حسین بزرگی( حامد ) غزلی را به یاد شهدای غزه سرود و آن را منتشر کرد.
به گزارش مهر، این شاعر کشورمان در شعری که تاریخ اول محرمالحرام در زیر آمده ، چنین نوشته است :
در و دیوار چه گویاست ، تماشا نکنید/ خواب ، چشم همه دنیاست، تماشا نکنید
می درد گرگ ،بدنهای غزالان چمن/ جای گل ، خون چمن آراست، تماشا نکنید
گر همه عالم و آدم زجفا خاموشند/ سنگ، در شورش و غوغاست ، تماشا نکنید
چه نشستید، ببینید که در آتش و خون / کودک غزه چه تنهاست، تماشا نکنید
بی رمق ،خسته، پراز درد، ندیدید چه سان / غرق خون پیکر زنهاست، تماشا نکنید
وه چه خوابید که صهیون وسط خانه ماست/ هدفش عارت و یغماست، تماشا نکنید
بشنود هر کس و پاسخ ندهد مسلم نیست/ امر پیغمر طاهاست ، تماشا نکنید
بوش گوید به تمسخر به جهان، این تحفه / عیدی مختصر ماست، تماشا نکنید
دهه عشق و عزاداری ارباب آمد/ کربلا منتظر ماست ، تماشا نکنید.
کاش می شد که حسینیه ای احداث شود/ در دل غزه ، چه زیباست ، تماشا نکنید
زخمه شعر به چنگ ورقش زد حامد/ که " لگد مالی گلهاست" ، تماشا نکنید
کودک غزه چه تنهاست...تماشا نكنيد
مدیران انجمن: رونین, Shahbaz, MASTER, MOHAMMAD_ASEMOONI, شوراي نظارت

- پست: 2732
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۵ مرداد ۱۳۸۵, ۱۰:۳۴ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 12804 بار
- سپاسهای دریافتی: 4580 بار
کودک غزه چه تنهاست...تماشا نكنيد
[FONT=lucida grande, tahoma, verdana, arial, sans-serif] این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود,
[FONT=lucida grande, tahoma, verdana, arial, sans-serif]ور نه هیچ از دل بیرحم تو تقصیر
[FONT=lucida grande, tahoma, verdana, arial, sans-serif]ور نه هیچ از دل بیرحم تو تقصیر

- پست: 2732
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۵ مرداد ۱۳۸۵, ۱۰:۳۴ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 12804 بار
- سپاسهای دریافتی: 4580 بار
Re: کودک غزه چه تنهاست...تماشا نكنيد
مرا اینگونه باور کن...
[External Link Removed for Guests]
کمی تنها ، کمی بی کس ، کمی از یادها رفته...
[External Link Removed for Guests]
خدا هم ترک ما کرده ، خدا دیگر کجا رفته...؟!
[External Link Removed for Guests]
نمی دانم مرا آیا گناهی هست..؟
[External Link Removed for Guests]
که شاید هم به جرم آن ، غریبی و جدایی هست
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
کمی تنها ، کمی بی کس ، کمی از یادها رفته...
[External Link Removed for Guests]
خدا هم ترک ما کرده ، خدا دیگر کجا رفته...؟!
[External Link Removed for Guests]
نمی دانم مرا آیا گناهی هست..؟
[External Link Removed for Guests]
که شاید هم به جرم آن ، غریبی و جدایی هست
[External Link Removed for Guests]
[FONT=lucida grande, tahoma, verdana, arial, sans-serif] این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود,
[FONT=lucida grande, tahoma, verdana, arial, sans-serif]ور نه هیچ از دل بیرحم تو تقصیر
[FONT=lucida grande, tahoma, verdana, arial, sans-serif]ور نه هیچ از دل بیرحم تو تقصیر

- پست: 2732
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۵ مرداد ۱۳۸۵, ۱۰:۳۴ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 12804 بار
- سپاسهای دریافتی: 4580 بار
Re: کودک غزه چه تنهاست...تماشا نكنيد
'
پيوسته بلا پشت بلا مي آيد
[External Link Removed for Guests]
سر از پي سر دست جدا مي آيد
[External Link Removed for Guests]
اي دم زده از حسين از جا برخيز
[External Link Removed for Guests]
از غزه شميم كربلا مي آيد
[External Link Removed for Guests]
پيوسته بلا پشت بلا مي آيد
[External Link Removed for Guests]
سر از پي سر دست جدا مي آيد
[External Link Removed for Guests]
اي دم زده از حسين از جا برخيز
[External Link Removed for Guests]
از غزه شميم كربلا مي آيد
[External Link Removed for Guests]
[FONT=lucida grande, tahoma, verdana, arial, sans-serif] این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود,
[FONT=lucida grande, tahoma, verdana, arial, sans-serif]ور نه هیچ از دل بیرحم تو تقصیر
[FONT=lucida grande, tahoma, verdana, arial, sans-serif]ور نه هیچ از دل بیرحم تو تقصیر

- پست: 2732
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۵ مرداد ۱۳۸۵, ۱۰:۳۴ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 12804 بار
- سپاسهای دریافتی: 4580 بار
اين صداي تپش قلبم نيست ******** در نهانخانه دل سينه زني ست
با اسلحه و اشک و دعا می آئیم/ وقتی که عزا تمام شد می آئیم
فعلا سرمان به کار هیئت گرم است /غزه تو صبور باش ، ما می آئیم
شمریم اگر روز ستم خاموشیم /خون است اگر آب خنک می نوشیم
آنسوی جهان کرب و بلایی بر پاست/ ما هم دلمان خوش است مشکی پوشیم
با پرچم سرخ کربلا می آئیم/ با جامه مشکی عزا می آئیم
[External Link Removed for Guests]
ای غزه! به خون کشتگانت سوگند/ با منتقم دشت بلا می آئییم
[External Link Removed for Guests]
فعلا سرمان به کار هیئت گرم است /غزه تو صبور باش ، ما می آئیم
شمریم اگر روز ستم خاموشیم /خون است اگر آب خنک می نوشیم
آنسوی جهان کرب و بلایی بر پاست/ ما هم دلمان خوش است مشکی پوشیم
با پرچم سرخ کربلا می آئیم/ با جامه مشکی عزا می آئیم
[External Link Removed for Guests]
ای غزه! به خون کشتگانت سوگند/ با منتقم دشت بلا می آئییم
[External Link Removed for Guests]
[FONT=lucida grande, tahoma, verdana, arial, sans-serif] این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود,
[FONT=lucida grande, tahoma, verdana, arial, sans-serif]ور نه هیچ از دل بیرحم تو تقصیر
[FONT=lucida grande, tahoma, verdana, arial, sans-serif]ور نه هیچ از دل بیرحم تو تقصیر

-
- پست: 184
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۳۰ مهر ۱۳۸۶, ۷:۰۰ ب.ظ
- محل اقامت: بی سرزمین تر از باد
- سپاسهای ارسالی: 327 بار
- سپاسهای دریافتی: 353 بار
Re: کودک غزه چه تنهاست...تماشا نكنيد
Try Not To Cry
سعی کن گریه نکنی
You, you’re not aware
تو - تو خبر نداری
That we’re aware of your despair
که ما از نا امدیت خبر داریم
Don’t show your tears to your oppressor
اشکهایت را به ستمگر نشان نده
Don’t show your tears
اشکهایت را نشان نده
Try not to cry little one
گریه نکن کوچک من
You’re not alone
تو تنها نیستی
I’ll stand by you
من در کنارت خواهم ایستاد
Try not to cry little one
گریه نکن کوچک من
My heart is your stone
قلب من سنگ توست
I’ll throw with you
که من با تو پرتابش می کنم
Ayn Jalut where David slew Goliath
و جایی که داوود جالوت را کشت
This very same place that we be at
این سرزمین مانند مکانی است که ما
Passing through the sands of times
از شن های زمان گذشتیم
This land’s been the victim of countless crimes
این سرزمین قربانی جنایت های بسیاری است
From Crusaders and Mongols
از جنگهای صلیبی تا حمله مغولان
to the present aggression
تا تجاوهای امروز
Then the Franks, now even a crueler oppression
پس بی پرده حرف زن
حالا در آنجا یی که بی رحمانه ترین ستم ها صورت می گیرد
If these walls could speak,
اگر این دیوارها می توانستند صحبت کنند
Imagine what they would say
تصور کن چه چیزی می گفتند
For me in this path that I walk on
برای من در این جاده باریکی که راه می رویم
there's only one way
تنها یک راه وجود دارد
Bullets may kill, bones may break
گلوله ممکن است مرا بکشد ، استخانها ممکن است شکسته شوند
Still I throw stones like David before me and I say
اما هنوز من سنگها را پرتاب می کنم
Try not to cry little one
گریه نکن کوچک من
You’re not alone
تو تنها نیستی
I’ll stand by you
من در کنارت خواهم ایستاد
Try not to cry little one
گریه نکن کوچک من
قلب من سنگ توست
My heart is your stone
که من با تو پرتابش می کنم
I’ll throw with you
You, you’re not aware
تو ... ، تو خبر نداری نيست
That we’re aware
اما ما حواسمان هست
Of your despair
كه شايد نااميد شوي
Your nightmares will end
كابوسهاي تو به پايان خواهد رسيد
This I promise, I promise
اين را قول مي دهم ، قول مي دهم
No llores, no pierdas la fe
گريه نكن ، ايمان خود را از دست نده
La sed la calma el que haze, Agua de la arena
كسي كه آب را از سنگ بيرون مي آورد
Y tu que te levantas con orgullo entre las piedras
همان است كه عطش را فرو مي نشاند
و تو هماني هستي كه باوقار از ميان سنگها بيرون مي آيي
Haz hecho mares de este polvo
در حاليكه اقيانوسي از اين ريزش پديد آوردي
I throw stones at my eyes
من سنگها را به چشمان خودم مي زنم
’cause for way too long they’ve been dry
چون خيلي وقت است كه خشك بوده اند
Plus they see what they shouldn’t from oppressed babies to thighs
بعلاوه اينكه آنها چيزي را كه نبايد ميديدند، ديده اند: طفلهاي در هم كوفته شده ...
I throw stones at my tongue
سنگها را به زبانم مي زنم
’cause it should really keep its peace
بخاطر اينكه واقعا آرامش خود را حفظ مي كند
I throw stones at my feet
... سنگها را به پاهايم مي زنم
’cause they stray and lead to defeat
چون سرگردان شدند و به شكست رهنمون شدند
A couple of big ones at my heart
... چندتا از بزرگترين سنگها را به قلبم مي زنم
’cause the thing is freezing cold
چون اين شيء از سرما يخ زده است
But my nafs is still alive
ولي نفس من هنوز زنده است
and kicking unstoppable and on a roll
و پشت سر هم و بدون توقف لگد مي زند
I throw bricks at the devil so I’ll be sure to hit him
من ريگها را به شيطان پرتاب مي كنم و مطمئن مي شوم كه برخورد كند (اشاره به حج )
But first at the man in the mirror
ولي قبل از آن به نفسم در آينه
so I can chase out the venom
سپس مي توانم اين زهر را بيرون بياندازم (زهر = اسرائيل)
Hmm, a little boy shot in the head
هان!، يك تير به سر يك پسر كوچولو خورد
Just another kid sent out to get some bread
كودكي ديگر كه رفت نان تهيه كند
Not the first murder nor the last
نه اولين جنايت است نه آخرين جنايت
Again and again a repetition of the past
دوباره و دوباره تكرار گذشته
Since the very first day same story
از آن اولين روز هم همين بود
Young ones, old ones, some glory
جوانها ، پيرها ، به خود بباليد
How can it be, has the whole world turned blind?
چطور مي تواند اينگونه باشد ، آيا همه جهان كور شده است ؟
Or is it just ’cause it’s only affecting my kind?!
يا فقط نوع من را تحت سيطره قرار داده است ؟!
If these walls could speak,
اگر اين ديوارها مي توانستند صحبت كنند ،
imagine what would they say
تصور كن چه مي گفتند ... ؟!
For me in this path that I walk on
براي من در اين راهي كه مي روم
there’s only one way
فقط يك راه وجود دارد
Bullets may kill, bones may break
تيرها شايد بكشند ، استخوانها شايد بشكنند
Still I throw stones like David before me and I say
ولي من سنگ پرتاب مي كنم ، همچون داوود ... و من لب به سخن مي گشاي
منبع:www.samiyusufmusic.ir

سعی کن گریه نکنی
You, you’re not aware
تو - تو خبر نداری
That we’re aware of your despair
که ما از نا امدیت خبر داریم
Don’t show your tears to your oppressor
اشکهایت را به ستمگر نشان نده
Don’t show your tears
اشکهایت را نشان نده
Try not to cry little one
گریه نکن کوچک من
You’re not alone
تو تنها نیستی
I’ll stand by you
من در کنارت خواهم ایستاد
Try not to cry little one
گریه نکن کوچک من
My heart is your stone
قلب من سنگ توست
I’ll throw with you
که من با تو پرتابش می کنم
Ayn Jalut where David slew Goliath
و جایی که داوود جالوت را کشت
This very same place that we be at
این سرزمین مانند مکانی است که ما
Passing through the sands of times
از شن های زمان گذشتیم
This land’s been the victim of countless crimes
این سرزمین قربانی جنایت های بسیاری است
From Crusaders and Mongols
از جنگهای صلیبی تا حمله مغولان
to the present aggression
تا تجاوهای امروز
Then the Franks, now even a crueler oppression
پس بی پرده حرف زن
حالا در آنجا یی که بی رحمانه ترین ستم ها صورت می گیرد
If these walls could speak,
اگر این دیوارها می توانستند صحبت کنند
Imagine what they would say
تصور کن چه چیزی می گفتند
For me in this path that I walk on
برای من در این جاده باریکی که راه می رویم
there's only one way
تنها یک راه وجود دارد
Bullets may kill, bones may break
گلوله ممکن است مرا بکشد ، استخانها ممکن است شکسته شوند
Still I throw stones like David before me and I say
اما هنوز من سنگها را پرتاب می کنم
Try not to cry little one
گریه نکن کوچک من
You’re not alone
تو تنها نیستی
I’ll stand by you
من در کنارت خواهم ایستاد
Try not to cry little one
گریه نکن کوچک من
قلب من سنگ توست
My heart is your stone
که من با تو پرتابش می کنم
I’ll throw with you
You, you’re not aware
تو ... ، تو خبر نداری نيست
That we’re aware
اما ما حواسمان هست
Of your despair
كه شايد نااميد شوي
Your nightmares will end
كابوسهاي تو به پايان خواهد رسيد
This I promise, I promise
اين را قول مي دهم ، قول مي دهم
No llores, no pierdas la fe
گريه نكن ، ايمان خود را از دست نده
La sed la calma el que haze, Agua de la arena
كسي كه آب را از سنگ بيرون مي آورد
Y tu que te levantas con orgullo entre las piedras
همان است كه عطش را فرو مي نشاند
و تو هماني هستي كه باوقار از ميان سنگها بيرون مي آيي
Haz hecho mares de este polvo
در حاليكه اقيانوسي از اين ريزش پديد آوردي
I throw stones at my eyes
من سنگها را به چشمان خودم مي زنم
’cause for way too long they’ve been dry
چون خيلي وقت است كه خشك بوده اند
Plus they see what they shouldn’t from oppressed babies to thighs
بعلاوه اينكه آنها چيزي را كه نبايد ميديدند، ديده اند: طفلهاي در هم كوفته شده ...
I throw stones at my tongue
سنگها را به زبانم مي زنم
’cause it should really keep its peace
بخاطر اينكه واقعا آرامش خود را حفظ مي كند
I throw stones at my feet
... سنگها را به پاهايم مي زنم
’cause they stray and lead to defeat
چون سرگردان شدند و به شكست رهنمون شدند
A couple of big ones at my heart
... چندتا از بزرگترين سنگها را به قلبم مي زنم
’cause the thing is freezing cold
چون اين شيء از سرما يخ زده است
But my nafs is still alive
ولي نفس من هنوز زنده است
and kicking unstoppable and on a roll
و پشت سر هم و بدون توقف لگد مي زند
I throw bricks at the devil so I’ll be sure to hit him
من ريگها را به شيطان پرتاب مي كنم و مطمئن مي شوم كه برخورد كند (اشاره به حج )
But first at the man in the mirror
ولي قبل از آن به نفسم در آينه
so I can chase out the venom
سپس مي توانم اين زهر را بيرون بياندازم (زهر = اسرائيل)
Hmm, a little boy shot in the head
هان!، يك تير به سر يك پسر كوچولو خورد
Just another kid sent out to get some bread
كودكي ديگر كه رفت نان تهيه كند
Not the first murder nor the last
نه اولين جنايت است نه آخرين جنايت
Again and again a repetition of the past
دوباره و دوباره تكرار گذشته
Since the very first day same story
از آن اولين روز هم همين بود
Young ones, old ones, some glory
جوانها ، پيرها ، به خود بباليد
How can it be, has the whole world turned blind?
چطور مي تواند اينگونه باشد ، آيا همه جهان كور شده است ؟
Or is it just ’cause it’s only affecting my kind?!
يا فقط نوع من را تحت سيطره قرار داده است ؟!
If these walls could speak,
اگر اين ديوارها مي توانستند صحبت كنند ،
imagine what would they say
تصور كن چه مي گفتند ... ؟!
For me in this path that I walk on
براي من در اين راهي كه مي روم
there’s only one way
فقط يك راه وجود دارد
Bullets may kill, bones may break
تيرها شايد بكشند ، استخوانها شايد بشكنند
Still I throw stones like David before me and I say
ولي من سنگ پرتاب مي كنم ، همچون داوود ... و من لب به سخن مي گشاي
منبع:www.samiyusufmusic.ir

دستم بوي گل مي داد . مرا به جرم چيدن گل محكوم كردند. ولي كسي نيانديشيد شايد گلي كاشته باشم. چه

- پست: 2732
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۵ مرداد ۱۳۸۵, ۱۰:۳۴ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 12804 بار
- سپاسهای دریافتی: 4580 بار
Re: کودک غزه چه تنهاست...تماشا نكنيد
حنجره ها روزه ی سکوت گرفتند پنجره ها تار عنکبوت گرفتند عقده ی فریاد بود و بغض گلوگیر هت فصیح مرا سکوت گرفتند نعره زدم : عاشقان گرسنه ی مرگند درد مرا قوت لایموت گرفتند چون پر پروانه تا که دست گشودم دست مرا لحظه ی قنوت گرفتند خط خطا بر سرود صبح کشیدند روشنی صفحه را خطوط گرفتند
[FONT=lucida grande, tahoma, verdana, arial, sans-serif] این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود,
[FONT=lucida grande, tahoma, verdana, arial, sans-serif]ور نه هیچ از دل بیرحم تو تقصیر
[FONT=lucida grande, tahoma, verdana, arial, sans-serif]ور نه هیچ از دل بیرحم تو تقصیر

- پست: 2732
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۵ مرداد ۱۳۸۵, ۱۰:۳۴ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 12804 بار
- سپاسهای دریافتی: 4580 بار
Re: کودک غزه چه تنهاست...تماشا نكنيد
روزی که جهان پر از کبوتر می شد
از خون غروب ، شب معطر می شد
باران باران گلوله می افتاد و ...
جنگل جنگل شکوفه پر پر می شد
باران بهار ، رنگی از خون دارد
این خاک چقدر مرد مجنون دارد
یک روز مترسک به زمین خواهد خورد
در مزرعه ای که بوی زیتون دارد
دور از همهی دورنگی و حاشیه ها
برهم زده شد تمامی فرضیه ها
غزه یکباره بوی پرواز گرفت
تاریخ رقم خورد در این ثانیه ها
این خاک ز سنگهای سجیل پر است
خون در دلمان به وسعت نیل پر است
با لشگر ابرهه اگر حمله کنند
باریکهی غزه از ابابیل پر است
امسال محرمی دگر شد بر پا
جاری شده است نغمهی واویلا
بایست که مقتلی دگر بنویسند
غزهست کنون آینهی کرب و بلا
وقتی که تمام شد عزا می آییم
فردا فردا فرداها می آییم
ای جلوهی کربلای امروز زمین!
ای غزه ، پس از عاشورا می آییم!
یک بغض گرفته مسجد الاقصی را
زخمی کرده بال پرستوها را
اینها همه یک مشت طنابند چه باک؟
داریم عصای حضرت موسی را
بیهوده مگو که مرد میدان هستیم
وقتی که ز فریاد هراسان هستیم
در غزه برادرانمان را کشتند
انگار نه انگار مسلمان هستیم
در اول ماه غم دلم جا مانده
از قصهی غزه غصه برجا مانده
فریاد که کیست تا مرا یار شود
یاران حسین! غزه تنها مانده
خون را تو حلال کرده ای ، کی هستی؟
آهنگ زوال کرده ای ، کی هستی؟
نابودی تو به یا حسینی بسته ست
اولمرت! خیال کرده ای کی هستی؟
با داغ برادر از درون می رقصید
در طرح مثلث جنون می رقصید
بی تابی کربلا تماشایی بود
آن روز که غزه غرق خون می رقصید
با گریه و زمزمه به غزه برویم
با ساقی علقمه به غزه برویم
این سال دگر محرم آخر ماست
با مهدی فاطمه به غزه برویم
با ترس سفر ، سینه زدن بیهوده است
آنسوی خطر سینه زدن بیهوده است
از سینه سپر کردن اگر می ترسی
شب تا به سحر ، سینه زدن بیهوده است
جز ماه حسین (ع) در جهان ماهی نیست
در سینه به جز خروشی و آهی نیست
دنبال حسین (ع) خود اگر آمده ای
جز جاده غزه - کربلا راهی نیست
تا سنگر غزه خالی از غیرت ماست
در هیئت دل ، سینه زنی باد هواست
گیسوی زنان غزه خون آلود است
یاران علی (ع) را چه شده؟ مرد کجاست؟
این سوی درختی به نسیمی افتاد
آن سوی پرنده ای ز بیمی افتاد
لالائی مادران به شیون آمیخت
پستانک خونین یتیمی افتاد
وقتی که تمام شد عزا می آییم
با اسلحه اشک و دعا می آییم
فعلا سرمان به کار هیئت گرم است!
غزه! تو صبور باش! ما می آییم!
شمریم اگر روز ستم خاموشیم
خون است اگر آب خنک می نوشیم
آن سوی جهان کرب و بلائی برپاست
ما هم دلمان خوش است مشکی پوشیم
در ماه عزا بیا حسینی باشیم
غزه شده کربلا حسینی باشیم
پیراهن مشکی نه! که پیراهن جنگ
باید پوشید تا حسینی باشیم
این خاک ز سنگ های سجیل پر است
خون در دلمان به وسعت نیل پر است
با لشگر ابرهه اگر حمله کنند
باریکهی غزه از ابابیل پر است
افراشته ایم پرچم آقا را
تا پاک کنیم از ستم دنیا را
تا کی اینجا نشسته و گریه کنیم
بایست خبر کنیم دریاها را
برخیز که در عشق ، خطر باید کرد
در راه خدا سینه سپر باید کرد
از غزه صدای العطش می آید
یاران حسین (ع) را خبر باید کرد
بگذار بساط آه و واویلا را
خواهیم گرفت رخصت آقا را
آغشته به خون است محرم امسال
بایست به غزه برد هیئت ها را
در برکهی چشم شوق دریا بنهد
با آمدنش داغ به دل ها بنهد
شاید امسال حضرت ثارالله (ع)
در غزه بجای کربلا پا بنهد
سرگرم عزا که فصل ماتم شده است
غافل از اینکه غزه پر غم شده است
هرچند هزار کشته افتاده ولی
گفتیم فقط ماه محرم شده است
عمریست به دنبال هدف می گردیم
لب تشنه به دنبال شرف می گردیم
از غزه بگویید که بی روح جهاد
ما حزب اللهیان تلف می گردیم
بر پیکر شیعه زخم نو افتاده
بر لب غزل (غزه برو) افتاده
تقویم دروغ گفته یا معجزه ایست؟!
عاشورا ده روز جلو افتاده
این سمت: دروغ و ظلم کشتار و فریب
آن سمت: تمام مردم غزه غریب
ای صاحب ذوالفقار خونخواه حسین (ع)
دیر است ، بیا! ألیس صبح بقریب؟
فرداست که با بهانه تان می آید
با دعوت ابلهانه تان می آید
حکام عرب! پس از فلسطین ، دشمن
با تانک درون خانه تان می آید
با رخت عزا به سویتان می آییم
اینجا ، آنجا ، به سویتان می آییم
هر قطرهی خونتان که افتد بر خاک
دریا دریا به سویتان می آییم
در ماه محرم از غم خود مستم
مانده نعش برادرم بر دستم
در عشق ، وطن نمی شناسد شیعه
من هم یکی از مردم غزه هستم
شب تا به سحر اگر که هیئت باشیم
در مدرسه آل محبت باشیم
حالا که صدای گریه غزه به پاست
بی غیرتی ماست که راحت باشیم
وقتی که بلای کربلا تازه شود
در غزه صدای ربنا تازه شود
یک قطرهی اشک در محرم کافیست
تا غزه به باران شما تازه شود
اکبر ، اصغر ، حبیب و قاسم آمد
تا کرب و بلا لشگر عازم آمد
امروز هوای غزه قرمز شده است
انگار که وقت فجر قائم (عج) ، قائم آمد
از داغ حسین (ع) هرکه ماتم دارد
غزه غزه داغ مجسم دارد
تنها یک سطل آب با خود ببرید
فرعون زمانه نیل را کم دارد
آیه آیه کرب و بلا ... کرب و بلا
افتاده به روی خاک خونین ، شهداء
بر سر در کربلا نوشتند چنین:
امشب غزهست وعدهی هیئت ما
هرچند که راه کربلا باریک است
از جادهی غزه ، کربلا نزدیک است
بعد از مجلس چراغ ها روشن شد
ای سینه زنان! جهان ما تاریک است
اینجا همه بی پناه ، خونین ، عریان
آنجا همه ابلیس ، بیابان ، زندان
امشب همۀ ستاره ها می گریند
آژیر خطر ، غزه و موشک باران
هرچند که سبز و بی گناهی غزه!
مظلوم و غریب و بی پناهی غزه!
در خون تو نقش کربلا می بینیم
بدجور شبیه قتلگاهی غزه!
در آتش رگبار نمازش آن روز ...
زیبا شده بود رمز و رازش آن روز
انگار خبر داشت محرم شده است
غزه آمد به پیشوازش آن روز ...
هرچند جوانه بال و پر خواهد خواست
می گرید کودکی پدر خواهد خواست
با این همه سنگ ها مصمم هستند
یک روز دوباره غزه برخواهد خواست
وقت است که درد را مداوا برسد
جان بر لب شیعیان دنیا برسد
گوساله پرست ها مدرنیته شدند
از وادی طور کاش موسی (ع) برسد
پیوسته بلا پشت بلا می آید
سر از پی سر ، دست جدا می آید
ای دم زده از حسین (ع) از جا برخیز
از غزه شمیم کربلا می آید
از کرب و بلا نصیب دارد زیتون
زیبایی دلفریب دارد زیتون
انگار حسین (ع) وارد غزه شدهست
چندیست که عطر سیب دارد زیتون!
اینجا آنجا تمام دنیا غزهست
انگار هوای کربلا با غزهست
یاران عزادار! توجه بکنید
امسال محل هیئت ما غزه ست
منبع : بچه های قلم
از خون غروب ، شب معطر می شد
باران باران گلوله می افتاد و ...
جنگل جنگل شکوفه پر پر می شد
باران بهار ، رنگی از خون دارد
این خاک چقدر مرد مجنون دارد
یک روز مترسک به زمین خواهد خورد
در مزرعه ای که بوی زیتون دارد
دور از همهی دورنگی و حاشیه ها
برهم زده شد تمامی فرضیه ها
غزه یکباره بوی پرواز گرفت
تاریخ رقم خورد در این ثانیه ها
این خاک ز سنگهای سجیل پر است
خون در دلمان به وسعت نیل پر است
با لشگر ابرهه اگر حمله کنند
باریکهی غزه از ابابیل پر است
امسال محرمی دگر شد بر پا
جاری شده است نغمهی واویلا
بایست که مقتلی دگر بنویسند
غزهست کنون آینهی کرب و بلا
وقتی که تمام شد عزا می آییم
فردا فردا فرداها می آییم
ای جلوهی کربلای امروز زمین!
ای غزه ، پس از عاشورا می آییم!
یک بغض گرفته مسجد الاقصی را
زخمی کرده بال پرستوها را
اینها همه یک مشت طنابند چه باک؟
داریم عصای حضرت موسی را
بیهوده مگو که مرد میدان هستیم
وقتی که ز فریاد هراسان هستیم
در غزه برادرانمان را کشتند
انگار نه انگار مسلمان هستیم
در اول ماه غم دلم جا مانده
از قصهی غزه غصه برجا مانده
فریاد که کیست تا مرا یار شود
یاران حسین! غزه تنها مانده
خون را تو حلال کرده ای ، کی هستی؟
آهنگ زوال کرده ای ، کی هستی؟
نابودی تو به یا حسینی بسته ست
اولمرت! خیال کرده ای کی هستی؟
با داغ برادر از درون می رقصید
در طرح مثلث جنون می رقصید
بی تابی کربلا تماشایی بود
آن روز که غزه غرق خون می رقصید
با گریه و زمزمه به غزه برویم
با ساقی علقمه به غزه برویم
این سال دگر محرم آخر ماست
با مهدی فاطمه به غزه برویم
با ترس سفر ، سینه زدن بیهوده است
آنسوی خطر سینه زدن بیهوده است
از سینه سپر کردن اگر می ترسی
شب تا به سحر ، سینه زدن بیهوده است
جز ماه حسین (ع) در جهان ماهی نیست
در سینه به جز خروشی و آهی نیست
دنبال حسین (ع) خود اگر آمده ای
جز جاده غزه - کربلا راهی نیست
تا سنگر غزه خالی از غیرت ماست
در هیئت دل ، سینه زنی باد هواست
گیسوی زنان غزه خون آلود است
یاران علی (ع) را چه شده؟ مرد کجاست؟
این سوی درختی به نسیمی افتاد
آن سوی پرنده ای ز بیمی افتاد
لالائی مادران به شیون آمیخت
پستانک خونین یتیمی افتاد
وقتی که تمام شد عزا می آییم
با اسلحه اشک و دعا می آییم
فعلا سرمان به کار هیئت گرم است!
غزه! تو صبور باش! ما می آییم!
شمریم اگر روز ستم خاموشیم
خون است اگر آب خنک می نوشیم
آن سوی جهان کرب و بلائی برپاست
ما هم دلمان خوش است مشکی پوشیم
در ماه عزا بیا حسینی باشیم
غزه شده کربلا حسینی باشیم
پیراهن مشکی نه! که پیراهن جنگ
باید پوشید تا حسینی باشیم
این خاک ز سنگ های سجیل پر است
خون در دلمان به وسعت نیل پر است
با لشگر ابرهه اگر حمله کنند
باریکهی غزه از ابابیل پر است
افراشته ایم پرچم آقا را
تا پاک کنیم از ستم دنیا را
تا کی اینجا نشسته و گریه کنیم
بایست خبر کنیم دریاها را
برخیز که در عشق ، خطر باید کرد
در راه خدا سینه سپر باید کرد
از غزه صدای العطش می آید
یاران حسین (ع) را خبر باید کرد
بگذار بساط آه و واویلا را
خواهیم گرفت رخصت آقا را
آغشته به خون است محرم امسال
بایست به غزه برد هیئت ها را
در برکهی چشم شوق دریا بنهد
با آمدنش داغ به دل ها بنهد
شاید امسال حضرت ثارالله (ع)
در غزه بجای کربلا پا بنهد
سرگرم عزا که فصل ماتم شده است
غافل از اینکه غزه پر غم شده است
هرچند هزار کشته افتاده ولی
گفتیم فقط ماه محرم شده است
عمریست به دنبال هدف می گردیم
لب تشنه به دنبال شرف می گردیم
از غزه بگویید که بی روح جهاد
ما حزب اللهیان تلف می گردیم
بر پیکر شیعه زخم نو افتاده
بر لب غزل (غزه برو) افتاده
تقویم دروغ گفته یا معجزه ایست؟!
عاشورا ده روز جلو افتاده
این سمت: دروغ و ظلم کشتار و فریب
آن سمت: تمام مردم غزه غریب
ای صاحب ذوالفقار خونخواه حسین (ع)
دیر است ، بیا! ألیس صبح بقریب؟
فرداست که با بهانه تان می آید
با دعوت ابلهانه تان می آید
حکام عرب! پس از فلسطین ، دشمن
با تانک درون خانه تان می آید
با رخت عزا به سویتان می آییم
اینجا ، آنجا ، به سویتان می آییم
هر قطرهی خونتان که افتد بر خاک
دریا دریا به سویتان می آییم
در ماه محرم از غم خود مستم
مانده نعش برادرم بر دستم
در عشق ، وطن نمی شناسد شیعه
من هم یکی از مردم غزه هستم
شب تا به سحر اگر که هیئت باشیم
در مدرسه آل محبت باشیم
حالا که صدای گریه غزه به پاست
بی غیرتی ماست که راحت باشیم
وقتی که بلای کربلا تازه شود
در غزه صدای ربنا تازه شود
یک قطرهی اشک در محرم کافیست
تا غزه به باران شما تازه شود
اکبر ، اصغر ، حبیب و قاسم آمد
تا کرب و بلا لشگر عازم آمد
امروز هوای غزه قرمز شده است
انگار که وقت فجر قائم (عج) ، قائم آمد
از داغ حسین (ع) هرکه ماتم دارد
غزه غزه داغ مجسم دارد
تنها یک سطل آب با خود ببرید
فرعون زمانه نیل را کم دارد
آیه آیه کرب و بلا ... کرب و بلا
افتاده به روی خاک خونین ، شهداء
بر سر در کربلا نوشتند چنین:
امشب غزهست وعدهی هیئت ما
هرچند که راه کربلا باریک است
از جادهی غزه ، کربلا نزدیک است
بعد از مجلس چراغ ها روشن شد
ای سینه زنان! جهان ما تاریک است
اینجا همه بی پناه ، خونین ، عریان
آنجا همه ابلیس ، بیابان ، زندان
امشب همۀ ستاره ها می گریند
آژیر خطر ، غزه و موشک باران
هرچند که سبز و بی گناهی غزه!
مظلوم و غریب و بی پناهی غزه!
در خون تو نقش کربلا می بینیم
بدجور شبیه قتلگاهی غزه!
در آتش رگبار نمازش آن روز ...
زیبا شده بود رمز و رازش آن روز
انگار خبر داشت محرم شده است
غزه آمد به پیشوازش آن روز ...
هرچند جوانه بال و پر خواهد خواست
می گرید کودکی پدر خواهد خواست
با این همه سنگ ها مصمم هستند
یک روز دوباره غزه برخواهد خواست
وقت است که درد را مداوا برسد
جان بر لب شیعیان دنیا برسد
گوساله پرست ها مدرنیته شدند
از وادی طور کاش موسی (ع) برسد
پیوسته بلا پشت بلا می آید
سر از پی سر ، دست جدا می آید
ای دم زده از حسین (ع) از جا برخیز
از غزه شمیم کربلا می آید
از کرب و بلا نصیب دارد زیتون
زیبایی دلفریب دارد زیتون
انگار حسین (ع) وارد غزه شدهست
چندیست که عطر سیب دارد زیتون!
اینجا آنجا تمام دنیا غزهست
انگار هوای کربلا با غزهست
یاران عزادار! توجه بکنید
امسال محل هیئت ما غزه ست
منبع : بچه های قلم
[FONT=lucida grande, tahoma, verdana, arial, sans-serif] این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود,
[FONT=lucida grande, tahoma, verdana, arial, sans-serif]ور نه هیچ از دل بیرحم تو تقصیر
[FONT=lucida grande, tahoma, verdana, arial, sans-serif]ور نه هیچ از دل بیرحم تو تقصیر