایش سطح تحصیلات آنان را در جایگاه واقعی خود قرار داد، اما عملاً چنین چیزی تحقق نمی یابد. البته برای كسانی هم كه تحصیلات عالیه ندارند می توان دوره های كارآفرینی برگزار كرد، باید توجه كنیم حالا كه زنان در مشاغل مختلف دیده می شوند بهتر است متناسب با توانایی ها و تخصص شان و همین طور جایگاه فرهنگی شان زمینه اشتغال آنان را فراهم كنیم.»



ksabz
اگر مي توانستيد خريدار باور باشيد، كدام باور از همه برايتان مفيد تر بود؟؟
ارسال پست

بازگشت به “ساير گفتگوها”