داستاني واقعي که اميدواريم اتفاق نيفتد
مدیران انجمن: MOHAMMAD_ASEMOONI, رونین, Shahbaz, MASTER, شوراي نظارت
- پست: 4122
- تاریخ عضویت: سهشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۸۴, ۶:۱۶ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 4507 بار
- سپاسهای دریافتی: 4337 بار
- تماس:
داستاني واقعي که اميدواريم اتفاق نيفتد
نیمه شب زمستانی بیست و نه دیماه سال هزار و سیصد و هشتاد و هشت شمسي. تهران.
آمد و شد خودروها به حداقل رسیده، میلیونها نفر از مردم پایتخت سر بر بالین خواب گذاشتهاند تا فردا، روزی پرمشغله را آغاز کنند و از این میلیونها، برخی اولین روز زندگی مشترک را تجربه و برخی اولین شب از دست دادن عزیزی را به سوگ نشستهاند.
گربههای شهر در زبالهدانها پی روزی میگردند، ناگاه صدای دزدگیر خودرویی سکوت شب را در هم میشکند، چند لحظه بعد جوانی پشت پنجره آپارتمان خود ظاهر میشود و اطراف خودرو پژو 307 خود را برانداز میکند و دکمه ریموت کنترل را میفشارد. باز سکوت حکمفرما میشود. همسایههای کلافه، که بیصبرانه انتظار این سکوت را میکشیدند غرغرکنان در رخت خواب لول میخورند.
در طبقه نوزدهم یکی از برجهای شمال تهران، اسکار، سگ مشکی و اصیل نژاد آلمانی با نگرانی و بيتابي زيادي به صاحب خود که دختریست دوازده ساله مینگرد. دخترک عروسک باربی گرانقیمت خود را در آغوش گرفته و آرام خوابیده. پانزده کیلومتر پایینتر در یکی از پس کوچههای نازی آباد، دختری با همان سن و سال، با چشمانی تر به خوابی عمیق فرو رفته، ولی فردا را هیچ دوست ندارد، چراکه مداد نارنجی جعبه مدادرنگی همکلاسیاش را که به امانت گرفته بود گم کرده وجوابی برای قانع کردن همکلاسیاش ندارد.
اسکار، سگ هوشیار بالا شهری ناگهان از جای خود بر میخیزد و بیتابانه شروع به غرش میکند و پارسهای وحشتناکی را سر میدهد. دخترک هراسان از جا میپرد و وحشتزده خود را به اطاق خواب پدر ومادر میرساند و خود را در آغوش پدر که حالا دیگر بیدار شده پرتاب میکند. پدر دستان دختر را به دستان مادر میسپارد و به سوی اسکار میدود. با دیدن حالت متوحش اسکار ، پدر نیز وحشت میکند و گامی به عقب بر میدارد، ناگاه احساس سرگیجه به او دست میدهد، ولی این سرگیجه نیست . . .
همه چیز به شدت شروع به تکان خوردن میکند، صدای جیر جیر بلندی گوشها را میآزارد. برای حفظ تعادل دستهارا به دیوار میگیرد و فریاد میزند: زلزله . . . این آخرین صدایی است که دخترک میشنود. چراغها خاموش میشوند و برج بیست و هفت طبقه پس از کمی مقاومت، کمر خم کرده و با صدایی دلخراش شروع به فرو ریختن میکند و در عرض چند ثانیه به تلی از آهن و شیشه و سیمان بدل میشود.
درست در همان لحظات خلبان هلیکوپتر امداد سعی دارد خود را به نقطهای در بزرگراه همت که تصادفی در آن روی داده برساند تا مجروحی را به بیمارستان انتقال دهد. ناگهان وقایعی باور نکردنی در برابر چشمان او رخ میدهد، چراغهای ساختمانهاي شهر ناگهان خاموش میشوند خیابانها نیز پس از لحظاتی در خاموشی فرو میروند، برای پرهیز از برخورد با ساختمانهای بلند، که حالا به سایههایی بلند و سیاه میمانند کمی بر ارتفاع خود میافزاید، هنوز کاملاً ارتفاع نگرفته که پردهای دیگر از نمایشنامهء فاجعه در برابر چشمانش رقم میخورد. سایه سیاه و عظیم یکی از برجهای پیش رو شروع به فرو رفتن در زمین میکند و گرد وخاک زیادی به پا میکند، خدمهء امدادی هلیکوپتر ناباورانه فرو ریختن ساختمانها را یکی پس از دیگری نظاره میکنند. خلبان برای کسب تکلیف سعی در ارتباط رادیویی با مرکز دارد، اما مرکز هلیکوپتر امداد که بنایی قدیمی داشت با اولین تلنگرهای زمینلرزه بوسه بر خاک زده است. خلبان و خدمه امدادی حالا دیگر تنها به یک چیز میاندیشند: نجات خانوادهء خود . . .
شعلههای آتش در جایجای شهر ویران شده شروع به زبانه کشیدن میکنند ودر حال گسترش است. منظرهء شهر به فیلمهای فاجعهء هالیوودی میماند، دود، آتش، شیون و فریاد. تنها حضور پر رنگ خودروهای پلیس و امدادی را کم دارد.
تعداد معدودی از شب زنده داران و آنهایی که به دلایلی شب را زیر سقفی نبودهاند هاج و واج به اینسو و آنسو میدوند و عدهای در میان تلی از آهن و خاک سیمان پی عزیزان خود میگردند.
بر اثر آسیب دیدن خطوط انتقال نیرو و تخريب مرکز دیسپاچینگ تهران، برق بسیاری از استانهای کشور قطع شده است. همچنين كليهء مكالمات بينالمللي قطع شده و انجام مكالمات تنها به وسيلهء تلفنهاي ماهوارهاي امكانپذير است. تقريبن همهء مقامات مملکتی از بین رفتهاند و آنها که ماندهاند خبری از یکدیگر ندارند.
چهل و پنج دقیقه از حادثه گذشته که خبر فاجعه نخستین بار توسط خبرگزاری ایتارتاس روسیه مخابره میشود، شبکه تلویزیونی سیانان با قطع برنامههای عادی خود با عنوان خبر فوری به نقل از خبرگزاری ایتارتاس قدرت زلزله را بیش از هفت ریشتر اعلام میکند و با اشاره به قطع برنامههای تلویزیونی سحر و العالم، خسارات زلزله را بسيار زیاد پیشبینی میکند. شبکه بیبیسی نخستین شبکهایست که عنوان اختصاصی را بالای تصویر حک میکند، اما شبکه تلوزیونی الجزیره یک ساعت و نیم پس از فاجعه نخستین تصاویر اختصاصی از تهران را توسط فرستنده ماهوارهای خود به جهان مخابره میکند. هم زمان با صحبتهای مجری برنامه که به زبان انگلیسی پخش میشود تصاویری زنده از برج فرو ریخته و شعلهور ميلاد در حال پخش است. دو ساعت پس از حادثه چشم تمام جهانیان به تهران دوخته شده است.
تلاش مقامات کنسولی ایران در کشورهای مختلف برای برقراری ارتباط با داخل ناکام مانده است. ایرانیان مقیم خارج از کشور به شدت نگران حال و روز اقوام وآشنایان خود در تهران هستند. در ایران اما، با گذشت چهار ساعت از حادثه به جز تهران و شهرهای اطراف بیشتر مردم هنوز در بیخبری به سر میبرند و خود را آماده شروع کار روزانه میکنند. کمکم بعضی از شبکههای استانی و محلی مجاور تهران، موفق به تأمین برق و پخش خبر فاجعه میشوند و از مردم استمداد میطلبند. ستاد بحران تعدادی از استانها مقارن با ظهر تشکیل میشود، اما عمق فاجعه بسیار بیش از آنیست که تاکنون برای آن برنامهریزی شده بود. ستاد بحران وزارت کشور در ساعت سه بعد از ظهر بدون حضور وزیر کشور و به ریاست یکی از مسؤولين وزارتخانه زیر چادری بزرگ در محل پارک لاله تشکیل میشود. نخستین تصمیم، اعلام درخواست کمک بینالمللی است که به سرعت به تمام جهان مخابره میشود. ارتش اعلام آمادهباش میکند. جهت تسهیل در امر دریافت کمکهای بینالمللی، هواپیماهای حامل کمک، مجاز به تماس مستقیم و هماهنگی با فرودگاههای استانهای معین به شرط حضور نماینده استاندار میشوند. فرودگاه مهرآباد تقريبن به طور كامل تخريب شده است و فرودگاه جدیدالاحداث امام خميني به سرعت در حال آماده سازی است. در ساعت بیست و یک به وقت تهران برج مراقبت این فرودگاه موفق به تماس با هواپیماهای غول پیکر C-5 ارتش ایالات متحده که ساعتی پیش قطر را به مقصد تهران ترک کردهاند میشود. در ساعت بیست و یک و چهل پنج دقیقه نخستین هواپیمای پهنپیکر آنتونوف 124 روسیه وارد حریم هوایی تهران میشود. فرودگاههای کوچکتر تهران از ساعتی پیش پذیرای هواپیماهای امدادی ترکیه، روسیه و آمریکا هستند. یک هواپیمای نظامی C-130 هرکولس ایالت متحده بر اثر یک فرود ناموفق در فرودگاه قلعهمرغی دچار آسیبهای جدي ميشود.
در تهران اما بیبرنامگی موج میزند. کلیه خیابانها بر اثر ترافیک سنگین قفل شده بسیاری از پلها فرو ریختهاند اجناس فروشگاهها غارت شده و آتشسوزیهای مهیبی در جایجای شهر به چشم میخورد که هیچکس توانایی مهار آن را ندارد. فضاهای خالی پارکها تنها پناهگاه مردم فاجعه زده است و پارکها مملو از اجساد، مجروحان و آوارگان است.
[External Link Removed for Guests]
هنوز امدادرسانی توسط خود مردم انجام میشود. بسیاری از کسانی که از یافتن عزیزان خود ناامید شدهاند با پای پیاده در حال ترک تهران هستند. اولین شب فاجعه بسیار سرد است و مردم با روشن کردن آتش سعی در گرم کردن خود دارند. مردم دیگر فاجعه موعود را باور کردهاند. فاجعهای که سالهاست وعدهء آن داده شده بود، چهرهء کریه خود را نمایان ساخته است. تعداد کشته شدگان بیش از پنج میلیون نفر تخمین زده شده و به علت سکونت بیشتر مردم در آپارتمانها و ساختمانهای چندین طبقه، کمتر کسی مجال گریز پیداکرده و نجات یافتگان اغلب ساکنین ساختمانهای یک یا دو طبقه میباشند، و البته آنهایی که در لحظة وقوع زمین لرزه در فضای باز به سر میبردند.
برخلاف آنچه قبلن تصور میرفت، جنوب تهران در چاههای فاضلاب فرو نرفت، اما فشردگی ساختمانها و باریک بودن معابر، خصوصن کوچهها ، امداد رسانی را تقریبن غیرممکن کرده و این فشردگی همچنین موجب گسترش سریع آتش گردیده است. در مناطق شمالی شهر، به علّت نزديكي به كانون زلزله، اوضاع بسيار بدتر از پایین شهر است. آوار حاصل از فرو ریختن برجها و ساختمانهای بلند، تل بزرگی از آهن و سیمان پدید آورده و تصور نمیرود کسی از زیر این آوار سنگین زنده بیرون آید.
[External Link Removed for Guests]
پس از زلزلهء شش سال پیش در شهر تاریخی بم که بيش از چهل هزار تن را به کام مرگ کشید، بحثهای زیادی پیرامون زلزلهء تهران در گرفته بود. بسیاری از کارشناسان، زلزله در تهران را قریبالوقوع میدانستند و خسارات ناشی از این زلزله را غیرقابل جبران میدانستند. برخی پیشنهاد تغییر پایتخت را طرح کرده بودند و برخی پیشنهاد حفظ تهران به عنوان پایتخت و تمرکز زدایی و پخش وزارتخانهها در نقاط مختلف کشور را مطرح میکردند. همچنین قوانین سختگیرانهای در مورد ساخت و سازها به تصویب رسید که به علت نبود نظارت کافی، و نبود عظم جدی وهمچنین فروکش کردن تب زلزله عملن به بوتهء فراموشی سپرده شد. تنها اقدام مثبت صورت گرفته، پیشبینی خسارات احتمالی و تهیهء طرحهایی برای مواجه با زلزلهء احتمالی بود که آن نیز در پیچ وخم قوانین دست و پا گیر اداری به قفسههای بایگانی سپرده شد. البته هیچ یک از این طرحها پیشبینی فاجعهای به این عظمت را نکرده بودند، و صد البته اگر حتی چنین پیشبینی صورت میگرفت، باز به علت نبود عظم جدی و همچنین تأمین نشدن اعتبارات لازم در حد طرح باقی میماند.
زلزلهء تهران در بدترین زمان و حالت ممکن اتفاق افتاده است. با فعالیت گسل شمال تهران و آزادسازي انرژي، و وقوع زلزلهاي نزديك به 8 ريشتر، تقریبن هیچ جای شهر از فاجعه بینصیب نماده و این ابر شهر ده میلیونی اکنون به جهنمی از سيمان، آهن، دود و آتش تبدیل شده و به تنهایی بیش از تمام زلزلههای تاریخ، قربانی گرفته است. وسعت فاجعه، قطع راههای ارتباطی، آتشسوزیهای مهیب، و حجم سنگین آوار، و متفاوت بودن خسارات در نقاط مختلف امکان هرگونه امداد رسانی را غیرممکن ساخته و نجات زیر آوار ماندگان و مجروحان حداقل یکصد هزار امدادگر آموزش دیده و حدود 2000 فروند هليكوپتر امداد نیاز دارد که تأمین چنین نیروی عظیمی عملن به رؤیا میماند.
مسؤولين زنده ماندهء وزارت كشور در جدیدترین تصمیم خود به كليهء کشورهای جهان اعلام میکنند که براي فرستادن كمك، نيازي به دريافت ويزا ندارند. همچنین نیازهای فوری زلزلهزدگان طی چند مرحله اعلام میشود که حجم نیازهای اعلام شده باعث شگفتی جهانیان گردیده است. تأمین سه میلیون تخته پتو ، پانصد هزار تخته چادر ، پانصد هزار واحد خون و دهها هزار تن مواد غذایی به ماهها زمان نیاز دارد. در اولین اقدام عملی بستههای امدادی توسط چتر از هواپیماهاي ترابري ارتش و هلیکوپترهاي نظامي در نقاطی از شهر توزیع میشود.
و . . .
آمد و شد خودروها به حداقل رسیده، میلیونها نفر از مردم پایتخت سر بر بالین خواب گذاشتهاند تا فردا، روزی پرمشغله را آغاز کنند و از این میلیونها، برخی اولین روز زندگی مشترک را تجربه و برخی اولین شب از دست دادن عزیزی را به سوگ نشستهاند.
گربههای شهر در زبالهدانها پی روزی میگردند، ناگاه صدای دزدگیر خودرویی سکوت شب را در هم میشکند، چند لحظه بعد جوانی پشت پنجره آپارتمان خود ظاهر میشود و اطراف خودرو پژو 307 خود را برانداز میکند و دکمه ریموت کنترل را میفشارد. باز سکوت حکمفرما میشود. همسایههای کلافه، که بیصبرانه انتظار این سکوت را میکشیدند غرغرکنان در رخت خواب لول میخورند.
در طبقه نوزدهم یکی از برجهای شمال تهران، اسکار، سگ مشکی و اصیل نژاد آلمانی با نگرانی و بيتابي زيادي به صاحب خود که دختریست دوازده ساله مینگرد. دخترک عروسک باربی گرانقیمت خود را در آغوش گرفته و آرام خوابیده. پانزده کیلومتر پایینتر در یکی از پس کوچههای نازی آباد، دختری با همان سن و سال، با چشمانی تر به خوابی عمیق فرو رفته، ولی فردا را هیچ دوست ندارد، چراکه مداد نارنجی جعبه مدادرنگی همکلاسیاش را که به امانت گرفته بود گم کرده وجوابی برای قانع کردن همکلاسیاش ندارد.
اسکار، سگ هوشیار بالا شهری ناگهان از جای خود بر میخیزد و بیتابانه شروع به غرش میکند و پارسهای وحشتناکی را سر میدهد. دخترک هراسان از جا میپرد و وحشتزده خود را به اطاق خواب پدر ومادر میرساند و خود را در آغوش پدر که حالا دیگر بیدار شده پرتاب میکند. پدر دستان دختر را به دستان مادر میسپارد و به سوی اسکار میدود. با دیدن حالت متوحش اسکار ، پدر نیز وحشت میکند و گامی به عقب بر میدارد، ناگاه احساس سرگیجه به او دست میدهد، ولی این سرگیجه نیست . . .
همه چیز به شدت شروع به تکان خوردن میکند، صدای جیر جیر بلندی گوشها را میآزارد. برای حفظ تعادل دستهارا به دیوار میگیرد و فریاد میزند: زلزله . . . این آخرین صدایی است که دخترک میشنود. چراغها خاموش میشوند و برج بیست و هفت طبقه پس از کمی مقاومت، کمر خم کرده و با صدایی دلخراش شروع به فرو ریختن میکند و در عرض چند ثانیه به تلی از آهن و شیشه و سیمان بدل میشود.
درست در همان لحظات خلبان هلیکوپتر امداد سعی دارد خود را به نقطهای در بزرگراه همت که تصادفی در آن روی داده برساند تا مجروحی را به بیمارستان انتقال دهد. ناگهان وقایعی باور نکردنی در برابر چشمان او رخ میدهد، چراغهای ساختمانهاي شهر ناگهان خاموش میشوند خیابانها نیز پس از لحظاتی در خاموشی فرو میروند، برای پرهیز از برخورد با ساختمانهای بلند، که حالا به سایههایی بلند و سیاه میمانند کمی بر ارتفاع خود میافزاید، هنوز کاملاً ارتفاع نگرفته که پردهای دیگر از نمایشنامهء فاجعه در برابر چشمانش رقم میخورد. سایه سیاه و عظیم یکی از برجهای پیش رو شروع به فرو رفتن در زمین میکند و گرد وخاک زیادی به پا میکند، خدمهء امدادی هلیکوپتر ناباورانه فرو ریختن ساختمانها را یکی پس از دیگری نظاره میکنند. خلبان برای کسب تکلیف سعی در ارتباط رادیویی با مرکز دارد، اما مرکز هلیکوپتر امداد که بنایی قدیمی داشت با اولین تلنگرهای زمینلرزه بوسه بر خاک زده است. خلبان و خدمه امدادی حالا دیگر تنها به یک چیز میاندیشند: نجات خانوادهء خود . . .
شعلههای آتش در جایجای شهر ویران شده شروع به زبانه کشیدن میکنند ودر حال گسترش است. منظرهء شهر به فیلمهای فاجعهء هالیوودی میماند، دود، آتش، شیون و فریاد. تنها حضور پر رنگ خودروهای پلیس و امدادی را کم دارد.
تعداد معدودی از شب زنده داران و آنهایی که به دلایلی شب را زیر سقفی نبودهاند هاج و واج به اینسو و آنسو میدوند و عدهای در میان تلی از آهن و خاک سیمان پی عزیزان خود میگردند.
بر اثر آسیب دیدن خطوط انتقال نیرو و تخريب مرکز دیسپاچینگ تهران، برق بسیاری از استانهای کشور قطع شده است. همچنين كليهء مكالمات بينالمللي قطع شده و انجام مكالمات تنها به وسيلهء تلفنهاي ماهوارهاي امكانپذير است. تقريبن همهء مقامات مملکتی از بین رفتهاند و آنها که ماندهاند خبری از یکدیگر ندارند.
چهل و پنج دقیقه از حادثه گذشته که خبر فاجعه نخستین بار توسط خبرگزاری ایتارتاس روسیه مخابره میشود، شبکه تلویزیونی سیانان با قطع برنامههای عادی خود با عنوان خبر فوری به نقل از خبرگزاری ایتارتاس قدرت زلزله را بیش از هفت ریشتر اعلام میکند و با اشاره به قطع برنامههای تلویزیونی سحر و العالم، خسارات زلزله را بسيار زیاد پیشبینی میکند. شبکه بیبیسی نخستین شبکهایست که عنوان اختصاصی را بالای تصویر حک میکند، اما شبکه تلوزیونی الجزیره یک ساعت و نیم پس از فاجعه نخستین تصاویر اختصاصی از تهران را توسط فرستنده ماهوارهای خود به جهان مخابره میکند. هم زمان با صحبتهای مجری برنامه که به زبان انگلیسی پخش میشود تصاویری زنده از برج فرو ریخته و شعلهور ميلاد در حال پخش است. دو ساعت پس از حادثه چشم تمام جهانیان به تهران دوخته شده است.
تلاش مقامات کنسولی ایران در کشورهای مختلف برای برقراری ارتباط با داخل ناکام مانده است. ایرانیان مقیم خارج از کشور به شدت نگران حال و روز اقوام وآشنایان خود در تهران هستند. در ایران اما، با گذشت چهار ساعت از حادثه به جز تهران و شهرهای اطراف بیشتر مردم هنوز در بیخبری به سر میبرند و خود را آماده شروع کار روزانه میکنند. کمکم بعضی از شبکههای استانی و محلی مجاور تهران، موفق به تأمین برق و پخش خبر فاجعه میشوند و از مردم استمداد میطلبند. ستاد بحران تعدادی از استانها مقارن با ظهر تشکیل میشود، اما عمق فاجعه بسیار بیش از آنیست که تاکنون برای آن برنامهریزی شده بود. ستاد بحران وزارت کشور در ساعت سه بعد از ظهر بدون حضور وزیر کشور و به ریاست یکی از مسؤولين وزارتخانه زیر چادری بزرگ در محل پارک لاله تشکیل میشود. نخستین تصمیم، اعلام درخواست کمک بینالمللی است که به سرعت به تمام جهان مخابره میشود. ارتش اعلام آمادهباش میکند. جهت تسهیل در امر دریافت کمکهای بینالمللی، هواپیماهای حامل کمک، مجاز به تماس مستقیم و هماهنگی با فرودگاههای استانهای معین به شرط حضور نماینده استاندار میشوند. فرودگاه مهرآباد تقريبن به طور كامل تخريب شده است و فرودگاه جدیدالاحداث امام خميني به سرعت در حال آماده سازی است. در ساعت بیست و یک به وقت تهران برج مراقبت این فرودگاه موفق به تماس با هواپیماهای غول پیکر C-5 ارتش ایالات متحده که ساعتی پیش قطر را به مقصد تهران ترک کردهاند میشود. در ساعت بیست و یک و چهل پنج دقیقه نخستین هواپیمای پهنپیکر آنتونوف 124 روسیه وارد حریم هوایی تهران میشود. فرودگاههای کوچکتر تهران از ساعتی پیش پذیرای هواپیماهای امدادی ترکیه، روسیه و آمریکا هستند. یک هواپیمای نظامی C-130 هرکولس ایالت متحده بر اثر یک فرود ناموفق در فرودگاه قلعهمرغی دچار آسیبهای جدي ميشود.
در تهران اما بیبرنامگی موج میزند. کلیه خیابانها بر اثر ترافیک سنگین قفل شده بسیاری از پلها فرو ریختهاند اجناس فروشگاهها غارت شده و آتشسوزیهای مهیبی در جایجای شهر به چشم میخورد که هیچکس توانایی مهار آن را ندارد. فضاهای خالی پارکها تنها پناهگاه مردم فاجعه زده است و پارکها مملو از اجساد، مجروحان و آوارگان است.
[External Link Removed for Guests]
هنوز امدادرسانی توسط خود مردم انجام میشود. بسیاری از کسانی که از یافتن عزیزان خود ناامید شدهاند با پای پیاده در حال ترک تهران هستند. اولین شب فاجعه بسیار سرد است و مردم با روشن کردن آتش سعی در گرم کردن خود دارند. مردم دیگر فاجعه موعود را باور کردهاند. فاجعهای که سالهاست وعدهء آن داده شده بود، چهرهء کریه خود را نمایان ساخته است. تعداد کشته شدگان بیش از پنج میلیون نفر تخمین زده شده و به علت سکونت بیشتر مردم در آپارتمانها و ساختمانهای چندین طبقه، کمتر کسی مجال گریز پیداکرده و نجات یافتگان اغلب ساکنین ساختمانهای یک یا دو طبقه میباشند، و البته آنهایی که در لحظة وقوع زمین لرزه در فضای باز به سر میبردند.
برخلاف آنچه قبلن تصور میرفت، جنوب تهران در چاههای فاضلاب فرو نرفت، اما فشردگی ساختمانها و باریک بودن معابر، خصوصن کوچهها ، امداد رسانی را تقریبن غیرممکن کرده و این فشردگی همچنین موجب گسترش سریع آتش گردیده است. در مناطق شمالی شهر، به علّت نزديكي به كانون زلزله، اوضاع بسيار بدتر از پایین شهر است. آوار حاصل از فرو ریختن برجها و ساختمانهای بلند، تل بزرگی از آهن و سیمان پدید آورده و تصور نمیرود کسی از زیر این آوار سنگین زنده بیرون آید.
[External Link Removed for Guests]
پس از زلزلهء شش سال پیش در شهر تاریخی بم که بيش از چهل هزار تن را به کام مرگ کشید، بحثهای زیادی پیرامون زلزلهء تهران در گرفته بود. بسیاری از کارشناسان، زلزله در تهران را قریبالوقوع میدانستند و خسارات ناشی از این زلزله را غیرقابل جبران میدانستند. برخی پیشنهاد تغییر پایتخت را طرح کرده بودند و برخی پیشنهاد حفظ تهران به عنوان پایتخت و تمرکز زدایی و پخش وزارتخانهها در نقاط مختلف کشور را مطرح میکردند. همچنین قوانین سختگیرانهای در مورد ساخت و سازها به تصویب رسید که به علت نبود نظارت کافی، و نبود عظم جدی وهمچنین فروکش کردن تب زلزله عملن به بوتهء فراموشی سپرده شد. تنها اقدام مثبت صورت گرفته، پیشبینی خسارات احتمالی و تهیهء طرحهایی برای مواجه با زلزلهء احتمالی بود که آن نیز در پیچ وخم قوانین دست و پا گیر اداری به قفسههای بایگانی سپرده شد. البته هیچ یک از این طرحها پیشبینی فاجعهای به این عظمت را نکرده بودند، و صد البته اگر حتی چنین پیشبینی صورت میگرفت، باز به علت نبود عظم جدی و همچنین تأمین نشدن اعتبارات لازم در حد طرح باقی میماند.
زلزلهء تهران در بدترین زمان و حالت ممکن اتفاق افتاده است. با فعالیت گسل شمال تهران و آزادسازي انرژي، و وقوع زلزلهاي نزديك به 8 ريشتر، تقریبن هیچ جای شهر از فاجعه بینصیب نماده و این ابر شهر ده میلیونی اکنون به جهنمی از سيمان، آهن، دود و آتش تبدیل شده و به تنهایی بیش از تمام زلزلههای تاریخ، قربانی گرفته است. وسعت فاجعه، قطع راههای ارتباطی، آتشسوزیهای مهیب، و حجم سنگین آوار، و متفاوت بودن خسارات در نقاط مختلف امکان هرگونه امداد رسانی را غیرممکن ساخته و نجات زیر آوار ماندگان و مجروحان حداقل یکصد هزار امدادگر آموزش دیده و حدود 2000 فروند هليكوپتر امداد نیاز دارد که تأمین چنین نیروی عظیمی عملن به رؤیا میماند.
مسؤولين زنده ماندهء وزارت كشور در جدیدترین تصمیم خود به كليهء کشورهای جهان اعلام میکنند که براي فرستادن كمك، نيازي به دريافت ويزا ندارند. همچنین نیازهای فوری زلزلهزدگان طی چند مرحله اعلام میشود که حجم نیازهای اعلام شده باعث شگفتی جهانیان گردیده است. تأمین سه میلیون تخته پتو ، پانصد هزار تخته چادر ، پانصد هزار واحد خون و دهها هزار تن مواد غذایی به ماهها زمان نیاز دارد. در اولین اقدام عملی بستههای امدادی توسط چتر از هواپیماهاي ترابري ارتش و هلیکوپترهاي نظامي در نقاطی از شهر توزیع میشود.
و . . .
- پست: 4390
- تاریخ عضویت: سهشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۴, ۱:۱۴ ب.ظ
- محل اقامت: کرج پلاک 43!
- سپاسهای ارسالی: 6707 بار
- سپاسهای دریافتی: 12101 بار
- تماس:
- پست: 441
- تاریخ عضویت: شنبه ۱۸ آذر ۱۳۸۵, ۳:۴۸ ق.ظ
- محل اقامت: essi8689@yahoo.com
- سپاسهای ارسالی: 28 بار
- سپاسهای دریافتی: 188 بار
- تماس:
- پست: 4122
- تاریخ عضویت: سهشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۸۴, ۶:۱۶ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 4507 بار
- سپاسهای دریافتی: 4337 بار
- تماس:
sara,
سه گسل اصلي و بسيار بزرگ و فعال از نظر زمين شناسي، تهران رو مدام در حالت تهديد دائمي قرار دادن:
1) گسل شمال تهران از سوهانک در شمال شرق تهران تا حصارک کرج به طول 90 کيلومتر
2) گسل ري (شمال ري و جنوب ري) به طول 18.5 کيلومتر
3) گشل مشاء - فشم در 20 کيلومتري کوههاي شمال تهران به درازاي بيش از 400 کيلومتر
و شايد چهارمي رو هم نبايد غفلت کرد:
4) گسل کهريزک به طول بيش از 40 کيلومتر
و 15 گسل کواترنر به درازاهاي 3 تا 8 کيلومتر در گوشه و کنار داخل تهران:
1) گسل محموديه (زير سعادت آباد و زعفرانيه)
2) گسل داووديه (زير برج ميلاد!!!)
3) گسل نياوران!
4) گسل باغ فيض
5) گسل تلويزيون
6) گسل ونک - پارک
و . . . .
آخرين زلزلهءمهيب تهران= 13 فروردين 1209 شمسي در منطقهء لواسانات به قدر 7.1 ريشتر
باعث تخريب 100% روستاهاي شمال تهران (نظير فرمانيه، نياوران و . . . ) شد.
مسبب: گسل مشاء - فشم
آخرين زلزله در گسل شمال تهران= 17 اسفند 1381 به قدرت 4.1 ريشتر در منطقهء سوهانک به عمق 7 کيلومتر
آخرين زلزله در ري= تقريبن هر روز 2 تا 3 عدد به قدرتهاي 2 تا 3 ريشتر
آخرين زلزلهء مخرب در ري= 855 و 856 ميلادي (باعث تخريب 100% ري و روستاي طهران شد)
آخرين زلزلهء مخرب در گسل شمال تهران= نامعلوم ولي احتمالن به تاريخ 856 ميلادي به قدرت تخميني 8 ريشتر
تخمين زلزله:
ري= بين 6 تا 6.5 ريشتر
کهريزک = بين 6 تا 7 ريشتر
شمال تهران= بين 7.3 تا 8.2 ريشتر
8)
مشاء - فشم = بين 7 تا 8.5 ريشتر
گسل هاي کواترنر پراکنده در اقصا نقاط تهران، در هنگام زلزلهء بزرگ در گسل شمال تهران فعال شده و منازل مردم را به کام زمين خواهند کشيد ولي خود به تنهايي قادر به ايجاد زلزله نيستند.
گسل هاي کواترنر به معناي گسل هايي است که در طول 10 هزار سال گذشته، داراي فعاليت بوده اند.
آخرين پژوهش هاي مهندسي زلزله توسط پژوهشکده زلزله و ايمني توسط دکتر مهدي زارع، نشان دهندهء دورهء بازگشت زلزله اي به قدرت بيش از 8 ريشتر در گسل شمال تهران است در بازهء زماني 3000 سال است.
اين نتايج بر اساس خاکبرداري اتفاقي و کشف روستايي که به يک باره زير تلي از خاک مدفون شده بود در منطقهء قيطريهء تهران بدست آمده است.
بازهم سوالي بود در خدمتم.
سه گسل اصلي و بسيار بزرگ و فعال از نظر زمين شناسي، تهران رو مدام در حالت تهديد دائمي قرار دادن:
1) گسل شمال تهران از سوهانک در شمال شرق تهران تا حصارک کرج به طول 90 کيلومتر
2) گسل ري (شمال ري و جنوب ري) به طول 18.5 کيلومتر
3) گشل مشاء - فشم در 20 کيلومتري کوههاي شمال تهران به درازاي بيش از 400 کيلومتر
و شايد چهارمي رو هم نبايد غفلت کرد:
4) گسل کهريزک به طول بيش از 40 کيلومتر
و 15 گسل کواترنر به درازاهاي 3 تا 8 کيلومتر در گوشه و کنار داخل تهران:
1) گسل محموديه (زير سعادت آباد و زعفرانيه)
2) گسل داووديه (زير برج ميلاد!!!)
3) گسل نياوران!
4) گسل باغ فيض
5) گسل تلويزيون
6) گسل ونک - پارک
و . . . .

آخرين زلزلهءمهيب تهران= 13 فروردين 1209 شمسي در منطقهء لواسانات به قدر 7.1 ريشتر
باعث تخريب 100% روستاهاي شمال تهران (نظير فرمانيه، نياوران و . . . ) شد.
مسبب: گسل مشاء - فشم
آخرين زلزله در گسل شمال تهران= 17 اسفند 1381 به قدرت 4.1 ريشتر در منطقهء سوهانک به عمق 7 کيلومتر
آخرين زلزله در ري= تقريبن هر روز 2 تا 3 عدد به قدرتهاي 2 تا 3 ريشتر
آخرين زلزلهء مخرب در ري= 855 و 856 ميلادي (باعث تخريب 100% ري و روستاي طهران شد)
آخرين زلزلهء مخرب در گسل شمال تهران= نامعلوم ولي احتمالن به تاريخ 856 ميلادي به قدرت تخميني 8 ريشتر
تخمين زلزله:
ري= بين 6 تا 6.5 ريشتر
کهريزک = بين 6 تا 7 ريشتر
شمال تهران= بين 7.3 تا 8.2 ريشتر

مشاء - فشم = بين 7 تا 8.5 ريشتر

گسل هاي کواترنر پراکنده در اقصا نقاط تهران، در هنگام زلزلهء بزرگ در گسل شمال تهران فعال شده و منازل مردم را به کام زمين خواهند کشيد ولي خود به تنهايي قادر به ايجاد زلزله نيستند.
گسل هاي کواترنر به معناي گسل هايي است که در طول 10 هزار سال گذشته، داراي فعاليت بوده اند.
آخرين پژوهش هاي مهندسي زلزله توسط پژوهشکده زلزله و ايمني توسط دکتر مهدي زارع، نشان دهندهء دورهء بازگشت زلزله اي به قدرت بيش از 8 ريشتر در گسل شمال تهران است در بازهء زماني 3000 سال است.
اين نتايج بر اساس خاکبرداري اتفاقي و کشف روستايي که به يک باره زير تلي از خاک مدفون شده بود در منطقهء قيطريهء تهران بدست آمده است.
بازهم سوالي بود در خدمتم.

[External Link Removed for Guests]